˙·▪●ღ جدیدترین ها ღ●▪·˙

گروه اینترنتی منصور قیامت

˙·▪●ღ جدیدترین ها ღ●▪·˙

گروه اینترنتی منصور قیامت

روانشناسی انواع ابروها

 
در بررسی هایی که بر روی شکل ابروها و رابطه آنها با شخصیت انسان انجام گرفته است،
دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که هر شکلی از ابرو با شخصیت صاحب آن رابطه دارد.
در اینجا به چند شکل از ابروها و رابطه آنها با شخصیت افراد اشاره می شود
در بررسی هایی که بر روی شکل ابروها و رابطه آنها با شخصیت انسان انجام گرفته است،
دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که هر شکلی از ابرو با شخصیت صاحب آن رابطه دارد.
در اینجا به چند شکل از ابروها و رابطه آنها با شخصیت افراد اشاره می شود:
۱- ابروهای نرم و کم پشت نشانه ناپختگی و بی تجربگی است.
۲- ابروهای پرپشت نشانه تحرک زیاد و پرانرژی بودن است.
۳- ابروهای بلند نشانه ثبات شخصیت و تلاش و کوشش فراوان است.
۴- ابروهای کوتاه نشانه عدم استواری و خیالاتی بودن است.
۵- ابروهای پیوسته نشانه حساس بودن است.
۶- ابروهای دور از هم نشانه ضعف و انزوا طلبی و ناپختگی است.
۷- ابروهای نزدیک به چشمها نشانه اراده قوی و تمرکز ذهن است.
۸- ابروهای صاف نشانه شخصیت محکم و لجباز است.
۹- ابروهای کمانی نشانه نیرو و نشاط و گرمی است.
۱۰- ابروهایی که انتهای آنها به سمت بالاست نشانه جرأت و نشاط و شادمانی است.
۱۱- ابروهایی که انتهای آن افتاده است نشانه پیچیدگی شخصیت و اضطراب است.

تست هوش(امتحان کنید جالبه و یا ...)

در این نوع تست 10 سوال طرح شده که شما باید پس از خواندن هر سوال از سوالات زیر در زمان فقط 5 ثانیه به آن جواب صحیح بدهید. در پایان تعداد پاسخهای درست شما ضرب در 10 میشود و میزان آی کیو شما را نشان میدهد. فقط مراقب باشد سادگی سوالات شما را فریب ندهد!

1- بعضی از ماهها 30 روز دارند بعضی 31 روز چند ماه 29 روز دارد؟

2- اگر دکتر به شما 3 قرص بدهد و بگوید هر نیم ساعت 1 قرص بخور چقدر طول میکشد تا تمام قرصها خورده شود؟

3- من ساعت 8 شب به رختخواب رفتم و ساعتم را کوک کردم که 9 صبح زنگ بزند وقتی با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم چند ساعت خوابیده بودم؟

4- عدد 30 را به نیم تقسیم کنید وعدد 10 را به حاصل آن اضافه کنید چه عددی به دست می آید؟
5- مزرعه داری 17 گوسفند زنده داشت تمام گوسفند هایش به جز 9 تا مردند چند گوسفند زنده برایش باقی مانده است؟

6- اگر تنها یک کبریت داشته باشید و وارد یک اتاق سرد و تاریک شوید که در آن یک بخاری نفتی یک چراغ نفتی و یک شمع باشد اول کدامیک را روشن میکنید؟

7- فردی خانه ای ساخته که هر چهار دیوار آن به سمت جنوب پنجره دارد خرسی بزرگ به این خانه نزدیک میشود این خرس چه رنگی است؟

8- اگر 2 سیب از 3 سیب بردارین چند سیب دارید؟

9- حضرت موسی از هر حیوان چند تا با خود به کشتی برد؟

10- اگر اتوبوسی را با 43 مسافر از مشهد به سمت تهران برانید و در نیشابور 5 مسافر را پیاده کنید و 7 مسافر جدید را سوار کنید و در دامغان 8 مسافر پیاده و 4 نفر را سوار کنید و سرانجام بعد از 14 ساعت به تهران برسید حالا نام راننده اتوبوس چیست؟

ارزیابی تست براساس تعداد جوابهای نادرست مجاز به نسبت سطح هوش :
7 تا و بیشتر، دانش آموز دبستان
6 تا، دانش آموز دبیرستان
5 تا، دانشجو
2 الی 3 تا، استاد دانشگاه
1 تا، مدیران ارشد
و 0 تا، مسلما شما که از IQ بسیار بالایی برخوردار هستید!

.

.

.

.

.

.

.

.

پاسخ تست ها :
توضیح اینکه برای مشاهده پاسخ تست ها لازم است کلیدهای CTRL + A را بر روی کیبورد فشار دهید یا نوشته های زیر را Select کنید تا نمایان شوند!


1- تمام ماهها حداقل 29 روز را دارند.
2- یک ساعت (شما یک قرص را در ساعت 1 و دیگری را درساعت 1/5 و بعدی را در ساعت 2 می خورید).
3- ساعت کوکی نمیتواند شب و روز را تشخیص دهد پس به اولین ساعت 9 که برسد زنگ میزند که ساعت 9 شب است.
4- حاصل 70 است (تقسیم بر نیم معادل ضرب در 2 است).
5- کاملا روشن است که او همان 9 گوسفند را خواهد داشت.
6- بدون کبریت روشن کردن هیچ کدام از آنها مقدور نیست.
7- سفید چون خانه ای که هر چهار دیوارش رو به سمت جنوب پنجره داشته باشد باید در نوک قطب جنوب باشد و در آنجا همه خرس ها سفیدند.
8- همان2 سیب.
9- هیچ(حضرت نوح بود نه حضرت موسی)
10- خوب خودتونید دیگه(نام خودتان)

کاهش هزینه استفاده از dial up

دیگر صحبت از اینترنت Dial-up کم سرعت کشور ما به موضوعی تکراری تبدیل شده است. بر خلاف کشورهای نه چندان پیشرفته دیگر ، کاربران ایرانی همچنان برای اتصال به اینترنت از سرویس های اینترنت Dial-up استفاده میکنند و تعداد کاربرانی هم که از ADSL استفاده میکنند ناچیز است. ترفندها و نرم افزارهای افزایش سرعت اینترنت Dial-up هم در عمل افزایش سرعتی را به بار نمی آورد چون به نوعی آب از سرچشمه گل آلود است. در این زمان بهترین کار یادگرفتن ترفندهای چگونگی استفاده بهینه از اینترنت Dial-up است. به طوریکه با کمترین سرعت ، بیشترین بازدهی را داشته باشد. این ترفندها بر اساس تجربیات شخصی به دست آمده اند ، در نتیجه با عمل به آنها میتوانید مطمئن باشید استفاده بهینه ای از سرعت کم اینترنت خود داشته اید.



1- برای اتصال به اینترنت با خطوط تلفن ، از قانون کاهش تعرفه های مخابرات بعد از ساعت 21 الی 8 صبح استفاده کنید. (مشاهده تعرفه تلفن ثابت در مکالمات شهری در سایت مخابرات)

2- خطوط آنالوگ خود را به دیجیتال تبدیل کنید. تون به جای پالس تا سرعت داده های شما در اینترنت بیشتر شود.

3- از کارت های شبانه که اکثرأ رایگان هستند استفاده کنید.

4- نگذارید وقتتان سرگرم بررسی یک سایت شود ، اگر سایت را می توانید Save کنید تا در حالت آفلاین آنرا مطالعه کنید.

5- کامپیوتر خود را هر از چند گاهی Defrag کنید تا تمام سیستم عاملتان منظم ویک پارچه شود.

6- در هنگام ارتباط به اینترنت برنامه های غیر ضروری را ببندید.

7- اگر می خواهید فایلی را دانلود کنید به حجم و همچنین در صورت رمز گذاری از صحت رمز آن اگاه شوید.

8- برای دانلود فایل حتمأ از نرم افزارهای مدیریت دانلود استفاده کنید تا در صورت دیسکانکت شدن میزان حجم دانلود شده را حفظ کنید ؛ هیچ تضمینی وجود ندارد در 99% ، اینترنت شما قطع نشود.

9- یک آنتی ویروس و فایروال قوی و به روز میتوانید بسیار به شما کمک کند. کافی است یک کرم اینترنتی بر روی سیستم شما لانه کرده باشد تا فضای زیادی از پهنای باند شما را اشغال کند.

10- اگر از سرویس های هوشمند استفاده میکنید دقت کنید از سرویس هوشمند یک ISP خوب و معتبر وارد شوید. سرویس های هوشمند با همدیگر متفاوت هستند.

11- آپدیت های اتوماتیک ویندوز و برنامه های مختلف همانند Acrobat Reader را غیرفعال کنید تا در هنگام کار سرعت تان بی دلیل کاهش نیابد.

12- از مرورگرهای خوب و قدرتمند همانند فایرفاکس ، اپرا و سافاری به جای مرورگر IE استفاده کنید. فراموش نکنید IE (به ویژه نسخه 6) بسیار مرورگر ضعیفی است.

13- نرم افزارهای خاصی وجود دارند که با کم کردن حجم عکس های مشاهده شده در مرورگر به نوعی سرعت کار شما را بالا میبرند ، این نرم افزارها نیز به کمک شما می آیند.

14- اگر از مرورگر فایرفاکس استفاده میکنید افزونه هایی همانند AdBlock ، تبلیغات تصویری مزاحم موجود در صفحات اینترنتی را به طور اتوماتیک برای شما مسدود میکنند.

15- اگر سرعت اینترنت تان واقعأ اسفناک است ، قابلیت نمایش تصاویر را در مرورگرتان غیرفعال کنید تا فقط متن صفحات را مشاهده کنید.

16- ترفندهای جستجو در موتورهای جستجو که ترفندستان نیز آموزش داده شده اند را فرا بگیرید. وقت شما ارزش دارد پس نباید آن را با جستجوی غلط هدر دهید.

17- به جای ارسال تصاویر یا آهنگ ها از طریق Send File یاهو مسنجر ، لینک دانلود آنها را در اینترنت بیابید و به دوستتان بدهید.

18- با استفاده از ابزارهای مخصوص ، تبلیغات موجود در یاهو مسنجر را حذف کنید.

19- بسیاری از برنامه ها ، فایل ها و آهنگ هایی که شما در سیستم تان دارید قبلأ توسط افراد دیگر در اینترنت آپلود شده اند. پس اگر دوستتان به آنها نیاز داشت به جای آپلود آنها در فضاهای اینترنتی سعی کنید لینک دانلود آنها را بیابید.

20- با استفاده از نرم افزارهای مخصوص ، میزان استفاده خود از اینترنت در بازه های زمانی مختلف را بسنجید و ببینید تا چه حد درست و به جا از اینترنت استفاده کرده اید. به عنوان مثال ببینید در این 2 ساعتی که آنلاین بوده اید چه کار مفید و چه کار غیر مفیدی انجام داده اید.

تغییر اندازه عکس در paint

قطعأ برای شما نیز گاهی پیش آمده است که قصد کوچک یا بزرگ کردن اندازه یک تصویر را داشته اید. در این هنگام باز نمودن نرم افزار سنگینی نظیر فتوشاپ و استفاده از آن برای کوچک کردن تصویر از نظر منطقی مقداری وقت گیر است. اما فراموش نکنید که این کار را میتوانید به شکل سریع و بدون دردسر در محیط ویندوز انجام دهید ، آن هم از طریق Paint ویندوز! در این ترفند به معرفی نحوه تغییر اندازه یک تصویر با استفاده از Paint ویندوز خواهیم پرداخت.


بدین منظور:
از منوی Start به مسیر All Programs > Accessories رفته و Paint را انتخاب نمایید.
سپس با استفاده از منوی File و انتخاب Open ، تصویر مورد نظر خود را وارد برنامه کنید.
اکنون از منوی Image گزینه Stretch/Skew را انتخاب کنید.
در پنجره باز شده ، در بخش Stretch و دو قسمت Horizontal و Vertical عدد 100 را مشاهده میکنید.
حال با کم کردن و یا زیان نمودن این مقدار از هر دو قسمت و انتخاب OK میتوانید تصویر خود را به میزان مورد نظر کوچک یا بزرگ کنید.
در پایان با استفاده از File > Save as تصویر تغییر داده شده خود را با فرمت مورد نظر ذخیره کنید

پنجاه راه بازی با اعصاب دیگران

1.روزهای تعطیل مثل بقیه روزها ساعتتون رو کوک کنین تا همه از
خواب بپرن

2.سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارین تا جلویی
ها زود تر راه بیفتند


3.وقتی میخواین برین دست به آب با صدای بلند به اطلاع همه برسونین


4.وقتی از کسی آدرسی رو می پرسین بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوی
چشمش از یه نفر دیگه بپرسین



5.کرایه تاکسی رو بعد از پیاده شدن و گشتن تمام جیبهاتون به صورت
اسکناس هزاری پرداخت کنید


6.همسرتون رو با اسم همسر قبلیتون صدا بزنین


7.جدول نیمه تموم دوستتون رو حل کنین


8.روی اتوبان و جاده روی لاین منتهی الیه سمت چپ با سرعت پنجاه
کیلومتر در ساعت حرکت کنین


9.وقتی عده زیادی مشغول تماشای تلویزیون هستند مرتب کانال رو عوض
کنین


10.از بستنی فروشی بخواین که اسم پنجاه و چهار نوع بستنی رو براتون
بگه


11.در یک جمع سوپ یا چایی رو با هورت کشیدن نوش جان کنین


12.به کسی که دندون مصنوعی داره بلال تعارف کنین


13.وقتی از آسانسور پیاده میشین دکمه های تمام طبقات رو بزنین و
محل رو ترک کنین


14.وقتی با بچه ها بازی فکری می کنین سعی کنین از اونها ببرین


15.
موقع ناهارتوی یک جمع جزئیات تهوع وگلاب به روتون استفراغی که چند روز
پیش داشتین رو با آب و تاب تعریف کنین


16.ایده های دیگران رو به اسم خودتون به کار ببرین


17.بوتیک چی رو وادار کنید شونصد رنگ و نوع مختلف پیراهنهاشو باز
کنه و نشونتون بده و بعد بگین هیچ کدوم جالب نیست و سریع خارج بشین


18.شمع های کیک تولد دیگران رو فوت کنین


19.اگر سر دوستتون طاسه مرتب از آرایشگرتون تعریف کنین


20.وقتی کسی لباس تازه می خره بهش بگین خیلی گرون خریده و سرش کلاه
رفته


21.صابون رو همیشه کف وان حموم جا بذارین


22.روی ماشینتون بوقهای شیپوری نصب کنین


23.وقتی دوستتون رو بعد ازیه مدت طولانی می بینین بگین چقدر پیر
شده


24.وقتی کسی در جمعی جوک تعریف می کنه بلافاصله بگین خیلی قدیمی
بود


25.چاقی و شکم بزرگ دوستتون رو مرتب بهش یادآوری کنین


26.بادکنک بچه ها رو بتر******ین


27.مرتب اشتباه لغوی و گرامری دیگران هنگام صحبت رو گوشزد کنین و
بهش بخندین


28.وقتی دوستتون موهای سرش رو کوتاه میکنه بهش بگین موی بلند بیشتر
بهش می یاد


29.بچه جیغ جیغوی خودتون رو به سینما ببرین


30.کلید آپارتمان طبقه سیزدهم تون رو توی ماشین جا بذارین و وقتی
به در آپارتمان رسیدین یادتون بیاد! ﴿این راه هم جنبه هایی از مازوخیسم
در بر داره


31.ایمیل های فورواردی دوستتون رو همیشه برای خودش فوروارد کنین


32.توی کنسرتهای موسیقی بزرگ و هنری ، بی موقع دست بزنین


33.هر جایی که می تونین ، آدامس جویده شده تون رو جا بذارین! ﴿توی
دستکش دوستتون بهتره


34.
حبه قند نیمه جویده و خیستون رو دوباره توی قنددون بذارین


35.نصف شبها با صدای بلند توی خواب حرف بزنین


36.دوستتون که پاش توی گچه رو به فوتبال بازی کردن دعوت کنین


37.عکسهای عروسی دوستتون رو با دستهای چرب تماشا کنین


38.پیچهای کوک گیتار دوستتون رو که ۵ دقیقه دیگه اجرای برنامه داره
حداقل ۲۷۰ درجه در جهات مختلف بچرخونین


39.با یه پیتزا فروشی تماس بگیرین و شماره تلفن پیتزا فروشی
روبروییش که اونطرف خیابونه رو بپرسین


40.شیشه های سس گوجه فرنگی و هات سس فلفل رو عوض کنین


41.موقع عکس رسمی انداختن برای هر کس جلوتونه شاخ بذارین


42.توی ظرفهای آجیل برای مهموناتون فقط پسته ها و فندقهای دهان
بسته بذارین


43.شونصد بار به دستگاه پیغام گیر تلفن دوستتون زنگ بزنین و داستان
خاله سوسکه رو تعریف کنین


44.توی روزهای بارونی با ماشینتون با سرعت از وسط آبهای جمع شده رد
بشین


45.توی جای کارت دستگاههای عابر بانک چوب کبریت فرو کنین


46.جای برچسبهای قرمز و آبی شیرهای آب توالت هتل ها رو عوض کنین


47.یکی از پایه های صندلی معلم یا استادتون رو لق کنین


48.توی مهمونی ها مرتب از بچه چهار ساله تون بخواین که هر چی شعر
بلده بخونه


49.چراغ توالتی که مشتری داره و کلید چراغش بیرونه رو خاموش کنین

50.ورقهای جزوه ء ۳۰۰ صفحه ای دوستتون که ازش گرفتین زیراکس کنین
رو قاطی پاتی بذارین ، یه بر هم بزنین ، بعد بهش پس بدین

نشانه های خوش شانسی

متولدین فروردین :
رنگ شانس : قرمزملایم
اعداد شانس : 6 ، 9 ، 15 و 343
روز اقبال : سه شنبه همراهان مناسب : مرداد ، خرداد ، آذر



متولدین اردیبهشت :
رنگ شانس : صورتی وآبی روشن
اعداد شانس : 5 ، 6 ، 13 ، 188 و 4524
روز اقبال : جمعه همراهان مناسب : تیر ، شهریور ، دی ، اسفند



متولدین خرداد :
رنگ شانس : نارنجی
اعداد شانس : 3 ، 5 ، 24 ، 433 ، 2545
روز اقبال : چهارشنبه همراهان مناسب : مرداد ، فروردین ، مهر ، بهمن



متولدین تیر :
رنگ شانس : سفید نقره ای ، آبی نیلی
اعداد شانس : 2 ، 4 ، 12 ، 456 و 9742
روز اقبال : دوشنبه همراهان مناسب : اردیبهشت ، اسفند ، آبان



متولدین مرداد :
رنگ شانس : زرد طلایی
اعداد شانس : 1 ، 4 ، 34 ، 653 و 6743
روز اقبال : یکشنبه همراهان مناسب : فروردین ، آذر



متولدین شهریور :
رنگ شانس : قهوه ای وکرم
اعداد شانس : 0 ، 5 ، 16 ، 888 ، 6848
روز اقبال : چهار شنبه همراهان مناسب : دی ، اردیبهشت



متولدین مهر :
رنگ شانس : بنفش وقهوه ای
اعداد شانس : 2 ، 6 ، 16 ، 432 ، 9143
روز اقبال : جمعه همراهان مناسب : آذر ، بهمن ، خرداد



متولدین آبان :

رنگ شانس : قرمزروشن وسیاه
اعداد شانس : 3 ، 5 ، 7 ، 8 ، 9 ، 83 و 659
روز اقبال : سه شنبه همراهان مناسب : تیر واسفند



متولدین آذر :
رنگ شانس : آبی وسفید
اعداد شانس : 3 ، 12 ، 582 ، 934 و 2343
روز اقبال : پنجشنبه همراهان مناسب : فروردین ، مهر ، مرداد ، بهمن



متولدین دی :
رنگ شانس : سفید وقهوه ای
اعداد شانس : 8 ، 9 ، 62 ، 122 ، 7544
روز اقبال : شنبه همراهان مناسب : شهریور ، اردیبهشت



متولدین بهمن :
رنگ شانس : آبی تیره
اعداد شانس : 4 ، 8 ، 10 ، 84 ، 915 و 999
روز اقبال : یکشنبه همراهان مناسب : خرداد ، آذر ، مهر



متولدین اسفند :
رنگ شانس : آبی آسمانی وقهوه ای روشن
اعداد شانس : 7 ، 11 ، 73 و 354
روز اقبال : پنج شنبه همراهان مناسب : اردیبهشت ، تیر ، دی ، آبان

عنصر وجودی شما چیست و با متولد چه ماهی سازگار است؟؟

همونطور که می دونید یک سال دوازده ماه داره که هر کدام از شماها و اطرافیانتون می تونید متولد یکی از روزهای این دوازده ماه باشید!
اما مسئله مهم اینجاست که هر ماه برای خودش یک علامت داره که در عنصر وجودی شما تاثیر مستقیم خواهد داشت؛
و شما می تونین با دونستن این علامت بفهمید که با چه کسانی سازگاری بیشتری دارین و از چه کسانی باید دوری کنین!!
در زیر توضیح مختصری در این رابطه داده شده :

علامت آتش --> متولدین: فروردین - مرداد - آذر
علامت هوا --> متولدین: خرداد - مهر - بهمن
علامت خاک --> متولدین: اردیبهشت - شهریور - دی
علامت آب --> متولدین: تیر - آبان - اسفند

و حال رفتار متقابل متولیدن ماه ها با هم: 

 

 

1. آتش با آتش:
واضح است، نتیجه حرارت بیشتر و شعله های قویتر خواهد بود. فقط باید دید این شعله ها یک روز سرد زمستانی را حرارت می بخشند، یا یک شب تاریک را روشن می کنند، یا صرفا با بیشتر سوختن منبع اصلی را تمام می کنند و به هدر می دهند. انتخاب به طور مساوی به عهده ی طرفین است.

2. هوا با هوا:
دو هوای مسطح می توانند "یکی" شوند وامکان بیشتری برای تنفس و تفکر و حرکت آزادانه در فضا به وجود آورند. در این حالت روحیه ها عالی و قدرت پرواز زیاد میشود. ولی اگر باد های بهاری با وزش خود هوا را تغییر ندهند و تنوعی در وضعیت آن به وجود نیاورند هوا بسته و آلوده و خفه کننده می شود. گاهی نیز هوا می تواند به طوفان وحشتناکی تبدیل شود. انتخاب به طور مساوی به عهده ی طرفین است.

3. خاک با خاک:
خاک با خاک می تواند کوه مقاومت و استقامت و قدرت را به وجود آورد. به شرط آنکه تبدیل به بیابان خشک و بی آب و علف نشود. زمین لرزه هم نوع دیگر آن است که می تواند خانه خراب کن باشد. انتخاب به طور مساوی به عهده ی طرفین است.

4. آب با آب:
در ملاقات آب با آب هیچ نوع مقاومتی وجود ندارد. باران به جویبارها و دریاها یکسان می بارد. رود خانه ها به دریا ها و دریاه ها به اقیانوس ها ملحق می شوند و جریان دائمی آرزو ها واحساسات را باعث می شوند. به شرط آنکه نگذاریم سیل به راه افتد. انتخاب به طور مساوی به عهده ی طرفین است.
 


5. هوا با آتش:
آتش برای سوختن به هوا احتیاج دارد. هوا در دل آتش، ذوق و شوق به وجود می آورد ولی آتش زیاد اکسیژن موجود در هوا را کاملا می سوزاند و از بین میبرد. هوای طوفانی هم آتش را خاموش میکند و یا شعله هایش را هراسان بر پیکر زندگی می کوبد و همه چیز را می سوزاند. طرفین ماجرا به طور مساوی در انتخاب موثرند.

6. هوا با آب:
هوا با آب تماس برقرار می کند. آن را به هم میزند. در روی آن امواج به وجود می آورد. بر او می غرد و راهش را می کشد و میرود. آب در این زمینه کنترلی ندارد. آب تلافی می کند. به صورت رطوبت در هوا نفوذ می کند و آن را سنگین و بی حوصله می کند. اما ممکن است در نتیجه باران بهاری سر بگیرد و طبیعت را شادابی بخشد و دوباره زندگی آغاز شود، معجزه ای که هوا را دوباره پاک و فرح بخش می سازد. در این زمینه هواست که کنترل ندارد. پس فقط تقدیر و سرنوشت است که یکی از این دو راه را پیش پای شما خواهد گذاشت.

7. هوا با خاک:
هوا در خاک وجود ندارد و خاک به هوا احتیاج دارد. ولی نه خاک در هوا موجود است و نه هوا به خاک محتاج! خاک محکوم است در جای خود بماند. مگر اینکه هوا قدری او را حرکت دهد ، ولی هوا آزاد است که به هر کجا مایل باشد برود و مرتبا بالای سر خاک در حرکت است. خاک می تواند اگر هوا اجازه دهد با آرامش و کاملا مستقل زندگی کند. نتیجه بستگی به طرفین دارد. 
 
8. آتش با آب:
آتش زیاد آب را خشک میکند و از بین می برد. آب زیاد آتش را خاموش میکند. بنا براین این دو پیوسته در حال ترس و نگرانی نسبت به یکدیگر قرار دارند مگر اینکه با قرارداد دو طرفه و احترام متقابل در کنار یکدیگر به صلح و صفا برسند. برای شروع قرارداد دو جانبه با ضامن معتبر لازم است.

9. آتش با خاک:
آتش قوی از دل خاک بر میخیزد و آتش فشان به راه می اندازد. خاک زیاد آتش را خفه میکند و میکشد. ولی اگر هر دو ملایم باشند بنیان یک حرکت دائمی و گرم کننده روح وجسم گذاشته می شود. انتخاب به طور مساوی به عهده ی طرفین است. 
 
10. آب با خاک:
خانه آب درون خاک ساخته می شود. آب به خاک صفا می دهد و آن را مرطوب و قابل فعالیت می کند. آب خاک را قادر میکند کهخ مادر تمام گیاهان و سبزه ها و گل ها و درختان باشد.بدون آب، خاک می میرد. این دو در طبیعت به هم محتاجند و بدون هم بی فایده. به شرط آنکه با ترکیب غلط ، آب و خاک به گل تبدیل نشوند. نتیجه بستگی به توافق طرفین دارد.

نامهای منتخب ایرانیان

فاطمه و ابوالفضل نام منتخب ایرانیان 

فاطمه و ابوالفضل نخستین انتخاب خانواده های ایرانی برای نامگذاری فرزندان خود در سال گذشته بود.
به گزارش شبکه خبر، به گفته رئیس سازمان ثبت احوال کشور سال گذشته نام ابوالفضل با فراوانی 330 هزار و 29 نفر که شامل 7/5 درصد افراد ایرانی می شود رتبه اول را به خود اختصاص داد.
آیت اللهی افزود: نام های امیرحسین، مهدی، علی، امیرمحمد و محمد رتبه های دوم تا ششم را در اختیار دارند.

وی درباره فراوانی نام دختران و زنان نیز گفت: انتخاب نام فاطمه با فراوانی 4/4 درصد بیشترین رقم را دارد و اسامی زهرا، مبینا، زینب، مریم و ریحانه در رتبه های بعدی قرار دارند

اصطلاحات انگلیسی عاشقانه

WISH I WAS YOUR LOVER
کاش معشوق تو بودم


You know I got this feeling that I just can’t hide
می دونی یک احساسی دارم که نمی تونم پنهان کنم


I try to tell you how I feel
سعی می کنم که بهت بگم احساسم چیه


I try to tell you about I’m me
سعی می کنم که بهت بگم ولی من


Words don’t come easily
کلمات به آسانی نمی آیند


When you get close I share them
وقتی تو نزدیک می شی او نا رو تقسیم می کنم


I watch you when you smile
من تماشات می کنم وقتی تو لبخند می زنی


I watch you when you cry
من تماشات می کنم وقتی تو گریه می کنی


And I still don’t understand
و من هنوز نفهمیدم


I can’t find the way to tell you
راهی رو برای گفتن پیدا نکردم


I wish I was your lover
ای کاش معشوق تو بودم


I wish that you were mine
ای کاش تو مال من بودی


Baby I got this feeling
عزیزم من این احساس دارم


That I just can’t hide
که نمی تونم پنهانش کنم


Don’t try to run away
سعی نکن فرار کنی


There’s many thing I wanna say
خیلی چیزهاست که باید بهت بگم


No matter how it ends
فرقی نمی کنه چطوری تموم بشه


Just hold me when I tell you
فقط به من گوش کن وقتی که بهت می گم


I wish I was your lover
ای کاش معشوق تو بودم


I wish that you were mine
ای کاش تو مال من بودی


Baby I got this feeling
عزیزم من این احساس دارم


That I just can’t hide
که نمی تونم پنهانش کنم


Oh I need is a miracle
چیزی که من می خوام یک معجزه است


Oh baby all I need is you
عزیزم همه ی چیزی که من می خوام تویی


All I need is a love you give
همه ی چیزی که می خوام یک عشقی است که تو به من بدی


Oh baby all I need is you
عزیزم همه ی چیزی که می خوام تویی


Baby you
عزیزم تو


I wish I was your lover
ای کاش معشوق تو بودم


I wish that you were mine
ای کاش تو مال من بودی


Baby I got this feeling
عزیزم من این احساس دارم


That I just can’t hide
که نمی تونم پنهان کنم


I wish I was your lover
ای کاش معشوق تو بودم


I wish that you were mine
ای کاش تو مال من بودی


Baby I got this feeling
عزیزم من این احساس دارم


That I just can’t hide
که نمی تونم پنهانش کنم


I wish I was your lover
ای کاش معشوق تو بودم


I wish that you were mine
ای کاش تو مال من بودی


Baby I got this feeling
عزیزم من این احساس دارم


That I just can’t hide
که نمی تونم پنهان کنم


Just wanna be your lover
فقط می خوام که معشوق تو باشم


Just wanna be the one
فقط می خوام تنها (یکی ) باشم

Let me be the lover
بذار معشوقت باشم


Let me be the one

چگونه یک ازدواج دانشجویی موفق داشته باشیم؟

چگونه یک ازدواج دانشجویی موفق بکنیم ؟!
همان‌طور که می‌دانید ازدواج بر سه قسم است: ازدواج موقت، ازدواج دائم و ازدواج دانشجویی!!
در این نوشتار می‌خواهیم راه‌های یک ازدواج موفق دانشجویی را مورد بررسی قرار دهیم.

ازدواج دانشجویی از سه کلمه‌ی ازدواج + دانشجو + یی تشکیل شده است!!
در لغت‌نامه این کلمات این گونه تفسیر شده است:
ازدواج= 2 تا شدن، قاطی مرغ‌ها رفتن، از دست رفتن! از پا افتادن! کاری است خوب که شماها آن را خیلی دوست می‌دارم!

دانشجو= نام چیزی است که این روز ها همه هستند! ، بلاتشبیه به تلفن همراه که همه دارند. انسان علاف از نوع با کلاسش را گویند!!

یی= چنین کلمه ای هنوز کشف نشده است !

اولین و آسان‌ترین راه برای ازدواج دانشجویی مایه‌دار بودن است. اگر خودتان مایه‌دار نیستید لااقل سعی کنید پدرتان مایه‌دار باشد . اصولا اگر مایه دارید دیگر لازم نیست ادامه این مطلب را بخوانید . پاشید برید ازدواج دانشجووییتوونو بکنید! در این موارد بهتر است اول مزدوج شده و سپس دانشجوو شوید تا مدرکی که می خواهید بگیرید (بخرید!) مطابق میل دوشیزه عروس خانم باشد !!
اگر هم مایه دار نیستید خب چه کارتون کنم بشینید صبح تا شب درس بخونید تا کنکور قبول شده و نمونه یک انسان موفق شوید تا به شما هم بگویند چه پیامی برای هم سن و سال های خودت داری!!؟
برای توفیق در امر ازدواج دانشجویی بهتر است سعی کنید در دانشگاه آزاد قبول شوید تا وقت بیشتری برای انجام این کار های فوق برنامه !! و غیر درسی داشته باشید !!

قبولی در دانشگاه شریف به هیچ عنوان توصیه نمی شود !قبولی در این دانشگاه به هر انگیزه ای غیر از درس شما را به یک جوان ناکام تبدیل خواهد نمود!

بله همکارانم به من اشاره می کنند لحظاتی قبل کلنگ احداث شش تا دانشگاه آزاد دیگر به زمین زده شد تا شما جوانان عزیز راحت تر ازدواج دانشجویی نموده و مدارج علمی را ترقی نمایید!! (تو همین فاصله شد دوازده تا !!)

سعی کنید در انتخاب رشته به رشته هایی علاقمند باشید که بیشتر ظرفیت آن را جنس مخالفتان تشکیل می دهند!(مثلا" نسبت 59 به یک از ضریب اطمینان بالایی برخوردار است!!) در غیر این صورت نگران نباشید انواع و اقسام انجمن ها ی علمی و کانون هاو تشکل هاو هلال احمر و گروه سرود ! و ... شما را به سر منزل مقصودتان می رساند!

اگر دخترید سعی کنید جزوه های درسی تان را خوش خط و خوانا بنویسید ! ا
گر هم پسرید که اصلا" لازم نیست جزوه بنویسید ! چون همان طور که می دانید خوبیت ندارد یک دختر از یک پسر جزوه بگیرد !! مردم چی می گن؟ مثل خواستگاری دختر از پسر که عرف نیست !!

نکته مهم : خدا پدر و مادر گوتنبرگ را قرین رحمت نماید!!

اصلا"از ایجاد آشنایی نترسید و همیشه سعی کنید برای شروع آشنایی دنبال یک بهانه خوب باشید. خجالت نکشید ، برید جلو و با شهامت حرفتون رو بزنید.

پسر:سلام خانم ! ببخشید می شه با من از دواج کنید!
بووووووووووووووومب!!

کات آقا ! کات ! پسره ی اوشکول من گفتم ایجاد آشنایی! نگفتم زرت بری بگی ازدواج که!!
خب می گفتیم...
بلوتوث خود را همیشه در محیط کلاس روشن بگذارید!

سر جلسه امتحان از هرگونه کمک فکری به غیر هم جنسان خود دریغ نکنید ! البته به شرطی که نیتتان خیر باشد در غیر این صورت بنده هیچ مسئولیتی را به عهده نمی گیرم.
فراموش نکنید نشستن در راهرو های دانشگاه آن هم به سبک سنتی ، به شما انگیزه های زیادی برای ازدواج های!! دانشجویی خواهد داد !

به هر حال اگر از آن دسته از دانشجو هایی هستید که ازدواج دانشجویی کرده اید ، بهتون تسلیت می گم ! اگر هم هنووز مجردید برید ازدواج دانشجویی کنید دیر می شه ها !!

قابل توجه عشاق (چه گلی چند تا چه رنگی چه معنی میده؟)

آگاهی از معانی رنگ گلها، تعداد شاخه های گل در یک دسته می تواند ما را در اهدای درست و افزایش تاثیرگذاری آنها یاری دهد

فراموش نکنید که لازم نیست حتما منتظر موقعیت و اتفاق خاصی برای هدیه گل به کسانی که دوستشان دارید باشید، در حقیقت گل هدیه ایست که اگر به صورت غیر منتظره تقدیم شود ارزش بیشتری دارد.

● معنی تعداد شاخه گلها بصورت کلی در یک دسته

- ۱ شاخه گل نشانه توجه یک فرد به طرف مقابل

- ۳ شاخه گل نشانه احترام به طرف مقابل

- ۵ شاخه گل نشانه علاقه و محبت به طرف مقابل

- ۷ شاخه گل نشانه عشق

● معنی تعداد شاخه گل های رز در یک دسته

- ۱ شاخه رز : یک احساس عاشقانه فقط برای تو

- ۳ شاخه رز: دوستت دارم

- ۵ شاخه رز: بی نهایت دوستت دارم

- ۱۲ شاخه رز : عشق ما به یک عشق دو طرفه تبدیل شده است

- ۳۶ شاخه رز : احساس وابستگی رمانتیک

- ۹۹ شاخه رز : عشق من برای تو جاودانه و تا ابد می باشد.

- ۳۶۵ شاخه رز : هر روز سال به تو می اندیشم و دوستت دارم.

- همچنین ۱۰ شاخه گل لاله عمومآ به نشانه یک عشق بی نظیر است بکار برده می شود.

● معنی رنگ رزها

- رز قرمز : رز قرمز کم رنگ به نشانه " دوستت دارم" می باشد و رز قرمز پر رنگ به معنی زیبایی بی انتهاست.

- رز زرد : امروزه رز زرد به معنی شادی و خوشحالی می باشد ولی در گذشته این رنگ رز معنی کاهش میزان علاقه و وفاداری را داشت.

- رز سفید : رز سفید به معنی عشق روحانی و پاک است و در دسته گل عروس به معنی احساس عاشقانه شادی آور می باشد.

- رز ارغوانی : این رز به معنی تمایل و اشتیاق فرد به طرف مقابل است.

و رز نارنجی به معنی "من فریفته و دلباخته تو هستم" می باشد.

- رز معطر : بدین معنی است که عشق در نگاه اول بوجود آمده است.

- رز صورتی : رز صورتی کم رنگ به معنی تحسین ، ستایش ، وقار و شایستگی و زیبایی می باشد و رز صورتی پر رنگ به معنی تشکر از طرف مقابل است.


- به طور کلی تمام رزهای کم رنگ به معنی دوستی با طرف مقابل می باشند.


● ترکیب رنگهای مختلف رز در یک دسته گل
- ترکیب رز زرد و قرمز در یک دسته گل به معنی" تبریک " در هر مناسبتی می باشد.


- ترکیب رز زرد و نارنجی در یک دسته گل به معنی علاقه زیاد به طرف مقابل است.

- ترکیب رز قرمز و سفید به معنی یگانگی و اتحاد با طرف مقابل می باشد.

نام خود را وارد کنید و منتظر سورپرایز باشید

نام خود را وارد کنید و منتظر سورپرایز باشید.(خیلی جالبه یه بار امتحان کنید)
اینجا

عجیب ولی واقعی

1- کودکی که هیچ وقت خواب را تجربه ننموده است !
" رت لامب " , مانند همه کودکان 3 ساله دیگر , به نظر می رسد اما چیزی که او را از دیگران متمایز می کند این است که چشمان او هرگز رنگ خواب را ندیده اند !
به نقل از سایت" ایران فاکس نیوز" بیدار ماندن همیشگی "رت " والدین و دکترهای او را برای سالها به خود مشغول کرده است .
متخصصان اعتقاد دارند قسمتی از مغر او که مسئول خواب و بیداری است از انجام دادن کار خود ناتوان است .


2- بدن مردی چربی ندارد .
آقای پری 59 ساله هر چیز خوردنی را می تواند بخورد . از قبیل کلوچه , دسر , همبرگر و هر آنچه تصور می کنید .
اما آنچه تعجب انگیز است این است که بدن او چربی تولید نمی کند و او هیچ وقت چاق نخواهد شد ! او از یک بیماری خاص بنام lipodystrophy رنج می برد که چربی های تولیدی بدن او به سرعت سوخته می شود .
او در کودکی بسیار فربه و چاق بود اما در سن 12 سالگی اتفاق نادری در بدن او افتاد . بدنش شروع به ذوب شدن نمود .
او سعی نمود با خوردن کاهش وزن بدنش را جبران کند اما دیری نپایید او به کلی چربی های بدنش را از دست داد. او 10 سال تا مشخص شدن و کشف علت بیماری اش رنج برد تا اینکه متخصصان متوجه شدند مشکل از انسولین بدن اوست.
او هم اکنون با یک رژیم خاص زندگی خود را می گذراند .



3-.مردی که سرما را احساس نمی کند .
هاف هوم , مرد آلمانی معروف به مرد یخی , کسی است که در ابهای یخ زده شنا می کند , برهنه روی برف راه می رود و روزهای سرد و یخ بندان برای کسب رکورد جهانی , فقط با یک شلوارک این هوا را تحمل می کند .
دانشمدان توضیحی برای راز تحمل این مرد 46 ساله در برابر سرما را ندارند . تحملی که بدن او در مقابل سرما از خود نشان می دهد براحتی برای یک شخص معمولی می تواند بسیار مهلک و کشنده باشد .


4-زنی که روزانه 200 بار به ارگاسم می رسد.
سارا کارمن دختر 24 ساله انگلیسی روزانه بیش از 200 بار این ارتعاش را در خود حس می کند .
علت این امر تقریبا تمام اشیا پیرامون او هستند . او از یک سندروم جن*سی روانی حاد رنج می برد که باعث افزایش شدید گردش خون در ناحیه جن*سی این این زن می شود .
او مدعی است این اختلال ممکن است بر اثر خوردن قرص به وجود آمده باشد .
هم اکنون شش ماه از شروع این عارض در این شخص می گذرد


5- دختری که به آب حساسیت شدید دارد .
"اشلی " نوجوان نمی تواند به استخر برود , یا در ساحل دریا قدم بزند یا بعد از یک روز طاقت فرسا , با یک دوش خستگی را از تن خود بیرون کند . در صورت تماس پوست بدن او با آب , پوست بدنش به شدت دچار التهاب می شود و دچار خارش دردناکی می شود .
او اهل ملبورن استرالیاست


6- زنی که نمی تواند فراموش کند .
این بانوی 40 ساله متاهل هیچ چیز را فراموش نمی کند . شما می توانید تمام خاطرات 25 سال گذشته او را بپرسید او تمام انها را به خاطر دارد . او حتی به یاد می آورد در فلان سال روز فلان هوا آفتابی بوده است یا ابری !
این زن برای حفظ حریم خصوصی اش از افشای نام خود خوداری نموده است و ما او را با نام مستعار ای-جی می شناسیم .
7-دختری که فقط تیک تک (نوعی اب نبات ایتالیایی) نعنایی می خورد !این دختر 17 ساله به نوعی بیماری نادر مبتلاست . او با خوردن هر چیزی بیمار می شود اما نه هر چیز ! بله او به تنها چیزی که حساسیت ندارد تیک تک نعنایی است .
متخصصان هنوز توضیحی برای این معما نیافته اند . او از فرمول خاص غذایی استفاده می کند که به این تیک تک اضافه شده است !


8- موزیک دانی که همیشه سکسه می کند
به نقل از سایت" ایران فاکس نیوز", "کریس " از لینکلن هر 2 ثانیه یکبار سکسه می کند , حتی موقعی که در خواب است !
او راه های گوناگونی را برای درمان خود امتحان نموده است از جمله هیپنوتیزم و یوگا اما هیچ قایده ای نداشته است .
او فکر می کند علت مشکل او بی کنترل شدن مقدار اسید معده اوست . هم اکنون متخصصات در حال کار بر روی این نظریه و تحقیق در مورد امکان جراحی بر روی او هستند .
9- دختری که هر وقت می خندد غش می کند !"کی اندوود " , این دختر 20 ساله , هر بار که دچار احساسات شدید از جمله ترس ,خوشحالی , هیجان و حتی خجالت می شود عضلات بدن او قدرت خود را از دست می دهند و او دچار این عارضه غم انگیز می شود .



برای بسیاری از مردم صحبت کردن با تلفن همراه , پخت و پز از مایکرو فر و استفاده از اتومبیل , جزیی از زندگی روزمره و البته مدرن امروزی است . اما "دبی " 39 ساله با این تکنولوژی به شدت حساسیت دارد و عواقب استفاده برای او بسیار دردناک خواهد بود . او با استفاده از این ابزار به شدت دچار التهاب پوستی و پلک چشم می شود.

آدم باید چه جوری باشه؟


اگه سربزیر و متفکر و توی خودش باشه، میگن: افسردگی داره‌، روانیه، سیماش قاطیه!

اگه بگو و بخند و شاد و شنگول باشه، میگن: جلفه، دلقکه، هجوه!

اگه چاق و اضافه وزن داشته باشه، میگن: شکموئه، پرخوره، مال مفت تور کرده!

اگه لاغر و جمع و جور و میزون باشه، میگن: کنسه، نخوره، حمال وارثه!

اگه از حقش دفاع کنه و زیر بار زور نره، میگن: جنجالیه، با همه دعوا داره، خروس جنگیه!

اگه از حقش بگذره و گذشت کنه، میگن: بی عرضه‌س، حیف نون و دست و پا چلفتیه!

اگه اهل تحقیقات و کتاب باشه، میگن: اینو، واسه ما شده آقای مطالعه!

اگه با عیالات متحده‌ش مشکلی نداشته باشه، میگن: زن ذلیله، زن نگرفته، شوهر کرده!

اگه مرد سالار و حرف، حرف خودش باشه، میگن: انگار کلفت آورده!

اگه دست به جیبش خوب باشه و به مردم کمک کنه، میگن: پول پارو می‌کنه، اهل بند و بسته!

اگه اهل بریز و بپاش و ولخرجی نباشه، میگن: پولهاشو انبار می‌کنه، جون به عزرائیل نمی‌ده!

اگه زبون باز و متملق و چاخان باشه، میگن: معاشرتیه، فوق‌العاده‌س، دوست داشتنیه!

و بالاخره اگه راست و درست و بی‌کلک باشه، میگن: هیچی نمی‌شه، به درد لای جرز می‌خوره!

روانشناسی سن

روان شناسان شخصیتی بر این عقیده اند که شماره تولد، شما را از آن چیزی که می خوا هید باشید دور نمی کند بلکه مانند رنگی است که نوع آن و زیبایی اش برای افراد مختلف متفاوت است. به مثال زیر توجه کنید :

فرض می کنیم که شما متولد 29 اردیبهشت 1364 هستیداردیبهشت ماه(2) سال است پس :

9=1+8=18=5+9+3+1=1395=1364+2+29

"9" شماره تولد شماست و اکنون می توانید آنچه راکه مربوط به این شماره است با خود مطابقت دهید.

 

------------ 

 

اینم نوشته هایی که خودتونو باید با عدد بدست آمده روانشناسی کنید.


1- خالق و مبتکر
"یک" ها پایه و اساس زندگی هستند. همیشه عقاید جدید و بدیع دارند و این حالت در آنها طبیعی است. همیشه دوست دارند تمامی کارها و مسائل بر حول محوری که آنها می گویند و تعیین می کنند در گردش باشد و چون مبتکر هستند ،گاهی خود خواه می شوند. با این حال "یک" ها بشدت صادق و وفادار ند و به خوبی مهارتهای سیاسی را یاد میگیرند . همیشه دوست دارند حرف اول را بزنند و غالبا رهبر و فرمانده هستند، چون عاشق این هستند که "بهترین" باشند . در استخدام خود بودن و برای خود کار کردن بزرگترین کمک به آنهاست ولی باید یاد بگیرند عقاید دیگران ممکن است بهتر باشد و باید با رویی باز آنها را نیز بشنوند.
2- پیام آور صلح
"دو" ها سیاستمدار به دنیا می آیند ! از نیاز دیگران خبر دارند و غالبا پیش از دیگران به آنها فکر می کنند . اصلا تنهایی را دوست ندارند . دوستی و همراهی با دیگران برایشان بسیار مهم است و می تواند آنها را به موفقیت در زند گی رهنمون سازد. اما از طرف دیگر ، چنانچه در دوستی با کسی احساس ناراحتی کنند ترجیح می دهند تنها باشند.از آنجایی که ذاتا خجالتی هستند باید در تقویت اعتماد به نفس خود تلاش کنند و با استفاده از لحظه ها و فرصت ها آنها را از دست ندهند.
3- قلب تپنده زندگی
" سه " ها ایده آلیست هستند،بسیار فعال اجتماعی جذاب رمانتیک وبسیار بردبار و پر تحمل خیلی کارها را با هم شروع می کنند اما همه انها را پیگیری نمی کنند. دوست دارند که دیگران شاد باشند و برای این کار تمام تلاش خود رابه کار می گیرند. بسیار محبوب اجتماعی و ایده آلیست هستند اما باید یار بیرند که دنیا را از دید واقعگرایایه تری هم ببینند.
4- محافظه کار
"چهار" ها بسیار حساس و سنتی هستند. آنها عاشق کارهای روزمره، روتین و پیرو نظم و انضباط هستند و تنها زمانی وارد عمل می شوند که دقیقا بداننند چه کاری باید انجام دهند. به سختی کار و تلاش می کنند. عاشق طبیعت و محیط خارج از خانه هستند. بسیار مقاوم و با پشتکار هستند. اما باید یاد بگیرند که انعطاف پذیری بیشتری داشته و با خود مهربانتر باشند.
5-ناهماهنگ با جماعت
"پنج" ها جهانگرد هستند و کنجکاوی ذاتی، خطر پذیری و اشتیاق سیری ناپذیر آنها به جهان هستی و دیدن محیط اطراف خود،غالبا برایشان درد سر ساز می شود. آنها عاشق تنوع هستند ودوست ندرند مانند درخت در یک جا ثابت بمانند. تمام دنیا مدرسه آنهاست و در هر موقعیتی به دنبال یادگیری هستند. سوالات انها هرگز تمام نمی شود. آنها به خوبی یاد گرفته اند که قبل از اقدام به عمل، تمامی جوانب کار را سنجیده و مطمئن شوند که پیش از نتیجه گیری ،تمامی حقایق را مد نظر قرار داده اند.
6- رمانتیک و احساساتی
" شش" ها ایده آلیست هستند و زمانی خوشحال می شوند که احساس مفید بودن کنند. یک رابطه خانوادگی بسیار محکم برای آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اعمالشان بر تصمیم گیری هایشان موثر است و آنها حس غریب برای مراقبت از دیگران و کمک به آنها دارند. بسیار وفادار و صادق بوده و معلمان بزرگی می شوند. عاشق هنرو موسیقی هستند. دوستانی صادق و در دوستی ثابت قدم هستند. "شش" ها باید بین چیزهایی که می توانند آنها را تغییر دهند و چیزهایی که نمی توانند، تفاوت قائل شوند.
7- عاقل و خردمند
"هفت" ها جستجو گر هستند. آنها همیشه به دنبال اطلاعات پنهان و مخفی بوده و به سختی اطلاعات به دست امده را با ارزش حقیقی آن می پذیرند.احساسات هیچ ارتباطی با تصمیم گیری های آنها ندارد. با اینکه در مورد همه چیز در زندگی سوال می کنند اما دوست ندارند مورد پرسش واقع شوند و هیچگاه کاری را ابتدا به ساکن با سرعت شروع نمی کنند و شعارآنها این است که به آرامی می توان مسابقه را برد. آنها فیلسوفهای آینده هستند؛ طالبان علم که به هر چه می خواهند می رسند و سوال بی جوابی ندارند . مرموز هستند و در دنیای خودشان زندگی می کنند و باید یاد بگیرند در این دنیا چه چیزی قابل قبول است و چه چیزی نه!
8- آدم کله گنده
"هشت " ها حلال مشکلات هستند. اساسی و حرفه ای سراغ مشکل رفته و آن را حل می کنند. قضاوتی درست دارند و بسیار مصمم هستندو طرحهاو نقشه های بزرگی دارند و دوست دارند زندگی خوبی داشته باشند. مسوولیت افراد را بر عهده می گیرند و مردم را با هدف خاص خود می بینند. با شرایط ویژه ای این امکان رابه وجود می آورند که دیگران همیشه آنها رارئیس ببینند.
9- اجرا کننده و بازیگر
"نه " ها ذاتا هنرمند هستند . بسیار دلسوز دیگران و بخشنده بوده و آخرین پول جیب خود را نیز برای کمک به دیگران خرج میکنند . با جذابیت ذاتی شان اصلا در دوست یابی مشکلی ندارند و هیچ کس برای آنها فرد غریبه ای به حساب نمی آید.در حالات مختلف شخصیت های متفاوتی از خود بروز می دهند و برای افرادی که اطرافشان هستند شناخت این افراد کمی دشوار به نظر می رسد . آنها شبیه بازیگرانی هستند که در موقعیت های مختلف رفتارهای متفاوتی نشان می دهند. افرادی خوش شانس هستند اما خیلی وقتها از آینده خود بیمناک و نسبت به آن هراسان هستند. آنها برای موفقیت باید به یک دوستی و عشق دو جانبه که می تواند مکملشان در زندگی باشد دست یابند.

تست جذابیت(قابل توجه خنمها و آقایان)

مرحله 1: رنگ مورد علاقه خود را انتخاب کنید :
به رنگ های زیر نگاه کنید، و هر یک را که بیشتر از سایرین دوست می دارید انتخاب کنید : (البته لازم نیست رنگی را انتخاب کنید که در لباس پوشیدن و آرایش خود به کار می برید لحاظ قرار دهید)
1- رنگ سبز
2- رنگ بنفش
3- رنگ نارنجی


مرحله 2:
نتیجه :
حال که رنگ مورد علاقه خود را انتخاب کردید، نگاهی به تفسیر آن بیندازید تا با شیوه های عشق ورزی خود آگاه شوید و بدانید که خصوصیات اخلاقی مرد ایده آلتان چگونه است.
اگر رنگ منتخب شما سبز باشد ...
زمانی که برای اولین بار با مردی ملاقات می کنید رفتار شما باعث می شود که او از همان آغاز سفره دلش را برای شما باز کنید و در مورد زندگیش با شما صحبت کند. شما راحتی و آرامش را به فرد مقابل منتقل می کنید و او احساس می کند که تحت حمایت کامل و همه جانبه شما قرار گرفته است.
شما از همان آغاز به راحتی می توانید تشخیص دهید که فرد مقابل چه نیازهایی دارد. شما به غرایز خود اعتماد می کنید و به نداهای درونیتان گوش می سپارید و از همین طریق متوجه می شوید که او در این رابطه چه چیزی را طلب می کند.
نکته قابل توجهی که در شما وجود دارد توانایی کسب اطلاع از طرف مقابل است. شما از این طریق حس کنجکاوی خود را تطمیع می کنید.
در نهایت شما با کسی ازدواج می کنید که بتواند آسایش و امنیت را برای شما به ارمغان آورد. شما صاحب خانه ای پر از بچه می شوید، از نظر مادی بی نیاز هستید، برای همسر خود ارزش قائل می شوید و او نیز به شما احترام می گذارد. مرد ایده آل شما باید دارای یک شخصیت ثابت باشد. به خاطر داشته باشید که"سبزی ها" با مردهای با ثبات و قاطع ازدواج می کنند.
اخطار: شما همواره با روی باز با دنیای اطراف خود ارتباط برقرار می کنید و انسان پاک و معصومی هستید. داشتن این خصوصیات اندکی کار شما را در پیدا کردن مرد ایده آلتان دشوار می کند. بیشتر افراد نمی توانند شخصیت واقعی شما را به درستی بشناسند به همین دلیل زمانی که با خود واقعی شما مواجه می شوند ممکن است شکه شده و نا امید گردند، زیرا ممکن است که شما با معیارهای ذهنی آنها مطابقت نداشته باشید.
اگر رنگ منتخب شما بنفش باشد ...
در اولین ملاقات بیشتر جذب انرژی و تحرک فرد مقابل می شوید، اما در واقع شما به مردی علاقمند هستید که در کنار او احساس راحتی کنید و از او آرامش بگیرید. رمز موفقیت شما در مقابل مردها گیرایی، جذبه و هیجانتان است. شما سرشار از ذوق و اشتیاق هستید به همین دلیل آقایان نیز احساس می کنند که زندگی شان در کنار شما مهیج و جالب خواهد شد.
شما وفادار و وظیفه شناس هستید و ارتباط عاطفی برای شما یک امر جدی تلقی می شود.
اگر فردی را برای ازدواج انتخاب کردید، به این معناست که او تمام معیارها و ملاک های مورد نظر شما را دارا بوده که توانسته به این مرحله راه پیدا کند. در ضمن لازم به ذکر است که شما برای وضعیت ظاهری افراد اهمیت خاصی قائل هستید. به خاطر داشته باشید که "بنفشی ها" با مردهای خوش تیپ و قیافه ازدواج می کنند!
اخطار: بهتر است اگر فرد مناسب پیدا شد اندکی به او فرصت دهید و شروع نکنید به حدس زدن خصوصیات اخلاقی او. بهتر است وی را بر اساس رفتارش ارزیابی کنید نه اینکه او را با مرد ایده آل ذهنی خود مقایسه کنید.
اگر رنگ منتخب شما نارنجی باشد ...
شما یک فرد جذاب، دوست داشتنی، مهربان و خونگرم هستید و با این خصوصیات می توانید دل مردها را بدست آورید. باید حقیقت را لمس کنید تا بتوانید آنرا باور کنید. با رفتار خود به دیگران نشان می دهید که به حرف های آنها گوش می دهید و برایشان ارزش قائل هستید.
به راحتی فریفته ظاهر افراد می شوید اما جای هیچ گونه نگرانی وجود ندارد چرا که ازدواج شما همیشه از روی عقل و منطق می باشد.
شما جذب مردهای با هوش می شوید و هنگامیکه به او بله گفتید، بله شما به معنای تا ابد و همیشه و در رنج و شادی است. شما با مردی ارتباط برقرار می کنید که بتوانید از او چیزی بیاموزید. به خاطر داشته باشید که "نارنجی ها" با مردهای با هوش ازدواج می کنند!
اخطار: شما فردی هستید که سعی می کنید نقاط ضعف و منافذ حساس و نفوذ پذیر خود را پنهان کنید، تنها چیزی که فرد مقابل می تواند در شما ببیند استحکامات زیرکانه است. او احتمالا در مورد شخصیت اصلی شما دچار اشتباه می شود. سعی کنید در طول زمان وی را با کاراکتر واقعی تان آشنا کنید

بخش خبری ٢٠:٣٠ یکی از بخش های خبری مورد توجه مردم است. چرا؟

بخش خبری ٢٠:٣٠ یکی از بخش های خبری مورد توجه مردم است . چرا؟

دختری که شرافتش قربانی قمار می شود

* کنار تلفن عمومی جلوی درب پارک ایستاده بود. نمی‌توانست بیش از هجده سال سن داشته باشد. شلوار لی کهنه و یک بلوز مندرس بر تن داشت. یک کلاه لبه‌دار هم بر سر گذاشته بود و با صورتی که فکر می‌کردی اقلا یک هفته‌ای باشد که آب به آن نخورده، منتظر نوبت تلفن بود. در نگاه اول فکر می‌کردی که پسر باشد؛ اما بعد از چند لحظه، با دیدن ظرافت حرکات و حتی اضطراب نگاه و معصومیت چهره، می‌فهمیدی که او جنس لطیف می‌باشد!
به بهانه‌ی ایستادن برای نوبت تلفن، جلو رفتم و کنارش ایستادم. پنج دقیقه‌ای که گذشت باور کردم که قصدش زدن تلفن نبوده و فقط آن‌جا ایستاده است. به بهانه‌ی پول خرد، سر صحبت را باز کردم و گفتم که شارژ گوشی همراهم تمام شده و مجبور هستم از تلفن عمومی زنگ بزنم.

سعی می‌کرد زیاد به من نگاه نکند. زیاد هم صحبت نکند. بعد از چند دقیقه راه افتاد و به داخل پارک رفت. دورادور دنبالش رفتم. این‌بار خودم را معرفی کردم و از او خواستم اگر مقدور است چند لحظه‌ای با هم صحبت کنیم. به سختی حاضر به صحبت شد. شاید نیم ساعتی حرف زدم تا قانع شد که نمی‌توانم آزاری به او برسانم. با احتیاط کامل شروع به پرسیدن سؤالاتم کردم:
- نه اسمت رو می‌خوام بدونم و نه می‌خوام اذیتت کنم. فقط بگو ببینم چرا با لباس پسرونه می‌گردی؟!
با پوزخندی بر لب و حالتی کاملا لات‌مانند که مشخص بود تصنعی است، توی صورتم نگاه کرد و گفت:
- اولندش که حالا مگه فکر کردی داداشت نشسته تا تو اسمش رو بپرسی و اونم جواب بده؟ دویمندشم که تو چی کار به لباس من داری؟ فکر کن این‌طوری راحت‌ترم و بهتر حال می‌کنم. سیمندشم که اگر هم بخوای نمی‌تونی اذیتم کنی.
از این‌که از لفظ داداش برای خطاب قرار دادن خودش استفاده می‌کرد و از نحوه ی اول و دوم و سوم گفتن‌ش به خنده افتادم.

کمی دیگر برایش حرف زدم تا به من اعتماد کرد و مختصری از شرح حالش را گفت؛ این دفعه با صدایی محزون که دیگر اثری از اصطلاحات لمپنی در آن دیده نمی‌شد، و غمی که در چهره‌ی قشنگش محسوس‌تر شده بود شروع به صحبت کرد. خودش را لاله معرفی کرد و ادامه داد:
- 16 سالمه و تو یکی از کوچه‌پس‌کوچه‌های همین تهران لعنتی متولد شدم. خانواده‌ی شلوغی بودیم. درآمد پدرم به زور کفاف خرج و مخارج‌مون رو می‌داد. هر کدوم از خواهرام که به سن 14 و 15 می‌رسیدند، پدرم روونه‌ی خونه‌ی شوهر می‌کردشون تا کم‌تر خرج رو دستش بذارن! برادر هم نداشتیم که اقلا کار بکنه و کمکی باشه برامون.

کمی ساکت شد. من هم سکوت کردم تا با زیر و رو کردن خاطراتش شاید قدری سبک شود. آهی کشید و ادامه داد:
- این‌ها هیچ‌کدوم درد نبود تو زندگی‌مون. درد بزرگ زندگی‌مون قمار پدرم بود. اون عادت به قمار داشت. در چند نوبت، تموم نداشته‌های زندگی‌مون رو تو قمار باخت. تا اون‌شب ... اون شب لعنتی...!
سکوت این نوبتش قدری طول کشید. حس کردم با فلاش‌بک‌های ذهنی دارد آزار می‌بیند. رشته‌ی کلام را دست گرفتم:
- خب تو اون شب لعنتی چی شد؟
- در اون شب لعنتی بابام منو باخت!
با بغض ادامه داد:
- قرار شد دو روز بعد منو به اون نامرد که اقلا بیست سال از من بزرگ‌تر بود و می‌تونست جای بابام باشه، تحویل بدن. شب قرار، یه عالمه گریه کردم و کتک خوردم. مادر بیچاره‌ام فقط گریه می‌کرد. فردا صبحش بابام از خونه رفت بیرون. موقع بیرون رفتن به مامانم گفت: «اگه این پاشو از در بذاره بیرون، روزگار تو رو سیاه می‌کنم». نمی‌دونستم چه کنم. بعد از رفتنش، عملا می‌دیدم که مامانم به خودش می‌پیچه. یه کم که گذشت، مامانم مقداری پول بهم داد و گفت: «فقط برو! منزل خواهراتم نرو»! من هم از خونه زدم بیرون. نمی‌دونم بابام چی به سر مامانم آورده و اون نامرد چی به سر بابام...

ازش خواستم بگوید که چه مدتی است که از خانه آمده بیرون و توی پارک مستقر شده؟ با غم زیاد و صدایی محزون که دیگر اثری از آن مدل حرف زدن اولش نداشت، گفت:
- الان حدود هشت روزه که از خونه اومدم بیرون. خیلی سخته. گاهی پشیمون می‌شم و می‌گم که کاش می‌موندم خونه. تموم شبا رو بیدارم و لای شمشادا از ترس به خودم می‌لرزم. روزا یه گوشه‌ای رو پیدا می‌کنم و یه کم می‌خوابم. شبی نیست که کابوس نبینم. از خوابیدن می‌ترسم. حسرت چند ساعت خواب آروم به دلم مونده. با لباس پسرونه می‌گردم. با کسی هم‌کلام نمی‌شم. نمی‌دونم تا کی می‌تونم ادامه بدم. چیزی هم به اون‌صورت از پولم باقی نمونده. بعضی وقت‌ها یاد شب‌هایی می‌افتم که از ترس سوسک تو خونه جیغ می‌زدم، و این‌جا بارها شده که شب‌ها سوسک به تنم رفته و از ترس آدما حتی جیغ هم نزدم. خبر از دخترایی دارم که همون شب اول فرار، بدبخت شدن. نمی‌دونم چرا این‌جام؟ من حقم نبود...

اسمت رو بده اینشتین بنویسه پای تخته سیاه!!!




بازی با تصاویر
اگه دوست داری انیشتین اسمت رو بنویسه لینک زیر رو کلیک کن.
http://www.hetemeel.com/einsteinform.php

با این حقه اسم شما به جای متنی که اینشتین نوشته قرار میگیره

ان-در احوالات سرعت اینترنت در ایران

برای دیدن سایز کامل عکس رو ذخیره کنید 

 

 

کمیک استریپ مستند شوک!!!

چند وقت پیش در شبکه سوم مستندی پخش شد که از دیدنش شوکه شدم . ...جالب بود که اسم برنامه هم شوک بود....اگر نتوانسته اید این برنامه جفنگ را ببینند اینجا را کلیک  کنید.

شوک

نامه یک مادر به گلشیفته فراهانی؛می‌دانی هالیوود کجاست؟

سلا‌م گلشیفته جان؛این روزها نام تو را از خیلی‌ها می شنوم و در هر مجلس و مهمانی ای نقل زبانهایی.شنیده ام رفته ای به ینگه دنیا و حجابت را از سر برداشته ای و...


گلشیفته جان،وقتی ۲ سال پیش با پسر بزرگم رفتم به سینما که فیلم میم مثل مادرت را ببینم،از بازی گرم و صمیمانه تو همه صورتم از اشک خیس شد،آن لحظه شک نداشتم که همه مادران ایرانی شبیه گلشیفته اند و گلشیفته،نقش پنهانی ا ست از تصویر مادری که هر ایرانی در ضمیرش دارد.مادری که همه وجودش ایثار و از خود گذشتگی است،می سوزد تا نورو گرمی و محبت وحیات ببخشد،"هست"برای آن که فرزندش "باشد."مادری که یک زیبایی آسمانی در رخسارش موج می زند و ترنم لبانش به ذکری الهی،در خانه نور می پراکند.
یادت هست هنگامی که تو با مشت به شیشه کوبیدی و دستت غرق خون شد تا فرزندت نجات یابد،چگونه رسول ملا‌قلی پور در پشت صحنه زار زار گریست؟رسول،چهره مادر خودش را در تو ترسیم کرد.تو زنی شدی به شکل مادر رسول،به شکل مادر همه ایرانی‌ها.این تاج افتخار را رسول بر سرت گذاشت پیش از آن که آن حادثه،آن خبر شوم رخ دهد.
اما حالا‌ تو رفته ای آن ور دنیا و عوض شده ای.می گویند می خواهی ستاره فیلم‌های‌هالیوود شوی.
گلشیفته جان،نمی دانم که مادرت در قید حیات هست یا نه،اما می خواهم به عنوان یک مادر با تو حرف بزنم.دخترم،تو می دانی که‌هالیوود کجاست؟
می دانم که هنر پیشه هستی و به اندازه همه گیس‌های سفید من در شباب عمرت فیلم دیده ای،عمرت دراز باد مادر،اما خبر از دنیای‌هالیوودی‌ها داری؟می دانی این اختاپوس بر هر زنی که چنگ بیندازد تا چه منجلا‌ب‌هایی سقوطش می دهد؟ دخترم،دنیای غربی که تو اکنون به آنجا رفته ای،ترمز بریده است.غرق شدن در تنعمات عجیب و تهوع آور جسمی،دارد مثل موریانه پایه‌های خانواده‌ها رادر غرب می جود...می دانم،می دانم که آنها پیشرفته اند،اما این پیشرفت‌ها چشمت را کور نکند.
دخترم،برای من که مادرم قابل تصور نیست که چگونه یک هنرپیشه زن غربی،در حالی که از استودیو به خانه می آید و تنش به ننگ بوی مردی غریبه آغشته است،می تواند آغوشی پر از عشق را به همسرش هدیه دهد؟ چگونه چنین زنی همراه فرزندش،در برابر پرده سینما یا تلویزیون می نشیند،و صحنه هم آغوشی خود و هنرپیشه ای بیگانه را تماشا می کند؟گلشیفته جان،دنیای رسانه و تبلیغات،خیلی پر هیاهوست مادر جان!مبادا زرق و برق‌هالیوود چشمت را کور کند که گوهر عصمت و عفافت را بدزدند. شهرت،طعم خوشایندی دارد در شباب عمر.شهرت،یعنی پول،احترام،فلشهای پرنور دوربین‌های عکاسی و هلهله و هورای میلیونها هوادار در سراسر جهان.دخترم،هالیوود می تواند تو را به قله شهرت جهان برساند،می تواند نام تورا در تاریخ سینمای جهان جاودانه کند،می تواندحساب بانکی تو را با ارقام نجومی پر کند،دستشان درد نکند،خیلی هم خوب است که به این چیزها می رسی مادر.اما به یاد داشته باش که حتی اگر لباسی از یاقوت برتنت کنند،تاجی از الماس بر سرت بگذارند،و در قصری پر از جواهرات رنگین و افسانه ای ساکنت کنند، جای خانه ای گرم از محبت و هلهله شادمانه کودکت را نخواهد گرفت.این درسی بود که رسول ملا‌قلی پور به تو یاد داد،اما خیال می کنم خوب این درس را یاد نگرفته ای.از تو خواهش می کنم یک بار دیگر بنشین و فیلم میم مثل مادر را ببین؛ببین رسول می خواسته در این فیلم چه چیزرا به تو و به همه دختران ما حالی کند؟
فراموش نکن گلشیفته جان که تو اول یک مادر هستی،بعد یک هنرپیشه،اول یک مادر هستی بعد یک شهروند،اول یک مادر هستی بعد یک...حتی همسر. گلشیفته،هیچ چیز،هیچ چیز در دنیا وجود ندارد که بخواهی برای آن لذت یک مادر پاک و نورانی بودن را از دست بدهی.تمام فرصت‌های درخشان‌هالیوود هم نمی تواند لذت یک لحظه از تجربه شگفتی را که امثال مادر ملا‌قلی پور درک کرده اند به توهدیه بدهد.هنرپیشه باش گلشیفته جان،به فکر ترقی و پیشرفت باش عزیزم، اما قبل از هر چیز یک"مادر"باش.

 

 

---------------- 

 

جواب این مادر یا مادر نما:

مادر عزیز شما معلومه معنی فیلم بازی کردن رو نمیدونید.

فیلم بازی کردن یعنی در فاصله مطالعه فیلم نامه تا آخر فیلم برداری هنرپیشه در حس نقشی که میخواد بازی کنه میره تا اونرو به نحو احسن بازی کنه و بعد از فیلم برداری باید کاملا از حس اون فیلم بیاد بیرون که بتونه نقش های دیگر رو درست ایفا کنه .

حتی گاهی اوقات در فیلم هایی دیده شده که بازیگر در نقش یک مادر در نهایت عاطفه و دلسوزی با فرزندش رفتار میکنه فرزندش را تر و خشک میکنه به اون راه صحیح زندگی آموزش میده و در سکانس دیگه برای امرار معاش و تهیه ملزومات زندگی دست به دزدی آدم کشی و یا حتی تن فروشی میکنه.

هر دوی این سکانس ها فقط و فقط فیلم بازی کردنه و بس!

بازیگر نه مادر دلسوزه نه دزده نه آدم کشه و نه هرزه اون یک بازیگره که نقشش رو مطابق دستور کارگردان ایفا میکنه.

شما بگین اگه یه بازیگری در نقش مثلا عمار یاسر بازی کنه عماره ؟؟؟
یا جای هیتلر بازی کنه هیتلره ؟؟؟ یا باید دقیقا خصوصیات فردیش اینطور باشه ؟؟؟

مادر یا مادرنمای عزیز برو کمی فکر کن تا بفهمی که کور کورانه نصیحت کردی!
به جای این حرفا سعی کن براش دعا کن تا موفقیت اون جهانی تر بشه تا همواره علاوه بر اینکه خیر ببینه نام ایران رو هم پر آوازه کنه .

یه دعای دیگه هم برا ما که اسیر این اوضاع مملکتیم بکن.
دعا کن که یه روز این کشور به حدی پیشرفت کنه که از کل دنیا مردم آرزو کنن رو فرش قرمزی که در حوزه هنری کشور ایران پهن میشه ثانیه ای قدم بزنن و به این کار افتخار کنن.

اگر گفتید فرق ما چیه؟!!!!

اگر گفتید فرق واحد پول ایران و انگلیس چیه؟
در انگلیس شما یک کیف اسکناس می برید و با اوون ماشین می خرید....اما در ایران شما یک ماشین اسکناس می برید و با آن یک کیف می خرید.
اگر گفتید فرق گردش در تهران و پاریس چیه؟
در پاریس هر وقت خواستید گردش کنید از ماشین پیاده می شید و در تهران هر وقت خواستید گردش کنید سوار ماشین می شید.

اگر گفتید فرق یک تخم مرغ در تهران و در مسکو چیه؟
در مسکو اگر تخم مرغ را زیر مرغ بگذارند بعد از 21 روز احتمالا یک جوجه از تخم بیرون می آید....اما در تهران ممکن است از تخم مرغ هر موجودی بیرون بیاید...مثلا یک شتر.

اگر گفتید فرق محل کار ایرانی ها و امریکایی ها چیه؟
مردم امریکا در خانه استراحت می کنند...در اداره کار می کنند و در خیابان تفریح...اما مردم ایران در خانه تفریح می کنند...در اداره استراحت و در خیابان کار.

اگر گفتید فرق یک نویسنده ایرانی با یک نویسنده آلمانی چیه؟
یک نویسنده آلمانی وقتی نوشته هایش چاپ شد معروف می شود و یک نویسنده ایرانی وقتی جلوی چاپ نوشته هایش گرفته شد معروف می شود..

اگر گفتید فرق یک تاجر ایرانی با یک تاجر عرب چیه؟
تاجر عرب از وقتی شناخته شد موفق و خوشبخت می شه.... اما تاجر ایرانی از وقتی شناخته شد ناموفق و بد بخت می شه.

اگر گفتید فرق پلیس راهنمایی و رانندگی ایران با جاهای دیگه دنیا چیه؟
در همه جای دنیا وقتی ترافیک ایجاد بشود سرو کله پلیس راهنمایی و رانندگی پیدا می شود...اما در ایران وقتی سرو کله پلیس پیدا می شود ترافیک ایجاد می شود.

اگر گفتید فرق یک آدم موفق در ایران با سایر نقاط جهان چیه؟
در همه جای دنیا وقتی کسی موفق شود همه به او نزدیک می شوند و با او شریک می شوند و به او کمک میکنند ...اما در ایران وقتی کسی موفق شود همه از او فاصله می گیرند و رابطه شان را با او قطع می کنند و جلوی کارش را می گیرند.

اگر گفتید فرق یک زندانی در ایران با یک زندانی در اروپا و امریکا چیه؟
در اروپا و امریکا وقتی کسی زندانی می شود اعتبارش را از دست می دهد...اما در ایران وقتی کسی زندانی می شود اعتبار به دست می آورد.

اگر گفتید فرق سیستم اداری ایران با سیستم اداری کانادا چیه؟
سیستم اداری کانادا چون کار مردم را راه می اندازد و به آنها کمک می کند از مردم پول می گیرد....اما سیستم اداری ایران چون جلوی کار مردم را می گیرد از آنها پول می گیرد.

اگر گفتید تفاوت دشمن در ایران و جاهای دیگر دنیا چیه؟
در همه جای دنیا وقتی آدم دشمن داشته باشد جلوی کارش گرفته می شود....در ایران وقتی آدم ها دشمن داشته باشند تازه انگیزه کار پیدا می کنند

گزارشی درباره متلک پرانان و پدیده متلک پرانی در سطح شهر



- خانم، شوهر «خانه دار» نمی خواین؟

- سکوت.

- زبونتونو موش خورده؟

به حرف های مرد جوانی که از بد حادثه هم مسیرم شده، توجهی ندارم. راه خودم را می روم و تا از دور دوستانم را می بینم که سر کوچه منتظر ایستاده اند، قدم تند می کنم و انگار که تازه دل و جرات پیدا کرده باشم، بی آنکه همراه مزاحمم را نگاه کنم، می پرسم؛

- آقای نامحترم، شما کار و زندگی نداری؟

مرد کم نمی آورد؛

- نه والله... ما رو که می بینین علاف شماییم، دربست.

دیگر حرفی نمی زنم. اصلاً جواب سوالم را خودم از اول می دانستم. حالا دارم با دوستانم احوالپرسی می کنم. دست می دهیم و با سر و صدا و خنده و شیطنت سوار ماتیز یکی از همراهان می شویم. هنوز راه نیفتاده ایم که مرد جوان با اعتماد به نفس جلو می آید و اشاره می کند که شیشه را پایین بکشیم. ما هم حالا که جمع مان جمع است بدمان نمی آید ضرب شستی به یکی از نمایندگان «اجناس برتر» نشان دهیم. شیشه را پایین می کشم.

- فرمایش؟

- هیچی،...

دوستم گاز می دهد و آقای علاف را در غبار گرد و خاک تنها می گذارد. فرصت نمی شود به او بگویم این روزها درگیر نوشتن گزارشی درباره «متلک پرانی» آقایان در خیابان های شهر هستم. فرصت نمی شود بپرسم آیا حاضر است درباره این رفتار خود «گفت وگو» کند یا نه؟ و فرصت نمی شود حتی چیزی از چهره و سن و سالش در یادم بماند اما «حاضرجوابی» و «طنزپردازی زودبازدهش» به عنوان مشخصه ثابت اغلب جوانانی که دستی در کار تولید و مصرف بی رویه متلک دارند در خاطرم می ماند و از خودم می پرسم اگر مردان تولید و مصرف کننده هستند، ما زنان چه هستیم؟ شکارهای گذری که گاه و بیگاه در خیابانی خلوت یا حتی شلوغ یا در کوچه و راه مدرسه، حتی در دانشگاه و محل کار ناگزیر می شویم نقش شنوندگان این متلک ها را بازی کنیم؟ نمی دانم. شاید در این فرآیند بیمار، ما بیش از هر چیز دیگر نقش «توزیع» را برعهده داشته باشیم.

از دیدگاه جامعه شناسی، متلک رفتاری ارتباطی است و در موقعیتی می تواند شکل بگیرد که طرف دیگری وجود داشته باشد. بنابراین بدون وجود طرف دیگری که مخاطب متلک است، متلک تحقق پیدا نمی کند و از این دیدگاه شاید تنها با حذف زنان برای همیشه، پدیده متلک پرانی هم مطلقاً از بین برود. با این حال کارشناسان امر - منظور متلک سازان و متلک پرانان نیستند البته - برخلاف ضابطان نیروی انتظامی، حذف «متلک شنوندگان» را راهکار مناسبی برای حل این معضل نمی دانند و تاکید دارند متلک پرانی را باید از جنبه های مختلف اجتماعی، روان شناختی و حتی زیست شناختی بررسی کرد.

آقا، شما سرتان به جایی نخورده

«متلک پرانی ممکن است ریشه های روانی، اجتماعی یا زیست شناختی داشته باشد. افرادی که دچار ضایعه مغزی، به ویژه در قسمت پیشانی شده اند یا مثلاً ضربه یی به سرشان خورده است، بیش از سایرین مستعد بروز چنین رفتاری هستند چرا که در این افراد اغلب،کنترل مغز روی رفتارهای غریزی بسیار کم می شود و در نتیجه فرد خواسته های غریزی خود را بدون مهار بیان می کند و در بیان و بروز خشم و انگیزه های جن*سی کنترلی به خرج نمی دهد. بنابراین حتی بیماری های مغزی یا زیست شناختی هم در بررسی علل متلک گویی افراد قابل بررسی و درخور تامل است.» دکتر فربد فدایی روانشناس با این اظهار نظر توجه ما را به اهمیت بررسی علمی و همه بعدی پدیده متلک گویی و پرهیز از ارزش داوری درباره آن جلب می کند. بنابراین توجه داشته باشید شاید واقعاً آقایانی که در کوچه و خیابان دنبال شما راه می افتند و عبارات و الفاظ و القاب شایسته و ناشایست نثارتان می کنند، سرشان به جایی خورده یا از ضایعه یی در منطقه «مخ» رنج می برند. با در نظر گرفتن این شرایط است که شما به جای برافروخته شدن و عصبانیت ممکن است حتی برای این گروه از شهروندان دلسوزی هم بکنید و با تاسی از اینکه بالاخره هر چه نباشد «بنی آدم اعضای یکدیگرند» هدایت شان کنید به نزدیک ترین درمانگاه ممکن. اما خب همیشه هم همه چیز با این مناسبات «بشردوستانه» پیش نمی رود. مساله این است که گاه واقعاً سر متلک گویان به هیچ جا نخورده و در کمال صحت و سلامت عقل اقدام به این رفتارهای رذیلانه می کنند. سیامک جوان 33ساله مجردی که بر خلاف اکثر دوستانش - البته این طور که خودش می گوید - متلک گویی هیچ گونه جذابیتی برایش ندارد، شاهد این مدعاست. او متلک گویی را کار «چیپ» و «بی کلاسی» می داند و می گوید؛ «این یک توحش اخلاقی است که در دوران مدرن شکل گرفته.»

-حالا خودمانیم، خودت تا به حال متلک گفته یی؟

(می خندد) من که نه بابا...

-اگر راستش را بگویی ممکن است از بار گناهانت کم شود.

(با خنده و خجالت) ای بابا... نه به جان خودم من فقط یک بار در عمرم متلک گفتم. تازه آن هم من خودم چیزی نگفتم اما در جمعی بودم که متلک می گفتند.

-به هر حال برای مباشرت و معاونت هم، موارد قانونی در نظر گرفته شده. حالا همان اولین بار چندساله بودی؟

بیست و سه، چهار ساله بودم. موضوع مال خیلی وقت پیش است.



-چه متلکی گفتید؟

با ماشین دوستم بودیم. پشت چراغ قرمز ماندیم و ماشین کناری مان هم خب چند تا دخترخانم بودند. پشت چراغ بود دیگر. گفتیم شوخی کنیم. دوستم اشاره کرد شیشه را بکشند پایین. آنها هم دخترهای شادابی بودند. دوستم خیلی جدی پرسید؛ «ببخشید، دورتون بگردم از کدوم طرفه؟» آنها هم اول متوجه نشدند ما چه می گوییم اما بعدش زدند زیر خنده و ما هم خندیدیم. همین.

-خب شاید بتوان این شیطنت را در مقایسه با متلک های ناراحت کننده یی که در سطح شهر نثار زنان می شود به کلی نادیده گرفت اما فکر می کنی چرا و با چه اهدافی مردان متلک می گویند؟

به نظر من این مساله ریشه فرهنگی و سابقه تاریخی دارد. شما در رمان های قدیمی ایرانی هم می بینید که این مساله وجود دارد مثلاً بزرگ علوی در «چشم هایش» به متلک گویی اشاره می کند. این کار به نظر من در میان همه مردم ایرانی مشترک است، حالا هر کدام به نوعی ممکن است آن را انجام بدهند مثلاً شاید پدربزرگ من هم آن را تجربه کرده باشد. اما من بحث شیطنت را از توحش مردانه جدا می کنم. اینکه چند تا جوان در راه مدرسه به دخترها چیزی می گویند و می خندند الزاماً توحش و بی حرمتی نیست.

-درباره این مرزبندی کمی بیشتر توضیح بده. چون به نظر خیلی شخصی و خودساخته می آید.

ببینید مرد ایرانی همیشه این اجازه را داشته که درباره همه چیز و از جمله زن ایرانی شوخی کند. 2500 سال است که مرد ایرانی این اجازه را دارد و دیگر برایش عادی و حل شده است که چه در خانه و چه در خیابان و چه به شوخی یا حتی جدی به زن بی احترامی کند و او را به عنوان یک انسان نادیده بگیرد. متاسفانه این در ناخودآگاه مرد ایرانی وارد شده و بدتر اینکه اغلب زن ایرانی هم این مساله را پذیرفته و چندان شکایتی بابت آن ندارد. مرزی که من می کشم دقیقاً همین جاست. از این نوع تفکر نسبت به زنان است که خیلی بدم می آید.

جامعه بسته و رفتارهای واکنشی

در بررسی تحلیلی پدیده متلک گویی، «جامعه بسته» شاید متهم ردیف اول باشد؛ جامعه ای که به واسطه وجود انواع محدودیت ها نتوانسته به زندگی اجتماعی شهروندانش شکلی طبیعی بدهد، نسبت به «جوامع باز» بستر مستعدتری را برای رشد و رواج متلک گویی فراهم خواهد کرد.

دکتر فربد فدایی روان شناس در این باره به هیجانات ارضانشده یی اشاره می کند که در وجود شهروندان «جامعه بسته» باقی مانده و زندگی می کند. این روان شناس می گوید؛ «از نظر جامعه شناختی زمانی که احساس خشم یا احساس تمایل جن*سی ارضا نشده در فرد به صورت تلنبارشده باقی مانده باشد و جامعه نیز فرصتی برای ارضای این نیازها به شکل سازنده در اختیار فرد قرار ندهد، این امکان وجود دارد که تظاهر این کمبود را به صورت متلک گویی به زنان در خیابان های شهر ببینیم.» از نظر دکتر فدایی احساس خشم سرخورده یا محرومیت گاه به صورت انحرافی و به شکل رفتارهای آزارنده خود را نشان می دهد. فدایی معتقد است چنین تظاهراتی در مردان بیش از زنان قابل پیگیری است؛ «مردان معمولاً مشکلات روانی و اجتماعی خود را با رفتارهایشان ظاهر می کنند و واکنش هایشان در این زمینه به اصطلاح برون ریز است و خشم و محرومیت خود را به بیرون منتقل می کنند اما زنان دقیقاً برعکس عمل می کنند و خشم و محرومیت شان در بسیاری از موارد به صورت افسردگی و گوشه گیری تظاهر پیدا می کند.» این روان شناس البته در بررسی رفتارهای واکنشی زنان و مردان آموزه های اجتماعی را نیز نادیده نمی گیرد و معتقد است جامعه به مردان یاد می دهد که به دلیل مذکر بودن می توانند هنگام خشم یا ناراحتی عصبانی شوند، فریاد بزنند یا رفتارهای برونگرای دیگری از خود نشان دهند اما همین جامعه از زنان می خواهد اگر احساس محرومیت یا خشم دارند، گوشه خانه بنشینند و اشک بریزند. فدایی ادامه می دهد؛ «این ویژگی البته مختص جامعه ایران نیست و در تمام جوامعی که زن و مرد در آن برابر نیستند و نگاه به زن نگاه به ابزار ارضای جن*سی است نه انسانی از جنس دیگر، چنین معضلاتی وجود دارد. حتی در اروپا هم در کشورهایی مانند ایتالیا و یونان یا به طور کلی در جنوب اروپا و کشورهایی که هنوز از نظر روابط انسانی و اجتماعی به حد اروپای شمالی و غربی نرسیده اند، وضعیت به همین منوال است.»

متلک گویی و رابطه سلطه

نه خانم. این روش های جواد تو مرام ما نیست. من تا به حال نه توی خیابان نه به کسی شماره تلفن داده ام و نه متلک گفته ام. من از روش های دیگری برای آشنایی استفاده می کنم. کسانی که بعد از چند ماه آشنایی و رفت و آمد و همکاری با آنها دوست شدیم و فکر می کردیم آدم حسابی هستند، توزرد از آب درآمدند.

-خب این «مکان امنی» که تو برای آشنا شدن داری، کجاست؟

من در مهمانی ها یا با قرارهای وبلاگی دوست پیدا می کنم نه با متلک پرانی توی کوچه و خیابان و فکر هم می کنم به دلیل محدودیت های اجتماعی است که جوانان به این کارها رو می آورند. اگر جامعه سالم باشد خودش فضای عادی و منطقی را در اختیار آدم ها قرار می دهد تا با هم رابطه برقرار کنند. اما به نظرم تو یک مساله را در نظر نمی گیری و آن هم اینکه خیلی از آقایانی که متلک می گویند اصلاً قصد برقراری رابطه ندارند. همین طوری یک چیزی می گویند که دهان شان مدت طولانی بسته نمانده باشد. خب اینها اغلب بیمارند. این کاری که شما می گویید ناشی از عقده های فروخورده است. البته این آدم ها هم گناهی ندارند چون در جامعه ما روابط با جنس مخالف غیرطبیعی و غیرعادی است. بنابراین عده زیادی از مردم که با جنس مقابل شان روابط عادی ندارند به هر حال باید این کمبود را یک جوری جبران کنند. بنابراین متلک می گویند و خیلی کارهای دیگر هم می کنند که ما نمی دانیم و شما هم نمی دانید. امید متولد سال 1359 است و ظاهراً این طور که خودش می گوید او هم مثل بقیه آقایان اصلاً اهل متلک گویی نیست - نمی دانم پس این همه متلک را چه کسانی می گویند؟ - امید تجربه سفر به چند کشور را هم دارد و می گوید؛ «مثلاً در سوئیس من دیده ام که پسرها و دخترها در خیابان گاهی شوخی هایی با هم می کنند که اصلاً هم ناراحت کننده نبود. به نظرم در حد شوخی های مختصر، این کار بد نیست اما به زبان آوردن حرف های نامربوط را نمی پسندم.»

-مثلاً چه چیزی را نمی پسندی؟

معمولی ترین چیزی که بتوانم به شما بگویم و شما هم بتوانید چاپش کنید، این متلک زشت و جواد «جیگر تو» است. البته بگویم گاهی خانم ها خوب جواب هایی می دهند.

-مثلاً؟

مثلاً یک موردی را که دوستم تعریف می کرد به یک خانمی گفته بود؛ «جیگر تو بخورم» و او هم در جواب آمده بود؛ «با نون بخور سیر بشی». کاوه دوست امید و متولد سال 1361 است اما تجربه متفاوتی دارد. او هم مثل همه آقایان محترم دیگر اهل متلک گویی نیست. اما خاطره دوردستی را به یاد می آورد؛ «کلاس سوم راهنمایی بودم. هر روز از مدرسه که بیرون می آمدیم، دوستانم به دختر مدرسه یی ها متلک می گفتند. در آن جمع هم طوری بود که وقتی تو چیزی نمی گفتی یک جورهایی برایت بد بود. بالاخره یک روز من هم به دختری که داشت از کنارم رد می شد و حتی قیافه اش را هم درست ندیدم یک چیز خیلی بی مزه یی گفتم در این مایه ها که «خانم کجا می ری؟» و از این حرف ها. خب همان موقع خوب بود اما از دو سه روز بعدش خیلی از خودم بدم آمده بود و برای آن دختر دلم می سوخت. همان جا بود که به ذهنم رسید متلک گفتن به خانم ها یک جور رابطه سلطه است. یک رابطه یک طرفه است که تو از زور یا روی بیشتر خودت استفاده می کنی و آن را به طرف دیگر تحمیل می کنی. چند وقت پیش هم دو مامور مترو را دیدم که در یک ایستگاه، دختری را گیر آورده بودند و پشت هم به او چرت و پرت می گفتند و باز احساس نفرتم تجدید شد. آن دو نفر داشتند دختر را له می کردند. او را تحقیر می کردند و او هم طفلکی چیزی نمی گفت.

-البته تو در زمان خودت خیلی پیشرو بودی ظاهراً.حتی افلاطون هم در سوم راهنمایی به رابطه سلطه پی نبرده بود.

(می خندد). شاید شما باور نکنید و حق هم دارید چون اغلب مردان ثابت کرده اند که نباید هم باورتان شود اما من به زن ها هم یک نقد جدی دارم، به خصوص زن های ایرانی.

-بفرمایید.

ببینید در جامعه همه چیز و همه ذهنیت ها جن*سی است و زنان هم استثنا نیستند. مثلاً ممکن است مردی بدون هیچ گونه غرض اضافی و صرفاً با دیدن یک خانم زیبا بخواهد به او بگوید که چقدر زیبایی. او را تحسین می کند اما کمتر زنی است که ظرفیت شنیدن چنین حرف صادقانه و بی غرضی را داشته باشد و آن را به هزار چیز دیگر نسبت ندهد. مثلاً من خودم یک بار دلم می خواست به خانمی که در نهایت سادگی و زیبایی در خیابان از کنارم گذشت این را بگویم. ممکن بود صد سال دیگر هم هرگز آن خانم را دوباره نبینم، هیچ قصدی هم نداشتم اما جرات نکردم حرفی بزنم چون مطمئن بودم یک سیلی خواهم خورد.

تنها یک پله تا رفتارخشونت آمیز

اما آیا متلک پرانی مطلقاً و همیشه رفتاری «ناهنجار» است؟ شاید نتوان به این پرسش هم مثل بسیاری از پرسش های دیگر پاسخی قطعی و کامل داد اما آنچه مسلم است تقریباً در تمام موارد فردی که متلک می شنود با اخلالی در سطح عادی تعاملات خود با دیگران و با محیط اطراف رو به رو می شود و از این منظر، حریم و فضای شخصی خود را از دست می دهد. در همین حال دکتر فدایی نیز «متلک گویی» را مستلزم یک آسیب شناسی عمیق می داند و معتقد است؛ «فرد متلک پران اگر فرصت پیدا کند آمادگی آن را دارد که تمایل خود را که در حال حاضر به صورت کلامی بروز می دهد، حتی به صورت تجاوز جن*سی هم آشکار کند.»

این روانشناس تاکید می کند؛ «رفتار یک متلک پران تنها یک پله با رفتار خشونت آمیز دیگر، یعنی تجاوز جن*سی فاصله دارد و به همین دلیل می تواند در دل خود آسیب های مهم تر و اساسی تری را هم به صورت نهفته حمل کند.» فدایی با تاکید بر اینکه در روزگار قدیم شاید یکی از دلایل آنکه زنان چندان تمایلی برای خروج از خانه نداشتند، همین موضوع متلک پرانی و عواقب آن بود، ادامه می دهد؛ «زنان در آن روزگار چندان تلاشی برای خروج از خانه نمی کردند و اگر هم از خانه بیرون می آمدند، اغلب به همراه محافظ یا با پوششی بسیار سفت و سخت در جامعه حاضر می شدند.»

در این میان برخی متلک پرانان هم هستند که برای متلک پرانی خود کارکردهایی می تراشند. تنها متلک گویی که با پذیرش صادقانه متلک گویی خود باری از دوش ما برمی دارد، حسین مردی متاهل و پدر دو پسر است. او می گوید؛ «از وقتی یادم می آید، از 16 سالگی شاید... بله از همان موقع ها متلک می گفتم.»

-چرا متلک می گفتید؟

خب جوان بودیم دیگر.

-اما فقط جوان ها نیستند که این کار را می کنند. برعکس الان دیگر دود از کنده بلند می شود.

خب بله... اما ما خیلی با جوان های الان فرق داشتیم. روزگار ما هم فرق داشت. آن موقع اصلاً دوره، دوره متلک بود. زمان ما که مثل دوره شما روابط آزاد و آشکار نبود. همه دنبال این بودند که چیزی به یک خانم جوانی بگویند، حالا می گرفت یا نمی گرفت. متلک آن زمان این طور بود و کارکرد هم داشت.

-یعنی اگر الان در همان سن و سال بودید، دیگر نیازی به متلک گویی در خودتان احساس نمی کردید؟

خانم الان که بچه های ما دارند پادشاهی می کنند. دوره ما هر روز کارمان این بود که کیف و کتاب مان را برداریم و برویم سر کوچه بایستیم تا با چند تا کلمه باب آشنایی را باز کنیم. الان وضعیت فرق کرده است. آن موقع دوران جاهلیت ما بود دیگر... ما که دبیرستانی بودیم اصلاً شانس این را نداشتیم که دختری را در خیابان ببینیم. دخترها فقط راه مدرسه و خانه را داشتند. تلفن هم که در خانه ها نبود. الان را نبینید که در همه خانه ها اینترنت و کامپیوتر و از این جور امکانات هست. دخترها آن موقع اصلاً از خانه بیرون نمی آمدند. وقتی هم که به بهانه خرید مدادی، تراشی، چیزی می آمدند سر کوچه دیگر نمی شد از ما توقع داشت که یک متلک خشک و خالی هم نگوییم. به هر حال قدیم ها متلک ها هدف داشتند نه مثل حالا که آقایان فقط باعث اذیت خانم ها هستند.

-کدام یک از متلک هایتان را در طول این سال ها به یاد دارید؟

ای بابا.... مال خیلی وقت پیش است.

-برای همین خطری برایتان ندارد.

خب ما هیچ وقت متلک ناجور خدای ناکرده به ناموس مردم نمی گفتیم که... اما خاطرم هست یک بار در همین فضای سبز سر قائم مقام خانمی را دیدیم که خیلی زیبا و برازنده بود. با دوستم بودیم. جلو رفتیم و من گفتم؛ «خانم اجازه بدید، من جلوتون سجده کنم.»

-خب حالا گرفت یا نه؟ کارکرد داشت؟

نخیر... عمل نکرد.

والایش، تنها راه تغییر شرایط

«جداسازی بیش از حد و غیرضروری مرد و زن در جامعه معمولاً نتایج غیراخلاقی و دلسردکننده یی به بار می آورد. برای پرهیز از رسیدن به چنین بن بست هایی در جوامع لازم است تمایزها و جداسازی های احتمالی در حد سنن هر جامعه یی و در میان مردم باقی بماند چرا که اگر جنبه اغراق امیز پیدا کند دقیقاً نتیجه معکوس خواهد داشت.»

دکتر فربد فدایی با اعلام این موضع پیشنهادهای مشخصی برای تغییر شرایط موجود دارد؛ «یکی از راه های عملی و مفید که با تجربه ها و شرایط جامعه ما نیز همخوانی دارد، فراهم کردن فرصت برای ازدواج جوانان در زمان مناسب است اما راه های دیگری هم وجود دارند. به طور مثال کشش جن*سی یا احساس خشم را می توان از طریق پرداختن به ورزش یا هنر مهار کرد که به این روش اصطلاحاً «والایش» می گویند اما متاسفانه در جامعه خودمان شاهد آن هستیم که مسوولان به جای آنکه به فکر گسترش ورزش در میان مردم باشند، روی قهرمان پروری سرمایه گذاری می کنند که تازه به روان جامعه هم آسیب وارد می کند.»

در همین حال این روانشناس آموزش های خانوادگی و اخلاقی را نیز در کنترل شخصی روی خواسته ها و کمبودهای خود موثر می داند و معتقد است این آموزش ها سبب می شود شخص مهارت بیشتری در کنترل خود به دست بیاورد.

فدایی با برشمردن زمینه های بزه می گوید؛ «معمولاً در مورد رفتارهای ضداجتماعی یا بزهکاری سه عامل را موثر می دانند؛ عامل اول بزهکار، عامل دوم بزه و عامل سوم زمینه اتفاق و محیط شکل گیری بزه است. متاسفانه در جامعه ما حتی محیط مثبت هم برای بروز این رفتار به وفور یافت می شود. فضاهای خلوت و تاریک در شهر بسیار زیاد است و این فضاها معمولاً باعث تشدید ارتکاب به بزه - از جمله متلک پرانی - می شود و برای برطرف کردن نسبی این مساله باید تمام این عوامل در کنار هم بررسی شوند.

تیزهوشی یک مادر شوهر زرنگ! جالبه

خانم حمیدی برای دیدن پسرش مسعود ، به محل تحصیل او یعنی لندن آمده بود‎. او در آنجا متوجه شد که پسرش با یک هم اتاقی دختر بنام Vikki ‎ زندگی میکند. کاری از دست خانم حمیدی بر نمی آمد و از طرفی هم اتاقی مسعود هم خیلی خوشگل بود.
او به رابطه میان آن دو ظنین شده بود و این موضوع باعث کنجکاوی بیشتر او می شد. مسعود که فکر مادرش را خوانده بود گفت : ” من میدانم که شما چه فکری می کنید ، اما من به شما اطمینان می دهم که من و Vikki فقط هم اتاقی هستیم‎ . ”
حدود یک هفته بعد ‎ ، Vikki پیش مسعود آمد و گفت : ” از وقتی که مادرت از اینجا رفته ، قندان نقره ای من گم شده ، تو فکر نمی کنی که او قندان را برداشته باشد ؟‎ ” “خب، من شک دارم ، اما برای اطمینان به او ایمیل خواهم زد‎.”
او در ایمیل خود نوشت‎ : مادر عزیزم، من نمی گم که شما قندان را از خانه من برداشتید، و در ضمن نمی گم که شما آن را برنداشتید . اما در هر صورت واقعیت این است که قندان از وقتی که شما به تهران برگشتید گم شده‎ . ” با عشق، مسعود



روز بعد ، مسعود یک ایمیل به این مضمون از مادرش دریافت نمود‎ :

پسر عزیزم، من نمی گم تو با Vikki رابطه داری ! ، و در ضمن نمی گم که تو باهاش رابطه نداری . اما در هر صورت واقعیت این است که اگر او در تختخواب خودش می خوابید ، حتما تا الان قندان را پیدا کرده بود‎.

با عشق ، مامان

امان از دست ایرانی ها!!!

سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم.

همه سوار قطار شدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.

بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند. وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند. یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم.

سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط ، لطفا !!!

هرگز به یک زن دروغ نگویید

مردی با همسرش در خانه تماس گرفت و گفت: " عزیزم از من خواسته شده که با رئیس و چند تا از دوستانش برای ماهیگیری به کانادا برویم."
ما به مدت یک هفته آنجا خواهیم بود. این فرصت خوبی است تا ارتقای شغلی که منتظرش بودم بگیرم بنابراین لطفا لباسهای کافی برای یک هفته برایم بردار و وسایل ماهیگیری مرا هم آماده کن، ما از اداره حرکت خواهیم کرد و من سر راه وسایلم را از خانه برخواهم داشت، راستی اون لباسهای ابریشمی آبی رنگم را هم بردار!
زن با خودش فکر کرد که این مساله یک کمی غیر طبیعی است اما به خاطر اینکه نشان دهد همسر خوبی است دقیقا کارهایی را که همسرش خواسته بود انجام داد.
هفته بعد مرد به خانه آمد، یک کمی خسته به نظر می رسید اما ظاهرش خوب و مرتب بود.
همسرش به او خوش آمد گفت و از او پرسید آیا او ماهی گرفته است یا نه؟
مرد گفت :"بله تعداد زیادی ماهی قزل آلا، چند تایی ماهی فلس آبی و چند تایی هم اره ماهی گرفتیم. اما چرا اون لباسهای راحتی که گفته بودم برایم نگذاشتی؟"
جواب زن خیلی جالب بود.
زن جواب داد: لباسهای راحتی رو توی جعبه وسایل ماهیگیریت گذاشته بودم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بیوگرافی یک شخص از لحظه تولد تا مرگ

پس از 9 ماه ورجه وورجه متولد شدم.

یک روزگی: ناخواسته، عریان جلوی یک پرستار نامحرم ظاهر شده بودم و حتی پرستار بی حیا بدون چشم های درویش شده، مدام به پشت من می زد!
یک سالگی: در حالیکه عمویم من را بالا و پایین می انداخت و هی می گفت گوگوری مگوری، یهو لباسش خیس شد!
چهارسالگی: در حین بازی با پدرم مشتی محکم بر دماغش زدم و در حالیکه او گریه می کرد، من می خندیدم! نمی دانم چرا؟!
هفت سالگی: پا به کلاس اول گذاشتم و در آنجا نوشتن جملاتی از قبیل آن مرد آمد، آن مرد با ال90 آمد را یاد گرفتم.
نه سالگی: در حین فوتبال توی کوچه شیشه همسایه را شکستم ولی انداختم پای پسر همسایه دیگرمان. بنده خدا سر شب یک کتک مفصل از باباش خورد تا دیگر او باشد که شیشه همسایه را بشکند و بعدش هم دروغکی اصرار کند که من نبودم پسر همسایه بود که الکی انداخت پای من!
دوازده سالگی: به دوره راهنمایی و یک مدرسه جدید وارد شدم. در حالی که من هنوز به اخلاق ناظم آنجا آشنا نشده بودم ولی ناظم آنجا کاملاً به اخلاق من آشنا شده بود و به همین خاظر چندین و چند منفی انضباطی گرفتم! البته به محض اینکه به اخلاق ایشان آشنا شدم، چند پلاستیک پفک در لوله اگزوز ماشینش فرو کردم!
هجده سالگی: در این سال من هیچ درسی برای کنکور نخواندم ولی در رشته فراگیرغیرانتفاعی شبانه ی علمی کاربردی کاردانی میخ کج کنی در دانشگاه آزاد واحد بوقمنچزآباد (البته یکی ازشعب توابع روستاهای بوقمنچزآباد!) قبول شدم.
بیست و چهار سالگی: در این سال دانشگاه آزاد به اصرار مدرک کاردانی ام را که هنوز نیمی از واحدهایش مانده بود تا پاس شود، به من داد!
بیست و شش سالگی: رفتم زن بگیرم، گفتند باید یک شغل پردرآمد داشته باشی. رفتم یک شغل پردآمد داشته باشم، گفتند باید سابقه کارداشته باشی. رفتم دنبال سابقه کار که در نهایت سابقه کار به من گفت: بی خیال زن گرفتن!
سی وسه سالگی: بالاخره با یکی مثل خودمون که در ترشی قرار داشت قرارمدارهای ازدواج و خواستگاری و عقد و بله برون و نخیردرون و پاتخت و کنارتخت و گوشه پایین سمت چپ تخت و... رو گذاشتیم.
چهل ویک سالگی: در این سال گل پسر بابا که می خواست بره کلاس اول، دوتا پاش رو کرده بود توی یک کفش که لوازم التحریر دارا و سارا میخوام. بردمش لوازم التحریری تا انتخاب کنه. ورپریده بیشترشو سارا برمی داشت تا دارا!
شصت وشش سالگی: تمام دندانهایم را کشیده بودم و حالا باید دندان مصنوعی می خریدم. به علت اینکه حقوق بازنشستگی ما اجازه خرید دندان مصنوعی صفرکیلومتر رو نمی داد، دندان مصنوعی پدربزرگ همکلاسی سابقم رو که تازه به رحمت خدا رفته بود(!) برای حدااکثر بیست سال اجاره کردم. معلوم بود که این دندان مصنوعی ها یک بار هم مسواک نخورده ولی خوبیش این بود که حداقل شبها یک لیوان آب یخ بالای سرم بود!
هفتاد و هشت سالگی: به علت سن بالای من و همسرم، پسرانمان( شما بخوانید عروسهایمان!) ما را به خانه هایشان راه نمی دادند.
هشتاد و پنج سالگی: بلافاصله پس از خوردن یک کله پاچه درست حسابی دندان مصنوعی ها را به ورثه پس دادم تا دندانهایش را بین خودشان تقسیم کنند!
نود سالگی: همه فامیل در مورد اینکه من این همه عمر کرده بودم، زیادی حرف شنده بودند وفردای همین حرف های زیادی بود که به طور نابهنگامی خدابیامرز شدم!

عروسی رفتن دخترها

دو، سه هفته قبل از عروسی، دغدغه ی خاطرش اینه که : من چی بپوشم؟!

توی این مدت هر روز یا دو روز یه بار " پرو" لباس داره...

اون دامن رو با این تاپ ست می کنه، یا اون شلوار رو با اون شال!!

ممکنه به نتایجی برسه یا نرسه! آخر سر هم می ره لباس می خره!!

بعد از اینکه لباس مورد نظر رو انتخاب کرد...حالا متناسب رنگ لباس، رنگ آرایش صورتش و تعیین می کنه...اگر هم توی این مدت قبل از مهمونی، چیزی از لوازم آرایش مثل لاک و سایه و...که رنگهاشو نداره رو تهیه می کنه...

حتی مدل مویی که اون روز می خواد داشته باشه رو تعیین می کنه...مثلا ممکنه " شینیون" کنه یا مدل دار سشوار بکشه...!

البته سعی می کنه با رژیم غذایی سفت و سخت تناسب اندامشم حفظ بکنه...

یه رژیمی هم برای پوست صورت و بدنش می گیره..! مثل پرهیز از خوردن غذاهای گرمی!

ماسک های زیادی هم می زاره، از شیر و تخم مرغ و هویج و خیار و توت فرنگی و گوجه فرنگی(اینا دستور غذا نیستا!!)گرفته تا لیمو ترش ( این لیمو ترش واقعا معجزه می کنه، به یه بار امتحانش می ارزه!)

این ماسک ها برای شفاف سازی!( ببخشید سیاسی شد!) پوسته...

البته حتما توی این مدت یه تمرین رقصی هم می کنه، تا بدنش از خشکی در بیاد و اون روز حسابی بترکونه!( ببخشید، دل ربایی بکنه!)

خوب، روز موعود فرا می رسه!

ساعت 8 صبح از خواب بیدار می شه( انگار که یه قرار مهم داره) بعد از خوردن صبحانه، می پره تو حموم، بعد از " اپیلیدی"! و استحمام که 2 ساعت طول می کشه...بالاخره ساعت 10 تا 10:30 می یاد بیرون...( البته ممکنه یه بار هم تو حموم ماسک بزاره...که تا ساعت 11 در حمام تشریف داره!)

بعد از ناهار...!

لباس می پوشه می ره آرایشگاه، چون چند روز قبلش زنگ زده و وقت آرایشگاه گرفته برای ساعت 1:30 بعد از ظهر...

توی آرایشگاه کلی نظر خواهی می کنه از اینو اون که چه مدل مویی براش بهترتره، هر چی هم ژورنال آرایشگر بنده خدا داره رو می گرده( البته حتما روزهای قبل مد موهای زیادی رو دیده، یا از تو fashion tv یا moda tv و... یا internet...اما هنوز به نتیجه ای نرسیده!!) آخر سر هم خود آرایشگر به داد طرف می رسه و یه مدل بهش پیشنهاد می کنه و اونم قبول می کنه!!

ساعت 3 می رسه خونه... بعد شروع می کنه به آرایش کردن...!

صد مدل خط چشم و خط لب می کشه و پاک می کنه!

ساعت 5 بعد از ظهر بالاخره به نتیجه ای می رسه و می تونه برحسب رنگ لباسش یه آرایش خوبی داشته باشه!!

بعد از پوشیدن لباس که خیلی محتاطانه صورت می گیره( که مدل موهاش خراب نشه) یه عکس یادگاری از چهره ی زیباش می گیره که بعدا به نامزد آینده اش نشون بده!!

ساعت 8 عروسی شروع می شه...یه جوری راه می افته که نیم ساعت زودتر اونجا باشه!!

نامه یک دختر به همسر آینده اش

عزیزم!
می توانی خوشحال باشی، چون من دختر کم توقعی هستم. اگر می گویم باید تحصیلکرده باشی، فقط به خاطر این است که بتوانی خیال کنی بیشتر از من می فهمی! اگر می گویم باید خوش قیافه باشی، فقط به خاطر این است که همه با دیدن ما بگویند"داماد سر است!" و تو اعتماد به نفست هی بالاتر برود!
اگر می گویم باید ماشین بزرگ و با تجهیزات کامل داشته باشی، فقط به این خاطر است که وقتی هر سال به مسافرت دور ایران می رویم توی ماشین خودمان بخوابیم و بی خود پول هتل ندهیم!
اگر از تو خانه می خواهم، به خاطر این است که خود را در خانه ای به تو بسپارم که تا آخر عمر در و دیوارآن، خاطره اش را برایم حفظ کنند و هرگوشه اش یادآور تو و آن شب باشد!
اگر عروسی آن چنانی می خواهم، فقط به خاطر این است که فرصتی به تو داده باشم تا بتوانی به من نشان بدهی چقدر مرا دوست داری و چقدر منتظر شب عروسیمان بوده ای!
اگر دوست دارم ویلای اختصاصی کنار دریا داشته باشی، فقط به خاطر این است که از عشق بازی کنار دریا خوشم می آید... جلوی چشم همه هم که نمی‌شود!
اگر می گویم هرسال برویم یک کشور را ببینیم، فقط به خاطر این است که سالها دلم می خواست جواب این سوال را بدانم که آیا واقعا "به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است"؟! اگر تو به من کمک نکنی تا جواب سوالاتم را پیدا کنم، پس چه کسی کمکم کند؟!
اگر از تو توقع دیگری ندارم، به خاطر این است که به تو ثابت کنم چقدر برایم عزیزی!
و بالاخره...

اگر جهیزیه چندانی با خودم نمی آورم، فقط به خاطر این است که به من ثابت شود تو مرا بدون جهیزیه سنگین هم دوست داری و عشقمان فارغ از رنگ و ریای مادیات است.

حقیقت دانشگاه از دید دخترا و پسرا (طنز)

اگر از پسرهای پشت کنکور بپرسید برای چه می‌خواهند به دانشگاه بروند جواب حقیقی آنها این خواهد بود: دختربازی .


اگر از دخترها بپرسید: میگویند برای انتخاب شوهر .


حالا تکلیف اون خانواده بدبخت روشنه که جوونشون را می‌فرستند دانشگاه که مثلا درس بخونه.

میدونید توی محیط دانشگاه چه خبره؟ نه؟ پس اینو بخونید:



* سری به یکی ازخانه های دانشجویی پسرها میزنیم. سه پسر در گوشه ای مشغول ورق بازی هستند و حسابی جر میزنند. آنقدر حواسشان پرت است که یادشان رفته غذا بالای اجاق داردمی‌سوزد.


* حال سری به خوابگاه دخترها میزنیم. سه دختر ساعت 12 شب ملحفه‌ها را به هم گره زده‌اند و ازپنجره‌ی اطاق مشغول کشیدن پسری به اطاق خودشان که طبقه دوم است هستند. ناگهان صدای آژیر پلیس که از آن نزدیکی می‌گذرد می‌آید و دخترها از ترس ملحفه ها را ول می‌کنند. پلیس به طرف او می‌آید و چند روز بعد به پسرک می‌گوید ما اصلا شما را ندیده بودیم.


* سری به یکی از کافی شاپهای اطراف دانشگاه میزنیم. یک پسر و دختر کنار هم مشغول حرف زدن هستند. بعد از مدتی پسره با دادن قول ازدواج کردن دختره رو خر میکنه و شروع میکنن به حرفهای عاشقونه بعد از مدتی هم از هم جدا می‌شوند نه کک این میگیره نه اون.


* سر یکی از کلاسهای درس هستیم 4 پسر پشت سر دختری نشسته‌اند و با تلاش زیاد طوریکه نه دختره و استاد و نه بقیه دانشجویان بفهمند دارند با گچ پشت مانتوی دختره می نویسند (من خرهستم).


* ماه رمضونه دانشجویان. صاحبخانه پسرها دلش به حال آنها می‌سوزه و برای آنها سوپ میاره.

پسرها بلافاصله سوپ را در ظرفی از ظروف خودشان خالی می‌کنند و برای دخترهای دانشجوی همسایه می‌برند که بله، اینو ما پختیم. دخترها فکر می‌کنند که اینها دیگه آدم شده‌اند و با تعارف سوپ را می‌گیرند. غافل از اینکه پسرها...


حقیقت اصلی دانشگاه اینه !!!!!!

چهار دانشجوی دروغ گو.....!! ( طنز )

چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحانات پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند اما وقتی به شهر خود برگشتند فهمیدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده اند و به جای سه شنبه ؛ امتحان دوشنبه صبح بوده است!! 

 

 

بنابر این تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنندو علت جا ماندن از امتحان را برای او توضیح دهند آنها به استاد گفتند : ما به شهر دیگری فته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمان طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و ازاو کمک بگیریم به همین دلیل دوشنبه دیروقت به خانه رسیدیم ....  

 


استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها فردا بیایند و امتحان بدهند چهار دانشجوی پینوکیوی ما روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه ی امتحانی را داد و از آنها خواست تا شروع کنند آنها به اولین سوال نگاه کردند که ۵ نمره داشت و سوال بسیار آسانی بود و به راحتی به آن پاسخ دادند سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال ۹۵ امتیازی پشت برگه پاسخ دهند سوال این بود: کدام لاستیک پنچر شده بود؟!!!!!!!!!!

نامه ی عاشقانه - جالبه!

سلام عزیزان
نمی دونم قبلا از اینا دیدن یا نه!
ولی این یکی یه فرقایی داره که خوندنش خالی از لطف نیست!


محبت شدیدی که سابقاً به تو ابراز می کردم

دروغ وبی اساس بودودرحقیقت فکر من به تو

روزبه روز زیادتر می شودوهرچه تورابشناسم

سستی ووقاحت تو بیشتر درنظرم آشکار می شود

درقلب خوداحساس می کنم که ناچار باید

از تو دور باشم وهیچ وقت فکر نکرده بودم که

شریک زندگی تو باشم زیرا ملاقاتی که اخیراً با تو کردم

طبیعت زشت وروح پلیدت را بر من آشکار ساخت و

بسیاری از اخلاق وصفات تو را به من شناساندومسلماً

خشونت طبع وتند خویی تو مرا بدبخت خواهد کرد

اگر ازدواج ما سر بگیرد من همه ی عمر خود را با

پریشانی وسرگردانی خواهم گذراندولی بدون تو عمرم رادر

خوشبختی سر خواهم کردودرنظر داشته باش که روح من

هیچگاه به تو رام نخواهد شدونفرت ودشمنی من همیشه

متوجه توست این نکته را کاملاً بدان ودر نظر داشته باش

ومخصوصاً انتظاری که ازتودارم این است که مطمئن باشی وباورکنی

که من این نامه را از روی قلبم می نویسم وچقدر تاسف می خورم اگر

بازهم درصدددوستی بامن برآیی ومزاحم من شوی ضمناًخواهش میکنم

از جواب به این نامه خودداری کنی زیرا نامه ی تو خیلی

مزخرف می باشدونمی توان گفت

با لطف وطراوت است به طور قطع بدان که همیشه

دشمن تو هستم وازتو به شدت متنفرم وهیچ وقت نمی توانم تصور کنم

دوست صمیمی ووفادارتو هستم وبه توومحبت تو دلبسته ام

اگر می خواهی به محبت واقعی من نسبت به خودت پی ببری 


این نامه را از اول یک خط در میان و با دقت بخوان.

در پناه حق

اگر المپیک در ایران برگزار میشد - طنز

طبق اخرین اخبار به علت بسته نبودن جاده مسیر دوچرخه سواری که از تهران تا جمکران بود تا حالا 27 تصادف دوچرخه سواران با ماشین گزارش شده است.

نیروی انتظامی اعلام کرد از روز اول شروع المپیک تا حالا حدود 450 هزار بدحجاب و بیحجاب را پس از اینکه به تذکرات توجه نکردند بازداشت کرد و بازداشتها هم چنان ادامه دارد.

در پی حضور بوش در مراسم افتتاحیه! ورزشکاران کمپ ایرانی برای اعلام انزجار خود کفن پوشان وارد ورزشگاه شده و در حین عبور شعار مرگ بر امریکا سر دادند. در همین راستا مردم ایران نیز تظاهراتی در گوشه کنار کشور برگزار کردند.

به علت نبودن توالتهای عمومی در سطح شهر تهران تا الان 2350 ترکیدگی مثانه و کلیه گزارش شده که پزشکان مشغول مداوای انان هستند.

در پی حضور تیم اسرائیل در ایران ، ایران المپیک را تحریم کرد و از شرکت در ان خودداری میکند.

در مسابقات شنای زنان از حضور مردان جلوگیری شد و برای اینکه در موقع پخش مسابقه شئونات رعایت شود در اب گرد زغال ریختند تا اب سیاه شده و زنان دیده نشوند! در پی این تصمیم قرار شد که برنده مسابقه به قید قرعه کشی انتخاب شود.

در مسابقات پرش با نیزه زنان به علت برگزاری مسابقات در یک مکان بسته و پایین بودن سقف انجا تا اکنون 4 نفر از شرکت کنندگان به علت برخورد با سقف ، به سقف پاشیده شدند و امدادگران مشغول جدا کردن این نفرات با کاردک از سقف هستند.

به علت سهمیه بندی بنزین مسابقات اتوموبیل سواری و موتور سواری برگزار نشد.

در مسابقه دو میدانی در 100 متر به علت چاله چوله بودن سیر از 10 نفر شرکت کننده یک نفر توانست خود را به 5 متری خط پایان برساند!

مسابقات کشتی با گرمکن ورزشی برگزار میشود.  

در مسابقات اسب سواری ، شرکت کنده ایران به علت نبود اسب مناسب با الاغ شرکت کرد که در پی این اقدام کمیته المپیک این شرکت کنند را به خاطر دوپینگ از مسابقات محروم کرد.

پس از برگزاری مسابقات قایقرانی در یکی از رودخانه های رشت بنام گوهر رود تا اکنون 150 نفر از شرکت کنندگان به بیماریهای ناشناخته و اسهال شدید مبتلا شدند. توضیح اینکه فاضلاب رشت در رودخانه گوهر رود میریزد و این رودخانه نیز به نوبه به دریا میریزد.

ایرانی ها تو اون دنیا! خنده دار

می‌گن یه روز جبرئیل می‌ره پیش خدا گلایه می‌کنه که:‌آخه خدا؟ این چه وضعیه آخه؟ ما یه مشت ایرونی داریم توی بهشت که فکر می‌کنن اومدن خونه باباشون! بجای لباس و ردای سفید، همشون لباسهای مارک‌دار و آنچنانی می‌پوشن! هیچکدومشون از بالهاشون استفاده نمی‌کنن، می‌گن بدون بنز و بی‌ام‌و جایی نمی‌رن! اون بوق و کرنای من هم گم شده، یکی از همین‌ها دو ماه پیش قرض گرفتش و دیگه ازش خبری نشد! آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو کردم. امروز تمیز می‌کنم، فردا دوباره پره از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست خربزه! من حتی دیدم بعضی‌هاشون کاسبی می‌کنن و هاله های بالاسرشون رو به بقیه می‌فروشن!
خدا میگه:‌ ای جبرئیل! ایرانیان هم مثل بقیه،‌ فرزندان من هستن و بهشت به همه فرزندان من تعلق داره. این‌ها هم که گفتی خیلی بد نیست! برو یه زنگی به شیطان بزن تا بفهمی مشکل واقعی یعنی چی!  
جبرییل زنگ میزنه به جناب شیطان. دو سه بار می‌ره روی پیغامگیر تا بالاخره شیطان نفس نفس زنان جواب می‌ده: جهنم. بفرمایید؟
جبرییل میگه:‌ آقا خیلی سرت شلوغه انگار!
شیطان آهی می‌کشه میگه:‌ نگو که دلم خونه. این ایرانی‌ها اشک منو در آوردن به خدا! شب و روز برام نزاشتن! تا روم رو می‌کنم اینطرف، یه آتیشی دارن اون‌طرف به پا می‌کنن! تا دو ماه پیش که اینجا هر روز چهارشنبه سوری بود و آتیش بازی!...حالا هم که .... ای داد!!! آقا نکن! جبرییل جان من برم... اینها دارن آتش جهنم رو خاموش می‌کنن که جاش کولر گازی نصب کنن

آهنگ جدید و بسیار زیبای امین فیاض به نام بیا برگرد

آهنگ جدید و بسیار زیبای امین فیاض به نام بیا برگرد   با سه کیفیت

 

 

بدک نیس! 

 

کیفیت MP3/192

بیا برگرد

سرور 2


کیفیت MP3/128


بیا برگرد

سرور 2


کیفیت OGG/56

بیا برگرد

سرور 2

 

 

------------- 

 

 


لینک مستقیم :

آهنگ با کیفیت MP3 192

بیا برگرد

آهنگ با کیفیت OGG 64
بیا برگرد

آهنگ با کیفیت WMA 20

بیا برگرد


لینک غیر مستقیم : Rapidshare

آهنگ با کیفیت 128 MP3 

بیا برگرد


آهنگ جدید و زیبای حامد هاکان و نلی با نام جهنم سرد(ترکی و فارسی)

آهنگ جدید و بسیار زیبای حامد هاکان با نام جهنم سرد با سه کیفیت 
 
 
خوبه!

http://i33.tinypic.com/vymogh.jpg


لینک مستقیم :

آهنگ با کیفیت 192 MP3

جهنم سرد

آهنگ با کیفیت  64 OGG

جهنم سرد

آهنگ با کیفیت 20 WMA

جهنم سرد

لینک غیر مستقیم : Rapidshare

آهنگ با کیفیت 192 MP3

جهنم سرد

 

 

----------- 

 

 


192MP3

Download

 

128MP3

Download

 

64OGG

Download

 

32WMA

Download 

 

-------- 

 

فرمت : MP3/ کیفیت : 128 KBps

دانلود آهنگ  

فرمت : MP3 / کیفیت : 56 KBps

دانلود آهنگ 

 

 

------------- 

 

MP3 / 128


Jahanam Sard


OGG


 Jahanam Sard 

--------------  

 

 

جهنم سرد

Mp3 128

جهنم سرد

Ogg 56

جهنم سرد 

 

------------ 

 

آهنگ با کیفیت 192 MP3

آهنگ با کیفیت 128 MP3

آهنگ با کیفیت 64 OGG

آهنگ جدید و بسیار شاد تتلو و طعمه به نام جیگیلی

آهنگ جدید و بسیار زیبای تتلو و طعمه به نام جیگیلی با سه کیفیت 

 

 

باحاله! 

  

 

 

   آهنگ با کیفیت MP3 192

آهنگ با کیفیت MP3 128

آهنگ با کیفیت OGG 64

 

 

-------------- 

 

سرور دوم: 

 

Mp3 192

جیگیلی

Mp3 128

جیگیلی

Ogg 56

جیگیلی 

 

------------- 

 

سرور سوم:  

 

 

Mp3 128

جیگیلی

سرور ۲

Ogg 56 

جیگیلی

سرور ۲

 

------------------ 

 

 

 

سرور چهارم: 

 

 

دانلود از سرور اول سایت

 

Track

کیفیت عالی

Mp3

کیفیت متوسط

Wma

کیفیت پایین

Ogg

TaTaloo & Tomeh - Jigili [ DownLoad ][ DownLoad ][ DownLoad ]

 


سرور پنجم:
 

 

Track

کیفیت عالی

Mp3

کیفیت متوسط

Wma

کیفیت پایین

Ogg

TaTaloo & Tomeh - Jigili [ DownLoad ][ DownLoad ][ DownLoad ]

کیفیت MP3/128KBDownload



کیفیت OGG/64KBDownload 

 

 

----------- 

 

سرور ششم: 

 

لینک مستقیم :

آهنگ با کیفیت MP3 128

جیگیلی

آهنگ با کیفیت OGG 64

جیگیلی

آهنگ با کیفیت WMA 20

جیگیلی


لینک غیر مستقیم : Rapidshare

آهنگ با کیفیت 128 MP3 

جیگیلی

آلبوم جدید و زیبای کامبیز به نام Sin City

آلبوم جدید و زیبای کامبیز به نام Sin City  با دو کیفیت

l بهمراه دانلود آلبوم در یک فایل زیپ به صورت l Mp3,Ogg 

 

Mp3 128
 

Mashty Mashala

Shahre Fereshtegan

Aayandeh

Dokhtare Sarzaminam

Etiyad

Mamnoo

Jang 

 


Ogg 56 

Mashty Mashala

Shahre Fereshtegan

Aayandeh

Dokhtare Sarzaminam

Etiyad

Mamnoo

Jang

 

 

------------------------- 

 

سرور دوم:
آلبوم جدید کامبیز به نام Sin City | دانلود آلبوم در یک فایل فشرده شده زیپ
01 - Mashty Mashala [192] [128] [64] [24]
02 - Shahre Fereshtegan [192] [128] [64] [24]
03 - Aayandeh [192] [128] [64] [24]
04 - Dokhtare Sarzaminam [192] [128] [64] [24]
05 - Etiyad [192] [128] [64] [24]
06 - Mamnoo [192] [128] [64] [24]
07 - Jang [192] [128] [64]
[24]

-------------- 

 

سرور سوم: 

 

 

192MP3

فایل زیپ شده از کل آلبوم                        Direct Link

01 Mashty Mashala
02 Shahre Fereshtegan
03 Aayandeh
04 Dokhtare Sarzaminam.
05 Etiyad
06 Mamnoo
07 Jang

 

128MP3

فایل زیپ شده از کل آلبوم                               Direct Link

01 Mashty Mashala
02 Shahre Fereshtegan
03 Aayandeh
04 Dokhtare Sarzaminam
05 Etiyad
06 Mamnoo
07 Jang.mp3  

 


64OGG

01 Mashty Mashala
02 Shahre Fereshtegan
03 Aayandeh.
04 Dokhtare Sarzaminam
05 Etiyad
06 Mamnoo
07 Jang 

 

32WMA

 01 Mashty Mashala
 02 Shahre Fereshtegan.
 03 Aayandeh
 04 Dokhtare Sarzaminam
 05 Etiyad.
 06 Mamnoo
 07 Jang 

 

 

------------------- 

 

سرور چهارم: 

 

 

192 MP3

دانلود کل آلبوم در یک فایل زیپ     Rapidshare    Direct Link

Mashty Mashala

Shahre Fereshtegan

Aayandeh

Dokhtare Sarzaminam

Etiyad

Mamnoo

Jang 

128 MP3

دانلود کل آلبوم در یک فایل زیپ     Rapidshare    Direct Link

Mashty Mashala

Shahre Fereshtegan

Aayandeh

Dokhtare Sarzaminam

Etiyad

Mamnoo

Jang 

64 OGG 

Mashty Mashala

Shahre Fereshtegan

Aayandeh

Dokhtare Sarzaminam

Etiyad

Mamnoo

Jang

آهنگ فردین سعادت به نام سوت و کور

آهنگ جدید و بسیار زیبای فردین سعادت به نام سوت و کور با دو کیفیت
بدک نیس! آهنگ مرضیه رو بازخونی کرده!
G 2 M



MP3 128

سرور یک                                             سرور دو

.:: سوت و کور ::.                                 .:: سوت و کور ::.

OGG 56
سرور یک                                             سرور دو

.:: سوت و کور ::.                                 .:: سوت و کور ::. 
 
 
 

لینک مستقیم :

آهنگ با کیفیت 128 MP3

سوت و کور ( سرور 1 )

سوت و کور ( سرور 2 )

آهنگ با کیفیت  64 OGG

سوت و کور

آهنگ با کیفیت 20 WMA

سوت و کور

لینک غیر مستقیم : Rapidshare

آهنگ با کیفیت 128 MP3

سوت و کور

آهنگ کامران قشقایی به نام برگرد

آهنگ بسیار زیبا و جدید کامران قشقایی به نام برگرد با دو کیفیت

تنظیم : الیاس شیرزاد 

 

بدک نیس!


MP3  128

برگرد 

سرور2

OGG  56

برگرد 

سرور2