بشارت باد بر منتظران قائم آل محمد
مهدی ... آمد
بالاخره پس از قرنها انتظار شیعیان، امام زمان ظهور کرد
بسم ربِّ المهدی
خبرنگار جمهوری الاسلامی ایران در مکه ابراز داشت بالاخره پس از قرنها انتظار شیعیان، امام زمان ظهور کرد وی با اعلام این خبر افزود روز گذشته فرزند فاطمه سلام الله علیها در حالیکه به خانه کعبه تکیه داده بود فریاد أنا بقیة الله سر داد بنا به گذارشهاى رسیده امام زمان علیه السلام در حالی که صدایش در نقاط مختلف عالم می پیچید فرمود ألا یا أهل العالم انا المهدی اشک شوق همواره در دیدگان ملت موج می زند این در حالی است که مسجد الحرام مملو از جمعیتى است که بدنبال انتشار این خبر از دیروز تا به حال سراسیمه خود را به این مکان رسانده اند همچنین گفتنی است در همان ساعات اولیه بسیاری از شیعیان از کشورهاى خارجی خود را به مکه رسانده ودر محضر حضرت بقیة الله الاعظم به سر می برند گزارشی دیگر حاکی از شیعانی است که دیروز تاکنون خود را به حضرت رسانده ونمازهاى یومیه را به حضرت اقتدا می کنند از دیگر نکاتی که جلب توجه کرده حضور حضرت عیسى در صف اول جماعت است
گل من مرتضی را نور عین است --- گل من طالب خون حسین است
گل من در دو عالم بی نظیراست --- خداوند تعالی را سفیر است
اگر ظاهر شود از امر یزدان --- از این گل می شود عالم گلستان
خبر آمد خبری در راه است
سرخوش آن دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید...شاید
پرده از چهره گشاید...شاید
دست افشان...پای کوبان می روم
بر در سلطان خوبان می روم
میروم بار دگر مستم کند
بیسر و بیپا و بیدستم کند
میروم کز خویشتن بیرون شوم
در پی لیلا رخی مجنون شوم
هر که نشناسد امام خویش را
بر که بسپارد زمام خویش را
با همهی لحن خوش آواییم
در به در کوچهی تنهاییم
ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر
نغمهی تو از همه پر شورتر
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایهی ما میشدی
مایهی آسایهی ما میشدی
هر که به دیدار تو نایل شود
یک شبه حلال مسائل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینهی ما را عطشی دست داد
نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامهی جان من است
نامهی تو خط امان من است
ای نگهت خاست گه آفتاب
در من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده برانداز ز چشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعدهی دیدار ما
دل مستمندم ای جان، به لبت نیاز دارد
به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد
به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم
تویی که نقطهی عطفی به اوج آیینم
ببوسم خاک پاک جمکران را
تجلی خانهی پیغمبران را
خبر آمد خبری در راه است
سر خوش آن دل که ار آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید...شاید
پرده از چهره گشاید...شاید
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن ، تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه
ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام
دوبار صبح ، ظهر نه غروب شد نیامدی