همونطور که می دونید یک سال دوازده ماه داره که هر کدام از شماها و اطرافیانتون می تونید متولد یکی از روزهای این دوازده ماه باشید!
اما مسئله مهم اینجاست که هر ماه برای خودش یک علامت داره که در عنصر وجودی شما تاثیر مستقیم خواهد داشت؛
و شما می تونین با دونستن این علامت بفهمید که با چه کسانی سازگاری بیشتری دارین و از چه کسانی باید دوری کنین!!
در زیر توضیح مختصری در این رابطه داده شده :
علامت آتش --> متولدین: فروردین - مرداد - آذر
علامت هوا --> متولدین: خرداد - مهر - بهمن
علامت خاک --> متولدین: اردیبهشت - شهریور - دی
علامت آب --> متولدین: تیر - آبان - اسفند
و حال رفتار متقابل متولیدن ماه ها با هم:
1. آتش با آتش:
واضح است، نتیجه حرارت بیشتر و شعله های قویتر خواهد بود. فقط باید دید این شعله ها یک روز سرد زمستانی را حرارت می بخشند، یا یک شب تاریک را روشن می کنند، یا صرفا با بیشتر سوختن منبع اصلی را تمام می کنند و به هدر می دهند. انتخاب به طور مساوی به عهده ی طرفین است.
2. هوا با هوا:
دو هوای مسطح می توانند "یکی" شوند وامکان بیشتری برای تنفس و تفکر و حرکت آزادانه در فضا به وجود آورند. در این حالت روحیه ها عالی و قدرت پرواز زیاد میشود. ولی اگر باد های بهاری با وزش خود هوا را تغییر ندهند و تنوعی در وضعیت آن به وجود نیاورند هوا بسته و آلوده و خفه کننده می شود. گاهی نیز هوا می تواند به طوفان وحشتناکی تبدیل شود. انتخاب به طور مساوی به عهده ی طرفین است.
3. خاک با خاک:
خاک با خاک می تواند کوه مقاومت و استقامت و قدرت را به وجود آورد. به شرط آنکه تبدیل به بیابان خشک و بی آب و علف نشود. زمین لرزه هم نوع دیگر آن است که می تواند خانه خراب کن باشد. انتخاب به طور مساوی به عهده ی طرفین است.
4. آب با آب:
در ملاقات آب با آب هیچ نوع مقاومتی وجود ندارد. باران به جویبارها و دریاها یکسان می بارد. رود خانه ها به دریا ها و دریاه ها به اقیانوس ها ملحق می شوند و جریان دائمی آرزو ها واحساسات را باعث می شوند. به شرط آنکه نگذاریم سیل به راه افتد. انتخاب به طور مساوی به عهده ی طرفین است.
WISH I WAS YOUR LOVER
کاش معشوق تو بودم
You know I got this feeling that I just can’t hide
می دونی یک احساسی دارم که نمی تونم پنهان کنم
I try to tell you how I feel
سعی می کنم که بهت بگم احساسم چیه
I try to tell you about I’m me
سعی می کنم که بهت بگم ولی من
Words don’t come easily
کلمات به آسانی نمی آیند
When you get close I share them
وقتی تو نزدیک می شی او نا رو تقسیم می کنم
I watch you when you smile
من تماشات می کنم وقتی تو لبخند می زنی
I watch you when you cry
من تماشات می کنم وقتی تو گریه می کنی
And I still don’t understand
و من هنوز نفهمیدم
I can’t find the way to tell you
راهی رو برای گفتن پیدا نکردم
I wish I was your lover
ای کاش معشوق تو بودم
I wish that you were mine
ای کاش تو مال من بودی
Baby I got this feeling
عزیزم من این احساس دارم
That I just can’t hide
که نمی تونم پنهانش کنم
Don’t try to run away
سعی نکن فرار کنی
There’s many thing I wanna say
خیلی چیزهاست که باید بهت بگم
No matter how it ends
فرقی نمی کنه چطوری تموم بشه
Just hold me when I tell you
فقط به من گوش کن وقتی که بهت می گم
I wish I was your lover
ای کاش معشوق تو بودم
I wish that you were mine
ای کاش تو مال من بودی
Baby I got this feeling
عزیزم من این احساس دارم
That I just can’t hide
که نمی تونم پنهانش کنم
Oh I need is a miracle
چیزی که من می خوام یک معجزه است
Oh baby all I need is you
عزیزم همه ی چیزی که من می خوام تویی
All I need is a love you give
همه ی چیزی که می خوام یک عشقی است که تو به من بدی
Oh baby all I need is you
عزیزم همه ی چیزی که می خوام تویی
Baby you
عزیزم تو
I wish I was your lover
ای کاش معشوق تو بودم
I wish that you were mine
ای کاش تو مال من بودی
Baby I got this feeling
عزیزم من این احساس دارم
That I just can’t hide
که نمی تونم پنهان کنم
I wish I was your lover
ای کاش معشوق تو بودم
I wish that you were mine
ای کاش تو مال من بودی
Baby I got this feeling
عزیزم من این احساس دارم
That I just can’t hide
که نمی تونم پنهانش کنم
I wish I was your lover
ای کاش معشوق تو بودم
I wish that you were mine
ای کاش تو مال من بودی
Baby I got this feeling
عزیزم من این احساس دارم
That I just can’t hide
که نمی تونم پنهان کنم
Just wanna be your lover
فقط می خوام که معشوق تو باشم
Just wanna be the one
فقط می خوام تنها (یکی ) باشم
Let me be the lover
بذار معشوقت باشم
Let me be the one
نام خود را وارد کنید و منتظر سورپرایز باشید.(خیلی جالبه یه بار امتحان کنید)
اینجا
------------
اینم نوشته هایی که خودتونو باید با عدد بدست آمده روانشناسی کنید.
1- خالق و مبتکر
"یک" ها پایه و اساس زندگی هستند. همیشه عقاید جدید و بدیع دارند و این حالت در آنها طبیعی است. همیشه دوست دارند تمامی کارها و مسائل بر حول محوری که آنها می گویند و تعیین می کنند در گردش باشد و چون مبتکر هستند ،گاهی خود خواه می شوند. با این حال "یک" ها بشدت صادق و وفادار ند و به خوبی مهارتهای سیاسی را یاد میگیرند . همیشه دوست دارند حرف اول را بزنند و غالبا رهبر و فرمانده هستند، چون عاشق این هستند که "بهترین" باشند . در استخدام خود بودن و برای خود کار کردن بزرگترین کمک به آنهاست ولی باید یاد بگیرند عقاید دیگران ممکن است بهتر باشد و باید با رویی باز آنها را نیز بشنوند.2- پیام آور صلح
"دو" ها سیاستمدار به دنیا می آیند ! از نیاز دیگران خبر دارند و غالبا پیش از دیگران به آنها فکر می کنند . اصلا تنهایی را دوست ندارند . دوستی و همراهی با دیگران برایشان بسیار مهم است و می تواند آنها را به موفقیت در زند گی رهنمون سازد. اما از طرف دیگر ، چنانچه در دوستی با کسی احساس ناراحتی کنند ترجیح می دهند تنها باشند.از آنجایی که ذاتا خجالتی هستند باید در تقویت اعتماد به نفس خود تلاش کنند و با استفاده از لحظه ها و فرصت ها آنها را از دست ندهند.3- قلب تپنده زندگی
" سه " ها ایده آلیست هستند،بسیار فعال اجتماعی جذاب رمانتیک وبسیار بردبار و پر تحمل خیلی کارها را با هم شروع می کنند اما همه انها را پیگیری نمی کنند. دوست دارند که دیگران شاد باشند و برای این کار تمام تلاش خود رابه کار می گیرند. بسیار محبوب اجتماعی و ایده آلیست هستند اما باید یار بیرند که دنیا را از دید واقعگرایایه تری هم ببینند. 4- محافظه کار
"چهار" ها بسیار حساس و سنتی هستند. آنها عاشق کارهای روزمره، روتین و پیرو نظم و انضباط هستند و تنها زمانی وارد عمل می شوند که دقیقا بداننند چه کاری باید انجام دهند. به سختی کار و تلاش می کنند. عاشق طبیعت و محیط خارج از خانه هستند. بسیار مقاوم و با پشتکار هستند. اما باید یاد بگیرند که انعطاف پذیری بیشتری داشته و با خود مهربانتر باشند. 5-ناهماهنگ با جماعت
"پنج" ها جهانگرد هستند و کنجکاوی ذاتی، خطر پذیری و اشتیاق سیری ناپذیر آنها به جهان هستی و دیدن محیط اطراف خود،غالبا برایشان درد سر ساز می شود. آنها عاشق تنوع هستند ودوست ندرند مانند درخت در یک جا ثابت بمانند. تمام دنیا مدرسه آنهاست و در هر موقعیتی به دنبال یادگیری هستند. سوالات انها هرگز تمام نمی شود. آنها به خوبی یاد گرفته اند که قبل از اقدام به عمل، تمامی جوانب کار را سنجیده و مطمئن شوند که پیش از نتیجه گیری ،تمامی حقایق را مد نظر قرار داده اند. 6- رمانتیک و احساساتی
" شش" ها ایده آلیست هستند و زمانی خوشحال می شوند که احساس مفید بودن کنند. یک رابطه خانوادگی بسیار محکم برای آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اعمالشان بر تصمیم گیری هایشان موثر است و آنها حس غریب برای مراقبت از دیگران و کمک به آنها دارند. بسیار وفادار و صادق بوده و معلمان بزرگی می شوند. عاشق هنرو موسیقی هستند. دوستانی صادق و در دوستی ثابت قدم هستند. "شش" ها باید بین چیزهایی که می توانند آنها را تغییر دهند و چیزهایی که نمی توانند، تفاوت قائل شوند. 7- عاقل و خردمند
"هفت" ها جستجو گر هستند. آنها همیشه به دنبال اطلاعات پنهان و مخفی بوده و به سختی اطلاعات به دست امده را با ارزش حقیقی آن می پذیرند.احساسات هیچ ارتباطی با تصمیم گیری های آنها ندارد. با اینکه در مورد همه چیز در زندگی سوال می کنند اما دوست ندارند مورد پرسش واقع شوند و هیچگاه کاری را ابتدا به ساکن با سرعت شروع نمی کنند و شعارآنها این است که به آرامی می توان مسابقه را برد. آنها فیلسوفهای آینده هستند؛ طالبان علم که به هر چه می خواهند می رسند و سوال بی جوابی ندارند . مرموز هستند و در دنیای خودشان زندگی می کنند و باید یاد بگیرند در این دنیا چه چیزی قابل قبول است و چه چیزی نه! 8- آدم کله گنده
"هشت " ها حلال مشکلات هستند. اساسی و حرفه ای سراغ مشکل رفته و آن را حل می کنند. قضاوتی درست دارند و بسیار مصمم هستندو طرحهاو نقشه های بزرگی دارند و دوست دارند زندگی خوبی داشته باشند. مسوولیت افراد را بر عهده می گیرند و مردم را با هدف خاص خود می بینند. با شرایط ویژه ای این امکان رابه وجود می آورند که دیگران همیشه آنها رارئیس ببینند. 9- اجرا کننده و بازیگر
"نه " ها ذاتا هنرمند هستند . بسیار دلسوز دیگران و بخشنده بوده و آخرین پول جیب خود را نیز برای کمک به دیگران خرج میکنند . با جذابیت ذاتی شان اصلا در دوست یابی مشکلی ندارند و هیچ کس برای آنها فرد غریبه ای به حساب نمی آید.در حالات مختلف شخصیت های متفاوتی از خود بروز می دهند و برای افرادی که اطرافشان هستند شناخت این افراد کمی دشوار به نظر می رسد . آنها شبیه بازیگرانی هستند که در موقعیت های مختلف رفتارهای متفاوتی نشان می دهند. افرادی خوش شانس هستند اما خیلی وقتها از آینده خود بیمناک و نسبت به آن هراسان هستند. آنها برای موفقیت باید به یک دوستی و عشق دو جانبه که می تواند مکملشان در زندگی باشد دست یابند.
بخش خبری ٢٠:٣٠ یکی از بخش های خبری مورد توجه مردم است . چرا؟
چند وقت پیش در شبکه سوم مستندی پخش شد که از دیدنش شوکه شدم . ...جالب بود که اسم برنامه هم شوک بود....اگر نتوانسته اید این برنامه جفنگ را ببینند اینجا را کلیک کنید.
شوک
----------------
- خانم، شوهر «خانه دار» نمی خواین؟ - سکوت. - زبونتونو موش خورده؟ به حرف های مرد جوانی که از بد حادثه هم مسیرم شده، توجهی ندارم. راه خودم را می روم و تا از دور دوستانم را می بینم که سر کوچه منتظر ایستاده اند، قدم تند می کنم و انگار که تازه دل و جرات پیدا کرده باشم، بی آنکه همراه مزاحمم را نگاه کنم، می پرسم؛ - آقای نامحترم، شما کار و زندگی نداری؟ مرد کم نمی آورد؛ - نه والله... ما رو که می بینین علاف شماییم، دربست. دیگر حرفی نمی زنم. اصلاً جواب سوالم را خودم از اول می دانستم. حالا دارم با دوستانم احوالپرسی می کنم. دست می دهیم و با سر و صدا و خنده و شیطنت سوار ماتیز یکی از همراهان می شویم. هنوز راه نیفتاده ایم که مرد جوان با اعتماد به نفس جلو می آید و اشاره می کند که شیشه را پایین بکشیم. ما هم حالا که جمع مان جمع است بدمان نمی آید ضرب شستی به یکی از نمایندگان «اجناس برتر» نشان دهیم. شیشه را پایین می کشم. - فرمایش؟ - هیچی،... دوستم گاز می دهد و آقای علاف را در غبار گرد و خاک تنها می گذارد. فرصت نمی شود به او بگویم این روزها درگیر نوشتن گزارشی درباره «متلک پرانی» آقایان در خیابان های شهر هستم. فرصت نمی شود بپرسم آیا حاضر است درباره این رفتار خود «گفت وگو» کند یا نه؟ و فرصت نمی شود حتی چیزی از چهره و سن و سالش در یادم بماند اما «حاضرجوابی» و «طنزپردازی زودبازدهش» به عنوان مشخصه ثابت اغلب جوانانی که دستی در کار تولید و مصرف بی رویه متلک دارند در خاطرم می ماند و از خودم می پرسم اگر مردان تولید و مصرف کننده هستند، ما زنان چه هستیم؟ شکارهای گذری که گاه و بیگاه در خیابانی خلوت یا حتی شلوغ یا در کوچه و راه مدرسه، حتی در دانشگاه و محل کار ناگزیر می شویم نقش شنوندگان این متلک ها را بازی کنیم؟ نمی دانم. شاید در این فرآیند بیمار، ما بیش از هر چیز دیگر نقش «توزیع» را برعهده داشته باشیم. از دیدگاه جامعه شناسی، متلک رفتاری ارتباطی است و در موقعیتی می تواند شکل بگیرد که طرف دیگری وجود داشته باشد. بنابراین بدون وجود طرف دیگری که مخاطب متلک است، متلک تحقق پیدا نمی کند و از این دیدگاه شاید تنها با حذف زنان برای همیشه، پدیده متلک پرانی هم مطلقاً از بین برود. با این حال کارشناسان امر - منظور متلک سازان و متلک پرانان نیستند البته - برخلاف ضابطان نیروی انتظامی، حذف «متلک شنوندگان» را راهکار مناسبی برای حل این معضل نمی دانند و تاکید دارند متلک پرانی را باید از جنبه های مختلف اجتماعی، روان شناختی و حتی زیست شناختی بررسی کرد. آقا، شما سرتان به جایی نخورده «متلک پرانی ممکن است ریشه های روانی، اجتماعی یا زیست شناختی داشته باشد. افرادی که دچار ضایعه مغزی، به ویژه در قسمت پیشانی شده اند یا مثلاً ضربه یی به سرشان خورده است، بیش از سایرین مستعد بروز چنین رفتاری هستند چرا که در این افراد اغلب،کنترل مغز روی رفتارهای غریزی بسیار کم می شود و در نتیجه فرد خواسته های غریزی خود را بدون مهار بیان می کند و در بیان و بروز خشم و انگیزه های جن*سی کنترلی به خرج نمی دهد. بنابراین حتی بیماری های مغزی یا زیست شناختی هم در بررسی علل متلک گویی افراد قابل بررسی و درخور تامل است.» دکتر فربد فدایی روانشناس با این اظهار نظر توجه ما را به اهمیت بررسی علمی و همه بعدی پدیده متلک گویی و پرهیز از ارزش داوری درباره آن جلب می کند. بنابراین توجه داشته باشید شاید واقعاً آقایانی که در کوچه و خیابان دنبال شما راه می افتند و عبارات و الفاظ و القاب شایسته و ناشایست نثارتان می کنند، سرشان به جایی خورده یا از ضایعه یی در منطقه «مخ» رنج می برند. با در نظر گرفتن این شرایط است که شما به جای برافروخته شدن و عصبانیت ممکن است حتی برای این گروه از شهروندان دلسوزی هم بکنید و با تاسی از اینکه بالاخره هر چه نباشد «بنی آدم اعضای یکدیگرند» هدایت شان کنید به نزدیک ترین درمانگاه ممکن. اما خب همیشه هم همه چیز با این مناسبات «بشردوستانه» پیش نمی رود. مساله این است که گاه واقعاً سر متلک گویان به هیچ جا نخورده و در کمال صحت و سلامت عقل اقدام به این رفتارهای رذیلانه می کنند. سیامک جوان 33ساله مجردی که بر خلاف اکثر دوستانش - البته این طور که خودش می گوید - متلک گویی هیچ گونه جذابیتی برایش ندارد، شاهد این مدعاست. او متلک گویی را کار «چیپ» و «بی کلاسی» می داند و می گوید؛ «این یک توحش اخلاقی است که در دوران مدرن شکل گرفته.» -حالا خودمانیم، خودت تا به حال متلک گفته یی؟ (می خندد) من که نه بابا... -اگر راستش را بگویی ممکن است از بار گناهانت کم شود. (با خنده و خجالت) ای بابا... نه به جان خودم من فقط یک بار در عمرم متلک گفتم. تازه آن هم من خودم چیزی نگفتم اما در جمعی بودم که متلک می گفتند. -به هر حال برای مباشرت و معاونت هم، موارد قانونی در نظر گرفته شده. حالا همان اولین بار چندساله بودی؟ بیست و سه، چهار ساله بودم. موضوع مال خیلی وقت پیش است. -چه متلکی گفتید؟ با ماشین دوستم بودیم. پشت چراغ قرمز ماندیم و ماشین کناری مان هم خب چند تا دخترخانم بودند. پشت چراغ بود دیگر. گفتیم شوخی کنیم. دوستم اشاره کرد شیشه را بکشند پایین. آنها هم دخترهای شادابی بودند. دوستم خیلی جدی پرسید؛ «ببخشید، دورتون بگردم از کدوم طرفه؟» آنها هم اول متوجه نشدند ما چه می گوییم اما بعدش زدند زیر خنده و ما هم خندیدیم. همین. -خب شاید بتوان این شیطنت را در مقایسه با متلک های ناراحت کننده یی که در سطح شهر نثار زنان می شود به کلی نادیده گرفت اما فکر می کنی چرا و با چه اهدافی مردان متلک می گویند؟ به نظر من این مساله ریشه فرهنگی و سابقه تاریخی دارد. شما در رمان های قدیمی ایرانی هم می بینید که این مساله وجود دارد مثلاً بزرگ علوی در «چشم هایش» به متلک گویی اشاره می کند. این کار به نظر من در میان همه مردم ایرانی مشترک است، حالا هر کدام به نوعی ممکن است آن را انجام بدهند مثلاً شاید پدربزرگ من هم آن را تجربه کرده باشد. اما من بحث شیطنت را از توحش مردانه جدا می کنم. اینکه چند تا جوان در راه مدرسه به دخترها چیزی می گویند و می خندند الزاماً توحش و بی حرمتی نیست. -درباره این مرزبندی کمی بیشتر توضیح بده. چون به نظر خیلی شخصی و خودساخته می آید. ببینید مرد ایرانی همیشه این اجازه را داشته که درباره همه چیز و از جمله زن ایرانی شوخی کند. 2500 سال است که مرد ایرانی این اجازه را دارد و دیگر برایش عادی و حل شده است که چه در خانه و چه در خیابان و چه به شوخی یا حتی جدی به زن بی احترامی کند و او را به عنوان یک انسان نادیده بگیرد. متاسفانه این در ناخودآگاه مرد ایرانی وارد شده و بدتر اینکه اغلب زن ایرانی هم این مساله را پذیرفته و چندان شکایتی بابت آن ندارد. مرزی که من می کشم دقیقاً همین جاست. از این نوع تفکر نسبت به زنان است که خیلی بدم می آید. جامعه بسته و رفتارهای واکنشی در بررسی تحلیلی پدیده متلک گویی، «جامعه بسته» شاید متهم ردیف اول باشد؛ جامعه ای که به واسطه وجود انواع محدودیت ها نتوانسته به زندگی اجتماعی شهروندانش شکلی طبیعی بدهد، نسبت به «جوامع باز» بستر مستعدتری را برای رشد و رواج متلک گویی فراهم خواهد کرد. دکتر فربد فدایی روان شناس در این باره به هیجانات ارضانشده یی اشاره می کند که در وجود شهروندان «جامعه بسته» باقی مانده و زندگی می کند. این روان شناس می گوید؛ «از نظر جامعه شناختی زمانی که احساس خشم یا احساس تمایل جن*سی ارضا نشده در فرد به صورت تلنبارشده باقی مانده باشد و جامعه نیز فرصتی برای ارضای این نیازها به شکل سازنده در اختیار فرد قرار ندهد، این امکان وجود دارد که تظاهر این کمبود را به صورت متلک گویی به زنان در خیابان های شهر ببینیم.» از نظر دکتر فدایی احساس خشم سرخورده یا محرومیت گاه به صورت انحرافی و به شکل رفتارهای آزارنده خود را نشان می دهد. فدایی معتقد است چنین تظاهراتی در مردان بیش از زنان قابل پیگیری است؛ «مردان معمولاً مشکلات روانی و اجتماعی خود را با رفتارهایشان ظاهر می کنند و واکنش هایشان در این زمینه به اصطلاح برون ریز است و خشم و محرومیت خود را به بیرون منتقل می کنند اما زنان دقیقاً برعکس عمل می کنند و خشم و محرومیت شان در بسیاری از موارد به صورت افسردگی و گوشه گیری تظاهر پیدا می کند.» این روان شناس البته در بررسی رفتارهای واکنشی زنان و مردان آموزه های اجتماعی را نیز نادیده نمی گیرد و معتقد است جامعه به مردان یاد می دهد که به دلیل مذکر بودن می توانند هنگام خشم یا ناراحتی عصبانی شوند، فریاد بزنند یا رفتارهای برونگرای دیگری از خود نشان دهند اما همین جامعه از زنان می خواهد اگر احساس محرومیت یا خشم دارند، گوشه خانه بنشینند و اشک بریزند. فدایی ادامه می دهد؛ «این ویژگی البته مختص جامعه ایران نیست و در تمام جوامعی که زن و مرد در آن برابر نیستند و نگاه به زن نگاه به ابزار ارضای جن*سی است نه انسانی از جنس دیگر، چنین معضلاتی وجود دارد. حتی در اروپا هم در کشورهایی مانند ایتالیا و یونان یا به طور کلی در جنوب اروپا و کشورهایی که هنوز از نظر روابط انسانی و اجتماعی به حد اروپای شمالی و غربی نرسیده اند، وضعیت به همین منوال است.» متلک گویی و رابطه سلطه نه خانم. این روش های جواد تو مرام ما نیست. من تا به حال نه توی خیابان نه به کسی شماره تلفن داده ام و نه متلک گفته ام. من از روش های دیگری برای آشنایی استفاده می کنم. کسانی که بعد از چند ماه آشنایی و رفت و آمد و همکاری با آنها دوست شدیم و فکر می کردیم آدم حسابی هستند، توزرد از آب درآمدند. -خب این «مکان امنی» که تو برای آشنا شدن داری، کجاست؟ من در مهمانی ها یا با قرارهای وبلاگی دوست پیدا می کنم نه با متلک پرانی توی کوچه و خیابان و فکر هم می کنم به دلیل محدودیت های اجتماعی است که جوانان به این کارها رو می آورند. اگر جامعه سالم باشد خودش فضای عادی و منطقی را در اختیار آدم ها قرار می دهد تا با هم رابطه برقرار کنند. اما به نظرم تو یک مساله را در نظر نمی گیری و آن هم اینکه خیلی از آقایانی که متلک می گویند اصلاً قصد برقراری رابطه ندارند. همین طوری یک چیزی می گویند که دهان شان مدت طولانی بسته نمانده باشد. خب اینها اغلب بیمارند. این کاری که شما می گویید ناشی از عقده های فروخورده است. البته این آدم ها هم گناهی ندارند چون در جامعه ما روابط با جنس مخالف غیرطبیعی و غیرعادی است. بنابراین عده زیادی از مردم که با جنس مقابل شان روابط عادی ندارند به هر حال باید این کمبود را یک جوری جبران کنند. بنابراین متلک می گویند و خیلی کارهای دیگر هم می کنند که ما نمی دانیم و شما هم نمی دانید. امید متولد سال 1359 است و ظاهراً این طور که خودش می گوید او هم مثل بقیه آقایان اصلاً اهل متلک گویی نیست - نمی دانم پس این همه متلک را چه کسانی می گویند؟ - امید تجربه سفر به چند کشور را هم دارد و می گوید؛ «مثلاً در سوئیس من دیده ام که پسرها و دخترها در خیابان گاهی شوخی هایی با هم می کنند که اصلاً هم ناراحت کننده نبود. به نظرم در حد شوخی های مختصر، این کار بد نیست اما به زبان آوردن حرف های نامربوط را نمی پسندم.» -مثلاً چه چیزی را نمی پسندی؟ معمولی ترین چیزی که بتوانم به شما بگویم و شما هم بتوانید چاپش کنید، این متلک زشت و جواد «جیگر تو» است. البته بگویم گاهی خانم ها خوب جواب هایی می دهند. -مثلاً؟ مثلاً یک موردی را که دوستم تعریف می کرد به یک خانمی گفته بود؛ «جیگر تو بخورم» و او هم در جواب آمده بود؛ «با نون بخور سیر بشی». کاوه دوست امید و متولد سال 1361 است اما تجربه متفاوتی دارد. او هم مثل همه آقایان محترم دیگر اهل متلک گویی نیست. اما خاطره دوردستی را به یاد می آورد؛ «کلاس سوم راهنمایی بودم. هر روز از مدرسه که بیرون می آمدیم، دوستانم به دختر مدرسه یی ها متلک می گفتند. در آن جمع هم طوری بود که وقتی تو چیزی نمی گفتی یک جورهایی برایت بد بود. بالاخره یک روز من هم به دختری که داشت از کنارم رد می شد و حتی قیافه اش را هم درست ندیدم یک چیز خیلی بی مزه یی گفتم در این مایه ها که «خانم کجا می ری؟» و از این حرف ها. خب همان موقع خوب بود اما از دو سه روز بعدش خیلی از خودم بدم آمده بود و برای آن دختر دلم می سوخت. همان جا بود که به ذهنم رسید متلک گفتن به خانم ها یک جور رابطه سلطه است. یک رابطه یک طرفه است که تو از زور یا روی بیشتر خودت استفاده می کنی و آن را به طرف دیگر تحمیل می کنی. چند وقت پیش هم دو مامور مترو را دیدم که در یک ایستگاه، دختری را گیر آورده بودند و پشت هم به او چرت و پرت می گفتند و باز احساس نفرتم تجدید شد. آن دو نفر داشتند دختر را له می کردند. او را تحقیر می کردند و او هم طفلکی چیزی نمی گفت. -البته تو در زمان خودت خیلی پیشرو بودی ظاهراً.حتی افلاطون هم در سوم راهنمایی به رابطه سلطه پی نبرده بود. (می خندد). شاید شما باور نکنید و حق هم دارید چون اغلب مردان ثابت کرده اند که نباید هم باورتان شود اما من به زن ها هم یک نقد جدی دارم، به خصوص زن های ایرانی. -بفرمایید. ببینید در جامعه همه چیز و همه ذهنیت ها جن*سی است و زنان هم استثنا نیستند. مثلاً ممکن است مردی بدون هیچ گونه غرض اضافی و صرفاً با دیدن یک خانم زیبا بخواهد به او بگوید که چقدر زیبایی. او را تحسین می کند اما کمتر زنی است که ظرفیت شنیدن چنین حرف صادقانه و بی غرضی را داشته باشد و آن را به هزار چیز دیگر نسبت ندهد. مثلاً من خودم یک بار دلم می خواست به خانمی که در نهایت سادگی و زیبایی در خیابان از کنارم گذشت این را بگویم. ممکن بود صد سال دیگر هم هرگز آن خانم را دوباره نبینم، هیچ قصدی هم نداشتم اما جرات نکردم حرفی بزنم چون مطمئن بودم یک سیلی خواهم خورد. تنها یک پله تا رفتارخشونت آمیز اما آیا متلک پرانی مطلقاً و همیشه رفتاری «ناهنجار» است؟ شاید نتوان به این پرسش هم مثل بسیاری از پرسش های دیگر پاسخی قطعی و کامل داد اما آنچه مسلم است تقریباً در تمام موارد فردی که متلک می شنود با اخلالی در سطح عادی تعاملات خود با دیگران و با محیط اطراف رو به رو می شود و از این منظر، حریم و فضای شخصی خود را از دست می دهد. در همین حال دکتر فدایی نیز «متلک گویی» را مستلزم یک آسیب شناسی عمیق می داند و معتقد است؛ «فرد متلک پران اگر فرصت پیدا کند آمادگی آن را دارد که تمایل خود را که در حال حاضر به صورت کلامی بروز می دهد، حتی به صورت تجاوز جن*سی هم آشکار کند.» این روانشناس تاکید می کند؛ «رفتار یک متلک پران تنها یک پله با رفتار خشونت آمیز دیگر، یعنی تجاوز جن*سی فاصله دارد و به همین دلیل می تواند در دل خود آسیب های مهم تر و اساسی تری را هم به صورت نهفته حمل کند.» فدایی با تاکید بر اینکه در روزگار قدیم شاید یکی از دلایل آنکه زنان چندان تمایلی برای خروج از خانه نداشتند، همین موضوع متلک پرانی و عواقب آن بود، ادامه می دهد؛ «زنان در آن روزگار چندان تلاشی برای خروج از خانه نمی کردند و اگر هم از خانه بیرون می آمدند، اغلب به همراه محافظ یا با پوششی بسیار سفت و سخت در جامعه حاضر می شدند.» در این میان برخی متلک پرانان هم هستند که برای متلک پرانی خود کارکردهایی می تراشند. تنها متلک گویی که با پذیرش صادقانه متلک گویی خود باری از دوش ما برمی دارد، حسین مردی متاهل و پدر دو پسر است. او می گوید؛ «از وقتی یادم می آید، از 16 سالگی شاید... بله از همان موقع ها متلک می گفتم.» -چرا متلک می گفتید؟ خب جوان بودیم دیگر. -اما فقط جوان ها نیستند که این کار را می کنند. برعکس الان دیگر دود از کنده بلند می شود. خب بله... اما ما خیلی با جوان های الان فرق داشتیم. روزگار ما هم فرق داشت. آن موقع اصلاً دوره، دوره متلک بود. زمان ما که مثل دوره شما روابط آزاد و آشکار نبود. همه دنبال این بودند که چیزی به یک خانم جوانی بگویند، حالا می گرفت یا نمی گرفت. متلک آن زمان این طور بود و کارکرد هم داشت. -یعنی اگر الان در همان سن و سال بودید، دیگر نیازی به متلک گویی در خودتان احساس نمی کردید؟ خانم الان که بچه های ما دارند پادشاهی می کنند. دوره ما هر روز کارمان این بود که کیف و کتاب مان را برداریم و برویم سر کوچه بایستیم تا با چند تا کلمه باب آشنایی را باز کنیم. الان وضعیت فرق کرده است. آن موقع دوران جاهلیت ما بود دیگر... ما که دبیرستانی بودیم اصلاً شانس این را نداشتیم که دختری را در خیابان ببینیم. دخترها فقط راه مدرسه و خانه را داشتند. تلفن هم که در خانه ها نبود. الان را نبینید که در همه خانه ها اینترنت و کامپیوتر و از این جور امکانات هست. دخترها آن موقع اصلاً از خانه بیرون نمی آمدند. وقتی هم که به بهانه خرید مدادی، تراشی، چیزی می آمدند سر کوچه دیگر نمی شد از ما توقع داشت که یک متلک خشک و خالی هم نگوییم. به هر حال قدیم ها متلک ها هدف داشتند نه مثل حالا که آقایان فقط باعث اذیت خانم ها هستند. -کدام یک از متلک هایتان را در طول این سال ها به یاد دارید؟ ای بابا.... مال خیلی وقت پیش است. -برای همین خطری برایتان ندارد. خب ما هیچ وقت متلک ناجور خدای ناکرده به ناموس مردم نمی گفتیم که... اما خاطرم هست یک بار در همین فضای سبز سر قائم مقام خانمی را دیدیم که خیلی زیبا و برازنده بود. با دوستم بودیم. جلو رفتیم و من گفتم؛ «خانم اجازه بدید، من جلوتون سجده کنم.» -خب حالا گرفت یا نه؟ کارکرد داشت؟ نخیر... عمل نکرد. والایش، تنها راه تغییر شرایط «جداسازی بیش از حد و غیرضروری مرد و زن در جامعه معمولاً نتایج غیراخلاقی و دلسردکننده یی به بار می آورد. برای پرهیز از رسیدن به چنین بن بست هایی در جوامع لازم است تمایزها و جداسازی های احتمالی در حد سنن هر جامعه یی و در میان مردم باقی بماند چرا که اگر جنبه اغراق امیز پیدا کند دقیقاً نتیجه معکوس خواهد داشت.» دکتر فربد فدایی با اعلام این موضع پیشنهادهای مشخصی برای تغییر شرایط موجود دارد؛ «یکی از راه های عملی و مفید که با تجربه ها و شرایط جامعه ما نیز همخوانی دارد، فراهم کردن فرصت برای ازدواج جوانان در زمان مناسب است اما راه های دیگری هم وجود دارند. به طور مثال کشش جن*سی یا احساس خشم را می توان از طریق پرداختن به ورزش یا هنر مهار کرد که به این روش اصطلاحاً «والایش» می گویند اما متاسفانه در جامعه خودمان شاهد آن هستیم که مسوولان به جای آنکه به فکر گسترش ورزش در میان مردم باشند، روی قهرمان پروری سرمایه گذاری می کنند که تازه به روان جامعه هم آسیب وارد می کند.» در همین حال این روانشناس آموزش های خانوادگی و اخلاقی را نیز در کنترل شخصی روی خواسته ها و کمبودهای خود موثر می داند و معتقد است این آموزش ها سبب می شود شخص مهارت بیشتری در کنترل خود به دست بیاورد. فدایی با برشمردن زمینه های بزه می گوید؛ «معمولاً در مورد رفتارهای ضداجتماعی یا بزهکاری سه عامل را موثر می دانند؛ عامل اول بزهکار، عامل دوم بزه و عامل سوم زمینه اتفاق و محیط شکل گیری بزه است. متاسفانه در جامعه ما حتی محیط مثبت هم برای بروز این رفتار به وفور یافت می شود. فضاهای خلوت و تاریک در شهر بسیار زیاد است و این فضاها معمولاً باعث تشدید ارتکاب به بزه - از جمله متلک پرانی - می شود و برای برطرف کردن نسبی این مساله باید تمام این عوامل در کنار هم بررسی شوند. |
مردی با همسرش در خانه تماس گرفت و گفت: " عزیزم از من خواسته شده که با رئیس و چند تا از دوستانش برای ماهیگیری به کانادا برویم."
ما به مدت یک هفته آنجا خواهیم بود. این فرصت خوبی است تا ارتقای شغلی که منتظرش بودم بگیرم بنابراین لطفا لباسهای کافی برای یک هفته برایم بردار و وسایل ماهیگیری مرا هم آماده کن، ما از اداره حرکت خواهیم کرد و من سر راه وسایلم را از خانه برخواهم داشت، راستی اون لباسهای ابریشمی آبی رنگم را هم بردار!
زن با خودش فکر کرد که این مساله یک کمی غیر طبیعی است اما به خاطر اینکه نشان دهد همسر خوبی است دقیقا کارهایی را که همسرش خواسته بود انجام داد.
هفته بعد مرد به خانه آمد، یک کمی خسته به نظر می رسید اما ظاهرش خوب و مرتب بود.
همسرش به او خوش آمد گفت و از او پرسید آیا او ماهی گرفته است یا نه؟
مرد گفت :"بله تعداد زیادی ماهی قزل آلا، چند تایی ماهی فلس آبی و چند تایی هم اره ماهی گرفتیم. اما چرا اون لباسهای راحتی که گفته بودم برایم نگذاشتی؟"
جواب زن خیلی جالب بود.
زن جواب داد: لباسهای راحتی رو توی جعبه وسایل ماهیگیریت گذاشته بودم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحانات پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند اما وقتی به شهر خود برگشتند فهمیدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده اند و به جای سه شنبه ؛ امتحان دوشنبه صبح بوده است!!
بنابر این تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنندو علت جا ماندن از امتحان را برای او توضیح دهند آنها به استاد گفتند : ما به شهر دیگری فته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمان طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و ازاو کمک بگیریم به همین دلیل دوشنبه دیروقت به خانه رسیدیم ....
استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها فردا بیایند و امتحان بدهند چهار دانشجوی پینوکیوی ما روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه ی امتحانی را داد و از آنها خواست تا شروع کنند آنها به اولین سوال نگاه کردند که ۵ نمره داشت و سوال بسیار آسانی بود و به راحتی به آن پاسخ دادند سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال ۹۵ امتیازی پشت برگه پاسخ دهند سوال این بود: کدام لاستیک پنچر شده بود؟!!!!!!!!!!
آهنگ جدید و بسیار زیبای امین فیاض به نام بیا برگرد با سه کیفیت
بدک نیس!
کیفیت MP3/192
کیفیت MP3/128
کیفیت OGG/56
-------------
لینک مستقیم :
آهنگ با کیفیت MP3 192
بیا برگرد
آهنگ با کیفیت OGG 64
بیا برگرد
آهنگ با کیفیت WMA 20
لینک غیر مستقیم : Rapidshare
آهنگ با کیفیت 128 MP3
لینک مستقیم :
آهنگ با کیفیت 192 MP3
آهنگ با کیفیت 64 OGG
آهنگ با کیفیت 20 WMA
لینک غیر مستقیم : Rapidshare
آهنگ با کیفیت 192 MP3
-----------
192MP3
128MP3
64OGG
32WMA
--------
فرمت : MP3/ کیفیت : 128 KBps
فرمت : MP3 / کیفیت : 56 KBps
-------------
MP3 / 128
OGG
Jahanam Sard
--------------
Mp3 128
Ogg 56
------------
آهنگ جدید و بسیار زیبای تتلو و طعمه به نام جیگیلی با سه کیفیت
باحاله!
--------------
سرور دوم:
Mp3 192
Mp3 128
Ogg 56
-------------
سرور سوم:
Ogg 56
------------------
سرور چهارم:
دانلود از سرور اول سایت
Track | کیفیت عالی Mp3 | کیفیت متوسط Wma | کیفیت پایین Ogg |
TaTaloo & Tomeh - Jigili | [ DownLoad ] | [ DownLoad ] | [ DownLoad ] |
Track Mp3 Wma Oggکیفیت عالی کیفیت متوسط کیفیت پایین TaTaloo & Tomeh - Jigili [ DownLoad ] [ DownLoad ] [ DownLoad ]
کیفیت MP3/128KBDownload
کیفیت OGG/64KBDownload
-----------
سرور ششم:
لینک مستقیم :
آهنگ با کیفیت MP3 128
جیگیلی
آهنگ با کیفیت OGG 64
جیگیلی
آهنگ با کیفیت WMA 20
لینک غیر مستقیم : Rapidshare
آهنگ با کیفیت 128 MP3
آلبوم جدید و زیبای کامبیز به نام Sin City با دو کیفیت
l بهمراه دانلود آلبوم در یک فایل زیپ به صورت l Mp3,Ogg
Ogg 56
-------------------------
سرور دوم: |
آلبوم جدید کامبیز به نام Sin City | دانلود آلبوم در یک فایل فشرده شده زیپ |
01 - Mashty Mashala [192] [128] [64] [24] 02 - Shahre Fereshtegan [192] [128] [64] [24] 03 - Aayandeh [192] [128] [64] [24] 04 - Dokhtare Sarzaminam [192] [128] [64] [24] 05 - Etiyad [192] [128] [64] [24] 06 - Mamnoo [192] [128] [64] [24] 07 - Jang [192] [128] [64] [24] |
--------------
سرور سوم:
192MP3
فایل زیپ شده از کل آلبوم Direct Link
01 Mashty Mashala
02 Shahre Fereshtegan
03 Aayandeh
04 Dokhtare Sarzaminam.
05 Etiyad
06 Mamnoo
07 Jang
128MP3
فایل زیپ شده از کل آلبوم Direct Link
01 Mashty Mashala
02 Shahre Fereshtegan
03 Aayandeh
04 Dokhtare Sarzaminam
05 Etiyad
06 Mamnoo
07 Jang.mp3
64OGG
01 Mashty Mashala
02 Shahre Fereshtegan
03 Aayandeh.
04 Dokhtare Sarzaminam
05 Etiyad
06 Mamnoo
07 Jang
32WMA
01 Mashty Mashala
02 Shahre Fereshtegan.
03 Aayandeh
04 Dokhtare Sarzaminam
05 Etiyad.
06 Mamnoo
07 Jang
-------------------
سرور چهارم:
192 MP3
دانلود کل آلبوم در یک فایل زیپ Rapidshare Direct Link
128 MP3
دانلود کل آلبوم در یک فایل زیپ Rapidshare Direct Link
64 OGG
لینک مستقیم :
آهنگ با کیفیت 128 MP3
آهنگ با کیفیت 64 OGG
آهنگ با کیفیت 20 WMA
لینک غیر مستقیم : Rapidshare
آهنگ با کیفیت 128 MP3
آهنگ بسیار زیبا و جدید کامران قشقایی به نام برگرد با دو کیفیت
تنظیم : الیاس شیرزاد
بدک نیس!
MP3 128
OGG 56