˙·▪●ღ جدیدترین ها ღ●▪·˙

گروه اینترنتی منصور قیامت

˙·▪●ღ جدیدترین ها ღ●▪·˙

گروه اینترنتی منصور قیامت

داستان قشنگ شیطان و نمازگذار

http://www.3bsy.com/up/JMt42037.jpg 

 

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد! او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد. 

 

 

در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.. مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند. 

 

 

مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند. مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد. شیطان در ادامه توضیح می دهد: ((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.)) وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید. بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.    

 

نتیجه اخلاقی داستان: کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر دریافت کنید. پارسائی شما میتواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد.  

این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را ببینید.  

  

ستایش خداوند بلند مرتبه را!

ناجا: با پوشش بد عروس بشدت برخورد می‌شود!!

ایلنا: رییس پلیس مبارزه با مفاسد اجتماعی نیروی انتظامی کشور گفت: با کاروان‌‏های عروسی که با سر و صدای زیاد از هموطنان سلب آسایش می‌‏کنند و با پوشش بد عروس به شدت برخورد می‌‏شود. 

 


احمد روزبهانی با اشاره به اتمام ایام محرم و صفر و آغاز جشن و سرور و مراسم‌‏های ازدواج، گفت: با توجه به حرکت کاروان‌‏های عروسی که گاهی با بوق زدن‌‏های ممتد و ایجاد سر و صدای بسیار همراه است، پلیس مبارزه با مفاسد اجتماعی با افراد متخلف به شدت برخورد قانونی خواهد کرد.
روزبهانی تصریح کرد: این موضوع به این معنی نیست که پلیس با شادی مخالفت می‌‏کند، اما شادی نباید همراه با ایجاد مزاحمت برای سایر شهروندان باشد. 

 


وی گفت: در صورت مشاهده مواردی چون سروصدای ناشی از همراهی کاروان عروسی، بوق‌‏زدن‌‏های ممتد، صدای گوشخراش اگزوز اتومبیل، پخش موسیقی به حدی که جلب توجه کند و ‌باعث ایجاد مزاحمت شود، پلیس موظف است اتومبیل متخلف را متوقف و پس از اعمال قانون، اتومبیل را به پارکینگ انتقال دهد. 

 


رییس پلیس امنیت اخلاقی نیروی انتظامی کشور اظهار کرد: اگر حجاب عروس مناسب نباشد، اعمال قانون شده و پس از اخذ مدارک، اتومبیل از سوی افسران راهنمایی و رانندگی یا پلیس مبارزه با مفاسد اجتماعی شناسایی شده و فردای آن روز اتومبیل، به ماموران پلیس معرفی شده و به پارکینگ انتقال داده می‌شود؛ ‌‏حتی اگر اتومبیل متعلق به داماد یا بستگان نباشد و از آژانس کرایه شده باشد.  

 

yicfiq27xy1pazmz5cnh.jpg 

 


وی در پایان خاطرنشان کرد:‌‏ گاهی مشاهده شده است فیلمبردار که از خودروی حامل عروسی فیلم‌‏برداری می‌‏کند باعث ایجاد ترافیک می‌‏شود و به نوعی تخلف می‌‏کند. در این موارد نیز اتومبیل متخلف توقیف و به پارکینگ انتقال داده می‌‏شود.  

 

  

منصور قیامت: خوبه نگفتن عروس رو به پارکینگ انتقال میدیم !!!

نشستن خانم های مانتویی در ردیف های اول تالار وحدت ممنوع شد

اصغر امیرنیا، مدیرعامل بنیاد رودکی، نشستن خانم‌های مانتویی را در ردیف‌های اول تالار وحدت ممنوع کرده است. 

 

خانم‌های مانتویی که به عنوان میهمان یا هر عنوان دیگری، بلیط‌ های ردیف اول را در دست داشته باشند، اجازه نشستن در سه ردیف اول را ندارند و به ردیف‌های آخر تالار راهنمایی می‌شوند.    

 

بر این اساس همه خانم‌هایی که قصد نشستن در صندلی‌ های ردیف اول تا سوم را دارند، باید چادر به سر داشته باشند. این در حالی است که امیرنیا هنوز دستوری برای دادن چادر در ورودی تالار به میهمانان غیرچادری –مانند آنچه در امام‌ زاده‌ ها صورت می‌گیرد- صادر نکرده است.  

 

 امیرنیا از بازرسان وزارت ارشاد بود که در دولت نهم از سوی صفار هرندی به عنوان مدیرکل اداره ارشاد استان تهران منصوب شد.    

 

وی، بیست و هشتم فروردین ماه امسال با حکم صفار هرندی به عنوان مدیرعامل بنیاد رودکی منصوب شد. بنیاد رودکی دارای سه مجموعه فرهنگی شامل تالار وحدت، تالار فردوسی و مجموعه فرهنگی انقلاب اسلامی (زیرزمین برج آزادی) است.     

 

اصغر امیرنیا سابقه فرهنگی و هنری ندارد و وزیر ارشاد هم در مراسم معارفه وی تنها به سوابق جبهه و جنگ وی اشاره کرد.  

امیرنیا پس از منصوب شدن به عنوان مدیرعامل بنیاد رودکی، در اولین مصاحبه مطبوعاتی خود اعلام کرد که در این بنیاد هنر برای هنر تعریفی ندارد، بلکه هنر برای تمام اقشار مردم مورد توجه قرار می‌گیرد و این‌گونه است که اگر یک اثر هنری بتواند در جامعه تأثیرگذار باشد، شایسته حمایت خواهد بود، در غیراین‌صورت تولید آن اثر هنری تنها هدر رفتن بودجه است.

قرتی خانم احمق.....

پسر جوان آدامس بزرگی را می جوید و مرتب پشت فرمان سرش را به سمت آینه کج می کرد و موهای غرق در ژل و سیخ سیخی اش را وارسی می کرد!
. صدای آهنگ تند و تیز سیستم با کلاس ماشینش تا یک کیلومتری قابل شنیدن بود
. پشت سرش دختر جوانی پشت فرمان بود
. دختری زیبا با آرایشی جذاب .
پسر برای مخ زدن دختر یک لحظه چراغ های پلیسی ماشین را روشن کرد .
ولی فایده ای نداشت .
دختر می خواست سبقت بگیرد ،
اما پسر اجازه ی این کار را به او نمی داد .
او می خواست به هر صورت یا دختر را به دست آورد یا او را اذیت کند .
ناگهان در یک لحظه بر اثر بی ملاحظه گی پسر ،
دخترک نتوانست کنترل ماشینش را حفظ کند و از عقب محکم به ماشین پسر زد.
پسر دیوانه که موقعیت را مناسب می دید برای گرفتن ماهی از آب گل آلود با دادن فحش های رکیک از ماشین پیاده شد و به سمت دختر رفت .
قرتی خانم احمق ، بی شعور عوضی تو که رانندگی بلد نیستی بهتره پشت همون میز توالت بشینی . 

 


دختر بیچاره نگاهی به پسر و مردمی که دور و بر ماشینش جمع شده بودن انداخت و گفت:
آقای محترم شما یک ساعته داری منو اذیت می کنی... شما داری بد رانندگی می کنی....
 

 

- بی خود حرف نزن بیا پایین ببین چه بلایی سر ماشین من آوردی.... 

 


- خوب خسارتشو می دم .... 

 


- زحمت نکش ... گفتم بیا پایین ..... 

 


دخترک دو عدد عصا از روی صندلی عقب برداشت و به زحمت پیاده شد.
دختری معلول با دو پای قطع شده از زانو و اتومبیلی مخصوص معلولین .
چشم های پسر نزدیک بود از حدقه بیرون بزند. نگاهی از روی شرمندگی به دختر انداخت. سرش را پایین گرفت و رفت.  


دیگر نه صدای ضبط ماشینش به گوش می رسید و نه موهایش را مرتب می کرد.  


دختر لبخند تلخی زد و به راهش ادامه داد.

حضور بانوان در ورزشگاه آزادی در بازی با کره جنوبی!

در بازی بین تیم های ایران و کره جنوبی 4 زن ایرانی موفق به ورود به استادیوم شدن ! 

 

 

 


این چهار خانم با مراجعه به سفارت کره و درخواست بلیت مخصوص هواداران کره توانستن در لابلای هواداران این تیم به ورزشگاه وارد شدن و در میان دیگر هواداران کره جنوبی به تماشای بازی بشینند! 

  

 



شاید این چهار دختر اولین بانوان ایرانی باشن که بعد از 30 سال موفق به ورود به ورزشگاه و دیدن بازی تیم ملی کشورشون شدن. 

 

 

  


چند ساعت قبل شبکه BBC PERSIA با یکی از این خانم ها مصاحبه تلفنی کرد!
واقعه جالبه که کسی برای تماشا و تشویق تیمش دست به دامن تیم حریف بشه! 

 


ما کمی غیر طبیعی نیستیم؟ 


موضوع: نقل حدیثی از پیامبر(ص) توسط اوباما!

نقل حدیثی از پیامبر(ص) توسط اوباما!


اوباما در مراسم چاشت نیایش ملی امریکا با ذکر روایتی از پیامبر مکرم اسلام گفت:در اسلام حدیثی وجود دارد که می خوانیم که "هیچکدام از شما یک مومن حقیقی نیست تا آن روز که آنچه بر خود آرزو می داردبرای برادر خود نیز آرزو دارد."
   

 



به گزارش شیعه آنلاین به نقل از شیعه نیوز به نقل از وبلاگ کاخ سفید وابسته به سایت رسمی آن، روز پنج شنبه 5 فوریه به سخنرانی باراک حسین اوباما رییس جمهور جدید امریکا پرداخت. در این سخنرانی جالب توجه رییس جمهور اوباما در میان انبوه هزاران نفر که در مراسم چاشت نیایش ملی (National Prayer Breakfast) در شهر واشنگتن آمریکا گرد آمده بودند گفت: "ایمان های متفاوت و مختلف ما به جای آنکه هر کدام از ما را از یکدیگر جدا سازد می تواند ما را به سوی تغذیه انسانهای گرسنه، دلداری و تسکین انسانهای دردمند و مصیبت زده، برای برقراری صلح در هر سرزمینی که نزاع در آن درگرفته است و برای دوباره ساختن هر آنچه که از هم فروپاشیده است و برای بلند کردن هر آنکه در لحظات سخت و دشوار زمین خورده است، متحد سازد. "



مراسم چاشت نیایش ملی هر ساله در واشنگتن آمریکا در اولین پنج شنبه ماه فوریه برگزار می شود. این رویداد از سال 1953 و از زمان رییس جمهور آیزنهاور که برای اولین بار در چنین مراسمی شرکت یافت اتفاق می افتد. بخش هایی از نیایش اوباما در این مراسم را در زیر می خوانیم: "هیچ شکی وجود ندارد که در طبیعت ایمان بدین معناست که برخی عقاید ما هرگز یکی نخواهد بود. ما کتابهای متفاوتی را پیروی می کنیم. احکام و دستورات متفاوتی را به هم چنین. توجیهاتمان و ادراکمان از اینکه هر یک از ما از کجا آمده ایم و به کجا می رویم با یکدیگر متفاوت است و حتی برخی از ما به هیچ ایمانی راسخ نیستیم. همه ما این اختلاف ها را می دانیم. اما در این میان یک قانون وجود دارد که همه ادیان الهی را به هم پیوند می زند. عیسی مسیح به ما می گوید که همسایه خود را همانطور که خود را می پسندید بپسندید. و آنچه که برای شما ناگوار و نفرت انگیز است بر همیار و شریک خود روا مدار. در اسلام حدیثی وجود دارد که می خوانیم که "هیچکدام از شما یک مومن حقیقی نیست تا آن روز که آنچه بر خود آرزو می داردبرای برادر خود نیز آرزو دارد. "چنانکه این روایت در مکاتب بودا و هندو نیز به چشم می خورد. و این البته همان قانون طلایی است برای فراخوانی به عشق به همنوع، برای درک و فهم یکدیگر و برای رفتار بااحترام و بزرگواری با کسانی که لحظات کوتاهی را بر روی این زمین خاکی با یکدیگر به قسمت می گذاریم."



در این مسیر، این ایمان وِِیژه ماست که ما را به سوی خوبی و نیکویی والاتری رهنمون می کند و به جای آنکه ما را از یکدیگر جدا سازد، می تواند ما را به سوی تغذیه انسانهای گرسنه، دلداری و تسکین انسانهای دردمند و مصیبت زده، برای برقراری صلح در هر سرزمینی که نزاع در آن درگرفته است و برای دوباره ساختن هر آنچه که از هم فروپاشیده است و برای بلند کردن هر آنکه در لحظات سخت و دشوار زمین خورده است، متحد سازد.



هدف ما این است که به سوی رهبران و دانش پژوهان در سراسر جهان دست دراز کنیم تا زمینه برقراری یک گفتگوی ثمر بخش را پیرامون ادیان و اعتقادات را فراهم آوریم. و البته در این راه من انتظار ندارم تا  افتراق ها و جدایی ها یک شبه از میان برداشته شود و باور ندارم که نظرات و تنشهایی که برای زمانهای درازی در میان بوده است به یکباره محو شوند اما اعتقاد دارم که اگر بتوانیم به راحتی در یک فضای باز و با صداقت با یکدیگر گفتگو کنیم، آنگاه خراش ها و بریدگی ها و زخم ها آغاز به مرمت و بهبود خواهند کرد و مشارکتی نوین در این میان ظهور خواهد نمود. در جهانی که هر روز کوچک و کوچکتر می شود ما می توانیم آغاز گر نابودی نیروی تعصبات خشک باشیم و فضایی را بسازیم که در آن صدای شفا بخش فهم و درک متقابل طنین انداز شود.



این است امید من. این است دعای من.



گفتنی است حدیث مورد اشاره ی اوباما متعلق به وجود مبارک خاتم النبیین حضرت محمد (صلی الله  علیه واله و سلم) می باشد که: «و الذی نفسی بیده لا یؤمن احدکم حتی یحب لاخیه ما یحب لنفسه». 1
 
.1.نهج الفصاحه،حدیث 2515
 
مترجم: هاتف خالدی

عمل جراحی همسر رهبر انقلاب در بیمارستان دولتی

اخیرا، همسر رهبر انقلاب تحت عمل جراحی قرار گرفته است.

گفته می شود این عمل بر خلاف توصیه پزشک مبنی بر انجام جراحی در یکی از بیمارستانهای خصوصی وتحت مراقبتهای خاص، در یک بیمارستان دولتی و عمومی انجام شده است.

بنا براین گزارش آیت‌الله خامنه‌ای هفته گذشته برای عیادت همسرشان در این بیمارستان حضور یافتند.

رئیس بیمارستان که از حضور سرزده رهبر انقلاب بی اطلاع بوده است، پس از ورود آیت الله خامنه ای به بیمارستان از طریق تلفن مطلع می گردد.

گفته می‌شود پزشک معالج همسر رهبر انقلاب توصیه کرده بود این عمل جراحی در یک بیمارستان خصوصی و تخصصی انجام شود، اما آیت الله خامنه‌ای با این اقدام مخالفت کرده و اظهار کرده اندکه عمل همسر ایشان مانند مردم عادی در یکی از بیمارستان های دولتی انجام شود.

ولنتاین، روز عشق + کادو ولنتاین

قصه - ولنتاین - از کجا شروع شد؟ دقیقا از گل و ماه و ستاره !
حدودای 1700 سال پیش در روم (اونوقت ها شما هنوز به دنیا نیومده بودین!) حاکمی بنام کلودیوس بوده که فکر میکرده سربازای مجرد از متاهل ها قویتر هستن. واسه همینم ازدواج رو ممنوع میکنه تا سربازاش نتوننن ازدواج کنن و بقول خودش قوی بمونن. هر کسی هم که سرپیچی میکرده کشته میشده. این وسط یک کشیش به نام ولنتاین، برای سربازای رومی خطبه عقد میخونده ! حالا اینکه اون زمانا خطبه هم بوده یا همینجوری الکی پلکی بوده من نمیدونم والا، خلاصه حاکم از این جریان خبردار می‌شه و دستور می‌ده که ولنتاین روبندازن زندان.


والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می‌شه. اینجاس که میگن خر بیار و باقالی بارکن! خلاصه نامه نگاری و sms بازی و اینا شروع میشه و هر بار که ولنتاین برای دخترک نامه ای مینوشته زیرش مینوشته “از طرف ولنتاین تو”. این که زیر همه کارت های روز ولنتاین می بینید که نوشتن “From your Valentine” از همونجا اومده. خوب کجا بودیم ؟ آهان. بالاخره این جناب ولنتابن چند روز بعدش بخاطر قانون شکنی اعدام میشه و چون جرمش هم رسوندن دختر و پسرای عاشق به همدیگه بوده از اون به عنوان شهید راه عشق یاد میکنند و از اون زمان ولنتاین رو بعنوان نماد یک عاشق تمام عیار مطرح کردن و روزشو روز عشق گذاشتن. همین دیگه !


روز ولنتاین چه میکند دخترا و پسرا؟
در بیشتر کشورهای دنیا ، دختر و پسرایی که با هم دوست هستن یک بسته شکلات بهم کادو میدن. همونجور که میدونید شیرینیها باعث ایجاد شادی میشن و شاید علت اینکار هم از قدیما این بوده باشه. اما در ایران معمولا چند شاخه گل، یک عروسک خرس کوچولو ، یه قلب (ازین پفکی ها) و یا چیزی شبیه این هم بچه ها برای همدیگه میخرن. سعی کنید کادویی که میخرید یکمی سلیقه هم توش باشه. همیشه پول خرج کردن راه ابراز عشق نیست. یکمی سلیقه میتونه کادوی شما رو برای کسی که دوستش دارید جذاب تر کنه .


و اما پیشنهادات ما برای خرید کادو (خطاب به دختر خانم ها):
- پسرها معمولا از عروسک خوششون نمیاد. سعی کن پسرونه فکر کنی.
- اول به تیپش نگاه کن ، بعد براش کادو بخر
- قیمت کادو خیلی مهم نیست. سعی کن یه چیزی برای بخش که بتونه استفاده کنه. البته در حالت عالی یک شاخه گل و یک بسته شکلات کافیه ، اما اگه خواستی کادوی دیگه ای براش بخری گفتم که نگی نگفتی.
- نوشتن یک نامه تو کاغذ بهمراه چند تا گلبرگ گل سرخ خشک شده یا تازه، میتونه خیلی عشقولانه باشه
- اولین آهنگی رو که با هم باهاش خاطره دارین میتونی رو نوار یا CD براش بخری.
- بچه ها حواستون باشه که شکلاتی که میخرید بیش از 70 درصد کاکائو نداشته باشه.(روی شکلات های خارجی نوشته) شکلات هایی که بیش از 70 درصد کاکائو دارن تلخ و گاهی ترش هستن و برای خوردن با مشـــروبه ! نه چایی. بنابراین همیشه گرون تر بودن دلیل بهتر بودن نیست.



و پیشنهادات ما برای خرید کادو (خطاب به آقا پسرها):
- اول از همه اینکه یک شاخه گل فراموش نشه لطفا
- از خرید گلهای گلایل و مانند آن که باعث خنده دوست های دوست-دخترتون میشه جدا خودداری کنید. گل سرخ و رز کفایت میکنه.
- یک بسته شکلات کوچک ، ترجیحا مغزدار ! آخه من خودم ازینا بیشتر دوست دارم
- یک بسته جوراب صورتی ، یا قرمز میتونه سورپرایز خوبی برای کادوتون باشه
- بسته بندی کادویی که هدیه میدین خیلی مهمه. این نشون میده که شما چقدر برای دوست-دخترتون وقت گذاشتین.
- از خرید عرسک های بزرگتر از قد دوست جونتون جدا خود داری کنید. نمی گید چجوری باید اون عروسک رو ببره خونشون ؟ تازه اگه با ماشینتون هم برسونیدش ، ممکنه یوقت بابایی یا مامانی یه سوالی ازش بپرسه که مجبور شه بگه این عروسک رو مریم جون بخاطر تولد پارسالش بهش کادو داد (که اونام عمرا باور کنن)
- این روزها خرید شمع های خوشگل و رنگی خیلی مد شده. یه دونه شمع هم کنارکادوتون باشه.
- کارت تبریک دست ساز ! این نشون میده که چقدر دوستش دارین و خودتون براش یک کارت تبریک درست کردین. چند تا جمله عاشقانه هم لطفا پشتش ضمیمه شود.
- سعی کنید روز ولنتاین یک جای متفاوت با هم قرار بذارید. کافی شاپ دیگه خیلی تکراری شده . پارک جمشیدیه ! یا یه جای جنگلی میتونه جای خوبی برای جشن گرفتن روز عشق باشه.


جک روز ولنتاین :
یه روز یه آقاهه میره تو مغازه و میگه: آقا کارتی دارین که روش نوشته باشه “تو تنها عشق من هستی” ؟
فروشنده هم میگه : بله
آقاهه : لطفا 16 تا ازش بدین !!

اختراع یک جوان ایرانی - سپر عفاف

با توجه به فشار اقتصادی ای که طرح نیروی انتظامی ممکن است به خانواده ها وارد کند بنده تصمیم گرفتم با یک طرح ابتکاری پوششهای نامناسب قدیمی را Compatible با ارزشها نموده و سهمی هرچند ناچیز داشته باشم.

این طرح که "سپر عفاف" نام دارد زیر لباس پوشیده می شود و نه تنها برجستگی ها را حذف می نماید بلکه با برجستگیهای گمراه کننده زیادی که دارد فرد بد نگاه را گیج کرده و از کار می اندازد.

این طرح کاملا بومی بوده و هیچ مشابه خارجی ندارد و امیدوارم با حمایت مسئولین به تولید انبوه برسد
 
 
به امید روزی که هر پسری با دیدن دختر نامحرم حال تهوع بگیره و شئونات بطور کامل رعایت بشه

نامهای اصیل ایرانی پسر

یکی از شخـصیت های شاهـنامه، پدر فریدون

آبـتین   

آتـش

آتـش   

        نام فرمانده لشگر بابک خـرمدین،  تـزیـین و آرایش

آذین   

   نام فرشته ای

آراد  

      ساکت

آرام   

         نام پدر زن داریوش کبـیر

آرتان 

         یکی از پهـلوانان سنـتی ایران

آرش 

     بسیار نیرومند،   پدر بزرگ داریوش کبـیر

آرشام 

         هـدف

آرمان

       یکی از شخـصیت های شاهـنامه

آرمین  

        نام باستانی ایران

آریا
      دارای خلق و خوی آریایی،   نام پسر داریوشآریامنش
         منسوب به نژاد و قوم آرین یا آریاییآریانا
      مربوط به نژاد آریا  آرین
          آزاد آزاد
    خاص و خالص،   پاک و پاکیزهآویژه  
                پاره آتشاخـگر
         یکی از شخـصیتهای شاهـنامهاردشیر
اردلان
           یکی از شخـصیت های شاهـنامهاردوان
       یکی از شخـصیت های شاهـنامهارژنگ
        شیرارسلان
               سریر و  تخـت

ارشیا     

یکی از شخصیتهای شاهنامهاسفندیار 
 بنیانگذار سلسله اشکانیان اشکان
شریک، معاون، رفیق افشار
 نام سردار ایرانیافشین

                آرز

امید
  شاهامیر
جاودانانوش
نام یکی از پادشاهان ایرانی در زمان ساسانیانانوشیروان
  ادراکاورنگ
 نام یکی از شخصیتهای شاهنامهایرج
یکی از شخصیت های شاهنامهبابک 
نام نوازنده نامی دربار خسرو پرویزباربد
آغاز صبحبامداد
نام نوازنده نامی دوران ساسانیانبامشاد
 بامین
نام یک شاهزاده(برادر کمبودجیه پسر کوروش)ربردیا 
یکی از سرداران یزدگرد ساسانیبرسام 
 جوانبرنا
بلند بالا، نام پسر سهراببروز
نام پهلوان ایرانی، نام پسر گرشاسببرزن
یکی از شخصیتهای شاهنامهبزرگمهر
به دینبه آئین
 نگهبانبهبد
 بهراد
مریخ، یکی از شخصیتهای شاهنامهبهرام 
رنگ نیکبهرنگ
روز خوب و نیکبهروز
کسی که به نیکی زاده شدهبهزاد
یازدهمین ماه ایرانی، نام یکی از شخصیت های شاهنامهبهمن
دارای مش و کردار شایستهبهمنش
مشهوربهنام
نام شاهان هندبهنود
یکی از شخصیتهای شاهنامهبیژن
ایرانی، مقدسپارسا 
نامی آذری به معنای پروردگارپاشا
 رزمجوپرشان 
یکی از شخصیت های شاهنامهپرویز 
 نام یک پیامبرپرهام
 پژمان 

        

پوریا

جستجو، جویا

پویا 
آرزوپوژمان
نام یکی از پهلوانان ایرانی در زمان کیقبادپولاد 
 آهنگساز دوران خسرو پرویز ساسانیپهلبد 
 پیامپیام 
یکی از شخصیتهای شاهنامهپیروز
 نام برادر شاپور اولپیروزان
قبولپیمان
 یکی از شخصیت های شاهنامهتورج
یکی از شخصیت های شاهنامهتهماسب
نام یکی از شاهان ایرانیتهمورث
تیرداد
تیمور
  ابدیجاوید
نام شاهی باستانی، یکی از شخصیت های شاهنامهجمشید 
 دارنده جهانجهاندار
 شاه جهانجهانشاه
 فاتح جهانجهانگیر
 مدافعحامی
 هدیه ای از طرف خداخداداد
یکی از شخصیتهای شاهنامهخسرو
 نام یکی از شاهان هخامنشیخشایار 
 دادیه
ثروتمند، یکی از شخصیتهای شاهنامهدارا 
یکی از شخصیتهای شاهنامهداراب
  نام یکی از شاهان هخامنشیداریوش

 

دانوش

رامبد
رامین
نوازنده معروف زمان ساسانیانرامتین
درخشانرخشان 
یکی از شخصیت های شاهنامهرستان
 روزبه 
یکی از شخصیتهای شاهنامه ( پدر رستم )رزال 
زامیاد
 نام یک پیامبرزرتشت
زند
بنیانگذار عهد ساسانیساسان
 رهبرسالار
 یکی از شخصیتهای شاهنامهسام 
خانه، سامانسامان
بالا مقامسامی 
  آسمانسپهر
 سروش
شاهزادهسنجر
 یکی از شخصیت های شاهنامه ( فرزند رستم )رسهراب
 مرد سیاه موسیامک
یکی از شخصیت های شاهنامهسیاوش 
یکی از شخصیت های شاهنامهشاپور
صورت شاهشاهرخ
خواست شاهشاهکام
باز ( پرنده ای کوچکتر از عقاب )رشاهین
سزاوارشایا
سزاوارشایان
شروین
ستاره دنباله دارشهاب
 شاهین دربارشهباز 
نام پادشاهیشهرام 
 هدیه شهرشهرداد  
رودی بزرگشهروز 
  شاهشهریار
دوست شاهشهیار 
  اعتمادعماد 
یکی از شخصیتهای شاهنامهفرامرز
 راستفربد
عالیفرجاد 
شادفرخ 
شاد به دنیا آمدهفرخزاد
 فرداد
بهشتفردوس
 فردین
تولد باشکوهفرزاد
 سزاوارفرزام
عاقلفرزان
دانافرزین
شادفرشاد

 

فرشید

بالا

فرناز 
یکی از شخصیت های شاهنامهفرود 
جوهرفروهر
 یکی از شخصیت های شاهنامهفرهاد 
 فرهنگفرهنگ
فرهود
یکی از شحصیت های شاهنامهفریبرز 
منحصر بفردفرید 

            یکی از شخصیت های شاهنامه

فریدون 
پیروز، پیروزیفیروز 
موفقکامران
آرزوی شادکامشاد 
موفقکامیار
یکی از شخصیت های شاهنامهکسرا 
 یکی از شخصیت های شاهنامهکاوه
یکی از شخصیت های شاهنامهکاووس
کورس
بنیانگذار سلسله هخامنشی در ایرانکورش

           کوشنده، سخت کوش

کوشا

شاه، مدافع، محافظ

کیا 
شاهانکیان
کیارش
یکی از شخصیت های شاهنامهکیانوش 
یکی از شخصیت های شاهنامهکیخسرو 
یکی از شخصیت های شاهنامهکیقباد
جهانکیوان
یکی از شخصیت های شاهنامهکیومرث
یکی از شخصیتهای شاهنامهگباد
یکی از شخصیتهای شاهنامهگشتاسب
یکی از شخصیتهای شاهنامهگودرز 
یکی از شخصیتهای شاهنامهگیو
مازیار
ماکان
نقاشی که خود را پیامبر معرفی می کردمانی
یکی از شخصیتهای شاهنامهمنوچهر
مهبد
یکی از شخصیتهای شاهنامهمهراب
یکی از شخصیتهای شاهنامهمهران 
هدیه آفتابمهرداد
نوزاد آفتابمهرزاد
 یکی از شخصیتهای شاهنامهمهرک
رنگ آفتابمهرنگ
یکی از شخصیتهای شاهنامهمهیار
 تولدمیلاد 
 مشهورنامدار
مشهورنامور
 یکی از شخصیتهای شاهنامهنریمان
روشنایینوری
بشادی زائیده شده نوشزاد 
خبر خوشنوید 
کوچکنمیا
شنوندهنیوشا
 یکی از شخصیتهای شاهنامههرمز 
 هوتن
داناهوشمند
یکی از شخصیتهای شاهنامههوشنگ
  داناهوشیار 
یکی از شخصیتهای شاهنامههومان
نیک اندیشهومن
 ورشاسب

               نامی آذری - بمعنی جاوید

یاشار 

استفاده سیمای جمهوری اسلامی از یک مانکن لبنانی!







به گزارش خبرنگار «آینده» به تازگی صدا و سیمای اصفهان یک فیلم سینمایی به نام بن بست در لبنان ساخته که توسط مرتضی آتش زمزم کارگردانی شده است.

یکی از مجلات لبنانی به نام قمر، با بازیگر این فیلم مصاحبه کرده که بررسی این مصاحبه، میزان آشنایی بازیگر اصلی فیلم مذکور را با موضوع و شخصیت‌های فیلم نشان می‌دهد.

کاتیاکعدی که علاوه بر هنرپیشگی، به عنوان مجری برنامه‌های تلویزیونی و مانکن هم فعالیت می‌کند،‌ در این فیلم همزمان نقش یک عضو حزب الله ویک عضو موسادرا بازی می کند.  

 

 



به گفته او،‌ فیلم «بن‌بست» سریالی شش قسمتی است که کارگردان آن را به شکل فیلم سینمایی هم درآورده است. این سریال در لبنان فیلمبرداری شده و قرار است در ایران به فارسی دوبله شود تا از طریق تلویزیون ایران نیز پخش شود. فیلم مذکور همچنین قرار است در جشنواره فیلم‌های عربی و اروپایی در ایران به نمایش درآید.

وی درباره ماجرای این فیلم به این مجله گفته است: «فیلم در مورد دکتر چمران مسئول سابق حزب‌الله است که از ابتدای جنگ داخلی در لبنان خانواده‌های آواره و ایتام را در پناه خود گرفته بود. میشل (مجدی مشموشی) نیز جوانی مسیحی است که در ایران زندگی می‌کند. پس از آن دکتر چمران برای ترجمه کتابی به عربی به لبنان می‌آید و موساد او را شناسایی می‌کند و داستان از اینجا شروع می‌شود. من در دو نقش متفاوت ظاهر شده‌ام. اول شخصیت دیانا دختری عضو حزب‌الله است و دوم دختری که با موساد همکاری می‌کند. شنیدم که بخش دوم فیلم در ایران فیلمبرداری می‌شود.»

گفتنی است، دکتر چمران عضو سازمان امل بود و در زمان او جنبش حزب الله لبنان راه‌اندازی نشده بود.  

 

 

در بخش دیگری نیز بازیگر مذکور به تحقیر حجاب پرداخته و به پرسش مجله مذکور این‌گونه پاسخ می‌دهد:

قمر: «شما در این فیلم که رنگ و بوی سیاسی نیز دارد با حجاب کامل ظاهر شده‌اید. آیا گمان می‌کنید که در اولین فیلم سینمایی خود با آتش بازی کرده‌اید؟»

کاتیا: «برای بازی در نقش‌های سیاسی نمی‌توان چنین چیزی را گفت. نمی‌توان به هنرپیشه‌ای که نقش دختری معتاد را بازی می‌کند بگوییم که تو واقعا معتاد شده‌ای. به همین دلیل باید بین شخصیت فرد در فیلم با شخصیت اصلی او در زندگی تفاوت قائل شویم. بسیاری از مردم از من پرسیدند که آیا از این اقدام ترسیدی یا نه. من معتقدم که اقدام من قدمی بزرگ برای ورود به این عرصه بود.»

گفتنی است در حاشیه این مصاحبه، علاوه بر تصاویر برخی صحنه‌های فیلم، عکس‌هایی از این مانکن لبنانی به چشم می‌خورد

فروش یک میلیونی پرده بکارت توسط مدل ایتالیایی! (همراه عکس)

مدل و بازیگر 20 ساله ایتالیایی بکارت خود را 1 میلیون یورو می فروشد!!!!

رافائلا فیکو مدل مجله های شوگرل و مجله ها مردان به یک روزنامه ایتالیایی گفت که صبر خود را برای پیدا کردن چنین شخصی از دست داده است. دوشیزه فیکو اعلام کرده که با این پول قصد خرید خانه ای در رم را دارد و با باقی آن می خواهد به کلاسهای بازیگری برود. این بازیگر اهل ناپل زادگاه صوفیا لورن بازیگر شهیر ایتالیایی به این مجله گفت:من به هیچ وجه نمی دانم س ک س چیست و حتی اگر پیشنهاد دهنده یک مرد زشت هم باشد سریعا حاضر به انجام این کار هستم. اگر هم خوشم از وی نیاید چاره کار تنها یک لیوان شراب است. خانواده وی هم تأکید دارند که وی به زغم قیافه و اندام بسیار زیبا هنوز هم باکره است. برادر وی گفت وی قسم خورد که خواهرش هیچگاه دوست پسر نداشته و اعلام کرد که خواهرش یک کاتولیک متعهد و معتقد است و هر شب دعا می کند.

هدیه / کادو ولنتاین چی بخریم؟

بیاید این آدرس همه چی در مورد خرید کادوی ولنتاین نوشته شده: 

 

کلیک کنید

همه چیز درباره ولنتاین!

* ولنتاین یا همان روز عشاق هر ساله در سراسر جهان در 14 فوریه برابر با 25  بهمن  جشن گرفته میشود.



* سمبلهای ولنتاین شامل موارد زیر میباشد:

            


1- شکل یک قلب ساده و یا تیر خورده: از آنجـایـی کـه قـلب مرکز
احساسات عمیق،اصیل و پر شور است. قلب تیر خورده آسیب پذیری
عشق را نشان میدهد. هنگامی که شما از سوی معشوق خود طرد
میشود. قلب تیر خورده نشانه پیوند و اتحاد زن و مرد نیز میباشد.

2- کیوپید
(CUPID)
: کـه به شـکل یک کودک برهنه، فربه و
بالدار ترسیم میگردد. این کودک شیطان با لبخندی موذیانه
تـیـر و کمان نیز با خود حمل میکند. چنانچه یکی از تیرهای
این کودک به قلب فردی اصابت کند وی فورا عاشق میشود.
کـیوپید در واقع پسر ونوس الهه عشق و زیبایی در افسانه
های روم باستان  می بـاشد. معنی لغوی آن "آرزو " است.
کوپید برخی اوقات آمور
(AMOR) نیز نامیده میگردد. همتای
کوپید در افسانه های یونانی اروس (
(EROS نام دارد.
3- کبوتر،قمری و مرغ عشق:
این پرندگان
نماد وفاداری، پاکی و معصومیت هستند.


4- گل رز: گل سرخ شهبانوی گلهاست. نماد جنگ و صلح، عشق و
گذشت.
 



5-تور: جنـس دستـمال خانم هـا را در گـذشـته تشـکـیـل
میـداده است. در زمــانهای دیرین رسم برآن بوده که هرگاه
دسـتـمال خـانمـی به زمیــن می افتاد مردی که متوجه آن
میشده بلافاصله آن را از زمین برداشته و به  زن میداد.

6- گره های عشق: از یک سری حلقه های در هم تنیده و بافته
شـده تشکـیـل یـــافته اند. این حلقه ها آغاز و پایانی ندارند و نماد
عشق جاودانی و پایدار است.


7- علامت"X":این علامت به معنی بوسه در کارت های تبریک و نامه های روز ولنتاین است.



8- روبان قرمز: این رسم به زمانهای قدیم بازمیگردد که شوالیه ها
هنـگـامیکه عـازم جنـگ بودند نوار یا روسری از معشوقه خود دریافت
کرده و آن را به یادگار با خود میبردند.


 



* سالیانه بیش از یک میلیارد کارت تبریک ولنتاین در سراسر جهان رد و بدل میگردد که 85 درصد آنها توسط زنان خریداری میشود.



* سالیانه 50 میلیون گل رز و میلیونها جعبه شکلات در سالروز ولنتاین هدیه داده میشود که اغلب آنها را مردان خریداری میکنند.



* هدایای روز ولنتاین شامل: گل رز و یا دسته گل کوچک، شکلات، کارت تبریک ولنتاین، عروسک، شمع، یک نامه عاشقانه، یک قطعه شعر عاشقانه و یا هدیه کوچک.
 


* برای جشن گرفتن این روز به یک کافی شاپ و یا برای صرف شام به یک رستوران دنج بروید.



* رنگهای روز ولنتاین شامل قرمز، سفید و صورتی است.



* در خصوص تاریخچه و مبداء ولنتاین اختلاف نظر وجود داشته تا جایی که ولنتاین با افسانه در آمیخته است.



* هویت ولنتاین مبهم است. در کل 3 روایت در رابطه با ولنتاین نقل گردیده که به آنها اشاره میکنیم.



* جشنواره ای به نام LUPERCALIA که 15 فوریه  در رم باستان میان کافران متداول بوده است. لوپرکالیا جشن تطهیر و زمان خانه تکانی بوده است. در این جشن مشرکین از خدای LUPERCUS بخاطر محافظت از چوپانها و گله هایشان از گزند گرگها قدردانی میکردند. در این فستیوال بمنظور بزرگداشت FAUNUS خدای حاصلخیزی، باروری و جنگلها رومیان یک سگ و دو بز نر را قربانی کرده و از پوست آنها شلاق میساختند. مردان با این شلاقها به میان مردم رفته و به هر کسی که میرسیدند ضربه ای با شلاق به آنها میزدند. دختران  داوطلبانه برای شلاق خوردن صف میکشیدند. آنها اعتقاد داشتند که شلاق خوردن با تازیانه های ساخته شده از پوست بز باروری آنها را تضمین میکند. همچنین در این جشن طی بزرگداشت الهه ای بنام   JUNO FEBRUTA  زنان مجرد نامه های عاشقانه مینوشتند و درون گلدانهایی می انداختند. (و یا تنها نام خود را روی برگه ای مینوشتند) مردان مجرد روم نیز هر کدام یکی از این یادداشتها را از درون گلدانها بیرون کشیده و مشتاقانه بدنبال دختر نویسنده نامه میرفتند. (نوعی دوست یابی) این آشنایی ها اغلب به ازدواج می انجامید. این رسم تا قرن هجدهم ادامه داشت اما از آن به بعد مردان رم ترجیح دادند پیش از آشنایی زن را ببینند!

 

 


* کلیسای کاتولیک حداقل 3 قدیس بنام VALENTINE و یا VALENTINUS شناسایی کرده  که هر سه در روز 14 فوریه به شهادت رسیده اند.


* ولنتاین مقدس یک کشیش مسیحی بوده که در قرن سوم خدمت میکرده است. زمانی که امپراطور CLADIUS دوم بر روم حکمرانی میکرده. کلادیوس دریافت که مردان مجرد از آنجایی که همسر و خانواده ای ندارند (مردان متاهل حاضر به ترک همسر و خانواده خود نبودند) نسبت به مردان متاهل بیشتر به سربازی روی آورده و سربازان بهتر، کاراتر و جنگجو تری نیز میباشند. از همین رو ازدواج را برای مردان جوان غیر قانونی و ممنوع اعلام کرد. ولنتاین که این حکم را ناعادلانه و ظالمانه میپنداشت از فرمان کلادیوس سرباز زد. ولنتاین مخفیانه عشاق جوان را به عقد یکدیگر در می آورد. هنگامی که این عمل ولنتاین بر ملا گشت کلودیوس حکم اعدام وی را صادر کرد.



* خود ولنتاین نخستین فردی بود که برای اولین بار نامه ولنتاین را نگاشت. وی هنگامی که در زندان بسر میبرد دلداده دختر جوانی شد که دختر زندانبان وی بود. این دختر جوان  زمانی که ولنتاین در بازداشت بسر میبرد به ملاقات وی می آمد. در انتهای این نامه ولنتاین چنین نوشته بود: "از طرف ولنتاین تو." این عبارت کماکان در نامه های روز ولنتاین استفاده میشود.


* ولنتاین در روز 14 فوریه اعدام شد. تقریبا در سال 269 پس از میلاد. به گرامیداشت وی کلیسایی در سال 350 پس از میلاد  بنا گردید که پیکر وی نیز در آنجا دفن شده است. در واقع روز ولنتاین سالروز مرگ و خاک سپاری ولنتاین میباشد.



* پاپ  اعظم GLASIUS فردی بود که  روز 14 فوریه را، در سال 498 پس از میلاد، روز ولنتاین (ST. VALENTINE`S DAY) نام نهاد. در واقع وی این روز را جایگزین آیین کفرآمیز لوپرکالیا که مختص کافران بود کرد. وی در گلدانها عوض نام دختران اسامی مقدسین مسیحی را نهاد. و با این کار به لوپرکالیا تقدس بخشید. در این آیین مرد و زن هر دو یک نام قدیس را از گلدان بیرون میکشیدند که میبایست تا آخر سال خصوصیات اخلاقی آن قدیس را  الگو قرار داده  و در خود متجلی می ساختند.


* روایت دیگر: در دوران کلادیوس مسیحیت به شدت سرکوب میشد. ولنتاین نه تنها کشیش و مبلغ مسیحیت بود بلکه رهبر جنبش زیر زمینی مسیحیان نیز بود. اغلب کشیشها در این دوران زندانی و سپس اعدام گردیدند. ولنتاین پس از به زندان افتادن دختر نابینای زندانبان خود را شفا میدهد. کلادیوس پس از اینکه از این خبر مطلع میگردد به خشم آمده و دستور میدهد سر وی را از تنش جدا سازند.



* کهن ترین نامه و شعر ولنتاین توسط چارلز، دوک اورلئان نگاشته شد. وی زمانی که در سال 1415 و در قرن شانزدهم در زندان برج لندن در اسارت بسر میبرد این نامه را برای همسر خود نوشت.


* روایت دیگر حاکی از آن است که ولنتاین یک مسیحی بوده که عاشق کودکان بوده. اما از آنجایی که وی از پرستش خدایان سر باز میزده به زندان فرستاده میشود. اما کودکان که به وی علاقه مند بودند دلتنگ وی شده و برای وی پیامهای مهر آمیزی مینوشتند. این کودکان نامه ها را از لابه لای میله های زندان به درون سلول ولنتاین می انداختند. وی در سال 14 فوریه 269 پس از میلاد  اعدام شد.



* برخی هم روز ولنتاین را به باور مردمان انگلیس و فرانسه قرون وسطی نسبت میدهند. آنها اعتقاد داشتند که پرندگان در روز 14 فوریه جفت خود را انتخاب میکنند.

 

 


* برگزاری جشن ولنتاین امروزی از دو کشور فرانسه و انگلیس آغاز  گردیده است.



* ابتدا کارتهای تبریک ولنتاین را هر کس خودش تهیه میکرد اما از سال 1800 کارتهای تبریک ولنتاین تجاری به بازار عرضه گشت. البته این کارتها نیز دست نوشته و دارای نمادهای ولنتاین نقاشی شده بودند. سپس کارتهای تبریک چاپی جایگزین آنها گردید.



* در گذشته دور در ایتالیا و انگلیس رسم بر آن بود که زنان مجرد پیش از طلوع آفتاب روز ولنتاین از خواب برخاسته و لب پنجره اتاق خود می ایستادند تا مردی از مقابل پنجره آنان عبور کند. اعتقاد بر آن بود که با اولین مردی  که در آن روز ببینند، ظرف یکسال  ازدواج خواهند کرد. شکسپیر نیز در نمایشنامه هملت به این باور اشاره کرده است.


* در برخی کشورها رسم بر این است که مردان جوان روز ولنتاین لباس به زنان هدیه میدهند. چنانچه زن آن لباس را برای خود نگه دارد نشانه آنست که زن خواهان ازدواج با آن مرد است.


* در فرانسه پسران اسم معشوقه خود را روی آستین لباسشان می نوشتند تا به همه بگویند: ازحس من آگاه شوید.


* در زمانهای گذشته در ولز چنین  مرسوم بود که در سالروز ولنتاین قاشقهای چوبی به یکدیگر هدیه بدهند. روی این قاشقهای چوبی معمولا نقش قلب و کلید و قفل کنده کاری شده بود. معنی این کنده کاریها چنین بود: "تو قلب مرا گشوده ای" یا "کلید دروازه قلب من دست توست."



* برخی باورهای آمیخته با خرافات نیز در رابطه با روز ولنتاین وجود دارد.  اگر در این روز سینه سرخ از بالای سر دختری عبور کند او با یک ملوان ازدواج خواهد کرد و اگر گنجشک عبور کند همسرش مرد فقیری میشود اما بسیار خوشبخت خواهند شد و اگر آن پرنده سهره  باشد آن دختر با مردی پولدار ازدواج خواهد کرد.



* کودکان انگلیسی در صدها سال پیش در این روز مانند بزرگترها لباس بتن میکردند و خانه به خانه به ترانه سرایی و آواز خوانی میپرداختند.



* اما در ژاپن روز ولنتاین به گونه ای دیگر مرسوم است. روز ولنتاین این دختران هستند که باید به مردان شکلات هدیه بدهند. زنان شاغل به اجبار باید به تمام همکاران مرد خود بویژه رییس خود شکلات هدیه بدهند. اما در روزی موسوم به "روز سفید"(WHITE DAY) که تاریخ آن 14 مارس میباشد مردان برای جبران محبت خانمها به آنها هدیه میدهند. البته اغلب فقط به دوستان دختر خود. هدیه مردان معمولا یک لباس زنانه سفید رنگ است.


* در چین هم افسانه ای  وجود دارد که نمادی از عشق است و روز ولنتاین چینی ها محسوب میگردد. این روز هفتمین روز از هفتمین ماه در تقویم چینی  است. این روز فستیوال دختران نیز نامیده میگردد. در این روز مردم چین به ستاره ها خیره میشوند. دختران نیز دعا میکنند تا کدبانوهای با کفایتی در آینده شوند و همچنین شوهر مناسبی نصیبشان گردد. پسران مجرد نیز دعا میکنند  تا هر چه زودتر معشوق خود را بیابند.


* بنابراین روز ولنتاین از روم به فرانسه و انگلیس  وسپس به آمریکا راه یافت و اکنون در تمام جهان جشن گرفته میشود .

خودآموز ابراز عشق در روز ولنتاین + مخارج ولنتاین در سال 86

خودآموز ابراز عشق در روز ولنتاین 

 

زوج های جوان در شهرهای بزرگ ایران چند سالی است که همزمان با روز ولنتاین دغدغه خرید هدیه مناسب دارند.

 

خرید ولنتاین در تهران، عکس : ‌نیما افشارنادری 



کمتر از پنج سال است که در ایران، جو برگزاری روز ولنتاین به شدت جوانان طبقه های مختلف اقتصادی و اجتماعی را فرا گرفته است و از نخستین هفته بهمن ماه، مغازه های کادو فروشی، عروسک فروشی، و کارت فروشی،‌ ویترین های کدر خود را پاک می کنند و بیشتر با خرس های پشمی قرمز، به آن جلای تازه می دهند.

هر قدر که از روزهای اول بهمن‌ماه به پایان آن نزدیک می‌شویم، ازدحام و شلوغی فروشگاه‌ها بیش تر می‌شود و در شب ولنتاین جایی برای سوزن انداختن نخواهد بود.  



اگر عشق را یک مساله خصوصی می دانید و از تعریف آن مطابق با عرف جامعه بیزارید، بی خیال همه ی این ادا و اصول ها شوید. اما، اگر می خواهید به کسی به کلیشه ای ترین شکل ممکن، ابراز عشق کنید و با خرس های قرمز و شکلات، به رابطه دوستانه تان جلا دهید، کافی است طبق دستورالعمل ولنتاین ما عمل کنید. فقط مواظب باشید، کسی که آن طرف میز یکی از کافه های دنج شهر، ‌از شما کادویی را تحویل می گیرد، در همین روز، با چند نفر دیگر به همین مناسبت همنشین نشده باشد.  

 

 کادوی بسته بندی شده ولنتاین، عکس:‌ نیما افشارنادری  
 

هدیه ای که بسته بندی آن بیش از نیم ساعت طول می کشد و خرید آن، بیش از 20 هزار تومان هزینه دارد. 

برای فرار از همهمه و شلوغی این روز های فروشگاه های میرزای شیرازی، خیابان ونک و پاساژ هایی مثل گلستان، میلاد نور و امثال آن در غرب تهران،‌ ساختمانی در خیابان پالیزی، که «بازار اندیشه» نام گرفته، جایی است که می توانید در آن با آسودگی خیال بیشتری خرید کنید.

این محله، محله ای ارمنی نشین نیست و قبلا پاتوق خرید های این چنینی نبوده است. اما روز به روز، بیشتر حال و هوای جوانانه و در این ماه، «ولنتاینی» پیدا می کند.

مغازه های این جا، به همین خاطر، روی فروش کالاهایشان همزمان با این مناسبت حساب ویژه ای باز می کنند. تا جایی که صاحب مغازه طبقه اول این ساختمان که قصد دارد محل کسبش را واگذار کند و از فروش کم و مشکلات زیاد این شغل کلافه شده، دست نگه داشته تا پس از فروش این روز، در مغازه را تخته کند.  

 



همه این ها در صورتی است که مغازه ها اجازه داشته باشند در شب ولنتاین، باز باشند. صاحبان مغازه ها می گویند که از طرف مسئولان انتظامی محله ها، به آن ها اعلام شده که تا ساعت هفت عصر، باید کرکره ها را پایین بکشند.

البته به نظر می رسد کافی شاپ ها هم مشمول همین دستور می شوند. فرقی هم نمی کند که شما، برای دل دادن و قلوه گرفتن به آن جا رفته اید، یا از بخت بد، برای درآوردن دلی از عزا. 
 

 


پس بهتر است برای خرید، از روز های قبل به فکر باشید، اگر آه در بساط ندارید ، همین قضیه را بهانه کنید و سر و ته ولنتاین امسال را با یک شاخه گل رز هزار تومانی هم بیاورید یا حتا از آن هم ارزان‌تر، می‌توانید با خرج کردن ۲۰۰ تا تک‌تومانی هم دل طرف مقابلتان را به دست بیاورید؛ کارت‌هایی با ابعاد مینیاتوری که در بخش بالایی آن، یک گیره چوبی کوچک با قلب کوچک تزئین شده ای، جا خوش کرده و برای آنهایی ساخته شده که دوست دارند همه چیز را با سادگی و شاید سهل انگاری همراه کنند. 



قفسه فروش عروسک در یک قهوه فروشی، تهران، عکس:‌ نیما افشارنادری 



مغازه های خیابان میرزای شیرازی، جای خوبی برای آغاز خیابان گردی پیش از ولنتاین است. مهدی، مدیر یکی از این فروشگاه ها می گوید :‌ «۲۰ درصد جنس های ما، برای ولنتاین تغییر می کند. فروش این روز ها خیلی خوب است، با این که در منطقه ی ارمنی نشین زندگی می کنیم، اما حتا فروش کریسمس هم به گرد پای ولنتاین نمی رسد.»  

 



«هدیه خوب چی داری؟» سوال جادویی عاشق‌هایی است که دیگر آب از سرشان گذشته. این عشاق حاضرند هر چه در چنته دارند دودستی تقدیم طرف مقابل کنند و هیچ قید و بندی را برای خرید ولنتاین برای خود قائل نمی‌شوند. شاید شما هم جزو همین دسته باشید. قیمت برای شما مهم نیست و فقط به غافلگیر کردن فکر می‌کنید. دست شما برای خرید باز باز است. آنقدر خرت و پرت و خرده‌ریز هست که پس از یک ساعت گردش در فروشگاه‌ها بالاخره یکی‌شان چشمتان را می‌گیرد. 

زیاد ذوق نکنید. هنوز کسی به گرد پای مدیر یکی از بزرگ‌ترین نمایندگی‌های اتومبیل در ایران نمی‌رسد که سال گذشته با خرج کردن شش میلیون تومان ناقابل توانست کل ویترین یکی از فروشگاه‌های معتبر را به مناسبت ولنتاین برای همسرش به ارمغان ببرد.  

 



اگر طرف مقابل شما از این دسته آدم‌هاست که حتما باید غافلگیرش کنید، نگران نباشید، ‌ویترین‌های فروشگاه‌ها، امسال، عروسک‌های غول‌پیکری را در خود جای داده‌اند که چند تایشان کافی است تا ویترینی را پر کنند و احتمالا هر هدیه گیرنده ای را غافلگیر خواهد کرد.

سعید، مدیر یکی از فروشگاه‌ها، متفاوت بودن را دلیل اصلی بزرگ شدن اندازه عروسک‌ها نسبت به سال های گذشته می‌داند.

با این حساب، شاید بتوان به راحتی پیش بینی چنین کادوی عاشقانه ای را داشت : ‌«یک سگ با ابعاد اجرام آسمانی» که در یک ویترین کوچک جا خوش کرده است.  

 

 

  

 

مخارج ولنتاین در سال 86:

  • عروسک کوچک : 2 تا 20 هزار تومان
  • عروسک بزرگ: 90 هزار تا چهارصد هزار تومان
  • کارت تبریک ‌:‌ 2 تا 30 هزار تومان
  • جعبه و بسته بندی:‌ 2 تا 30 هزار تومان
  • کافه نشینی دو نفره: 4 هزار تا 30 هزار تومان
  • مراکز اصلی خرید ولنتاین در تهران:‌ کارت فروشی های «میرزای شیرازی» و «نجات اللهی (‌ویلا)»، پاساژ های «ونک»، «گلستان»، :میلاد نور»، «تندیس»، «تیراژه»، «اندیشه» و «کوی نصر»  بر اساس نرخ مناطق مختلف تهران

 

 

با داغ شدن تنور ولنتاین در ایران، دخترها با شتاب و علاقه بیشتر فروشگاه‌ها را یکی یکی گز می‌کنند و برای انتخاب هدیه و جعبه آن و حتی انتخاب جمله‌ای که می‌خواهند روی آن بنویسند، وسواس شدیدی نشان می‌دهند.  

 

بعضی از این دخترها روحشان هم خبر ندارد که هدیه‌ای که روز ولنتاین از طرف مقابلشان دریافت می‌کنند، شکل و شمایل همان هدیه‌ای را دارد که احتمالا دختر دیگری هم در همان روز از او دریافت می‌کند.

فروش هدیه برای دو یا سه نفر به یک مشتری، حالا دیگر خاطره مشترک خیلی از فروشندگان فروشگاه‌های رنگی رنگی این روزها شده است.  



همایی، یکی از فروشندگان می گوید که این دسته افراد، بجای آن که به دنبال هدیه ای مناسب،‌ با هر قیمتی باشند، با لحنی حق به جانب و البته اعتماد به نفس تصنعی شان، می پرسند :‌‌ «با فلان قدر پول، چه چیزی گیر می آید؟» و اضافه می کند:‌ «این طور پرس و جو، نشان می دهد که این کادو خریدن، از روی رفع تکلیف است.»  



اگر از آن دسته هستید که با فیلم تایتانیک به رویا می روید، بعد از رد و بدل شدن کادو ها، در تنهایی پس از دراز کشیدن در تخت خواب، پرده اتاق را کمی کنار بزنید و به ماه خیره شوید،

برای یک بار در سال هم که شده،‌ ماه شب چهاردهم، بر اساس سال میلادی می تابد. ماه شب چهاردهم فوریه، برای شما درخشان تر نیست؟  

 

آسوده بخوابید. فردا روزی است که دیگر، نه خرس، نه شکلات و نه کارت تبریک، جز نوستالوژی تکراری، چیز دیگری نیست، اگر فکر می کنید با این چیزها، زندگی عاشقانه تری خواهید داشت، به فکر خرید سال آینده باشید.

روز ولنتاین در تهران چگونه می گذرد؟!

تمام عشق من در یک خرس عروسکی

 

 

روز ولنتاین در تهران چگونه می گذرد؟ 

 

عکس از نیما افشار نادری 

 

در ایران چند سالی بیشتر نیست که شور و هیجان روز والنتاین، همه گیر شده است. با وجود این، روز ۲۶ بهمن به مغازهای لوکس فروشی که سر بزنی چنان هیاهویی برپاست که حتی به درستی  نمی توانی اجناس مغازه ها را ببینی. 

 

 

برای رسیدن به فروشنده ها که در این روز، چند نفر هم برای کمک در کنار خود دارند، باید حداقل نیم ساعتی حوصله به خرج بدهی، این در حالی است که صف انبوه جمعیت هر لحظه بیشتر فشرده می شود و مدام با انبوه آدمها از این طرف به آن طرف مغازه ها کشانده می شوی.  

 

تازه بعد از کلی معطلی، در حالی که فکر می کنی در یک نبرد  جانانه پیروز شدی به فروشنده ها می رسی. فروشنده هایی که چند روز مرتب و پشت سر هم هدیه ها را به زیبایی بسته بندی کرده اند و دست مشتری داده اند، امشب نیز باید مرتب آدرسهای مختلف را یادداشت کنند تا سر ساعت مشخصی، هدایای سفارشی را به در خانه ها ارسال کنند.  

 

تقریبا همه از نفس افتاده و خسته هستند اما باید تا آخر شب همین کارها را ادامه بدهند و با عشاق بیدل و دلداده همراهی کنند.

اکثر این جمعیت در هم گره خورده را جوانها تشکیل می دهند، وقتی به آنها نزدیک می شوی و در مورد این روز می پرسی، می گویند امروز، روز دوست داشتن است؛ روز جشن و پارتی. 

 

عکس از نیما افشار نادری 

 

سارا درباره خرید هدیه در روز والنتاین می گوید: «بعد از اینکه فهمیدم دوست پسرم برایم هدیه خریده، برای اینکه جلویش کم نیارم تصمیم گرفتم هدیه بزرگتری برایش بخرم»، او که به همراه دوستانش به خرید آمده، با تاکید تکرار می کند: «آخه نمی خوام کم بیارم.» 

 

در ویترین مغازه های تهران که خودشان را برای فروش روز والنتاین آماده کرده اند، هر نوع هدیه ای با هر قیمتی را می توان یافت: از بسته های کوچک و تزئین شده شکلات تا هدیه های لوکس و گرانتری که با گل و قلب های سرخ آراسته شده اند. 

 

آرش که در حال فکر کردن، به ویترین مغازه ها خیره شده بود، با نورفلاش دوربین به خودش می آید و در مورد انتخاب هدیه برای روز ولنتاین می گوید: «در حالی که در اروپا این روز را با یک شاخه گل و یا یک شکلات یا عروسک کوچولو به هم تبریک می گن، اما ما حتما باید یه هدیه بزرگ و گران بخریم. هرچی هدیه گرانتر، میزان عشق ما بیشتر! واقعا این هدیه خریدن برای ما دردسر شده.»

او درباره رایج شدن رسم و رسوم روز والنتاین به عنوان جشن عشاق در ایران می گوید: «من یک ایرانی ام و دوست دارم روز عشقی را که نیاکانم جشن می گرفتند جشن بگیرم. اجدادمان روز ۲۹ بهمن را قرنها قبل از باب شدن چنین روزی در اروپا جشن می گرفتند.» اما بلافاصله توضیح می دهد: «اگر بخواهم به دوستم این را بگویم حتما رابطه اش را با من به هم می زند!»

اگر جشن والنتاین در مغرب زمین به سه قرن پیش از میلاد برمی گردد، روز عشق در میان ایرانیان متعلق به بیست قرن پیش از میلاد است. 

 

عکس از نیما افشار نادری 

 

روز عشق در فرهنگ ایران باستانی، درست سه روز پس از تاریخی است که اکنون به بزرگداشت سنت والنتاین، قدیس حامی عشاق جشن گرفته می شود؛ روز ۲۹ بهمن یا بنا به تقویم زرتشتیان روز پنجم از ماه اسپند (تمام ماه ها در دین زرتشتی سی روزه است) که اسپندارمذگان نام دارد، "روز عشق" دانسته می شد و هنوز هم زرتشتیان این روز را جشن می گیرند.

در اسطوره های ایران باستان، اسپندارمذ، فرشته زمین بود و سپندار به معنای گستراننده، مقدس و فروتن، لقب زمین دانسته می شد. ایرانیان باستان، زمین را نماد عشق می دانستند زیرا به باور آنان، با فروتنی و گذشت به همه عشق می ورزد و همه را از زشت و زیبا به یک چشم می بیند.  

 

در این روز که همچنان میان زرتشتیان جشن گرفته می شود، عشاق به هم هدیه می دهند. مردان، همسر، مادر، دختر و خواهرشان را گرامی می دارند و بر «تخت شاهی» می نشانند؛ از آنان اطاعت می کنند و به آنان که نماد زمینند، هدیه می دهند. 

 

امروز به جز عده ای اندک، هیچکس روز عشق ایرانی را به یاد نمی آورد. هرچند فکر جایگزینی سپندارمذگان به جای روز والنتاین، دست کم در بحثهای اینترنتی ایرانیان داغ شده و بالا گرفته، اما از شلوغی مغازه هایی که هدیه روز والنتاین می فروشند نکاسته است.

در یکی از مغازه هایی که مالامال از جمعیت است، سمیرا با عجله در حالی که خرس عروسکی زیبایی را انتخاب کرده است، در مورد روز عشق این طور توضیح می دهد: «من از تاریخچه امروز مثل خیلی های دیگه خبر ندارم، اما می دونم که چند سالیه این روز به نام روز عشق باب شده ، من هم می خوام این خرس را با تمام عشق و محبتم به شوهرم هدیه کنم.»

آخه پس اسم بچمون رو چی بذاریم؟

 غضنفر بیاد پای تخته!

 

لم داده بودم و با چشمای نیمه باز به بالا و پایین رفتنای بی وقفه و خستگی ناپذیر پسر جان از روی مبل نیگا می کردم. یاد موقعی افتادم که چقد برای پیدا کردن اسمش کتابا رو زیر و رو کرده بودیم. الان یه جوری شده که همه بچه ها (یا اقلا اکثرشون ) اسمایی دارن تو یه وزن و سیلاب و معانی و خانواده و ریشه و اینا....  آرمیتا ، سها ، رادوین ، آرتین ، بنیامین ، مانی ، شایان ، رایا ، سامان ، نیکا ، آرتا ، کمند ، طنین،. . .  یا چنتا اسم دیگه که الان یادم نمیاد. اصلا گاهی قاطی می کنم. 

 

نامگذاریم یه جور مده. مثل لباس و کفش. مثل مدل مو و ریش و سیبیل. از اول هم دنبال مد زمانه بوده. قبل ما تا بخوای شهناز و فرحناز و سوسن و ثریا بودن. دوره ما که اکثرا اسمای علی و حسین و مهدی و عباس و محمد. بعد یه کم که گذشت کوروش و داریوش و خشایار شهرام. انقلاب که شد اسامی صدر اسلامی سمیه و میثم و روح الله و عمار  و حالام که اسمای با ریشه ایرانی که در ضمن کمیاب و ترجیحا نایاب باشه.  

 

به این فکر می کردم که اسمام تاریخ مصرف دارن. یه دوره ای اسمی شیکه و دوره بعدی روت نمیشه بذاری رو بچت. کی الان اسم بچشو جرات می کنه بذاره غضفر؟!!

 

رویدادی بی سابقه در ایران: مسابقه فوتبال بین دختران و پسران!!

برگزاری یک مسابقه تمرینی بین تیم فوتبال بانوان استقلال و تیم نوجوانان پسر این باشگاه، بازتاب گسترده‌ای در خبرگزاری‌های ایران داشته و به واکنش برخی مقام‌های ورزشی منجر شده است.
این مسابقه تمرینی روز سه‌شنبه گذشته و در ورزشگاه مرغوبکار تهران انجام شده بود و به گزارش خبرگزاری مهر، پس از دستور پیگیری سازمان تربیت بدنی «برخورد شدیدی با متخلفان» شده است. 

 



مهر همچنین گزارش کرده است که شماری دیگر از مسئولان ورزش ایران، از جمله معاون فرهنگی، حقوقی و امور مجلس سازمان تربیت بدنی، به برگزاری این بازی اعتراض کرده‌اند.

به گفته عبدالرضا ساور، معاون فرهنگی سازمان تربیت بدنی، «گزارش حاصل از این ماجرا بررسی و با مشخص کردن نوع تخلف خاطیان، اقدامات بعدی ما را در پی خواهد داشت.»

بر اساس گزارش خبرگزاری مهر، تیم فوتبال نوجوانان استقلال روز سه‌شنبه در دیداری دوستانه به مصاف تیم بانوان این باشگاه رفت و موفق به شکست ۷ برصفر این تیم شد

ورزشگاه مرغوبکار تهران پیش از این محل تمرین تیم فوتبال استقلال بود و در این فصل به تمرین تیم‌های پایه این باشگاه اختصاص یافت. مسئولیت این ورزشگاه با علیرضا منصوریان، بازیکن تیم ملی ایران در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه است.

علیرضا منصوریان در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر در این باره گفت: «من روز سه‌شنبه در ورزشگاه مرغوبکار حضور نداشتم و شنیدم که چنین اتفاقی رخ داده است. اما با بررسی موضوع باخبر شدم که ماجرا این طور که بیان شده نبوده است.»

به گزارش خبرگزاری مهر، تیم فوتبال نوجوانان استقلال روز سه‌شنبه در دیداری دوستانه به مصاف تیم بانوان این باشگاه رفت و موفق به شکست ۷ برصفر این تیم شد.

سعدیه نادرپور، مربی تیم بانوان استقلال، نیز با تکذیب انجام شدن چنین مسابقه‌ای، گفت که «تنها تداخل زمان تمرین بود.»

اما به گزارش ایسنا عبدالرضا ساور، معاون فرهنگی سازمان تربیت بدنی، گفته است کرد: «ما همیشه تأکید داریم در ساعاتی که بانوان مسابقه دارند، هیچ مردی به محل بازی وارد نشود.»

مهر همچنین گزارش کرده است که اهالی اطراف ورزشگاه مرغوبکار، از این مسابقه عکس و فیلم تهیه کرده‌اند.

امیررضا واعظی آشتیانی، مدیرعامل استقلال و از افراد نزدیک به محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری اسلامی، در واکش به این مسابقه به خبرگزاری ایسنا گفت: «اگر صحت داشته باشد بشدت با خاطیان برخورد می‌کنیم. با کسی تعارف نخواهیم داشت و در رابطه با برخورد توصیه‌ای را هم نمی‌پذیریم. باید برای صحت این اتفاق، بررسی‌های لازم انجام گیرد.»

از سوی دیگر خبرگزاری فارس به «تنش‌های بین امیررضا واعظی آشتیانی و علیرضا منصوریان» اشاره کرده و پیش‌بینی کرده است وقوع این جریان به پررنگ‌تر شدن این تنش و به برکناری منصوریان و خرمگاه منجر خواهد شد.

زیرنویس های عجیب و غریب!!

فیلم دیدن زیاد گاهی دردسرساز می شه. یکی از مهمترین این دردسرها اینه که گاهی ناچار می شی فیلمی رو ببینی که هموطنان ایرانی یا شایدم دوستان هندی، تانزانیایی، ترینیداد و توباگویی یا میانماری اونو زیرنویس کردن.
جا داشت که در این مورد یک عنوان کامل با پژوهش و ریزبینی و موشکافی کافی و وافی بنویسم، ولی الان که ساعت 4:30 صبحه و منم باید فردا زود بیدار شم و می دونم که بعدا هم تنبلی م می شه. پس به یک اشاره بسنده می کنم، که به قول حضرتش:
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است
یا:
از تو به یک اشاره، از من به سر دویدن
و یا در جای دیگر:
العاقل یکفیه الاشاره.
* * *
1. داشتیم یک فیلم حادثه ای درپیت درجه پنچاه امریکایی می دیدیم. هنرپیشه زن توی ماشین با مرد قوی هیکلی که نقش اول رو داشت نشسه بودن و خانوم ضمن انجام یک سری حرکاتی از مرده پرسید: «خوشت می آد؟»‌ (do you like that?) و زیرنویس نوشت: «پدرم».
2. فیلم Enchanted: هنرپیشه زن داره با مرد در مورد دختر مرد صحبت می کنه. مرد از همسرش جدا شده و زن ازش می پرسه: «دخترت برای مادرش زیاد دلتنگی می کنه؟» (Does she miss her terribly?) زیر نویس می گه:
دلش برای تربلی اش تنگ شده؟
تربلی! زیرنویس نویس محترم حتی زحمت نکشیده یک بار فیلم رو ببینه تا بفهمه که هیچ شخصیتی یا چیزی به اسم «تربلی» در فیلم وجود نداره و اون «تربلی» در واقع Terribly به معنی خیلی زیاد یا خیلی شدید هست، و her هم به مادر بچه ارجاع می ده.
3. فیلم Sleeping with enemy: هنرپیشه از توی قایق با صدای بلند به عده ای که توی ساحل منتظرش هستن می گه: «ما تا چند دقیقه دیگه می آیم اونجا» (we will be out there in a minute). زیرنویس: «ما در یک دقیقه اون بیرون خواهیم بود». جمله کاملا بی معنی، بی ربط به محتوا و برگردان احمقانه واژه به واژه است.
4. فیلم - اسمشو یادم رفته، ولی دروغ که نمی خوام بگم. کمدی بود هر چی که بود. مدیر شرکت می خواست برای نیومدن طراح ارشدش به یک جلسه مهم دلیل بتراشه. به دروغ گفت که «طحال مهندس مون چند ماه پیش ترکیده!» (a few months ago) و زیرنویس نوشت که «... چند لحظه پیش ترکیده!!!» زیرنویس نویس، month رو moment شنیده بود.
5. این مورد یا شبیه ش رو خیلی زیاد دیدم، مثلا طرف می گه «تو اونجا چی کار می کنی؟» (what are you doing down there) و اون زیر می نویسه: «تو اون پایین - یا اون زیر - چی کار می کن؟».
6. فیلم Memento. بازیگر اصلی فیلم رفته بود خالکوبی و یه زن چاق داشت پشت پرده (مثل پارتیشن های بخش تزریقات درمانگاه) روش کار می کرد. یهو یکی اومد تو و زنه داد شد: «این پشت محیط خصوصیه» (it is private back here). زیرنویس گفت: «سرجوخه برگشته»! یعنی private رو زحمت کشیده بود و سرجوخه معنی کرده بود و back به معنی «این پشت» رو هم فکر کرده بود که معنی ش می شه برگشتن آقای سرجوخه.
7. بازم اسم فیلم یادم نیست،‌ تهران که بودم فیلم زیرنویس دار چرند زیاد دیدیم. توی یه جمله ای که بازم یادم نیست، Fantastic رو توی زیرنویس ترجمه کرده بود به این شکل: فنتستیک. و البته عبارت چیزی شبیه این بود که: his fantastic car و زیرنویس می گفت: ماشین فنتستیکش! تصور کنید که کسی که زبان نمی دونه و نگاشت ذهنی بین صدا و تصویر برقرار نمی کنه، چطور می تونه این کلمه قشنگ «فنتستیکش» رو به سرعت بخونه و گیج نشه. خب برادر من ترجمه نکن! زیرنویس نزن! مگه نذر کردی؟
* * *
مشکل فقط سانسور نیست. حتی تماشا کردن فیلم سانسور نشده با زیرنویس فارسی هم مصیبت باره. به سختی می شه خودتو مجبور کنی که اون زیر رو نگاه نکنی و هر چند لحظه یک بار هم از این کار زشتت - که نمی تونی چشمت رو نگه داری - پشیمون می شی، چون هم از دیدن فیلم غافل شدی، هم تمرکزت روی صدا کمتر شده، هم یه چیز چرند خوندی که می بینی به هیچی ربطی نداره، هم اینکه تا چند دقیقه باید توی دل یا بلند بلند به این زیرنویس ابلهانه و آدمهای بی سوادی که لابد دانشمندترین شون رو انتخاب کردن که متن رو ترجمه کنه تف و لعنت بفرستی یا برای دوستان حاضر در جلسه نمایش فیلم تحلیل زبان شناسانه ارائه کنی و از این همه بی دقتی در جامعه اظهار تاسف کنی!
و البته از حق نباید گذشت، زیرنویسهای هنرمندانه هم وجود داره، مثل زیرنویس بسیار شیوا و گیرای فیلم کارتونی «فایول به غرب می رود» (Fivel goes west) یا مثل این نمونه هایی که نمی دونم مال چه فیلمیه (عکسشون رو توی گوگل یافتم):البته باید دید منظور طرف از «lovely» چی بوده. اگه اونم در ادامه جواب به تعارف قهوه هست، به نظرم خیلی قشنگ ترجمه شده، ولی اگه یارو چیزی رو روی دیوار دیده - با توجه به جهت نگاهش توی این عکس - و داره به اون می گه Lovely، خب بازم اشتباه مترجم هست.
از این پایینی هم زیاد بدم نمی آد. شاید خیلی ها فکر کنن که مسخره است ولی به نظرم ایده کلی ش خوبه، چون به بیننده حس نزدیک تری می ده. فقط شاید توی این مورد خاص کمی اغراق کرده. شایدم من اینطور فکر می کنم. در هر صورت اگه یه جا هنرپیشه بگه «یا عیسی مسیح» (Jesus)، من ترجیح می دم اون زیر بگه «یا قمر بنی هاشم» یا «یا فاطمه زهرا» تا اینکه بگه «مسیح!!!» (البته بهترین حالت به نظرم همونه که بگه «یا عیسی مسیح» که هم بیننده یهو شکه نشه و هم خیلی خشک و دور از آداب حرف زدن فارسی نباشه).

 

نویسنده: Razoo

لنزی که آدما رو لخت نشون میده!!

لنز جدید ژاپنی ها

 

بلاخره ژاپنی ها لنزی را اختراع کرده اند که وقتی آن را بروی چشم ویا جلوی لنز اصلی دوربین قرار میدهی فردی را که تو به او خیره شده ای لخت لخت نشان میدهد
شرکت (kaya optics) ژاپن علت اختراع این لنز را جهت امنیت دانسته و بیان نموده است که: این لنز برای ماموران امنیتی ساخته شده است تا با دستگاه مخصوصی که ما خودمان بعدا آن را عرضه خواهیم کرد به افرادی که مشکوک شده ان نگاه کنند و فرد را از جهت وجود سلاحهای سرد و گرم و حتی مواد مخدر کنترل کنند
اگرچه این شرکت علت آن را مسائل امنیتی دانسته است اما یک کمپانی ژاپنی دیگری این لنز را در یک گوشی جاسازی کرده است و اگر با آن گوشی به افراد در نزدیکی خود نگاه کنید چیزی را که نباید ببینید خواهید دید
جالب اینکه هنوز در ژاپن بطور عمومی این محصول رو نمائی نشده که الان در بازار ایران این گوشی قیمتی در حدود یک میلیون خرید و فروش میشه و جالب که هیچ یک از سیم کارتهای رایج ایران رو ساپورت نمیکنه!!!  

 

 

2qicyfr.jpg 

 

 

16j0wmb.jpg 

 

zmo378.jpg 

مانعی در مسیر (داستانک خواندنی)

در روزگار قدیم، پادشاهى سنگ بزرگى را که در یک جاده اصلى قرار داد. سپس در گوشه‌اى قایم شد تا ببیند چه کسى آن را از جلوى مسیر بر می‌دارد. برخى از بازرگانان ثروتمند با کالسکه‌هاى خود به کنار سنگ رسیدند، آن را دور زدند و به راه خود ادامه دادند. بسیارى از آن‌ها نیز به شاه بد و بیراه گفتند که چرا دستور نداده جاده را باز کنند. امّا هیچیک از آنان کارى به سنگ نداشتند.  


 


هر مانعى = فرصتى

سپس یک مرد روستایى با بار سبزیجات به نزدیک سنگ رسید. بارش را زمین گذاشت و شانه‌اش را زیر سنگ قرار داد و سعى کرد که سنگ را به کنار جاده هل دهد. او بعد از زور زدن‌ها و عرق ریختن‌هاى زیاد بالاخره موفق شد. هنگامى که سراغ بار سبزیجاتش رفت تا آن‌ها را بر دوش بگیرد و به راهش ادامه دهد متوجه شد کیسه‌اى زیر آن سنگ در زمین فرو رفته است. کیسه را باز کرد پر از سکه‌هاى طلا بود و یادداشتى از جانب شاه که این سکه‌ها مال کسى است که سنگ را از جاده کنار بزند. آن مرد روستایى چیزى را می‌دانست که بسیارى از ما نمی‌دانیم!  

داستان پسرک فقیر!! (حتما بخونید)

همیشه کسانى که خدمت می‌کنند را به یاد داشته باشید
در روزگارى که بستنى با شکلات به گرانى امروز نبود، پسر ١٠ ساله‌اى وارد قهوه فروشى هتلى شد و پشت میزى نشست. خدمتکار براى سفارش گرفتن سراغش رفت.
 
-
پسر پرسید: بستنى با شکلات چند است؟
 
-
خدمتکار گفت: ٥٠ سنت پسر کوچک دستش را در جیبش کرد، تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد. بعد پرسید:
-
بستنى خالى چند است؟ خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پر شده بود و عده‌اى بیرون قهوه فروشى منتظر خالى شدن میز ایستاده بودند، با بی‌حوصلگى گفت:
-
٣٥سنت
-
پسر دوباره سکه‌هایش را شمرد و گفت:
-
براى من یک بستنى بیاورید. خدمتکار یک بستنى آورد و صورت‌حساب را نیز روى میز گذاشت و رفت. پسر بستنى را تمام کرد، صورت‌حساب را برداشت و پولش را به صندوق‌دار پرداخت کرد و رفت. هنگامى که خدمتکار براى تمیز کردن میز رفت، گریه‌اش گرفت. پسر بچه روى میز در کنار بشقاب خالى، ١٥ سنت براى او انعام گذاشته بود.
 
یعنى او با پول‌هایش می‌توانست بستنى با شکلات بخورد امّا چون پولى براى انعام دادن برایش باقى نمی‌ماند، این کار را نکرده بود و بستنى خالى خورده بود.

مرد کور (داستان کوتاه و خواندنی و آموزنده)

روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید.  

 

 

روزنامه نگار خلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه بود. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و انجا را ترک کرد. عصر انروز روزنامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است! 

 

مرد کور از صدای قدمهای اوخبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی ان چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:

امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!! 

 

وقتی کارتان را نمیتوانید پیش ببرید استراتژی خود را تغییر بدهید خواهید دید بهترینها ممکن خواهد شد باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است. حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل،فکر،هوش و روحتان مایه بگذارید این رمز موفقیت است .... لبخند بزنید

مزد یک دلاری (آموزنده)

در یک سحرگاه سرد ماه ژانویه، مردی وارد ایستگاه متروی واشینگتن دی سی شد و شروع به نواختن ویلون کرد.

این مرد در عرض ۴۵ دقیقه، شش قطعه از بهترین قطعات باخ را نواخت. از آنجا که شلوغ ترین ساعات صبح بود، هزا ران نفر برای رفتن به سر کارهایشان به سمت مترو هجوم آورده بودند.

سه دقیقه گذشته بود که مرد میانسالی متوجه نوازنده شد. از سرعت قدم‌هایش کاست و چند ثانیه‌ای توقف کرد، بعد با عجله به سمت مقصد خود براه افتاد.

یک دقیقه بعد، ویلون‌ زن اولین انعام خود را دریافت کرد. خانمی بی‌آنکه توقف کند یک اسکناس یک دلاری به درون کاسه‌اش انداخت و با عجله براه خود ادامه داد.

چند دقیقه بعد، مردی در حالیکه گوش به موسیقی سپرده بود، به دیوار پشت‌ سر تکیه داد، ولی ناگهان نگاهی به ساعت خود انداخت وبا عجله از صحنه دور شد،

کسی که بیش از همه به ویلون زن توجه نشان داد، کودک سه ساله‌ای بود که مادرش با عجله و کشان کشان بهمراه می ‌برد. کودک یک لحظه ایستاد و به تماشای ویلون‌زن پرداخت، مادر محکم تر کشید وکودک در حالیکه همچنان نگاهش به ویلون‌زن بود، بهمراه مادر براه افتاد، این صحنه، توسط چندین کودک دیگرنیز به همان ترتیب تکرار شد، و والدین‌شان بلا استثنا برای بردن‌شان به زور متوسل شدند.

o91zpk.jpg

در طول مدت ۴۵ دقیقه‌ای که ویلون‌زن می نواخت، تنها شش نفر، اندکی توقف کردند. بیست نفر انعام دادند، بی‌آنکه مکثی کرده باشند، و سی و دو دلار عاید ویلون‌زن شد. وقتیکه ویلون‌زن از نواختن دست کشید و سکوت بر همه جا حاکم شد، نه کسی متوجه شد. نه کسی تشویق کرد، ونه کسی او را شناخت.

هیچکس نمی‌دانست که این ویلون‌زن همان (جاشوا بل ) یکی از بهترین موسیقیدانان جهان است، و نوازنده‌ی یکی از پیچیده‌ترین فطعات نوشته شده برای ویلون به ارزش سه ونیم میلیون دلار، می‌باشد.

جاشوا بل، دو روز قبل از نواختن در سالن مترو، در یکی از تاتر های شهر بوستون، برنامه‌ای اجرا کرده بود که تمام بلیط هایش پیش‌فروش شده بود، وقیمت متوسط هر بلیط یکصد دلار بود.

این یک داستان حقیقی است،نواختن جاشوا بل در ایستگاه مترو توسط واشینگتن‌پست ترتیب داده شده بود، وبخشی از تحقیقات اجتماعی برای سنجش توان شناسایی، سلیقه و الوویت ‌های مردم بود. 

 

نتیجه: آیا ما در شرایط معمولی وساعات نا‌مناسب، قادر به مشاهده ودرک زیبایی هستیم؟ لحظه‌ای برای قدر‌دانی از آن توقف می‌کنیم؟ آیا نبوغ وشگرد ها را در یک شرایط غیر منتظره می‌توانیم شناسایی کنیم؟

یکی از نتایج ممکن این آزمایش میتواند این باشد،

اگر ما لحظه‌ای فارغ نیستیم که توقف کنیم و به یکی از بهترین موسیقیدانان جهان که در حال نواختن یکی از بهترین قطعات نوشته شده برای ویلون، است، گوش فرا دهیم ،چه چیز های دیگری را داریم از دست میدهیم؟

فواید س ک س !!

براستی س  ک  س چه فایده ای دارد ؟

پزشکی تعریف میکرد که پیرمرد 100 ساله ای را که مدتی در بیمارستان بستری و حال در شرف ترخیص میبوده ویزیت میکرده است . آنچه نام و خاطره این پیر مرد را در ذهن پزشک ماندنی کرده نه فقط سن زیاد او بلکه روحیه بسیار بالا و بشاش پیر مرد و همچنین سوالی بوده است که درلحظه خروچ از بیمارستان از پزشک خود میپرسد " دکتر به من بگو چند روز دیگر میتوانم با همسرم سکس داشته باشم ؟! "  

در این لحظه پیر مرد سرش را به گوش دکتر نزدیک میکند و آهسته میگوید :" مگر تو نمیخواهی راز صد ساله شدن من را بدانی ؟!" پزشک بلا فاصله  پاسخ میدهد که مسلماً دوست دارم بدانم چه کردی که به 100 سالگی رسیدی . پیر مرد میگوید رمز طول عمر این است : " از هیچ فرصتی برای برقراری رابطه جن*سی با همسرت غافل مشو ! " 

 

این نمونه عملی این فرضیه میباشد که افرادی که زندگی جن*سی فعالی دارند از تندرستی جسمانی و روانی بالاتری بهره مند هستند . تحقیقات بسیاری انجام پذیرفته تا کم و کیف احتمال تاثیر رابطه جن*سی بر طول عمر و یا به عبارتی فواید تناوب دررفتار جن*سی را به بوته امتحان یا آزمایش گذارند . در این راستا آنچه توجه محققین را به خود جلب کرده است این است که اگر تا به امروز به سکس به عنوان رفتاری صرفاً لذت بخش که بقاء نسل را گارانتی گر است ، نگریسته میشده ، امروزه باید به دید " درمان " به آن نگاه شود . 

 

از جمله مواردی که تاثیر مثبت برقراری رابطه جن*سی را نمایانگرند عبارتند از :

افزایش توانمندی سیستم دفاعی بدن و مقابله آن با ویروس ها و باکتری ها خصوصاً ویروس سرما خوردگی

تنظیم دوره قاعدگی و کاهش دردهای هنگام قاعدگی

بهبود کارکرد پروستات و کاهش عفونت پروستات و سرطان پروستات در مردان

خواب بهتر و عمیقتر بواسطه افزایش میزان جریان خون و جریان اکسیژن در بدن

کاهش درد و افزایش توانایی بدن در تحمل آن بواسطه افزایش میزان اندورفین در بدن ، خصوصاً کاهش سردردهای مزمن و میگرنی

بهبود افسردگی های خفیف و قابلیت عملکرد جانشینی سکس با داروهای ضد افسردگی !

کاهش وزن  و از دست دادن کالری ، متعاقب هر رابطه جن*سی  چیزی معادل پانزده دقیقه پیاده روی بر روی دستگاه ترید میل کالری سوزانده میشود

بهبود سلامت دهان و دندان بواسطه افزایش میزان بزاق و آنزیمهای مفیدی که از پوسیدگی دندان جلوگیری میکنند

افزایش کیفیبت روابط زنا شویی بواسطه عمیق تر شدن رابطه عاطفی متعاقب هر رابطه جن*سی

افزایش اعتماد به نفس به لحاظ عملی شدن این باور که فرد توانایی لذت بردن ولذت بخشیدن را داراست

افزایش احساس تجربه خوشبختی ، افراد خوشبختی را در تجربه جن*سی موفق میدانند ونه در بیزینس موفق ، به عبارتی آنهایی که به جای حساب بانکی های فعال ، اتاق خواب هایشان فعال است خود را بیشتر خوشبخت ارزیابی مینمایند . 

 

لازم به ذکر است که آنچه از فواید برقراری رابطه جن*سی گفته شد تنها منوط به رعایت استاندارهای رفتار جن*سی مطلوب  قابل حصول میباشد و در مواردی که فرد از ضوابط تعریف رفتار جن*سی سالم و نرمال تخطی ورزد و به افراط در انجام رفتار جن*سی کشیده شده و این رفتار به شکل اعتیاد درآمده باشد بهره مندی از فوائد رابطه جن*سی در چنین افرادی مورد تردید است

داستانی تامل برانگیز - قدر مادر رو بدونیم!

ارزشمندترین چیزهای زندگی معمولا دیده نمیشوند و یا لمس نمیگردند، بلکه دردل حس میشوند .
پس از 21 سال زندگی مشترک همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم.
زنم گفت که مرا دوست دارد ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد .
آن زن مادرم بود که 19 سال پیش از این بیوه شده بود ولی مشغله های زندگی و داشتن 3 بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی و نامنظم به او سر بزنم .
آن شب به او زنگ زدم تا برای سینما و شام بیرون برویم .
مادرم با نگرانی پرسید که مگر چه شده؟
او از آن دسته افرادی بود که یک تماس تلفنی شبانه و یا یک دعوت غیر منتظره را نشانه یک خبر بد میدانست . 
 

به او گفتم: بنظرم رسید بسیار دلپذیر خواهد بود که اگر ما دو امشب را با هم باشیم.
او پس از کمی تامل گفت که او نیز از این ایده لذت خواهد برد .
آن جمعه پس از کار وقتی برای بردنش میرفتم کمی عصبی بودم.
وقتی رسیدم دیدم که او هم کمی عصبی بود کتش را پوشیده بود و جلوی درب ایستاده بود، موهایش را جمع کرده بود و لباسی را پوشیده بود که در آخرین جشن سالگرد ازدواجش پوشیده بود.
با چهره ای روشن همچون فرشتگان به من لبخند زد .
وقتی سوار ماشین میشد گفت که به دوستانش گفته امشب با پسرم برای گردش بیرون میروم
و آنها خیلی تحت تاثیر قرار گرفته اند و نمیتوانند برای شنیدن ما وقع امشب منتظر بمانند .
ما به رستورانی رفتیم که هر چند لوکس نبود ولی بسیار راحت و دنج بود .
دستم را چنان گرفته بود که گوئی همسر رئیس جمهور بود. 
 

پس از اینکه نشستیم به خواندن منوی رستوران مشغول شدم.
هنگام خواندن از بالای منو نگاهی به چهره مادرم انداختم و دیدم با لبخندی حاکی از یاد آوری خاطرات گذشته به من می نگرد، و به من گفت یادش می آید که وقتی من کوچک بودم و با هم به رستوران میرفتیم او بود که منوی رستوران را میخواند.
من هم در پاسخ گفتم که حالا وقتش رسده که تو استراحت کنی و بگذاری که من این لطف را در حق تو بکنم هنگام صرف شام مکالمه قابل قبولی داشتیم، هیچ چیز غیر عادی بین ما رد و بدل نشد بلکه صحبتها پیرامون وقایع جاری بود و آنقدرحرف زدیم که سینما را از دست دادیم .
وقتی او را به خانه رساندم گفت که باز هم با من بیرون خواهد رفت به شرط اینکه او مرا دعوت کند و من هم قبول کردم. 
 

وقتی به خانه برگشتم همسرم از من پرسید که آیا شام بیرون با مادرم خوش گذشت؟
من هم در جواب گفتم خیلی بیشتر از آنچه که میتوانستم تصور کنم .
چند روز بعد مادر م در اثر یک حمله قلبی شدید درگذشت و همه چیز بسیار سریعتر از آن واقع شد که بتوانم کاری کنم . 
 

کمی بعد پاکتی حاوی کپی رسیدی از رستورانی که با مادرم در آن شب در آنجا غذا خوردیم بدستم رسید . 
 

یادداشتی هم بدین مضمون بدان الصاق شده بود:
نمیدانم که آیا در آنجا خواهم بود یا نه ولی هزینه را برای 2 نفر پرداخت کرده ام یکی برای تو و یکی برای همسرت.
و تو هرگز نخواهی فهمید که آن شب برای من چه مفهومی داشته است، دوستت دارم پسرم . 
 

در آن هنگام بود که دریافتم چقدر اهمیت دارد که بموقع به عزیزانمان بگوئیم که دوستشان داریم و زمانی که شایسته آنهاست به آنها اختصاص دهیم.
هیچ چیز در زندگی مهمتر از خدا و خانواده نیست .
زمانی که شایسته عزیزانتان است به آنها اختصاص دهید زیرا هرگز نمیتوان این امور را به وقت دیگری واگذار نمود .
شما هم این متن را مانند من برای همه کسانی که والدینی مسن دارند بفرستید به یک کودک، بالغ و یا هرکس با والدینی پا به سن گذاشته. امروز بهتر از دیروز و فرداست .

این داستان کوتاه هم بخونید جالبه!!

یه کلاغ روی یه درخت نشسته بود و تمام روز بیکار بود و هیچ کاری نمی کرد… یه خرگوش از کلاغ پرسید: منم می تونم مثل تو تمام روز بیکار بشینم و هیچ کاری نکنم؟ کلاغ جواب داد: البته که می تونی!… خرگوش روی زمین کنار درخت نشست و مشغول استراحت شد… یهو روباه پرید خرگوش رو گرفت و خورد!

نتیجه اخلاقی:
برای اینکه بیکار بشینی و هیچ کاری نکنی ، باید اون بالا بالاها نشسته باشی!

داستان کوتاه و عبرت آموز

استادی درشروع کلاس درس ، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است ؟
شاگردان جواب دادند 50 گرم ، استاد گفت : من هم بدون وزن کردن ، نمی دانم دقیقا“ وزنش چقدراست . اما سوال من این است : اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم ، چه اتفاقی خواهد افتاد ؟
شاگردان گفتند : هیچ اتفاقی نمی افتد، استاد پرسید خوب ، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم ، چه اتفاقی می افتد؟
یکی از شاگردان گفت : دست تان کم کم درد میگیرد.
حق با توست . حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟
شاگرد دیگری جسارتا" گفت : دست تان بی حس می شود عضلات به شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج می شوند . و مطمئنا“ کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه شاگردان خندیدند.
استاد گفت : خیلی خوب است . ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟
شاگردان جواب دادند : نه
پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود ؟ درعوض من چه باید بکنم؟
شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت : لیوان را زمین بگذارید.
استاد گفت : دقیقا" مشکلات زندگی هم مثل همین است اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید اشکالی ندارد. اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.
فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است. اما مهم تر آن است که درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرند هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هرمسئله و چالشی که برایتان پیش می آید، برآیید.
دوست من ، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذاری زندگی همین است.

زندگی باراک اوباما به روایت تصویر

با خواهر شیرازی اوباما بیشتر آشنا شوید!

روزنامه دیلی تلگراف چاپ لندن در گزارشی به معرفی «والری جارت»، مشاور نزدیک اوباما که به تازگی به عنوان یکی از اعضای تیم انتقال قدرت وی در کاخ سفید منصوب شده است، پرداخت.  

 

 


به گزارش عصر ایران، این روزنامه نوشت: "«والری جارت»، دوست نزدیک و معتمد رییس جمهور جدید آمریکا که به لقب «خواهر بزرگ اوباما» شهرت دارد، هم اکنون در حال رهبری نسل جدیدی از سیاه پوستان پرنفوذ است که برای به دست گرفتن قدرت در واشنگتن آماده می شوند."
اوباما در یکی از اولین انتصابات خود، خانم «جارت» 51 ساله را به عنوان یکی از اعضای تیم انتقال قدرت خویش برگزید. این تیم وظیفه نظارت بر بررسی نامزدهای کابینه و تدارک اولین اقدامات اساسی دولت جدید را برعهده دارد.
این خانم 51 ساله، متولد شهر شیراز در ایران و از دوستان نزدیک خانوادگی اوباماست که برای سال ها بازیگر مهمی در جامعه سیاه پوستان شیکاگو بوده است.
«جارت» در امر تجارت و سرمایه گذاری ملک، دستی بر آتش دارد و 17 سال دوست و مشاور نزدیک اوباما بوده است به نحوی که گفته می شود در زمان صحبت کردن درباره رئیس جمهور جدید آمریکا «احساساتی» می شود و همچنین از او به عنوان «طرف دیگر ذهن اوباما» یاد می کنند.
به علاوه به خاطر نزدیکی بسیار به اوباما، لقب «خواهر بزرگ اوباما» را بر وی نهاده اند.
این خانم به حدی به اوباما نزدیک است که می تواند پیش بینی کند اوباما برای شام چه چیزی را دوست دارد و شام یک شنبه گذشته را نیز با رییس جمهور جدید صرف کرده است.
خانم «جارت» تجربه ای در مناصب دولتی واشنگتن ندارد اما به عنوان یک رقیب جدی برای احراز پست های کابینه از جمله وزارت مسکن و حمل و نقل یا حتی مشاور ارشد کاخ سفید محسوب می شود.  

 

 



اطلاعات بیشتر درباره جارت : 

 


والری بومن جارت، متولد ۱۹۵۶ میلادی، وکیل آمریکایی مقیم شیکاگو است. پدر وی، جیمز بومن، از اولین پزشکان بیمارستان نمازی شیراز بوده است. وی خاطراتش از زندگی در ایران را، «خاطراتی بسیار شیرین» توصیف می‌کند.
جارت در سال ۱۹۷۸ در رشته روانشناسی دانشگاه استنفورد موفق به کسب مدرک کارشناسی شد و سپس دکترای خود را در رشته حقوق در سال ۱۹۸۱ از دانشگاه میشیگان دریافت کرد.
برخی نشریات و رسانه های ایالات متحده آمریکا وی را بانفوذترین مشاور باراک اوباما معرفی می‌کنند.جارت دارای دختری به نام لورا است که هم‌اکنون در حال تحصیل در رشته حقوق دانشگاه هاروارد است.
شایان ذکر است تولد در ایران الزاماً به معنای تابعیت ایرانی افراد نیست.


نامهای اصیل اوستایی و ایرانی

نامهای مردان ایرانی: 

 مهرک_ نام شاپور اول
نیکا_ نام رودخانه ای در ایران
روشاک_ از سرداران مبارز در برابر اسکندر گجستک
سام_ پدر بزرگ رستم
سپنتا_ نامی مقدس در ایران باستان
شهداد_ داده شده از شاه
شایگان_ مرد بزرگ
سیاوش_ فرزند کیکاوس - شخصیت اسطوره ای ایرانیان
سورنا_ رهبر نظامیان ایران در زمان اشکانیان
اوتانا_ هم پیمان داریوش اول
وارتان_ یکی از شاهان ایران
آریانا_ متعلق به نسل آریا
اشکان_ شاهان سلسله اشکانیان
دادمهر_ فرستاده شهر از طرف فرشته مهر
فرهود_ پسر زیبا
گشتاسب_ از شاهان ایران باستان
هیراد_ ظاهر سالم و زیبا
هیتاسب_ از فرمانده هان داریوش بزرگ
جاماسب_ حکیم و فیلسوف ایرانی و داماد زرتشت اسپنتمان
جویان_ از شخصیت های شاهنامه
کیخسرو_ از شاهان پیشدادی - فرزند سیاوش- نوه کیکاوس
کیان_ ستاره
نیوتیش_ برادر کوچک اشو زرتشت
مهراشک_ نام ایرانی
مهرساد_ نام ایرانی
مکابیز_ نام ایرانی
نرسی_ از شاهان ساسانی
کورش_ بنیانگذار شاهنشاهی و حقوق بشر جهان
خشایار_ شاهنشاه ایران و فرزند داریوش بزرگ
کامبیز_ یا کمبوجیه یا کامبوزیا فرزند کورش بزرگ
جمشید_ سومین شاه پیشدادی در حدود 6000 سال پیش
هیربد_ روحانی گذشته ایران در زمان زرتشت
هژیر_ یکی از پهلوانان ایرانی
فَرَوَهَر_ نماد مقدس انسان بالدار از دوره ما قبل زرتشت
فریان_ نام یکی از شاهان گذشته
دارمان_ خسرو پرویز شاه ایران
داریوش_ شاه شاهان - شاههنشاه بزرگ تاریخ ایران
کارن_ فرزند کاوه - شخصیت ایرانی در شاهنامه- یکی از خاندانها
برسام_ به معنای آتش بزرگ
بامشاد_ از موزیسین های دوره ساسانی
بامداد_ پدر مزدک
آریارمن_ از نخستین پادشاهان ایران در 2600 سال پیش - نیای داریوش
آرتاباز_ یکی از فرماندهان کورش بزرگ
ارشان_ شاهزاده در نزد ایرانیان و فرزند اردشیردوم
ارشام_ نام پدر بزرگ داریوش بزرگ
اردشیر_ بنیانگذار سلسله ساسانیان - اردشیر بابکان
اردوان_ نام شاهان پارتی و برادر داریوش اول
اردا_ نام کشیشی در زمان ساسانیان
ارشاما_ نام پدر بزرگ داریوش اول
ارشک_ نام اولین پادشاه سلسله اشکانیان
آرش_ نام قهرمان وطن پرست ملی ایران
آراد_ نام فرشته
آرآسب_ نام کورش اول
انوشیروان_ نام پادشاه دادگستر ایران
انوش_ جاودانه
اَفشین_ نام یکی از شاهزادگان ساسانی که به بابک خرمدین خیانت کرد
آبتین_ شخصیتی در شاهنامه - پدر فریدون
آترین_ نام یکی از پادشاهان خوزستانی در زمان داریوش بزرگ
آرتاباز_ نام فرمانده ارشد گردونه های کورش بزرگ
آرتام_ نام والی فریگیه در زمان کورش بزرگ
آریاداد_ برخواسته از نسل آریا - داده شده آریایی
آرتین_ نام هفتمین پادشاه ماد
آریا_ نام فرمانده ارتش کورش بزرگ در جنگ کوناکزا
آریامس_ آریای بزرگ - از شاهزادگان سغد در زمان اسکندر گجستک
آریامهر _ دارنده مهر - از سرداران داریوش سوم
آریوداد_ ایرانداد اوستا
آیوت _ یکی از بهدینان در فروردین یشت
آرتامن_ از همپیمانان داریوش بزرگ در براندازی بردیا
ارشکان_ کنیه فرهاد دوم و اردوان دوم شاهنشاه اشکانی
آریومهر_ از سرداران داریوش سوم
اوراش_ فرزند کوچک اردشیر شاهنشاه ایران
بابک_ بابک خرمدین تندیس وطن پرستی ایرانیان
باربَد_ نوازنده و رامشگر مشهور خسرو پرویز شاهنشاه ساسانی
برتهم _ از سرداران نامی ایران
برسام_ از سردارن یزدگرد شاهنشاه ساسانی
بیارش_ کی بیارش - همان آرمین شاهنامه
پاپَک_ دبیر انوشه روان دادگر و بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی
پاردیک_ پدربزرگ ساسان بنوشته کتیبه کعبه زرتشت
پِدرام_ نبیره سام - بدرود - شادباش
پرهام_ از نامهای ایران باستان - تازی شده اش ابراهیم
پِرشان_ از نامهای اوستایی به معنی رزمجو
تنسر_ بزرگ روحانی زرتشتی که اوستا را گرد آوری کرد
تهمتن_ بزرگ پیکر و دارنده اندام نیرومند
تیرداد_ پادشاه رمنستان- پادشاه اشکانی
تیگران_ از سرداران نامی خشیارشا - پادشاه ارمنستان
چوبین_ کنیه بهرام سپهسالار ارتش هرمزد انوشیروان
خسرو_ در اوستا به معنی نیکنام - شاهنشاه ساسانی
دارا _ نهمین پادشاه کیانی - پسر رستم - داریوش
دانوش_ دیانوش دوانوش - دارنده جاودانگی
راتین_ رادترین-با داد و دهشترین-از سرداران ارشیر دوم
رسام_ نام پیکرنگار بهرام گور شاهنشاه ایران
رامین_ از فرزندان کیخسرو و برادر رامی
روزبه _ در پهلوی روژوه- وزیر بهرام شاهنشاه ساسانی
روشاک_ از سرداران ایرانی در جنگ با اسکندر گجستک
زوپیر_ همپیمان داریوش بزرگ که گوش و بینی خود را در فتح بابل برید
ژوپین_ نام فرزند کیکاوس
سامیار_ از نامهای کهن زرتشتی ایران
شاهین_ سردار بزرگ خسرو پرویز از خاندان وهمنزاد
شهروز_ وزیر شاهنشاه شاپور
شیراک_ پدر هرمزد - نگارنده کعبه زرتشت
فَربُد_ به معنی راست و درست
فرمنش_ از پادشاهان ایرانی در گرجستان
کیارش_ دومین پسر کیغباد- پسر کی اپیوه
کیانوش_ برادر فریدون شاه پیشدادی
کیانمهر_ کیامنش - کیافر - کیانزاد
لیشام_ از وطنپرستان دیلمی
مازیار_ از سرداران مادی کورش بزرگ - ماه یزد یار - همسنگر بابک
مزدک _ از نامهای دوران هخامنشی - آفریننده مزدا - آئین آورنده مزدکیان
مهراب_ پادشاه ایرانی در کابل و پدر رودابه
مهران_ همان میتران پهلوی - از خاندانهای اصیل ساسانی
نیوتیش_ برادر کوچک اشو زرتشت
آئیریک_ نیای یازدهم زرتشت
آئین_ کیش - راه و روش
آئین گُشنَسب_ سپهبد ایرانی در نبرد با بهرام چوبینه
آپاسای_ منشی شاهنشاه شاپور یکم ساسانی
آتروترسه_ پسر اسفندیار
آتروپات_ سردار ایرانی که والی آذربایجان بود - سردار داریوش
آترونوش_ آذرنوش - پاکدین زرتشتی
آرتاپارت_ نگهبان ویژه کوروش بزرگ
آرتام_ یکی از والی های شهنشاهی کوروش بزرگ
آرتین_ هفتمین پادشاه ماد
آریاز_ راهنما و راهبر - نامی اوستایی
آروکو_ فرزند کوروش هخامنشی
آریابد_ نگهبان و سردار سرزمینهای آریایی
آریاراد_ پسر آریامنش پادشاه کپدوکیه
آیوت_ یکی از بهدینان زرتشتی
ائیریه من_ ایران منش در روزگار ساسانی
ادیشه_ نامی پهلوی - از سرداران کورش بزرگ
اَرتاریا_ پسر خشایارشاه
اَرتامن_ از متحدین داریوش بزرگ بر ضد مغ دروغین
اَرتاوند_ فرمانده ناوگان خشیارشا
اَرتور_ در کتاب ماتیکان هزاردستان از برزگان بوده است
اَرتَمَن_ یکی از سرداران ماد در روزگار کوروش
اَرتَبرزین_ در اوستا یعنی برترین راستی - سرداری هخامنشی
اَردین_ راستین و بزرگوار
اَرزین_ فرمانده امپراتوری ایران در حمله اسکندر گجستک
اَرسیما_ نماینده داریوش سوم برای گفتگو با سکندر ملعون
اشتوکان_ نامی اوستایی و رقیب زریر
اشاداد_ کسی که از راستی و نیکی سود جسته است
اُمید_ در پهلوی اُمیت - از نویسندگان دینکرد زرتشتیان
اُوَرَش_ پسر اردشیر سوم
اُورداد_ از سرداران کوروش بزرگ
باتیس_ ازسرداران داریوش سوم در حمله اسکندر گجستک
باوَند_ از سپهبدان مازندران
بَردیا _ فرزند کوروش بزرگ
بروسا_ پدر بهرام - از موبدان یزد
بَستام_ برادر زن هرمز چهارم ساسانی
بهداد_ نیک آفریده شده
به رَوِش_ نیکترین راه - بهترین انتخاب زندگی
بیارش_ کی بیارش - همان آرمین شاهنامه
پوریا_ از پهلوانان ایران زمین
پویان_ جستجو کننده راستی و درستی
تورک_ پسر شیدسب پادشاه زابلستان از نوادگان جمشید شاه
تیران_ پسر اردشیر سوم پادشاه اشکانی ارمنستان
جهانگیر_ پسر رستم ذال
چوبین_ کنیه بهرام سپهسالار ارتش هرمزد انوشیروان ساسانی
داتام_ فرمانده ایران در کاپادوکیه
داریو_ از پادشاهان ایرانی در زمان پایان دوران سلوکیان
دانین_ از خاندانهای ایرانی
دیااکو_ پادشاه ماد ایرانی
راتین_ از سرداران اردشیر دوم - رادترین مرد
رام برزین_ پیشکار دربار انوشیروان دادگر
رایش_ پسر زادشم
رتوشتر_ برادر بزرگ اشو زرتشت
ریوشاد_ نامی ایرانی
ژوبین_ پسر کیکاووس
سپند مهر_ در اوستا سپنته میتر - قاتل خشایارشا
سپهرداد_ در اوستا سپیتریدات - داده خداوند
سپیتا_ از درباریان آستیاگ ماد
سروش_ گوش دادن به صدای وجدان - پیک ایزدی در دین بهی
سهراب_ تابش سرخ - پسر زال
سیامک_ پسر کی کاووس
سینا_ در اوستا سَئنا - از پیروان زرتشت
شاه بهرام_ نام زرتشتیان امروزی - نام بهرام گور
شروین_ از شاهان باوندی
شهروی _ چهره شاهانه - از موبدان ساسانی
شیروان_ از شاهان شیروانی ایران
شیروی_ از شاهان ساسانی
فرامین_ از پادشاهان ساسانی
فرزام_ لایش و شایسته
فرزین_ نامی ایرانی
فَرَه وَشی_ سمبول ملی ایرانیان همان فَرَوَهَر است
فرورتیش_ دومین پاشاه ماد در بیستون نیز نامش هست
فرهاد_ نام بسیاری از شاهان ایرانی - فرهاد عاشق شیرین
کارین_ از خاندانهای اصیل ایرانی همان کارن
کامیار_ نامی ایرانی
کُردان_ پسر مرزبان
کی آرمین_ پسر کی قباد
کیازند_ نامی ایرانی
کیانوش_ برادر شاه فریدون پیشدادی
کیوان_ پسر موبد سروش
کیومهر_ نامی ایرانی
گودرز_ پسر گیو
لُهراسب_ پسر کیخسرو شاه کیانی
مانی_ نقاش دوره ساسانی که دعوی پیغبری کرد
مِهربُد_ نامی از دوره هخامنشی
مهیار_ نامی ایرانی
نیما_ از دانشمندان ایرانی
ورجاوند_ نورانی - مقدس - دارای احترام
وَندا_ امید - آرزو - سپهبد تبرستان
وَهرام_ نامی پهلوی - همان بهرام
ویسپار_ هم پیمان داریوش بزرگ در براندازی مغ دروغین
هُرمُز_ نام بسیاری از شاهان ایران
هومان_ پسر ویسه و برادر پیران 

 

-------------- 



نامهای بانوان ایرانی: 



افرا_ ستایش کردن
افشید_ شکوه خورشید
آلیش_ قابل اشتعال
الیا_ نام گل
آمیتریس_ نام دختر داریوش دوم و همسر خشایارشا
آموتیا_ نام دوشیزه در زمان زندیه
آناهیتا_ نام فرشتگان اهورامزدا
آندیا_ همسر اردشیر اول
آنیتا_ نام دختران در زمان زند- به معنی پرورش گیاه
انوشا_ خوشحالی و سرور و شادی
انوشک_ نام زنان در زمان ساسانیان- به معنی جاوید و ابدی
انوشه_ نام زنان در زمان ساسانیان- به معنی جاوید و ابدی
آرا_ آراستن و زیبا کردن
آرمیلا_ نام دختران در ایران باستان
آرمیتان_ شخصیتی در شاهنامه و دختر جمشید
آروشا_ درخشان - نورانی - باهوش
آرتا_ نام شهر در زمان زند که به روی دختران میگذاشتند
ارنواز_ شخصیتی در شاهنامه و دختر جمشید
آرتمیس_ گوینده راستی- نام دریاسالار زن
آرتنوس_ صادق - راستگو - نام دختر داریوش
آسا_ نام دختر شاپور دوم ساسانی- بزرگ و علیحضرت
آتاناز_ نامی ایرانی
آتنا_ نامی ایرانی
آتوسا_ دختر کورش بزرگ همسر داریوش بزرگ مادر خشیار
آتوشه_ نام عمه یا خاله شاپور شاه
آوید_ نامی ایرانی
آویسا_ آب پاک و تمیز
آیدا_ همچون ماه و مهتاب
آیدان_ چهره زیبا همچون ماه - آیسان
آیلا_ نور ماه و مهتاب- آیناز
پرشه_ جرقه - دختر ایرانی
پروشات_ همسر داریوش دوم
ردیمه_ همسر کمبوجبه - شاهزادگان هخامنشی
رکسانا_ دختر داریوش دوم
سپنتا_ مقدس ایرانی
وانوشه_ نام گل
آذرمهر_ آتش مقدس ایرانیان- آذرمینا
آذرنوش_ نام زنان ساسانی و همچنین آتش مقدس ایران
آزیتا_ نام شاهزاده - ملکه و پرنسسز در ایران
برسین_ دختر داریوش سوم که اسکندر با او ازدواج کرد
بهنوش_ خوش مشرب - مطبوع - دلپذیر
بهشید_ نامی ایرانی به معنی بهترین روشنایی
بیتا_ زیبا و خوش چهره
کاساندان_ همسر کورش بزرگ
چیستا_ زنی که دارای مقام روحانی و مقدس در ایران بوده
دل آسا_ نامی ایرانی
درسا_ همچون مروارید
الیکا_ مادر زمین - شکوفه - نام دهی در شما ایران
الیزه_ نام مکانی در رودبار
المیرا_ فدا کننده
اریکا_ مرتبط با زمین
اِستاتیرا_ همسر داریوش سوم
ایرسا_ رنگین کمان
کیانا_ برخواسته از نسل کیانیان
لبینا_ نام یکی از قسمتهای موسیقی کهن ایران
لیدا_ مهسان - مهسیما – مهسو- مهرشید
مهشید_ مهسان - مهسیما – مهسو- مهرشید
ملیسا_ مرهم - نام زنبور عسل در یونانی
ماندان_ ماندانا - مادر کورش بزرگ - همسر کمبوجیه اول
مرسده_ ملکه در ایران
میترا_ فرشتگان مقدس ایران باستان
نازنوش_ نامی ایرانی
نیسا_ دختر یکی از شاهان پارتی
نیوشه_ نیوشا- گوش دهنده- نوشه
نوشا_ پرنس در زمان ساسانیان
پانته آ _ شاهزاده ای که اسیر کورش بزرگ شد
پریساتیس_ همسر داریوش دوم و نام شاهزادگان
پارمیس_ دختر ارشد کورش بزرگ
رُدگون_ مادر داریوش اول - پرنس در اشکانیان
ساینا_ سیمرغ
تینا_ عاشق نوازش
ویرا_ ویشکا- ویدا - ویستا
آبنوش_ از زنان ویس و رامین
آپاما_ دختر سپیتمن سردار ایرانی
آرتادخت_ وزیر خزانه داری اردوان چهارم اشکانی
آرتیستون_ دختر کورش بزرگ - زن داریوش
آرگون_ شهبانوی اردشیر یکم هخامنشی
ارشانوش_ از نام نامه نخعی
برسین_ زن ایرانی اسکندر گجستک
پارمیس_ دختر بردیا - نوه کورش بزرگ
پروشات در اوستایی به معنی بسیار شاد
پریزاد _ زن داریوش دوم هخامنشی
پورچیستا_ پردانش-دختر زرتشت-زن جاماسب
جاماسبه_ شهبانوی اردشیر درازدست
چیستا_ فرشته دانش و خرد
رائیکا_ پسندیده و دوست داشتنی
رادنوش_ بانوی شهرین
سپاکو_ زن مهرداد چوپان که کورش بزرگ را تربیت کرد
فرنو_ مادر بزرگ اشو زرتشت
فرگون_ نام زنان در ایران باستان
کتایون_ زن کیگشتاسب در شاهنامه
میترادات_ دختر مهرداد پادشاه اشکانی
نیسا_ دختر مهرداد و خوهر میترادات اشکانی
نیشام_ نام فرشته نگهبان آذرخش
نوشید_ نام مادر مانی نقاش که خود را پیامبر نامید
وستا_ پردانش - دختر پاکدامن و با اصل و نسب
ویدا_ در اوستایی ویستا - پر دانش و فرهنگ
هما_ هفتمین پادشاه کیانی - دختر کیگشتاسب
یاسمین_ پهلوی یاسمن - نوعی گل- دختری در ویس و رامین
آتری_ به معنی آتش - از نامهای باستانی
آپامه_ خوشرنگ و زیبا - دختر اردشیر دوم هخامنشی
آرتا_ از نامهای باستانی
آندیا_ زن اردشیر درازدست شاهنشاه هخامنشی
ارشین_ از شاهدخت های هخامنشی
ارشنوش_ نام نامه نخعی - نام باستانی
افروز_ از نامهای پهلوی
ناهید_ اناهیت - اناهیتا - فرشته آب
بهرو_ بهشاد - بهرخ - بهتاب
پردیس_ باغ و بهشت - واژه پارادیز انگلیسی از همین است
پریوش_ پریزاد - پریسا - پریداد - پری تن
تارا_ ستاره
تناز_ مادر لهراسب - دختر آرش کمانگیر
آذرگون_ دختران در زمان اشکانی ویس و رامین
آذرمهر_ آتش مهر
آرتونیس_ دختر ارته باذ و خواهر برسین
آرمه ئیتی_ فروتنی - پاکی - نگهبان زمین
آذرمیدخت_ دختر همیشه جوان - دختر خسروپرویز - زنی که شاه شد
آسیمن_ نامی پهلوی که همان سیمین امروزی است
آماستریس_ دختر داریوش سوم
اَدرک_ دختر یزدگرد سوم ساسانی
اَردویسور_ فرشته آب در ایران باستان
آرته دخت_ شهبانو اشکانی همسر اردوان
اَرشیت_ دوست ترین - نامی از دوره هخامنشی
اَمِستریس_ شهبانوی خشایارشا
اوراشی_ زن پسر سیامک
بینا_ دانا و بیننده
دینا_ نامی ایرانی
پُرشاد_ خواهر داریوش سوم هخامنشی
پری ویس_ دختری در ویس و رامین
توشنامئیتی_ فرشته مهر و دوستی
تیتک_ از نامهای زرتشتیان امروزی
مهر نوش_ نامهای رایج امروزی
داماسپیا_ شهبانوی اردشیر یکم
رائیکا_ پسندیده و دوست داشتنی
راتا_ فرشته بخشش و مهربانی در وندیداد
زرشام_ دختری از خاندان جمشید
سپاکو_ همسر مهرداد چوپان که کوروش بزرگ را پرورش داد
سَتوِش_ ستاره باران در زبان پهلوی
سریرا_ زیبا - خوش چهره
سندوس_ خواهر خشایارشاه
سی سی کام_ کامروا - مادر داریوش سوم - دختر اُستان برادر اردشیر دوم
سیندخت_ دختر مهراب پادشاه کابل
شراره_ از نامهای رایج امروزی
شاهیده_ پارسا - پرهیزکار
شیددخت_ دختر روشنایی و نور
فرنوش_ از نامهای رایج امروزی
گلدیس_ از واژه اوستایی دَئسه به معنی همچون گل
ماندوی_ شهبانوی اردشیر سوم شاه ارمنستان
مهدیس_ از ماه دیس گرفته شده است به معنی گل چهره
مهرو_ به معنی چهره ای همچون ماه
مهدخت_ به معنی دختری همچون ماه
مهر آریا_ مهر دختر آریایها
مهر آئین_ کیش مهر ایرانی
میرتو_ از زنان شاهنشاهان هخامنشی
نائیریکا_ بانوان پارسا در دین زرتشتی
نوشید_ مادر مانی نقاشی در دوره ساسانی
نِیشام_ فرشته نگهبان آذرخش
ورتا_ نامی پهلوی به معنی گل
ویس_ معشوقه رامین در دوره شاهنشاهی اشکانیان
هورام_ واژه ای پهلوی به معنی خوش رام - خنده رو
یوتاب_ خواهر آریوبرزن - زنی سردار در آذرآبادگان
آریا ناز_ نامی ایرانی

نامه ای از طرف خدا (حتما بخون)

امروز صبح که از خواب بیدار شدی، نگاهت می کردم، امیدوار بودم که با من حرف بزنی، حتی برای چند کلمه، نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،از من تشکر کنی، اما متوجه شدم که خیلی مشغولی، مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی، وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی: "سلام"، اما تو خیلی مشغول بودی، یک بار مجبور شدی منتظر شوی و برای مدت یک ربع ساعت کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی، بعد دیدمت که از جا پریدی، خیال کردم می خواهی چیزی به من بگویی، اما تو به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی. 

 


تمام روز با صبوری منتظرت بودم، با آن همه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی، متوجه شدم قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می کنی، شاید چون خجالت می کشیدی، سرت را به سوی من خم نکردی!!! 

 


تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری، بعد از انجام دادن چند کار، تلویزیون را روشن کردی، نمی دانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟ در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی را جلوی آن می گذرانی، در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری، باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی، شام خوردی و باز هم با من صحبتی نکردی!!! 

 


موقع خواب، فکر می کنم خیلی خسته بودی، بعد از آن که به اعضای خوانواده ات شب به خیر گفتی، به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی، نمی دانم که چرا به من شب به خیر نگفتی، اما اشکالی ندارد، آخر مگر صبح به من سلام کردی؟! 

 


هنگامی که به خواب رفتی، صورتت را که خسته تکرار یکنواختی های روزمره بود، را عاشقانه لمس کردم، چقدر مشتاقم که به تو بگویم چطور می توانی زندگی زیباتر و مفیدتر را تجربه کنی...
احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام، من صبورم، بیش از آنچه تو فکرش را می کنی، حتی دلم می خواهد به تو یاد دهم که چطور با دیگران صبور باشی، من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم، منتظر یک سر تکان دادن، یک دعا، یک فکر یا گوشه ای از قلبت که به سوی من آید، خیلی سخت است که مکالمه ای یک طرفه داشته باشی، خوب، من باز هم سراسر پر از عشق منتظرت خواهم بود، به امید آنکه شاید فردا کمی هم به من وقت بدهی! 

 


آیا وقت داری که این نامه را برای دیگر عزیزانم بفرستی؟ اگر نه، عیبی ندارد، من می فهمم و سعی می کنم راه دیگری بیابم، من هرگز دست نخواهم کشید... 



دوستت دارم، روز خوبی داشته باشی... 



دوست و دوستدارت: خدا 

جالبترین آمار از برج میلاد تهران

 گروه کارشناسی ، برخی مقادیر ، اوزان و مواد به کار رفته در احداث برج میلاد را به مقیاس هایی ملموس تبدیل کرده است.


وزن کل سازه 161 هزار تن و معادل وزن 3578 تانک است .

لابی برج با زیر بنای 15 هزار مترمربع معادل 3 زمین فوتبال است.

ارتفاع کل برج 435 متر و معادل1ونیم برابر ارتفاع برج ایفل در فرانسه است.


زیر بنـای 12 هزار متر مربعی راس سـازه نیز برابر با 2 و نیم زمین فوتبال است.

دکل آنتن برج میلاد نیز با 120 متر طول ، معادل ارتفاع یک ساختمان 40 طبقه است.


ارتفاع 315 متری شفت بتنی برج نیز برابر با ارتفاع یک ساختمان 105 طبقه است.

230 کیلومتر کابل در احداث برج به کار رفته که طول آن معادل مسافت تهران ، شمال است .

25 کیلومتر نیز متراژ لوله مصرفی در برج میلاد است که چیزی مساوی با 4 و نیم برابر ارتفاع قله دماوند است.

9 هزار چراغ و 100 هزار پیچ نیز از دیگر مواد مصرفی در ساخت برج میلاد است که با یک میلیون و 300 هزار نفر روز در این طرح به کار رفته است.


2 برابر محیط کره زمین نیز مقیاس به دست آمده برای 80 هزار کیلومتر مسافت طی شده با آسانسورهای کارگاهی برج میلاد است.


همچنین میانگین سنی مهندسان طرح برج میلاد 31 سال عنوان شده است و 40 هزار نفر نیز از ابتدای زمان احداث تا کنون از این برج دیدن کرده اند.

شخصیت شناسی براساس زنگ موبایل

 
اگر گوشی تلفن تان مستطیل و سنگین بدون در (یعنی candy bar style phone) و شبیه گوشی های بیسیم خانگی است: آدمی ساده زیست، سنت گرا و کم خرج هستید.  

 

- اگر گوشی موبایل (بویژه صورتی رنگ) کوچولو و خیلی ریزه میزه و اصطلاحا معروف به pink RAZR phone دارید: خیلی با استایل و دنباله روی مد روز هستید و از اینکه مورد توجه دیگران قرار بگیرید نگرانی ندارید. 

 

شرکت انگلیسی Tesco Mobile یک مطالعه‌ای در باره رابطه شخصیت آدم‌ها با نوع زنگ تلفن موبایلشون (ringtone) روی یکهزار نفر انجام داده ... نتیجه: 

 

- کسانی که بجای رینگتون، از صدای خودشون استفاده می‌کنند آدم‌هایی خود شیفته (self-obsessed) هستند و آدم‌هایی که دایما رینگتون عوض می‌کنند غیرقابل اعتماد و متزلزل هستند. 

 

- اگر رینگتون شما شبیه صدای زنگ تلفن‌های مکانیکی قدیمی است آنقدرها هم آدم بانمک و شوخی که خودتون فکر می‌کنید نیستید. 

 

- اگر رینگتون موبایل‌تون، موزیک متن سریال‌ها و شوهای تلویزیونی است، دیگران نسبت به هوش شما شک می‌کنند. 

 

- اگر همیشه بجای رینگتون از وایبره (لرزنده) استفاده می‌کنید از دو حالت خارج نیست: یا آدم خیلی مهم و پرکاری هستید و هیچوقت فرصت جواب دادن به تلفن را ندارید، و یا اینکه برای آدم‌های اطرافتون ارزش قائلید و نمی‌خواهید آنها از صدای موبایلتون ناراحت شوند و بهترین همدم برای نشستن در سینما یا اتاق برای تماشای گروهی فیلم هستید. 

 

- رینگتون‌های موزیکالی که موزیک hip-hop یا R&B دارند نشان دهنده اینه که آدمی با احساس و جوانگرا و امروزی هستید. در مقابلش: موزیک‌های کلاسیک مثلا بتهوون و موتزارت و اینجور چیزا نشون دهنده سن و سال بالای شماست و کهنه گرایی را نشون میده.... موزیک‌های جنگولک بازی و پر سروصدا و یا رینگتون‌های استاندارد و معمولی هم زیاد طرفدار نداره

آیا میدانید ؟!

آیا میدانید با هوش ترین زن دنیا ۵ فوق لیسانس دارد و ضریب هوشی او ۲۰۰ است و دنبال کار است
آیا میدانید اولین فردی که در اروپا اقامت گرفت یک زن ایرانی بود و بعد مساله اقامت خارجی ها مطرح شد
آیا میدانید ایرانیان در انگلیس ثروتمندترین قشر جامعه هستند حتی ثروتمندتر از ملکه الیزابت
آیا میدانید ایرانیان در آمریکا فرهیخته ترین افراد جامعه آمریکا هستند
آیا میدانید رئیس کامپیوتر ناسا یک ایرانی هست
آیا میدانید حدود ۲۵۰ ایرانی در ناسا محقق داریم
آیا میدانید کورش کبیر بر جهان حکومت میکرد به نوعی قدرت جهان در دست ایران بود
آیا میدانید سال ۲۰۰۱ در فرانسه سال ایران نام داشت
آیا میدانید اگر ۳ قاره آسیا و آمریکا و آفریقا را به هم وصل کنیم ایران در مرکز جهان است
آیا میدانید فرشته ها با سرعت نور حرکت میکنند و زمان بر آنها کند میشود
آیا میدانید انسان در سال ۳۰۰۰ قد متوسط ۲ متر و ۱۲۰ سال عمر و پوست قهوه ای خواهد داشت
آیا میدانید وزن ۱ قاشق چایخوری از سیاه چاله ها ۲ میلیارد تن است
آیا میدانید یک سیاهچاله در کهکشان راه‌ شیری است که هر ثانیه ۱۰۰۰ بار دور خود می‌چرخد
آیا میدانید ضریب هوشی انسان های معمولی بین ۸۵ تا ۱۰۵ است
آیا میدانید هر تار موی انسان میتواند تا وزن ۱۰۰ گرم رشد کند
آیا میدانید بلندترین موی سر دنیا ۶ متر است
آیا میدانید وزن موی سر هر فرد در طول عمرش با وزن ۲ فیل آفریقایی برابر است
آیا میدانید چشم انسان معادل یک دوربین ۱۳۵ مگا پیکسل است
آیا میدانید سریعترین عنکبوت دنیا دارای سرعت ۱۶ km در ساعت است که در افریقاست
آیا میدانید یک انسان نهایتا میتواند با سرعت ۳۵ km در ساعت بدود
آیا میدانید نوعی عنکبوت میتواند ۳۰۰ برابر وزنش را بلند کند
آیا میدانید طول موج نور مرئی بین ۷۰۰ - ۴۰۰ نانومتر است
آیا میدانید خورشید کوچکترین ستاره دنیا است
آیا میدانید وقتی به خورشید نگاه میکنید صحنه ۸ دقیقه قبل از آن را مشاهده میکنید
آیا میدانید زمین در آغاز پیدایش خود ۲۰۰۰ بار بزرگتر از حجم کنونی خود را داشته است.
آیا میدانید مساحت سوراخ اوزون ۲۴ میلیون کیلومتر مربع یا به اندازه آمریکای شمالی است
آیا میدانید سالانه ۱.۳ میلیون متر مکعب چوب صرف چوبهای غذا خوری در چین میشود
آیا میدانید در طوفان شن کویر بین ۶۰ تا ۲۰۰ میلیون تن شن جابجا میشود
آیا میدانید ماموتها که ۱۰ هزار سال پیش منقرض شدند تا ۶ سالگی شیر مادرشان را میخوردند
آیا میدانید شیارهاى کف دست کمکی براى بهتر گرفتن اشیاء است
آیا میدانید جوانان هندی شادترین و ژاپنی افسرده ترین های جهانند
آیا میدانید لاشخورها قادر به دیدن یک موش کوچک از ارتفاع ۴ کیلومتری میباشند
آیا میدانید مردم فیلیپین به بیش از ۱۰۰۰ لهجه سخن میگویند
آیا میدانید عمر مفید انسانها در کف دستشان نوشته شده است نگاه کنید ۱۸- ۸۱ = ۶۳
آیا میدانید مسن ترین انسان دنیا با ۱۴۲ سال سن الان در ایران زندگی میکند
آیا میدانید به گفته صندوق پول جهان ایران در تورم رتبه ۵ جهان است و تا چند سال دیگر ۱ خواهد شد
آیا میدانید ایران فلاتی به وسعت ۱/۶۴۸/۱۹۵ کیلومتر مربع است
آیا میدانید گرانترین کفش دنیا ۱ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان است
آیا میدانید گرانترین سینمای خانگی ۲۱۰ میلیون تومان است
آیا میدانید گرانترین بلندگوی جهان ۲۱۰ میلیون تومان قیمت دارد
آیا میدانید گرانترین ساعت دنیا سویسی بوده و ۱ میلیارد تومان است
آیا میدانید گرانترین ماشین دنیا یک الگانس که با الماس تزیین شده و بیش از ۱ میلیارد است
آیا میدانید فاصله بین مچ دست تا ارنج برابر با طول کف پا است
آیا میدانید مورچه ها هم شمردن بلدند و قدم هایشان را برای مسیر یابی میشمارند
آیا میدانید یک نانومتر یک میلیاردیم متر یا حدوداً به طول ۱۰ اتم هیدروژن است
آیا میدانید مصرف زغال اخته از تنگی عروق خون جلوگیری میکند
آیا میدانید خورشید در مدار کهکشان شیری با سرعت ۹۰۰۰۰۰ کیلومتر در ساعت حرکت میکند
آیا میدانید ادرار گربه زیر نور سیاه می‌درخشد.
آیا میدانید دوئل در پاراگوئه آزاد است به شرطی که طرفین خون خود را بر گردن بگیرند
آیا میدانید هر بار که یک تمبر را میلیسید ۱۰.۱ کالری انرژی مصرف می‌کنید
آیا میدانید فورییه ۱۸۶۵ تنها زمانی بود که ماه کامل نشد
آیا میدانید کوتاهترین جمله کامل در زبان انگلیسی I am است
آیا میدانید اگر یک ماهی قرمز را در یک اتاق تاریک قرار دهید، کم کم رنگش سفید می‌شود
آیا میدانید در مصر باستان افراد روحانی تمام موهای بدن خود را می‌کندند حتی ابروها و موژه‌ها
آیا میدانید کوتاه ترین جنگ در سال ۱۸۹۶ بین زانزیبار و انگلستان که ۳۸ دقیقه طول کشید
آیا میدانید ۷۰% نفت استخراجی خاورمیانه از کانال سوئز می گذرد
آیا میدانید قدمت سیلک کاشان در ایران به ۱۰ هزار سال پیش باز میگردد و کهنترین قدمت را در جهان دارد
آیا میدانید بنای برج دوقولوی تجارت جهانی نیویورک توسط ۲ ایرانی بنا شد
آیا میدانید مشاور وزیر بازرگانی امریکا یک ایرانی است
آیا میدانید نام قدیم یونان، هلاس برگرفته از هلیوس خدای خورشید بوده است
آیا میدانید فقط قورباغه های نر قور قور می کنند
آیا میدانید نام قدیمی اندونزی ، هندهلند بوده است
آیا میدانید کشور ایران هفدهمین کشور وسیع دنیاست
آیا میدانید مرد در قیاس با زن مى‌تواند حروف ریزترى را بخوانند. ولی شنوایى زن بهتر از مرد است
آیا میدانید ۲۸٪ قاره آمریکا دست نخورده است. این میزان در مورد آفریقاى شمالى ۳۸٪ است
آیا میدانید افراد باهوش داراى روى و مس بیشترى در موهایشان هستند
آیا میدانید جوانترین پدر و مادر جهان یک زوج ۸ و ۹ ساله بودند
آیا میدانید نخستین رمانى که توسط ماشین تایپ نوشته شد، تام سایر بود
آیا میدانید در ۷۵% از خانواده های آمریکایی زنان مسئول رسیدگی به امور مالی خونه هستند
آیا میدانید به طور میانگین هر فرد ۱۱۴۰ بار در سال تلفن میزند
آیا میدانید س.ک.س ۳۶۰ کالری از بدن رو در هر ساعت میسوزاند
آیا میدانید در امریکا پول از کاغذ درست نشده بلکه از کتان ساخته شده
آیا میدانید والت دیسنی از موش می ترسید
آیا میدانید اعلامیه استقلال آمریکا بر روی کاغذهای ساخته شده با برگ حشیش نوشته شده
آیا میدانید اگه یه دونه کشمش رو داخل شامپاین تازه بیندازید مدام بالا و پائین می ره
آیا میدانید در سال ۱۹۹۶ ، ۳۱۵ مورد اشتباه در دیکشنری معروف Webster’s وجود داشت
آیا میدانید شکلات بر عصب و قلب سگ تاثیر بد دارد، با کمی شکلات میتوان یک سگ را کشت
آیا میدانید در کازینو های قماربازی las Vegas هیچ ساعتی وجود نداره
آیا میدانید اسم Wendy برای خانمها از کتاب peter pan بیرون آمده
آیا میدانید ۱ قطره لیکور عقرب را دیوانه می کند و عقرب خودش را نیش می زند و می کشد
آیا میدانید در انگلیس قدیم قانون بود که شما نباید همسرتان رابا چیزی ضخیمتر از شصتتان بزنید
آیا میدانید کتاب رکودهای گینس، رکورددار دزدیده شدن از کتابخانه های عمومی می باشد
آیا میدانید فضانوردان نباید قبل از رفتن به فضا لوبیا بخورند. چون باد شکم لباس فضا را خراب میکنه
آیا میدانید مایع موجود در نارگیل نارس را می توان بجای پلاسمای خون استفاده کرد
آیا میدانید درخت بلوط تا قبل از پنجاه سالگی میوه نمی دهد
آیا میدانید اولین محصولی که بر روی آن بارکد زده شد آدامس Wrigley بود
آیا میدانید تنها شاه دل در میان شاههای پاسور سبیل ندارد
آیا میدانید زهره تنها سیاره ای است که در جهت عقربه های ساعت بدور خودش می چرخد
آیا میدانید بیشتر گرد و غبار موجود در منزل از پوست مرده ای است که از بدن شما می ریزد
آیا میدانید مروارید در سرکه حل می شود
آیا میدانید بالا بردن گاو از پله ها امکان پذیر است ،اما پائین آوردن انها از پله امکان ندارد
آیا میدانید کواک اردک تنها صدایی است که بازتاب ندارد و هیچ کسی هم دلیل آنرا نمی داند
آیا میدانید مسواک باید حداقل ۲ متر با دستشوئی فاصله داشته باشد
آیا میدانید عقربه بزرگ ساعت با سرعت ۰.۰۰۰۰۰۲۷۵ مایل بر ساعت حرکت می کند
آیا میدانید تا قبل از سال ۱۹۸۲ چیزی به اسم نوشابه رژیمی وجود نداشت
آیا میدانید بعضی از قالیچه های ایرانی ۵۰۰ سال طول می کشد تا از بین بروند
آیا میدانید هر ساله در شب هالووین بیشتر از ۲,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ دلار شیرینی فروخته می شود
آیا میدانید برای اینکه ۷۰۰ گرم به وزن شما اضافه بشه باید ۹ کیلو سیب زمینی بخورید
آیا میدانید کالبد شکافی انسانهای جدید بسیار بیشتر از انسانهای قدیمی طول میکشد
آیا میدانید شیرینی تنها مزه ای است که جنین در رحم مادر هم می فهمد
آیا میدانید زنبور عسل ۵ چشم دارد که ۲ تا اصلی در بغل سر و ۳ تا بر روی سر اون قرار داره
آیا میدانید ۲۰ درصد آب شیرین جهان میان آمریکا و کانادا قرار دارد
آیا میدانید بهترین شکارچی در خشکی خرس قطبی است
آیا میدانید خرس قطبی هنگامی که روی دو پا می‌ایستد حدود ۳ متر است
آیا میدانید در بین انواع خرس ، خرس پاندا بزرگترین جمجمه را دارد
آیا میدانید خرس با تمام سنگینی خود میتواند با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت بدود
آیا میدانید حس بویایی خرس تقریبا ۱۰۰ برابرقوی تر از انسان است
آیا میدانید خرس نوزاد ۶۰۰ بار از مادر خود کوچکتر است
آیا میدانید کوههای آلپ در سال حدود یک سانتیمتر بلند میشوند
آیا میدانید بیماری قند اولین عامل کوری در مردم جهان است
آیا میدانید گرده گل هرگز فاسد نمیشود
آیا میدانید دانشمندان دریافته اند که مورچه همچون انسان صبح ها خمیازه میکشند
آیا میدانید ویروس عامل آنفلوآنزا بیش از ۲۰۰ نوع دارد
آیا میدانید هیتلر از مکانهای بسته بسیار وحشت داشت
آیا میدانید فنلاند از ۱۷۹ هزار و ۵۸۵ جزیره تشکیل شده است
آیا میدانید زنبور از بوی عرق بدش میاید و به کسی که بدنش بو دهد یا عطر زده باشد حمله می‌کند
آیا میدانید رنگ سفید برای زنبور عسل آرامش دهنده و رنگ قهوه ای ناراحت کننده است
آیا میدانید انسان با خوردن ۲۰ نیش از زنبور عسل در آن واحد خواهد مرد
آیا میدانید بدن زنبور داران می‌تواند بیش از ۱۰۰ نیش زنبور عسل را تحمل کنند
آیا میدانید زنبور بی نظمی را دوست ندارد،‌ اگر جلوی کندوی آنها بایستید به شما حمله خواهند کرد
آیا میدانید سختی آب مشابه سختی بتن است
آیا میدانید رعد و برقی به طول ۶.۱ کیلومتر دارای برقی کافی برای روشن کردن ۱ میلیون لامپ است
آیا میدانید هنگام صحبت برای بیا ن هر کلمه ۷۲ ماهیچه به کار گرفته می‌شود
آیا میدانید خون میگوها آبی رنگ است، عنکبوتها خونی روشن و شفاف دارند
آیا میدانید دانه نوعی درخت غول پیکر از خانواده کاج فقط ۰.۰۰۵ گرم وزن دارد
آیا میدانید ۸۵% گیاهان در اقیانوسها رشد میکنند
آیا میدانید تنها چیزی که در اسید حل نمی‌شود الماس است و فقط خیلی زیاد آن را از بین می‌برد
آیا میدانید زرافه تازه متولد شده ۲ متر قد دارد
آیا میدانید در تقسیمات لشگری به ده هزار سرباز ، تومان گفته و فرمانده آنرا امیر تومان می نامند
آیا میدانید تقریبا ۱۱ ساعت و ۱ ربع بعد از ظهر شرعی اخر وقت نماز مغرب و عشا است
آیا میدانید از دست دادن تنها ۱٪ از اب بدن موجب تشنگی میشود
آیا میدانید شما به طور متوسط ۱۵۰۰۰ بار در روز پلک میزنید
آیا میدانید حدود ۱۳٪ مردم چپ دست هستند . این رقم در گذشته ۱۱ ٪ بود
آیا میدانید دو سوم وزن بدن از اب تشکیل شده که ۹۲٪ خون ۷۵٪ مغز ۷۵٪ عضلات از اب تشکیل شده اند
آیا میدانید خورشید ۳۳۰,۳۳۰ مرتبه بزرگتر از زمین است
آیا میدانید هر انسان میتواند ۱ دقیقه نفس خود را حبس کند و رکوردش در جهان ۸.۵ دقیقه است
آیا میدانید در ۱۵۰ سال گذشته قد افراد در کشور های صنعتی ۱۰ سانت رشد داشته است
آیا میدانید هر تکه کاغذ را نمی توان بیش از ۹ بار تا کرد
آیا میدانید ۷۵٪ جرم اتمفسردر ۱۰ کیلومتر ضخامت پائین جو قرار گرفته است.
آیا میدانید تغییر فاصله زمین و خورشید تاثیری بر دما ندارد بلکه زوایه تابش خورشید موثر است.
آیا میدانید تبخیر از سطح خاک عمده ترین منبع هدررفت آب بصورت تبخیر در ایران است.
آیا میدانید بر هر سانتی متر از سطح زمین ۱۰۵ کیلو گرم هوا وجود دارد.
آیا میدانید در فصل زمستان در مناطق سردسیر لیمنوگراف از کار انداخته و از اشل استفاده می کنند
آیا میدانید به ازای هر ۱ ٪ افزایش نمک محلول در آب ۱ ٪ از شدت تبخیر کاسته می شود
آیا میدانید اگر تمام یخهای قطبی ذوب شوند آب دریاها ۱۴ متر بالا می آید.
آیا میدانید بیشترین قربانیان سیل زنان و سپس کودکان هستند.
آیا میدانید در سالهای آتی جنگهائی بر سر آب در جهان رخ خواهد داد
آیا میدانید ارتفاع تبخیر در ایران ۲ متر و ارتفاع متوسط بارندگی ۲۴ سانت است
آیا میدانید اعصابی که در بدن شما وجود دارند به اندازه فاصله زمین تا ماه است
آیا میدانید دراز ترین ناخن دست دنیا مربوط به زنی امریکایی است که هر ناخن او ۶ متر است
آیا میدانید در یک سانتی متر از پوست شما ۱۲ متر عصب و ۴ متر رگ و مویرگ وجود دارد
آیا میدانید رشد کودک در بهار بیشتر است
آیا میدانید در امریکا سالیانه ۸۵ میلیون تن کاغذ مصرف می شود
آیا میدانید اسب ماده ۳۰ واسب نر ۳۶ دندان دارد
آیا میدانید حس بویایی مورچه با حس بویایی سگ برابری می کند
آیا میدانید زمان لازم برای اینکه آب اقیانوسها ۱ دور در چرخه هیدرولوژیکی بچرخد ۳۰۰۰ سال است
آیا میدانید این زمان برای یخهای قطبی ۸۰۰۰ سال و برای آبهای زیر زمینی ۵۰۰۰ سال می باشد
آیا میدانید فقط ۰.۱ ٪ از ابهای زمین قابل استفاده برای اشامیدن است
آیا میدانید اقآیان روزانه ۴۰ تار مو وخانم ها ۷۰ تا موی خود را از دست می دهند
آیا میدانید وزن اسکلت انسان بالغ ۱۳ تا ۱۵ کیلوگرم است
آیا میدانید زرافه میتواند با زبانش گوشهایش را تمیز کند
آیا میدانید اسبها در مقابل گاز اشک آور مصون اند
آیا میدانید مساحت دریاچه ارومیه ۶ هزار کلیومتر مربع و عمیق ترین جای آن ۱۴ متر میباشد
آیا میدانید نعناع سکسکه و تنگی نفس را شفا میدهد .
آیا میدانید ۲۰۰ ویروس شناخته شده که به دستگاه تنفس اثر و باعث سرماخوردگی می‌شوند.
آیا میدانید دریای مدیترانه بین ۳ قاره اروپا ، آسیا و آفریقا قرار دارد
آیا میدانید جرم زمین هشتاد و یک برابر ماه است
آیا میدانید انسان اولیه (ناندرتال ها) و اجداد اولیه انسان هر دو در یک زمان در اروپا بودند
آیا میدانید وزن کره زمین ۶ * ۱۰ به توان ۱۸ کیلوگرم که با F = G * M۱ * M۲ / R۲ بدست امده
آیا میدانید نوزاد بیش از ۳۰۰ استخوان دارد که با رشد بعضی از آنها به یکدیگر جوش می خورند
آیا میدانید تقریباً یک سوم وزن یک زن و یک دوم وزن یک مرد را ماهیچه تشکیل می دهد
آیا میدانید ۳۰ برابر جمعیتی که امروزه بر روی کره زمین است در زیر خاک مدفون اند
آیا میدانید با یک مداد می توان خطی به طول ۵۶ کیلومتر کشید
آیا میدانید عقرب ها تنها موجوداتی هستند که اشعه رادیو اکتیو تاثیری بر انها ندارند
آیا میدانید عقرب ها دو دشمن دارند که یکی از انها یک نوع سار و دیگری مگس است
آیا میدانید شیشه به ظاهر جامد به است ولی مایعی است که با سرعت بسیار کند حرکت میکند
آیا میدانید اولین راه شوسه و زیر سازی شده در جهان توسط داریوش ساخته شد
آیا میدانید نور میتواند در یک ثانیه ۷.۵ دور دور زمین بچرخد
آیا میدانید اگر تمام رگهای خونی را در یک خط بگذاریم تقریبا ۹۷,۰۰۰ کیلو متر می شود.
آیا میدانید سرعت صوت در فولاد ۱۴ بار سریعتر از سرعت آن در هوا ست.
آیا میدانید وقتی مگس بر روی یک میله فولادی مینشیند به اندازه ۲ میلیونیم میلیمتر خم میشود
آیا میدانید فشار در مرکز خورشید تقریبا ۷۰۰ میلیون تن بر ۴,۵ متر مربع است.
آیا میدانید طول عمر مردم سوید و ژاپن از دیگر ملل جهان بیشتر است.
آیا میدانید داغ ترین نقطه زمین در دالول اتیوپی است که دمای هوا در سایه ۹۴ درجه است
آیا میدانید ۱ لیتر سرکه درزمستان سنگین تر از تابستان است.
آیا میدانید ۶۰٪ از ماهواره های جهان نظامی و ۴۰٪ بقیه غیر نظامی است.
آیا میدانید در هر ثانیه ۵۰۰۰ بیلیون بیلیون الکترون به صفحه TV برخورد میکند تا تصویر را ایجاد کند
آیا میدانید یک بیلیون برابر با میلیون ضرب در میلیون است
آیا میدانید شانس شبیه بودن دو اثر انگشت ۱ به ۶۴ میلیارد است
آیا میدانید یک گالن روغن سوخته، می‌تواند تقریبا ۱ میلیون گالن آب تمیز را آلوده کند
آیا میدانید خوردن ۱ سیب اول صبح، بیشتر از قهوه باعث دور شدن خواب آلودگی می‌شود
آیا میدانید قدیمی‌ترین آدامسی که جویده شده، متعلق به ۹۰۰۰ سال پیش بوده است
آیا میدانید اسکیمو‌ها هم از یخچال استفاده می‌کنند، منتها برای محافظت غذا در مقابل یخ زدن
آیا میدانید جویدن آدامس هنگام خورد کردن پیاز، مانع از اشک‌ریزی شما می‌شود
آیا میدانید در ۴۰۰۰ سال قبل، هیچ حیوانی اهلی نبود
آیا میدانید به طور متوسط روزانه، ۱۲ نوزاد به خانواده‌های اشتباه داده می‌شوند
آیا میدانید هیچکس نمی‌داند چرا صدای اردک‌ها اکو نمی‌شود
آیا میدانید سس کچاپ در سال ۱۸۳۰ به عنوان یک دارو به فروش می‌رفته است
آیا میدانید لئو‌ناردو داوینچی ۱۰ سال طول کشید تا لب‌های مونالیزا را نقاشی کند
آیا میدانید وقتی پاهایت‌ را آرام بالا بیاوری و به پشت بخوابی، در ماسه فرو نمی‌روی
آیا میدانید Stewardesses طولانی ترین کلمه ایست که می‌توانید با دست چپ تایپش کنید
آیا میدانید اکثر افراد در کمتر از ۷ دقیقه خوابشان می‌برد!
آیا میدانید یک انسان ۸ ثانیه بعد از قطع گردن هنوز به هوش است
آیا میدانید سالی ۵۰۰ شهاب سنگ به زمین برخورد میکنند
آیا میدانید خورشید روزی ۱۲۶,۰۰۰ میلیارد اسب بخار انرژی به زمین می فرستد
آیا میدانید کوچکترین زمین فوتبال ساخته شده یک بیست هزارم یک تار مو است(نانو)
آیا میدانید با دویدن می توان مسافر زمان بود و کسری از ثانیه از دیگران بیشتر عمر کرد
آیا میدانید ۸۰% حرفهایی که در طول روز میزنیم باخودمان است
آیا میدانید در واشنگتن‌ بیشتر از مردمانش، تلفن وجود دارد.
آیا میدانید ۵۶% افرادی که دست چپ هستند، تایپیستند
آیا میدانید برای تولید ۱ لیتر بنزین ۲۳,۵ تن گیاه در گذشته مدفون شده است
آیا میدانید هر ۱ دقیقه نسل یک موجود زنده منقرض میشود
آیا میدانید داوینچی همزمان با یک دست مینوشت و با دست دیگر نقاشی میکشید
آیا میدانید گوش و بینی در تمام طول عمر رشد میکنند
آیا میدانید اب دریا بهترین ماسک صورت است
آیا میدانید در ساخت برج ایفل ۲,۵ میلیون پیچ و مهره به کار رفته است
آیا میدانید طول تمام رگهای بدن ما ۵۶۰ هزار کیلومتر است
آیا میدانید بینی انسان قادر به تشخیص ۱۰,۰۰۰ نوع بو مختلف است
آیا میدانید انرژی که خورشید در ۱ ثانیه تولید میکند برای مصرف ۱ میلیون سال زمین کافی است
آیا میدانید غیر ممکن است که بتوانید با چشمان باز، عطسه کنید
آیا میدانید ما در طول زندگیمان ۱۸ کیلو پوست می‌اندازیم
آیا میدانید رنگ مورد علاقه ۸۰% از آمریکایی‌ها، آبی می‌باشد!
آیا میدانید وقتی شخصی در سریلانکا سرش را از طرفی به طرف دیگر تکان می‌دهد، یعنی باشه
آیا میدانید در این دنیا تعداد جوجه‌ها از آدم‌ها بیشتر است
آیا میدانید دکمه # (فون) که روی کیبرد می‌باشد، «اُکتُسرپ» خوانده می‌شود
آیا میدانید نوارهای لاستیکی خیلی طول می‌کشد تا سرد شوند
آیا میدانید «Dreamt» تنها کلمه‌ایست که در زبان انگلیسی با mt تمام می‌شود
آیا میدانید «یویو» اولین بار به عنوان یک سلاح در فیلیپین استفاده می‌شد
آیا میدانید مغز در هنگام خواب فعالتر از وقتی‌ است که تلویزیون می‌بینید
آیا میدانید اگر مادران در زمان بارداری سیب به خصوص سبز استفاده کنند نوزادانشان زیبا میشوند
آیا میدانید مادران باردار از انگور و جوانه گندم و امگا۳ استفاده کنند بچه های انها تیز هوش میشوند
آیا میدانید خورشید در هر یک ثانیه ۴,۲۰۰ هزار تن جرم خود را بصورت انرژی در فضا منتشر می کند
آیا میدانید خورشید فقط ۱ بر ۴۰,۰۰۰ جرم خود را از دست داده است.
آیا میدانید ایران ۱۰۱۸ شهر دارد
آیا میدانید پرآب ترین رود ایران کارون در خوزستان است
آیا میدانید بام ایران استان چهار محال بختیاری است
آیا میدانید هر فردی در طول ۲۴ ساعت ۲۳ هزار بار نفس می کشد
آیا میدانید تنها دریاچه آب شیرین ایران دریاچه پریشان در کازرون است
آیا میدانید بلندترین نقطه ایران قله دماوند است
آیا میدانید ۶۰ گاو قادر هستنددر عرض کمتر از ۱ روز ۱ تن شیر تولید کنند!
آیا میدانید پروانه ها ۱۲۰۰ چشم دارند!
آیا میدانید گربه و سگ می توانند راست دست یا چپ دست باشند.
آیا میدانید خرس ها ۴۲ دندان دارند
آیا میدانید لایه بیرونی پوست انسان هر ۲ هفته یکبار با سلولهای جدید تعویض میشود
آیا میدانید ابتلای یک نوزاد به دیابت از طرف مادر دیابتی ۱.۵ ٪ و از طرف پدر دیابتی ۶ میباشد
آیا میدانید بیشترین جراحیهای پلاستیک در اسپانیا انجام میشود
آیا میدانید بیشترین عمل زیبایی در ایران انجام میشود
آیا میدانید در بین ۹۱ کشور توسعه یافته جهان, ایران در فرار مغزها رتبه نخست را دارد
آیا میدانید ایران دارای بیشترین فرهنگ غلط در جهان است
آیا میدانید مردم فیلیپین به بیش از ۱۰۰۰ لهجه سخن میگویند
آیا میدانید کلمه شاهراه از راهی که کورش بین سارد پایتخت کارون و پاسارگاد احداث کرد گرفته اند
آیا میدانید بیشترین روزنامه در چین به چاپ میرسد، روزانه ۱۰۰ میلیون یا ۱۰ ٪ روزنامه جهان
آیا میدانید خلیج فارس ۵۰۰ هزار سال قدمت دارد
آیا میدانید اردنی ها چاقترین مردمان دنیایند،۷۵٪ از خانم ها و ۶۰ ٪ آقایون اردنی چاق هستند
آیا میدانید اولین مردمانی که نخ را کشف کردند و موفق به ریسیدن آن شدند ایرانیان بودند
آیا میدانید ۵۰ ٪ جمعیت جهان هیچگاه در طول حیات خود از تلفن استفاده نکرده است
آیا میدانید مزه سیب، پیاز و سیب زمینی یکی ست و بخاطر بوی آنهاست که طعم متفاوتی دارند
آیا میدانید آدولف هیتلر گیاهخوار بوده است
آیا میدانید سالانه ۵۰۰ فیلم در امریکا و ۷۰۰ فیلم در هند ساخته میشود
آیا میدانید فیلها قادرند روزانه ۶۰ گالن آب و ۲۵۰ کیلوگرم یونجه مصرف کنند
آیا میدانید کانگوروها قادرند ۳ متر به بالا و ۸ متر به جلو بپرند
آیا میدانید بزرگترین مجسمه بودا در چین قرار دارد که بلندای آن ۴۱۶ و پهنای آن ۶۸ متر میباشد
آیا میدانید عطسه یک شخص بیمار ۵ هزار قطره ریز که حاوی ویروس است در فضا پخش میکند
آیا میدانید پیاز بعلت داشتن انسولین و اینولین برای مبتلای به مرض قند مفید است
آیا میدانید اصلاح صورت را اسکندر مد کرد؟ بطوری که هرگز اصلاح نکرده به میدان جنگ نمی رفت
آیا میدانید فیلها از بوی عسل بدشان می آید. حتی بوی عسل فیل ها را فراری می دهد
آیا میدانید خانومها بیشتر از آقایون مبتلا به بیماری دیابت میشوند
آیا میدانید رناندر طول عمرشان ۱۸ هزار ساعت بیشتر از آقایون تلفنی صحبت میکنند
آیا میدانید دلفین ها هر ۳ سال، فقط ۱ بچه بدنیا میاورند و عمر متوسط آنها ۴۰ سال میباشد
آیا میدانید انسان ۹ هزار سال پیش از میلاد برای اولین بار به کشاورزی پرداخت
آیا میدانید نوشیدن قهوه در طولانی مدت در فشار خون خانم‌ها تعادل ایجاد می‌کند
آیا میدانید کوکاکولا باعث ایجاد فشار خون‌ می‌شود
آیا میدانید سال ۱۷۹۰ جمعیت آمریکا ۴ میلیون بود و از این ۴ میلیون ۷۰۰ هزار نفر برده بودند
آیا میدانید زرتشت یعنی ستاره زرین!
آیا میدانید قطر شاهرگ گردن ۶ میلیمتر میباشد
آیا میدانید ناخن انگشت میانی سریعتر از دیگر انگشتها رشد میکند
آیا میدانید نروژ سومین کشور صادر کننده نفت میباشد
آیا میدانید با برداشتن تخمدانها عمر بیمار بطور متوسط ۸ سال کمتر میشود
آیا میدانید اسکنر ۴۸ سال پیش اختراع شده است
آیا میدانید ۱۰۰ سال پیش پزشکان آمریکایی میگفتند زنانی که باهوش هستند باردار نمی شوند
آیا میدانید ستاره دریایی فاقد مغز میباشد
آیا میدانید سالانه ۵۰۰۰ کارگر در معادن چین جان خود را از دست میدهند
آیا میدانید مروارید درون سرکه ذوب میگردد
آیا میدانید ارزش مادی تمام عناصر بدن انسان کمتر از ۱۰۰۰ تومان است.
آیا میدانید ساعت اتمی ساخته اند که در ۴۰۰ میلیون سال یک ثانیه هم تغییر نمی کند
آیا میدانید بال زدن یک پروانه هم زمین را تکان میدهد
آیا میدانید ما مغزمان رو کنترل میکنیم یا مغزمان ما را؟
آیا میدانید ۲۰۰ میلیون موجود زنده روی زمین وجود دارد که انسان یکی از انها است
آیا میدانید یک قطره اب دارای ۱۰۰ میلیارد اتم است
آیا میدانید ایران به ۲۰ کشور تسلیهات نظامی صادر میکند
آیا میدانید ۸۰ ٪ موجودات دنیا را حشرات تشکیل داده اند
آیا میدانید تنها حیوانی که نمی تواند شنا کند شتر است
آیا میدانید روباه همه چیز را خاکستری می بیند
آیا میدانید گربه قادر نیست مزه شیرین را تشخیص دهد
آیا میدانید یک گرم سم مار کبری می تواند ۱۵۰ نفر را بکشد
آیا میدانید حس چشایی نوعی پروانه بزرگ ۱۳ هزار بار دقیق تر از انسان است
آیا میدانید لاما شتر بدون کوهانی است که به هنگام عصبانیت بر صورت طرف مقابل تف می اندازد.
آیا میدانید قلب گنجشک ۱۰۰ بار در دقیقه می تپد. گنجشک ها روی زمین می پرند.
آیا میدانید فیل تنها حیوانی است که می تواند ایستادن روی سر و گردن را یاد بگیرد.
آیا میدانید یک موش کور ۱۴ سانتی می تواند در یک شب تونلی به طول ۹۱/۴ متر حفر کند.
آیا میدانید مرغ ها برای تخمگزاری احتیاجی به خروس ندارند. خروس فقط برای بارور کردن تخم است
آیا میدانید کرم های ابریشم در ۵۶ روز ۸۶ هزار برابر وزن خود غذا می خورند.
آیا میدانید دارکوب ها قادرند ۲۰ بار در ثانیه به تنه درخت ضربه بزنند
آیا میدانید زمان گردش سیاره عطارد بدور خود ۲ برابر زمان گردش آن بدور خورشید میباشد
آیا میدانید ۹۰ ٪ سم مارها از پروتئین تشکیل یافته است
آیا میدانید قلب میگو ها در سر آنها قرار دارد
آیا میدانید گونه ای از خرگوش قادر است ۱۲ ساعت پس از تولد جفت گیری کند
آیا میدانید سطح شهر مکزیک سالانه ۲۵ سانتیمتر نشست میکند
آیا میدانید موشهای صحرایی سالانه یک سوم ذخایر غذایی جهان را نابود میسازند
آیا میدانید بیشترین سرعت که انسان دست یافته ۴۰,۰۰۰ کیلومتربا سفینه آپالو ۱۰ است
آیا میدانید چین بیشتر از هر کشوری همسایه دارد، چین با ۱۳ کشور هم مرز است
آیا میدانید موریانه ها قادرند تا ۲ روز زیر آب زنده بمانند
آیا میدانید کبد انسان در ۳۰۰ تا ۵۰۰ روز نو میشود، یعنی اینکه از سلولهای جدیدی برخوردار میشود
آیا میدانید درازترین دم به سوسمار آبهای شور تعلق دارد که درازای آن به ۳ متر میرسد
آیا میدانید قدمت خالکوبی به بیش از ۵۰۰۰ سال میرسد
آیا میدانید اغلب مارها دارای ۶ ردیف دندان میباشند
آیا میدانید شمپانزه ها قادرند مقابل آینه چهره خود را تشخیص دهند اما میمونها نمیتوانند
آیا میدانید قلب والها تنها ۹ بار در دقیقه میتپد
آیا میدانید درازترین جانور یک نوع کرم خاکی است که درازای آن به بیش ۵۵ متر میرسد
آیا میدانید اولین کلیسای ساخت بشر یعنی کلیسای پطرس مقدس در انطاکیه ترکیه میباشد
آیا میدانید تقریبا ۶۵ ٪ وزن انسان را اکسیژن تشکیل میدهد.
آیا میدانید رشد تعداد ماشینها در جهان ۳ برابر رشد جمعیت انسانهاست.
آیا میدانید وزیر دفاع اسراییل و ریس حزب کارگر آن ایرانی الاصل میباشند.
آیا میدانید ایران زمان شاه دارای ورزیده ترین خلبانان دنیا بود و تیم اکرو جتش حرف اول را در دنیا میزد
آیا میدانید بیشترین آمار طلاق در جهان متعلق به ایران است
آیا میدانید کوکا کولا در اصل سبز رنگ است
آیا میدانید اسم قاره ها با همان حرفی که آغاز میشود پایان میابد
آیا میدانید شما نمیتوانید با حبس نفستان خود کشی کنید
آیا میدانید محال است آرنج دستتان را بلیسید
آیا میدانید خوک‌ها به دلیل فیزیک بدنی قادر به دیدن آسمان نیستند
آیا میدانید فندک قبل ازکبریت اختراع شد
آیا میدانید بیشتر سر دردهای معمولی از کم نوشیدن اب است
آیا میدانید زکریای رازی به غیر از الکل کاشف گوگرد هم هست
آیا میدانید رکورد ضربه زدن به توپ پیگ پنگ در مدت زمان ۶۰ ثانیه ۱۷۳ ضربه است
آیا میدانید مهمترین عامل افزایش طول عمر داشتن تناسب اندام به همراه وزنی مناسب است
آیا میدانید ۷۰ در صد جمعیت ایران زیر ۳۰ سال سن دارند و ایران جوانترین جمعیت دنیا را دارد
آیا میدانید خوردن کاهو مانع ریزش و سفید شدن موها میگردد
آیا میدانید برای جلو گیری از جوانه زدن سیب زمینی درون سبد ان یک عدد سیب قرار دهید
آیا میدانید اب دریا دارای طلاست و این مقدار در حدود ۴ گرم در هر میلیون تن اب است
آیا میدانید یک نوع وزغ وجود دارد که در بدن خود سم کافی برای کشتن ۲۲۰۰ انسان را دارد
آیا میدانید ۳۵۰ هزار نوع کفش دوزک در جهان وجود دارد
آیا میدانید وال برای شکار از صدای بسیار بلندی که دارد استفاده میکند و طعمه را فلج یا میکشد
آیا میدانید سریعترین قطار دنیا سرعت ۵۸۱ کلیومتر دارد، این نوع قطارها در ژاپن وجود دارند
آیا میدانید چشم انسان حدود ۱۳۵ میلیون سلول بینایی دارد
آیا میدانید مراسم مومیایی کردن در مصر باستان ۷۰ روز به طول میانجامید
آیا میدانید صدایی بلندتر از زمانیکه سفینه ایی به فضا پرتاب میشود در جهان وجود ندارد
آیا میدانید در قدیم ارزش نمک بیش از طلا بوده ، از نمک برای نگهداری غذا استفاده میشده است
آیا میدانید شکستگی استخوان ناشی از پوکی استخوان در زنان دو برابر مردان است
آیا میدانید در حدود ۹۷٪ از زنان چینی فاسد می باشند.
آیا میدانید توماس ادیسون از تاریکی وحشت داشت.
آیا میدانید چشم شتر مرغ از مغزش بزرگتر است.
آیا میدانید الفبای مردم هاوایی ۱۲ حرف دارد.
آیا میدانید مورچه ها نمیخوابد.
آیا میدانید اسکندر و ژولیوس سزار صرع داشتند
آیا میدانید ادامس توسط یک فرمانده جنگی اختراع شد.
آیا میدانید کد کشور روسیه ۰۰۷ است.
آیا میدانید ارتفاع برج ایفل در سرما و گرما بر اثر انقباض وانبساط ۱۶ ساتنی متر تغییر میکند.
آیا میدانید عقرب میتواند سه سال بدون غذا زندگی کند
آیا میدانید یک سوسک حمام می‌تواند ۹ روز بدون سر زندگی کند تا اینکه از گرسنگی بمیرد.
آیا میدانید یک کوروکودیل نمی‌تواند زبانش را بیرون در بیاورد.
آیا میدانید حلزون می‌تواند ۳ سال بخوابد.
آیا میدانید به طور میانگین مردم از عنکبوت بیشتر می‌ترسند تا از مرگ!
آیا میدانید خطوط هوایی آمریکا با کم کردن ۱ زیتون از سالاد هر مسافر توانست ۴۰,۰۰۰$ جمع کند.
آیا میدانید ملت آمریکا بطور میانگین روزانه ۷۳,۰۰۰ متر مربع پیتزا می‌خورند.
آیا میدانید بچه‌ها بدون کشکک زانو متولد میشوند که در سن ۲ تا ۶ سالگی ظاهر می‌شوند.
آیا میدانید پروانه‌ها با پاهایشان می‌چشند.
آیا میدانید گربه‌‌ها می‌توانند ۱۰۰ صدا با حنجره خود تولید کنند در حالیکه سگ‌ها کمتر از ۱۰
آیا میدانید کوبیدن سر به دیوار ۱۵۰ کالری در ساعت مصرف می‌کند.
آیا میدانید نزدیکترین ستاره به ما ۱ سال نوری فاصله دارد
آیا میدانید انسان برای اولین بار در ۱۷۸۳ پرواز را تجربه کرد و توانست ۸ کیلومتر با بالن پرواز کند
آیا میدانید ۱۵۰ میلیون سال پیش امریکایی ج از افریقایی ج از نظر جغرافیایی جدا شده است
آیا میدانید جمیعت جهان تا ۵۰ سال آینده از مرز ۹ میلیارد نفر خواهد گذشت
آیا میدانید گرمترین سیاره زهره می باشد این سیاره درجه حرارت ثابتی دارد که ۴۶۲ می باشد
آیا میدانید عمر خورشید ۵ میلیارد سال می باشد
آیا میدانید عمر کهکشان راه شیری ۱۰ میلیارد سال می باشد
آیا میدانید نقره ۱۰۰ ها بار از مواد ضد عفونی قوی تر است و ۶۵۰ نوع میکروب را از بین می برد
آیا میدانید مساحت کره زمین ۵۱۵ میلیون کیلومتر است
آیا میدانید کهکشان راه شیری بیش از ۱۰۰ ملیون ستاره دارد
آیا میدانید حنجره زرافه تار صوتی ندارد و گنگ است
آیا میدانید تنها غذائی که فاسد نمی شود عسل است
آیا میدانید پلک زدن زنان ۲ برار پلک زدن مردان است
آیا میدانید قدیمترین بنا در شمال توکیو است ۵۰ هزار سال قدمت دارد
آیا میدانید روزانه ۱۴,۰۰۰ نفر به بیماری ایدز مبتلا می شوند
آیا میدانید مقاوم تریم ماهیچه در بدن زبان است
آیا میدانید لایه پوستی که آرنج دست را پوشیده هر ۱۰ روز یکبار عوض میشود
آیا میدانید در هر قطره آب ۳۳ میلیارد الکترون وجود دارد
آیا میدانید مرغ با شنیدن موسیقی بزرگترین تخم را میگـــذارد
آیا میدانید مورچه کارگر تا ۵ سال و مورچه ملکه تا ۲۵ سال عمر میکند
آیا میدانید زنبور عسل ۲ معده دارد یکی برای جمع آوری عسل و دیگری برای هضم غذا
آیا میدانید مورچه نسبت به بدن اش بزرگترین مغز را دارد
آیا میدانید جنین انسان بعد از ۱۷ هفته می تواند خواب هم ببیند یا ۴ ماه!
آیا میدانید گربه و سگ ۵ نوع گروه خون دارند در حالیکه انسان ۴ نوع گروه خون دارد
آیا میدانید ۱۳۰۰ تا از کره زمین در سیاره مشتری جای میگیرد
آیا میدانید در شیلی صحرایی وجود دارد که هزاران سال میشود در آن باران نباریده
آیا میدانید خرگوش و طوطی تنها حیواناتی اند که بدون برگشتن به عقب پشت سر خود را ببینند
آیا میدانید طول قد هر انسان سالم برابر ۸ وجب دست خود اوست
آیا میدانید شبکه چشم انسان ۱۳۵ میلیون سلول دارد که مسولیت تشخیص رنگها را بر عهده دارند
آیا میدانید بدن انسان ۵۰ هزار کیلومتر رشته عصبی دارد
آیا میدانید تنها موجودای که میتواند به پشت بخوابد انسان است
آیا میدانید چشم سالم انسان میتواند ۱۰ ملیون رنگ مختلف را ببیند و از هم دیگر جدا نماید
آیا میدانید همه نوزادان میگو نر میشوند و بعد از چند هفته بخشی از نوزادان به ماده تبدیل میشوند
آیا میدانید افرادی که در اثر گزندگی زنبور میمیرند بیش از افرادی استند که در اثر مار گزدگی میمیرند
آیا میدانید حس بویایی خرس تقریباً ۱۰۰ برابر قوی تر از حس بویایی انسان است
آیا میدانید عریض ترین آبشار جهان خن است عرضی ۱۱ کیلو متر و ارتفاع بین ۱۶ تا ۲۱ متر دارد
آیا میدانید بدن انسان قادر است در ظرف ۱ ساعت ۲ لیتر عرق تولد کند
آیا میدانید با چشم غیر مجهز به تلسکوب می توان ۶ هزار ستاره را در آسمان مشاهده کرد
آیا میدانید کشور تایوان از نظر موقیعت جغرافیائی در خطرناکترین نقطعه جهان قرار دارد
آیا میدانید در جهان فقط ۷ هزار ببر وجود دارد
آیا میدانید تشکیل و تولد سیاره ای مشابه زمین حداقل به ۳ میلیون سال نیاز دارد
آیا میدانید برای فرار از جاذبه زمین به سرعت ۱۱ کلیومتر در ثانیه نیاز است
آیا میدانید ظروف پلاستیکی ۵۰ هزار سال در برابر تجزیه و فرسودگی مقاوم اند
آیا میدانید آب گرم زودتر از آب سرد یخ میزند
آیا میدانید از یک درخت معمولی می توان ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ کیلو کاغذ تولید کرد
آیا میدانید آهن فلزی است که بیشتر از دیگر فلزات در جهان مصرف دارد
آیا میدانید مغز بیشتر انرژی را در بدن مصرف میکنند به همین دلیل هم از سایر نقاط بدن گرمتر است
آیا میدانید انجیر خشک کرده ۶ برابر انجیر تازه مقوی تر است
آیا میدانید سالانه ۸۶ ملیون نفر به جمعیت جهان اضافه می شود
آیا میدانید با پیشرفت علم هنوز برای دانشمندان ساختن عسل کشف نشده است
آیا میدانید ۹۰%مردم در نیمکره شمالی زندگی میکنند
آیا میدانید درخت خرما نر هرگز بار نمی آورد
آیا میدانید پروتین تخم مرغ بیشتر از شیر و گوشت است
آیا میدانید سرکه قدیمیترین تیزابی است که توسط مصریان در حدود ۳ هزار سال قبل کشف شد
آیا میدانید در دنیا از هر ۵ نفر ۴ نفر موهایش تیره میباشد
آیا میدانید خرس کوالا هرگز آب نمی‌نوشد و آب مورد نیاز خود را با خوردن برگ گیاهان تامین می‌کند
آیا میدانید دریاچه بایکال کهنسالترین دریاچه دنیا است ، قدمت آن به ۷۰ میلیون سال میرسد
آیا میدانید مساحت خیلج فارس ۲۴۰ هزار کیلومتر مربع میباشد
آیا میدانید اولـیـن تــمـاس تـلفـنی ایـران سـال ۱۲۸۵ خـورشـیـدی در تـهـران برقرار شد
آیا میدانید نوعی کوسه دارای ۳۵۰۰ دندان می بـــاشد که از هیچ یک از آنها استفاده نمیکند
آیا میدانید بـدن انـســان برای حفظ تعادل خود در حـال ایستادن از ۳۰۰ عضله استفاده میکند
آیا میدانید سرعت سریعترین حلزون ۲.۳ میلیمتر در ثانیه میباشد یعنی ۱ کیلومتر در ۵ شبانه و روز
آیا میدانید چـگـالـی زمـیـن از سیارات دیـگر منظومه شمسی بیشتر است
آیا میدانید هر فرد هنـگام غــذا خوردن بطور مـتـوسط ۲۹۵ بار عمل بلعیدن را انجام می دهد
آیا میدانید خواب کمتر از ۶ ساعت و بیشتر از ۸ خطر ابتلا به دیابت را افزایش میدهد
آیا میدانید خطر ابتلا به آنفلوانزای مرغی ۱ بر ۱۰۰ میلیون میباشد
آیا میدانید که دروان حاملگی کرگدن نیز به ۴۹۰ روز است
آیا میدانید پستانداران بغیر از انسان و میمون، رنگها را بدرستی تشخیص نمیدهند
آیا میدانید مونالیزا فاقد ابرو میباشد زیرا در دوران رنسانس تراشیدن ابرو مد بوده است
آیا میدانید تقریبا نیمی از کل نشریات جهان در دو کشور آمریکا و کانادا منتشر میگردند
آیا میدانید نوشابه های زرد رنگ زیان بارتر از نوشابه های سیاه رنگ هستند
آیا میدانید شش چپ اندکی از شش راست کوچکتر تا فضای کافی برای قرارگیری قلب فراهم آید
آیا میدانید هر چشم مگس دارای ۱۰ هزار عدسی میباشد
آیا میدانید مقاومت موش صحرایی در برابر بی آبی بیشتر از شتر میباشد
آیا میدانید جمعیت میمونهای هند بالغ بر ۵۰ میلیون می باشد
آیا میدانید تعداد چشمان عقربها به ۱۲ عدد میرسد
آیا میدانید اثر سیب در بیـدار نـگـهـداشتن افـراد در شـب بـیشـتر از قـهــوه و کافئین است
آیا میدانید فاصله سطح کره زمـیـن تـا مـرکز آن حدود ۶۳۷۰ کیلومتر است
آیا میدانید اغلب ماتیکها حاوی فلسهای ماهی میباشند
آیا میدانید دارچین بسیار کشنده است اگر به صورت وریدی به انسان تزریق شود باعث مرگ میشود
آیا میدانید فقط یک نفر از ۱ میلیارد نفر بیش از ۱۱۶ سال عمر می‌کند.
آیا میدانید عمومی ترین نام در دنیا محمد است.
آیا میدانید بلندترین زن دنیا ۲.۳۶ سانتی متر قد دارد
آیا میدانید طولانی ترین لباس عروس دنیا به طول ۱۰ متر است
آیا میدانید روز تولد شما حداقل با ۹ میلیون نفر دیگر یکی است.
آیا میدانید جلیقه ضد گلوله ، ضد آتش ، برف‌پاک‌کن شیشه و چاپگرهای لیزری را زنان اختراع کردند
آیا میدانید تمامی خرس‌های قطبی چپ ‌دست هستند
آیا میدانید فیلها تنها جانورانی هستند که قادر به پریدن نیستند
آیا میدانید بطور متوسط ، مردم آنقدر از عنکبوتها میترسند که نمیتوانند آنها را بکشند
آیا میدانید مورچه همیشه بر روی سمت راست بدن خود سقوط میکند
آیا میدانید صندلی الکتریکی توسط یک دندانپزشک اختراع شد
آیا میدانید استفاده از هدفون در هر ساعت باکتریهای موجود در گوش را تا ۷۰۰ برابر افزایش میدهد
آیا میدانید نظیر اثرانگشت ، اثر زبان هر شخص نیز متفاوت است
آیا میدانید زنان تقریبا ۲ برابر مردان چشمک می‌زنند.
آیا میدانید انسان‌های راست دست به طور میانگین ۹ سال بیش از چپ دست‌ها عمر می‌کنند.
آیا میدانید لئوناردوداوینچی قیچی را اختراع کرد.
آیا میدانید درآمد مایکل جوردن از کمپانی نایک، بیش از درآمد تمام کارکنان این کمپانی است.
آیا میدانید هیچ کلمه ای در زبان انگلیسی با کلمه month هم قافیه نمی‌شود.
آیا میدانید مورچه ها بعد از مرگ در اثر سم پاشی به پهلوی راست می‌افتند.
آیا میدانید هر انسانی در طول زندگی‌اش به طور میانگین ۸ عنکبوت را در حال خواب می‌خورد.
آیا میدانید گربه ماهی بیش از ۲۷,۰۰۰ عضو چشایی دارد.
آیا میدانید کشتی ملکه الیزابت دوم بابت هر گالون سوخت فقط ۱.۵ متر حرکت می‌کند
آیا میدانید هر آمریکایی به طور میانگین ۲ کارت اعتباری دارد.
آیا میدانید حشراتی مانند مورچه و زنیور و … هم دیکتاتوری دارند
آیا میدانید اگر اکسیژن هوا بیشتر بود حشرات بزرگتر و یک سنجاقک به اندازه یک شاهین میشد
آیا میدانید سریع ترین جت دنیا دارای سرعت ۳۶۰۰ کیلو متر است
آیا میدانید طول همه ریشه های یک نیشکر ۲۰ کیلومتر است
آیا میدانید ملکه میوه ها جوز هندی است
آیا میدانید وزن ۱ قاشق چایخوری از سیاه چاله ها ۲ میلیارد تن است
آیا میدانید این مطالب را از آبیته می خوانید
آیا میدانید وزن خورشید ۲ میلیارد میلیارد میلیارد تن است
آیا میدانید نعره یک نوع شیر تا ۳ کیلومتری شنیده میشود
آیا میدانید چشم جغد ۸۰ بار از چشم انسان قوی تر است
آیا میدانید ۵۰ ٪ جمعیت جهان هیچگاه در طول حیات خود از تلفن استفاده نکرده است
آیا میدانید مورچه در مایکروویو زنده میماند
آیا میدانید دود سیگار موجود در محیط بیشتر از مواد قندى در پوسیدگی دندان کودکان نقش دارد
آیا میدانید پروانه ها، چشم های مرکب دارند که تعداد آنها گاهی به ۱۸ هزار می رسد
آیا میدانید یک نوع پشه وجود دارد که در ثانیه ۱۰۰۰ بار بال میزند
آیا میدانید نمک از ۵ هزار سال پیش در سفره ما انسانها بوده است
آیا میدانید قانون تبدیل ماده به انرژی انشتین چیست >> انرژی = جرم ضرب در مجذور سرعت نور
آیا میدانید کره زمین از ۱۰۲ عنصر بوجود آمده و این ۱۰۲ عنصر در بدن انسان وجود دارد
آیا میدانید اگر در ۱ سال هیچ مگسی نمیرد حجم مگسهای متولد شده با حجم زمین برابر میشود
آیا میدانید تعداد چینی‌های که انگلیسی بلدند، از آمریکایی‌های که انگلیسی بلدند، بیشتر است
آیا میدانید وزن کوه یخی متوسط الحجم ۲۰ میلیون تن است
آیا میدانید که در تهران روزانه ۲۷ نفر به خاطر الودگی هوا جان خود را از دست می دهند.
آیا میدانید قدمت انرژی تاریک در فضا به ۹ میلیارد سال میرسد
آیا میدانید انسان سالانه بیش از ۱۰ میلیون مرتبه پلک می زند
آیا میدانید ناخن‌های انگشتان دست، تقریبا چهار برابر ناخن‌های پا رشد می‌کنند
آیا میدانید دلفین‌ها هم مانند گرگ‌ها هنگام خواب یک چشمشان را باز می‌گذارند
آیا میدانید مغز انسان ۲ ٪ از وزن بدن است ولی ۲۵% اکسیژن دریافتی را به تنهایی مصرف میکند
آیا میدانید بیشتر سردردهای معمولی از کم نوشیدن آب می باشد.
آیا میدانید که یک چهارم خاک روسیه در سال پوشیده از برف است
آیا میدانید ابررسانا موادی که می‌تواند در حرارت پایین جریان را بدون مقاومت از خود عبور دهند
آیا میدانید ظروف پلاستیکی تقریبا ۵۰ هزار سال در برابر تجزیه و فساد مقاومند.
آیا میدانید در تمام وجود شما بیش از یک مشت گچ «کلسیم» وجود دارد.
آیا میدانید موش دو پای افریقائی از میدان دیدی برابر ۳۶۰ درجه برخوردار است.
آیا میدانید زمان بارداری فیل به ۲ سال می رسد.
آیا میدانید بیشترین ضربان قلب راقناریها با ۱۰۰۰ بار در دقیقه دارد

مطلبی بسیار جالب و خواندنی در مورد خدمت سربازی

دوستان اینو حتما بخونید! 

 

درسته که یکم طولانیه اما تقریبا زبان طنز هم چاشنی شده و خیلی نکته های جالبی هم در مورد سربازی میتونید توش یاد بگیرید!! 

 

 

سربازی شتری است که می خوابد. پس جای خوابیدنش را شما تعیین کنید. شما روز به روز به فارغ التحصیلی نزدیک می شوید. مدام – مثل اسکارلت برباد رفته – قضیه را به تعویق می اندازید که: فردا درباره اش فکر می کنم. اما فایده ندارد. باید یک بار برای همیشه به آن فکر کنید. بعد همه چیز شروع می شود. و تنها در صورتی تمام خواهد شد که روزی – هر چه زودتر بهتر – شروع شده باشد.

1- چطور معافی بگیرم؟

به سایت نیروی انتظامی مراجعه کنید. در قسمت مربوط به نظام وظیفه اهم آیین نامه معافیت را خواهید دید. خیلی ریز و با جزئیات شرح داده شده و از بس ریز و با جزئیات است از آن سر در نخواهید آورد. پس یک جست و جویی در اینترنت بکنید. شما تنها مشمول وظیفه ایران نیستید. به همین دلیل فضای وب پر است از فوروم هایی برای بحث درباره معافیت. این فوروم ها مثل دوران حبس می ماند. آدم با انواع خلافکاری ها و کلک ها و چشم بندی های عجیب (و گاه خطرناک) آشنا می شود. خوب آنجا را بجویید. با خودتان صادق باشید: آیا می توانید بروید خدمت؟ چهار ستون بدنتان سالم است (انشاءالله)؟ پس خوب گوش کنید: یکی از دوستان من 9 ماه است از طریق یکی از همین راه های عملی / تخیلی دنبال معافی رفته و هنوز کارش درست نشده. 9 ماه. و خواهید فهمید که مثل او بسیارند. اگر مثل بچه آدم می افتاد در دل ماجرا کمتر از یک سال دیگر ترخیص می شد. شیک و تمیز. بنابراین اوضاعتان حاد نیست. بزنید به دل حادثه.

2- تا کی وقت دارم؟

یکی از مراحل فارغ التحصیلی شامل ارائه نامه ای است محرمانه از آموزش دانشکده تان به حوزه نظام وظیفه.

در آن نامه تاریخی ذکر شده. آن تاریخ می تواند تاریخ گرفتن آخرین امضای تسویه حساب شما باشد یا (در کمال نامردی) تاریخ ابلاغ نمره آخرین واحد درس تان. شما دقیقاً تا پایان وقت اداری شش ماه پس از آن تاریخ مهلت دارید که مدارکتان را برای حوزه نظام وظیفه پست کنید. هر چه از این زمان بگذرد رسماً اضافه خدمت شامل حالتان می شود.

3- از کجا باید شروع کنم؟

بروید به پست. هر دفتر پستی که نزدیکتان هست. یک دفترچه 500 تومانی آماده به خدمت بگیرید. فرم ها را پر کنید. جاهایی را که باید امضا کنید امضا کنید. عکس ها را بچسانید. از زبان زرگری دفترچه کذایی دلخور نشوید و به درک خودتان شک نکنید. بعداً توضیح می دهم که این ابهام و پیچیدگی (ظاهری) قسمتی از مراسم اهلیت است. وقتی همه چیز کامل شد، لزومی ندارد تمام 6 ماه را صبر کنید. باید یک سری محاسبات ریاضی انجام بدهید. شما تقریباً می توانید درباره تاریخ اعزامتان تصمیم بگیرید. مسئله ای که بعدها خواهید فهمید خیلی خیلی مهم است.

4- چطور درباره تاریخ اعزامم تصمیم بگیرم؟

فارغ التحصیلان دانشگاهی ماه های زوج سال به خدمت اعزام می شوند. شما بعد از ارسال مدارک به احتمال زیاد در اولین لیست اعزامی ها قرار می گیرید. مثلاً تاریخ فارغ التحصیلی شما شهریور است. شما تا پایان اسفند برای ارسال مدارک فرصت دارد. اگر اسفند ماه مدارک را بفرستید احتمالاً برای اولین ماه زوج بعدی (یعنی اردیبهشت ماه) به خدمت فراخوانده خواهید شد. شما می توانستید با تنظیم زمان فرستادن مدارک (و البته کوتاه کردن فرجه 6 ماه خود) اعزامی آبان، دی و یا اسفند باشید. البته ناگفته نماند که بعضی اوقات اولین لیست اعزامی پر است. و به شما می گویند که باید تا ماه زوج بعدی هم صبر کنید. یعنی در همان مثال قبلی احتمال داشت شما اعزامی تیرماه هم بشوید. یک چیزهایی هم در دنیا به شانس آدم ربط دارد دیگر.

5- حالا این تاریخ اعزام چه اهمیتی دارد؟

بیشترین اهمیت این ماجرا را زمانی درک می کنید که سرمایی باشید و ناچار به گذراندن دوره آموزشی در چله زمستان. یا گرمایی باشید و دستی دستی خودتان را به تیرماه حواله دهید. طبق تجربه گذشتگان اردیبهشت، شهریور و اسفند سه ماه طلایی برای گذراندن دوره آموزشی اند. اردیبهشت و شهریور آب و هوای معتدل و خوشی دارد. و اسفند با تعطیلات دل انگیز عید عملاً یکی از انتخاب های مهم اهل فن است.

6- بعد از پست کردن مدارک چه اتفاقی برایم می افتد؟

تقریباً دو هفته بعد یک آقای مهربان موتورسوار می آید دم خانه تان. بی سؤال و جواب یک پاکت می دهد دستانت و می رود. این پاکت شامل مشخصات شماست. از شما خواسته می شود که اگر جایی اشتباهی پیش آمده آن را اطلاع دهید. این برگه شما را به انتظار برای برگه بعدی (موسوم به دفترچه سبز) تشویق می کند. اگر قصد امریه گرفتن دارید وقت آن شده که کم کم کارهای مربوط به امریه تان را انجام دهید.

7-امریه چیست و به چه درد می خورد؟

می دانید که مشمولان وظیفه در نیروهای مسلح خدمت می کنند. یعنی: ارتش، سپاه و یا نیروی انتظامی. براساس قوانین و براساس ضوابط خاصی ادارات دولتی هم می توانند از نیروهای وظیفه استفاده کنند. عضویت در خانواده محترم ایثارگران و تأهل هر کدام جزو امتیازاتی است که توسط آن می توان امریه گرفت. اگر امریه داشته باشید بعد از گذراندن دوره دو ماه آموزشی خود را به سازمان مربوطه معرفی کرده و با لباس شخصی و مثل یک کارمند عادی دوره خدمت خود رادر محل کذایی خواهید گذراند. البته شما نیروی وظیفه خواهید بود و حقوقتان در همان حد و اندازه باقی وظیفه ها پرداخت می شود (تو مایه های بی خیالش!) مراکز دولتی هم از طریق اعلامیه های رسمی امریه می گیرند هم از طریق غیررسمی. بهتر است شما ننشینید و منتظر که چشمتان به یک آگهی در روزنامه بخورد. با توجه به رشته تحصیلی تان یک اداره مرتبط را انتخاب کنید و بیفتید دنبال کار. معمولاً در مراکز دولتی در بخش های مرتبط با کارگزینی یک نفر هم مامور گرفتن سرباز امریه است. شرایط امریه گرفتن را پرس و جو کنید. قانعشان کنید که به تخصص شما نیاز دارند. قول و قرارتان را بگذارید تا لحظه ای که دفترچه سبز دستتان رسید کپی آن را همراه مدارک مورد نیاز آن اداره تحویلشان دهید. باید خیالتان راحت باشد که وقتی شما به آموزشی رفتید کارهای اداری تان درست، به موقع و دلسوزانه انجام می شود. روز پایان آموزشی که موقع تقسیم نیروهاست برگه امریه شما باید برسد. ولی هیچ چیز صددرصد نیست. در گروهان ما برگه امریه 5 نفر از کسانی که خیلی روی امریه شان حساب کرده بودند نیامد. به همین سادگی. اداره مورد نظر در لحظات حساس یک نفر دیگر را جایگزین آنها کرده بود و خب آنها زانوی غم به بغل نگرفتند. سوگند می خورم که صبورانه ایستادند و مقابل بازی غریب سرنوشت سر تعظیم فرود آوردند.

8- دفترچه سبز چیست؟

نمی دانم چرا به آن یک برگه کاغذ تا شده می گویند دفترچه. اما دفترچه سبز آخرین چیزی است که قبل از اعزام آن آقای موتوری مهربان برایتان می آورد. غیر از تکرار موارد برگه قبلی چیزهای تازه ای در آن هست: تاریخ اعزام و یک کد چند رقمی. تاریخ اعزام روزی است که باید ساعت 6 صبحش خودتان را به سازمان نظام وظیفه معرفی کنید. کد چند رقمی در واقع نشانه محل گذراندن دوره آموزشی شماست. با کمی چست و جو در اینترنت (و فورروم های کذایی) احتمال دارد بتوانید محل خدمت خود را بر اساس کد پیدا کنید. من که توانستم. دقیقاً نمی دانم این کدها هر چند وقت یک بار تغییر می کند (تغییر می کند؟) ولی این که به جای اسم محل، یک شماره 4 رقمی می گذارند هم جزئی از پروژه ابهام آفرینی تصور کنید. پروژه معروف و ناگفته ای که ابهام دفترچه خدمت و آقای مهربان موتور سوار را هم شامل می شود. این که شما «باید» هیچ تصوری از مکانی که می روید و اتفاقات بعدش نداشته باشید. این فرایند در تمام دنیا به چشم می خورد. نوآموز برای مطیع بودن و درآمدن در شمار جمع باید طی طریقی کند. باید اعمال غیرعادی انجام دهد و همه چیز مؤید این باشد که نوآموز هیچ چیزی از لحظه بعدش نمی داند.

9- چطور با استرس قبل از اعزام مقابله کنید؟

کدام یک تاکنون بیشتر آزارتان داده؟ ترس قبل از آمپول زدن یا درد سوزن. به هر حال کمی حق دارید. روال طبیعی زندگی تان کمی به هم خواهد خورد. با وقایع پیش بینی نشده ای رو به رو خواهش شد. اما مرعوبش نشوید. کلش را یک بازی تصور کنید. چیزی تو مایه های اردوی پیشاهنگی. به محض این که کسی در مجاورتتان شروع به افاضات منفی کرد متوقفش کنید. این ترس کذایی خرد کننده تر از تمام تجربیاتی خواهد بود که از سر خواهید گذراند. شماره معکوس تاریخ اعزام را به شماره معکوس تاریخ مرگ تبدیل نکنید. خوش شانس ها کسانی هستند که دوست و آشنایی که تازگی «آموزشی» سبک و راحتی را از سر گذرانده دور و برشان است.

یا کسانی که این راهنما را می خوانند. گفتیم که دست کم محل خوابیدن شتر سربازی را سعی کنید خودتان انتخاب کنید. این راهنما سعی می کند به شما در این مهم کمک کند. چنانچه پیشتر گفته شد البته برخی از نکات آن مختص دارندگان مدرک لیسانس و بالاتر خواهد بود اما باقی خوانندگان از دانستن نکات پایه ای قضیه بی نصیب نخواهند ماند. رسیدیم به آنجا که همان طور که روی دفترچه سبز نوشته ساعت شش صبح روز موعود باید خودتان را به آدرسی که ذکر شده معرفی کنید.

10- آیا باید قبل «آن روز» با همه خداحافظی کنم؟

باید ببینیم در روز تقسیم قرار است چه اتفاقی بیفتد. بعد از مراسم کوتاهی شما را خیلی سریع و براساس کدهایی که روی دفترچه سبزتان نوشته دسته بندی می کنند. بعد بهتان می گویند که کی خودتان را به کجا معرفی کنید. و تمام. دیگر آن روز کاری به شما ندارند. روزی را هم که برایتان تعیین می کنند معمولاً یک یا دو روز بعدتر است. اما همه اینها یک تبصره هم دارد. این که پادگان شما یک شهر دیگر باشد. در آن صورت برای همان روز و به صورت جمعی برایتان اتوبوس می گیرند که حرکت کنید. اگر بخواهید با بقیه همراه شوید باید نه تنها خداحافظی هایتان را کرده باشید بلکه وسایلتان را هم آورده باشید. البته مجبور نیستید حتماً با آن اتوبوس بروید. نکته فقط این است که در روز تعیین شده در پادگان حاضر باشید.

11- چی با خودمان ببریم؟

سبکبار باشید. وسایل نظافت شخصی، لباس جمع و جوری متناسب با فصل، دارو و البته تنقلات مقوی: خشکبار، شکلات و از این قبیل.

12- چی نمی توانیم با خودمان ببریم؟

شما مجاز نیستید با خودتان موبایل، دوربین عکاسی، هیچ گونه وسیله برقی (حتی ریش تراش)، هیچ گونه وسیله انتقال اطلاعات (مثل فلاپی، سی دی و فلاش مموری)، سیگار (و…) فندک و کبریت، اگزاسپام و دیازپام و هیچ گونه داروی خواب آور همراه داشته باشید. بهتر است هیچ چیزی را که حدس می زنید سؤال برانگیز، عجیب، تازه یا غیرعادی باشد همراه نبرید.

13- در روز اول چه چیزی منتظر ماست؟

اولش که خوش آمد و شکلات و اینهاست. بعد خودتان را برای ساعت های متوالی نشستن آماده کنید. آمارتان گرفته می شود، فرم ها را پر می کنید، توصیه های ایمنی را گوش می کنید، با مسائل اولیه آشنا می شوید و بعد به یگان های مختلف تقسیم می شوید.

(نکته: اگر رفیق آشنایی کسی آنجا هست که می خواهید با هم در یک یگان بیفتید کمی زرنگی لازم دارید و مقداری اقبال . معمولاً افراد به صورت رندوم برای یک یگان انتخاب می شوند یعنی کافی نیست که در یک صف کنار هم ایستاده باشید. ممکن است شما را به صورت یک در میان انتخاب کنند. پس باید سریع باشید، نترس باشید، لایی بکشید، و مقداری ابتکار به خرج بدهید. اگر فکر می کنید این کارها ارزشش را ندارد باید بگویم سخت در اشتباهید چون بزودی خواهید فهمید که حضور حتی یک دشمن آشنا در یگان چه نعمتی است!) می روید سر یگانتان. یکی از نفرات ارشد یگان شما را در مورد وسایلی که باید تهیه کنید توجیه تان می کند. بعد تعدادی از استحقاقی هایتان را می دهد و خلاص. معمولاً بعد این مرحله به همه تان یک برگه مرخصی می دهند تا بروید و چیزهایی را که باید، تهیه کنید و صبح روز بعد رسماً خدمتتان را شروع کنید.

14- استحقاقی چیست؟

وسایلی هست که نیروهای مسلح به رایگان در اختیار پرسنل وظیفه می گذارد. چیزهایی مثل لباس، جوراب، قند و چای، پوتین و از این قبیل، جزئیاتش را بعداً خود خواهید دانست. چیزی که الان مهم است مسئله لباس است.

15- من که لباس هایم اندازه ام نیست چه کنم؟

تقسیم لباس ها خیلی اتفاقی است. و رایج است که لباس های استحقاقی اندازه آدم نباشد. سه راه دارید؛ همانجا که لباس را تحویل می گیرید و تنتان می کنید بگردید دنبال کسی که سایزتان را می توانید با هم عوض کنید. بقیه هم مثل شما هستند و بعضی ها دنبال سایزی که به شما رسیده. راه دوم این که بروید خیاطی تا لباس را برایتان اندازه کند. و آخرین راه هم این است که وقتی برای تهیه لیست کذایی می روید به نظامی فروشی لباس استحقاقی و کمی – یا زیادی – پول سر بدهید و یک لباس سایز خودتان بگیرید. راه سوم در مورد پوتین بیشتر کاربرد دارد.

16- از ما می خواهند چه چیزهایی تهیه کنیم؟

یک لیست 10، 15 تایی که سر جمع حدود 15 هزار تومان برایتان خرج دارد و باید از نظامی فروشی تهیه کنید (اگر ساکن تهرانید مثلاً از میداان امام حسین یا حسن آباد یا گمرک) شامل جعبه واکس و آینه و شانه و پارچه تنظیف و دفترچه مرخصی و…

نکته این است که نمونه این وسایل را نشانتان می دهند و باید عین همان ها را تهیه کنید – کار سختی نیست – این آینه و شانه هر آینه و شانه ای نیست. جزو آنکادر کمد شما خواهد بود.

17- قضیه چکش زدن به پوتین چیست؟

باید با کفش یک کیلویی دو ماه آیندتان اخت شوید. راحت بودن پوتین نصف دوره آموزشی است. پوتین نو، محکم و یاغی و خشک است. باید رامش کنید. اول با چکش خوب پاشنه اش را بکوبید تا نرم شود (منظورم از چکش دقیقاً چکش و منظور از کوبیدن دقیقاً کوبیدن است!) بعد خوب واکسش بزنید. واکس کلید ماجراست. پوتین نو را اهلی می کند. اولین بار پوشیدن پوتین و بستن درست بندهایش ممکن است نیم ساعتی وقتتان را بگیردد. طبیعی است، کم کم عادت می کنید. ظرف چند هفته یاد می گیرید چطور طی پنج ثانیه پوتین به پا کنید. و بعد دل کندن از پوتین سخت می شود. خیلی از کسانی که از آموزشی آمده اند می دانند: تا مدت ها با پا کردن هر چیزی جز پوتین احساس پا برهنگی خواهید کرد.

18- پس بالاخره این روز اول کی می رسد؟

خب. دیگر وقتش شده. سر صبح. وقتی هوا هنوز گرگ و میش است. شما لباس آموزشی تان را تن می کنید. از زیر آینه و قرآن رد می شوید. ساکتان را روی دوشتان می اندازید و با ترسی کوچک در دلتان به سمت پادگان می روید.

شما حدود هشت هفته تحت آموزش قرار خواهید گرفت.

تبریک می گویم. سربازی تان رسماً آغاز شد.

19- روز اول آموزشی، چه جور روزی است؟

راستش می دانید… یک جور… چطور بگویم؟… نه این که بخواهم بترسانمتان، نه… فقط کمی… ولش کن، سوال بعدی!

20- برنامه چند روز اول چیست؟

در چند روز اول شما صرفاً نسبت به برخی اصول اولیه خدمت توجیه می شوید. فرمان های ساده ای مثل خبردار و به چپ چپ را تمرین می کند. کمی با فضا آشنا می شوید و از این چیزها، شما هنوز وارد برنامه “سین” نشده اید.

21- برنامه سین دیگر چه صیغه ای است؟

صیغه نیست. نامی است برای برنامه جاری قسمت های مختلف نظام، یکی می گوید این سین مخفف “ساعت یگان نظامی” است. برنامه آموزشی وظیفه ها در تمام نیروهای مسلح تقریباً یکسان است. در این برنامه آموزشی برای پنج صبح تا چهار بعدازظهر شما برنامه ریزی شده، شما مجاز نیستید کاری خارج از برنامه سین انجام دهید. بر اساس شالوده کلی برنامه سین در دوره آموزشی شما ساعت پنج صبح از خواب بیدار خواهید شد، تا ساعت شش را به نظافت مناطق محوله و مرتب کردن آنکادر وسایل شخصی و خوردن صبحانه خواهید گذراند. ساعت شش تا هشت برای ورزش، کلاس قرآن و … است. از هشت تا 12 ظهر شما دو نوبت کلاس آموزشی را از سر خواهید گذراند. فاصله 12 تا یک و نیم فرصت ناهار و نماز است و از آن موقع تا ساعت چهار بعدازظهر مجدداً سر کلاس خواهید نشست. ساعت 9 شب خاموشی است و شما ساعت 9 و نیم قطعاً خواب هستید.

22- من معاف از رزم هستم. اوضاع من چطور است؟

بستگی به محل آموزشی تان دارد. افراد معاف از رزم معمولاً از ورزش صبحگاه یا گاهی رژه معاف می شوند (و البته باید به جایش وظایف دیگری انجام دهند که گاهی به صرافت بی خیال شدن معافیتشان می افتند!) در محل آموزشی ما که جمله معروفی وجود داشت: «شما معاف از رزم هستید. درست. اما ما که الان مشغول رزم نیستیم!»

یک توصیه شخصی دارم. اگر اوضاعتان وخیم نیست و از پس کارهای معمول برمی آیید، خیلی دنبال استفاده از این امتیاز نباشید، به هر حال تا پایان دوره آموزشی به شما به چشم یک دودره باز نگاه می کنند که حقش است همه کارها را سرش خراب کنند. البته باز تصمیم با خودتان است، ممکن است خوش شانس باشید و مدام نگهبان لباس ها شوید، ولی متمایز شدن از کل جمعیت یگان- خصوصاً در دوره آموزشی- به هر حال کمی شخص را در معرض استرس های بیشتری قرار خواهد داد. خود دانید.

23- غذا چی بهمان می دهند؟

نترسید. تا حالا بدغذاترین افراد هم در آموزشی زنده مانده اند. اوضاع آن قدر که می گویند هم بد نیست. شاید کم باشد (که هست) ولی کیفیتش برای 45 روز قابل تحمل است. شما برای صبحانه می توانید منتظر تخم مرغ، حلواشکری، پنیر و کره مربا باشید. برای ناهار هم مرغ و خورش قیمه و قورمه سبزی و ماهی و استانبولی و برای شام پلوعدس و انواع کوکوها و املت و اینها. گذشته از این معمولاً هر پادگانی برای خودش یک بوفه دارد که دست کم تن ماهی درشان پیدا می شود. پس زیاد عزای غذا نگیرید.

24- کی تعطیل می شویم؟

از پنج شنبه ظهر تا صبح شنبه اگر نگهبان نباشید یا به هر دلیل دیگری دستور به ماندن در پادگان را نداشته باشید، مرخص می شوید، تقریباً از هفته سوم آموزشی به بعد نیز از ساعت چهار بعدازظهر تا صبح روز بعد اگر موارد فوق شامل حالتان نبود باز با ممهور شدن دفترچه مرخصی می توانید از پادگان خارج شوید.

25- هی. اینجا رو. اگر از پادگان خارج شوم می توانم سیگار بکشم؟

سیگار برای سلامتی مضر است. پس بهتر است اساساً از کشیدنش صرف نظر کنید. اما اگر از بخت بد سیگاری هستید بله می توانید، مشروط بر این که لباس نظامی به تن نداشته باشید. شما با لباس نظامی مختار نیستید در خیابان سیگار بکشید، بستنی بخورید، با دوستانتان ریسه بروید. شما حتی مجاز نیستید کلاه نظامی تان را از روی سر بردارید و به دستتان بگیرید.

26-خب، مثلاً اگر این کارها را بکنم چه می شود؟

جایی وجود دارد به نام دژبان مرکزی، افرادی هم وجود دارند به نام دژبان مرکز، تمام نیروهای مسلح دژبان مرکز خاص خود را دارند. کار آنها این است که در سطح شهر پست بدهند و مراقب مراعات قوانین از سوی کسانی که ملبس به لباس نظامی هستند باشند. فرقی نمی کند که اهل چه شهری یا چه پادگانی باشید. دژبان مرکز مجاز است هر عمل خلاف (آیین نامه) از شما دید فوراً اسمتان را گزارش کند. این گزارش در پرونده تان ثبت می شود و بر اساس قوانین تنبیه خواهید شد. دژبان مرکز دو جور نگهبانی دارد؛ نگهبانی به صورت گشت با موتور و اتومبیل.

27- نگهبانی مان به چه صورت است؟

لیسانسیه ها و دارندگان مدارج بالاتر بسته به تعداد نفرات یگان و مناطق نگهبانی هر روز در کاغذی موسوم به «لوحه نگهبانی» به آنها ابلاغ می شود. بدیهیات نگهبانی هم این است که سر پست حق ندارد بنشینید، بخوابید، بخورید، بیاشامید یا با کسی صحبت کنید. حد سفت و سخت گرفتن این قوانین را عرف پادگانتان تعیین می کند، ولی سر خوابیدن و نشستن سر پست هیچ مقامی حاضر به اغماض نیست. نگهبانی فرصت مغتنمی است که درباره آینده و گذشته تان فکر کنید، رادیکال 2337902 را به صورت ذهنی محاسبه کنید و یا نقش موزاییک زیر پایتان را میلی متر به میلی متر تا آخر عمر حفظ شوید.

28- یک چیزی هم شنیده ام به اسم «آماده». آن دیگر چه صیغه ای است؟

ذهن شما چقدر درگیر صیغه است! آماده هم یک جور نگهبانی است، به این صورت که شما 24 ساعت باید برای هر اتفاق غیر منتظره که در پادگان بیفتد آماده باشید. معمولاً در پادگان آموزشی اتفاق غیر منتظره نمی افتد اما افسر نگهبان و افسر جانشین برای سنجش آمادگی شما طی این مدت چندین بار فرمان «پیش» می دهند و معنی اش این است که طی 15 ثانیه باید به صورت آماده با لباس کامل و تجهیزات محوله در منطقه تعیین شده حاضر شوید. طی این مدت شما باید بصورت آماده بخوابید یا غذا بخورید یا دستشویی بروید. پوتینتان را نباید از پا خارج کنید (معمولاً برای نماز یک فرصت کوتاه تنفس می دهند.)

29- اگر کسی تعداد نفرات یگانمان را پرسید به او بگویم؟

یکی از چیزهایی که به شدت در مورد آن توجیه خواهید شد، اصول حفاظت و خصوصاً حفاظت گفتار است. به این معنی که شما در مقابل هر کسی جز سلسله مراتب تعیین شده مطلقاً لال خواهید بود. هیچ اهمیتی هم ندارد که طرف لباس راننده به تن دارد یا سرهنگ. شما مجاز به ارائه «هیچ» نوع اطلاعات آماری از داخل پادگان نیستید. (خدا می داند که چطور هر خط را با ترس و لرز می نویسم که مبادا اطلاعات خاصی لو نرود). باز برای امتحان شما این امکان کاملاً محتمل است یک راننده با یک پیکان نارنجی جوانان شما را از دم پادگان سوار کند و بخواهد از شما حرف بکشد و شما سوتی بدهید و او سر اولین دور برگردان دور بزند تا خدای نکرده شما را بسپارد دست صاحبتان! این اتفاق چندین بار رخ داده.

احتیاط شرط عقل است.

30- نهست چیست؟

نهست همان غیبت است به زبان نظام. بهتر است در دوره آموزشی دور و برش نچرخید. به‌طور عادی هر روز نهست در پرونده شما دو روز اضافه خدمت برایتان آب می‌خورد. با این حال سلسله مراتب شما حق دارند برای تنبیه شما تدابیر دیگری مثل بازداشت یا اضافه‌های دیگر برایتان در نظر بگیرند.

بر اساس یک گفته قدیمی دوره آموزشی اضافه ندارد، ولی دلیل نمی‌شود، چون مطمئن باشید راه‌های بسیار دیگری برای سر عقل آوردن یک نهستی وجود دارد. و شک نکنید که حتماً از این راه‌ها استفاده می‌کنند. بی‌انضباطی بخششی ندارد.

31-اگر در دوره آموزشی مریض شوم چه می‌شود؟

اگر؟! رفیق ما را باش! شما حداقل 45 نفرید که در یک آسایشگاه می‌خوابید. به همین دلیل کافی است یک نفر سرما بخورد. اولین کاری که می‌کنید این است که با اجازه فرمانده‌ و با دفترچه بهداری می‌روید بهداری. دکتر معاینه‌تان می‌کند و اگر قضیه سرماخوردگی ساده (یا حتی پیچیده) باشد، بهتان استامینوفن می‌دهند تا خوب شوید!(گفته بودم که دارو همراه ببرید.)

ولی اگر قضیه بغرنج‌تر باشد(مثلاً مسمومیت حاد) آن وقت شما به بیمارستان اعزام می‌شوید. هر روز صبح سر ساعت مشخصی یک اتوبوس حامل بیمارهای مجوزدار از پادگان خارج می‌شود و آنها را بین بیمارستان‌های نظام تقسیم می‌کند. اگر بیمارستان برایتان استراحت در منزل نوشت، به پادگان برمی‌گردید، از فرمانده‌تان کسب اجازه می‌کنید(به جز گلاب به رویتان در مورد بقیه امور باید کسب اجازه کنید. تازه در آن مورد هم گاهی…) بعد می‌توانید با خیال راحت به بیماری‌تان در منزل ادامه دهید.

یک قاعده کلی در مورد آموزشی وجود دارد و آن این است که غیبت موجه یا غیر موجه بیش از 9 روز منجر به تجدید دوره می‌گردد. یعنی اگر کسی بدشانسی ‌آورد و طی دوره آموزشی بیماری‌ای بگیرد که خدای نکرده بیش از 9 روز استراحت‌لازم شود، کنتورش صفر می‌شود و باید دوره را از اول طی کند. اکیداً مراقب خودتان باشید. شما در این برهه از زندگی‌تان حق ندارید مریض شوید!

32- ستاره‌هایم را چطور درست سر شانه بچسبانم؟

الان وقت این سؤال نیست. شما مثلاً هنوز در دوره آموزشی هستید ها.

33- قسمت ترسناک آموزشی چیست؟

آموزشی قسمت ترسناکی ندارد و خیلی مهم است که این را ملتفت باشید. یکی از مراحل تلویحی آموزش شما که بابتش سر هیچ کلاسی نمی‌نشینید، مدیریت استرس است. شما در معرض انواع متنوعی از استرس‌های بیهوده قرار می‌گیرید تا یاد بگیرید چطور با استرس مقابله کنید. از همان اولین دقایق شما را از بسیاری اتفاقات خواهند ترساند. شما چیزی نمی‌دانید. حق دارید بترسید.اما باید سریع یاد بگیرید که فرق بلوف با آیین‌نامه پادگانی چیست. و چطور این تلاش عظیم برای ارعاب نشان می‌دهد خبری نیست. شما را به شکل سرسام‌آوری از تجدید دوره می‌ترسانند (در حالی که تنها یک شرور به معنی واقعی کلمه ممکن است تجدید دوره شود)، از تیراندازی می‌ترسانند، (در حالی که مطمئن باشید فرماندهان شما خودشان بیشتر می‌ترسند و فقط با کمی احتیاط از روز تیراندازی لذت وافر خواهید برد)، شما را از اردو و رزم شبانه می‌ترسانند (از آن ترس‌هایی است که چقدر بعد به آن خواهید خندید. چطور دلشان می‌آید از قسمتی که برای بدقلق‌ترین آدم‌ها مفرح است کسی را بترسانند) از فلان و بهمان و چنین و چنان. و شما موقع خداحافظی وقتی با فرمانده‌تان روبوسی می‌کنید، تازه می‌فهمید این کارشان- شغلشان است.

34-آیا با فشنگ واقعی تیراندازی می‌کنیم؟

بله. در روز تیراندازی شما با فشنگ جنگی واقعی تیراندازی خواهید کرد.

35-آموزشی از کی می‌افتد در سرازیری؟

درست از زمانی که شمارش معکوستان را فراموش کنید. چیزی حول و حوش هفته پنجم تا ششم. دو هفته آخر تفریح محض است. شما به راه و چاه وارد شده‌اید.جمع‌هایتان شکل گرفته و اغلب اتفاقات مفرح مثل تیراندازی و اردو همان حوالی رخ می‌دهد.

36- چقدر شایعات را جدی بگیریم؟

هیچ. یعنی صفر درصد. و تفاوت وضعیت روانی که شایعات را جدی نمی‌گیرند با آنها که جدی می‌گیرند زمین تا آسمان خواهد بود.

ببینید،. اگر شما پیش از این تجربه شایعات را در محیط‌های دانشگاهی یا کاری داشته‌اید، معمولاً این شایعات از چیزکی حقیقی نصیب می‌بردند. یعنی خبری- گیریم با تحریف- از جایی درز می‌کرد و به شکل شایعه به گوشتان می‌رسید. اما در سربازی اوضاع فرق می‌کند. تا دقیقه 90 فرمانده شما هم از تصمیم مافوقش بی‌خبر است. بنابراین تصمیماتی هم که در لحظه آخر گرفته می‌شود نمی‌تواند قبلش به جایی- خصوصاً بین سربازها- درز کند. از طرف دیگر همه پر از امید و آرزو و ترس و واهمه‌اند. فضای مهم‌آلود این فرصت را فراهم می‌کند تا هر کسی جوری بیم‌ها و امیدهایش را به شکل شایعه بیرون بریزد. به همین دلیل تره خرد کردن به شایعات شما را در موقعیت اضطراب دائم قرار خواهد داد.

تجربه شخصی: در هفته چهارم آموزشی ما شایعه شد که قرار است برویم مرخصی میان‌دوره. شایعه مثل برق همه جا پیچید. همه از میان‌دوره حرف می‌زدند. یک روز صبح پنج‌شنبه گفتند مراسم سالروز آزادی خرمشهر -دو روز زودتر از موعدش – برگزار خواهد شد. همه منتظر خبر خوب بودیم. سر صبح‌گاه ایستادیم. فرمانده پادگان آمد صحبت کرد و صحبت کرد و صحبت کرد. خبری از میان دوره نشد. دو ساعت بعد جوی عصبی بر یگان حاکم بود. سه دعوا در یک روز اتفاق عادی نبود. ما هیچ وقت به میان‌دوره نرفتیم. از همان لحظه بود که فهمیدم هیچ شایعه‌ای را در سربازی جدی نگیرم.

37- جشن سردوشی چیست؟

مراسم پایانی دوره آموزشی شما. زمانی که دیگر رسماً از پادگان مرخص می‌شوید. مراسم عادی مثل صبحگاه با مهمانان عالی‌رتبه و رژه نهایی. دو ساعت بعدش شما به تدریج وسایلی که امانت دستتان بود مثل کلاه آهنی و ظرف سلف غذا و قمقمه و زیلو و چهاربند و فانوسقه‌تان را تحویل می‌دهید. وسایلتان را می‌بندید. امریه‌تان را می‌گیرید و می‌روید.

38-امریه؟

امریه در آن روز یک نام عام است برای تمام کاغذهایی که سرنوشت شما را طی 18 ماه آینده رقم می‌زند. چه آنها که امریه دولتی دارند و چه آنها که باقی خدمتشان هم در نظام است. در آن کاغذ نوشته که شما چه روزی باید خود را به چه محلی معرفی کنید.

یا اینکه شاید کد خورده باشید.

39- کد خورده باشم؟

بله. در ارتش دوره‌‌ای وجود دارد به نام دوره کد. دوره تکمیلی آموزشی است که همان مدت دو ماه است و اغلب در شیراز و اصفهان ارائه می‌شود. امریه دارها- آن امریه نه این امریه-و فوق لیسانس‌ها و برخی رشته‌ها که هر سال اعلام می‌شود به علاوه خوش‌شانس‌ها کد نمی‌خورند.

40-از کی می‌توانیم ستاره‌هایمان را بچسبانیم؟

تبریک می‌گویم. در امریه‌تان نوشته دانشجوی آموزشی – اگر کد خورده باشید- یا مثلاً ستوان فلانی.

حالا شما اگر کد نخورده باشید و لیسانس باشید ستوان‌دوم با دو ستاره و اگر مدرک بالاتری داشته باشید، ستوان‌یکم با سه ستاره بر دوش خواهید بود. دقت کنید مثل آش‌خورها ستاره‌ها را عوضی نچسبانید. پره میانی ستاره‌ها باید گردنتان را نشانه رفته باشد

مجسمه فردوسى در میدان فردوسی رم پایتخت ‏ایتالیا

این مجسمه که 185 سانتیمتر ارتفاع دارد واز مرمر سفید ساخته شده است ،کار استاد صدیقی است که در 20 ماه مه1958 به رم برده شد ... 
در شهر رم پایتخت ایتالیا، میدانی به نام شاعر پرآوزه ایران حکیم ابوالقاسم فردوسی نام گذاری شده است.
به گزارش واحد مرکزی خبر ،میدان فردوسی در یکی از مناطق سرسبز شهر رم واقع شده است که هم گردشگاه اهالی این شهر و هم محل تردد گردشگران خارجی است.

یکی از اهالی رم در حالیکه به نظاره مجسمه شاعر حماسه سرای ایران ایستاده بود به خبرنگار واحد مرکزی خبر در رم گفت : ما افتخار می کنیم که در شهرمان، میدانی به نام این شاعر بزرگ پارسی زبان، نام گذاری شده است.

یک گردشگر ایرانی هم که با خانواده اش از بلژیک به ایتالیا سفر کرده است ، در میدان فردوسی به خبرنگار واحد مرکزی خبر گفت : ما نخستین دیدار خود را در پایتخت ایتالیا از میدان فردوسی رم و دیدار با مجسمه حکیم سخنور ایران آغاز کردیم.

اما پیوند های فرهنگی بین دو ملت ایتالیا و ایران فقط به میدان فردوسی ختم نمی شود و در شهر رم مصادیق عینی دیگری هم از علاقه و توجه ایتالیایی ها به کشورمان را می توان یافت

به طوری که خیابانی با نام تهران در یکی از بهترین و سرسبزترین محله های شهر رم در مجاورت اقامتگاه سفیر ایران در ایتالیا خود نمایی می کند.


داستان مجسمِه فردوسی در ایتالیا

به گزارش همصدا، این مجسمه که185 سانتیمتر ارتفاع دارد واز مرمر سفید ساخته شده است ،کار استاد صدیقی است که در 20 ماه مه1958 به رم برده شد و طی مراسمی در یکی از میدانهای رم نصب شد ،شادروان علی اصغر حکمت شیرازی ،در خاطرات روز سه‏شنبه 1329/3/30 خود که در رم به تحریر درآورده است، مى نویسد: "بعد از ساعتى به منزل مراجعت کردیم. در سر راه در یکى از میدانهاى کوچک ویلابورگز، محلّ زیبایى که به نام "فردوسى" موسوم است به "پیاتزا فردوسى" قدرى گردش کرده، تصمیم گرفتم که ان‏شاءاللّه اعتبارى براى سفارت ایران بفرستم تا مجسمه فردوسى را در آنجا نصب نمایند".

حکمت این فکر را دنبال مى کند و در خاطرات روز 1329/5/25 خود مى نویسد: "... با على منصور راجع به نصب مجسمه فردوسى در رم‏صحبت کردم. مى گفت در نظر دارم مجسمه را در ایران بدهم درست کنند. گفتم کار پرخرج و بى فایده‏اى است و در برابر آرتیستهاى شهیر این شهر اسباب افتضاح و سرشکستگى خواهد بود، بهتر است در همین‏جا بدهید از روى مجسمه فردوسى درست کنند و در میدان فردوسى در ویلابورگز نصب کنند و ممکن است که از انجمن آثار ملى هم کمک شود...."

حکمت در مهرماه 1337 سرگرم تهیه نطقى بود که در هنگام افتتاح مجسمه فردوسى در رم مى باید ایراد مى کرد... و در روز هفدهم مهر 1337 برابر با نهم اکتبر 1958 در رم با آقاى ابوالحسن صدیقى مجسمه‏ساز که از دوستان قدیم او بود، مهمان نصراللّه فلسفى رایزن فرهنگى ایران در رم بود و در این‏باره مى نویسد: "بعد از ناهار به آتلیه آقاى صدیقى‏رفتیم، مجسمه فردوسى را که از مرمر سفید ساخته‏اند که به شهر رم اهدا شود، مشاهده کردیم، بسیار خوب و زیبا تهیه شده است...."

گوستینوس آمبروزی مجسمه‌ساز ایتالیایی با دیدن این مجسمه چنان تحت تاثیر قرار گرفت که در دفتر یادبود نوشت: دنیا بداند، من خالق مجسمه ی فردوسی را میکل آنژ ثانی شرق شناختم. میکل آنژ بار دیگر در مشرق زمین متولد شده‌است،این مجسمه در پارک ویلا بورگزه (Villa borghese) در شهر رم ایتالیا قرار دارد.ویلا بورگزه (Villa borghese) پارک طبیعی بزرگی در شهر رم است که شامل ساختمانها، موزه هاواز جمله موزه گالریا بورگزه - galleria borghese می باشد.این پارک با مساحتی حدود 80 هکتار، بعد از پارک ویلا دوریا پامفیلی (Villa doria pamphili) بزرگترین پارک شهر رم است. دراوایل قرن نوزدهم این پارک بازسازی شد و سال 1903 هم به پارک عمومی تبدیل شد.
 

همه ما چهار زن داریم!!!!!

روزی روزگاری تاجر ثروتمندی بود که 4 زن داشت . زن چهارم را از همه بیشتر دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت و غذاهای خوشمزه  پذیرایی می کرد. بسیار مراقبش بود و تنها بهترین چیزها را به او می داد. زن سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار میکرد . پیش دوستهایش اورا برای جلوه گری می برد گرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او با مردی دیگر برود و تنهایش بگذارد  واقعیت این است که او زن دومش را هم بسیار دوست می داشت . او زنی بسیار مهربان بود که دائما نگران و مراقب مرد بود . مرد در هر مشکلی به او پناه می برد و او نیز به تاجر کمک می کرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید. اما زن اول مرد ، زنی بسیار وفادار و توانا که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگی بود ، اصلا مورد توجه مرد نبود . با اینکه از صمیم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه ای که تمام کارهایش با او بود حس می کرد و تقریبا هیچ توجهی به او نداشت. 

 

روزی مرد احساس مریضی کرد و قبل از آنکه دیر شود فهمید که به زودی خواهد مرد. به دارایی زیاد و زندگی مرفه خود اندیشید و با خود گفت : " من اکنون 4 زن دارم ، اما اگر بمیرم دیگر هیچ کسی را نخواهم داشت ، چه تنها و بیچاره  خواهم شد !" بنابرین تصمیم گرفت با زنانش حرف بزند و برای تنهاییش فکری بکند . اول از همه سراغ زن چهارم رفت و گفت:  

" من تورا از همه بیشتر دوست دارم و از همه بیشتر به تو توجه کرده ام و انواع راحتی ها را برایت فراهم آورده ام ، حالا در برابر این همه محبت من آیا در مرگ با من همراه می شوی تا تنها نمانم؟"

زن به سرعت گفت :" هرگز" همین یک کلمه و مرد را رها کرد.

ناچاربا قلبی که به شدت شکسته بود  نزد زن سوم رفت و گفت :

" من در زندگی ترا بسیار دوست داشتم آیا در این سفر همراه من خواهی آمد؟"

زن گفت :" البته که نه! زندگی در اینجا بسیار خوب است . تازه من بعد از تو می خواهم دوباره ازدواج کنم و بیشتر خوش باشم " قلب مرد یخ کرد.

مرد تاجر به زن دوم رو آورد و گفت :

" تو همیشه به من کمک کرده ای . این بار هم به کمکت نیاز شدیدی دارم شاید از همیشه بیشتر ، می توانی در مرگ همراه من باشی؟"

زن گفت :" این بار با دفعات دیگر فرق دارد . من نهایتا می توانم تا گورستان همراه جسم بی جان تو بیایم اما در مرگ ،...متاسفم!" گویی صاعقه ای به قلب مرد آتش زد.

در همین حین صدایی او را به خود آورد :

" من با تو می مانم ، هرجا که بروی" تاجر نگاهش کرد ، زن اول بود که پوست و استخوان شده بود ، انگار سوء تغذیه بیمارش کرده باشد .غم سراسر وجودش را تیره و ناخوش  کرده بود و هیچ زیبایی و نشاطی برایش باقی نمانده بود . تاجر سرش را به زیر انداخت و آرام گفت :" باید آن روزهایی که می توانستم به تو توجه میکردم و مراقبت بودم ..."

 

در حقیقت همه ما چهار زن داریم !

الف : زن چهارم که بدن ماست . مهم نیست چقدر زمان و پول صرف زیبا کردن او بکنی وقت مرگ ، اول از همه او ترا ترک می کند.

ب: زن سوم که دارایی های ماست . هرچقدر هم برایت عزیز باشند وقتی بمیری به دست دیگران خواهد افتاد.

ج : زن دوم که خانواده و دوستان ما هستند . هر چقدر هم صمیمی و عزیز باشند ، وقت مردن نهایتا تا سر مزارت کنارت خواهند ماند.

د: زن اول که روح ماست. غالبا به آن بی توجهیم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست می کنیم . او ضامن توانمندی های ماست اما ما ضعیف و درمانده رهایش کرده ایم تا روزی که قرار است همراه ما باشد اما دیگر هیچ قدرت و توانی برایش باقی نمانده است.

اگر گفتید که چرا نباید آب دریا را خورد؟

نهنگ در هر بار انزال بیش از ۴۰۰ گالن اسپرم آزاد می کند که تنها ۱۰٪ آن به بدن شریک جن*سی اش راه می یابد. بنابراین هر بار متجاوز از ۳۶۰ گالن اسپرم به دریا سرازیر می شود ... تعجبی ندارد که آب دریا شور است.

بخون فقط مواظب باش دیونه نشی!!!!!!!

روزی پزشکی به تیمارستان سرکی کشید و مردی را میان دیوانگان دید که به نظر خیلی باهوش می آمد وی را صدا کرد و با کمال مهربانی پرسید: می بخشید آقا شما را به چه علت به تیمارستان آوردند؟ 


مرد در جواب گفت : آقای دکتر بنده زنی گرفتم که دختری 18 ساله داشت روزی پدرم از این دختر خوشش آمد و او را گرفت از آن روز به بعد زن من ، مادرزن پدرشوهرش شد و چندی بعد دختر زن من که زن پدرم بود پسری زایید که نامش را چنگیز گذاشتند چنگیز برادر من شد زیرا پسر پدرم بود اما در همان حال چنگیز نوه زنم بود و از این قرار نوه من هم می شد و من پدربزرگ برادر تنی خود شده بودم! 


چندی بعد زن من پسری زایید و از آن روز زن پدرم خواهر ناتنی پسرم و حتی مادربزرگ او شد در صورتی که پسرم برادر مادربزرگ خود و حتی نوه او بود از طرفی چون مادر فعلی من یعنی دختر زنم خواهر پسرم می شود بنده ظاهرا خواهرزاده پسرم شده ام ضمنا من پدر و مادرم و پدربزرگ خود هستم پس پدرم هم برادر من است و هم نوه ام! 

 


حالا آقای دکتر اگر شما هم به چنین مصیبتی گرفتار می شدید ایا کارتان به تیمارستان نمی کشید؟؟!!

دخترجوانی از مکزیک (مطلب جالب!!)

دختر جوانی از مکزیک برای یک مأموریت اداری چندماهه به آرژانتین منتقل شد. پس ازدوماه، نامه ای از نامزد مکزیکی خود دریافت می کند به این مضمون: لورای عزیز، متأسفانه دیگر نمی توانم به این رابطه از راه دور ادامه بدهم و باید بگویم که در این مدت ده بار به توخیانت کرده ام !!! و می دانم که نه تو و نه من شایسته این وضع نیستیم. من را ببخش و عکسی که به تو داده بودم برایم پس بفرست.. باعشق! رابرت! 

 

دخترجوان رنجیـده خاطر از رفتار مرد، ازهمه همکاران و دوستانش می خواهد که عکسی ازنامزد، برادر، پسرعمو، پسردایی... خودشان به او قرض بدهند و همه آن عکس ها را که کلی بودند با عکس رابرت، نامزد بی وفایش، در یک پاکت گذاشته و همراه با یادداشتی برایش پست میکند، به این مضمون: رابرت عزیز، مراببخش، اما هر چه فکر کردم قیافه تو را به یاد نیاوردم، لطفاً عکس خودت را از میان عکسهای توی پاکت جدا کن و بقیه را به من برگردان.....

ایرانیانی که باید به آنها افتخار نمود !

Jalalposter.ir

Niki Karimi
/ Movie director

نیکی کریمی  /  تهیه کننده ی فیلم و شناخته شده در دنیای سینمای بین المللی !

2n8a2xz.jpg

Omid Kordestani
/ Founder Google

امید کردستانی / نایب رئیس و مدیر تبلیغات کمپانی عظیم گوگل !!



Jalalposter.ir

Anousheh Ansari CEO Telecom technologies

آنوشه انصاری / فضا نورد و مدیرکمپانی سی ای او !!


2hp5b1t.jpg

Pierre Omidyar / Founder eBay

پیر امیدیار / بنیانگذار سایت Ebay بزرگترین فروشگاه اینترنتی جهان !!   

 

3589qar.jpg

Simin Behbahani ? Nobel prize Nominee 1997

سمین بهبهانی / نامزد دریافت جایزه ی نوبل در سال 1997 میلادی


2mpx6qx.jpg

Fazad Nazem - yahoo CTO

فرزاد ناظم  /  عضو هیئت علمی شرکت یاهوو  !!


Jalalposter.ir
Firouz Nderi- JPL research center deputy in NASA

فیروز نادری  /  محقق مرکز فضایی ناسا آمریکا !!!



2exvlnb.jpg

Shirin Ebadi Nobel peace prize winner 2003

شیرین عبادی / برنده ی جایزه ی صلح نوبل در سال 2003 و یکی از برجسته ترین وکلای جهان


23k2nq1.jpg

Aravane Reza / Iranian-French tennis player

آراوانه رضا / بازیکن ایرانی - فرانسوی در سطح برتر تنیس دنیا !!

 

 


3479tzt.jpg

Andre Aghassi / Iranian-US tennis player

آندره آقاسی / قهرمان چند دوره تنیس جهان !!!

 

Jalalposter.ir

Maz Jobrani / Iranian-US comedian

مازیار جبرانی /  کمدین مشهور ایرانی - آمریکایی

 


 

 

2ltj0k.jpg

Abbas Kiyarostami / winner Cann festival Grand Palm

عباس کیارستمی / برنده ی جایزه ی برترین فیلم فستیوال کن !!

Jalalposter.ir
Nazanin Afshin-jam Miss World (Canada )2003

نازنین افشین جم  /  دختر شایسته ی جهان در سال 2003


 


2i6j8rl.jpg
Hemmasa Kohestani Miss England/2005

حماسه کوهستانی / برنده ی جایزه ی دختر شایسته ی انگلستان در سال 2005
24pzytf.jpg
Claudia (Shaghayegh) Lynx / Iranian model@};

 کلودیا ( شقایق ) لنکس / مدل مشهور ایرانی



5bh8z.jpg
Yasmin/ Iranian model married to lead singer Duran Duran

یاسمین / مدل ایرانی
105d0lz.jpg
Nadia Bjorn/ Persian soap opera star

نادیا بیورن / ستاره ی ایرانی مشهور اپرای جهان

 

این داستان واقعی است و ارزش خواندن را دارد!

شبی از آنِ رابی

 

 

    این داستان را نه به خواست خود،‌ بلکه به تشویق و ترغیب دوستانم می‌نویسم.  نام من میلدرد است؛ میلدرد آنور Mildred Honor. قبلاً در دی‌موآن Des Moines در ایالت آیوا در مدرسهء ابتدایی معلّم موسیقی بودم.  مدّت سی سال است تدریس خصوصی پیانو به افزایش درآمدم کمک کرده است.  در طول سالها دریافته‌ام که سطح توانایی موسیقی در کودکان بسیار متفاوت است.  با این که شاگردان بسیار بااستعدادی داشته‌ام، امّا هرگز لذّت داشتن شاگرد نابغه را احساس نکرده‌ام.  

    امّا، از آنچه که شاگردان "از لحاظ موسیقی به مبارزه فرا خوانده شده" می‌خوانمشان سهمی داشته‌ام.  یکی از این قبیل شاگردان رابی بود.  رابی یازده سال داشت که مادرش (مادری بدون همسر) او را برای گرفتن اوّلین درس پیانو نزد من آورد.  برای رابی توضیح دادم که ترجیح می‌دهم شاگردانم (بخصوص پسرها) از سنین پایین‌تری آموزش را شروع کنند.  امّا رابی گفت که همیشه رؤیای مادرش بوده که او برایش پیانو بنوازد.  پس او را به شاگردی پذیرفتم.  رابی درس‌های پیانو را شروع کرد و از همان ابتدا متوجّه شدم که تلاشی بیهوده است.  رابی هر قدر بیشتر تلاش می‌کرد، حس‌ّ شناخت لحن و آهنگی را که برای پیشرفت لازم بود کمتر نشان می‌داد.  امّا او با پشتکار گام‌های موسیقی را مرور می‌کرد و بعضی از قطعات ابتدایی را که تمام شاگردانم باید یاد بگیرند دوره می‌کرد.  

 

    در طول ماهها او سعی کرد و تلاش نمود و من گوش کردم و قوز کردم و خودم را پس کشیدم و باز هم سعی کردم او را تشویق کنم.  در انتهای هر درس هفتگی او همواره می‌گفت، "مادرم روزی خواهد شنید که من پیانو می‌زنم."  امّا امیدی نمی‌رفت.  او اصلاً توانایی ذاتی و فطری را نداشت.  مادرش را از دور می‌دیدم و در همین حدّ می‌شناختم؛ می‌دیدم که با اتومبیل قدیمی‌اش او را دم خانهء من پیاده می‌کند و سپس می‌آید و او را می‌برد.  همیشه دستی تکان می‌داد و لبخندی می‌زد امّا هرگز داخل نمی‌آمد.  

    یک روز رابی نیامد و از آن پس دیگر او را ندیدم که به کلاس بیاید.  خواستم زنگی به او بزنم امّا این فرض را پذیرفتم که به علّت نداشتن توانایی لازم  بوده که تصمیم گرفته دیگر ادامه ندهد و کاری دیگر در پیش بگیرد.  البتّه خوشحال هم بودم که دیگر نمی‌آید.  وجود او تبلیغی منفی برای تدریس و تعلیم من بود.  

    چند هفته گذشت.  آگهی و اعلانی دربارهء تک‌نوازی آینده به منزل همهء شاگردان فرستادم.  بسیار تعجّب کردم که رابی (که اعلان را دریافت کرده بود) به من زنگ زد و پرسید، "من هم می‌توانم در این تک‌نوازی شرکت کنم؟".  توضیح دادم که، " تک‌نوازی مربوط به شاگردان فعلی است و چون تو تعلیم پیانو را ترک کردی و در کلاسها شرکت نکردی عملاً واجد شرایط لازم نیستی."  او گفت، "مادرم مریض بود و نمی‌توانست مرا به کلاس پیانو بیاورد امّا من هنوز تمرین می‌کنم.  خانم آنور، لطفاً اجازه بدین؛ من باید در این تک‌نوازی شرکت کنم!" او خیلی اصرار داشت.  

    نمی‌دانم چرا به او اجازه دادم در این تک‌نوازی شرکت کند.  شاید اصرار او بود یا که شاید ندایی در درون من بود که می‌گفت اشکالی ندارد و مشکلی پیش نخواهد آمد.  تالار دبیرستان پر از والدین، دوستان و منسوبین بود.  برنامهء رابی را آخر از همه قرار دادم، یعنی درست قبل از آن که خودم برخیزم و از شاگردان تشکّر کنم و قطعهء نهایی را بنوازم.  در این اندیشه بودم که هر خرابکاری که رابی بکنم چون آخرین برنامه است کلّ برنامه را خراب نخواهد کرد و من با اجرای برنامهء نهایی آن را جبران خواهم کرد.  

    برنامه‌های تکنوازی به خوبی اجرا شد و هیچ مشکلی پیش نیامد.  شاگردان تمرین کرده بودند و نتیجهء کارشان گویای تلاششان بود.  رابی به صحنه امد.  لباسهایش چروک و موهایش ژولیده بود، گویی به عمد آن را به هم ریخته بودند.  با خود گفتم، "چرا مادرش برای این شب مخصوص، لباس درست و حسابی تنش نکرده یا لااقل موهایش را شانه نزده است؟"  

    رابی نیمکت پیانو را عقب کشید؛ نشست و شروع به نواختن کرد.  وقتی اعلام کرد که کنسرتوی 21 موتزارت در کو ماژور را انتخاب کرده، سخت حیرت کردم.  ابداً آمادگی نداشتم آنچه را که انگشتان او به آرامی روی کلیدهای پیانو می‌نواخت بشنوم.  انگشتانش به چابکی روی پرده‌های پیانو می‌رقصید.  از ملایم به سوی بسیار رسا و قوی حرکت کرد؛ از آلگرو به سبک استادانه پیش رفت.  آکوردهای تعلیقی آنچنان که موتزارت می‌طلبد در نهایت شکوه اجرا می‌شد!  هرگز نشنیده بودم آهنگ موتزارت را کودکی به این سن به این زیبایی بنوازد.  بعد از شش و نیم دقیقه او اوج‌گیری نهایی را به انتهی رساند.  تمام حاضرین بلند شدند و به شدّت با کف‌زدن‌های ممتدّ خود او را تشویق کردند.  

    سخت متأثّر و با چشمی اشک‌ریزان به صحنه رفتم و در کمال مسرّت او را در آغوش گرفتم.  گفتم، "هرگز نشنیده بودم به این زیبایی بنوازی، رابی!  چطور این کار را کردی؟"  صدایش از میکروفون پخش شد که می‌گفت، "می‌دانید خانم آنور، یادتان می‌آید که گفتم مادرم مریض است؟  خوب، البتّه او سرطان داشت و امروز صبح مرد.  او کر مادرزاد بود و اصلاً نمی‌توانست بشنود.  امشب اوّلین باری است که او می‌توانست بشنود که من پیانو می‌نوازم.  می‌خواستم برنامه‌ای استثنایی باشد."  

    چشمی نبود که اشکش روان نباشد و دیده‌ای نبود که پرده‌ای آن را نپوشانده باشد.  مسئولین خدمات اجتماعی آمدند تا رابی را به مرکز مراقبت‌های کودکان ببرند؛ دیدم که چشم‌های آنها نیز سرخ شده و باد کرده است؛ با خود اندیشیدم با پذیرفتن رابی به شاگردی چقدر زندگی‌ام پربارتر شده است.  

    خیر، هرگز نابغه نبوده‌ام امّا آن شب شدم.  و امّا رابی؛ او معلّم بود و من شاگرد؛ زیرا این او بود که معنای استقامت و پشتکار و عشق و باور داشتن خویشتن و شاید حتّی به کسی فرصت دادن و علّتش را ندانستن را به من یاد داد.  

    رابی در آوریل 1995 در بمب‎گذاری بی‎رحمانهء ساختمان فدرال آلفرد مورای در شهر اوکلاهما به قتل رسید. 

بهترین روز زندگی

عده­ای دوست در یک میهمانی شام گرد هم جمع شده بودند. هر یک از آنها خاطراتی از گذشته تعریف می­کردند.

یک نفر پرسید: بهترین روز عمرتان کدام روز بوده است؟
زن و شوهری گفتند: بهترین روز عمر ما روزی بوده که ما با هم آشنا شدیم.
زنی گفت: بهترین روز زندگیم روزی بود که نخستین فرزندم به دنیا آمد.
مردی گفت: روزی که از کارم اخراج شدم بهترین و بدترین روز عمرم بوده است. آن روز، باعث شد که روی پای خودم بایستم و راه تازه­ای را شروع کنم و از آن روز از هر قسمت زندگیم راضی بودم.
این گفتگو ادامه داشت تا اینکه نوبت به زنی رسید که تا آن هنگام ساکت بود. از او پرسیدند: بهترین روز عمر تو چه روزی بوده است؟
زن گفت بهترین روز زندگی من امروز است. زیرا امروز روزی است که بیش از همه روزها برایم ارزشمندتر است. من نمی­توانم دیروز را بدست بیاورم و آینده هم مال من نیست. اما امروز مال من است.. تا آن را هر طوری که می­خواهم بگذرانم و از آنجا که امروز تازه است و من هم زنده هستم پس بهترین روز من است و خدا را برای این شکر می­کنم. 

 

به نظر من خوش به حال این زن. در زندگی هر کدوم از ما روزهای خوب و بدی وجود داشته. شاید روزهایی رسیده که حتی حسرت خاطرات خوش گذشته رو خوردیم. ولی اگه به امروزمون دقت کنیم می­تونیم همون خاطرات رو تکرار کنیم. می­تونیم همون خاطرات خوش در کنار کسی بودن، لحظه احساس غرور کردن و ... رو دوباره تجربه کنیم. یا می­تونیم همون روزمون رو تبدیل کنیم به روزی که گندترین روز زندگیمون بوده. البته بعضی وقتها دست خود ما نیست، مثلاً یک عزیزی عمرش رو از دست می­ده و از این دست مسائل. اما خیلی چیزها در اختیار ماست. ما می­تونیم مثل یک نقاش تابلوی زندگی خودمون رو نقاشی کنیم.

به خاطر داشته باشید که آینه­ی خودرو برای این نیست که رو به عقب رانندگی کنید. باید از گذشته درس بیاموزیم نه اینکه در گذشته­ها زندگی کنیم.  «آنتونی رابینز»


سعدیا ((دی)) رفت و ((فردا)) همچنان موجود
نیست در میان این و آن، فرصت شمار امروز را


یه چیزی رو یادتون نره دوستان: امروز اولین روز از بقیه زندگی شماست. اگه تصمیم گرفتید میتونید از همین لحظه دوباره شروع کنید.

دو روز در هفته است که نسبت به آن هرگز نگران نیستم. دو روز بدون دغدغه و رها از بیم و هراس. یکی از این روزها ((دیروز)) است و روز دیگر ((فردا)).  « رابرت بردت» 

وقتی من به دنیا اومدم...!

وقتی من به دنیا اومدم پدرم ۳۰ سالش بود یعنی سنش ۳۰ برابر من بود




 

وقتی من ۲ ساله شدم پدرم ۳۲ ساله شد یعنی ۱۶ برابر من.



 


وقتی من ۳ ساله شدم پدرم ۳۳ ساله شد یعنی ۱۱ برابر من.


 



وقتی من ۵ ساله شدم پدرم ۳۵ ساله شد یعنی ۷ برابر



 

من وقتی من
۱۰ ساله که شدم پدرم ۴۰ ساله شد یعنی ۴ برابر.


 



من وقتی من ۱۵ ساله شدم پدرم ۴۵ ساله شد یعنی ۳ برابر من.



 


وقتی من ۳۰ ساله شدم پدرم ۶۰ ساله شد یعنی ۲ برابر



 


من می ترسم اگه ادامه بدم از پدرم بزرگتر بشم!!

حکایت بچه شتر کنجکاو ...


بچه شتر: چند تا سؤال برایم پیش آمده است. می توانم بپرسم مادر؟
شتر مادر: حتماً عزیزم.
بچه شتر: چرا ما کوهان داریم؟
شتر مادر: خب پسرم، ما حیوانات صحرا هستیم. در کوهان آب و غذا ذخیره می کنیم تا در صحرا که چیزی پیدا نمی شود بتوانیم دوام بیاوریم.
بچه شتر: چرا پاهای ما دراز و کف پای ما گرد است؟
شتر مادر: پسرم، قاعدتاً این مدل پا، برای راه رفتن در صحرا و تندتر راه رفتن مناسب تر است.
بچه شتر: چرا مژه های بلند و ضخیم داریم؟ بعضی وقت ها جلوی دید مرا می گیرد.
شتر مادر: پسرم، این مژه‌ های بلند و ضخیم یک نوع پوشش حفاظتی است که چشم های ما را در مقابل باد و شن های بیابان محافظت می کند.
بچه شتر: فهمیدم؛ پس کوهان برای ذخیره کردن آب است برای زمانی که ما در بیابان هستیم؛ پاهایمان برای راه رفتن در بیابان است و مژه هایمان هم برای محافظت چشم هایمان در برابر باد و شن های بیابان است. فقط یک سؤال دیگر دارم.
شتر مادر: بپرس عزیزم.
بچه شتر: پس ما در این باغ وحش چه می کنیم؟!!!
 


نکته: توانمندی ها، مهارت ها، تحصیلات، تجربیات و استعدادهای انسان نقش بسیار مهمی را در پیشرفت و ارتقاء شغلی و زندگی او بازی می کند. به عبارت دیگر، موارد ذکر شده پتانسیل لازم جهت حرکت و رشد را فراهم می نماید، لیکن این حرکت نیازمند بستر و مسیر مناسب نیز می باشد. چنانچه فرد در زمان مناسب، در محل و جایگاه مناسب قرار گیرد، می توان انتظار داشت که تمامی پتانسیل های وجودی وی در جهت رشد و تعالی شغلی، شخصیتی، اجتماعی و ... به کارگرفته شود. بدیهی است در صورت محقق نشدن شرایط مذکور، امکان رشد و شکوفائی کامل انسان بسیار کاهش خواهد یافت. یکی از وظایف بسیار مهم مدیران و رهبران، شناسائی استعدادهای کارکنان و فراهم آوردن شرایط رشد و پرورش و به کارگیری آنها در سازمان و در جهت اهداف سازمان می باشد.

عشق ورزیدن

روزی فرشته­ای به کنار تخت­خواب مردی رفت و او را بیدار کرد و گفت: با من بیا تا تفاوت بهشت و جهنم را نشانت دهم. آن مرد که فرصت جالبی بدست آورد آن را از دست نداد و با فرشته همراه شد. وقتی به جهنم رسیدند فرشته او را با تالار بزرگی برد که میز بزرگی در آن قرار داشت و روی میز از انواع غذاهای لذیذ، نوشابه­های گوارا و شیرینی­های خوشمزه انباشته بود. اما در انتهای تالار همه ناله می­کردند و می­گریستند. وقتی مرد به آنها نزدیک شد، دریافت که همه افراد بندی بر روی بازوان خود دارند که مانع خم شدن دستهای آنان است. در نتیجه آنان نمی­توانند حتی لقمه­ای در دهان خود بگذارند. سپس فرشته مرد را به بهشت و تالار بزرگ برد که در آنجا میزی بزرگ با انواع غذاهای مطبوع، نوشابه­های رنگارنگ و شیرینی قرار داشت. اما در اینجا به عکس جهنم مردم می­خندیدند و اوقات خوشی را کنار هم می­گذراندند. وقتی مرد به آنان نزدیک شد دقت کرد و دریافت که آنان نیز همان قید و زنجیرها را دارند و دستشان خم نمی­شود تا بتوانند غذا بردارند و در دهان خود بگذارند. 


به نظرشما تفاوت میان بهشت و جهنم چه بود؟ 

عجله نکنید هنوز داستان تموم نشده !  

 

تفاوت آنها با جهنمیان این بود که بهشتیان غذا را برمی­داشتند و در دهان یکدیگر می­گذاشتند و به این ترتیب به کمک یکدیگر از خوردنی­ها و آشامیدنی­های لذیذ بهره می­بردند. به این می­گن انسانیت. بهشت توی همین دنیا هم وجود داره. بعضی وقتا ما آدما مثل همون جهنمیا می­خوایم از آنچه در اختیار داریم به تنهایی لذت ببریم و حاضر نیستیم حتی اون را بهترین دوستانمون شریک بشیم و به خاطر همین حتی در بعضی از موارد نه تنها از اونها لذت نمی­بریم، بلکه باعث درد و رنج خودمون هم می­شیم. در صورتیکه شاید مثل همون بهشتیها با کمک کردن به هم بتونیم از اون چیزی که خداوند برای ما در فراهم کرده لذت ببریم.


آره دوست خوبم. عشق می­تونه جهنم رو به بهشت تبدیل کنه.. پس بیاید دست به دست هم بدیم و به جای اینکه با خودخواهی موقعیت­ها رو از دیگران بگیریم، عشق رو به همدیگه هدیه بدیم تا از بهشتی که خدا در اختیار ما قرار داده لذت ببریم. ما انسانها از جنبه­ای مثل حیوانات کوچک هستیم که حتی برای دفاع از خود پشم یا دندان تیز هم نداریم. آنچه از ما محافظت می­کند، شرارت ما نیست بلکه انسانیت و قدرت ماست برای دوست داشتن دیگران و پذیرفتن عشقیکه آنها به ما می­دهند. هارولدلیون سرزمینی از آن زندگانی است، سرزمینی از آن مردگان، ((عشق)) پل میانی است. عشق یگانه حقیقت و یگانه مایه بقاست. سامراست موام: داستان غم­انگیز این نیست که انسانها فنا می­شوند بلکه این است که آنان از دوست داشتن باز می­مانند.  به امید دنیایی پر از عشق و صفا، یکدلی و یکرنگی، محبت و انسانیت همتون رو به خدای مهربون می­سپرم.

شاهکار مجدد آقای خلیل جوادی - حتما بخوان و دانلود کن

شعری اندر حکایت  «نشان ندادن آلات موسیقی در تلویزیون»  

 

 

 

جاتون خالی یه جایی مهمون بودیم

پـــــای بســـــاط تلـویـزیـون بـودیـم

 

برنــــامــه شــون سازی و آوازی بـود

امــا سازش قـــــایم باشک بــازی بود

 

بچّه ی صــابخونه کـــه فیلمو می دید

رو به بـــابــاش کرد و بــا خنده پرسید

 

اون دو نفــــــرکـــه پشت اون گلدونن

شونه شونــو هِی چـــرا می جنبونن؟

 

بـــــــابـــاش بهش گف پسرم گیر نده

خنده زیـــــادیــش پیـش مهـمـون بده

 

اون دو تــــــــــا اونجا گِل لگد می کنن

اونـــــــــا دارن کــــــارای بـد می کـنـن

 

آلت مــــوسیــــقی میگن حــــــرومــــه

اگه نـیـگـــا کـنـی کــــــارت تـمـــــــومـه

 

هر کی چشش ساز ببینه لـو چ میشه

مخش یهو سوت میکشه پوچ می شه

 

اونـــایی کــــــــه صـــاحب تلـــــویزیـونن

خیـــــــــــر و صلاحِ همــه رو می دونـن

 

میـگن نــــــوازنــــدگی عـلاّفیـه

آقـای خوانـنـده خـودش کـافـیـه

 

این صدای ســـــازه کـــه خیلی خـوبه

خودش یه تیکه پوست و سیم و چوبه

 

همین نــــاقاره کــه صداش عــالیه

نـیگـاش کنـی یـه طـبـل تـو خالـیـه

 

اینم بگـــم اصــل قضـیه چـوب نیست

آلت موسیقی یه خورده خوب نیست

 

میگن زن و بچـــه میــــاد رد میشه

اگه نشون بدیم یه وخ بـد می شه

 

اینـــــــارو کــه میگم یک از هـــــزاره

کـلّـی پی  آمـدای دیـگــــــــــه داره

 

بچه هه گف بابـا یه خورده صب کن

کنـتــرلـــو بـگــیـر جـــلـو عـقب کــن

 

این تلویزیون  شده پشم و شیشه

ما بچه ها تکلیفمون چی می شه ؟

 

شبـــانه روز دارن کانـــال می زنن

می شینن اونجا ضد حال می زنن

 

برنـــــامه هـــــــا تکـرارین همیشه

آخـه بابــــا اینجوری کـه نـمـیـشـه

 

بودجه که تصویب میشه میلیاردیه

فیلما چیه ؟ فـقـط لـورل هــــاردیه

 

سازو که گفتین بده  ، وافور چطور ؟

دیدنِ صحنه هـــای نــــــاجور چطور ؟

 

هر کی می خواد آینه ی عبرت بشه

میــاد تو این فیلمــــا مواد می کشـه

 

اینجا یه کم حرفا تو هم _تو هم شد

بـــــا یـه کشـیـده روی بـچـه کم شد

 

وقتی که یــــــــارو  فارغ از کتک شد

گفت  :  آخیش ،چقد دلم خنک شد

 

اینـــــــا همـش تقصـیر روزگـــــــــاره

بچه و این حرفـــا؟ ، چه معنی داره

 

ما آم  که این حرفارو می شنفتیم

پیرو فـرمــــایـش یـــــــارو گـفـتـیـم

 

از تلویزیــــــــون نبـــــــــاید بد بگی

تــــو دهنت هر چی که اومد بگی

 

بودجه ی میلیـــاردی داره که داره

فقط لورل هــــــاردی داره که داره

 

فیلمای تکــــــراری چه عیبی داره

چشت درآد بشین ببین دوبــــــاره

 

ماها  اینیم یهو سگ هار میشیم

رو بهمون بدن طلبکــار می شیم

 

دوره ی مشروطه کــه یـــادتـــونه

بـــــازم اگـه شُـل بـگـیـرن همونه

 

شــــاخ اتـــــــابکــو زدن شکـوندن

فــــاتحه ی ممدلی شاهو خوندن

 

عهدو شکسته کـه شکسته باشه

مجلسو توپ بسته که بسته باشه

 

بُلنگو دس  گــرفتن و جــار زدن

شیخ به اون گندگی رو دار زدن

 

تورو خدا نگین این حرفــا زشته

من نـمـی گـم تـو کـتـابا نوشته

 

یِپـــرمِ بدبختـــــــو زدن کشتنش

بچه ها موندن روی دست زنش

 

اون از امیــــر کبــیر، این از مصـدق

به اون عذاب دادن به این یکی دق

 

خلاصه اینکه ، این سیــاست بده

عـقلـتـو دسـت ایـن جـماعـت نده

 

ما که سیاست سرمون نمی شه

جون شمـا ایـنـو مـیـگـم هـمـیشه

 

حالا با این توضیحایی که دادم

دل نـگـران احــمــدی نــــــژادم

 

بسّه دیگه زیـــــاد بگم بد میشه

یـهـو صـلاحـیـّتـمـون رد می شه!

هدیه اى پر از محبت (داستان واقعى)

یه روز یه دختر کوچولو کنار یک کلیسای کوچک محلی ایستاده بود؛ دخترک قبلا یک بار آن کلیسا را ترک کرده بود چون به شدت شلوغ بود. همونطور که از جلوی کشیش رد شد، با گریه و هق هق گفت: "من نمیتونم به کانون شادی بیام!"  


کشیش با نگاه کردن به لباس های پاره پوره، کهنه و کثیف او تقریباً توانست علت را حدس بزند و دست دخترک را گرفت و به داخل برد و جایی برای نشستن او در کلاس کانون شادی پیدا کرد.
دخترک از اینکه برای او جا پیدا شده بود بی اندازه خوشحال بود و شب موقع خواب به بچه هایی که جایی برای پرستیدن خداوند عیسی نداشتند فکر می کرد.  


چند سال بعد، آن دختر کوچولو در همان آپارتمان فقیرانه اجاره ای که داشتند، فوت کرد. والدین او با همان کشیش خوش قلب و مهربانی که با دخترشان دوست شده بود، تماس گرفتند تا کارهای نهایی و کفن و دفن دخترک را انجام دهد.  


در حینی که داشتند بدن کوچکش را جا به جا می کردند، یک کیف پول قرمز چروکیده و رنگ و رو رفته پیدا کردند که به نظر می رسید دخترک آن را از آشغال های دور ریخته شده پیدا کرده باشد.
داخل کیف 57سنت پول و یک کاغذ وجود داشت که روی آن با یک خط بد و بچگانه نوشته شده بود: "این پول برای کمک به کلیسای کوچکمان است برای اینکه کمی بزرگ تر شود تا بچه های بیش تری بتوانند به کانون شادی بیایند."  


این پول تمام مبلغی بود که آن دختر توانسته بود در طول دو سال به عنوان هدیه ای پر از محبت برای کلیسا جمع کند.  


وقتی که کشیش با چشم های پر از اشک نوشته را خواند، فهمید که باید چه کند؛ پس نامه و کیف پول را برداشت و به سرعت سمت کلیسا رفت و پشت منبر ایستاد و قصه فداکاری و از خود گذشتگی آن دختر را تعریف کرد.  


او احساسهای مردم کلیسا را برانگیخت تا مشغول شوند و پول کافی فراهم کنند تا بتوانند کلیسا را بزرگ تر بسازند. اما داستان اینجا تمام نشد ...  


یک روزنامه که از این داستان خبردار شد، آن را چاپ کرد. بعد از آن یک دلال معاملات ملکی مطلب روزنامه را خواند و قطعه زمینی را به کلیسا پیشنهاد کرد که هزاران هزار دلار ارزش داشت. وقتی به آن مرد گفته شد که آن ها توانایی خرید زمینی به آن مبلغ را ندارند، او حاضر شد زمینش را به قیمت 57 سنت به کلیسا بفروشد. اعضای کلیسا مبالغ بسیاری هدیه کردند و تعداد زیادی چک پول هم از دور و نزدیک به دست آن ها می رسید.  


در عرض پنج سال هدیه آن دختر کوچولو تبدیل به 250000 دلار پول شد که برای آن زمان پول خیلی زیادی بود (در حدود سال 1900). محبت فداکارانه او سودها و امتیازات بسیاری را به بار آورد.
وقتی در شهر فیلادلفیا هستید، به کلیسای Temple Baptist Church که 3300 نفر ظرفیت دارد سری بزنید و همچنین از دانشگاه Temple University

که تا به حال هزاران فارغ التحصیل داشته نیز دیدن کنید.
همچنین بیمارستان سامری نیکو (
Good Samaritan Hospital
) و مرکز "کانون شادی" که صدها کودک زیبا در آن هستند را ببینید. مرکز "کانون شادی" به این هدف ساخته شد که هیچ کودکی در آن حوالی روزهای یکشنبه را خارج از آن محیط باقی نماند.
در یکی از اتاق های همین مرکز می توانید عکسی از صورت زیبا و شیرین آن دخترک ببینید که با57 سنت پولش، که با نهایت فداکاری جمع شده بود، چنین تاریخ حیرت انگیزی را رقم زد. در کنار آن، تصویری از آن کشیش مهربان، دکتر راسل اچ. کان ول که نویسنده کتاب "گورستان الماسها" است به چشم می خورد. این یک داستان حقیقی بود که نشان میدهد خداوند قادر است که چه کارهایی با 57 سنت انجام دهد.

اختلاف 35 سانتی متری قد باعث طلاق شد

مردی به بهانه اینکه همسرش 35 سانتی متر از او بلندقدتر است پس از 45 سال زندگی مشترک وی را طلاق داد. 


این مرد که رمضان نام دارد و 65 ساله است صبح روز گذشته همراه همسرش صدیقه به شعبه 267 مجتمع قضایی خانواده مراجعه کرد تا پس از 45 سال زندگی مشترک او را طلاق دهد. این مرد که قدش 150 سانتی متر است وقتی مقابل قاضی عالمی قرار گرفت نداشتن تفاهم را علت اصلی درخواست طلاق عنوان کرد اما همسرش صدیقه گفت؛ او به خاطر اینکه قدش از من کوتاه تر است علاقه یی به من ندارد و اخیراً پی برده ام عاشق فرد دیگری شده است.

صدیقه که همراه داماد 40 ساله اش در دادگاه حضور داشت به قاضی گفت؛ من نزدیک به 45 سال است که با رمضان زندگی می کنم و حاصل زندگی ما دو دختر و یک پسر است که همگی تشکیل خانواده داده اند. طی سال هایی که ما با هم زندگی می کردیم مشکل خاصی نداشتیم اما همیشه حس می کردم قدبلند من باعث آزار شوهرم است.قد من 185 سانتی متر و قد شوهرم 150 سانتی متر است. هر وقت با رمضان بیرون می روم او چند متر جلوتر از من راه می رود تا کسی نفهمد ما زن و شوهر هستیم او از بودن با من خجالت می کشد. در صورتی که من از این نظر هیچ مشکلی با همسرم ندارم. اگر رمضان مشکلی با اختلاف قد من دارد باید 45 سال قبل به این موضوع فکر می کرد و به خواستگاری ام نمی آمد نه اینکه الان با داشتن دو داماد و یک عروس و چند نوه بخواهد مرا طلاق دهد.

این زن ادامه داد؛ مدتی است فهمیده ام رمضان با زن دیگری در ارتباط است. وقتی از این رابطه مطلع شدم پی بردم اختلاف قد ما بهانه است و رمضان با این بهانه قصد دارد ازدواج مجدد کند. چند بار در این باره با شوهرم صحبت کردم و به او گفتم با سنی که داریم درست نیست پایمان به دادگاه خانواده باز شود اما او گفت دیگر دوست ندارد با من زندگی کند. به دنبال اظهارات این زن، رمضان با داد و فریاد برای لحظاتی موجب بر هم خوردن نظم دادگاه شد اما با تذکر رئیس دادگاه آرام گرفت و گفت؛ از زندگی با صدیقه خجالت می کشم. همه جا وقتی در کنار او هستم مردم ما را با انگشت نشان می دهند. من بعد از صدیقه با فرد دیگری نیز ازدواج نخواهم کرد و حرف های صدیقه در مورد رابطه من با زن دیگر دروغ است.به دنبال اظهارات این زوج قاضی آنان را به صلح و سازش دعوت کرد اما چون با اصرارهای رمضان مواجه شد درنهایت به طلاق آنها حکم داد.