˙·▪●ღ جدیدترین ها ღ●▪·˙

گروه اینترنتی منصور قیامت

˙·▪●ღ جدیدترین ها ღ●▪·˙

گروه اینترنتی منصور قیامت

فقط 10 درصد دوستی‌های خیابانی به ازدواج مناسب می‌انجامد

فقط 10 درصد دوستی‌های خیابانی به ازدواج مناسب می‌انجامد

آمارها نشان می‌دهند که تنها 10 درصد دوستی‌های خیابانی به ازدواج مناسب می‌انجامد که می‌توان گفت اکثر دوام این نوع ازدواج‌ها به دلیل وضع مالی خانواده دختر است! 


به گزارش ایرنا ، یکی از مهم ترین هدف‌های ازدواج، داشتن یک زندگی مستقل است. اصل ازدواج نیز برای استقلال شکل گرفته و تنها راه به دست آوردن یک استقلال درست ازدواج و تشکیل خانواده است.

دختر جوانی هم که قصد ازدواج دارد به دنبال این است که پسر بتواند زندگی مستقلی برای وی فراهم کند. البته زندگی مستقل تنها با داشتن یک خانه جدا معنا پیدا نمی کند بلکه داشتن فکری مستقل و عدم دخالت و وابستگی به والدین از جمله فاکتورهای اساسی برای داشتن زندگی مستقل هستند.

دکتر مصطفی اقلیما رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران، در این باره به خبرنگار برنا گفت‌: پسر و دختر می‌خواهند با فردی ازدواج کنند که بتوانند وی را با کمال میل در اجتماع و در جمع دوستان و همکاران معرفی کنند و با تشکیل یک زندگی مستقل خود را به عنوان یک خانواده مجزا در جامعه مطرح کنند.

مطمئنا برای دختری که می‌خواهد بر اساس معیارهای منطقی انتخاب کند شغل پسر مهم است‌.

می‌توان گفت اکثر دختران جامعه ما خواهان یک شوهر میلیونر نیستند بلکه پسری را می خواهند که حداقل امکانات را برای شروع یک زندگی مشترک داشته، روی پای خودش ایستاده و انگیزه اداره یک زندگی را داشته باشد و بتواند یک زندگی در سطح زندگی ای که دختر در خانه پدر داشته، برایش فراهم کند.

ازدواج سنتی هنوز به قوت خود باقی است

بر خلاف جریان مدرنیته، 90 درصد مباحث ازدواج‌ها در کشور ما هنوز به صورت سنتی و با انجام مراسم خواستگاری صورت می‌پذیرند و با اینکه بسیاری از روش‌های زندگی ما به روش‌های غربی نزدیک شده اما عملا هنورز ازدواج در کشور ما به سبک و سیاق سنتی خود پابرجاست.

خانواده حضور پررنگی دارد و نظرات اعضای خانواه از جمله مادر می‌تواند در تثبیت یا انصراف از انتخاب تاثیر بسزای داشته باشد.

وی می‌افزاید: از آنجا که اننخاب و اقدام توسط خانواده پسر انجام می‌شود بسیاری از معیارهای غلط و اشتباه باعث تاخیر در امر ازدواج شده‌اند.

حساب و کتاب و چرتکه انداختن قبل از ازدواج

متاسفانه در جامعه امروز ما وضعیت اشتغال و امرار معاش دختر، سطح مادی خانواده وی، تعداد اعضای خانواده دختر، تعداد خواهر و برادر و سن آنها و حتی شهر و منطقه سکونت دختر نیز جلوه پررنگ تری به خود گرفته است.

به گفته وی، آمارها نشان می‌دهند که تنها 10 درصد دوستی‌های خیابانی به ازدواج مناسب می‌انجامد که می‌توان گفت اکثر دوام این نوع ازدواج‌ها به دلیل وضع مالی خانواده دختر است.

چرا که در اکثر این نوع رابطه‌ها دختر با سرمایه عاطفی خود وارد زندگی می‌شود و اگر مشکلات حادی از جمله اعتیاد در میان نباشد، سعی می‌کند که زندگی خود را حفظ کند و پسر با وجود مشکلات عدیده به دلیل حفظ شرایط و حمایت‌های مادی از سوی خانواده دختر ، ادامه زندگی را ترجیح می‌دهد.

باید گفت: تورم و ناتوانی در تامین نیازهای مادی زندگی باعث شده دختری که در بهترین دانشگاهی فارغ التحصیل شده، با داشتن شغل و در آمد مناسب خواستگاران بهتر و بیشتری داشته باشد.

تحقیقات نشان میدهند: اگر خانوادهای بخواهد بین دو دختر مقایسه‌ای نیز انجام دهد دختری با شرایط کاری بهتر را ترجیح می‌دهد که متاسفانه با رشد فکری و تحصیلی حتی در شهرها کوچک نیز شاهد این موضوع هستیم.

تغییر معنای واژه خانه داری

اقلیما معتقد است: در گذشته مادر برای پسر خود به دنبال دختری بود که کدبانو و خانه دار باشد و بتواند وظایف یک زن خانه دار را به خوبی به انجام برساند ولی امروزه در میان جوانان و بسیاری از خانواده‌ها لفظ خانه دار بودن با همین املا معنای دیگری پیدا کرده و در بحث انتخاب از سوی خانواده پسر، صاحب خانه بودن دختر موضوعی بی اهمیت و پیش پا افتاده نیست بلکه یک ویژگی مثبت دختر به حساب می‌آید.

وی تصریح کرد: به این ترتیب باید گفت که ما در جامعه امروز مفهوم ازدواج و تشکیل خانواده را گم کرده‌ایم و افراد مجبور می‌شوند در شرایطی که آمادگی کامل برای تامین هزینه‌های مادی زندگی را ندارد بر اثر بالا رفتن سن و فشار نیازهای جن*سی به ازدواج روی آورده و با چنین معیارهایی تا حدی خیال خود را از این مشکلات راحت کنند.

این کارشناس مددکاری اجتماعی براین باور است که فرهنگ سازی در این مورد تنها زمانی پاسخ می‌دهد که دولت با تولید کار، کاهش تورم و بهبود وضع اقتصادی جامعه، نگرانی خانواده‌ها و جوانان را در این زمینه برطرف کند تا جوانان نیز با خیالی آسوده و با معیارهایی درست به سمت ازدواج بروند.

منبع:‌روزنامه همشهری

حکایت سنگ تراش! (جالب و خواندنی)

از موقعیت فعلیتون راضی هستید؟ (حکایت کوتاه و جالب)

روزی، سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت میکرد، از نزدیکی خانه بازرگانی رد میشد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت : این بازرگان چقدر قدرتمند استد و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد. 


در یک لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. تا مدت ها فکر میکرد که از همه قدرتمند تر است. تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه مردم به حاکم احترام میگذارند حتی بازرگانان. مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم یک حاکم بودم، آن وقت از همه قوی تر میشدم. 


در همان لحظه ، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد. در حالی که روی تخت روانی نشسته بود، مردم همه به او تعظیم میکردند. احساس کرد که نور خورشید او را می‌آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است. او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند. 


پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت. پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است، و آرزو کرد ابر باشد و تبدیل به ابری بزرگ شد. کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف تکان داد. این بار آرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید، دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت. 


با خود گفت که قوی ترین چیز در دنیا، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد. همان طور که با غرور ایستاده بود، ناگهان صدایی شنید و احساس کرد که دارد خورد میشود. نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است!!!!

بدون مردها چقدر خوش می گذرد!

عصر ایران؛ وحید جعفریان- یک زن با لباس تی شرت قرمز رنگ در حال دایره زدن در پارکی واقع در تهران است و همزمان دختر نوجوان وی در نزدیکی اش می رقصد و موهایش در هوا پیچ می خورد.
به گزارش عصر ایران (asriran.com) بلومبرگ در توصیف این صحنه - که از قرائن مشخص است چندی پیش و قبل از سرد شدن هوا تهیه شده - می نویسد: "در هر نقطه دیگری در ایران پلیس مانع از اقدام این مادر و دختر خواهد شد و احتمالاً آنها با خطر بازداشت روبرو می شوند، اما اینجا، در اولین پارک مختص زنان در پایتخت کشور اسلامی، تعداد زیادی از زنان با لباس های تابستانی در فضای سبز جمع شده اند تا به گفتگو و شادی بپردازند.
«ستاره سبزواری»، 40 ساله، می گوید: "بدون حضور مردان ما بسیار خوش می گذرانیم و خوشحال هستیم!"
پارک زنانه موسوم به «بهشت مادران» در ماه می (اردیبهشت) امسال به روی زنان گشوده شد، جایی که در آن زنان می توانند روسری های اسلامی خود را درآورند و آرایش کنند تا بدون حضور هر فرد مزاحمی از گرمای خورشید لذت ببرند و بازی کنند.
هرچند این پارک پذیرای بازدیدکنندگان پرشماری است اما بازگشایی آن به بروز نگرانی هایی در خصوص احتمال ترویج جدایی زنان و مردان (تفکیک جن*سیتی) انجامیده است، دقیقا یک دهه پس از آنکه زنان به آزادی های بیشتری برای تعامل با مردان و مشارکت بیشتر در ورزش های علنی، ولو با حفظ پوشش کامل موها و بدن هایشان، دست یافتند.
دکتر «رزا قراچورلو» استادیار دانشکده حقوق دانشگاه آزاد تهران می گوید: "چنین ابتکاراتی (پارک زنانه) تا زمانی مثبت است که زنان آزادی انتخاب کردن داشته باشند، من نمی خواهم این فقط در یک قانون خلاصه شود یا به یک دستور تبدیل شود. چه می شود اگر به کتابخانه های عمومی یا سینماها نیز گسترش پیدا کند؟"
دفتر شهردار تهران با رد انتقادات وارده در خصوص «بهشت مادران» که روزانه به طور متوسط یک هزار نفر بازدیدکننده دارد می گوید: "این پارک در پاسخ به درخواست های زنان ایجاد شده است. دومین پارک زنانه تهران در ماه اوت بازگشایی شد و طرح هایی برای افتتاح چهار پارک دیگر وجود دارد."
«محمد معینی» یک سخنگو و مشاور منطقه 3 شهرداری تهران که این پارک در آن واقع شده معتقد است: "این ها راه حل های عملی هستند که اولاً به اعتقادات مذهبی احترام می گذراند و ثانیاً همراستا با قوانین جمهوری اسلامی است."
وی اضافه می کند: "شما ترجیح می دهید که با مانتوی اسلامی ورزش کنید یا بدون آن؟ این ربطی به تفکیک جن*سیت ندارد. تنها فرصت های برابری به زنان در شهر داده شده است."
تفکیک جن*سیت در مقابل فرصت
با این حال «نیره توکلی»، یک جامعه شناس نظری مخالف دارد و می گوید: "ایجاد این پارک فرصت هایی برای زنان ایجاد می کند اما شامل فرصت های برابر نمی شود. «برابر» به این معنی است که زنان دسترسی مشابهی به هر پارک دیگری در شهر داشته باشند."
براساس این گزارش «بهشت مادران» در فضایی به مساحت 15 هکتار از یک پارک در شمال تهران واقع شده که درختان بلند و زمین شیب دار آن در کنار دیوارهای آهنی در برخی نقاط زنان را از نگاه های نامحرم پنهان کرده است. یک تیم شامل 15 نیروی امنیتی به نگهبانی در محل درهای ورودی مشغولند تا مانع از دیدزنی چشم چرانان شوند.
همچنین این پارک توسط یک تیم 35 نفره از زنان اداره می شود. یک مسیر دوچرخه سواری 4 کیلومتری، یک زمین هاکی روی چمن، زمین های بسکتبال و بدمینتون و اهداف تیر و کمان در این پارک به چشم می خورد. دوچرخه ها را می توان با قیمت 10 هزار ریال در ساعت (معادل حدود یک دلار) اجاره کرد. کلاس های ورزش های هوازی و یوگا نیز در پارک تعبیه شده است.
قدم زدن زیر آسمان
تنها در روز تعطیل جمعه هاست که پارک درهای خود را به روی کلیه اعضای خانواده از جمله مردان می گشاید.
«پانتا ابراهیمیان» می گوید: "بهشت مادران یک اقدام خوب است به ویژه در شهری که خانواده های معدودی در آن دارای باغ اختصاصی دارند و این تا وقتی خوب است که زنان از رفتن به سایر پارک ها منع نشوند."
این دختر 22 ساله که با یک لباس نیم تنه صورتی رنگ و یک دامن کوتاه برای حمام آفتاب گیری به پارک آمده اضافه می کند: "هر زن ایرانی در رویای این است که بتواند با این سر و وضع در زیر آسمان قدم بزند."
بلومبرگ با اشاره به وضع قوانین حجاب در ایران پس از انقلاب اسلامی می نویسد: "در دوران ریاست جمهوری خاتمی از سخت گیری ها کاسته شد و زنان شروع به پوشیدن روسری های رنگی، مانتوهای کوتاه و تنگ کردند. زنان اجازه یافتند با مردان در مکان های عمومی مراوده کنند.
اکنون «هومن هویت دوست» مدیر اولین باشگاه این رشته تنها مشتریان مرد را قبول می کند.
از نظر خانم «سبزواری» در حالی که زنان همچنان ترغیب به پوشیدن لباس های سنگین و رفتار با حجب و حیا می شوند، ایجاد پارک زنانه یک راه میانه خوب و به عبارتی یک غنیمت محسوب می شود.
وی می گوید: "در اینجا ما می نمی توانیم مطابق میل خوب لباس بپوشیم و در مکان های عمومی خوانندگی کنیم! اما اینجا (پارک زنانه) شبیه خانه مان است و فقط سقف ندارد."

پدران جذاب، صاحب پسران زشت اما دختران زیبا می‌شوند

پدران جذاب، صاحب پسران زشت اما دختران زیبا می‌شوند! 


تحقیقات نشان می‌دهد: پدران جذاب و خوش چهره، صاحب پسران زشت اما دختران زیبا می‌شوند.
محققان می‌گویند؛ فرزندان پسر از جذابیت چهره پدرانشان چیزی به ارث نمی‌برند اما درعوض پدران جذاب، زیبایی خود را به دخترانشان هدیه می‌کنند.
روانشناسان دریافته‌اند؛ در حالی که هر دوی والدین روی جذابیت و زیبایی فرزندان دخترشان تاثیر می گذارند اما جذابیت و زیبایی به فرزندان ذکور به ارث نمی رسد.
به علاوه پروفسور دیوید پریت و پروفسور الیزابت کورنول دو روانشناس دانشگاه سنت اندروز، دریافته اند که زیبایی چهره مادر روی جذابیت فرزند پسرش تاثیری ندارد.
بر اساس این فرضیه، عجیب و غیرمعمول نیست که والدین جذاب، صاحب یک دختر زیبا و خوش صورت شوند اما از این زیبایی به فرزند پسر آنها چیزی نمی‌رسد.


منبع خبر : ایسنا

اعتیاد به اینترنت و س.ک.س اینترنتی

در دنیایی زندگی می کنیم که بیش از یک بیلیون نفر به اینترنت دسترسی دارند. جمعیت ایالات متحده در سال 2006 299 میلیون بوده است. تقریباً 220 میلیون امریکایی به اینترنت دسترسی دارند و 40% از آنها از اینترنت پرسرعت استفاده می کنند. بچه ها برای گرفتن اطلاعات، سرگرمی، و ایجاد رابطه به اینترنت متصل می شوند. تعداد پیام های کوتاهی که هر روز فرستاده می شود بیشتر از جمعیت جهان است.

امریکایی ها برای رفتن اطلاعات، سرگرمی و ایجاد رابطه به اینترنت متصل می شوند. استفاده از اینترنت سریعتر از هر تکنولوژی دیگری مثل تلفن، تلویزیون، کامپیوتر، بازی های ویدئویی و CD های بازی، رشد می کند. اینترنت امکاناتی مثل ایمیل، چت، و قابلیت خرید و فروش و سرویس های آنلاین را در اختیار کاربران قرار می دهد.

"ایمیل داری"......مهم نیست

"می خوای بیشتر بدونی؟".......نه

"دوست داری عکس یه مرد لخت رو ببینی؟"........معلومه که نمیخوام

"دوست داری عکس یه پسر جوون که داره با یک زن مسن سکس میکنه ببینی؟".........معلومه که نه!

"دوست داری با یه زن خوشگل آنلاین حرف بزنی و ببینی چه شکلیه؟".....هیچوقت

"تا حالا شده باکسی سکس خیالی داشته باشی؟".......چطور همچین چیزی ممکنه؟

مردم وقتی می شنوند کسی بگوید که استفاده از اینترنت مشکلاتی دارد، معمولاً شکاک می شوند. اینجا به چند نکته مهم که درنتیجه تحقیقات به دست آمده است، اشاره می کنیم:

- خانم ها بیشتر از آقایون آنلاین می شوند.

- 50% از افرادی که آنلاین می شوند درمورد سن، وزن، شغل، وضعیت تاهل و جن*سیتشان دروغ می گویند.

- 20% از افرادی آنلاین می شوند، تاثیر منفی در زندگیشان تجربه می کنند.

- تقریباً 50% از مشکلات خانوادگی در غرب، به اینترنت مربوط است.

- 11% از افرادیکه آنلاین می شوند تدریجاً به اینترنت اعتیاد پیدا می کنند.

چطور چیزی که اینقدر سالم و امن به نظر می رسد می تواند برای اینهمه آدم ناسالم و مخرب باشد؟ مشکل اصلی این است که مشکل را متوجه نمی شوید و درمورد همه چیز احساس خوبی دارید. آدم ها می توانند هرجا که دوست دارند بروند، هرچیزی دوست دارند ببینند، هرکاری دوست دارند بکنند و هرکسی که دلشان می خواهد باشند. در اینترنت می توانند بدون اینکه دغدغه یک آدم واقعی بودن را داشته باشند، هر طور که دوست دارند رفتار کنند در دنیای مجازی جوابگویی، نظارت و نتایج اجتماعی وجود ندارد.

مشکلات

اینترنت مشکلات بسیار و در حال رشد دارد. تقریباً 20% از کسانیکه آنلاین می شوند با یکی از این مشکلات مواجه می شوند:

- غفلت های شخصی

- چک کردن ها و کلیک کردن های اعتیادگونه

- انزوا و مردم گریزی

- پایین آمدن بازده کاری

- افسردگی

-  مشکلات زناشویی

- اعتیاد جن*سی

- سوءاستفاده از اینترنت در محل کار

- ناتوانی در تحصیلات

آیا شما هم به اینترنت اعتیاد دارید؟

استفاده از اینترنت برای کاربرانی که کمتر از دو ساعت در هفته آنلاین می شوند، هیچ مشکلی به دنبال ندارد. کسانیکه بیش از 18 ساعت در هفته آنلاین می شوند، بیشتر در معرض مشکل هستند. اعتیاد به اینترنت به هیچ روش خاصی قابل تشخیص نیست. این اختلال، اختلال اعتیاد به اینترنت نام دارد. هیچ معیار خاصی برای سنجش آن وجود ندارد اما تشخیص این مشکل تقریباً راحت است. یک کاربر معتاد بیش از 10 ساعت در روز برای مصارف غیرکاری آنلاین است. پاسخ به سوال "آیا من هم به اینترنت اعتیاد دارم؟" به چهار سوال زیر وابسته است:

1) وقتی آنلاین هستید، چت می کنید یا سایت گردی می کنید، احساس بهتری پیدا می کنید؟

2) آیا مدت زمان آنلاین بودن شما روز به روز بیشتر می شود؟

3) آیا وقتی را که باید به انجام کار دیگری بگذرانید، آنلاین هستید؟

4) آیا تا به حال تلاش کرده اید که این رویه را کنار بگذارید و وموفق نشده اید؟

زمانیکه باید وقتتان را صرف کار دیگری بکنید اما درعوض میل شدیدی به وصل شدن به اینترنت احساس می کنید، یعنی به آن اعتیاد دارید. "غذا خوردن یادتان می رود؟" یا "ساعت 3 صبح که برای رفتن به دستشویی از خواب بیدار می شوید ایمیلتان را چک می کنید و بعد دوباره می خوابید؟" چک کردن ایمیل در شب هنگام زمانیکه هیچ کس دیگری آنلاین نیست و بدون هیچ دلیل خاص، نوعی اعتیاد به شمار می رود.

جامعه اینترنتی

افراد آنلاین می شوند و دوست پیدا می کنند. برای خیلی ها اینترنت مثل یک نایت کلاب یا محلی می ماند که دوستانی که همیشه می خواستید را آنجا پیدا می کنید. نیازی نیست که بیرون بروید و آدم های واقعی پیدا کنید و روابط صادقانه ایجاد کنید. می توانید پشت میزتان بنشینید و فعالیت های بیشماری را انجام دهید. هروقت دوست داشته باشید می توانید وارد این دنیای مجازیتان شوید و هروقت هم که خواستید از آن بیرون بیایید. حتی ممکن است دوستانتان دلشان برایتان تنگ شود و از شما بخواهند که برگردید. اگر کسی را عصبانی کنید یا مشکلی ایجاد کنید، می توانید خیلی راحت هویتتان را عوض کرده و با اسم و خصوصیات دیگری دوباره وارد دنیای مجازی شوید.

وارد شدن به این دنیا شجاعت زیادی نمی خواهد. وقتی وارد آن شدید، به هرکجای آن که دوست داشته باشید می توانید سرک بکشید و بدون هیچ عواقب اجتماعی هرکاری که دوست داشتید بکنید. به همین دلیل است که رفتارهای اجتماعی و جن*سی در این دنیا قابل جلوگیری نیست. وقتی افراد صداقت نداشته باشند و رفتارهایشان غیرقابل کنترل باشد، تاثیرات مختلفی بر روابط آنها خواهد بود. صداقت، اتحاد، و جوابگویی در دنیای اینترنت خیلی کمتر از مدرسه، محل کار و جامعه است.

این روزها اینترنت عامل بسیار مهمی در خانواده ها و زندگی های زناشویی شده است. در برخی موارد، خیلی از روابط به خاطر همین مسئله فروپاشیده می شود. استفاده بیش از اندازه به اینترنت می تواند انزوای اجتماعی، فقدان صمیمیت واقعی و افسردگی ایجاد کند.

خیلی از زنها، مردها یا خانواده به خاطر مشکلاتی که تاحدودی  به واسطه این اعتیادهای اینترنتی ایجاد شده است، برای مشاوره نزد متخصص می روند. خیلی از خانم ها با ادعای اینکه شوهرشان سکس اینترنتی دارند یا به سایت های پرنوگرافی می روند درخواست طلاق می دهند. خیلی از بچه ها شب ها تا صبح پای اینترنت بیدار می مانند. والدین زمان کمتری را برای تربیت و بزرگ کردن فرزندان خود صرف می کنند.

اینترنت نه تنها زمانی که صرف خانواده و جامعه می شود را کم می کند، بلکه زمانی که باید صرف کار کردن شود را نیز محدود می کند. اما 70% از کارمندان که به اینترنت پرسرعت دسترسی دارند، تا یک ساعت از وقتی خود را صرف فعالیت های غیرکاری می کنند. تقریباً 6% از افراد در محل کار از اینترنت بیش از 6 ساعت از وقتشان را صرف فعالیت های غیرکاری می کنند.

شستشوی مغزی اینترنتی

اینکه بدانید چه اتفاقی برای شما، دوستانتان  یا حتی فرزندانتان می افتد، به هیچ دردتان نمی خورد. آنهایی که خیلی از اینترنت استفاده می کنند می گویند که اینترنت شما را عوض می کند. اگر زمان زیادی را در اینترنت سپری کنید، بقیه دنیا به نظرتان غیرواقعی و عجیب می آید. حتی ممکن است این تغییر را متوجه نشوید.

چت های طولانی، کلیک های پشت سر هم حالتی ایجاد می کند که روانشناسان به آن اختلال گسیختگی می گویند. کاربران اینترنت از واقعیت جدا می شوند و وارد دنیای کامپیوتر می شوند. همه آنهایی که بچه دارند دیده اند که چطور بچه ها ساعت های متمادی را پای تلویزیون سر می کنند. بچه ها و حتی بزرگسالانی که زیاد تلویزیون نگاه می کنند وارد خلسه هیپنوتیزمی می شوند. آنها غرق در تلویزیون شده و از واقعیت جدا می شوند. استفاده محدود یک تفریح سالم یا نوعی فرار محسوب می شود. استفاده طولانی مدت و مکرر می تواند ایجاد مشکل کند.

خیلی ها ممکن است در یک کتاب یا فیلم غرق شوند اما آن کتاب یا فیلم یک وقتی تمام می شود. یکی از دلایل اعتیادآور بودن اینترنت بی انتها بودن، ارتباطی، اجتماعی و اکتشافی بودن آن، تصاویر و اطلاعات بیکران آن است. قبل از آمدن اینترنت، بچه ها و زوج ها بعد از تاریک شدن شب دیگر هیچ ارتباطی با دوستان خود نداشتند و شب ها را درکنار هم صرف خواندن، بازی کردن و تماشای تلویزیون می کردند. اما دیگر اینطور نیست.

اما چرا افراد به سمت اینترنت کشیده می شوند؟ یکی از دلایل آن کنجکاو بودن انسان است. همه ما دوست داریم چیزهای بیشتری ببینیم و کارهای بیشتری انجام دهیم. اکثر ما مسافرت کردن را دوست داریم و وقتی نمی توانیم به مسافرت برویم، دوست داریم کتاب بخوانیم و فیلم نگاه کنیم. دوست داریم احساس قدرت و کنترل کنیم. همه انسانها دوست دارند که احساس خوبی داشته باشند و احساس ناراحتی نکنند. همه ما دوست داریم کارهای لذت بخش انجام دهیم. اما گذران وقت در اینترنت فقط برای خوشگذرانی نیست. بااینکه آنلاین بودن به شما احساس بهتری می دهد اما احساس شما را هم تغییر می دهد. می تواند نوعی فرار از واقعیت باشد که لزوماً برای شما بهتر نیست. برای خیلی ها یک خیالپردازی دردناک یا نفرت انگیز بهتر از واقعیت دردناک و نفرت انگیز است.

آیا تابه حال متوجه شده اید که بعضی ها حتی وقتی تلویزیون برنامه خوبی هم ندارد، باز هم به تماشای آن ادامه می دهند؟ اینها به جای اینکه تلویزیون را خاموش کنند، پشت سر هم کانال را زیر و رو می کنند. عمل عوض کردن مکرر کانال های تلویزیون پروسه ای رنجش آور است که باعث می شود  بقیه افراد اتاق را ترک کنند یا کنترل را از دست آن فرد بگیرند. اینترنت از این نظر که محدودیت زمانی ندارد، ارتباطی بی انتهاست با تلویزیون متفاوت است.

روانشناسان طبیعت اعتیادآور اینترنت را بعنوان یک پروسه اصلاح رفتار که برنامه تقویتی متغیر نام دارد، توصیف می کنند. این یعنی هیچوقت نمی دانید به ازای رفتارتان چقدر پاداش می گیرید. این اعتیادآورترین سیستم پاداش است.

شاید باور نکنید، مودم های ADSL بیشتر از مودم های دایل آپ اعتیاد می آورند. اکثر افراد وقتی از اینترنت دایل آپ استفاده می کردند اصلاً حوصله اینترنت را نداشتند. سرعت آن بسیار پایین و خسته کننده بود. تما وقتی اینترنت های پرسرعت وارد بازار شدند همه چیز تغییر کرد. همین سرعت و اعجاب در دریافت انبوه اطلاعات است که ایجاد اعتیاد می کند.

هر چیزیکه در اینترنت وجود دارد اکتشافی، هیجان آور و مملو از فرصت های اجتماعی است. افراد وقتی دلیل کار نکردن برنامه یا وب سایتشان را می فهمند احساس می کنند پاداش گرفته اند. هر نوع ارتقاء در مهارت های شما ازجمله ارتقاء برنامه یا دسترسی شما به لینک های جدید و جالب می تواند تغییراتی در شیمی مغز شما ایجاد کند. قوی ترین این تغییرها هجوم دوپامین نام دارد. دوپامین یک ماده شیمیایی در مغز است که عملکردهای مغز مثل تصمیم گیری و تکانشگری را کنترل می کند و وقتی برخی محرک های خاص را تجربه می کنید، ترشح می شود. این ماده می تواند روحیه و اعتماد به نفس شما را تقویت کرده و به شما احساس لذت دهد.

سکس اینترنتی

آقایون تا همین چند وقت پیش در اینترنت غالب بودند. ام الان تعداد خانم های آنلاین بیشتر از مردهاست. زنها دنبال رابطه هستند. اما خانم ها و آقایون به یک اندازه از اینترنت برای سکس مجازی استفاده می کنند. سکس اینترنتی به صحبت های سکسی دوطرفه با هدف ایجاد ارگاسم گفته می شود.

افرادی که چنین کاری انجام می دهند اهمیت و تاثیر رفتار خود را دست کم می گیرند. می گویند، "این اینترنتی است و سکس واقعی که نیست." مسئله تاسف آور این است که در غرب خیلی از نوجوانان از سن 16 سالگی به سکس اینترنتی اعتیاد پیدا کرده اند. اما جای شکر است که هنوز سکس واقعی انجام نداده اند.

مسلماً هیچوقت افراد تا این اندازه محتوای جن*سی در اختیار نداشته اند. دسترسی به آن محتویات هم بسیار سریع و آسان است. برای بچه ها خیلی راحت است که بدون هیچ کنترلی ساعت های متمادی را در اینترنت سپری کنند. و در این گشت و گذارهای اینترنتی خواه ناخواه با موضوعات سکسی برخورد خواهند داشت.

خیلی افراد برای پیدا کردن اطلاعات آنلاین می شوند اما متاسفانه  وحشی ترین و حیوانی ترین انواع سکس هم آنلاین وجود دارد. بیشترین "هجوم ها" از طرف معتادان اینترنت به خاطر وحشی گری ها و بدرفتاری های جن*سی است. مردم با خودشان می گویند که فقط یک دقیقه کلیک می کنند و نگاه می کنند اما تاثیرات آسیب زا و تحریک کننده آن اعتیادآور است. اعتیادآورترین محتوی آن محتوایی است که تکان دهنده تر باشد و روحیه تان را سریعاً تغییر دهد. افراد عادی به این دلیل که این تصویر و محتواها را تصدیق می کنند و قبول دارند به آن معتاد نمی شوند، اعتیاد آنها به این دلیل است که روحیه و حال و هوایشان را تغییر می دهد. مردم در یک زمان هیجان زده و متنفر می شوند.

تبلیغات اینترنتی

مردم عقیده دارند که اینترنت در زمان صرفه جویی می کند، اما واقعیت این است که مردم وقت خیلی زیادی را صرف یاد گرفتن نحوه صرفه جویی در زمان می کنند. نتیجه آن این است که کاربرانی که در خانه از اینترنت استفاده می کنند ساعت های متمادی را بدون اینکه متوجه شوند در اینترنت که هیچ سود اقتصادی برای آنها به دنبال ندارد، سپری می کنند. به این ترتیب از کار و خانه و زندگی و گذران وقت با آدم های واقعی  عقب می افتند.

تکنولوژی اینترنت به کیفیت زندگی اکثر افراد چیزی اضافه نمی کند. یک حس سلطه گری ایجاد می کند مخصوصاً به خاطر اینکه این تکنولوژی غیرقابل اعتماد است و مردم باید به این تکنولوژی در حال تغییر غالب باشند.

آیا می دانستید که روزانه سایت های بیشتر و بیشتری ساخته می شود تا شما را همانجا نگه دارد، تبلیغات مختلف را پیش چشم شما بگذارد و باعث شود پول خرج کنید؟ هر نوع حیله و نیرنگی که بگویید برای کار کردن روی آدم ها انجام می شود. مثلاً سایت whitehouse.com یک سایت پرنوگرافی است. سایت واقعی کاخ سفید whitehouse.gov است و اگر اشتباهاً آن آدرس را جای این تایپ کنید خواهید دید که وارد دنیایی می شوید که بیرون آمدن از آن واقعاً دشوار است.

دنیای واقعی درمقابل دنیای مجازی اینترنت

آیا به کودکتان اجازه می دهید که هر زمان هرکجا که دوست داشت برود و با هرکسی که دوست داشت وقت بگذراند؟

آیا دوست دارید فرزندتان با دوستان خود تکالیف مدرسه را انجام دهد، موسیقی گوش دهد و فوتبال بازی کند؟

آیا دوست دارید فرزندتان دو تا چهار ساعت در روز را پای اینترنت به بازی کردن، عکس نگاه کردن، چت کردن با آدمهای ناشناس و دیدن سایت های سکسی درحالیکه خود را یک بزرگسال جا می زنند، صرف کند؟

آیا به شوهرتان اجازه می دهید که به خانه یک زن ناشناس برود و ساعتها درمورد عشق، سکس و آرزوهایش با او حرف بزند؟

آیا دوست دارید رابطه های اینترنتی برقرار کنید باوجود اینکه می دانید اکثر این ارتباطات برمبنای دروغ پایه گذاری شده اند؟

آیا به کودکتان اجازه می دهید به کتابخانه ای برود که یک فاحشه خانه در کنارش قرار دارد و بزرگسالان مشغول تماشا هستند؟

روانشناسان عقیده دارند که برای دست یافتن به اکثر چیزهایی که در زندگی وجود دارد، باید تلاش کرد. اینترنت یک ابزار است، زندگی نیست. اینترنت یک چالش تکنولوژیکی است، یک چالش واقعی در زندگی نیست. شاید کاربران آن بتوانند در دنیای مجازی سلطه و غلبه پیدا کنند اما این سلطه در زندگی، کار و روابط واقعیشان نیست. اینترنت روابط اجتماعی و جن*سی بی نهایتی برای شما فراهم می کند. اینترنت یک حس ماجراجویی و اکتشاف به شما می دهد. تحریکتان می کند و می تواند به شدت هیجان انگیز باشد.

شکی نیست که اینترنت درحال گرفتن جای زندگی فعال واقعی است. اینترنت از نظر اجتماعی کاملاً امن است. در اینترنت می توانید هر کجا که دوست دارید با هر هویتی که می خواهید بروید. در دنیای اینترنت، افراد چاق لزومی ندارد که درست غذا بخورند یا ورزش کنند تا وزنشان را پایین بیاورند. می توانند خیلی راحت وانمود کنند که جوان، زیبا و خوش هیکل هستند. دخترها و پسرهای خجالتی می توانند سکس اینترنتی داشته باشند بدون ترس از اینکه پس زده شوند. به هر چیزی که بخواهید می توانید نگاه کنید و با هر کسی که دوست داشتید حرف بزنید بدون اینکه والدینتان، دوستانتان یا همسرتان متوجه آن شود.

تحقیقاتی که روی کودکان انجام گرفته خیلی جالب است. اینطور مشخص شده که نوجوانان بیشتر از افراد بزرگسال در معرض خطرند. دخترها و پسرهای خجالتی در مدسه های بزرگ درمعرض مشکلات زیادی هستند. اعتیاد نوجوانان به اینترنت در مدرسه های کوچک کمتر اتفاق می افتد. نوجوانان خجالتی در مدرسه های بزرگ به خانه هایشان پس زده می شوند و بی صبر و ناراحت می شوند. جای تعجب نیست که خیلی از آنها دنیای مجازی اینترنت را به دنیای واقعی که در آن تنها هستند ترجیح دهند.

استفاده از اینترنت استفاده خانواده ها از تلویزیون را کاهش داده است. اما این روزها افراد درحالیکه به اینترنت متصل هستند توامان تلویزیون هم تماشا می کنند. چت و ایمیل پرطرفدارترین سررمی اینترنتی در بچه ها و نوجوانان شده است.

پیشگیری

اینترنت طوری ساخته شده است که به راحتی قابل مشاهده و دسترسی باشد. در حال حاضر، هیچ راهی برای جلوگیری موثر از دسترسی افراد به محتواهای  نامناسب در اینترنت وجود ندارد. فیلترها و روشهایی که استفاده می شود خیلی راحت به دست بچه ها و نوجوانان باهوش فاش می شود. خوشبختانه راه های زیادی برای کنترل مصرف اینترنت وجود دارد.

راه هایی برای کنترل استفاده از اینترنت در محل های کار ایجاد شده است. کارمندان اگر بدانند که استفاده آنها تحت کنترل کسی است ندرتاً از اینترنت سوء استفاده خواهند کرد.

یک راه دیگر این است که کامپیوتر را در یک محیط عمومی قرار دهید. جلوی چشم بودن فشار اجتماعی ایجاد می کند و باعث می شود افراد نگران عواقب بازدیدهای خود باشند. رفتارهای اعتیادگونه نیز به نظر دوستان، والدین و افراد خانواده خواهد آمد.

بااینکه در محل های کار سیستم کنترل کاربری کارمندان وجود دارد اما هنوز چنین نرم افزاری در دسترس خانواده ها نیست.

از زمانیکه کودکان به همه اطلاعات کره زمین از طریق اینترنت دسترسی پیدا کرده اند، امنیت روانی و حتی فیزیکی نگرانی بزرگی شده است. به همین دلیل است که والدین باید به شدت از نحوه استفاده فرزندانشان از اینترنت آگاهی داشته باشند. رها کردن کردن بچه به تنهایی در اتاقش خیلی خطرناک خواهد بود.

اگر روابط و خانواده تان را دوست دارید نمی توانید اینترنت را نادیده بگیرید. باید بدانید که اعضای خانواده و کارمندانتان با اینترنت چه می کنند. کاری که افراد بزرگسال در اوقات بیکاری خود انجام می دهند به خودشان مربوط است اما درمورد بچه ها و کارمندان این وضع فرق می کند.

اگر در زندگی توازن و تعادل را رعایت کنید، مطمئناً خیلی بهتر می توانید از عوارض بد اینترنت هم پیشگیری به عمل آورید. افراد معمولاً برای پیداکردن گمشده های زندگیشان به اینترنت می روند و آنقدر درگیر روابط و محتواهای آن می شوند که دیگر کم کم مسئولیت ها و روابط زندگی واقعیشان را فراموش میکنند. به همین دلیل همه تلاشتان باید ایجاد تعادل در همه امور زندگی باشد.

20 زن ثروتمند و معروف دنیا

Janet Jackson
 
Jennifer Lopez
 
Jennifer Aniston
 
Mary Kate & Ashley Olsen - Olsen Twins
 
Britney Spears
 
Judith 'Judge Judy' Sheindlin
 
Sandra Bullock
 

روی کین: دوست داشتم شبیه احمدی ‌نژاد باشم

 

 

خبرگزاری فارس: سرمربی ایرلندی تیم فوتبال ساندرلند علت تغییر قیافه اخیر خود را علاقه به محمود احمدی نژاد عنوان کرد.

به گزارش خبرگزاری فارس و به نقل از وب سایت دیلی مش، روی کین، بازیکن سابق منچستر یونایتد و ملی پوش محبوب تیم ایرلند، در مصاحبه خود با انبوه خبرنگاران که برای یافتن علت استعفای او گردهم آمده بودند، اظهار داشت: تصمیم بسیار سختی بود. می‌خواستم با ساندرلند به آنچه که وعده داده بودم، برسم؛ اما اینگونه نشد.
روی کین در پاسخ به اینکه چرا در این مدت با ظاهری جدید و متفاوت روی نیمکت ساندرلند بود، گفت: دوست داشتم شبیه احمدی نژاد، رئیس جمهوری اسلامی ایران باشم.
وی خاطر نشان ساخت: امیدوارم ساندرلند در ادامه راه موفق عمل کند و بدون من به آنچه که قرار بود برسد، دست پیدا کند.

برات خونه تو بورلی هیلز می‌خرم!


clear-view-beverlyhiils.jpg


این تصویر، خانه‌ای است در Clear View در بورلی هیلز. Beverly Hills منطقه‌ای در غرب لس‌آنجلس است که بسیاری از هنرمندان و افراد مشهور در آنجا سکونت دارند. این خانه ۳ اتاق خواب و ۲ سرویس حمام کامل دارد و ۴۳ سال ساخت است.

stoner-losangeles.jpg


تصویر بالا مربوط به خانه‌ای است در خیابان Stoner در لس آنجلس. ۴ اتاق خواب و ۲ سرویس حمام کامل دارد. ۱۷ سال ساخت است. تصویر زیر مربوط به آشپرخانه‌ی همین خانه است.

stoner-kitchen-losangeles.jpg


این دو خانه و این لیست خانه‌های مشابه از میان لیست خانه‌های برای فروش انتخاب شده‌اند که می‌توانید اطلاعات بیشتر مانند متراژ و ... را در صفحه‌ی مربوط به هرکدام بیابید. فکر می‌کنید قیمت آن‌ها در چه حد است؟
خانه‌ی اول در Clear View در بورلی هیلز، ۹۹۹۰۰۰ دلار قیمت دارد که با احتساب دلاری ۱۰۱۹ تومان، برابر ۱۰۱۷۹۸۱۰۰۰ تومان یعنی حدود یک میلیارد و هفده میلیون تومان است.
خانه‌ی دوم در Stoner در لس‌آنجلس ۸۴۹۰۰۰ دلار قیمت دارد که با احتساب دلاری ۱۰۱۹ تومان، برابر ۸۶۵۱۳۱۰۰۰ تومان یعنی حدود هشتصد و شصت و پنج میلیون تومان است.
هرچند نمی‌توانیم بحران اقتصادی دنیا را بی‌تاثیر بدانیم، ولی این قیمت‌ها را برای مثال آوردیم و شما می‌توانید مثال‌های متعدد مشابه دیگری در لیست خانه‌ها بیابید.
اما حالا نگاهی داریم به قیمت خانه در تهران:
در نیازمندی‌های روزنامه‌ی همشهری امروز یعنی ۲ آذر، در بخش املاک تهران به دو آگهی جالب برمی‌خوریم:

بهترین فرعی جمشیدیه ۲۰۴ متر
طبقه ۴ تکواحدی - سو**پرلوکس فروش
یا معاوضه . زیر قیمت . متری ۵.۸۰۰


زعفرانیه
از متری ۴ تا ۱۳ میلیون
۳۰۱ متر + سوئیت مجزا


و آگهی‌های دیگری با قیمت‌های مشابه که هر روز در نیازمندی‌ها آن‌ها را می‌بینیم. با یک محاسبه‌ی ساده می‌بینیم که قیمت آگهی اول حدود یک میلیارد و صد و هشتاد و سه میلیون تومان و قیمت حداقل برای آگهی دوم چیزی بیش از یک میلیارد و دویست میلیون تومان است!

با این اوصاف، آیا بهتر نیست خواننده‌ی محترم به جای: «برات خونه تو بورلی هیلز می‌خرم!»، بخواند: «برات خونه تو زعفرانیه می‌خرم!» یا «برات خونه تو بهترین فرعی جمشیدیه می‌خرم!»؟!

دختر 19ساله ایرانی جوانترین پروفسور زن در دنیا

دختر 19ساله ایرانی
معروف‌ترین دختر امریکایی و جوانترین پروفسور زن در دنیا !

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


"آلیا صبور"، (Alia Sabur) اولین شهروند امریکایی ایرانی‌الاصل است که رتبه اولین و جوان‌ترین پروفسور زن را در تاریخ امریکا به خود اختصاص داده است. این دختر ایرانی تبار بطور تمام وقت در دانشگاه نیویورک تدریس می‌کند و به عنوان یک نابغه نام خود را در ردیف جوان‌ترین استاد دانشگاه های معتبر جهان در کتاب رکوردهای گینس ثبت نموده است. رکوردار قبلی جوان‌ترین پروفسور دانشگاه های جهان متعلق به یک فیزیکدان اسکاتلندی بنام "کولین مک لورین" که شاگرد اسحاق نیوتن بود و در سال 1717 میلادی (291 سال پیش) در سن 19 سال و 7 ماهگی این رتبه علمی را کسب کرده بود.
 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


"آلیا صبور"در هشت ماهگی خواندن را آغاز کرد و از کلاس چهارم ابتدایی به کالج رفت تا در سطح کارشناسی ریاضیات کاربردی بخواند. وی در سن 10 سالگی در دانشگاه استونی بروک ثبت نام کرد و در 11 سالگی با گرایش به موسیقی به عنوان عضو ارکستر سمفونی "راک لند" به اجرای قره نی پرداخت. آلیا چهارده ساله بود که مدرک لیسانس خود را از دانشگاه نیویورک اخذ کرد و دانشجوی دوره کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه درکسل، نیویورک شد. او در 18 سالگی مدرک دکترای خود را از دپارتمان تکنولوژی پیشرفته فوزیون در دانشگاه کانکوک سئول دریافت کرد و جوان ترین فردی بود که وارد دوره فلوشیپ پس از دکتری شد، او نشانگرهای سلولی خاصی را بر اساس تکنولوژی نانولوله ها ابداع کرد که در تحقیقات پزشکی کاربرد زیادی دارد. فقط سه روز مانده بود که نوزده ساله شود که برای تدریس در دانشگاه کنکوک، سئول، کره جنوبی پذیرفته شد. وی تا ماه قبل در دانشگاه دروس فیزیک دانشگاه کنکوک تدریس می‌کرد و در حال حاضر، ریاضی و فیزیک را در دانشگاه جنوبی ایالت نیواورلند تدریس می‌کند. او یکی از دلایل ترک دانشگاه سئول را مشکل تکلم به زبان کره‌ای بیان کرده است.
 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

عشاق معروف دنیا !

اتللو و دزدمونا(عشاق درام ویلیام شکسپیر)

امیر ارسلان وفرخ لقا( عشاق قدیمی افسانه های فولکوریک ایران)

بهرام و گل اندام(عشاق قدیمی افسانه های فولکوریک ایران)

بیژن و منیژه( عشاق شاهنامه فردوسی)

پل ویرژینی( عشاق رمان تاریخی برناردن دوسن پیر)

خسرو شیرین( در داستانی از نظامی گنجوی)

رومئو و ژولیت( عشاق درام شکسپیر)

رابعه و بکتاش( از افسانه های اعراب است که به زبان فارسی نیز در آمده است)

زال و رودابه(از شاهنامه فردوسی)

زهره و منوچهر(از دیوان ایرج میرزا)

سلامان و ابسال(از جامی)

سلیمان و ملکه صبا( ازداستان های تورات)

سامسون و دلیله( از داستانهای تورات)

شیرین و خسرو(از امیر خسرو دهلوی)

فرهاد و شیرین(از وحشی بافقی)

کلئوپاترا و ژولیوس سزار و آنتوان( داستان عشق کلئوپاترا ملکه مصر به دو سردار و قیصر روم)

لیلی و مجنون( اصلش عربی بوده ولی در اشعار شعرای فارسی منجمله نظامی و جامی و مکتبی شیرازی نیز آمده است)

مادام پمپادور و لویی شانزدهم پادشاه فرانسه

کاری آنتوانت(زوجه لویی شانزدهم) و کاردینال روهان

ناپلئون و ژوزفین

نورجهان (ایرانی) و جهانگیر(هندی)

وامق و عذرا(در داستانی از عنصری)

ویس و رامین(از فخرالدین اسد گرگانی)

همای و همایون(از خواجوی کرمانی)

یوسف و زلیخا( از جامی و آذر بیگدلی)

تست عشق و دوستی (جالبه)

تست عشق و دوستی  

یک تست ساده و جذاب که باید با صداقت به سوالات ان پاسخ دهید.

● سوال اول:
شما به طرف خانه کسی که دوست دارید می روید.
دو راه برای رسیدن به انجا وجود دارد:
▪ یکی کوتاه و مستقیم است که شما را سریع به مقصد می رساند ولی خیلی ساده و خسته کننده است
▪ اما راه دوم به طور قابل ملاحظه ای طولانی تر است ولی پر از مناظر زیبا و جالب است.
حال شما کدام راه را برای رسیدن به خانه محبوبتان انتخاب می کنید؟راه کوتاه یا بلند؟

● سوال دوم:

در راه دو بوته گل رز می بینید .یکی پر از رزهای قرمز و دیگری پر از رزهای سفید.شما تصمیم می گیرید ۲۰ شاخه از رزها را برای او بچینید.
چند تا را سفید و چند تا را قرمز انتخاب می کنید
(شما می توانید یا همه را یا از ترکیب دو رنگ انتخاب کنید)

● سوال سوم:

بالاخره شما به خانه او می رسید .
یکی از افراد خانواده در را بر روی شما باز می کند.
شما می توانید از انها بخواهید که دوستتان را صدا بزند.
یا اینکه خودتان او را خبر کنید.
حالا چکار می کنید؟

● سوال چهارم:

شما وارد منزل شده به اتاق او می روید ولی کسی انجا نیست.پس تصمیم می گیرید رزها را همان جا بگذارید.
ترجیح می دهید انها را لب پنجره بگذارید یا روی تخت؟

● سوال پنجم:

شب می شود شما و او هر کدام در اتاقهای جداگانه ای می خوابید.صبح زمانی که بیدار شدید به اتاق او می روید:به نظر شما وقتی که انجا می روید او خواب است یا بیدار؟

● سوال اخر:
وقت برگشتن به خانه است ایا راه کوتاه و ساده را انتخاب می کنید؟
یا ترجیح می دهید از راه طولانی و جالب تر بوید؟

…………………………….
جواب ها
● جواب سوال اول:

جاده نشان دهنده عشق است اگر راه کوتاه را انتخاب کرده اید.زود و اسان عاشق می شوید.
ولی اگر راه طولانی را انتخاب کردهاید به اسانی عاشق نمی شوید.

● جواب سوال دوم:
تعدا رزهای قمز نشان دهنده ان است که در یک رابطه چقدر از خودتان مایه می گذاریدو تعداد رزهای سفید برعکس نشان می دهد که شما چقدر در ان رابطه از طرف مقابلتان انتظار محبت دارید.به طور مثال اگر ۱۸ رز قرمز و ۲ عدد رز سفید انتخاب کرده اید به معناست که شما ۹۰٪ محبت می کنید و ۱۰٪ انتظار محبت از طرف مقابل دارید.

‌● جواب سوال سوم:

سوال سوم نشان دهنده طرز برخورد شما بامشکلات در یک رابطه است.اگر شما از اعضای خانواده درخواست کرده اید که محبوبتان را صدا بزند به این معناست که شما از مواجه شدن با مشکلات می ترسید و امیدوار هستید که مشکلات به خودی خود حل شوند.ولی اگر خودتان به اتاق رفته اید که او را از حظور خود مطلع کنید این نشان می دهد که شما با مشکلات روبرو می شوید و دوست دارید انها را هر چه زودتر حل کنید.

● جواب سوال چهارم:
محل قرار دادن رزها نشان دهنده اشتیاق شما برای دیدن محبوبتان است. اگر انها را بر روی تخت میگذارید نشان می دهد که دوست دارید او را زیاد ببینید.و اگر انها را لب پنجره قرار می دهید یعنی اگر او را زیاد هم نبینید تحمل می کنید.

● جواب سوال پنجم:

سوال پنجم نشان دهنده تفکر و طرز فکر شما در کاراکتور و شخصیت فرد محبوبتان است.اگر شما او را در حالی که خوابیده است در اتاق می بینید.این به این معنی است که شما او را همانطور که است دوست دارید.و اگر او را بیدار دیده اید یعنی انتظار دارید او مطابق میل شما بشود.

● جواب سوال اخر:
راه بازگشت به خانه نشان دهنده دوام عشق شماست.اگر راه کوتاه را انتخاب کرده اید مدت عاشق بودن و دوست داشتن شما کوتاه است و اگر راه بلند را انتخاب کرده اید مدت زیادی در عشق خود پایدار خواهید بود.

یک داستان واقعی و تکان دهنده ( کاشکی آدما هم این جوری بودن)

این یک داستان واقعی است که در ژاپن اتفاق افتاده.شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد. خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند. این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین آن مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش فرو رفته بود.دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد. وقتی میخ را بررسی کرد متعجب شد؛ این میخ ده سال پیش، هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود!!! 

چه اتفاقی افتاده؟در یک قسمت تاریک بدون حرکت، مارمولک ده سال در چنین موقعیتی زنده مانده!!!چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است.متحیر از این مساله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد.در این مدت چکار می کرده؟ چگونه و چی می خورده؟ 

 

همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یکدفعه مارمولکی دیگر، با غذایی در دهانش ظاهر شد!!! مرد شدیدا منقلب شد. ده سال مراقبت. چه عشقی! چه عشق قشنگی!!! اگر موجود به این کوچکی بتواند عشقی به این بزرگی داشته باشد پس تصور کنید ما تا چه حد می توانیم عاشق شویم....... 

تست مردونگی

به نظر من انسان ها دو دسته اند: ( از لحاظ صفت)
یا مرداند یا نامرد.... 


حالا اینکه تو کدومشونی ؟! من نمی دونم، خودت می دونی ولی پیشنهادم بهت اینه که این دو سه روز عمر هم لذت ببر هم خوش باش هم مردونه باش! 


زن و مردش رو خدا آفریده ، گلی به گوشه جمالش که هر کدوممون اگه مردیم ، زن بودیم دنیا یه ورش فلج بود. ولی اینکه صفات مردونگی داریم یا نه به ذات و لیاقت و اختیار خودمون برمی گرده.
تست مردونگی:: 


1- رفتی در نانوایی، یه خانوم کاملا خجالتی تو صف تک نان ایستاده و تو می تونی سریع تر از اون نونت رو بگیری بری، می گیری یا نه؟؟
2- یکی از رفقا یه دختر رو خیلی دوست داره (حالا یه پسر رو برای حالت زنانگی!) و تو هم ای... بدت نمی یاد، بهش رکب می زنی یانه؟؟
3- هفته ای چند بار پابوس مادر و پدر ات هستی به معنای واقعی؟؟ فرقی نمی کنه من و توی مجرد که تو خونه ایم که دیگه بدتر انگار اونارو نمی بینیم!!
4- چند بار شده از روی زرنگی سر دیگری رو کلاه بزاری و آخرش بگی : این زمونه اقتضا می کنه خدا بیامرز مردان قلی خوان فلان الدوله می گفت :: هر کی رو دیدی لب چاه یه لقد بزن بره توی چاه؟؟))
5- تا حالا شده به خاطر یکی که اصلا نمی شناسی از حق مسلمت برای نیاز اون بگزری؟؟
6- تا حالا شده در عین قدرت از سر عشق به هم نوع از گناه مسلم اون بگذری؟؟
7- چند بار در طول روز تو صورت آدمای خسته و از همه جا رونده لبخند می زنی؟
8- چند بار در طول روز از روی هوس به جنس مخالف نگاه می کنی و به قول برو بچ هزش رو میبری؟
9- و چند بار در کل عمرت  سر طرف رو به نام عشق آتشین گول مالیدی؟ 

 


به قول اون مثل معروف که می گه : می بخور منبر بسوزان مردم آزاری نکن 


حالا خود دانی اگه مردی ایول داری اگه..... برو خودت رو درست کن

یک معما ویژه تیز هوشان

شما چه می کردید ؟  


آقاى جک، رفته بود استخدام بشه. کراوات تازه اش را به گردنش بسته بود و لباس پلو خورى اش را پوشیده بود و حاضر شده بود تا به پرسش هاى مدیر شرکت جواب بدهد .
آقاى مدیر شرکت، یک ورقه کاغذ گذاشت جلوش و از او خواست تنها به یک سئوال پاسخ بدهد. سئوال این بود :

“شما در یک شب بسیار سرد و طوفانى، در جاده اى خلوت رانندگى می کنید، ناگهان متوجه می شوید که سه نفر در ایستگاه اتوبوس، به انتظار رسیدن اتوبوس، این پا و آن پا می کنند و در آن باد و باران و طوفان چشم به راه معجزه اى هستند. یکى از آنها پیر زن بیمارى است که اگر هر چه زود تر کمکى به او نشود ممکن است همانجا در ایستگاه اتوبوس غزل خداحافظى را بخواند. دومین نفر، صمیمى ترین و قدیمى ترین دوست شماست که حتى یک بار شما را از مرگ نجات داده است. و نفر سوم، دختر خانم بسیار زیبایى است که زن رویایى شماست و شما همواره آرزو داشته اید او را در کنار خود داشته باشید. اگر اتومبیل شما فقط یک جاى خالى داشته باشد، شما از میان این سه نفر کدامیک را سوار ماشین تان مى کنید؟ پیرزن بیمار؟ دوست قدیمى؟ یا آن دختر زیبا را؟ جوابى که آقاى جک به مدیر شرکت داد، سبب شد تا از میان دویست نفر متقاضى، برنده شود و به استخدام شرکت در آید

راستى، می دانید آقاى جک چه جوابى داد؟ اگر شما جاى او بودید چه کار می کردید؟

و اما پاسخ آقاى جک:
آقاى جک گفت: من سویچ ماشینم را می دهم به آن دوست قدیمى ام تا پیر زن بیمار را به بیمارستان برساند، و خود من با آن دختر خانم زیبا در ایستگاه اتوبوس می مانم تا اتوبوس از راه برسد و ما را سوار کند.

نام های پرطرفدار دختران و پسران در سالهای اخیر


فراوانی 50 نام اول دختران ـ در سال 80

ردیف

نام

فراوانی

ردیف

نام

فراوانی

1

فاطمه

32923

27

پریسا

1373

2

زهرا

20949

28

کیمیا

1350

3

مریم

9220

29

فرشته

1325

4

زینب

6380

30

حدیث

1317

5

معصومه

4117

31

شقایق

1302

6

محدثه

3525

32

نیلوفر

1283

7

سارا

3212

33

الهام

1252

8

نگین

3200

34

نگار

1240

9

مهدیه

2941

35

راضیه

1219

10

فائزه

2732

36

ملیکا

1218

11

مهسا

2722

37

صبا

1205

12

کوثر

2720

38

حانیه

1170

13

نازنین

2570

39

فاطمه زهرا

1168

14

آیدا

2404

40

سمیه

1097

15

مرضیه

2400

41

زهره

1077

16

نرگس

2392

42

پریا

1056

17

سحر

2327

43

یاسمن

1051

18

مبینا

2156

44

سمیرا

995

19

هانیه

2107

45

آرزو

987

20

ریحانه

2054

46

یگانه

982

21

مائده

1862

47

سیده فاطمه

979

22

لیلا

1770

48

مهلا

966

23

الهه

1761

49

اسماء

962

24

رقیه

1644

50

حدیثه

947

25

مینا

1622

مجموع فراوانی

455758

26

عاطفه

1581

تعـداد ولادت

527761


 فراوانی 50 نام اول پسران ـ در سال 80  
 
ردیف

نام

فراوانی

ردیف

نام

فراوانی

1

علی

16286

27

امید

1738

2

محمد

14452

28

مرتضی

1680

3

امیرحسین

12701

29

احمدرضا

1592

4

مهدی

12028

30

مجتبی

1509

5

علیرضا

11266

31

امین

1466

6

حسین

9155

32

احسان

1444

7

رضا

7882

33

احمد

1435

8

محمدرضا

7791

34

حامد

1395

9

ابوالفضل

4854

35

محمدعلی

1324

10

محمدمهدی

3970

36

جواد

1319

11

محمدحسین

3752

37

دانیال

1316

12

سجاد

3398

38

مهران

1211

13

محمدامین

3112

39

نیما

1195

14

امیررضا

2777

40

هادی

1136

15

محمدجواد

2688

41

پوریا

1123

16

عرفان

2658

42

متین

1122

17

امیرمحمد

2644

43

شایان

1025

18

سعید

2427

44

آرمین

1016

19

میلاد

2245

45

علی­رضا

983

20

حسن

2241

46

آرش

955

21

حمیدرضا

2204

47

یوسف

930

22

امیر

2083

48

آرمان

922

23

سینا

2014

49

علی اصغر

916

24

عباس

1826

50

ابراهیم

901

25

محسن

1779

مجموع فراوانی

552578

26

مصطفی

1767

تعـداد ولادت

552578


فراوانی 50 نام اول دختران ـ در سال 81
 

ردیف

نام

فراوانی

ردیف

نام

فراوانی

1

فاطمه

67507

27

ملیکا

3584

2

زهرا

45883

28

مینا

3400

3

مریم

22275

29

عاطفه

3236

4

زینب

13837

30

پریسا

3171

5

معصومه

9019

31

حدیثه

2939

6

محدثه

8657

32

کیمیا

2907

7

مبینا

8084

33

الهام

2853

8

مهدیه

7840

34

حانیه

2638

9

آیدا

7002

35

حدیث

2533

10

مهسا

6912

36

سمیه

2528

11

سارا

6745

37

صبا

2442

12

نرگس

6257

38

نسترن

2407

13

نازنین

5662

39

پریا

2373

14

فائزه

5446

40

یاسمن

2339

15

هانیه

5417

41

یگانه

2330

16

کوثر

5084

42

آرزو

2317

17

نگین

5067

43

اسماء

2314

18

نیلوفر

4998

44

سمیرا

2310

19

ریحانه

4969

45

راضیه

2292

20

مائده

4911

46

بیتا

2230

21

سحر

4884

47

شیدا

2076

22

رقیه

4531

48

فرشته

2068

23

لیلا

4415

49

شقایق

2044

24

مرضیه

4311

50

آتنا

2037

25

الهه

3939

مجموع فراوانی

528800

26

نگار

3882

تعـداد ولادت

528800

 

 

فراوانی 50 نام اول پسران ـ در سال 81

 

ردیف

نام

فراوانی

ردیف

نام

فراوانی

1

علی

33599

27

عباس

3578

2

امیرحسین

32952

28

مرتضی

3453

3

مهدی

29838

29

دانیال

3400

4

محمد

29035

30

احسان

3290

5

علیرضا

21836

31

مصطفی

3285

6

حسین

19521

32

پوریا

3265

7

محمدرضا

16397

33

امین

3244

8

رضا

15445

34

احمدرضا

3047

9

ابوالفضل

11395

35

هادی

2965

10

محمدمهدی

9549

36

مجتبی

2906

11

محمدحسین

8741

37

احمد

2869

12

امیررضا

7119

38

یونس

2834

13

محمدامین

6992

39

جواد

2741

14

عرفان

6785

40

حامد

2653

15

سجاد

6620

41

متین

2623

16

امیرمحمد

6259

42

محمدعلی

2615

17

سینا

5759

43

یاسین

2563

18

محمدجواد

5007

44

مهران

2557

19

سعید

4905

45

پویا

2547

20

میلاد

4894

46

آرمین

2503

21

امیر

4887

47

شایان

2496

22

حمیدرضا

4845

48

علیرضا

2489

23

حسن

4637

49

اشکان

2443

24

نیما

3888

50

پارسا

2430

25

محسن

3810

مجموع فراوانی

553618

26

امید

3770

تعـداد ولادت

553618

 


فراوانی 50 نام اول دختران ـ در سال 82

 

ردیف

نام

فراوانی

ردیف

نام

فراوانی

1

فاطمه

64686

27

لیلا

3486

2

زهرا

43477

28

مینا

3380

3

مریم

19737

29

حدیث

3243

4

زینب

12792

30

حدیثه

3207

5

مبینا

11143

31

پریسا

3045

6

محدثه

8829

32

تینا

2969

7

نرگس

8608

33

عاطفه

2944

8

مهدیه

8244

34

یگانه

2860

9

معصومه

8113

35

یاسمن

2778

10

سارا

7490

36

عسل

2762

11

مهسا

7454

37

نسترن

2750

12

هانیه

6077

38

هستی

2670

13

نگین

5941

39

آتنا

2591

14

فائزه

5576

40

حانیه

2585

15

ریحانه

5495

41

حنانه

2570

16

کوثر

5222

42

نیلوفر

2569

17

نازنین

5164

43

پریا

2553

18

مائده

5093

44

الهام

2512

19

آیدا

4846

45

اسماء

2447

20

رقیه

4605

46

صبا

2419

21

سحر

4555

47

بیتا

2409

22

ملیکا

4197

48

ندا

2394

23

نگار

3984

49

آرزو

2393

24

الهه

3792

50

شیوا

2391

25

مرضیه

3663

مجموع فراوانی

542639

26

کیمیا

3613

تعـداد ولادت

542636

 

 

فراوانی 50 نام اول پسران ـ در سال 82

 

ردیف

نام

فراوانی

ردیف

نام

فراوانی

1

امیرحسین

33465

27

متین

3850

2

علی

31429

28

آرین

3740

3

مهدی

31064

29

محسن

3593

4

محمد

26773

30

عباس

3558

5

علیرضا

20768

31

مرتضی

3306

6

حسین

18546

32

مصطفی

3221

7

محمدرضا

15971

33

احسان

3186

8

رضا

15541

34

شایان

3137

9

ابوالفضل

13722

35

هادی

3105

10

محمدمهدی

11559

36

امین

3101

11

محمدحسین

8824

37

مبین

3098

12

امیررضا

7998

38

پوریا

3049

13

عرفان

7919

39

آرمین

2928

14

محمدامین

7777

40

یاسین

2925

15

امیرمحمد

6820

41

امیرعلی

2877

16

سجاد

6319

42

امیرمهدی

2834

17

سینا

5664

43

مجتبی

2797

18

محمدجواد

5163

44

پارسا

2774

19

میلاد

5059

45

احمدرضا

2768

20

نیما

4997

46

سهیل

2766

21

حمیدرضا

4974

47

احمد

2642

22

سعید

4958

48

پویا

2631

23

حسن

4546

49

محمدعلی

2566

24

امیر

4503

50

جواد

2549

25

دانیال

4235

مجموع فراوانی

570227

26

امید

3995

تعـداد ولادت

570227

 


فراوانی  50 نام اول  دختران ـ در سال 83

ردیف

نام

فراوانی

ردیف

نام

فراوانی

1

فاطمه

63450

27

حدیث

3754

2

زهرا

41366

28

مرضیه

3636

3

مریم

16531

29

یگانه

3599

4

مبینا

15235

30

نگار

3590

5

زینب

13264

31

کیمیا

3471

6

ریحانه

9476

32

حدیثه

3456

7

محدثه

8676

33

هستی

3366

8

نرگس

8154

34

ستایش

3285

9

مهدیه

7943

35

مینا

2868

10

معصومه

7931

36

لیلا

2634

11

سارا

7264

37

آتنا

2627

12

مهسا

7034

38

پریسا

2620

13

هانیه

6469

39

اسماء

2495

14

فائزه

5470

40

پریا

2453

15

مائده

5112

41

عاطفه

2359

16

کوثر

5085

42

بیتا

2353

17

رقیه

4759

43

نسترن

2336

18

نازنین

4612

44

فاطمه زهرا

2329

19

نگین

4507

45

غزل

2299

20

ملیکا

4502

46

الهام

2278

21

یاسمن

4390

47

صبا

2240

22

سحر

4198

48

الناز

2177

23

الهه

4040

49

ندا

2168

24

حنانه

3844

50

آیناز

2107

25

عسل

3833

مجموع فراوانی

544596

26

آیدا

3769

تعـداد ولادت

544596





فراوانی 50 نام اول پسران ـ در سال 83

ردیف

نام

فراوانی

ردیف

نام

فراوانی

1

امیرحسین

31961

27

متین

3651

2

مهدی

29445

28

امیرمهدی

3632

3

علی

28850

29

مبین

3563

4

محمد

24801

30

یاسین

3427

5

ابوالفضل

23691

31

امید

3418

6

علیرضا

19270

32

محسن

3191

7

حسین

17929

33

هادی

3170

8

محمدرضا

15780

34

احسان

3127

9

رضا

15402

35

امیرعلی

3120

10

محمدمهدی

12401

36

آرین

3087

11

امیررضا

9058

37

پوریا

3045

12

محمدحسین

8594

38

شایان

3043

13

محمدامین

8094

39

امین

2953

14

عرفان

8009

40

پارسا

2929

15

امیرمحمد

8007

41

مرتضی

2902

16

سجاد

5810

42

حامد

2897

17

نیما

5281

43

آرمین

2835

18

محمدجواد

5107

44

مصطفی

2822

19

حمیدرضا

4781

45

سهیل

2760

20

سینا

4644

46

احمدرضا

2737

21

سعید

4470

47

علی اصغر

2665

22

حسن

4056

48

پویا

2548

23

عباس

4050

49

محمدعلی

2467

24

میلاد

3932

50

مجتبی

2414

25

امیر

3908

مجموع فراوانی

571470

26

دانیال

3822

تعـداد ولادت

571470

 

 

فراوانی 50 نام اول دختران ـ در سال 84

ردیف

نام

فراوانی

ردیف

نام

فراوانی

1

فاطمه

63246

27

یگانه

3995

2

زهرا

41319

28

نگین

3945

3

مبینا

16961

29

یاسمن

3912

4

مریم

15881

30

هستی

3709

5

زینب

13831

31

حدیثه

3609

6

ریحانه

10884

32

کیمیا

3293

7

محدثه

8814

33

مرضیه

3133

8

نرگس

8491

34

نگار

3123

9

مهدیه

8306

35

آتنا

3112

10

معصومه

7782

36

فاطمه زهرا

3077

11

سارا

7204

37

پریا

3063

12

مهسا

7093

38

سارینا

2749

13

هانیه

7033

39

غزل

2722

14

مائده

6101

40

مهشید

2686

15

کوثر

5521

41

الناز

2583

16

ملیکا

5501

42

اسماء

2528

17

رقیه

5133

43

آیناز

2483

18

الهه

5123

44

مینا

2429

19

فائزه

5099

45

پریسا

2259

20

نازنین

5086

46

مهلا

2196

21

آیدا

4903

47

صبا

2191

22

ستایش

4856

48

لیلا

2173

23

حنانه

4739

49

یلدا

2115

24

سحر

4670

50

هلیا

2103

25

حدیث

4454

مجموع فراوانی

573453

26

عسل

4396

تعـداد ولادت

573453



 

فراوانی 50 نام اول پسران ـ در سال 84

ردیف

نام

فراوانی

ردیف

نام

فراوانی

1

امیرحسین

31395

27

مبین

4024

2

مهدی

30211

28

پارسا

4022

3

ابوالفضل

30035

29

حسن

3846

4

علی

28722

30

امیر

3744

5

محمد

24345

31

سعید

3731

6

علیرضا

18897

32

امید

3491

7

حسین

17107

33

علی اصغر

3485

8

محمدرضا

15758

34

ایلیا

3425

9

رضا

15350

35

پوریا

3314

10

محمدمهدی

14134

36

احسان

3233

11

امیررضا

10584

37

هادی

3226

12

امیرمحمد

9836

38

مانی

3106

13

محمدامین

9529

39

شایان

3039

14

محمدحسین

8165

40

آرین

3027

15

عرفان

7781

41

محسن

3001

16

نیما

6108

42

امین

2995

17

سجاد

5828

43

پویا

2967

18

محمدجواد

5763

44

مرتضی

2853

19

امیرمهدی

5098

45

مصطفی

2737

20

حمیدرضا

4910

46

احمدرضا

2724

21

متین

4579

47

آرمین

2688

22

سینا

4416

48

آرش

2563

23

دانیال

4343

49

محمدعلی

2548

24

یاسین

4254

50

حامد

2525

25

عباس

4213

مجموع فراوانی

603356

26

امیرعلی

4149

تعـداد ولادت

603356

 

 

فراوانی 50 نام اول دختران ـ در سال 85

ردیف

نام

فراوانی

ردیف

نام

فراوانی

1

فاطمه

60843

27

نگین

4182

2

زهرا

41576

28

هستی

4125

3

مبینا

15962

29

حدیثه

3893

4

مریم

14376

30

الهه

3849

5

زینب

14112

31

نگار

3819

6

نرگس

10952

32

سحر

3703

7

ریحانه

10859

33

فاطمه زهرا

3656

8

محدثه

8819

34

آتنا

3515

9

مهدیه

8513

35

سارینا

3512

10

معصومه

7745

36

دینا

2990

11

ستایش

7557

37

یاسمن

2987

12

مهسا

7222

38

تینا

2987

13

سارا

6584

39

آیناز

2927

14

هانیه

6390

40

اسما

2853

15

کوثر

6248

41

مرضیه

2706

16

مائده

6057

42

غزل

2640

17

رقیه

5572

43

کیمیا

2544

18

ملیکا

5257

44

مهلا

2434

19

حنانه

5114

45

صبا

2376

20

آیدا

4880

46

فاطیما

2289

21

حدیث

4862

47

هلیا

2264

22

فائزه

4729

48

الناز

2257

23

پریا

4701

49

بهاره

2200

24

نازنین

4355

50

مهشید

2151

25

یگانه

4343

مجموع فراوانی

585009

26

عسل

4267

تعـداد ولادت

585009

 


فراوانی 50 نام اول پسران ـ در سال 85

ردیف
نام
فراوانی
ردیف
نام
فراوانی
1
ابوالفضل
33528
27
مبین
4163
2
امیرحسین
30007
28
سینا
4159
3
مهدی
26971
29
دانیال
4077
4
علی
25819
30
علی اصغر
4035
5
محمد
23943
31
ایلیا
4025
6
امیرمحمد
22702
32
علی­رضا
3696
7
علیرضا
18751
33
حسن
3552
8
حسین
17215
34
امیر
3258
9
محمدرضا
15578
35
میلاد
3235
10
محمدمهدی
14301
36
هادی
3205
11
رضا
13766
37
آرمین
3138
12
امیررضا
10707
38
امید
2958
13
محمدامین
10578
39
امین
2949
14
محمدحسین
8223
40
شایان
2937
15
امیرعلی
81043
41
سعید
2901
16
عرفان
7000
42
امیرعباس
2889
17
امیرمهدی
6356
43
محسن
2858
18
محمدجواد
6004
44
بنیامین
2844
19
نیما
5376
45
یوسف
2768
20
سجاد
5241
46
مرتضی
2748
21
متین
4627
47
مصطفی
2725
22
یاسین
4610
48
آرین
2684
23
حمیدرضا
4421
49
پوریا
2597
24
احسان
4279
50
ماهان
2581
25
پارسا
4184
مجموع فراوانی
618667
26
عباس
4174
تعـداد ولادت
618667

ماجرای پسر و پدر - جالبه!

مردی دیروقت، خسته و عصبانی از سر کار به خانه بازگشت. دم در، پسر پنج ساله اش را دید که در انتظار او بود! 


بابا ! یک سوال از شما بپرسم؟
- بله حتماً. چه سوال؟
بابا شما برای هر ساعت کار چقدر پول می گیرید؟
مرد با عصبانیت پاسخ داد : این به تو ربطی نداره. چرا چنین سوالی می پرسی؟
فقط می خواهم بدانم. بگویید برای هر ساعت کار چقدر پول می گیرید؟
-اگر باید بدانی می گویم 20 دلار !
پسر کوچک در حالی که سرش پایین بود، آه کشید. بعد به مرد نگاه کرد و گفت : می شه لطفا 10 دلار به من قرض بدهید؟
مرد بیشتر عصبانی شد و گفت: ‌اگر دلیلت برای پرسیدن این سوال فقط این بود که پولی برای خرید اسباب بازی از من بگیری، سریع به اتاقت برو و فکر کن که چرا اینقدر خودخواه هستی. من هر روز کار می کنم و برای چنین رفتارهای کودکانه ای وقت ندارم. 


پسر کوچک آرام به اتاقش رفت و در را بست...
مرد نشست و باز هم عصبانی تر شد!
بعد از حدود یک ساعت مرد آرامتر شد و فکر کرد که شاید با پسر کوچکش خیلی خشن رفتار کرده است شاید واقعا او به 10 دلار برای خرید چیزی نیاز داشته است. بخصوص اینکه خیلی کم پیش می آمد پسرک از پدرش پول درخواست کند. 


مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز کرد!
خواب هستی پسرم؟
-نه پدر بیدارم.
من فکر کردم که با تو خشن رفتار کرده ام. امروز کارم سخت و طولانی بود و ناراحتی هایم را سر تو خالی کردم. بیا این هم 10 دلاری که خواسته بودی! 


پسر کوچولو نشست خندید و فریاد زد :«متشکرم بابا» بعد دستش را زیر بالشش برد و از آن زیر چند اسکناس مچاله بیرون آورد!
مرد وقتی دید پسر کوچولو خودش هم پول داشته دوباره عصبانی شد و گفت: ‌با اینکه خودت پول داشتی چرا دوباره تقاضای پول کردی ؟
بعد به پدرش گفت: برای اینکه پولم کافی نبود، ولی الان هست. حالا من 20 دلار دارم. آیا می توانم یک ساعت از کار شما را بخرم تا فردا زودتر به خانه بیایید؟ چون دوست دارم با شما شام بخورم.......

صحنه ای که باعث استعفای رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری شد

 در همایشی که شنبه این هفته (19 آبان) در سالن اجتماعات برج میلاد به میزبانی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری برگزار شد اتفاقی افتاد که در کشور بی سابقه بود. 

در این همایش در حضور اسفندیار رحیم مشایی رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری هنگام شروع مراسم و قبل از تلاوت قرآن، 12 خانم با لباس محلی دف زنان نزدیک سن آمدند و در حالی که قرآن را در سینی گذاشته بودند با حالات ریتمیک، قرآن را به قاری تحویل داده و همان پایین سن ایستادند و سپس قاری مراسم  شروع به تلاوت قرآن کرد. پس از پایان تلاوت قرآن  این افراد به همان صورت در حالی که دف می‌زدند قرآن را تحویل گرفته و سن را ترک کردند.   

دانلود کلیپ  3.1MB 

انتقاد شدید یک مرجع تقلید از اهانت به قرآن در حضور مشایی

خنده داره یا تاسف آور؟!!!

چقدر خنده داره که یک ساعت عبادت به درگاه الهی دیر و طاقت فرسا میگذره ولی 60 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می گذره!
چقدر خنده داره که 100 هزار تومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می ریم کم به چشم میاد!
چقدر خنده داره که یه ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یه ساعت فیلم دیدن به سرعت میگذره!
چقدر خنده داره که وقتی می خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می کنیم چیزی به فکرمون نمی یاد تا بگیم اما وقتی که می خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!
چقدر خنده داره که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمان به وقت اضافه می کشه لذت می بریم و از هیجان تو پوست خودمون نمی گنجیم اما وقتی که مراسم دعا و خطابه و نیایش طولانی تر از حدش می شه شکایت می کنیم و آزرده خاطر می شیم!
چقدر خنده داره که خوندن یه صفحه و یا بخش از قرآن سخته اما خوندن 100 صفحه از پرفروشترین کتاب رمان دنیا آسونه!
چقدر خنده داره که سعی میکنیم ردیف جلو صندلی های یک کنسرت یا مسابقه رو رزرو کنیم اما به آخرین ردیف یک مسجد تمایل داریم!
چقدر خنده داره که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه روزمره خود پیدا نمی کنیم اما برای بقیه برنامه ها رو سعی می کنیم تو آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم!
چقدر خنده داره که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور می کنیم اما سخنان قرآن رو به سختی باور می کنیم!
چقدر خنده داره که همه مردم می خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری در راه خدا انجام بدن به بهشت برن!
چقدر خنده داره که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال می کنید به سرعت آتشی که در جنگلی انداخته شود همه جا را فرا می گیرد اما وقتی که سخن و پیام الهی رو می شنوید دو برابر در مورد گفتن و یا نگفتن اون فکر می کنید!
خنده داره . اینطور نیست؟!
دارید می خندید؟
دارید فکر می کنید؟
این حرفارو به گوش بقیه هم برسونید و از خداوند سپاس گذار باشید که او خدای اعلی و دوست داشتنی است.
آیا این خنده دار نیست که وقتی که می خواهید این حرفارو به بقیه بزنید خیلی ها رو از لیست خودتون پاک می کنید بخاطر اینکه مطمئنید که اونها به هیچ چیز اعتقاد ندارند؟!!!  

خنده داره؟ ...... تاسف آوره...

باورنکردنی ها را بخوانید و باور کنید


1- 80 درصد موجودات دنیا را حشرات تشکیل داده اند
2- تنها حیوانی که نمی تواند شنا کند شتر است
3- روباه همه چیز را خاکستری می بیند
4- گربه قادر نیست مزه شیرین را تشخیص دهد
5- یک گرم سم مار کبری می تواند 150 نفر را بکشد
6- حس چشایی نوعی پروانه بزرگ 13 هزار برابر دقیق تر از انسان است
7- لاما نوعی شتر کوچک بدون کوهان است که به هنگام عصبانیت بر صورت طرف مقابل تف می اندازد.
8- یک جریب زمین کشاورزی به عمق 15 سانتیمتر حاوی یک تن قارچ چندین تن باکتری 90 کیلو پروتوزوا که نوعی موجود تک سلولی است 45 کیلو جلبک و 45 کیلوگرم مخمر است
9- نوعی ماهی بزرگ به نام تونا با سرعت پیوسته و یکنواخت 14/5 کیلومتر بر ساعت در حرکت است و هرگز توقف نمی کند این نوع ماهی در طول 15 سال 16000000 کیلومتر می پیماید.
10- شاخک پشه به قدری حساس است که می تواند دمایی بر میزان 2 هزارم درجه سانتی گراد را خس کند
11- قلب گنجشک 100 بار در دقیقه می تپد. گنجشک ها راه نمی روند بلکه روی زمین می پرند.
12- فیل تنها حیوانی است که نمی توانید از جایی به جای یگر بپرد و تنها حیوانی است که می تواند ایستادن روی سر و گردن را یاد بگیرد.
13- خفاش برای پرواز در شب از سیستم رادار استفاده می کند این سیستم بسیار پیشرفته تر از دستگاه رادار ساخت بشر است.
14- یک موش کور 14 سانتی متر می تواند در یک شب تونلی به طول 91/4 متری حفر کند.
15- مرغ ها برای تخمگزاری احتیاجی به خروس ندارند. خروس فقط برای بارور کردن تخم لازم است
16- بچه کانگورو در هنگام تولد جثه ای اندازه زنبود رادر اما از کیسه مادر تا زمانی که بزرگ نشود بیرون نمی آید
17- کرم های ابریشم در 56 روز 86 هزار برابر وزن خود غذا می خورند.
18- در سپتامبر 1991 در یکی از یخچال های طبیعی در مرز مشترک اتریش ایتالیا بدن حفظ شده وسالم مانده انسانی کشف شد که دانشمندان قدمت آن را به 3500 سال قبل از میلاد بر آورد می کنند.
19- گل زنبق رنگارنگ که به صورت انگلی زندگی می کند و بوی بسیار زننده ای نیز دارد در بین گلها دارای بزرگ ترین شکوفه است اندازه این شکوفه ها 91 سانتی متر است و ضخامت انها 9/1 سانتی متر و وزنشان 7 کیلومتر است.
20- بلندترین مجتمع آپارتمانی در شیکاگو که 70 طبقه و 197 متر ارتفاع دارد بلندترین مجتمع آپارتمانی در جهان محسوب می شود.
21- پل 2/502 متری سیدنی در استرالیا که عرض ان 48 متر است عریض ترین پل در جهان به شمار می آید این پل که در 19 مارس 1932 افتتاح شد داردی 8 خط اتومبیل رو و یک خط ویژه موتور سیکلت و دوچرخه و یک خط عابر پیاده است.
22- رکورد ضربه زدن به توپ پیگ پنگ در مدت زمان 60 ثانیه 173 ضربه است دو بایکن انگلیسی در سال 1993 با تبادل توپ بین یکدیگر در دو طرف میز بازی به این رکورد دست یافتند.

یادگیری حیا از سگ ( جالب و غم انگیز)

مرحوم آقاى بلادى فرمود یکى از بستگانم که چند سال در فرانسه براى تحصیل توقف داشت، در مراجعتش نقل کرد که:
در پاریس خانه اى کرایه کردم و سگى را براى پاسبانى نگاه داشته بودم، شبها درب خانه را مى بستم و سگ نزد در مى خوابید و من به کلاس درس مى رفتم و برمى گشتم و سگ همراهم به خانه داخل مى شد. شبى مراجعتم طول کشید و هوا هم به سختى سرد بود به ناچار پشت گردنى پالتو خود را بالا آورده، گوشها و سرم را پوشاندم و دستکش در دست کرده صورتم را گرفتم، به طورى که تنها چشمم براى دیدن راه باز بود، با این هیبت درب خانه آمدم تا خواستم قفل در را باز کنم سگ زبان بسته چون هیبت خود را تغییر داده بودم و صورتم را پوشیده بودم، مرا نشناخت، به من حمله کرد و دامن پالتوی مرا گرفت.
من فورا پشت پالتو را انداختم وصورتم را باز کرده، صدایش زدم تا مرا شناخت. با نهایت شرمسارى به گوشه اى از کوچه خزید. در خانه را باز کردم و هرچه اصرار کردم داخل خانه نشد. به ناچار در را بسته و خوابیدم. صبح که به سراغ سگ آمدم دیدم مرده است، دانستم از شدت حیا جان داده است...

منبع:داستانهای شگفت شهید دسغیب

سایت جهانی گل: استقلال - پرسپولیس، بزرگترین شهرآورد جهان

سایت فوتبال گل در گزارش مبسوطی که درباره بزرگترین شهرآوردهای (داربی) فوتبال جهان نوشته، شهرآورد تهران میان دو باشگاه استقلال و پرسپولیس را به عنوان بزرگترین شهرآورد جهان نام برده است، مسابقه‌ای چنان حساس که داوران آن از کشورهای خارجی انتخاب می‌شوند.

نویسنده گزارش در بررسی شهرآوردهای مهم قاره‌های مختلف، در مورد آسیا نوشته است: شهرآورد تهران میان پرسپولیس و استقلال بزرگترین شهرآورد جهان است چراکه به خاطر اهمیت و حساسیت بسیار زیاد آن، معمولا داورانی از سایر کشورها برای قضاوت این دیدار دعوت می‌شوند،شهرآوردی که نبض تمام کشور فوتبال دوست ایران را برای مدتی متوقف می‌کند.

بنابراین گزارش، ترافیک شهر تهران نیز به خاطر سرازیر شدن بیش از ‪۱۰۰‬ هزار مرد به سمت ورزشگاه آزادی برای تماشای مصاف قرمزها (پرسپولیس) برابر آبی‌ها (استقلال) قفل می‌شود، پیروزی در این مسابقه آنقدر اهمیت دارد که سرنوشت سرمربی تیم برنده را هر چقدر هم که در تمام فصل ضعیف بوده باشد، نجات می‌دهد.

سایر شهرآوردهای مهم جهان بر اساس قاره‌ها عبارتند از:
اروپا/ایتالیا:
رم - لاتزیو
میلان - اینتر
جنوا - سمپدوریا
اسپانیا: رئال مادرید - اتلتیکو مادرید
سوی یا - بتیس
بریتانیا: آرسنال - تاتنهام
لیورپول - اورتون
سلتیک - رنجرز
جنوب شرقی اروپا:
پاناتینایکوس - المپیاکوس
گالاتاسرای - فنرباغچه
استریا وین - راپید وین
آمریکای جنوبی:
بوکاجونیورز - ریور پلات
ایندیپندینته - ریسینگ
فلامنگو - فلومیننزه
ناسیونال - پانیارول
کولو کولو - یونیورسیداد د چیله
آمریکای شمالی:
لس آنجلس گالکسی - چیواس یو.اس.ای
اطلس - چیواس
آسیا: پرسپولیس - استقلال
ایست بنگال - موهون باگان
شاندونگ لوننگ- شانگهای شینگهوا
سوون سامسونگ - سئول اف.سی
پرسیجا - پرسیتارا
آفریقا: اورلاندو پیراتس - کایزر چی یفس

مطلب علمی در باب گاز معده (خجالت نکش علمیه!)

برای خوندن این مطلب جالب روی عکس ها کلیک کنید!  

  

عکس اول:

 

 

 

عکس دوم: 

 


 

نگذاریم هیچوقت زنجیر عشق به ما ختم بشه!

یکروز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از کار برمیگشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود. اون زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود.
اسمیت پیاده شد و خودشو معرفی کرد و گفت من اومدم کمکتون کنم.
زن گفت صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی کسی نایستاد، این واقعا" لطف شماست.
وقتی که او لاستیک رو عوض کرد و درب صندوق عقب رو بست و آماده رفتن شد, زن پرسید: "چقدر بایدبپردازم؟"
و او به زن چنین گفت: "شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام و روزی یک نفر هم به من کمک کرد، همونطور که من به شما کمک کردم."
اگر تو واقعا" میخواهی که بدهیت رو به من بپردازی¸باید این کار رو بکنی. نگذار زنجیر عشق بهتو ختم بشه!  


چند مایل جلوتر زن کافه کوچکی رو دید و رفت تو تا چیزی بخوره و بعد راهشو ادامه بده ولی نتونست بی توجه از لبخند شیرین زن پیشخدمتی بگذره که می بایست هشت ماهه باردار باشه و از خستگی روی پا بند نبود. او داستان زندگی پیشخدمت رو نمی دانست و احتمالا" هیچ گاه هم نخواهد فهمید. وقتی که پیشخدمت رفت تا بقیه صد دلار رو بیاره، زن از در بیرون رفته بود، درحالیکه بر روی دستمال سفره یادداشتی رو باقی گذاشته بود. وقتی پیشخدمت نوشته زن رو می خوند اشک در چشمانش جمع شده بود.
در یادداشت چنین نوشته بود: "شما هیچ بدهی به من ندارید."
من هم در این چنین شرایطی بوده ام. و روزی یک نفر هم به من کمک کرد، همونطور که من به شما کمک کردم. اگر تو واقعا" میخواهی که بدهیت رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی. نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!  


همان شب وقتی زن پیشخدمت از سرکار به خونه رفت در حالیکه به اون پول و یادداشت زن فکر می کرد به شوهرش گفت: "دوستت دارم اسمیت. همه چیز داره درست میشه..."  


به دیگران کمک کنیم بالاخره یک جا یکی به ما کمک میکنه و قول بدیم که نگذاریم هیچوقت زنجیر عشق به ما ختم بشه! موفق باشید.

ده مزایایی که مجرد زیستن به همراه دارد

در اکثر مقالات،مجلات و فیلمها گفته میشود که زن و مرد برای شاد بودن به زیستن در کنار یکدیـگـر نـیـاز دارنـد امـا گاهی اوقات افراد به دلایلی توانایی ازدواج را نداشته و به ناچار به زندگی مجردی می پردازند. خبر خوب برای چنین اشخاصی این است که همانطور که ازدواج دارای محاسن و فوایدی بسیاری است، مجردبودن هم برای خود مزایایی دارد که بیان آنها خالی از لطف نمی باشد.

زندگی مجردی لبریز از آزادیهایی است که تصورش ممکـن است مشکل بنظر برسد. در این بخش به 10 دلیل اصلـی برای مجرد بودن اشاره می کنیم

می توانید فرصتی برای پیدا کردن همسر ایده آل خود بدست آورید
در ایام تجرد میـتـوانید سعی و تلاش خود را برای یافتن محبوب و معشوق حقیقی خود بکار ببندید. به عبارت دیگر با این کار از ازدواجهای عجولانه و نابخردانـه کـه مـمکن است یک عمر شما را به دردسـر انـداخـتـه و مـشـکـلات غیـر قابل جبرانی ایجاد کند، خودداری خواهید نمود

مـتاسفانه برخی از افراد به دلایل نادرست زیر ممـکن اسـت نـسـنـجیده و بـدون در نـظر گرفتن فاکتورهای اصلی، اقدام به ازدواج نمایند

رسیدن به سنی بخصوص
ازدواج کردن همه دوستان دیگر
ترس بخاطر از دست دادن نفر فعلی
عدم موفقیت آنچنانی در روابط پیشین و اینکه نفر فعلی اولین شخصی است که علاقه نشان می دهد

با وقت گذاشتن و بررسی بیشتر در مورد عوامل و فاکتورهای ازدواج موفق می توانید از دوران تـجرد بـه عنـوان تـجـربه ای ارزشـمند برای شروع یک زندگی موفق و طولانی بهره ببرید


می توانید ارباب خودتان باشید
روابــط عاشـقانـه مـتـرادف بـا مـصـالـحه و سازش است. در نهایت برای برقراری آرامش و مساوات مجبور به فدا نـمودن چیزهایی کـه دوسـت داریـد خـواهیـد شـد - یـک مـسابقه فوتبال و یا پنیر اضـافی روی پـیـتـزایـتـان. از اوقـات تـجرد برای لذت بردن بیشتر از زندگی استفاده نمایید. در برخی معیارهای کوچک، خودپسندی برای نفس مفید است

همچنین ارباب خـود بودن بمعنای این است که مجبور به پاسخ دادن به کسی نخواهید بود. اینـکه بـه خـاطر همه مسائل و اتفاقات نیاز به جواب دادن و استنطاق شدن داشته باشید

می توانید توجه خود را معطوف شغلتان گردانید
زندگی همانند یک بازی تردستی می ماند که شما مجبورید همه عوامل و عـناصـر را در هوا نگه داشته در حین اینکه به هر کدام از آنها بطور یکسان توجه میکنید. اما اگر یـکی از این عناصر سقوط کرد و افتاد باید توان خود را معطوف بقیه نمایید. در زمان تجرد زمان زیادی برای اختصاص دادن به کار و حرفه خود خواهید داشت. میـتوانـید از این زمان برای ارتقای سطح شغلی و پیشرفت بیشتر استفاده نمایید. و لازم نـیـست نـگـران قـربـانـی کردن زندگی عشقیتان باشید، چرا که مجرد و نیرومند هستید


می توانید هر کاری را در هر موقعی که بخواهید انجام دهید
مجرد بودن شما را از انجام کارهای یکنواخت و حلقه محاصره عادات روزانه خارج میکند. زمـانی کـه تـوانش را دارید، شهامت بخرج دهید. بـا دوسـتـان خـود بـه مـاهـی گـیـری و سفرهای هیجان انگیز بروید. همه این کارها را بدون اینکه مجبور به جواب پس دادن بـه فرد دیگری باشید، می توانید انجام دهید. این نهایت و اوج آزادی است


مجبور نیستید عادات شخص دیگری را تحمل کنید

عادت کردید وقتی او از ماشین خودتراش شما برای زدن موهای پایش اسـتفاده میکند، با فروتنی هر چه تمام تر چشم پوشی کـنـیـد. روشـن کـردن شـمع هـای معطر در همه اتاقها دیگر قابل تحمل نیست. میتوانید با آرامش کامل بدون اینکه مجبور به تحمل خرخر کردن او باشید بخوابید و دیگر کسی نیست که بدون اینکه ککش بگزد هـمه پـتـو را روی خودش انداختـه و شمـا را از آن مـحروم نـماید. بـجز خود شما هیچ فر دیگری وجود ندارد که بخواهید به دلش راه بیایید. به بردباری و شکـیـبـایی خود استراحـتـی سزاوار هـدیـه نموده و در آرامش و راحتی زندگی کنید

برای انجام فعالیتها از وقت بیشتری برخوردارید
وقتی مجرد هسـتید، دلـیـلی بـرای یک گـوشـه نشستن و هیچ کاری انجام ندادن وجود نخواهد داشت. دوست دارید بدن سازی بروید؟ سازی بـنـوازید؟ در مـورد تماشای فیلم "مرگ سخت" برای یازدهمین بار چطور؟ چه کسی جلوی شما را می گیرید؟

حتی میتوانید بجای وقت گذاشتن بـرای نامـزد خود، بـا دوستانتان اوقات بسیار خوشی را در کوهستان بگذرانید

می توانید دارایی های خود را کنترل نمایید
اگر ازدواج کرده باشید می دانید که دیـر یا زود مـقـدار قـابـل تـوجـی از بودجه شما صرف هزینه های نگهداری از همسرتان می گردد. دوران تجرد یک آزادی کامل مالی را بدنبال داشته، و هرگز نگران پرداختن پول رستوران یا خریدن هدایا نخواهید بود

با این حال توجه داشته باشید که این به معنای پس انداز کـردن پـول تـلـقی نمی گردد. خلاف این موضوع نیز می تواند صادق باشد. چون ممکن است حتی شما پول بیشتری را صرف خریدن لباس، وسایل تجملی و دیگر مسائل نمایید. اما حداقل صـاحـب و اربـاب ریال به ریالی هستید که پرداخت می کنید

می توانید استقلال و آزادی خود را مورد تقدیر قرار دهید

میتوانید از وقت آزاد خود برای لذت بردن از تنهایی و خود سازی استفاده نمایید. مـجـرد بـودن شـما را مـجـبور بـه انجام کارهایی مانند آشپزی، شستن لباسها و مـرتـب کـردن تخت خواب میکند. مهارت یافتن در انجام کارهای مختلف باعث تکامل و پخـتـگی شـما شده و هنگامی که تصمیم به وارد شدن به بازار مکاره عاشقی میگیرید، برگ برنده ای در دستان شما محسوب خواهد شد

می توانید بدون نگرانی وزن خود را افزایش دهید
همانطور که می توانید زمان بیشتری را در باشگاه ورزشی خود سپری کنید، همچنـین قادر خواهید بود اندکی مسائل جسمانی را راحت تر گرفته و زیاد در قیـد و بـند ظاهرتان نباشید. تا زمانی که نخواهید به یک میهمانی مجلل بروید، دیگر نیازی نخواهیـد داشـت کـه هـر روز خـودتـان را شـبـیه آلن دلون یا جنیفر لوپز دربیاورید. راحت باشید و به سراق آن تـیـشرت و پـیـراهن نـخ نما و مورد علاقه خود رفته و آنرا بپوشید. از ایـنـکه می توانید گه گاهی ژولیده و نا مرتب باشید لذت ببرید. فقط زیاده روی نکنید تا زمـانی کـه تصمیم به ازدواج گرفتید مجبور به کاهش یکباره وزن اضافه خود نگردید

مجبور نیستید بداخلاقیها، نق زدنها و سرزنشها را تحمل کنید
آیا بخاطر می آورید چند هزار نفر را دیده اید که به خـاطر دلایل غیر قابل فهم و رفتارهای تحمل ناپذیر همسرشان سر به کوه و بیابان زده اند. از اینکـه قـربـانـی خلق و خوی غیر قابل فهم کسی نیستید و از آرامشی که حاصل عدم وجود نق زدنها است، لذت ببرید

روی درخشان تنهایی
هر چیزی دو رو دارد؛ خوب و بد. فقط کافی است بیاموزید که چگونه می توان آن جـنـبـه خوب را تشخیص داده و شناسایی نمود. اجتماع اهمیت زیادی برای یافتن همسر قائـل است، چیزی که هورمونهایتان شما را سریعا وادار به آن کار می کنند. دفعـه بـعـدی کــه احـسـاس نـمـودیـد کـه نـیـاز بـه همسر دارید، اما به دلایلی امکان ازدواج در شـما وجود نداشت، این 10 دلیل را مرور کرده و از مجرد بودن خود لذت ببرید

آیا میدانستید؟

آیا میدانستید؟

آیا میدانستید که پل خواجو در زمان سلاطین صفویه در اصفهان ساخته شده است ؟
آیا میدانستید که گوش و بینی در تمام طول عمر انسان در حال رشد میباشد و بزرگتر میشود ؟
آیا میدانستید که نام پایتخت قرقیزستان بیشکک است و مساحت آن از استان کرمان کمتر است ؟
آیا میدانستید که بیش از صد میلیــــــــارد کهکشان تا به اکنون در جهان شناسایی شده اند ؟
آیا میدانستید که اسب ماده سی دندان و اسب نر سی و شش دندان دارد ؟
آیا میدانستید که سیاره اورانوس پانزده قمر ? ماه ? دارد ؟
آیا میدانستید که زمین از حیث بزرگی پنجمین و از حیث فاصله با خورشید ، سومین سیاره منظومه شمسی است؟
آیا میدانستید که کنگوکینشاسا همان کشور زئیر میباشد ؟
آیا میدانستید که زهر مار کبری بیشتر بر روی مراکز تنفسی اثر کرده و باعث خفگی صید می‌شود ؟
آیا میدانستید که بیشتر سردردهای معمولی از کم نوشیدن آب میباشد ؟
آیا میدانستید که کشور بلغارستان از نصف استان کرمان هم کوچکتر است ؟
آیا میدانستید که اندونزی چهارمین کشور پر جمعیت دنیا بعد از چین و هند و آمریکا می باشد ؟
آیا میدانستید که ایرانی ها روزانه بطور متوسط حتی نصف استکان هم شیر نــــــمیخورند ؟
آیا میدانستید که شواهد نشان داده است که انسان از هفتاد هزار سال پیش لباس بر تن میکرده است ؟
آیا میدانستید که نامهای قدیمی ترکیه ، روم شرقی و عثمانی بوده است ؟
آیا میدانستید که دود سیگار موجود در محیط بیشتر از مصرف مواد قندی در پوسیدگی دندانهای کودکان نقش دارد ؟
آیا میدانستید که پروانه ها، چشم های مرکب دارند که تعداد آنها گاهی به هجده هزار می رسد ؟
آیا میدانستید که یک نوع پشه وجود دارد که در ثاتیه هزار بار بال میزند ؟
آیا میدانستید که نمک از پنج هزار سال پیش در سفره ما انسانها بوده است ؟
آیا میدانستید که ستارگان آبی داغتر از خورشید و قرمز ها سردتر از آن هستند ؟
آیا میدانستید که استرس تا 5 برابر سیستم ایمنی بدن را پایین می آورد ؟
آیا میدانستیدکه اگر تمام رگهای خونی را در یک خط بگذاریم تقریبا 97000 کیلو متر میشود ؟
آیا میدانستید که قویترین نیروهای دنیا بترتیب عبارتند از : نیروی هسته ای ، الکترو مغناطیس و نیروی جاذبه ؟
آیا میدانستید که ما حتی در روزهای ابری هم در معرض اشعه بنفش خورشید می باشیم ؟ بین هفتاد تا هشتاد درصد از این نور میتواند به راحتی از ابرها ردّ شوند !
آیا میدانستید که بی رحم ترین حشره دنیــا حشره دعا خوان ماده است ؟ هنگامی که حشـــره ماده از همسرش باردار می شود، به آن نیش می زند و همسر نیمه جان پس از جفتگیری غذای لذیـذی برای حشـره ماده میشود !
آیا میدانستید که خطر بیماری قلبی و سرطان ریه در افراد غیر سیگاری که در خانه در معرض دود سیگار اطرافیانشان هستند، بیست و پنج درصد بیشتراز دیگران است ؟
آیا میدانستید که آب دریا بهترین ماسک زیبای پوست است ؟ البته بخاطر منیزیم و املاح معدنی موجود در آب دریا میباشد !
آیا میدانستید که پیشانی انسان مرکز دمای انسان است ؟ یعنی اگر شما دمای پیشانیتان را تغییر دهید دمای بدنتان هم به همان انداره تغییر میکند این یکی از دلایلی است که وقتی ما می خواهیم ببینیم که آیا تب داریم یا نه دستمان را روی آن میگذاریم !
آیا میدانستید که اگر روند شیوع سرطان درهمین حد بماند حدود سی و پنج درصد احتمال دارد که شمادر طول زندگی تان به یکی از انواع سرطان مبتلا شوید ؟
آیا میدانستید که جنین بعد از هفته هفدهم خواب هم میتواند ببیند ؟
آیا میدانستید که گربه و سگ هر کدام پنج گروه خونی دارند و انسان فقط چهار گروه ؟
آیا میدانستید که روباه ها همه چیز را خاکستری میبینند ؟
آیا میدانستید که اسبها در مقابل گاز اشک آور مصون اند ؟
آیا میدانستید که زرافه ایستاده وضع حمل می‌کند و نوزادش از فاصله 180 سانتی متری به زمین میافتد ؟
آیا میدانستید که تعداد 1300 کره زمین در سیاره مشتری جای می گیرد ؟
آیا میدانستید که رود دجله به خلیج فارس میریزد ؟
آیا میدانستید که 85% گیاهان در اقیانوسها رشد میکنند ؟
آیا میدانستید که اولین تمبر جهان در سال 1840 در انگلستان به چاپ رسید ؟
آیا میدانستید که سریعترین پرنده شاهین است و میتواند با سرعت 200 کیلومتر در ساعت پرواز کند ؟
آیا میدانستید که اولین اتومبیل را مظفرالدین شاه قاجار به ایران وارد کرد ؟
آیا میدانستید که قدرت بینایی جغد 82 برابر قدرت دید انسان است ؟
آیا میدانستید که در شیلی منطقه ی صحرایی وجود دارد که هزاران سال است در آن باران نباریده است ؟
آیا میدانستید که هر 50 ثانیه یک نفر در دنیا به بیماری ایدز مبتلا میشود ؟
آیا میدانستید که وزن اسکلت انسان بالغ بر سیزده تا پانزده کیلوگرم است ؟
آیا میدانستید که خرس قطبی هنگامی که روی دو پا می‌ایستد حدود سه متر است ؟
آیا میدانستید که زرافه میتواند با زبانش گوشهایش را تمیز کند ؟
آیا میدانستید که زرافه تار صوتی ندارد و لال است و نمیتواند هیچ صدایی از خود در آورد ؟
آیا میدانستید که هر عنکبوت تار ویژه خود را دارد و هیچگاه تارهای آنها به هم شبیه نیستند ؟

10 جمله ای که آقایون از شنیدنش وحشت دارند


10 جمله ای که آقایون از شنیدنش وحشت دارند




بــطور حتم موارد بسیار زیادی وجود دارند که یک مرد هیچ وقـت نـمی خـواهـد از زبان همسرش بشنود. "بریم خرید" یـکی از آنهاست. با شنیدن چنین عباراتی متوجه خواهید شـد کـه کل بعدازظهرتان در کنار اتاق پرو خانم تلف خواهد شـد. "تــو مـثـل پـدرت هسـتـی" یـکی دیـگر از این عبارات نـا گـوار اسـت و بـدتـر از آن شنـیـدن " تـو مـثـل پـدرم رفتار مـی کـنـی" اسـت که می تواند به طور جدی مردها را آزار دهـد. در ایـن قـسـمـت چـنـد نـمـونـه از وحـشتـنـاک ترین، مــهیب ترین، دلخراش ترین و آزاردهنده ترین کلماتی را که یـک زن می تـوانـد در بـرابـر شوهرش بـر زبان بیاورد را ذکر کرده ایم.

10- من داشتم فکر می کردم که ...
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــ
اگر او به شما بگوید که " من فکر می کنم..." شما واقعا باید با مسئله جدی برخورد کنید. من با شما شرط می بندم که موضوع بحث چیزی جز ازدواج، ارتباط جن*سی و یا یک پایان تلخ نخواهد بود. خانم ها معمولا چنین مسائلی را به روش های مختلف بیان می کنند مثلا: "تو چرا منو دوست داری؟" و یا "آیا تا حالا در مورد آینده فکر کردی؟". در برخورد با این مسائل شما باید همیشه یک راه فرار زیرکانه در سر داشته باشید و چه کاری بهتر از تغییر موضوع بحث.

9- مرد باش
ــــــــــــــــــــ
هیچ چیز به اندازه زیر سوال بردن مردانگی آقایون دردآور نیست. شما می توانید به راحتی مردانگی خود را با سبیلتان! اثبات کنید و از این طریق او را شرمنده کنید. اما اگر نمی خواهید کار به این جا کشیده شود می توانید موضوع بحث را عوض کنید. به عنوان مثال "آیا تو خودت یک زن کاملی؟ شاید به خاطر همینه که اینقدر غر میزنی"

8- پدر و مادرم می خواهند تو را ببینند
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــ
مفهوم این عبارت از دو مورد خارج نیست:

- رابطه شما کاملا جدی می شود و اتفاقات مهمی در حال وقوع است.

- قرار است تا مشکلات روانی شما در زیر میکروسکوپ روان شناسی خانواده مورد بررسی قرار گیرد.

تنها کاری که از دست شما بر می آید این است که امیدوار باشید تا پدر خانواده به یاد تعمیر آن چند سیم چین قدیمی که دارد نیفتد.

7- سرم درد میکنه
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــ
عبارت مذکور به این معناست که امشب ابراز عشق و علاقه تعطیل است، رفیق. اما شما در این مورد هم می توانید او را گول بزنید. اگر احساس می کنید که او اصلا دوست ندارد که شهوت شما را فرا بگیرد، می توانید یک عدد آسپرین برای سردردش به او بدهید. این کارخود به خود همه چیز را روبه راه می کند.

6- نامزد قبلیم این کار رو نمی کرد
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــ
چون شما هیچ وقت در مورد روابط قبلی خود با او صحبت نمی کنید به همین دلیل انتظار ندارید که او هم در این مورد با شما صحبت کند. در چنین شرایطی او شما را علنا با مردی مقایسه می کند که خودش او را به زباله ها سپرده! اوه، خدای من، خیلی سریع از خودتان دفاع کنید.


5- به چی فکر می کنی؟
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ
خانم ها خیلی کنجکاو هستند. آنها باید از تمام افکار، احساسات، علایق، عقاید، گمان ها و اشارات شما سر دربیاورند. از سوی دیگر آقایون اصلا دوست ندارند که در مورد همه چیز کاوش کنند و بحث راه بیندازند. سکوت آنها را بیشتر راضی نگه می دارد.

4- به نظرت اون خوشگله؟
ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــ
مطمئنا او شما را دیده که در حال نگاه کردن به آن خانم زیبا که عقل و هوش را از سر میبرد بوده اید. اصلا مهم نیست که تا چه حد زیرکانه و پنهانی نگاه می کردید، در هر حال او متوجه شده است. بنابر این اگر بگویید "نه" او می داند که شما دروغ می گویید و بحث و جدل آغاز خواهد شد. پس باز هم زمان استفاده از حقه های هنرمندانه است: "یک کم، ولی خیلی چاقه" و بعد هم برای اتمام قضیه دعا کنید.

3- چه تغییری کردم؟
ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــ
به طور حتم اگر نتوانید تشخیص دهید گرفتار درد سر بزرگی می شوید. و هر چه مدت زمان بیشتری را برای جواب دادن صرف کنید او نا امید تر شده و شما را احمق تر فرض می کند. زمانی که شما بالاخره فریاد می کشید " اوه، مدل موها تو عوض کردی!" او از عصبانیت منفجر می شود و گوشواره های جدیدش را به زمین پرتاب می کند و میرود.

2- دوستم نامزد کرده / باردار شده
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــ
شاید این عبارت در نگاه اول بی خطر به نظر برسد البته تا زمانیکه صدای او نازک نشده و نا امیدی در آن موج نزند. شما باید بدانید که منظور واقعی او چیست: " کی ما نامزد می کنیم / بچه دار می شویم؟" مسیر انحرافی فوق العاده در این قسمت این است که به ظاهر وانمود کنید که همه چیز را قبول می کنید. اما متاسفانه هیچ کاری از دست شما بر نمی آید هنگامی که او به کنار شما بیاید و با صدای آرام بگوید: "من باردارم". موفق باشی رفیق.

1- ما باید با هم صحبت کنیم
ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــ
به خاطر داشته باشید که هیچ چیز مثبتی در مورد این عبارت وجود ندارد. شما باید انتظار بر هم خوردن رابطه و یا شرکت در یک بحث طولانی که چطور نمی تواند نیازهای او را براورده کنید را داشته باشید. به هر حال هیچ یک از موارد ذکر شده خوشایند نیستند و نمی توانید کار چندانی نسبت به آن انجام دهید. این عبارت یک ضربه شست واقعی است. حال تصور کنید که او از شما سوال کند " تو فکر می کنی من چاقم؟" هیچ چیز بدتر، نیشدارتر و آزاردهنده تر از این وجو ندارد. به هر حال همه چیز به خودتان بستگی دارد.

راه فرار
ــــــــــــــــــــ
در حالیکه هیچ یک از مردها دوست ندارند که عبارات مذکور را بشنوند، ولی متاسفانه مجبور هستند. بعضی از آنها را می توان تا حدودی تحمل کرد اما تنها کاری که می توانید انجام دهید این است که خود را برای شنیدن آنها آماده کنید

60 ضرب المثل در مورد ازدواج !

از میان ضرب‌المثل‌های ملل مختلف و همین طور سخنان شخصیت‌های بزرگ جهان پیرامون ازدواج شصت مورد را انتخاب کرده‌ایم. بسیاری از این حرف‌ها جنبه شوخی و مزاح دارد اما تعداد دیگری از آنها شاید وصف حال من و شما باشد! همین طور قسمت دیگری از این گفته‌ها می تواند برای عده‌ای حکم کلید راهنما را داشته باشد.


1-هنگام ازدواج بیشتر با گوش‌هایت مشورت کن تا با چشم‌هایت. (ضرب‌المثل آلمانی)

2- مردی که به خاطر ”پول ” زن می‌‌گیرد، به نوکری می‌رود. (ضرب‌المثل فرانسوی )

3- لیاقت داماد، به قدرت بازوی اوست. (‌ضرب‌المثل چینی)

4- زنی سعادتمند است که مطیع ”شوهر” باشد. (ضرب‌المثل یونانی)

5- زن عاقل با داماد ”بی‌پول ” خوب می‌سازد. (ضرب‌المثل انگلیسی)

6- زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. (ضرب‌المثل انگلیسی)


7- زن و شوهر اگر یکدیگر را بخواهند در کلبه‌ی خرابه هم زندگی می‌کنند. (ضرب‌المثل آلمانی)

8- داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش‌صورت و بی‌لیاقت. (ضرب‌المثل لهستانی)

9- دختر عاقل، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می‌دهد. (ضرب‌المثل ایتالیایی)

10- داماد که نشدی از یک شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته‌ای. (ضرب‌المثل فرانسوی)

11- دو نوع زن وجود دارد؛ با یکی ثروتمند می‌شوی و با دیگری فقیر. (ضرب‌المثل ایتالیایی)

12- در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه کن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق کن. (ضرب‌المثل آذربایجانی)

13- برای یافتن زن می‌ارزد که یک کفش بیشتر پاره کنی. (ضرب‌المثل چینی)

14- تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب کن. (ضرب‌المثل چینی)


15- اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر. (ضرب‌المثل اسپانیایی)

16- اگر زنی خواست که تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج کن اما پولت را از او دور نگه‌دار. (ضرب‌المثل ترکی)

17- ازدواج مقدس‌ترین قراردادها محسوب می‌شود. (ماری آمپر)

18- ازدواج مثل یک هندوانه است که گاهی خوب می‌شود و گاهی هم بسیار بد. (ضرب‌المثل اسپانیایی)

19- ازدواج، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است. (ضرب‌المثل فرانسوی)

20- ازدواج کردن و ازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است. (سقراط)


21- ازدواج مثل اجرای یک نقشه جنگی است که اگر در آن فقط یک اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیرممکن خواهد بود. (بورنز)

22- ازدواجی که به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می‌رود. (رولاند)

23- ازدواج همیشه به عشق پایان داده است. (ناپلئون)

24- اگر کسی در انتخاب همسرش دقت نکند، دو نفر را بدبخت کرده است. (محمد حجازی)

25- انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست، ولی می‌توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب کنیم. (خانم پرل باک)

26- با زنی ازدواج کنید که اگر ”مرد ” بود، بهترین دوست شما می‌شد . (بردون)

27- با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصل‌های خسته‌کننده او را اصلاً نخوانید. (سونی اسمارت)

28- برای یک زندگی سعادتمندانه، مرد باید ”کر” باشد و زن ”لال”. (سر وانتس)

29- ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ ”شجاعت” می‌خواهد. (کریستین)

30- تا یک سال بعد از ازدواج، مرد و زن زشتی‌های یکدیگر را نمی‌بینند. (اسمایلز)

31- پیش از ازدواج چشم‌هایتان را باز کنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. (فرانکلین)

32- خانه بدون زن، گورستان است. (بالزاک)

33- تنها علاج عشق، ازدواج است. (آرت بوخوالد)

34- ازدواج پیوندی است که از درختی به درخت دیگر بزنند، اگر خوب گرفت هر دو ”زنده” می‌شوند و اگر ”بد” شد هر دو می‌میرند. (سعید نفیسی)

35- ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی، سه سال جنگ و سی سال تحمل! (تن)

36- شوهر ”مغز” خانه است و زن ”قلب” آن . (سیریوس)

37- عشق، سپیده‌دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق. (بالزاک)

38- قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه‌ای نیستم. (لرد لوچستر)

39- مردانی که می‌کوشند زن‌ها را درک کنند، فقط موفق می‌شوند با آنها ازدواج کنند. (بن بیکر)

40- با ازدواج، مرد روی گذشته‌اش خط می کشد و زن روی آینده‌اش. (سینکالویس)

41- خوشحالی‌های واقعی بعد از ازدواج به دست می‌آید . (پاستور)

42- ازدواج کنید، به هر وسیله‌ای که می‌توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یک همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می‌شوید. (سقراط)

43- قبل از رفتن به جنگ یکی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن. (یک دانشمند لهستانی)

44- مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. (کارول بیکر)

45- من تنها با مردی ازدواج می‌ کنم که عتیقه‌شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم. (آگاتا کریستی)

46- هر چه متأهلان بیشتر شوند، جنایت‌ها کمتر خواهد شد. (ولتر)

47- هیچ چیز غرور مرد را به اندازه‌ی شادی همسرش بالا نمی‌برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می‌داند . (جانسون)

48- زن ترجیح می‌دهد با مردی ازدواج کند که زندگی خوبی نداشته باشد، اما نمی‌تواند مردی را که شنونده خوبی نیست، تحمل کند. (کینهابارد)

49- اصل و نسب مرد وقتی مشخص می‌شود که آنها بر سر مسائل کوچک با هم مشکل پیدا می‌کنند. (شاو)

50- وقتی برای عروسی‌ات خیلی هزینه کنی، مهمان‌هایت را یک شب خوشحال می‌کنی و خودت را عمری ناراحت! (روزنامه‌نگار ایرلندی)

51 – هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی‌کند. (ضرب‌المثل اسکاتلندی)

52 – با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن. (ضرب‌المثل آلمانی)

53 – تا ازدواج نکرده‌ای نمی‌توانی درباره‌ی آن اظهار نظر کنی. (شارل بودلر)

54 – دوام ازدواج یک قسمت رویِ محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا. (ضرب‌المثل اسکاتلندی)

55 – ازدواج پدیده‌ای است برای تکامل مرد. (مثل سانسکریت)

56 – زناشویی غصه‌های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می‌کند . (ضرب‌المثل آلمانی)

57 – ازدواج قرارداد دو نفره ای است که در همه دنیا اعتبار دارد. (مارک تواین)

58 – ازدواج مجموعه‌ای از مزه‌هاست هم تلخی و شوری دارد؛ هم تندی و ترشی و شیرینی و بی‌مزگی. (ولتر)

60 – تا ازدواج نکرده‌ای نمی‌توانی درباره آن اظهار نظر کنی. (شارل بودلر)

تبعیضات ظالمانه بین زن و مرد

اگر مردی زن نگیرد عاقل است ولی اگر زنی شوهر نکند ، «بیخ ریش پدرش مانده» است
اگر مرد شبها تا صبح بیرون از منزل بماند ، «مهمانی» بوده است ولی اگر زن بعد از غروب آفتاب به منزل بیاد «ددر» رفته بوده و رفیق دارد
اگر مرد با خشونت صحبت کند «لحن مردانه» دارد و اگر زن با خشونت حرف بزند «بی ادب و دریده» است
اگر مرد ضیف النفس و سهل انگار باشد «جوانمرد» است ولی اگر زن بردبار و با گذشت باشد «بی عرضه و شلخته» است
اگر مرد ساعتها با کسی در گوشی صحبت کند «کسب اخبار» است و اگر زنی قدری حرف بزند «وراج» است
اگر مرد در حضور دیگران به زنش محبت کند و او را ببوسد «مهربان و وفادار» است ولی اگر زن اینکار را بکند «بی حیا» است
اگر مرد پر خور باشد «خوش اشتهاء» است ولی اگر زن پر خور باشد «شکمو» است
اگر مرد چهل سال داشته باشد «جوان» است و اول چلچلیش ولی اگر زنی سی و پنج سال بیشتر داشته باشد «مادر فولاد زره» است
اگر مرد خراّج باشد «دست و دل باز است» و اگر زنی خراّج از آب در بیاید «خانه خراب کن» است
اگر مرد خسیس باشد «مقتصد و صرفه جو» است و اگر زن بخیل باشد «گدا» است
اگر مرد موهایش سفید شده باشد «پخته و موقر» است ولی اگر زن موهایش قدری خاکستری باشد «عجوزه و پیر کفتار» است
اگر مرد کم حرف باشد «متین و سنگین» است ولی اگر زن کم حرف بزند «از خود راضی و اخمو» است
اگر مرد سبیل داشته باشد ولو هر قدر دراز و گنده و بد قواره «علامت مردانگی و زینت» است ولی اگر زنی موئی در صورت داشته باشد «وای خدا بدور» نگو نگو

چگونه مردم را به خود جذب کنیم

راهکار 1
لبخند اثر بخش

وقتی می خواهید با کسی سلام و احول پرسی کنید ، ابتدا لبخند نزنید ، چون ارزش لبخندتان را از بین می برید . سعی کنید ،لحظه ای به صورت او خیره شوید ، سپس مکث کنید .

وضعیت روحی او را به طور کامل بررسی نمایید .

آن گاه با لبخندی عمیق ، گرم و سرشار از توجه و علاقه به او نگاه کنید ، لبخندی که چشمان تان را هم فرا گیرد .

این لبخند مانند موجی گرم و گیرا ، مخاطب شما را دربر می گیرد .

با این تأخیر کوتاه مخاطب شما احساس می کند که این لبخند ، صادقانه و فقط متعلق به اوست .
راهکار 2 -برای زنان
زبان نگاه

فکر کنید ،چشمان تان با شیرینی لذیذ و دلنشینی به چشمان مخاطب تان چسبیده است .

حتی بعد از پایان سخنان تان نیز به نگاه های تان ادامه دهید . لازم است سویی دیگر را بنگرید ، این کار را به آهستگی و بدون جلب توجه انجام دهید ، آخرین چسبندگی های شیرینی را آن قدر بکشید تا سرانجام تمام شود .
راهکار 3 - برای مردان
زبان نگاه

هنگام حرف زدن با مردان ، ازروش نگاه های پرنفوذ استفاده کنید . ولی زمانی که می خواهید دربارة مسائل شخصی صحبت کنید ، از نگاه های کوتاه تری استفاده کنید . تا مخاطب تان احساس نکند مورد تهدید قرار گرفته یا منظور شما را به درستی درک نکرده است .

ولی در برخوردهای روزمره ، ارتباط چشمی خود را به تدریج افزایش دهید و وقتی با زنی همکلام شدید ، ازاین شیوه بیشتر استفاده کنید .

مزاحمین نوامیس در تاکسی

هدف از این نوشته پیدا کردن راه حل هایی برای خانومهاست که به هر دلیلی مجبورند تاکسی سوار بشند و در مورد مزاحمتهایی که پیش میاد نمی دونند چیکار باید بکنند بخصوص اونهایی که سنشون کمتره.

همچنین اطلاع رسانی به برخی از آقایون که احیانا متوجه نمی شند بغل دستشون تو تاکسی چی میگذره و اینکه این آزار هر روز امکان داره برای کسی که دوستش دارند اتفاق بیفته بدون اینکه اونها بفهمند و بدون اینکه اون بتونه کاری بکنه.
واقعیت اینه که تعداد افرادی که در تاکسی موجب آزار ج*ن*س*ی خانومها میشند خیلی بیشتر از اونیه که شما تصور می کنید ولی از این مشکل اطلاعی ندارید چون تربیت و فرهنگ ما از خانومها میخواد که در این باره حرفی نزنند.شاید بعضی قسمتهای این نوشته برای بعضی آقایون تعجب انگیز و عجیب باشه و حتی ممکنه بنظر خیلی افراطی بیاد ولی متاسفانه عین واقعیته.

بعضی از این موارد ممکنه در جاهای دیگه مثل مترو یا صف های مختلط خیلی بهم فشرده هم کاربرد داشته باشه.

مزاحمت در تاکسی یعنی چی؟
در اینجا منظور از فرد مزاحم در تاکسی کسی یه که از فضای تنگ و بیش از حد صمیمی تاکسی استفاده میکنه تا از خانمی که کنارش نشسته از طریق تماس فیزیکی استفاده ج*ن*س*ی ببره.
فرد مزاحم معمولا کیفش رو بصورت عمودی بین پاهاش قرار میده و یا اینکه کیفش رو میذاره روی پاش و مثلا به بهانه روزنامه خوندن روزنامه شو پهن میکنه( در هر دوی این حالت ها دید اطرافیان محدود میشه).بعد اقدام به ایجاد تماس فیزیکی ناخواسته با خانمی که کنارش نشسته می کنه ( واضحتر بگم؟! یعنی مثلا دست میکشه رو پای طرف یا بازو و آرنجشو فشار میده تو سینه خانمه . ) بعضیا هم به بهانه در اوردن پول از جیب شلوارشون اینکارو انجام میدند.

خانم ها چکار کنند:

قبل از مزاحمت:
اگر تنها هستید و در مسیری رفت و آمد می کنید که احتمال اینجور مزاحمتها بیشتره حتی الامکان عقب ننشینید و صبر کنید تا یه تاکسی بیاد که صندلی جلوش خالی باشه. مطمئنا آرامش و امنیت شما بیشتر از چند دقیقه دیررسیدن ارزش داره. تا وقتی که خودتون به خودتون اهمیت ندید هیچکس دیگه ای هم برای شما اهمیت قائل نمیشه.

اگر تاکسی خطی سوار می شید و آقایی روی صندلی جلو نشسته به راننده بگید که ازش بخواد بره عقب بشینه اگه قبول کرد مودبانه معذرت خواهی و تشکر کنید اگر قبول نکرد برید سوار ماشین بعدی بشید.
خیلی وقتها انقدر ها هم مهم نیست که دیرتون میشه چون اول از همه خودتون باید یاد بگیرید که آرامش و امنیت جسم و روان شما حق شماست و از هر چیز دیگه ای مهمتره.

اگر در مسیری که احتمال اینجور مزاحمتها توش زیاده رفت و آمد می کنید ومجبورید عقب بنشینید می تونید ازراننده بخواید که دو نفر حساب کنه اینجوری به اندازه یه نفر فضای خالی کنارتون میمونه.

اگر مجبورید عقب بنشینید و دو مسافر دیگه مرد هستند هیچوقت وسط ننشینید .بلکه پیاده بشید تا اون دو تا آقا کنار هم بنشیند بعد دوباره سوار شید.

فکر نکنید که افراد مزاحم حتما شلوار پیله دار و پیرهن بنفش می پوشند. اصولا این فکر که به این آقاهه اینکارا نمی یاد یا اینکه این خیلی پیره یا خیلی بچه ست و کاری نداره و اینجور چیزا بالکل غلطه. متاسفانه این جور مزاحمین در تمام سنین و تیپ ها دیده می شند و جالب اینکه بالای 90% شون ظاهر موجه و نسبتا قابل قبولی دارند و تا آدم خودش نبینه باور نمی کنه اینکاره باشند.( مواردی با کیف سامسونت و کت و شلوار هم دیده شده)

اگر به هر دلیلی عقب نشستید کیفتونو روی پاتون نذارید چون باعث میشه که دید مسافر سوم محددود بشه و فرد مزاحم با خیال راحت تر به کارش برسه. می تونید کیفتونو ( اگه جا میشه) بین خودتون و فرد مزاحم قرار بدید یا اینکه بذاریدش در فاصله بین پاهاتون و صندلی جلو.

از قبل چندبار موقعیت های مختلف رو توی ذهنتون تصور کنید و عکس العمل مناسبی رو انتخاب و توی ذهنتون تمرین کنید تا آمادگی داشته باشید و در مواقعی که لازم میشه هول نشید.

اعتماد به نفستون رو افزایش بدید و محکم باشید. درسته که در این اجتماع چیز زیادی از حقوق انسانی نداریم ولی شما هم حق دارید از همون چیزی که موجود هست به اندازه دیگران استفاده کنید. همه اون چیزایی که تحت عنوان دختر خوب و سر به زیر و دختر آروم و معصوم فرو کردند توی مغزتون بریزید دور. (هرچند که ممکنه منافاتی هم نداشته باشه) در درجه اول شما یک انسان هستید و هیچ انسان دیگه ای این حق رو نداره که شما رو آزار بده . شما هم این حق رو بهش ندید.


در هنگام اتفاق افتادن مزاحمت:
اگر احساس کردید که بدن فرد کناری به شما برخورد میکنه زمان رو به شک و نردید نگذرونید و بیخودی خودتون به در و پنجره نچسبونید و بیرونو نگاه نکنید. خیلی واضح و صریح نگاه کنید که این کیف طرفه یا مثلا دستشه. طوریکه خود اون فرد هم متوجه عکس العمل شما بشه.

نترسید و عکس العمل های عصبی نشون ندید. ضعف نشون دادن شما باعث میشه که طرف خودش رو قوی تر احساس کنه.

در صورت مزاحمت ترجیحا فحش و فحش کاری نکنید جیغ جیغ هم نکنید چون در اینصورت انگشت اتهام به سمت خود شما برمیگرده هیچ کس هم به کمکتون نمیاد. همه می دونیم در فرهنگ ما راجع به خانمهایی که فحش میدند یا صداشون از یه حدی بالاتر میره چی فکر می کنند حتی اگه از حق خودشون دفاع کرده باشند.

کار رو به درگیری فیزیکی نکشونید مگه اینکه کاملا آمادگی روانی و جسمانی لازم رو داشته باشید. این که خانومه یه کشیده میزنه تو گوش آقاهه و آقاهه تحت تاثیر قرار میگیره و راهشو میکشه و میره فقط تو فیلم هاست. اینجا اگه بزنید دو برابرشو (حداقل!) می خورید.احتمال اینکه طرف چاقو و اینا داشته باشه هم که دیگه احتیاجی به گفتن نداره.

روی هیچ کس دیگری حساب نکنید. تجربه نشون داده که بالای 90% نه سایر مسافرین و نه راننده و نه حتی پلیس به شما کمک نخواهد کرد و درخواست کمک شما بی نتیجه میمونه. خودتون باید از پس قضیه بر بیاید.

می تونید یکی از راه حل های زیر رو انتخاب کنید:

بی سروصدا پیاده بشید.

از راننده بخواید نگه داره ، با صدای بلند که سایرین هم بشنوند اعلام کنید که چون اون فرد مزاحم شما شده پیاده می شید و پیاده بشید

با صدای بلند و طوریکه سایرین حاضر در تاکسی هم بشنوند از فرد مزاحم بخواید که درست بشینه. حتی الامکان از جملات مودبانه استفاده کنید .تو چشم طرف زل بزنید و سعی کنید محکم باشید و جمله ای که میگید صریحا نشون دهنده این باشه که این فرد مزاحم شما شده تا بقیه هم متوجه بشند مثلا بگید : آقای محترم لطفا دستتونو از روی پای من بردارین.

از راننده بخواید نگه داره، کرایه فرد مزاحم رو بپردازید ( اگه اینکارو نکنید امکان داره که راننده بخاطر کرایه ش از اون فرد طرفداری کنه همچنین می تونید مثلا دو- سه برابرشو بپردازید اونوقت راننده تاکسی دیگه حتما با شما همکاری میکنه ردخور نداره!) و با صدای بلند طوریکه سایرین هم بشنوند به مزاحم بگید که چون مزاحم شما شده باید پیاده بشه. یادتون باشه که باید محکم باشید و جمله تون صریحا نشون دهنده این باشه که این فرد مزاحم شما شده و حتی الامکان چگونگی مزاحمت رو هم روشن کنه تا بقیه هم متوجه بشند . دو حالت داره یا طرف پیاده میشه که در اینصورت حله یا پیاده نمیشه که در این صورت شما پیاده بشید . فرقش با حالت اول اینه که اونجا فرد مزاحم به راحتی به مقصدش میرسه ولی در اینجا کاملا قهوه ای شده به مقصد میرسه!

یکی از دوستان می گفت که توی کیفش یک سوزن خیلی بلند و تیز داره از اونا که بهش میگن سوزن جوالدوزی یا سوزن طویله. وقتی کسی توی تاکسی مزاحمش میشه سوزن رو در میاره و به طرف نشون میده. اگه بس کرد که فبها اگه نکرد سوزن رو میزنه به دستش!


برای اونهایی که خیلی پایه هستن : اونور آب یه سایتی راه انداختن که خانوما با موبایلشون از کسی که مزاحمشون شده عکس میگیرند و اونجا منتشر می کنند که البته با توجه به شرایط اینجا من بهیچ وجه اینکارو توصیه نمی کنم.

شما ممکنه هرکدوم از این راه حل ها رو بنا بر موقعیت و شرایط انتخاب کنید اما مهم ترین چیز اینه که ساکت نمونید و عکس العمل نشون بدید. ساکت موندن شما یعنی عذاب کشیدن شما و لذت بردن فرد مزاحم.از طرفی عکس العمل خیلی افراطی و نسنجیده هم ممکنه شما رو به دردسر بندازه. ولی مطمئن باشید نشون دادن عکس العمل مناسب زشت و قبیح نیست وهیچ کاری نکردن شما نه به نجابتتون اضافه میکنه و نه ارزشتون رو در نظر دیگران میبره بالا. بلکه فقط به فرد مزاحم این پیام رو میده که : "من هیچکاری نمی تونم بکنم تو راحت باش"


آقایون چکار کنند:

عکس العمل نشون بدید!فقط همین.
قطعا منظورم این نیست که با طرف دعوا کنید و کتک کاری راه بندازید.مسئله اینه که این آدمها از روی تجربه یاد گرفتن که هر کاری بخوان می تونند بکنن بدون اینکه کسی بهشون اعتراض کنه و اون خانوم هم می دونه که هیچ کاری نمی تونه بکنه چون زورش به طرف نمی رسه. گاهی حتی یک نگاه سرزنش آمیز و چشم غره از طرف شما کافیه تا فرد مزاحم یه کم هم که شده احساس نا امنی کنه و ادامه نده.

این حرفها که خانومه ..... ست و خودش مرض داره و از قیافه ش معلومه خودش دلش میخواد و از این حرفا رو هم بذارید کنار لطفا. مسلما کسی که دلش بخواد راه های بهتری برای رسیدن به خواسته ش داره تا تاکسی سوار شدن. ضمن اینکه اینجا اصلا بحث این حرفا نیست. بحث اینه که یک نفر آدم در چند سانتی متری شما داره مورد آزار ج*ن*س*ی قرار میگیره و شما بی تفاوتید. همونطور که عزیز شما توی همین تاکسی ها مورد آزار قرار میگیره و دیگران بی تفاوتند.
لازم نیست دعوا کنید و کار به کلانتری بکشه.حتی یک عکس العمل مختصر شما باعث خواهد شد که فضای امنیتی فرد مزاحم بهم بخوره و ادامه نده.


اگر تجربه یا راه حلی دارید لطفا بگید تا اینجا اضافه کنم و مطلب کامل بشه.

واقعیتهایی جالب (عجیب اما درست)

چند واقعیتی که چندان برای ما قابل توجه نیستند اما وجود دارند:
1- وقتی ماه دقیقآ بالای سر شماست وزن شما مقداری کمتر از سایر وقتهاست .
2- آدامس خوردن موقع پوست کردن پیاز از اشک آمدن شما جلوگیری می کند .
3- چشمان شما در همان سایز موقع تولد باقی می مانند اما رشد بینی و گوش هیچ وقت متوقف نمی شود .
4- الکساندر گراهام بل مخترع تلفن هیچ وقت با اختراعش با مادر و همسرش صحبت نکرد چون هردو ناشنوا بودند .
5- ‘. I am’ کوتاهترین و کاملترین جمله زبان انگلیسی هست .
6- ‘ Bookkeeper ’ تنها کلمه در زبان انگلیسی است که سه حرف دوبار پشت سرهم در آن تکرار شده است .
"o,k,e"
7- دست راست هر فرد به طور میانگین 9 سال بیشتر از دست چپش در طول زندگی کار می کند .
8- اگر همه مردم چین پشت سرهم در یک خط راه بروند این خط هیچگاه به خاطر سرعت رشد جمعیت تمام نمی شود .
9- تعداد کسانی که در چین می توانند انگلیسی صحبت کنند بیشتر از آمریکیی هاست .
10- هر کودک با 300 استخوان متولد می شود اما در بزرگسالی تعداد آنها 206 عدد است .
11- طبق تورات (1:20-22) ، جوجه قبل از تخم مرغ به وجود آمده است .
12- بلند ترین نام مکان در دنیا ، مربوط به تپه ای در نیوزلند است . به نام

Taumatawhakatangihangaoauauotameteaturipukakpikima ungahoro
nukupokaiwhenuakitanatahu
13- اگر شما ساعت 07:00 صبح از توکیو با هواپیما به سمت هونولو (پایتخت هاوایی) حرکت کنید ، ساعت 4:30 بعد از ظهر دیروزش به آنجا می رسید .
14- پوشاندن گوش با هدفون در یک ساعت تعداد باکتری های گوش را 700 برابر می کند .
15- کوکولا اصل ، سبز رنگ است .
16- بیشترین نام در دنیا "محمد" است .
17- شما با حبس کردن نفس خود نمی توانید خودکشی کنید .
18- به صورت فیزیکی یک خوک یا گراز نمی تواند به آسمان نگاه کند .
19- با بلند عطسه کردن می توانید یک دنده از قفسه سینه خود را بشکنید یا ترک بندازید و متوقف کردن عطسه باعث قطع شدن جریان خون به گردن و مغز شود و شاید هم مرگ !
20- به حاصلضرب این عبارت دقت کنید:

12,345,678,987,654,321 = 111,111,111 * 111,111,111

هر آنچه که شما نمیدانید !!!

در این دنیای عجیب و غریب از دیدن خیلی از چیزها انسان هاج و واج می ماند و دچار شگفتی میشود و این در حالیست که نمیشود خیلی از چیزها رو باور نکرد !
آیا میدانستید که یک سوسک حمام می‌تواند 9 روز بدون سر زندگی کند تا اینکه از گرسنگی بمیرد
آیا میدانستید که یک کوروکودیل نمی‌تواند زبانش را بیرون بیاورد
آیا میدانستید که حلزون می‌تواند 3 سال بخوابد
آیا میدانستید که به طور میانگین مردم از عنکبوت بیشتر می‌ترسند تا از مرگ
آیا میدانستید که اگر جمعیت چین به شکل یک صف از مقابل شما راه بروند، این صف به خاطر سرعت تولید مثل هیچ‌ وقت تمام نخواهد شد
آیا میدانستید که خطوط هوایی آمریکا با کم کردن فقط یک زیتون از سالاد هر مسافر در سال 1987 توانست 40000$ صرفه‌جویی کند
آیا میدانستید که ملت آمریکا بطور میانگین روزانه 73000 متر مربع پیتزا می‌خورند
آیا میدانستید که چشم‌های شترمرغ از مغزش بزرگتر است
آیا میدانستید که بچه‌ها بدون کشکک زانو متولد میشوند کشکک‌ها در سن 2 تا 6 سالگی ظاهر می‌شون
آیا میدانستید که کوبیدن سر به دیوار 150 کالری در ساعت مصرف می‌کند
آیا میدانستید که پروانه‌ها با پاهایشان می‌چشند
آیا میدانستید که گربه‌‌ها می‌توانند بیش از یکصد صدا با حنجره خود تولید کنند در حالیکه سگ‌ها کمتر از 10 تا
آیا میدانستید که تعداد چینی‌هایی که انگلیسی بلدند، از تعداد آمریکایی‌هایی که انگلیسی بلدند، بیشتر است
آیا میدانستید که دوئل کردن در پاراگوئه آزاد است به شرطی که طرفین خون خود را بر گردن بگیرند
آیا میدانستید که فیل‌ها تنها حیواناتی هستند که نمی‌توانند بپرند
آیا میدانستید که هر بار که یک تمبر را میلیسید 10/1 کالری انرژی مصرف می‌کنید
آیا میدانستید که فوریه 1865 تنها زمانی بود که ماه کامل نشد
آیا میدانستید که کوتاهترین جمله کامل در زبان انگلیسی I am است
آیا میدانستید که اگر عروسک باربی را زنده تصور کنید سایزش 33-23-39 و قدش 2 متر و 15 سانتی‌متر خواهد بود با گردنی 2 برابر بلندتر از یک انسان نرمال
آیا میدانستید که تمام خرسهای قطبی، چپ دست هستند
آیا میدانستید که اگر یک ماهی قرمز را در یک اتاق تاریک قرار دهید، کم کم رنگش سفید می‌شود
آیا میدانستید که اگر به صورت مداوم 8 سال و 7 ماه و 6 روز فریاد بزنید، انرژی صوتی لازم برای گرم کردن یک فنجان قهوه را تولید کرده‌اید
آیا میدانستید که در مصر باستان افراد روحانی تمام موهای بدن خود را می‌کندند حتی ابروها و مژه‌ه
آیا میدانستید که کوتاه‌ترین جنگ در تاریخ در سال 1896 بین زانزیبار و انگلستان رخ داد که 38 دقیقه طول کشید
آیا میدانستید که در 4000 سال گذشته هیچ حیوان جدیدی رام نشده است
آیا میدانستید که هیچوقت نمیتوانی با چشمان باز عطسه کنی
آیا میدانستید که تعداد انسان‌هایی که به وسیله خر کشته می‌شوند، از انسان‌هایی که در سانحه هوایی می‌میرند بیشتر است
آیا میدانستید که چشم‌های ما از بدو تولد همین اندازه بوده‌اند، اما رشد دماغ و گوش ما هیچ‌وقت متوقف نمی‌شوند
آیا میدانستید که هر تکه کاغذ را نمی‌توان بیش از 9 بار تا کرد
آیا میدانستید که در هرم خئوپوس در مصر که 2600 سال قبل از مبلاد ساخته شده است، به اندازه‌ای سنگ به کار رفته که می‌توان با آن دیواری آجری به ارتفاع 50 سانتی‌متر دور دنیا ساخت
آیا میدانستید که اگرتمام رگ‌های خونی را در یک خط بگذاریم، تقریبا 97000 کیلومتر می‌شود
آیا میدانستید که وقتی مگس بر روی یک میله فولادی می‌نشیند، میله فولادی به اندازه دو میلیونیم میلیمتر خم می‌شود
آیا میدانستید که آمریکا تا 50 میلیون سال دیگر دو نیم خواهد شد
آیا میدانستید که عدد 2520 را می‌توان بر اعداد 1 تا 10 تقسیم نمود، بدون آن‌که خارج قسمت کسری داشته باشد
آیا میدانستید که 30 برابر مردمی که امروزه بر سطح زمین زندگی می‌کنند، در زیر خاک مدفون شده‌اند
آیا میدانستید که تنها حیوانی که نمی‌تواند شنا کند، شتر است
آیا میدانستید که شیشه در ظاهر جامد به نظر می‌رسد ولی در واقع مایعی است که بسیار کند حرکت می‌کند
آیا میدانستید که در هر ثانیه بیش از 5000 بیلیون بیلیون الکترون به صفحه تلویزیون برخورد می‌کند و تصویری را که شما تماشا می‌کنید، بوجود می‌آورد
آیا میدانستید که شانس شبیه بودن دو اثر انگشت، یک به 64 میلیارد است
آیا میدانستید که یک لیتر سرکه در زمستان سنگین‌تر از تابستان است
آیا میدانستید که قد انسان تا 20، 25 سالگی و گاها 40 سالگی بلند می‌شود و از چهل سالگی به بعد، قد انسان هر دو سال حدود 6 میلی‌متر کوتاه می‌شود
آیا میدانستید که فقط با از دست دادن یک درصد از آب بدن، احساس تشنگی می‌کنیم!
آیا میدانستید که دهان انسان روزانه یک لیتر بزاق تولید می‌کند
آیا میدانستید که چیتا یا یوزپلنگ سریع‌ترین حیوان خشکی است او در عرض فقط 3 ثانیه 100 کیلومتر در ساعت سرعت می‌گیرد رکوردی که حتی سریع‌ترین خودروهای فراری هم نتوانسته‌اند بشکنند
آیا میدانستید که کرم‌های ابرشیم در 56 روز، 86 هزار برابر خود غذا می‌خورند
آیا میدانستید که تنها قسمت بدن که خون ندارد، قرینه چشم است
آیا میدانستید که شتر در 3 دقیقه 95 لیتر آب می‌خورد.

نامهای منتخب ایرانیان

فاطمه و ابوالفضل نام منتخب ایرانیان 

فاطمه و ابوالفضل نخستین انتخاب خانواده های ایرانی برای نامگذاری فرزندان خود در سال گذشته بود.
به گزارش شبکه خبر، به گفته رئیس سازمان ثبت احوال کشور سال گذشته نام ابوالفضل با فراوانی 330 هزار و 29 نفر که شامل 7/5 درصد افراد ایرانی می شود رتبه اول را به خود اختصاص داد.
آیت اللهی افزود: نام های امیرحسین، مهدی، علی، امیرمحمد و محمد رتبه های دوم تا ششم را در اختیار دارند.

وی درباره فراوانی نام دختران و زنان نیز گفت: انتخاب نام فاطمه با فراوانی 4/4 درصد بیشترین رقم را دارد و اسامی زهرا، مبینا، زینب، مریم و ریحانه در رتبه های بعدی قرار دارند

آدم باید چه جوری باشه؟


اگه سربزیر و متفکر و توی خودش باشه، میگن: افسردگی داره‌، روانیه، سیماش قاطیه!

اگه بگو و بخند و شاد و شنگول باشه، میگن: جلفه، دلقکه، هجوه!

اگه چاق و اضافه وزن داشته باشه، میگن: شکموئه، پرخوره، مال مفت تور کرده!

اگه لاغر و جمع و جور و میزون باشه، میگن: کنسه، نخوره، حمال وارثه!

اگه از حقش دفاع کنه و زیر بار زور نره، میگن: جنجالیه، با همه دعوا داره، خروس جنگیه!

اگه از حقش بگذره و گذشت کنه، میگن: بی عرضه‌س، حیف نون و دست و پا چلفتیه!

اگه اهل تحقیقات و کتاب باشه، میگن: اینو، واسه ما شده آقای مطالعه!

اگه با عیالات متحده‌ش مشکلی نداشته باشه، میگن: زن ذلیله، زن نگرفته، شوهر کرده!

اگه مرد سالار و حرف، حرف خودش باشه، میگن: انگار کلفت آورده!

اگه دست به جیبش خوب باشه و به مردم کمک کنه، میگن: پول پارو می‌کنه، اهل بند و بسته!

اگه اهل بریز و بپاش و ولخرجی نباشه، میگن: پولهاشو انبار می‌کنه، جون به عزرائیل نمی‌ده!

اگه زبون باز و متملق و چاخان باشه، میگن: معاشرتیه، فوق‌العاده‌س، دوست داشتنیه!

و بالاخره اگه راست و درست و بی‌کلک باشه، میگن: هیچی نمی‌شه، به درد لای جرز می‌خوره!

نامه یک مادر به گلشیفته فراهانی؛می‌دانی هالیوود کجاست؟

سلا‌م گلشیفته جان؛این روزها نام تو را از خیلی‌ها می شنوم و در هر مجلس و مهمانی ای نقل زبانهایی.شنیده ام رفته ای به ینگه دنیا و حجابت را از سر برداشته ای و...


گلشیفته جان،وقتی ۲ سال پیش با پسر بزرگم رفتم به سینما که فیلم میم مثل مادرت را ببینم،از بازی گرم و صمیمانه تو همه صورتم از اشک خیس شد،آن لحظه شک نداشتم که همه مادران ایرانی شبیه گلشیفته اند و گلشیفته،نقش پنهانی ا ست از تصویر مادری که هر ایرانی در ضمیرش دارد.مادری که همه وجودش ایثار و از خود گذشتگی است،می سوزد تا نورو گرمی و محبت وحیات ببخشد،"هست"برای آن که فرزندش "باشد."مادری که یک زیبایی آسمانی در رخسارش موج می زند و ترنم لبانش به ذکری الهی،در خانه نور می پراکند.
یادت هست هنگامی که تو با مشت به شیشه کوبیدی و دستت غرق خون شد تا فرزندت نجات یابد،چگونه رسول ملا‌قلی پور در پشت صحنه زار زار گریست؟رسول،چهره مادر خودش را در تو ترسیم کرد.تو زنی شدی به شکل مادر رسول،به شکل مادر همه ایرانی‌ها.این تاج افتخار را رسول بر سرت گذاشت پیش از آن که آن حادثه،آن خبر شوم رخ دهد.
اما حالا‌ تو رفته ای آن ور دنیا و عوض شده ای.می گویند می خواهی ستاره فیلم‌های‌هالیوود شوی.
گلشیفته جان،نمی دانم که مادرت در قید حیات هست یا نه،اما می خواهم به عنوان یک مادر با تو حرف بزنم.دخترم،تو می دانی که‌هالیوود کجاست؟
می دانم که هنر پیشه هستی و به اندازه همه گیس‌های سفید من در شباب عمرت فیلم دیده ای،عمرت دراز باد مادر،اما خبر از دنیای‌هالیوودی‌ها داری؟می دانی این اختاپوس بر هر زنی که چنگ بیندازد تا چه منجلا‌ب‌هایی سقوطش می دهد؟ دخترم،دنیای غربی که تو اکنون به آنجا رفته ای،ترمز بریده است.غرق شدن در تنعمات عجیب و تهوع آور جسمی،دارد مثل موریانه پایه‌های خانواده‌ها رادر غرب می جود...می دانم،می دانم که آنها پیشرفته اند،اما این پیشرفت‌ها چشمت را کور نکند.
دخترم،برای من که مادرم قابل تصور نیست که چگونه یک هنرپیشه زن غربی،در حالی که از استودیو به خانه می آید و تنش به ننگ بوی مردی غریبه آغشته است،می تواند آغوشی پر از عشق را به همسرش هدیه دهد؟ چگونه چنین زنی همراه فرزندش،در برابر پرده سینما یا تلویزیون می نشیند،و صحنه هم آغوشی خود و هنرپیشه ای بیگانه را تماشا می کند؟گلشیفته جان،دنیای رسانه و تبلیغات،خیلی پر هیاهوست مادر جان!مبادا زرق و برق‌هالیوود چشمت را کور کند که گوهر عصمت و عفافت را بدزدند. شهرت،طعم خوشایندی دارد در شباب عمر.شهرت،یعنی پول،احترام،فلشهای پرنور دوربین‌های عکاسی و هلهله و هورای میلیونها هوادار در سراسر جهان.دخترم،هالیوود می تواند تو را به قله شهرت جهان برساند،می تواند نام تورا در تاریخ سینمای جهان جاودانه کند،می تواندحساب بانکی تو را با ارقام نجومی پر کند،دستشان درد نکند،خیلی هم خوب است که به این چیزها می رسی مادر.اما به یاد داشته باش که حتی اگر لباسی از یاقوت برتنت کنند،تاجی از الماس بر سرت بگذارند،و در قصری پر از جواهرات رنگین و افسانه ای ساکنت کنند، جای خانه ای گرم از محبت و هلهله شادمانه کودکت را نخواهد گرفت.این درسی بود که رسول ملا‌قلی پور به تو یاد داد،اما خیال می کنم خوب این درس را یاد نگرفته ای.از تو خواهش می کنم یک بار دیگر بنشین و فیلم میم مثل مادر را ببین؛ببین رسول می خواسته در این فیلم چه چیزرا به تو و به همه دختران ما حالی کند؟
فراموش نکن گلشیفته جان که تو اول یک مادر هستی،بعد یک هنرپیشه،اول یک مادر هستی بعد یک شهروند،اول یک مادر هستی بعد یک...حتی همسر. گلشیفته،هیچ چیز،هیچ چیز در دنیا وجود ندارد که بخواهی برای آن لذت یک مادر پاک و نورانی بودن را از دست بدهی.تمام فرصت‌های درخشان‌هالیوود هم نمی تواند لذت یک لحظه از تجربه شگفتی را که امثال مادر ملا‌قلی پور درک کرده اند به توهدیه بدهد.هنرپیشه باش گلشیفته جان،به فکر ترقی و پیشرفت باش عزیزم، اما قبل از هر چیز یک"مادر"باش.

 

 

---------------- 

 

جواب این مادر یا مادر نما:

مادر عزیز شما معلومه معنی فیلم بازی کردن رو نمیدونید.

فیلم بازی کردن یعنی در فاصله مطالعه فیلم نامه تا آخر فیلم برداری هنرپیشه در حس نقشی که میخواد بازی کنه میره تا اونرو به نحو احسن بازی کنه و بعد از فیلم برداری باید کاملا از حس اون فیلم بیاد بیرون که بتونه نقش های دیگر رو درست ایفا کنه .

حتی گاهی اوقات در فیلم هایی دیده شده که بازیگر در نقش یک مادر در نهایت عاطفه و دلسوزی با فرزندش رفتار میکنه فرزندش را تر و خشک میکنه به اون راه صحیح زندگی آموزش میده و در سکانس دیگه برای امرار معاش و تهیه ملزومات زندگی دست به دزدی آدم کشی و یا حتی تن فروشی میکنه.

هر دوی این سکانس ها فقط و فقط فیلم بازی کردنه و بس!

بازیگر نه مادر دلسوزه نه دزده نه آدم کشه و نه هرزه اون یک بازیگره که نقشش رو مطابق دستور کارگردان ایفا میکنه.

شما بگین اگه یه بازیگری در نقش مثلا عمار یاسر بازی کنه عماره ؟؟؟
یا جای هیتلر بازی کنه هیتلره ؟؟؟ یا باید دقیقا خصوصیات فردیش اینطور باشه ؟؟؟

مادر یا مادرنمای عزیز برو کمی فکر کن تا بفهمی که کور کورانه نصیحت کردی!
به جای این حرفا سعی کن براش دعا کن تا موفقیت اون جهانی تر بشه تا همواره علاوه بر اینکه خیر ببینه نام ایران رو هم پر آوازه کنه .

یه دعای دیگه هم برا ما که اسیر این اوضاع مملکتیم بکن.
دعا کن که یه روز این کشور به حدی پیشرفت کنه که از کل دنیا مردم آرزو کنن رو فرش قرمزی که در حوزه هنری کشور ایران پهن میشه ثانیه ای قدم بزنن و به این کار افتخار کنن.

اگر گفتید فرق ما چیه؟!!!!

اگر گفتید فرق واحد پول ایران و انگلیس چیه؟
در انگلیس شما یک کیف اسکناس می برید و با اوون ماشین می خرید....اما در ایران شما یک ماشین اسکناس می برید و با آن یک کیف می خرید.
اگر گفتید فرق گردش در تهران و پاریس چیه؟
در پاریس هر وقت خواستید گردش کنید از ماشین پیاده می شید و در تهران هر وقت خواستید گردش کنید سوار ماشین می شید.

اگر گفتید فرق یک تخم مرغ در تهران و در مسکو چیه؟
در مسکو اگر تخم مرغ را زیر مرغ بگذارند بعد از 21 روز احتمالا یک جوجه از تخم بیرون می آید....اما در تهران ممکن است از تخم مرغ هر موجودی بیرون بیاید...مثلا یک شتر.

اگر گفتید فرق محل کار ایرانی ها و امریکایی ها چیه؟
مردم امریکا در خانه استراحت می کنند...در اداره کار می کنند و در خیابان تفریح...اما مردم ایران در خانه تفریح می کنند...در اداره استراحت و در خیابان کار.

اگر گفتید فرق یک نویسنده ایرانی با یک نویسنده آلمانی چیه؟
یک نویسنده آلمانی وقتی نوشته هایش چاپ شد معروف می شود و یک نویسنده ایرانی وقتی جلوی چاپ نوشته هایش گرفته شد معروف می شود..

اگر گفتید فرق یک تاجر ایرانی با یک تاجر عرب چیه؟
تاجر عرب از وقتی شناخته شد موفق و خوشبخت می شه.... اما تاجر ایرانی از وقتی شناخته شد ناموفق و بد بخت می شه.

اگر گفتید فرق پلیس راهنمایی و رانندگی ایران با جاهای دیگه دنیا چیه؟
در همه جای دنیا وقتی ترافیک ایجاد بشود سرو کله پلیس راهنمایی و رانندگی پیدا می شود...اما در ایران وقتی سرو کله پلیس پیدا می شود ترافیک ایجاد می شود.

اگر گفتید فرق یک آدم موفق در ایران با سایر نقاط جهان چیه؟
در همه جای دنیا وقتی کسی موفق شود همه به او نزدیک می شوند و با او شریک می شوند و به او کمک میکنند ...اما در ایران وقتی کسی موفق شود همه از او فاصله می گیرند و رابطه شان را با او قطع می کنند و جلوی کارش را می گیرند.

اگر گفتید فرق یک زندانی در ایران با یک زندانی در اروپا و امریکا چیه؟
در اروپا و امریکا وقتی کسی زندانی می شود اعتبارش را از دست می دهد...اما در ایران وقتی کسی زندانی می شود اعتبار به دست می آورد.

اگر گفتید فرق سیستم اداری ایران با سیستم اداری کانادا چیه؟
سیستم اداری کانادا چون کار مردم را راه می اندازد و به آنها کمک می کند از مردم پول می گیرد....اما سیستم اداری ایران چون جلوی کار مردم را می گیرد از آنها پول می گیرد.

اگر گفتید تفاوت دشمن در ایران و جاهای دیگر دنیا چیه؟
در همه جای دنیا وقتی آدم دشمن داشته باشد جلوی کارش گرفته می شود....در ایران وقتی آدم ها دشمن داشته باشند تازه انگیزه کار پیدا می کنند

گزارشی درباره متلک پرانان و پدیده متلک پرانی در سطح شهر



- خانم، شوهر «خانه دار» نمی خواین؟

- سکوت.

- زبونتونو موش خورده؟

به حرف های مرد جوانی که از بد حادثه هم مسیرم شده، توجهی ندارم. راه خودم را می روم و تا از دور دوستانم را می بینم که سر کوچه منتظر ایستاده اند، قدم تند می کنم و انگار که تازه دل و جرات پیدا کرده باشم، بی آنکه همراه مزاحمم را نگاه کنم، می پرسم؛

- آقای نامحترم، شما کار و زندگی نداری؟

مرد کم نمی آورد؛

- نه والله... ما رو که می بینین علاف شماییم، دربست.

دیگر حرفی نمی زنم. اصلاً جواب سوالم را خودم از اول می دانستم. حالا دارم با دوستانم احوالپرسی می کنم. دست می دهیم و با سر و صدا و خنده و شیطنت سوار ماتیز یکی از همراهان می شویم. هنوز راه نیفتاده ایم که مرد جوان با اعتماد به نفس جلو می آید و اشاره می کند که شیشه را پایین بکشیم. ما هم حالا که جمع مان جمع است بدمان نمی آید ضرب شستی به یکی از نمایندگان «اجناس برتر» نشان دهیم. شیشه را پایین می کشم.

- فرمایش؟

- هیچی،...

دوستم گاز می دهد و آقای علاف را در غبار گرد و خاک تنها می گذارد. فرصت نمی شود به او بگویم این روزها درگیر نوشتن گزارشی درباره «متلک پرانی» آقایان در خیابان های شهر هستم. فرصت نمی شود بپرسم آیا حاضر است درباره این رفتار خود «گفت وگو» کند یا نه؟ و فرصت نمی شود حتی چیزی از چهره و سن و سالش در یادم بماند اما «حاضرجوابی» و «طنزپردازی زودبازدهش» به عنوان مشخصه ثابت اغلب جوانانی که دستی در کار تولید و مصرف بی رویه متلک دارند در خاطرم می ماند و از خودم می پرسم اگر مردان تولید و مصرف کننده هستند، ما زنان چه هستیم؟ شکارهای گذری که گاه و بیگاه در خیابانی خلوت یا حتی شلوغ یا در کوچه و راه مدرسه، حتی در دانشگاه و محل کار ناگزیر می شویم نقش شنوندگان این متلک ها را بازی کنیم؟ نمی دانم. شاید در این فرآیند بیمار، ما بیش از هر چیز دیگر نقش «توزیع» را برعهده داشته باشیم.

از دیدگاه جامعه شناسی، متلک رفتاری ارتباطی است و در موقعیتی می تواند شکل بگیرد که طرف دیگری وجود داشته باشد. بنابراین بدون وجود طرف دیگری که مخاطب متلک است، متلک تحقق پیدا نمی کند و از این دیدگاه شاید تنها با حذف زنان برای همیشه، پدیده متلک پرانی هم مطلقاً از بین برود. با این حال کارشناسان امر - منظور متلک سازان و متلک پرانان نیستند البته - برخلاف ضابطان نیروی انتظامی، حذف «متلک شنوندگان» را راهکار مناسبی برای حل این معضل نمی دانند و تاکید دارند متلک پرانی را باید از جنبه های مختلف اجتماعی، روان شناختی و حتی زیست شناختی بررسی کرد.

آقا، شما سرتان به جایی نخورده

«متلک پرانی ممکن است ریشه های روانی، اجتماعی یا زیست شناختی داشته باشد. افرادی که دچار ضایعه مغزی، به ویژه در قسمت پیشانی شده اند یا مثلاً ضربه یی به سرشان خورده است، بیش از سایرین مستعد بروز چنین رفتاری هستند چرا که در این افراد اغلب،کنترل مغز روی رفتارهای غریزی بسیار کم می شود و در نتیجه فرد خواسته های غریزی خود را بدون مهار بیان می کند و در بیان و بروز خشم و انگیزه های جن*سی کنترلی به خرج نمی دهد. بنابراین حتی بیماری های مغزی یا زیست شناختی هم در بررسی علل متلک گویی افراد قابل بررسی و درخور تامل است.» دکتر فربد فدایی روانشناس با این اظهار نظر توجه ما را به اهمیت بررسی علمی و همه بعدی پدیده متلک گویی و پرهیز از ارزش داوری درباره آن جلب می کند. بنابراین توجه داشته باشید شاید واقعاً آقایانی که در کوچه و خیابان دنبال شما راه می افتند و عبارات و الفاظ و القاب شایسته و ناشایست نثارتان می کنند، سرشان به جایی خورده یا از ضایعه یی در منطقه «مخ» رنج می برند. با در نظر گرفتن این شرایط است که شما به جای برافروخته شدن و عصبانیت ممکن است حتی برای این گروه از شهروندان دلسوزی هم بکنید و با تاسی از اینکه بالاخره هر چه نباشد «بنی آدم اعضای یکدیگرند» هدایت شان کنید به نزدیک ترین درمانگاه ممکن. اما خب همیشه هم همه چیز با این مناسبات «بشردوستانه» پیش نمی رود. مساله این است که گاه واقعاً سر متلک گویان به هیچ جا نخورده و در کمال صحت و سلامت عقل اقدام به این رفتارهای رذیلانه می کنند. سیامک جوان 33ساله مجردی که بر خلاف اکثر دوستانش - البته این طور که خودش می گوید - متلک گویی هیچ گونه جذابیتی برایش ندارد، شاهد این مدعاست. او متلک گویی را کار «چیپ» و «بی کلاسی» می داند و می گوید؛ «این یک توحش اخلاقی است که در دوران مدرن شکل گرفته.»

-حالا خودمانیم، خودت تا به حال متلک گفته یی؟

(می خندد) من که نه بابا...

-اگر راستش را بگویی ممکن است از بار گناهانت کم شود.

(با خنده و خجالت) ای بابا... نه به جان خودم من فقط یک بار در عمرم متلک گفتم. تازه آن هم من خودم چیزی نگفتم اما در جمعی بودم که متلک می گفتند.

-به هر حال برای مباشرت و معاونت هم، موارد قانونی در نظر گرفته شده. حالا همان اولین بار چندساله بودی؟

بیست و سه، چهار ساله بودم. موضوع مال خیلی وقت پیش است.



-چه متلکی گفتید؟

با ماشین دوستم بودیم. پشت چراغ قرمز ماندیم و ماشین کناری مان هم خب چند تا دخترخانم بودند. پشت چراغ بود دیگر. گفتیم شوخی کنیم. دوستم اشاره کرد شیشه را بکشند پایین. آنها هم دخترهای شادابی بودند. دوستم خیلی جدی پرسید؛ «ببخشید، دورتون بگردم از کدوم طرفه؟» آنها هم اول متوجه نشدند ما چه می گوییم اما بعدش زدند زیر خنده و ما هم خندیدیم. همین.

-خب شاید بتوان این شیطنت را در مقایسه با متلک های ناراحت کننده یی که در سطح شهر نثار زنان می شود به کلی نادیده گرفت اما فکر می کنی چرا و با چه اهدافی مردان متلک می گویند؟

به نظر من این مساله ریشه فرهنگی و سابقه تاریخی دارد. شما در رمان های قدیمی ایرانی هم می بینید که این مساله وجود دارد مثلاً بزرگ علوی در «چشم هایش» به متلک گویی اشاره می کند. این کار به نظر من در میان همه مردم ایرانی مشترک است، حالا هر کدام به نوعی ممکن است آن را انجام بدهند مثلاً شاید پدربزرگ من هم آن را تجربه کرده باشد. اما من بحث شیطنت را از توحش مردانه جدا می کنم. اینکه چند تا جوان در راه مدرسه به دخترها چیزی می گویند و می خندند الزاماً توحش و بی حرمتی نیست.

-درباره این مرزبندی کمی بیشتر توضیح بده. چون به نظر خیلی شخصی و خودساخته می آید.

ببینید مرد ایرانی همیشه این اجازه را داشته که درباره همه چیز و از جمله زن ایرانی شوخی کند. 2500 سال است که مرد ایرانی این اجازه را دارد و دیگر برایش عادی و حل شده است که چه در خانه و چه در خیابان و چه به شوخی یا حتی جدی به زن بی احترامی کند و او را به عنوان یک انسان نادیده بگیرد. متاسفانه این در ناخودآگاه مرد ایرانی وارد شده و بدتر اینکه اغلب زن ایرانی هم این مساله را پذیرفته و چندان شکایتی بابت آن ندارد. مرزی که من می کشم دقیقاً همین جاست. از این نوع تفکر نسبت به زنان است که خیلی بدم می آید.

جامعه بسته و رفتارهای واکنشی

در بررسی تحلیلی پدیده متلک گویی، «جامعه بسته» شاید متهم ردیف اول باشد؛ جامعه ای که به واسطه وجود انواع محدودیت ها نتوانسته به زندگی اجتماعی شهروندانش شکلی طبیعی بدهد، نسبت به «جوامع باز» بستر مستعدتری را برای رشد و رواج متلک گویی فراهم خواهد کرد.

دکتر فربد فدایی روان شناس در این باره به هیجانات ارضانشده یی اشاره می کند که در وجود شهروندان «جامعه بسته» باقی مانده و زندگی می کند. این روان شناس می گوید؛ «از نظر جامعه شناختی زمانی که احساس خشم یا احساس تمایل جن*سی ارضا نشده در فرد به صورت تلنبارشده باقی مانده باشد و جامعه نیز فرصتی برای ارضای این نیازها به شکل سازنده در اختیار فرد قرار ندهد، این امکان وجود دارد که تظاهر این کمبود را به صورت متلک گویی به زنان در خیابان های شهر ببینیم.» از نظر دکتر فدایی احساس خشم سرخورده یا محرومیت گاه به صورت انحرافی و به شکل رفتارهای آزارنده خود را نشان می دهد. فدایی معتقد است چنین تظاهراتی در مردان بیش از زنان قابل پیگیری است؛ «مردان معمولاً مشکلات روانی و اجتماعی خود را با رفتارهایشان ظاهر می کنند و واکنش هایشان در این زمینه به اصطلاح برون ریز است و خشم و محرومیت خود را به بیرون منتقل می کنند اما زنان دقیقاً برعکس عمل می کنند و خشم و محرومیت شان در بسیاری از موارد به صورت افسردگی و گوشه گیری تظاهر پیدا می کند.» این روان شناس البته در بررسی رفتارهای واکنشی زنان و مردان آموزه های اجتماعی را نیز نادیده نمی گیرد و معتقد است جامعه به مردان یاد می دهد که به دلیل مذکر بودن می توانند هنگام خشم یا ناراحتی عصبانی شوند، فریاد بزنند یا رفتارهای برونگرای دیگری از خود نشان دهند اما همین جامعه از زنان می خواهد اگر احساس محرومیت یا خشم دارند، گوشه خانه بنشینند و اشک بریزند. فدایی ادامه می دهد؛ «این ویژگی البته مختص جامعه ایران نیست و در تمام جوامعی که زن و مرد در آن برابر نیستند و نگاه به زن نگاه به ابزار ارضای جن*سی است نه انسانی از جنس دیگر، چنین معضلاتی وجود دارد. حتی در اروپا هم در کشورهایی مانند ایتالیا و یونان یا به طور کلی در جنوب اروپا و کشورهایی که هنوز از نظر روابط انسانی و اجتماعی به حد اروپای شمالی و غربی نرسیده اند، وضعیت به همین منوال است.»

متلک گویی و رابطه سلطه

نه خانم. این روش های جواد تو مرام ما نیست. من تا به حال نه توی خیابان نه به کسی شماره تلفن داده ام و نه متلک گفته ام. من از روش های دیگری برای آشنایی استفاده می کنم. کسانی که بعد از چند ماه آشنایی و رفت و آمد و همکاری با آنها دوست شدیم و فکر می کردیم آدم حسابی هستند، توزرد از آب درآمدند.

-خب این «مکان امنی» که تو برای آشنا شدن داری، کجاست؟

من در مهمانی ها یا با قرارهای وبلاگی دوست پیدا می کنم نه با متلک پرانی توی کوچه و خیابان و فکر هم می کنم به دلیل محدودیت های اجتماعی است که جوانان به این کارها رو می آورند. اگر جامعه سالم باشد خودش فضای عادی و منطقی را در اختیار آدم ها قرار می دهد تا با هم رابطه برقرار کنند. اما به نظرم تو یک مساله را در نظر نمی گیری و آن هم اینکه خیلی از آقایانی که متلک می گویند اصلاً قصد برقراری رابطه ندارند. همین طوری یک چیزی می گویند که دهان شان مدت طولانی بسته نمانده باشد. خب اینها اغلب بیمارند. این کاری که شما می گویید ناشی از عقده های فروخورده است. البته این آدم ها هم گناهی ندارند چون در جامعه ما روابط با جنس مخالف غیرطبیعی و غیرعادی است. بنابراین عده زیادی از مردم که با جنس مقابل شان روابط عادی ندارند به هر حال باید این کمبود را یک جوری جبران کنند. بنابراین متلک می گویند و خیلی کارهای دیگر هم می کنند که ما نمی دانیم و شما هم نمی دانید. امید متولد سال 1359 است و ظاهراً این طور که خودش می گوید او هم مثل بقیه آقایان اصلاً اهل متلک گویی نیست - نمی دانم پس این همه متلک را چه کسانی می گویند؟ - امید تجربه سفر به چند کشور را هم دارد و می گوید؛ «مثلاً در سوئیس من دیده ام که پسرها و دخترها در خیابان گاهی شوخی هایی با هم می کنند که اصلاً هم ناراحت کننده نبود. به نظرم در حد شوخی های مختصر، این کار بد نیست اما به زبان آوردن حرف های نامربوط را نمی پسندم.»

-مثلاً چه چیزی را نمی پسندی؟

معمولی ترین چیزی که بتوانم به شما بگویم و شما هم بتوانید چاپش کنید، این متلک زشت و جواد «جیگر تو» است. البته بگویم گاهی خانم ها خوب جواب هایی می دهند.

-مثلاً؟

مثلاً یک موردی را که دوستم تعریف می کرد به یک خانمی گفته بود؛ «جیگر تو بخورم» و او هم در جواب آمده بود؛ «با نون بخور سیر بشی». کاوه دوست امید و متولد سال 1361 است اما تجربه متفاوتی دارد. او هم مثل همه آقایان محترم دیگر اهل متلک گویی نیست. اما خاطره دوردستی را به یاد می آورد؛ «کلاس سوم راهنمایی بودم. هر روز از مدرسه که بیرون می آمدیم، دوستانم به دختر مدرسه یی ها متلک می گفتند. در آن جمع هم طوری بود که وقتی تو چیزی نمی گفتی یک جورهایی برایت بد بود. بالاخره یک روز من هم به دختری که داشت از کنارم رد می شد و حتی قیافه اش را هم درست ندیدم یک چیز خیلی بی مزه یی گفتم در این مایه ها که «خانم کجا می ری؟» و از این حرف ها. خب همان موقع خوب بود اما از دو سه روز بعدش خیلی از خودم بدم آمده بود و برای آن دختر دلم می سوخت. همان جا بود که به ذهنم رسید متلک گفتن به خانم ها یک جور رابطه سلطه است. یک رابطه یک طرفه است که تو از زور یا روی بیشتر خودت استفاده می کنی و آن را به طرف دیگر تحمیل می کنی. چند وقت پیش هم دو مامور مترو را دیدم که در یک ایستگاه، دختری را گیر آورده بودند و پشت هم به او چرت و پرت می گفتند و باز احساس نفرتم تجدید شد. آن دو نفر داشتند دختر را له می کردند. او را تحقیر می کردند و او هم طفلکی چیزی نمی گفت.

-البته تو در زمان خودت خیلی پیشرو بودی ظاهراً.حتی افلاطون هم در سوم راهنمایی به رابطه سلطه پی نبرده بود.

(می خندد). شاید شما باور نکنید و حق هم دارید چون اغلب مردان ثابت کرده اند که نباید هم باورتان شود اما من به زن ها هم یک نقد جدی دارم، به خصوص زن های ایرانی.

-بفرمایید.

ببینید در جامعه همه چیز و همه ذهنیت ها جن*سی است و زنان هم استثنا نیستند. مثلاً ممکن است مردی بدون هیچ گونه غرض اضافی و صرفاً با دیدن یک خانم زیبا بخواهد به او بگوید که چقدر زیبایی. او را تحسین می کند اما کمتر زنی است که ظرفیت شنیدن چنین حرف صادقانه و بی غرضی را داشته باشد و آن را به هزار چیز دیگر نسبت ندهد. مثلاً من خودم یک بار دلم می خواست به خانمی که در نهایت سادگی و زیبایی در خیابان از کنارم گذشت این را بگویم. ممکن بود صد سال دیگر هم هرگز آن خانم را دوباره نبینم، هیچ قصدی هم نداشتم اما جرات نکردم حرفی بزنم چون مطمئن بودم یک سیلی خواهم خورد.

تنها یک پله تا رفتارخشونت آمیز

اما آیا متلک پرانی مطلقاً و همیشه رفتاری «ناهنجار» است؟ شاید نتوان به این پرسش هم مثل بسیاری از پرسش های دیگر پاسخی قطعی و کامل داد اما آنچه مسلم است تقریباً در تمام موارد فردی که متلک می شنود با اخلالی در سطح عادی تعاملات خود با دیگران و با محیط اطراف رو به رو می شود و از این منظر، حریم و فضای شخصی خود را از دست می دهد. در همین حال دکتر فدایی نیز «متلک گویی» را مستلزم یک آسیب شناسی عمیق می داند و معتقد است؛ «فرد متلک پران اگر فرصت پیدا کند آمادگی آن را دارد که تمایل خود را که در حال حاضر به صورت کلامی بروز می دهد، حتی به صورت تجاوز جن*سی هم آشکار کند.»

این روانشناس تاکید می کند؛ «رفتار یک متلک پران تنها یک پله با رفتار خشونت آمیز دیگر، یعنی تجاوز جن*سی فاصله دارد و به همین دلیل می تواند در دل خود آسیب های مهم تر و اساسی تری را هم به صورت نهفته حمل کند.» فدایی با تاکید بر اینکه در روزگار قدیم شاید یکی از دلایل آنکه زنان چندان تمایلی برای خروج از خانه نداشتند، همین موضوع متلک پرانی و عواقب آن بود، ادامه می دهد؛ «زنان در آن روزگار چندان تلاشی برای خروج از خانه نمی کردند و اگر هم از خانه بیرون می آمدند، اغلب به همراه محافظ یا با پوششی بسیار سفت و سخت در جامعه حاضر می شدند.»

در این میان برخی متلک پرانان هم هستند که برای متلک پرانی خود کارکردهایی می تراشند. تنها متلک گویی که با پذیرش صادقانه متلک گویی خود باری از دوش ما برمی دارد، حسین مردی متاهل و پدر دو پسر است. او می گوید؛ «از وقتی یادم می آید، از 16 سالگی شاید... بله از همان موقع ها متلک می گفتم.»

-چرا متلک می گفتید؟

خب جوان بودیم دیگر.

-اما فقط جوان ها نیستند که این کار را می کنند. برعکس الان دیگر دود از کنده بلند می شود.

خب بله... اما ما خیلی با جوان های الان فرق داشتیم. روزگار ما هم فرق داشت. آن موقع اصلاً دوره، دوره متلک بود. زمان ما که مثل دوره شما روابط آزاد و آشکار نبود. همه دنبال این بودند که چیزی به یک خانم جوانی بگویند، حالا می گرفت یا نمی گرفت. متلک آن زمان این طور بود و کارکرد هم داشت.

-یعنی اگر الان در همان سن و سال بودید، دیگر نیازی به متلک گویی در خودتان احساس نمی کردید؟

خانم الان که بچه های ما دارند پادشاهی می کنند. دوره ما هر روز کارمان این بود که کیف و کتاب مان را برداریم و برویم سر کوچه بایستیم تا با چند تا کلمه باب آشنایی را باز کنیم. الان وضعیت فرق کرده است. آن موقع دوران جاهلیت ما بود دیگر... ما که دبیرستانی بودیم اصلاً شانس این را نداشتیم که دختری را در خیابان ببینیم. دخترها فقط راه مدرسه و خانه را داشتند. تلفن هم که در خانه ها نبود. الان را نبینید که در همه خانه ها اینترنت و کامپیوتر و از این جور امکانات هست. دخترها آن موقع اصلاً از خانه بیرون نمی آمدند. وقتی هم که به بهانه خرید مدادی، تراشی، چیزی می آمدند سر کوچه دیگر نمی شد از ما توقع داشت که یک متلک خشک و خالی هم نگوییم. به هر حال قدیم ها متلک ها هدف داشتند نه مثل حالا که آقایان فقط باعث اذیت خانم ها هستند.

-کدام یک از متلک هایتان را در طول این سال ها به یاد دارید؟

ای بابا.... مال خیلی وقت پیش است.

-برای همین خطری برایتان ندارد.

خب ما هیچ وقت متلک ناجور خدای ناکرده به ناموس مردم نمی گفتیم که... اما خاطرم هست یک بار در همین فضای سبز سر قائم مقام خانمی را دیدیم که خیلی زیبا و برازنده بود. با دوستم بودیم. جلو رفتیم و من گفتم؛ «خانم اجازه بدید، من جلوتون سجده کنم.»

-خب حالا گرفت یا نه؟ کارکرد داشت؟

نخیر... عمل نکرد.

والایش، تنها راه تغییر شرایط

«جداسازی بیش از حد و غیرضروری مرد و زن در جامعه معمولاً نتایج غیراخلاقی و دلسردکننده یی به بار می آورد. برای پرهیز از رسیدن به چنین بن بست هایی در جوامع لازم است تمایزها و جداسازی های احتمالی در حد سنن هر جامعه یی و در میان مردم باقی بماند چرا که اگر جنبه اغراق امیز پیدا کند دقیقاً نتیجه معکوس خواهد داشت.»

دکتر فربد فدایی با اعلام این موضع پیشنهادهای مشخصی برای تغییر شرایط موجود دارد؛ «یکی از راه های عملی و مفید که با تجربه ها و شرایط جامعه ما نیز همخوانی دارد، فراهم کردن فرصت برای ازدواج جوانان در زمان مناسب است اما راه های دیگری هم وجود دارند. به طور مثال کشش جن*سی یا احساس خشم را می توان از طریق پرداختن به ورزش یا هنر مهار کرد که به این روش اصطلاحاً «والایش» می گویند اما متاسفانه در جامعه خودمان شاهد آن هستیم که مسوولان به جای آنکه به فکر گسترش ورزش در میان مردم باشند، روی قهرمان پروری سرمایه گذاری می کنند که تازه به روان جامعه هم آسیب وارد می کند.»

در همین حال این روانشناس آموزش های خانوادگی و اخلاقی را نیز در کنترل شخصی روی خواسته ها و کمبودهای خود موثر می داند و معتقد است این آموزش ها سبب می شود شخص مهارت بیشتری در کنترل خود به دست بیاورد.

فدایی با برشمردن زمینه های بزه می گوید؛ «معمولاً در مورد رفتارهای ضداجتماعی یا بزهکاری سه عامل را موثر می دانند؛ عامل اول بزهکار، عامل دوم بزه و عامل سوم زمینه اتفاق و محیط شکل گیری بزه است. متاسفانه در جامعه ما حتی محیط مثبت هم برای بروز این رفتار به وفور یافت می شود. فضاهای خلوت و تاریک در شهر بسیار زیاد است و این فضاها معمولاً باعث تشدید ارتکاب به بزه - از جمله متلک پرانی - می شود و برای برطرف کردن نسبی این مساله باید تمام این عوامل در کنار هم بررسی شوند.

تیزهوشی یک مادر شوهر زرنگ! جالبه

خانم حمیدی برای دیدن پسرش مسعود ، به محل تحصیل او یعنی لندن آمده بود‎. او در آنجا متوجه شد که پسرش با یک هم اتاقی دختر بنام Vikki ‎ زندگی میکند. کاری از دست خانم حمیدی بر نمی آمد و از طرفی هم اتاقی مسعود هم خیلی خوشگل بود.
او به رابطه میان آن دو ظنین شده بود و این موضوع باعث کنجکاوی بیشتر او می شد. مسعود که فکر مادرش را خوانده بود گفت : ” من میدانم که شما چه فکری می کنید ، اما من به شما اطمینان می دهم که من و Vikki فقط هم اتاقی هستیم‎ . ”
حدود یک هفته بعد ‎ ، Vikki پیش مسعود آمد و گفت : ” از وقتی که مادرت از اینجا رفته ، قندان نقره ای من گم شده ، تو فکر نمی کنی که او قندان را برداشته باشد ؟‎ ” “خب، من شک دارم ، اما برای اطمینان به او ایمیل خواهم زد‎.”
او در ایمیل خود نوشت‎ : مادر عزیزم، من نمی گم که شما قندان را از خانه من برداشتید، و در ضمن نمی گم که شما آن را برنداشتید . اما در هر صورت واقعیت این است که قندان از وقتی که شما به تهران برگشتید گم شده‎ . ” با عشق، مسعود



روز بعد ، مسعود یک ایمیل به این مضمون از مادرش دریافت نمود‎ :

پسر عزیزم، من نمی گم تو با Vikki رابطه داری ! ، و در ضمن نمی گم که تو باهاش رابطه نداری . اما در هر صورت واقعیت این است که اگر او در تختخواب خودش می خوابید ، حتما تا الان قندان را پیدا کرده بود‎.

با عشق ، مامان

هرگز به یک زن دروغ نگویید

مردی با همسرش در خانه تماس گرفت و گفت: " عزیزم از من خواسته شده که با رئیس و چند تا از دوستانش برای ماهیگیری به کانادا برویم."
ما به مدت یک هفته آنجا خواهیم بود. این فرصت خوبی است تا ارتقای شغلی که منتظرش بودم بگیرم بنابراین لطفا لباسهای کافی برای یک هفته برایم بردار و وسایل ماهیگیری مرا هم آماده کن، ما از اداره حرکت خواهیم کرد و من سر راه وسایلم را از خانه برخواهم داشت، راستی اون لباسهای ابریشمی آبی رنگم را هم بردار!
زن با خودش فکر کرد که این مساله یک کمی غیر طبیعی است اما به خاطر اینکه نشان دهد همسر خوبی است دقیقا کارهایی را که همسرش خواسته بود انجام داد.
هفته بعد مرد به خانه آمد، یک کمی خسته به نظر می رسید اما ظاهرش خوب و مرتب بود.
همسرش به او خوش آمد گفت و از او پرسید آیا او ماهی گرفته است یا نه؟
مرد گفت :"بله تعداد زیادی ماهی قزل آلا، چند تایی ماهی فلس آبی و چند تایی هم اره ماهی گرفتیم. اما چرا اون لباسهای راحتی که گفته بودم برایم نگذاشتی؟"
جواب زن خیلی جالب بود.
زن جواب داد: لباسهای راحتی رو توی جعبه وسایل ماهیگیریت گذاشته بودم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

سایت جستجوی اموات در بهشت زهرا

در این سایت میتونید اسم و فامیلی شخص فوت شده رو بدید تا مشخصات قطعه و ردیف قبرشو بهتون بگه: 

 

 

http://www.parpar.ir/amvat.htm

آموزش کامل مراحل خواستگاری و بله برون و عقد و اینا

The image “http://i3.tinypic.com/wraoeq.jpg” cannot be displayed, because it contains errors.

 

 

 

1: بایستی خواستگار با خود گل ببرد، ترجیحاً گل صورتی رنگ ( علامت حیات، لذت و زندگی) و از یک نوع و به تعداد فرد مثلاً 9 ، 11 یا 13 در منزل عروس خانم روی یک میز کوچک گلدان با آب آماده باید باشد.


2: قبل از رفتن به خواستگاری و با ایجاد کافی برای خواستگاری شونده به او و خانواده اش اطلاع می دهیم.


3: هنگام خواستگاری فقط پدر و مادر و پسر با هم بروند ( یا جایگزین پدر و مادر و قیم پسر اینکار را در غیاب والدین انجام می دهند.)


4: خواستگاری حتماً‌باید بعد از ظهر باشد ( 7-4 بعد از ظهر).


5: لباس سنگین و محترمانه باید بر تن کرد. لباس آستین کوتاه، مدل های جلف و ترکیب رنگ های کودکانه علامت نفص عقل پسر و خانواده اوست.


6: اتاق انتخاب شده از طرف خانواده دختر باید کوچک و محدود باشد مثلاً 3*3 ( و مسافت راه رفتن تا حد امکان کوتاه شود.)


7: پدر و مادر یا جانشینان آنها حتماً باید در منزل باشند و عدم شرکت آنها علامت نوعی مقاومت است. حضور بچه ها کلاً ممنوع است.


8: هرگز نباید از شیرینی تر استفاده کرد و یک بشقاب کوچک شیرینی خشک نقلی روی میز یا محل پذیرایی قرار داده می شود و یک ظرف میوه قابل خوردن، به نحوی که بدون آب ریزی، کثیف شدن سر و صورت باشد نظیر نارنگی، کیوی، گیلاس، آلبالو، زردآلو و ... و نه میوه هایی نظیر انار، هندوانه، خربزه، پرتقال، گریپ فروت، آناناس، یک نوشیدنی مناسب فصل و فرهنگ نظیر چای، قهوه، شیر قهوه، نسکافه، آب میوه مثل آب پرتقال یا شربت معمولی نیز باید برای پذیرایی آماده باشد. دستمال برای تمیز کردن سر و صورت و دست ها، سطل زباله، وسایل قابل دسترس، نزدیک و جای راحت برای شستن لازم است.


9: عروس خانم آینده باید حتماً‌ برای دقایقی حضور پیدا کند و غیبت کامل او علامت بدی است.4

 10: حتی در جوامع غربی نیز در این مراسم الکل سرو نمی شود. اساساً نوشیدنی مسکر علامت تمدن و تعقل نمی باشد. در خانواده هایی که الکل می خورند (غیر مسلمان) در اتاق جداگانه الکل سرو می شود.


11: عروس و داماد در روز خواستگاری مضطرب و پرفشار هستند. توصیه می شود قبل از مراسک تکنیک تن آرایی را به کار گیرند.


12: عروس و داماد باید لباس گشاد و راحت بپوشند.


13: بسیار خوب است که دختر خانم قبل از آمدن میهمان ها برای پذیرایی کمی تمرین کند.


14: بهترین تکنیک این است که بعد از احوال پرسی خواستگار و خواستگاری شونده، چند لحظه سکوت سنگین پیش بیاید. و معمولاً مادر عروس خانم سکوت را می شکند و می گویند که خیلی خوش آمدید.


15: آقای داماد آینده و خانم عروس آینده بایستی خود را معرفی کنند.


16: خانواده داماد و خانواده عروس هر کدام جداگانه چند دقیقه ای در مورد خصویات فرزندان خود سخن می گویند.


17: بعد از معرفی می توان چیزی خورد باید نوشیدنی را آرام نوشید،جرعه جرعه و نه یکباره.


18: در مراسم خواستگاری نباید شیرینی بزرگ خورده شود. میوه های راحت الحلقوم باید مورد استفاده قرار گیرد.


19: بعد از تمام شدن صحبت ها لحظاتی سکوت برقرار می شود.


20: یک تا چهار هفته بعد می توان فرصت داشت که جواب را اعلام نمود یا تلفنی خبر داد. خانواده عروس خانم تلفن می زنند و می گویند که چه شده که خبری نشده و مسئولیت را به گردن طرف مقابل می اندازند.


21: در مرحله بعد بازدید صورت می گیرد و خانواده عروس به دیدن خانواده داماد می روند.


22: خواستگاری شونده باید آرام و با طمأنینه راه برود و آرام صحبت کند و آرام چیز بخورد و تعجیلی نداشته باشد. عجله عروس و خانواده اش علامت علاقه به راحت شدن از وضع فعلی و صورت گرفتن ازدواج است و علامت بسیار بدی است و داماد سالم در همین جا می تواند رابطه را قطع کند.


23:درجلسات دوم به بعدفقط بزرگترها حضوردارند ودخترخانم وآغاپسرحق شرکت ندارندوفرست می دهندکه تصمیمات لازم گرفته شود.


24: قدری از صحبتها در مورد مهریه، جهیزیه، اعتقادات و مراسم و خواسته های متقابل می باشد.


25: بعد از مراحل فوق مشاوره صورت می گیرد بهتر است بعد از مراسم عقد باشد و عاقد به خانه بیاید.


26: در لحظات خواستگاری نباید موزیک پخش شود و محیط بدون محرک باشد تزئینات زیاد و موزیک و آرایش و پذیرایی و نیز علامت بعدی برای خانواده دختر است.


27: خانواده عروس و داماد باید در تمام لحظات توسط خودی ها بررسی شوند تا ایرادات ظاهری لباس و چهره ای خود را برطرف کنند. مثلاً دم در منزل عروس خانم آقای داماد توسط مادر کنترل می شود که مرتب و منظم باشد.


28:باید دختر و پسر توسط والدینشان از نظر ظاهر، بیان، مکالمه و فرصت صحبت کنترل شوند. زیرا احتمال جذاب کردن رابطه از طرف هر دو نفر زیاد است.


29: اولین دیدار و رابطه رسمی ماندنی است. بایستی اولین دیدار را با توفیق و دقت بیشتری پشت سر گذاشت.


30: میزبان میهمان را در صدر مجلس می نشاند و خود در پایین مجلس و باید هر جا را میزبان تعیین کرده میهمان اطاعت کند.


31: در لحظات اول ملاقات داغ و سنگین می شود و گاهی به اجبار سکوت دیده می شود و به کرات تکرار میشود و خانواده میزبان هستند که سکوت را می شکنند. اصولاً زنها به دلیل نیاز به حرف زدن زودتر سکوت را می شکنند.


32: در اساسی ترین مرحله iprs در خواستگاری خانواده داماد علت آمدن خود را توضیح داده و توجیح کنند.


33 : در موقع پذیرایی، عروس خانم آینده باید به نکات زیر توجه کند:
سینی نباید زیاد سنگین باشد و روپوش پلاستیکی مخصوص داشته باشد. فاصله محل سرو تا محل پذیرایی باید خیلی کوتاه باشد. در بعضی موارد امکان ریزش چای و نوشیدنی وجود دارد باید سینی را دو دستی گرفت. باید اول به مادر داماد تعارف کرد و لبخندی برلب داشت و نه به شکلی که از روی اجبار باشد دختر خانم قبلاً بایستی این نوع لبخند را در مقابل آیینه امتحان کند. نباید دختر خانم زیاد بخندد و نباید لبخند ژوکوند بزند. هر وقت دختر خانم احساس کرد که تحت فشار خنده پرسر و صدایی است دهان را کاملاً باز کند حمله خنده تمام می شود. هر سینی باید حاوی شش نوشیدنی باشد و نوشیدنی باید بدون صدا و به مقدار کم در دهان کشیده شود. می توان از نی استفاده کرد. افراد فرصت دارند یک لیوان شربت را جرعه جرعه تا آخرین لحظات گفتگو بنوشند و قدری ته لیوان باقی بگذارند.


34: اساساً وسایل خوردن و نوشیدن، کمکی هستند برای مشغول شدن و کم کردن اضطراب و استرس و آرام شدن.


35: وقتی زنگ در مربوط به خواستگاران، خانواده عروس خانم با یک بار کوبیدن درب را باز نمی کنند زیرا علامت عجله و اشتیاق و ترشیدن دختر آنها کمی باشد در ضربات دوم و سوم درب باز می شود و اگر درکاملاً باز باشد( از قبل ) معنی بسیار بدتری دارد. زیاد معطل کردن آنها پشت در کار غلطی است.


36: اعضای خانواده باید آنها را راهنمایی کند و دم در حضور داشته باشند. اگر خانواده محترمی هستند و با فرهنگ بالا، باید گل را داد به دختر خانم نیز گل را در گلدان آماده می گذارد و سپس آن گلدان روی میز می آید.


37: وقت جلسة اول خواستگاری محدود است از 45 دقیقه تا یک ساعت و کمتر و بیشتر از آن نتیجه بخش نمی باشد. همواره صحبت های مهم در فرصت نه خیلی کوتاه و نه زیاد ارائه می شود.


38: پاسخ خانواده ی عروس از طرف پدر و مادر می باشد و می گویند ما از این ملاقات خوشحال هستیم. امیدواریم که این اتفاق بوقوع بپیوندد و اگر ازدواج انجام شد اثر مثبت باقی می ماند. بعد نوبت عروس است که خودش را معرفی کند و اسم خود را بگوید. سن و شغل و تحصیلات و موقعیت خود را بیان کند( بعد از معرفی آقا پسر) سپس به مدت کوتاهی سکوت معنی داری حاکم می شود. دراین زمان همة افراد می توانند خود را تنظیم کنند.


39: در جلسه اول خواستگاری درباره ی عقد، مهریه، مسائل اقتصادی و مادی هیچ صحبتی نمی شود و بسیار خوب است که محیط و صحنه شاد باشد.


40: در حالتی که افراد در نهایت شادی هستند پذیرایی با شیرینی بهترین کاری است که علامت دو چیز است:
الف ـ پذیرایی از میهمان ب ـ پذیرفتن خواستگار


41: اساساً خداحافظی زمانی صورت می گیرد که بزرگتر ها در خواست کرده باشند و حالتی خوش بر ارتباط حاکم باشد. اگر میهمانی خیلی گرم باشد فوراً جلسه را خاتمه دهید در غیر این صورت سنگینی و وقار از بین خواهد رفت.


42: باید در انتظار میزبان بود و اگر تا دو هفته خبر ندادند اشکالی ندارد و چه خوبست که پاسخ مثبت یا منفی را بدهند. اگر جواب و پیام مثبت بود خیلی راحت می توان راحت می توان آن را اعلام کرد اگر پاسخ مثبت بود باید ساعت ملاقات تعیین شود تا آنها برای ملاقات بیایند و اگر منفی بود نباید بحث کرد و خداحافظی حتمی است. اگر چه دو یا سه بار سماجت کافی اشکالی ندارد. در زندگی نباید به کسی آویزان شد زیرا در تمامی زندگی بعدی فرد سایه می اندازد به خصوص خانم ها نباید سماجت کنند. اگر همان فرد دوباره سراغ دخترت آمد به او باید جواب منفی داد ولی نباید غرور کسی در این میان شکسته شود. صحبت در مورد مهریه طبق ضوابط تمام دنیا می باشد. چه خوب است که زوجین و خانواده آنها مهریه را با مقایسه الگوی تمام زوجین مسلمان برا یازدواج یعنی حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) مقایسه کرده وتعیین نمایند.


43:مهریه های سنگین نشان عدم لحاظ اعتقادات و مسایل شرعی می باشد در ادیان دیگر مناسب اعتقاد و عرف آنها خواهد بود.


44: بعد از این دیدارها که نتایج مثبت داشته، ارتباط رسمیت پیدا کرده و مدت طولانی از شش ماه تا یکسال نامزدی (محرمیت) صورت می گیرد. نامزدی به معنی عقد نمی باشد. آقایان باید اصول اخلاقی را در دوران نامزدی (محرمیت) رعایت کرده و مسئله جن*سی و عاطفی برای دختر بوجود نیاورند و همیشه تا موقع اجازه رابطه جن*سی به شخصیت و آقا باقی بمانند اگر نامزدی ( محرمیت) بهم خورد بگویند که چه مرد آقایی بود که دختر سالمی را پس داد. این رابطه باید مطابق فرهنگ و اعتقادات باشد. بهترین روش این است که یکدیگر را به تنهایی ملاقات کنند. البته در یک رابطه اخلاقی و باید تعهدات اخلاقی رعایت شود. بعضی از مردان بسیار بد تربیت هستند مثلاً در دوران محرمیت حریم انسانی را می شکنند. در ایران دختر خانم باید مثل یک دختر خانم باقی بماند و اتفاق جن*سی برای او بوقوع نپیوندد احترام به دختر خانم در دوران نامزدی احترام به خود می باشد و بعداً که ازدواج کرد احساس خوبی نسبت به مرد خود خواهد داشت . جشن نامزدی باید خیلی خصوصی باشد زیرا ممکن است بعداً به هم بخورد و باید خانواده در درجه اول دو طرف باشند(حدود20نفر) و هیچگاه نباید تصور کرد که این حلقه نامزدی حلقه دائمی می باشد. نباید روی یک فرد خیلی زود سرمایه گذاری عاطفی داشت زیرا که باید بتوان بعد از شش ماه از او جدا شد. در پدیده عشق چسبندگی مرضی رخ می دهد که زیر شش ماه جدایی مرضی اتفاق خواهد افتاد. 

 

برگرفته از کتاب هدیه به زوجهای جوان-حمید رضا شیرانی 

 

The image “http://i28.tinypic.com/xgaav6.jpg” cannot be displayed, because it contains errors.

مهریه جالب علیرضا افتخاری برای دو دخترش

گفته می شود که مهریه دختر بزرگ علیرضا افتخاری، خواننده اصفهانی و نام آشنای کشورمان، حفظ 450 غزل از حافظ شیرازی و مهریه دختر کوچک وی حفظ 16 جزء از قرآن کریم است.

به گزارش برنا، علیرضا افتخاری یکی از خوانندگان محبوب سنتی ایران، مهریه دخترانش را حفظ قرآن کریم و غزلیات حافظ شیرازی قرار داده است که که تا کنون داماد بزرگش 350 غزل حفظ کرده و داماد کوچکش 8 جزء از قرآن کریم را حفظ کرده است.

این در حالی است که تعیین مهریه های سنگین و نجومی چنان مرسوم شده است که مانند دیگر رسومِ دست و پا گیر، سدی بزرگ بر سر راه ازدواج جوانان شده و بهتر است ما نیز با پیش گرفتن چنین سنت های حسنه ای راه ازدواج را برای جوانان آسان کنیم.

راز انگشتان شما

 

 

 آیا تا به حال بطور دقیق به انگشتان دستان خود نگاه کرده‌اید؟ تا به حال فکر کرده‌اید که به کدامیک علاقه بیشتری نسبت به بقیه دارید؟ با دقت نگاه کنید، سپس توضیح مربوط به آن را بخوانید. 

 

انگشت شماره ۱
این انگشت نماد مسایل مادی و ثروت است و کسانی که این انگشت را انتخاب می‌کنند، اقتصاد دانان خوبی هستند و معمولا از نظر مالی در وضعیت خوبی قرار دارند. 

انگشت شماره ۲
این انگشت نماد کار می‌باشد و اشخاصی که به این انگشت اهمیت بیشتری می‌دهند انسان‌های کاری هستند و بطور کلی وجدان کاری خوبی دارند و موفقیت زیادی در کارها دارند. 

انگشت شماره ۳
این انگشت میزان اهمیت به خود فرد را نشان می‌دهد، افرادی که این انگشت را انتخاب می‌کنند، در مورد همه چیز اول به خود اهمیت داده و تا حدودی خودپرست و خودخواه هستند. 

انگشت شماره ۴
این انگشت نماد محبت و عشق است و کسانی که این انگشت را انتخاب می‌کنند، انسان‌های احساساتی و عاطفی هستند و همواره به دنبال محبت و خوشحال کردن دیگران هستند. 

انگشت شماره ۵
این انگشت نماد خانواده و فرزند هست و کسانی که به این انگشت علاقمند هستند، افرادی هستند که به خانواده پایبند بوده و به زندگی مشترک و بطور کلی روابط بین افراد اهمیت می‌دهند.

خدا مگه تو لولو خور خوره ای که ازت بترسیم…!

خدا چرا هر روز از صبح افتاب در نیومده تا بوق سگ باید چند بار نماز بخونیم و هی شهادت بدیم که جز تو خدایی نیست! یا هی بگیم تو رحمانی و رحیم! یا بگیم تو پاک و منزهی! میترسی یادمون بره این چیزارو؟ اخدا چی میشد بجای این چیزا که طوطی وار بهت میگیم میذاشتی درد دلمون رو بگیم؟ چی میشد اون چیزی رو بهت بگیم که خودمون دلمون میخواد نه اونچیزی که تو دلت میخواد! 

یه جا پشت یه وانت خوندم نوشته بود خدایا داده هایت نعمت است و نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان! اگه بخوایم اینجوری فک کنیم که یعنی زر نزن بنده! اگه بهت ندادیم حکمت بوده و اگه ازت گرفتیم داریم امتحانت میکنیم! اخدا من اصن دوست نداشتم بیام تو این کلاس که حالا تو بخوای منو امتحان کنی!   

خدا من اصن دوست ندارم که هی دولا راست بشم و مجیزت رو بگم تا تو منو ببری به بهشت! من اصن بهشت نمیخوام! حور و پری نمیخوام! شیر و عسل نمیخوام! خدا گاهی فک میکنم ما خریم و تو یه هویج بستی جلومون که ما به عشق هویج داریم حرکت میکنیم…ما به طرف تو نمیایم که داریم میریم طرف هویج! گاهی هم حس میکنم عین دربون یه هتلم که هی تعظیم میکنم تا انعامی بهم بدی! کاش به تو تعظیم میکردیم اما نه به عشق بهشتت بلکه بخاطر خودت…همین وعده بهشت و جهنم رو اگه نمیدادی فک میکنی چی میشد؟   

خدا کاش میشد ازت شکایت کرد..کاش میشد ازت انتقاد کرد… کاش میشد باهات رفیق بودیم و شوخی میکردیم باهات… کاش میشد سرت داد بکشیم! کاش میشد تو رو به محکمه کشید که اگه میشد اونوخ میفهمیدی چقده شاکی داری! کاش اونقدر بالا نبودی خدا… کاش اینقده مقدس نبودی!  

هی میگن از خدا بترس! از خدا بترس! مگه تو لولو خور خوره ای که ازت بترسیم! خدای ترسناک خدای خوبی نیست! من یه خدای مهربون میخوام … یه خدا میخوام وقتی که بغض میکنم بیاد بشینه پهلوم! وقتی اشکام میریزه دست بکشه به سرم! وقتی هق هق میکنم بذاره سرم رو بذارم رو پاش! دست که روسرم میکشه بفهمم منم خدایی دارم! من یه خدا میخوام که اونو حس کنم …!

 

 

مسعود مشهدی

شورت عجیب: آمریکایی ها شورت ضد گاز ساختند!!!

آمریکایی ها یک شورت جالب برای راحتی آقایان ساخته اند!
البته راحتی برای بعضی آقایانی که به یک معضل خاص مبتلا هستند!

شرکت تولیدی
Subtle Butt شورت جدیدی برای آقایان تولید کرد. این شورت از جنس قماش تولید شده است و حاوی گاز کربن می باشد.اگر آقایان نتوانند خود را کنترل کنند و گاز معده تولید کنند(!) این شورت وارد عمل شده و گاز را خنثی می کند و از انتشار بوی بد جلوگیری می کند!

به گزارش وبلاگ ترجمه اخبار ترکیه به نقل از حریت، این شورت جدید که گاز معده را خنثی می کند به طور کامل نقاط باسن و جلو را احاطه می کند و مردان در آن فوق العاده احساس راحتی می کنند!

تولید کننده برای بوی بد گاز معده تدبیر جالبی اندیشیده است اما هنوز برای صدای ناشی از انفجار، چاره ای پیدا نشده است!

------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت – مگر فقط آقایان گاز تولید می کنند؟!! پس چرا فکری برای خانمها نکرده اند؟ :)

کلک جدید پلیس راه

کلک جدید پلیس راه

قبلاً گفته شد که پلیس های راه ایران کمین می کنند و این کار غیر قانونی است. بلافاصله دستور رسید که پلیس های راه نباید کمین کنند. اما کلک جدید پلیس راه خیلی خیلی جالب است.

در کنار خیابان می ایستند و صندوق عقب یا درب خودرو را باز می کنند. اتومبیل ها به خیال اینکه این ماشین ماشین پلیس نیست، با خیال راحت سبقت می گیرند. اما بعد از نزدیک شدن به پلیس کنار گرفتن همانا و جریمه شدن همان.

بهرحال در هر مسئله ای باید نشان بدهیم ایرانی هستیم.

—————————————–
توضیح تکمیلی؛ معمولاً اگر اتومبیلی در فاصله دور پارک کرده و درب ماشین بسته باشد با احتمال زیاد پلیس است.

ولی زمانی که مثلاً درب صندوقش رو باز کرده یا درهای ماشین باز است ماشین هایی که از دور آنرا می بینند فکر می کنند ماشین پلیس نیست و ماشین شخصی است.

یه کار جدید هم که می کنند اینست که در سربالایی ها می ایستند و سرعت ماشین ها را چک می کنند. اکثر راننده ها انتظار ایستادن ماشین پلیس در بالای سربالایی ها ندارند.

اطلاعات جالبی درباره نام محله های تهران



سید خندان


سید خندان نام ایستگاه اتوبوسی در جاده قدیم شمیران بوده است. سیدخندان پیرمردی دانا بوده که پیش گویی‌های او زبانزده مردم در سی یا چهل سال پیش بوده است. دلیل نامگذاری این منطقه نیز احترام به این پیرمرد بوده است.


فرمانیه


در گذشته املاک زمینهای این منطقه  متعلق به کامران میرزا نایب‌السلطنه بوده است و بعد از مرگ وی به عبدالحسین میرزا فرمانفرما  فروخته شده است.


فرحزاد


این منطقه به دلیل آب و هوای فرح انگیزش به همین نام معروف شده است.


شهرک غرب


دلیل اینکه این محله به نام شهرک غرب معروف شد ساخت مجتمع های  مسکونی این منطقه با طراحی و معماری مهندسان آمریکایی و به مانند مجتمع های مسکونی آمریکایی بوده و در گذشته نیز محل اسکان بسیاری از خارجیها بوده است.


آجودانیه


آجودانیه در شرق نیاوران قرار دارد و تا اقدسیه ادامه پیدا میکند. آجودانیه متعلق به رضاخان اقبال السلطنه وزیر قورخانه ناصرالدین شاه  بوده،  او ابتدا آجودان مخصوص شاه بوده است.


اقدسیه


نام قبلی اقدسیه (تا قبل از 1290 قمری) حصار ملا بوده است. ناصرالدین شاه زمینهای آنجا را به باغ تبدیل و برای یکی از همسران خود به نام امینه اقدس (اقدس الدوله) کاخی ساخت و به همین دلیل این منطقه به اقدسیه معروف شد.


جماران


زمینهای جماران متعلق به سید محمد باقر جمارانی از روحانیان معروف در زمان ناصر الدین شاه بوده است. برخی از اهالی  معتقدند که در کوههای این محله از قدیم مار فراوان بوده و مارگیران برای گرفتن مار به این ده می آمدند و دلیل نامگذاری این منطقه نیز همین بوده است و عده ای هم معتقدند که جمر و کمر به معنی سنگ بزرگ است و چون از این مکان سنگ‌های بزرگ به دست می آمده ‌است‌، آن‌جا را جمران‌، یعنی محل به‌دست آمدن جمر نامیده‌اند.


پل رومی


پل رومی در واقع پل کوچکی بوده که دو سفارت روسیه و ترکیه را هم متصل می کرده است. عده‌ای هم معتقدند که نام پل از مولانا جلال‌الدین رومی گرفته‌شده است‌.


جوادیه (در جنوب تهران)


بسیاری از زمینهای جوادیه متعلق به آقای فرد دانش بوده است که اهالی محل به او جواد آقا بزرگ لقب داده بودند. مسجد جامعی نیز توسط جواد آقا بزرگ در این منطقه بنا نهاده است که به نام مسجد فردانش هم معروف است.


داودیه (بین میرداماد و ظفر)


میرزا آقاخان نوری صدر اعظم این اراضی را برای پسرش‌، میرزا داودخان‌، خرید و آن را توسعه داد. این منطقه در ابتدا ارغوانیه نام داشت و بعدها به دلیل ذکر شده داودیه نام گرفت‌.


درکه


اگر چه هنوز دلیل اصلی نامگذاری این محل مشخص نیست اما برخی آنرا مرتبط به نوعی کفش برای حرکت در برف که در این منطقه استفاده می شده و به زبان اصلی «درگ» نامیده می شده است.


دزاشیب (در نزدیکی تجریش)


روایت شده است که  قلعه بزرگی در این منطقه به نام « آشِب » وجود داشته است و در گذشته نیز به این منطقه دزآشوب و دزج سفلی و در لهجه محلی ددرشو میگفتند.


زرگنده


احتمالا دلیل نامگذاری این محل کشف سکه ها و اشیاء قیمتی در این محل بوده است. در گذشته این منطقه  ییلاق کارکنان روسیه  بوده است.


قلهک


کلمه قلهک از دو کلمه "قله‌" و "ک‌" تشکیل شده است که قله معرب کلمه کله‌، مخفف کلات به معنای قلعه است‌. عقیده اهالی بر این است که به دلیل اهمیت آبادی قلهک که سه راه گذرگاه‌های لشگرک‌، ونک و شمیران بوده است‌، به آن( قله- هک) گفته شده است‌.


کامرانیه


زمین‌های این منطقه ابتدا به میرزا سعیدخان‌، وزیر امور خارجه‌تعلق داشت، و سپس کامران میرزا پسربزرگ ناصرالدین شاه‌، با خرید زمین‌های حصاربوعلی‌، جماران و نیاوران‌، اهالی منطقه را مجبور به ترک زمین‌ها کرد و سپس آن جا را کامرانیه نامید.


محمودیه ( بین پارک وی و تجریش یا ولیعصر تا ولنجک)


در این منطقه باغی بوده است که متعلق به حاج میرزا آقاسی بوده است و چون نام او عباس بوده آنرا عباسیه میگفتند. سپس علاءالدوله این باغ بزرگ را از دولت خرید و به نام پسرش‌، محمودخان احتشام‌السلطنه‌، محمودیه نامید.


نیاوران


نام قدیم این منطقه گردوی بوده است و برخی معتقدند در زمان ناصرالدین شاه نام این ده به نیاوران تغییر کرده است به این ترتیب که نیاوران مرکب از "نیا" (حد، عظمت و قدرت‌) ؛"ور" (صاحب‌) و "ان‌" علامت نسبت است و در مجموع یعنی کاخ دارای عظمت‌.


ونک


نام ونک تشکیل شده است از دو حرف (ون‌) به نام درخت و حرف (ک)که به صورت صفت ظاهر می‌شود.


یوسف آباد


منطقه یوسف آباد را میرزا یوسف آشتیانی مستوفی‌الممالک در شمال غربی دارالخلافه ناصری احداث کرد و به نام خود، یوسف آباد نامید.


پل چوبی


 قبل از این که شهر تهران به شکل امروزی خود درآید، دور شهر دروازه هایی بنا شده بود تا دفاع از شهر ممکن باشد. یکی از این دروازه‌ها، دروازه شمیران بود با خندق‌هایی پر از آب در اطرافش که برای عبور از آن‌، از پلی چوبی استفاده می‌شد. امروزه از این دروازه و آن خندق پر از آب اثری نیست‌، اما این محل همچنان به نام پل چوبی معروف است.


شمیران


نظریات مختلفی درباره این نام شمیران وجود دارد. یکی از مطرح ترین دلایل عنوان شده ترکیب دو کلمه سمی یا شمی به معنای سرد و « ران » به معنای جایگاه است  و در واقع شمیران به معنای جای سرد است. به همین ترتیب نیز تهران به معنای جای گرم است.


همچنین دلیل دیگر مطرح شده به دلیل وجود قلعه نظامی به آن شمیران می گفتند و همچنین  برخی نیز  معتقدند که‌ یکی از نه ولایت ری را شمع ایران میگفتند که بعدها به شمیران تبدیل شده است.


گیشا


نام گیشا که در ابتدا کیشا بوده است برگرفته از نام دو بنیانگذار این منطقه (کینژاد و شاپوری) میباشد.


منیریه (در جنوب ولیعصر)


منیریه در زمان قاجار یکی از محله های اعیان نشین تهران بوده و گفته شده نام آن از نام زن کامران‌میرزا، یکی از صاحب‌منصبان قاجر، به نام منیر گرفته شده‌است.

مصاحبه با یک پسر تن فروش تهرانی

مصاحبه با یک مرد تن فروش تهرانی 

عرفان را در یکی از پارک‌های شمال شهر تهران می‌بینم. پسر 28 ساله‌ای که کتابی از "کافکا" به دست گرفته و مشغول نت برداری از کتاب است. عرفان 5 سال است که به زنانی که مشتری او هستند خدمات جن*سی ارائه می‌دهد. عاشق فلسفه، زن و شغل خود است. به زعم خودش تن فروش حرفه ای و متخصصی است و تفاوت زیادی با نامزد خود دارد که همکار اوست. به نظر او مردی که خدمات جن*سی ارائه می‌دهد خوشبخت‌تر است و مثل زنان روسپی افسرده نمی شود.

گفت و گو با عرفان سلسله مراتب فرودستی و فرادستی زنان و مردان را به خوبی نشان می‌دهد. عرفان شغل خود را تخصص بی نظیری می داند و درآمدی بسیار بالاتراز همکاران زن خود دارد. خود را تحقیر شده نمی‌یابد و زندگی خود را مدرن و توام با خوشبختی می‌داند. 

 

وقتی می خواهم از 5 سال پیش بگوید و اینکه چرا چنین فکری به سرش زد، خیلی ساده می‌گوید: درست مثل همه زنان فاحشه. من از زمان نوجوانی مثل اکثر پسرهای جوان متوجه بودم که برای زنان میانسال جذابیت هایی دارم. آن زمان که شروع به کار حرفه‌ای (به این معنی که بخواهم پولی بابت خدماتم بگیرم)کردم، دانشجوی دانشگاه تهران بودم. چند بار از طرف همکلاسی‌های مسن تر و حتی یکی از اساتید به من پیشنهاد شد که فقط با آنها سکس داشته باشم. و بعد یکی از همان ها بود که به من پول خوبی داد و گفت حاضر است این رابطه را به همین شیوه ادامه دهد. شروع کار از همین روابط جسته گریخته بود. 

 

 

شیوه جذب مشتری عرفان کم کم روشمند می‌شود. او می‌گوید: دو سال بعد از آن که چند مشتری ثابت پیدا کرده بودم خانه ای در شمال شهر اجاره کردم و تردد در شمال شهر من را نسبت به بوق ماشین زنان حساس کرد. با زنها می رفتم و تمام مدت از اینکه مثل بچه نوازشم می کنند و تا 600 هزار تومان برای یک شب به من می دهند احساس غرور می کردم.  

 

او احساس خود را نسبت به زنان اینطور توصیف می کند: اوایل چندان از زنها خوشم نمی‌آمد یعنی فقط به سکس و جنبه های جن*سی زنان فکر می‌کردم. ولی بعد از اینکه این کار را شروع کردم عاشق زنها شدم. موجوداتی بسیار ظریف هستند و پیچیدگی هایی دارند که از کشف آنها در هر زنی لذت می‌برم. زنان میانسالی که مشتری من هستند واقعا ترسناک هستند. وقتی با من حرف می‌زنند از درک آنها و از پیچیدگی دنیای ذهنی آنها وحشت می کنم. ساده ترینشان از بزرگترین مردهایی که می‌شناسم پیچیده تر هستند. من با تک تک مشتریانم عاشقانه می خوابم. 

 

عرفان با وجود اینکه سال‌ها کنار خیابان ایستاده و امروز هم همه مخارج سنگین خود را از همین طریق تامین می کند اما هیچ‌گاه احساس حقارت را در مقابل مشتریانش حس نکرده. وقتی در این مورد خاص صحبت می‌کند نشانی از افسردگی و تحقیر شدگی یک زن روسپی در حرف‌هایش نیست. همانطور که نشانی از آن نگاه اومانیستی و عاشقانه نسبت به زن. می‌گوید: این زنها هستند که به من نیاز دارند. زنانی که می دانم حاضرند به خاطر خدمات من پول زیادی بدهند. بارها در رختخواب امتحانشان کردم. آنها تا 10 برابر توافق اولیه را با کمال میل می‌پذیرند.  

 

در حاشیه همین حرف‌ها همکاران زن خود را سرزنش می‌کند و می‌گوید: زنها بیخود موضوع را برای خودشان نکبت‌بار می‌کنند. البته جامعه هم به این موضوع دامن می‌زند. این یک شغل است مثل همه شغل‌ها. وقتی اینطور به موضوع نگاه کنیم قضیه حل می‌شود. من یک تخصص دارم. بدن و قیافه خوبی دارم، پس از آن استفاده می کنم تا خوب زندگی کنم. هیچ چیز هم نمی‌تواند این کار را برای من قبیح و زشت جلوه دهد. زنان زیادی به خدمات من نیاز دارند و من هم به پول زیادی نیازمندم. پس قضیه ایرادی ندارد. یک معامله عادلانه! 

 


عرفان می گوید زنان روسپی همه زندگی خود را وقف شغل خود و دردسرهایش می کنند در حالی که او به تفریح، موسیقی و مطالعه خود هم می رسد. البته او به این نکته توجه نمی کند که درآمد او قابل مقایسه با زنان روسپی نیست. امنیت او تا این حد در خطر نیست و حس خرسندی او را هیچ یک از زنان همکارش تجربه نمی‌کنند.  

 

در منطقه‌ای که مشتریان عرفان زندگی می کنند، قیمت یک روسپی زن بین 50-150 هزار تومان است در حالی که او برای هر سرویسی که ارائه می‌کند بین 300 تا 600 هزار تومان پول می‌گیرد. این رقم باورنکردنی را می توان با دیدن لباس های مارکدار، ماشین گران‌قیمت و منزل شخصی‌اش حدس زد.  


عرفان می گوید تا وقتی که توان این کار را دارد بی‌هیچ شرمساری این کار را ادامه خواهد داد و :" خدا را چه دیدی شاید با یکی از مشتریانم ازدواج کردم. آنها دوست داشتنی و عاشق شدنی هستند".  

این جمله خداحافظی عرفان است: حالا باور کردی من خوشبخت‌ترین تن‌فروش جهانم!

این یک داستان کوتاه و خیلی عجیب و عبرت آموزه !!حتماً بخونید

مرد ثروتمندی مباشر خود را برای سرکشی اوضاع فرستاده بود. پس از مراجعه پرسید:
-جرج از خانه چه خبر؟
-خبر خوشی ندارم قربان سگ شما مرد.
-سگ بیچاره؟!!پس او مرد. چه چیز باعث مرگ او شد؟
-پرخوری قربان!
-پرخوری؟مگه چه غذایی به او دادید که تا این اندازه دوست داشت؟
-گوشت اسب قربان و همین باعث مرگش شد.
-این همه گوشت اسب از کجا آوردید؟
-همه اسب های پدرتان مردند قربان!
-چه گفتی؟همه آنها مردند؟
- بله قربان . همه آنها از کار زیادی مردند.
برای چه این قدر کار کردند؟
-برای اینکه آب بیاورند قربان!
-گفتی آب!! آب برای چه؟
-برای اینکه آتش را خاموش کنند قربان!
-کدام آتش را؟
-آه قربان! خانه پدر شما سوخت و خاکستر شد.
-پس خانه پدرم سوخت ! علت آتش سوزی چه بود؟
-فکر می کنم که شعله شمع باعث این کار شد. قربان!
-گفتی شمع؟ کدام شمع؟
-شمع هایی که برای تشیع جنازه مادرتان استفاده شد قربان!
-مادرم هم مرد؟
-بله قربان .زن بیچاره پس از وقوع آن حادثه سرش را زمین گذاشت و دیگر بلند نشد قربان.!
-کدام حادثه؟
-حادثه مرگ پدرتان قربان!
-پدرم هم مرد؟
-بله قربان. مرد بیچاره همین که آن خبر را شنید زندگی را بدرود گفت.
-کدام خبر را؟
-خبر های بدی قربان. بانک شما ورشکست شد. اعتبار شما از بین رفت و حالا بیش از یک سنت تو این دنیا ارزش ندارید .من جسارت کردم قربان خواستم خبر ها را هر چه زودتر به شما اطلاع بدهم قربان!!

سطح اطلاعات مردم انگلستان (واقعی و خنده دار)

 

مطالبی که می خونید مکالمات تلفنی واقعی ضبط شده در  مراکز خدمات مشاوره مایکروسافت در انگلستان هست

.

.

.

مرکز مشاوره : چه نوع کامپیوتری دارید؟

مشتری : یک کامپیوتر سفید...

***

مشتری : سلام، من «سلین» هستم. نمی تونم دیسکتم رو دربیارم

مرکز : سعی کردین دکمه رو فشار بدین؟

مشتری : آره، ولی اون واقعاً گیر کرده

مرکز : این خوب نیست، من یک یادداشت آماده می کنم...

مشتری : نه ... صبر کن ... من هنوز نذاشتمش تو درایو ... هنوز روی میزمه .. ببخشید ...

***

مرکز : روی آیکن My Computer در سمت چپ صفحه کلیک کن.

مشتری : سمت چپ شما یا سمت چپ من؟

***

مرکز : روز خوش، چه کمکی از من برمیاد؟

مشتری : سلام ... من نمی تونم پرینت کنم.

مرکز : میشه لطفاً روی Start کلیک کنید و ...

مشتری : گوش کن رفیق؛ برای من اصطلاحات فنی نیار! من بیل گیتس نیستم، لعنتی!

****

مشتری : سلام، عصرتون بخیر، من مارتا هستم، نمی تونم پرینت بگیرم. هر دفعه سعی می کنم میگه : «نمی تونم پرینتر رو پیدا کنم» من حتی پرینتر رو بلند کردم و جلوی مانیتور گذاشتم ، اما کامپیوتر هنوز میگه نمی تونه پیداش کنه...

****

مشتری : من توی پرینت گرفتن با رنگ قرمز مشکل دارم...

مرکز : آیا شما پرینتر رنگی دارید؟

مشتری : نه.

****

مرکز : الآن روی مانیتورتون چیه خانوم؟

مشتری : یه خرس Teddy که دوست پسرم از سو**پرمارکت برام خریده.

***

مرکز : و الآن F8 رو بزنین.

مشتری : کار نمی کنه.

مرکز : دقیقاً چه کار کردین؟

مشتری : من کلید F رو 8 بار فشار دادم همونطور که بهم گفتید، ولی هیچ اتفاقی نمی افته...

***

مشتری : کیبورد من دیگه کار نمی کنه.

مرکز : مطمئنید که به کامپیوترتون وصله؟

مشتری : نه، من نمی تونم پشت کامپیوتر برم.

مرکز : کیبوردتون رو بردارید و 10 قدم به عقب برید.

مشتری : باشه.

مرکز : کیبورد با شما اومد؟

مشتری : بله

مرکز : این یعنی کیبورد وصل نیست. کیبورد دیگه ای اونجا نیست؟

مشتری : چرا، یکی دیگه اینجا هست. اوه ... اون یکی کار می کنه!

***

مرکز : رمز عبور شما حرف کوچک a مثل apple، و حرف بزرگ V مثل Victor، و عدد 7 هست.

مشتری : اون 7 هم با حروف بزرگه؟

***

یک مشتری نمی تونه به اینترنت وصل بشه...

مرکز : شما مطمئنید رمز درست رو به کار بردید؟

مشتری : بله مطمئنم. من دیدم همکارم این کار رو کرد.

مرکز : میشه به من بگید رمز عبور چی بود؟

مشتری : پنج تا ستاره.

****|

مرکز : چه برنامه آنتی ویروسی استفاده می کنید؟

مشتری : Netscape

مرکز : اون برنامه آنتی ویروس نیست.

مشتری : اوه، ببخشید... Internet Explorer

***

مشتری : من یک مشکل بزرگ دارم. یکی از دوستام یک Screensaver روی کامپیوترم گذاشته، ولی هربار که ماوس رو حرکت میدم، غیب میشه!

***

مرکز : مرکز خدمات شرکت مایکروسافت، می تونم کمکتون کنم؟

مشتری : عصرتون بخیر! من بیش از 4 ساعت برای شما صبر کردم. میشه لطفاً بگید چقدر طول میکشه قبل از اینکه بتونین کمکم کنید؟

مرکز : آآه..؟ ببخشید، من متوجه مشکلتون نشدم؟

مشتری : من داشتم توی Word کار می کردم و دکمه Help رو کلیک کردم بیش از 4 ساعت قبل. میشه بگید کی بالاخره کمکم می کنید؟

***

مرکز : چه کمکی از من برمیاد؟

مشتری : من دارم اولین ایمیلم رو می نویسم.

مرکز : خوب، و چه مشکلی وجود داره؟

مشتری : خوب، من حرف a رو دارم، اما چطوری دورش دایره بذارم؟