˙·▪●ღ جدیدترین ها ღ●▪·˙

گروه اینترنتی منصور قیامت

˙·▪●ღ جدیدترین ها ღ●▪·˙

گروه اینترنتی منصور قیامت

آرش: چگونه خواننده شدم؟!!

رادیو فردا: چند سال است که از ایران خارج شده و به سوئد رفته اید؟



آرش: من در سن ۱۰ سالگی از ایران خارج شدم. متولد ۱۳۵۶ هستم و اکنون ۳۱ سال دارم. پدر و مادرم دوست داشتند به سوئد بیاییم، بنابراین وقتی ۱۰ ساله بودم به سوئد آمدیم و اینجا ماندگار شدیم. ما سه برادر هستیم و من برادر بزرگ هستم. یکی از برادرانم ۲۶ ساله است و دیگری ۲۲ ساله.



چرا به سوئد آمدید؟ آیا این مسئله با انقلاب ارتباط داشت؟



در آن زمان، جنگ بود و در ضمن، مادر بزرگ و دایی ام نیز در سوئد زندگی می کردند. آنها از سوئد تعریف کرده بودند. بنابر این راحت تر این بود که به سوئد بیاییم. البته پدرم سوئد را دوست نداشته و دوست ندارد. او دوست داشت در ایران باشد، ولی به هرحال ما در سوئد ماندگار شدیم.



مدرسه و دانشگاه را چه کردی؟



دبیرستان را در سوئد تمام کردم و سپس تحصیلات دانشگاهی خود را در ترکیبی از رشته راه و ساختمان و معماری به پایان رساندم. این رشته اصلا ارتباطی با رشته موسیقی نداشت، ولی بعد از پایان تحصیلات، تمام فعالیتم را روی موسیقی متمرکز کردم.



این که رشته آش شد!!



بله، اصلا همه چیز یادم رفته است.



قبل از این هم کار موسیقی انجام می دادید؟



وقتی در ۱۰ سالگی وارد سوئد شدم، برای اولین جشن تولدم دوست داشتم یک کیبورد کوچک داشته باشم. آن زمان تلویزیون تماشا می کردم و از این طریق سعی می کردم ملودی ها را درآورم.



در سن ۱۴ سالگی در کنار کارهای مدرسه، با دوستانم یک گروه تشکیل دادیم و علاقه ام به موسیقی بیشتر و بیشتر شد. بعد از دانشگاه در سن ۲۴ سالگی تصمیم گرفتم دو سه سالی تمام وقتم را صرف موزیک کنم و ببینم چه می شود. به این کار ادامه دادم و خدا را شکر توانستم در این کار بمانم.



برای یادگیری موسیقی، کلاس می رفتی یا به صورت خود آموز کار می کردی؟



اوایل چند سال کلاس پیانو می رفتم و موسیقی کلاسیک یاد می گرفتم، ولی بسیار دوست داشتم که موسیقی پاپ بیاموزم. بنابراین در کنار تهیه کننده های سوئدی، آموختن کارهای استودیو را آغاز کردم و هنوز هم با آنها کار می کنم. البته باید بگویم بیشتر خودم یاد گرفتم.



چگونه وارد کار حرفه ای شدی؟



قبل از این که برای خودم کار کنم و اولین آلبوم آهنگ های ایرانی را درست کنم، هم برای گروه های خارجی آهنگ می ساختم و هم با دوستم رابرت در استودیو آهنگ تهیه می کردم.



یک روز در استودیو به او گفتم که چرا ما به زبان فارسی چیز خوبی درست نکنیم؟ من می دانم اگر این کار را با جدیت دنبال کنیم، حتما موفق می شویم. رابرت گفت چرا که نه؟ خوب این کار را دنبال کن، ببین چه می شود.



به این ترتیب، کار را با یک تجربه آغاز و یکی دو آهنگ ضبط کردیم و به شرکت «وارنر موزیک» فرستادیم. آنها خوششان آمد و گفتند آهنگ های بیشتری درست کن و این کار ادامه پیدا کرد.



اولین آهنگی که به صورت رسمی ضبط کردی، چه بود؟



آهنگ «من و تو» از آلبوم اول بود که به عنوان یک تجربه این آهنگ را درست کردم و حالت فان داشت. وقتی آن را برای شرکت وارنر فرستادم، گفتند آهنگ جالبی است، ولی فکر نمی کنیم که به صورت هیت سینگل (تک آهنگ جداگانه) بشود آن را انتشار داد. این آهنگ در یک فیلم به کار رفت.

در کدام فیلم؟



آن موقع دردو فیلم سوئدی آن را کار کردم یکی «بمبئی دریمز» (رویاهای بمبئی) و دیگری به نام «هیپ هیپ هورا».



من یک آهنگ برای فیلم درست کردم و آنها گفتند خیلی خوب است، آیا می توانی تمام آهنگ های این فیلم را بسازی؟ و من تمام آهنگ های این فیلم را ساختم.



یک آهنگ «بمبئی دریمز» هم با همکاری یک دختر هندی- پاکستانی به نام آنیلا درست کردم و بعد هم روی آهنگ های خودم کار کردم.



از ابتدا خودت هم در این آهنگ ها می خواندی؟



بله، در همین آهنگ های «من و تو» و «بمبئی دریمز» شروع به خواندن کردم. ولی هنوز در آن زمان شیوه شخصی خودم را پیدا نکرده بودم و تمام وقتم را در استودیو صرف پیدا کردن این شیوه شخصی کردم. روش های مختلف ایرانی، هندی و اروپایی را با هم ترکیب کردم آن طوری که خودم دوست داشتم.



وقتی با افراد مختلف در مورد کارهای آرش صحبت می کنیم، روی این تم هندی در کارهای تو تأکید می کنند. حتی یک نفر از ما پرسید آیا آرش هندی است؟



بله، من هندی هستم( با خنده). ای میل های زیادی برایم می آید. یکی می گوید پدرم هندی است و یکی می گوید در هند بزرگ شده ام. ولی حقیقت این است که هندی نیستم و هیچ فامیل هندی هم ندارم، ولی مثل هندی ها کمی سیاه سوخته هستم.



هر کسی شما را ببینید، همین فکر را می کند. محمد ضرغامی هم کمی سیاه سوخته است. امروز که با هم بیرون رفته بودیم، به ما می گفتند شما هندی یا عرب هستید و بعضی هم می گفتند از آمریکای لاتین.



اتفاقا اخیرا کنسرتی داشتم و هندی ها آمده بودند با من صحبت می کردند. من گفتم هندی نیستم و اصلا زبان هندی را نمی فهمم، ولی باورشان نمی شد و می گفتند دروغ می گویی و هندی هستی.



ترانه ای که در فیلم پسر آمیتاباچان، یعنی ابیشک باچان، خواندی و قبل از آن هم به دلیل ریتم پنجابی که در ترانه هایت استفاده کردی، باعث شد که خیلی ها فکر کنند هندی هستی.



بله، درست است.



چگونه به این نتیجه رسیدی در کارهایت از این ریتم که ترکیبی از موسیقی شرق است، استفاده کنی؟



هدف من از موسیقی این است که اگر بتوانم، مردم را خوشحال کنم. سعی می کنم آهنگ هایم شاد باشد و دوست دارم شیوه های مختلف را با هم ترکیب کنم تا آهنگ هایم منحصر به فرد باشد.



البته فکر می کنم این شیوه، با توجه به شرایط موجود انتخاب شده، زیرا مدتی است این سبک ها در بازار و دیسکوها بسیار محبوبیت پیدا کرده است و جوانها خیلی دوست دارند. آیا به این مسئله توجه داشتی؟



بله، بسیاری از افراد که آهنگ های مرا گوش می دهند، زبان فارسی بلد نیستند. برای من مهم است که ریتم آهنگ ها مستقیم با قلب مخاطب ارتباط برقرار کند و مردم راحت با آن برقصند و خوشحال باشند.



آرش! بعضی ها نسبت به آهنگ های تو انتقاد می کنند و می گویند چرا با وجود این که آرش توانسته فرصتی به دست بیاورد و به عنوان یک موزیسین ایرانی فعالیت کند و شناخته شود، از ترانه های بهتری استفاده نمی کند؟



در این جا دو مسئله وجود دارد. اول این که من باید از کلمات فارسی استفاده کنم که برای خارجی ها نیز راحت باشد. بیشتر اوقات، وقتی ترانه ای به فارسی می نویسم، برای همکاران خارجی من دشوار است و می گویند این کلمات راحت نیست و در کار نمی نشیند. حتی برای من که فارسی زبان هستم، تشخیص تفاوت بین کلماتی که در گوش خارجی ها راحت باشد، دشوار است.



من برای ترانه هایم وقت بیشتری می گذارم، زیرا گاهی اوقات ۲۰ بار آن را تغییر می دهم.



اما روی فارسی بودن این ترانه ها تأکید نشده است و خیلی ها نمی دانند آرش به فارسی آهنگ می خواند.



من همیشه و همه جا این مسئله را عنوان می کنم. عاشق ایران و زبان فارسی هستم و خوشحالم که این کار را می کنم. ولی ممکن است همه این مسئله را نشنوند و یا سایت اینترنتی مرا ندیده باشند، بنا بر این آنها فکر می کنند زبان دیگری است. برای بعضی ها که زبان سوئدی، چکی و یا انگلیسی دارند، دشوار است که تفاوت زبان ها را بدانند. ولی من همیشه در رادیوهای خارجی اشاره می کنم که این آهنگ ها به زبان فارسی است.



شعرهایی که انتخاب می کنی و از نظر بعضی ها سبک است، به این دلیل است که خارجی ها نیز مخاطب ات هستند وآنها هم باید بتوانند با این آهنگ ها راحت ارتباط برقرار کنند؟



بله، در ضمن خیلی از جوان های ایرانی هستند که در خارج به دنیا آمده اند و موزیک ایرانی زیاد گوش نمی دهند. پدر و مادرهایشان از من تشکر کرده اند، زیرا جوانانشان به آهنگ های من گوش می دهند و به موزیک فارسی علاقه بیشتری پیدا کرده اند.



در آلبوم جدیدم هم سعی کرده ام با کلمات، بیشتر کار کنم و با یکی از شاعران در ایران به نام آقای شاهکار بینش پژوه، همکاری کرده ام.



در آلبوم جدید خود به نام «دنیا» سعی کرده ام روی این موضوع بیشتر فکر کنم.



چطور شد که با شاهکار بینش پژوه کار کردید؟



با او در دبی آشنا شدم. پسر بسیار خوبی بود و قبل از این که این آلبوم را درست کنم، یک سال با او در تماس بودم. به او گفتم که کار با من سخت است، زیرا گاهی مجبور می شویم یک شعر را بارها تغییر دهیم.



خودت از شنیدن ترانه «آرش دیگه بی تو من تنهایم» چه احساسی داری؟



من پسر بدی هستم که چنین آهنگی نوشته ام( با خنده). سعی کردم آهنگ جالبی درست کنم، ولی منظوری نداشتم و بیشتر جنبه فان دارد. من سعی می کنم خاکی باشم، نه این که بگویم از کسی بهترم.



اوج همکاری تو و شاهکار بینش پژوه، آهنگی بود که برای تیم ملی فوتبال ایران خواندی؟



بله، درست است.



گویا در این رابطه مشکلی پیش آمد؟



بله، فدراسیون ایران یک نفر دیگر را نامزد کرده بود و آهنگ من قبول نشد.



با ابتکار خودت و بدون قرارداد این آهنگ را ساختی؟



با فیفا صحبت شده بود که آهنگ من نامزد شود. شرکت وارنر آلمان این قرارداد را بسته بود، که از طرف ایران ارائه این آهنگ مورد قبول واقع نشد. ولی برای من تفاوتی نمی کند که این آهنگ رسمی باشد یا نه.



جالب است که کسی که سال ها از ایران دور بوده، این آهنگ را درست کرده است.



من به فوتبال بسیار علاقمنم و عاشق تیم ملی فوتبال ایران هستم و سعی می کنم همه بازی ها را نگاه کنم. چون هم فوتبال را خیلی دوست دارم و هم ایران را، برایم جالب بود که این آهنگ را درست کنم.



کدام یک از بازیکنان تیم ملی را دوست داری؟



علی کریمی را خیلی دوست دارم، علی دایی حرف ندارد، مهدوی کیا و کعبی بازیکنان خوبی هستند و میرزا پور هم در اوج کارش بسیار عالی بود.



در مورد دی جی علی گیتور یا همان علی توضیح دهید و این که چگونه با هم آشنا شدید؟



علی در کشور دانمارک که همسایه سوئد است زندگی می کرد و در حال حاضر برای زندگی به سوئد آمده است. هم پسر خوبی است و هم کارش در موزیک بسیار خوب است. علی در آهنگ جام جهانی به ما کمک کرد.



همکاری تان با هم چگونه بود؟



اولین بار در یک مهمانی با علی آشنا شدم.



در مهمانی دی جی بود؟



نه هر دو میهمان بودیم و با هم آشنا شدیم و همکاری کردیم. اولین کارمان را با آهنگ Music Is My Language شروع کردیم و او در آهنگ جام جهانی نیز کمک کرد.



موسیقی پاپ ایرانی را دنبال می کردی؟



بله، خصوصا بعضی آهنگ هایی که در حال حاضر در ایران درست می شود، بسیار جالب و حتی از کارهای من نیز جالب تر است.



موسیقی لس آنجلس چگونه است؟



در آنجا هم موزیک های خوبی وجود دارد، ولی به نظر من کمی تکراری شده است.



یک خانم در تماس با ما پرسیده بود که پدر و برادرانت چکار می کنند؟



برادرم اشکان، امسال پزشک شد و برادر دیگرم حقوق می خواند که تا دو سال دیگر تمام می شود. پدرم هم بازنشسته است.



در پراگ طرفداران زیاد داری. حتی خیلی از کسانی که با آنها حرف زدیم و تو را می شناختند، خارجی بودند. اکنون که در ایتالیا هستی، وضعیت چطور است؟ مردم از سر و کولت بالا می روند؟



نه، در ایتالیا مرا زیاد نمی شناسند. سه روز تعطیلات به ایتالیا آمدم و جای همگی خالی.



یک سؤال خصوصی بپرسیم. چند تا دوست دختر داری؟



فقط یکی، که او را بسیار دوست دارم.



اهل کدام کشور است؟



ایرانی است و در مالمو زندگی می کند. همدیگر را بسیار دوست داریم و می دانم که تا آخر عمر با او خواهم بود.



پس به زودی ازدواج می کنید؟ جشن عروسی ات برایمان کارت بفرست.



بله حتما. من عاشق بچه هستم و دوست دارم کم کم چند تا مینی آرش بیایند و بالا و پایین بپرند.



دختر دوست داری یا پسر؟



هر دو را دوست دارم، ولی این که سالم باشند، از همه مهم تر است.



اسم نامزدت چیست؟



بهناز. در آلبوم اولم می خوانم «آخه بهناز تو می خوای با من باشی»



دختری که در یک آهنگ به تو می گوید «آرش تو رو دوست دارم» کیست؟



خانمی به نام هلنا است که با یک گروه قدیمی سوئدی به نام «راک ست» همکاری دارد. من به او فارسی یاد دادم که قسمت فارسی این آهنگ را بخواند.



یک آهنگ در آلبوم جدید دارم که با همین خانم است، ولی به زبان انگلیسی می خواند. آهنگی به نام «عشق ناب».



انتهای ویدیو کلیپ «آرش تو رو دوست دارم» بسیار غمگین است.



بله، من گفتم کمی هم جدی باشم. فیلمبردار موقع کار دائم به من می گفت جدی و غمگین باش. چون من همیشه می خندم و لبخندم باز بود و او می گفت نخند، این جا غمگین است.



امیدواریم همیشه شاد و خوش باشی




منبع : رادیو فردا