˙·▪●ღ جدیدترین ها ღ●▪·˙

گروه اینترنتی منصور قیامت

˙·▪●ღ جدیدترین ها ღ●▪·˙

گروه اینترنتی منصور قیامت

در یاهو جواب ایمیل ها را به طور خودکار ارسال کنید

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

در صورت استفاده ازپست الکترونیک ، این امکان وجود دارد که فرضا برای مدت زمانی (به علت مسافرت و سایر مشغله ها)، نتوانید به اینترنت وصل شوید. در چنین مواقعی می تورانید تنظیم ساده ای انجام بدهید تا یاهو بطور خودکار، متن از پیش تعیین شده شما را به هر کسی که در این مدت به شما ایمیل زده است ،ارسال کند. برای ایجاد چنین تنظیماتی " باید وارد mail option شوید و گزینه ی  vacation response  را انتخاب کنید. حالا می تو انید مدت زمان و متن مورد نظرتان را وارد کنید.

مجموعه ۱۲تا FUNNY SOUND برای موبایل شما

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

۱۲تا FUNNY SOUND برای موبایل شما که امیدوارم خوشتون بیاد

راهنما:پس از دانلود کردن فایل به محل دانلود رفته و فایل را از حالت زیپ خارج کنید"  و این فایل را بوسیله بلوتوس ، کابل و به گوشی موبایل خود فرستاده و استفاده کنید.

 

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:944 KB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com    DOWNLOAD THIS FILE

پسوورد: www.minos.blogfa.com ((به کوچک بودن تمام حروف توجه کنید))

مجموعه نامهای خدا برای موبایل

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

مجموعه ای شامل 100 نام از نامهای خداوند باری تعالی میباشد که بر روی اکثر گوشی های این مجموعه قابل نصب میباشد.

راهنما:پس از دانلود کردن فایل به محل دانلود رفته و فایل را از حالت زیپ خارج کنید"  و این فایل را بوسیله بلوتوس ، کابل و به گوشی موبایل خود فرستاده و بر روی آن نصب نمایید.

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

مهم:به دلیل تفاوتهای ورژن جاوای نصب شده روی گوشیها در صورتی که احیانا برنامه ای بر روی گوشی شما نصب نشد دلیل بر خرابی برنامه نیست و تنها بدلیل تفاوت ورژن جاوای نصب شده بر روی گوشی ها میباشد.  

 

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:119 KB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com    DOWNLOAD THIS FILE

پسوورد: www.minos.blogfa.com ((به کوچک بودن تمام حروف توجه کنید))

کلیپ جدید تاسف برانگیز و رقت بار از عاقبت اعتیاد به کراک

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

مواد مخدر از هر نوع بخصوص شیمیایی آن عواقب جبران ناپذیری داره"همونطور که در تصویر میبینیدچشم  این مرد معتاد به کراک کرم زده و صحنه ی رقت باری به وجود آورده"گذاشتن چنین کلیپهایی شاید مشمئز کننده باشه ولی میتونه درس عبرتی برای خیلی از ما ها باشه که شاید رغبتی به استعمال اینگونه مواد داشته باشیم.

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:227 KB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود

نرم‌افزاری برای تبدیل فایل‌های تصویری فایل های صوتی

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

نرم‌افزاری برای تبدیل کلیه‌ی فایل‌های تصویری به انواع مختلف فایل‌های صوتی مانند MP3 و Wave.

توضیح مهم: بعد از اتمام نصب برنامه ، به شاخه‌ی محل نصب برنامه بروید و فایل کرک رو جایگزین کنید.

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:2.38 mb

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود نرم افزار

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم فایل کرک:271 kb

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود کرک

نسخه ی کرک شده نرم افزار چلیپا CHALIP برای نوشتن خط نستعلیق

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

نرم افزار چلیپا  CHALIP یکی از برنامه های بسیار کاربردی در زمینه ی نوشتن خط نستعلیق هست"مخصوصا برای دوستانی که علاقه دارند در فتوشاپ و یا سایر برنامه های گرافیکی  بر روی تصاویر با خط خوش نستعلیق بنویسند "که نسخه ی کرک شده آن نسبتا کم پیدا میشه و اگرم باشه لینک مستقیم دانلود نداره"که من این برنامه بسیار جالب رو به همراه کرک برنامه آماده کردم که امیدوارم استفاده ی لازم رو ببرید"ضمنا بهتره برای حمایت از سازندگان این برنامه نسخه ی اصلی اونو خریداری کنید.

<<اگه از نرم افزارهای مدیریت دانلود استفاده میکنید اون رو غیر فعال کنید>>

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:5.13 MB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   پسورد:www.minos.blogfa.com   (به کوچک بودن حروف توجه داشته باشید)

نرم افزار بی نظیر کلک ۲۰۰۰ با کرک فول - خوشنویسی در کامپیتور

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

اینم دومین سورپرایز من برای شما: نرم افزار بی نظیر کلک ۲۰۰۰ با کرک فول"قابل به ذکر که قیمت این برنامه توی بازار چیزی دور و بر ۱۶۰۰۰۰ تومان هست"که البته با توجه به در آمد ایرانیها اصلا به صرفه نیست. kelk 2000  حاصل زحمات هموطنای خوبمون هست که توسط اعراب قفلش شکسته شده"هنگام نصب برنامه حتما به آموزش نصب که همراه برنامه موجوده توجه کنید(آموزش مورد نظر به صورت تصویر هست)به کمک این برنامه میتونید به صورت حرفه ای خطاطی کنید: نستعلیق، نسخ، تحریری، شکسته از انواع امکانات این نرم افزار هست"طبق معمول اونایی که توانایی مالی دارند برای حمایت از سازندگان این برنامه حتما نسخه ی اصلی اون و تهیه کنند.

<<اگه از نرم افزارهای مدیریت دانلود استفاده میکنید اون رو غیر فعال کنید>>

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:9.59 MB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   پسورد:www.minos.blogfa.com   (به کوچک بودن حروف توجه داشته باشید)

تبدیل موبایل به چراغ قوه{سری ۶۰ نوکیا}

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

به وسیله ی این نرم افزار گوشی موبایل خود را به چراغ قوه تبدیل کنید{سری ۶۰ نوکیا} 

اگر از برنامه مدیریت دانلود استفاده میکنید اون رو غیر فعال کنید تا با مشکلی در دانلود مواجه نشید

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:46.3 KB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   پسورد:www.minos.blogfa.com   (به کوچک بودن حروف توجه داشته باشید)

دیکشنری فارسی به انگلیسی تحت جاوا

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

دیکشنری فارسی به انگلیسی تحت جاوا قابل نصب بر روی اکثر گوشیهای موبایل

توجه :لطفا برنامه رو ابتدا از حالت فشرده خارج کرده سپس به گوشی انتقال دهید.

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:1.48 MB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود

اینم ۵ رینگتون یا همون زنگ موبایل از خنده و گریه ی بچه ها

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

اینم ۵ رینگتون یا همون زنگ موبایل از خنده و گریه ی بچه ها

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:766 KB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود

پسوورد: www.minos.blogfa.com ((به کوچک بودن حروف توجه کنید))

یک صدای منشی با کلاس برای موبایل شما

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

یک صدای منشی با کلاس برای موبایل شما

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:200 KB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود

پسوورد: www.minos.blogfa.com ((به کوچک بودن حروف توجه کنید))

نرم افزاری برای جستجوی مخفیانه در اینترنت

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

Invisible Browsing نرم افزاری قوی که به شما کمک میکند تا مخفیانه در اینترنت به جستجو بپردازید و همچنین امکان تغییراتی رو برای ناشناس ماندن هر جه بیشتر بر روی IP شما میدهد.ضمناپوشه ی کرک  همراه خود برنامه میباشد.

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:998 KB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود

پسوورد: www.minos.blogfa.com ((به کوچک بودن حروف توجه کنید))

نرم افزاری جهت افزایش سرعت اینترنت و ویندوز

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

hare نرم افزاری با کار آیی نسبتا خوب برای بالا بردن سرعت ویندوز و اینترنت.

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:۱.۵ mb

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود

پسوورد: www.minos.blogfa.com ((به کوچک بودن حروف توجه کنید))

تقویم هجری شمسی سال ۸۶ با قابلیت نشان دادن مناسبتها

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

تقویم هجری شمسی سال ۸۶ با قابلیت نشان دادن مناسبتها قابل نصب بر روی اکثر گوشیهای موبایل که از جاوا پشتیبانی میکنند.مانند نوکیا و سونی اریکسون.

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:267 KB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود

پسوورد: www.minos.blogfa.com ((به کوچک بودن حروف توجه کنید))

قرآن و گلستان سعدی برای موبایل شما

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

دو نرم افزار قرآن و گلستان سعدی در یک پک برای موبایل شما

این برنامه ها بر روی موبایلهایی که جاوا رو پشتیبانی میکنند نصب میشه

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:517 KB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود

پسوورد: www.minos.blogfa.com ((به کوچک بودن حروف توجه کنید))

برنامه پیش شماره تمام شهرهای ایران برای موبایل

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

پیش شماره تمام شهرهای ایران قابل نصب بر روی موبایلهایی که از جاوا شتیبانی میکنند

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:164 KB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود

پسوورد: www.minos.blogfa.com ((به کوچک بودن حروف توجه کنید))

برنامه ای برای اضافه کردن شکلک به تصاویر در موبایل

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

PHOTO BLASTER  برنامه ای جالب برای موبایل شما که به وسیله اون میتونید شکلکهای جالبی نظیر قلب و گل و ...به عکسهاتون اضافه کنید.ضمنا این برنامه روی موبایلهایی که جاوا رو پشتیبانی میکنند نصب میشه.

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:122 KB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود

پسوورد: www.minos.blogfa.com ((به کوچک بودن حروف توجه کنید))

متن کامل قرآن مجید برای موبایل شما با خطوط درشت و وضوح بالا

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

متن کامل قرآن مجید برای موبایل شما قابل اجرا بر روی گوشیهایی که جاوا رو پشتیبانی میکنند.از مزایای این برنامه میشه به این اشاره کرد که دارای خطوط درشت با وضوح بالا میباشد.

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:354 KB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود

پسوورد: www.minos.blogfa.com ((به کوچک بودن حروف توجه کنید))

نرم افزاری کم حجم برای باز کردن چند یاهو آی دی همزمان

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

برنامه مولتی آی دی (multi ID) از برنامه هایی هست که خیلی ها به دردشون میخوره با این برنامه میتونید با چند آی دی لوگین بشید"روی یاهو مسنجر ۸ امتحان کردم کار میکنه"موفق و پیروز باشید.

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:51.7 KB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود

برنامه Lenses برای جلوه های ویژه دادن به عکس ها در سری 60

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

در گوشیهای سونی اریکسون در برنامه ی عکاسی فیلترهای زیبایی وجود دارد که جلوه های ویژه ی زیبایی به عکس میدهد که متاسفانه در نوکیا این لنزها وجود ندارد این برنامه این امکان رو به شما میدهد تا در سری ۶۰ نوکیا بتوانید با جلوه های ویژه زیبایی که این برنامه در اختیارتان میگزارد"تصاویر به یادماندنی ثبت کنید"ضمنا این برنامه فول ورژن هست و نیازی به رجیستر ندارد دانلود کنید و لذت ببرید.

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:160 KB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود

گلچینی از چند موزیک جالب برای موبایل

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

یک پک ۴ تای موزیک موبایل با حجمKB-790  شامل:

۱- یه زنگ زیبا مخصوص SMS به حجم 68 کیلوبایت

۲- یه زنگ زیبای موبایل به نام Unless You Try به حجم 120 کیلوبایت

۳- صدای سوت زدن یه نفر که به صورت آهنگ کار شده مخصوص زنگ موبایل به حجم 280 کیلوبایت

۴- صدای جنگل ( قورباغه ، پرنده ها و .... ) مخصوص زنگ SMS به حجم 234 کیلوبایت

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:703 KB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود

گلستان سعدی برای موبایل

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

گلستان سعدی برای موبایل،قابل به ذکر است این برنامه با فرمت jar میباشد و قابل نصب بر روی اکثر گوشیهای موبایل.

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:103 KB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود

نصب خودکار ویندوز XP

همانطوری که میدانید هنگامی که قصد نصب ویندوز را داشته باشید (Clean Install) در حین نصب لازم است سوالاتی پیرامون نام کامپیوتر ، نوع رزولوشن ، کلمه عبور Admin ، شماره سریال ویندوز و ... را پاسخ دهید. این مساله باعث میشود که شما دقایقی طولانی را کنار سیستم باشید تا نصب ویندوز به مراحل نهایی نزدیک شود. این مساله اگر لازم باشد روزانه تعدا زیادی ویندوز نصب نمایید بیشتر نمایان میشود. با استفاده از ابزاری که در سی دی ویندوز xp در فولدر support قرار داده شده ، آن هم در یک فایل Cab !!! براحتی نسبت به نصب خودکار ویندوز اقدام نمایید.

1- در سی دی ویندوز xp به مسیر زیر مراجعه نمایید :

Support\tools\

2- فایل deploy.cab را بر روی یکی از درایوهای هارد کپی نمایید. سپس آنرا باز کرده (از طریق برنامه zip magic یا winzip یا در خود ویندوز xp اگر بر روی فایل کلیک کنید باز میشود ) و فایل setupmgr.exe را از درون این فایل cab کپی کرده و درون یک درایو از هارد کپی کنید.
3- بر روی
setupmgr.exe کلیک کنید. پنجره ای باز میشود. آنرا next کنید. سپس گزینه زیر را انتخاب کرده و next کنید :

Create a new answer file

4- مطمئن شوید که گزینه windows unattended installation علامت زده شده باشد سپس next کنید.
5- در این صفحه نوع ویندوز خود را انتخاب نمایید در اینجا
ویندوز xp پروفشیونال را انتخاب میکنیم. سپس next میکنیم.
6- گزینه
Fully automated را علامت بزنید و next کنید.
7- در اینجا صفحه
Distribution Folder نمایش داده میشود. در این صفحه به شما اجازه داده میشود که تعیین نمایید که آیا ویزارد یک پوشه توزیعی را بر روی کامپیوترتان بسازد یا پوشه توزیعی را بر روی درایو شبکه ای که شامل سورس فایلهای ویندوز میباشد ایجاد نماید.

نکته ! ساخت یک پوشه توزیعی نه تنها به شما اجازه نصب ویندوز بدون استفاده از
cd را میدهد بلکه اجازه افزودن فایلهای اضافی (همانند درایورهای قطعات) برای انجام یک نصب سفارشی را میدهد. اگر قصد انجام نصب خودکار را به دفعات زیاد دارید و درایور یا پوشه مناسب را در اختیار دارید میتوانید از این گزینه استفاده کنید.

ما در این آموزش گزینه زیر را انتخاب کرده سپس
next میکنیم :

No, this answer file will be used to install from a CD

8- در این صفحه گزینه مربوط به
I Accept … را علامت زده و next میکنیم.
9- حال شما صفحه ای را مشاهده میکنید که با کمی دقت متوجه میشوید گزینه هایی درون این صفحه وجود دارند که شما در حین نصب ویندوز با آن برخورد میکنید. شروع به تکمیل گزینه ها به دلخواه خود کنید.
10- بعد از اتمام کار گزینه
finish را بفشارید. در این قسمت مسیری برای ذخیره تنظیماتی که انجام داده اید در قالب یک فایل پرسیده میشود. شما میبایستی نام فایل را که به صورت UNATTEND.TXT انتخاب شده به WINNT.SIF تغییر دهید و یک نسخه بر روی یک فلاپی ذخیره نمایید.
11- از منوی FILE گزینه
EXIT را انتخاب نمایید.
12- اکنون شما فایل اصلی را ساخته اید. فایل برای انجام عملیات نصب آماده میباشد اما ممکن است قبل از شروع عملیات مایل باشید که نگاهی به محتویات فایل بیندازید. (ممکن است بخواهید پارامترهای اضافه تری را نیز به فایل بیفزایید. در صورت امکان با بخش
HELP برنامه SETUP MANAGER مشورتهای لازم را انجام دهید.) برای این کار فایل ساخته شده را در برنامه NOTEPAD باز نمایید. شما میتوانید خطوط دیگری را نیز برحسب نیاز برای فعالیتهای دیگر مثل تعیین پارتیشن نصب دیسک سخت یا تبدیل سیستم فایل به NTFS معین نمایید. جزئیات مربوط به چگونگی انجام این کارها را میتوانید در داخل فایلهای کمکی موجود در داخل Deploy.CAB مشاهده نمایید. اگر در داخل فایل هرگونه تغییری را اعمال کردید ، فایل را ذخیره کرده و آنرا ببندید
13- فایل را بر روی فلاپی دیسک کپی نماید. سپس کامپیوتر را از طریق سی دی راه اندازی کرده و فلاپی را در داخل
درایو فلاپی قرار دهید. ویندوز به صورت خودکار تنظیمات معین شده را مورد استفاده قرار میدهد.

تبدیل عکس به متن

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

برنامه ای بسیار زیبا و جالب برای اینکه تصاویر شما رو به متن تبدیل کنه

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:389 KB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود

صدای قلب شما بر روی سونی اریکسون

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

دلتون میخواد صدای قلبتون و تو گوشی موبایل بشنوید:این برنامه رو برای سونی اریکسون دانلود کنید

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:43.0 KB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود

نجات CD خش‌دار با خمیردندان!

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

CD یا DVD مورد علاقه شما دیگر کار نمی‌کند؟ دستگاه صدای عجیبی از خود می‌دهد و یا مدت زیادی طول می‌کشد تا بتواند محتویات داخل آن را اجرا کند؟ یا ممکن است در سطح زیرین خش‌های زیادی مشاهده شود؟ در این حالت چاره چیست؟ آیا باید از خیر استفاده مجدد از CD یا DVD خود بگذرید یا راه بهتری نیز وجود دارد؟ در این ترفند قصد داریم با استفاده از یک روش جالب ، CD خش دار خود را نجات دهیم و آن را مجددأ قابل استفاده نماییم.

راه حل: برای پولیش کردن تنها به خمیردندان و یک دستمال  نرم‌ احتیاج دارید کمی خمیردندان را روی دستمال و یا پارچه پخش کنید و سپس در حالت دایره‌ای صفحه خش‌دار را با دستمال پولیش کنید. باید تنها پس از چند حرکت بتوانید شاهد اولین نتایج باشید. هنگامی که خش‌ها از بین رفتند، CD را با آب بشورید و آنرا با دستمال یا پارچه‌ای که بدون کرک باشد پاک و خشک کنید.

 

بازی زیبای هواپیما F14Tomcat

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

بازی بسیار زیبای ۳ بعدی هواپیما با کیفیت نوپ قابل نصب بر روی اکثر گوشیها

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:195 KB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود

دعای امام زمان برای موبایل

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com

دعای آقا امام زمان قابل نصب بر روی اکثر گوشیهای موبایل

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   حجم:145 KB

منبع:مجله الکترونیک مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود

تاریخچه چلوکباب - خیلی جالبه

سلام
این هم تاریخچه چلوکباب واسه اونایی که چلوکباب دوست دارند(مثل خودم)



مورخین و جهانگردان اروپایی که در دوران صفویه از ایران دیدن کرده اند درباره چلوها، پلوها، ترشی ها و مرباها که در ایران طبخ می گردیده است مطالب بسیار زیادی نوشته اند ولی هرگز راجع به چلوکباب حرفی به میان نیامده است. به احتمال زیاد بر اساس مطالبی که توسط میرزامحمدرضامعتمدالکتاب نویسنده کتاب تاریخ قاجاربیان شده است. به دستور شخصی ناصرالدین شاه که اصلیتی قفقازی داشته است و بر اساس نوع کبابی که در آن منطقه طبخ می شده استتهیه می شده است که توسط آشپزان ناصرالدین شاه بعد از مدتی تغییر شکل داده شده است و به صورت امروزی در آمده است.




بر اساس داستانی که توسط دوستعلی خان معیرالممالک از نوادگان ناصرالدین شاه نقل شده است.حکایت از آن دارد که ناصرالرین شاه ۸۷ همسر داشته است که ۴ نفر از آنها رسمی بوده اند بقیه صیغه. هنگامیکه یک روز جمعه شاه قصد زیارت از حضرت عبدالعظیم در شهر ری داشته است. پیشخدمتهای او مجبور بودند روز پنجشنبه به آن منطقه بروند و در حدود۱۰۰۰ تا۲۰۰۰ کباب را بر اساس دستور شاه برای خود او و۱۰۰۰ همراه و خدمه و همسرانش آماده کنند و کبابها نیز می بایست همیشه همراه با سبزی خوردن و پیاز سرو می شده است



در تاریخ راجع به چلوکباب و تاثیر آن در سیاست نیز مطالبی یافت می شود.


در سال ۱۳۲۴ هنگامیکه قیمت قند وارداتی از روسیه بالا رفت و علت آن نیز جنگ بین روسیه و ژاپن بوده است علاءالدوله ، هاشم قندی و اسماعیل خان را که جزوء تجارقند بودند، قند را به ایران وارد می کردند و قیمت قند را بالا برده بودند احضار کرد و مشغول مذاکره با آنها شد ولی بعد از یکی صحبت علاءالدوله که مسئول وقت تهران بود دستور داد تا آنها را شلاق بزنند هنگامیکه می خواستند آنها را شلاق بزنند پسر هاشم قندی پیش علاءالدوله آمد و خواست تا او را به جای پدرش شلاق بزنند و علاءالدوله دستور داد تا او را ۵۰۰ ضربه شلاق بزنند.



وقتیکه موقع نهار خوردن فرا رسید علاءالدوله بلافاصله دستور توقف شلاق زدن را داد و به سه متهم گفت هنگام شلاق زدن باید شلاق بخورید و هنگام نهار باید نهار بخورید و الان چون چلوکباب حاضر است پس باید چلوکباب بخوریم و بعد از غذا بقیه شلاقها را باید بخورید.


در دوره مشروطه نیز هنگامیکه یکی از مشروطه گرایان در تبریز مشقول سخنرانی بوده است یکی از افرادی که چلوکبابی داشته است می پرسد مشروطه یعنی چه؟ سخنران می گوید مشروطه یعنی چلوکباب ارزان و سپس با دستش طول کباب را نشان می دهد و می گوید کبابی به این طول خواهد بود و سپس بازویش را نشان می دهد و قطر کباب هم به اندازه قطر بازوی من خواهد بود.
قدیمی ترین چلوکبابی که در تهران تاسیس شده است در حدود ۱۲۰ سال پیش بوده است.
اعتمادالسلطنه در نوشته هایش را نقل می کند و می نویسد اولین چلوکبابی نامش نایب بوده است که در بازار تهران قرار داشته است و شبیه رستورانهای اروپائیان غذا را بر روی میز سرو می کرده است: ولی اسناد دیگری نیز موجود می باشد که اولین چلوکبابی در تبریز نزدیک مرز با قفقاز تاسیس شده بوده است. پیشخدمتهای رستوران نایب د رآن زمان برنج ها را به صورت هرم در بشقابها قرار می دادند و همراه آن تکه کره ای نیز سرو می شده است. پیشخدمتها یکی یکی برنجها را بر سر میزها می بردند و بلافاصله نفر بعدی کبابها را با سیخ در بشقابها قرار می داده است. در آن زمان هر نفر می توانسته هر چند تا مایل بوده است کباب بخورد و مبلغی که از مشتریان گرفته می شده است یکسان بوده است و فرقی بین کسیکه یک سیخ کباب خورده و چهار یا پنج سیخ نبوده است.


چلوکباب نایب یکی از قدیمی ترین چلوکبابی های تهران بوده است. این چلوکبابی توسط دکتر حسین یزدان منش که دارای مدرک دکترا در رشته جامعه شناسی از فرانسه می باشد اداره می شود و غذاهایی که در آن ارائه می شود بسیار خوشمزه هستند. دکتر یزدان منش عقیده دارد که داشتن یک رستوران شناخته شده که مردم به آن اعتماد دارند از داشتن مدرک دکترای جامعه شناسی کمتر نیست.


در سالهای اخیر نیز کباب برگ و کوبیده در سایز بزرگ که بزرکتر از اندازه استاندارد است تب زیادی پیدا کرده است که چلوکباب پهلوانی جزوء اولین مکانهایی بود که کبابهایش بزرگتر از اندازه عادی بوده است و می توان به عنوان بنیانگذار این نوع کبابها از آن نام برد.



مالک یکی از معروفترین چلوکبابی های تهران که نامش چلوکباب شمشیری بوده حاج حسن شمشیری نام دارد که در قسمت شرقی سبزه میدان قرار داشت و در زمان رضاشاه تاسیس شده بود. بعدها این چلوکبابی به یک ساختمان ۴ طبقه منتقل شد که طبقه اول آشپزخانه بود طبقه دوم مخصوص مغازه دارها و بازاریان و افراد مجرد و طبقه سوم و چهارم برای خانواده ها و مقامات در نظر گرفته شده بود. هر طبقه با آئینه های زیادی تزئین شده بود و خود آقای مشیری بر طبقات سوم و چهارم شخصا نظارت می کرد.


از ساعت ۱۱ صبح بوی کباب و برنج که در چلوکباب شمشیری پخته می شد فضای آن اطراف را پر می کرد و رهگذران را برای خوردن چلوکباب را مردد می کرد. چلوکبابی که در شمشیری ارائه می شد شامل یک بشقاب برنج همراه با کره و دو عدد کباب بوده است.



آقای شمشیری از یاران وفادار و حامیان صنعت ملی شدن نفت توسط دکتر مصدق بوده است و در این زمینه نیز در سال ۱۳۲۰ با پرداخت مبلغ یک ملیون ریال (که مبلغ زیادی در آن زمان بوده است) جهت خرید اوراق قرفه و حمایت از ملی شدن صنعت نفت اقدام می کند . بعد از کودتای ۲۸ مرداد و دستگیر شدن مصدق توسط زاهدی شمشیری نیز دستگیر می شود و به جزیره خارک تبعید می شود. هم زندانی او در خارک که نامش کریم کشاورز می باشد در خاطرات شخصی اش نوشته است که شمشیری متعهد شده بود که بهترین کباب کوبیده و برگ را به هم سلولهایش بدهد که متاسفانه این شانس را نداشت به این گقته اش جامه عمل بپوشاند. درباره چلوکباب شمشیری و کبابهایش توسط بسیاری از نویسندگان و داستانویسان نوشته های زیادی به تحریر در آمده است و در این نوشته ها از چلوکباب شمشیری به عنوان یکی از قدیمی ترین و خوشمزه ترین کباب در ایران نام برده شده است.


در حال حاضر نیز بسیاری از چلوکبابی ها نام شمشیری را برای خود انتخاب می کنند که تداعی کننده کسبیت بالای چلوکباب آنها می باشند. بسیاری از آنها نیز معتقد هستند که آشپزشمشیری بوده اند اما در حقیقت خود آقای شمشیری در حدود ۳۰ سال پیش فوت کرده است و آشپز او نیز سن زیادی داشته است که می تواند تا امروز مشغول کار باشد و شاید هم چون کسی اورا نمی شناسد از دنیا رفته باشد. تنها نکته ای که ممکن است باشد این است که افرادی که در چلوکبابی های دیگر مشغول بکار شده اند و مدعی بوده اند که آشپز چلوکبابی شمشیری می باشند.


اعتمادالسلطنه وزیر انتشارات ناصرالدین شاه و رئیس دفتر مترجم در آن زمان برای پرداخت بهترین چلوکباب که توسط چلوکبابی نایب ارائه می شد بین ۳ تا ۵ ریال آن زمان پرداخت کرده است.
همچنین در سال ۱۲۹۵ عبداله بهرامی معاون اداره امنیه تهران (پلیس امروزی) بیشترین مبلغی که برای هر وعده چلوکباب پرداخت می کرده است ۴ تا ۵ ریال بوده است. حدود سی سال قبل در سال ۱۳۲۰ روزنامه اطلاعات برای یک پرس چلوکباب مبلغ ۵ ریال دریافت می شده است که شامل کباب برگ بزرگ، کره ۳۳۰ گرم برنج پیاز و نان می بوده است. در همان زمان چلوکباب کوبیده مبلغ ۴ ریال قیمت داشته است.


در بین سالهای ۳۵-۱۳۳۰ یک کباب کوبیده ۵/۳ ریال در تهران قیمت داشته است ولی در شهرهای دیگر دو عدد کباب همراه با نان و کوجه فرنگی کباب شده که شکیل یک پرس کامل را دارد ۸ ریال قیمت داشته است. اگر لیموناد یا نوشابه نیز همراه غذا صرف می شده است بین ۲ تا ۴ ریال نیز پرداخت می شده است. بنابراین با پرداخت ۱۰ تا ۱۲ ریال کاملترین غذا را یک فرد می توانست بخورد.


در آن زمان بود که از آب کباب برای خوشمزه کردن کبابها استفاده می شد و توسط چلوکبابی ها با بوی آب کباب که بر روی زغال می ریختند مشتری های زیادی را گرسنه می کردند. در سال ۱۳۵۲ چلوکباب برگ همراه با کره و گوجه فرنگی کباب شده و پیاز و سماق مبلغ ۶۰ ریال بوده است و اغلب افرادی که سرکار بودند و منزل نمی توانستند بروند، چلوکباب می خوردند. دانشجویان که درآمد بهتری داشتند معمولا جوجه کباب سفارش می دادند که قیمت آن ۱۲۰ ریال بوده است.
در آن زمان در چلوکبابی ها یک کاسه خیلی بزرگ قرار داشت که در آن دوغ درست می کردند و همراه با کباب به مشتری داده می شد. یکی از مضوعاتی که مدتها در بین مردم رایج بوده است در مورد چلوکباب این بوده که اگر پسری که به سن بلوغ نرسیده بوی کباب به مشامش می رسید او باید بلافاصله چلوکباب می خورد در غیر این صورت قدرت مردانگی اش را از دست می داد!!!
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری از کبابی هایی دایر شد که فقط کباب با نان می دادند و یک تنور دارند که خودشان نان مورد نیاز را درست می کردند و کلمه نان داغ کباب داغ را بر روی تابلوهایشان نصب کرده اند.


امروز قیمت یک پرس چلوکباب بین ۷۰۰۰ ریال تا ۴۰۰۰۰ ریال می باشد و کباب کوبیده ۲۵ ریالی بین ۴۵۰۰ تا ۱۵۰۰۰ ریال قیمت دارد. حقوق کارگر نیز بین ۲۵۰۰۰۰ تا ۶۰۰۰۰۰ ریال است. با اینکه چلوکباب غذای سنتی و محلی ایران است و زمانی همه از آن استفاده می کردند متاسفانه باید گفت که یک غذای گرانقیمت به حساب می آید.


▪ معروفترین چلوکبابی هایی که در تهران وجود دارند عبارتند از:
نایب سعادت آباد، آبان، ولی عصر، خیابان وزراء ، شاطرعباس، مدائن، البرز، یاس(که هر دو شعبه توسط برادران ناصری اداره می شود) رویال ونک، لوکس طلایی، آپادانا، ارکیده، جوان و تبریز. بنابراین چلوکباب یکی از خوشمزه ترین و لذیذترین غذای ملی است که در تمام دنیا معروف می شود و همه با لذت و ولع این غذا را می خورند.



جواد فریفته آشپزمخصوص احمد شاه حدود ۸۰ سال پیش هنگامیکه مقیم پاریس شد اولین کسی بود که چلوکباب را در خارج کشور ارائه کرد و نام چلوکبابی اش فریفته بود. همچنین احمد خان از ایرانیانی که در آلمان زندگی می کرد، در زمان حکومت نازی رستورانی باز کرد و نامش را هیتلر گذاشت و افرادی که هیتلر و نازی را قبول داشتند اجازه ورود به رستوران را داشتند.


در شهر لس آنجلس آمریکا یک چلوکبابی به نام نایب می باشد که اکثر ایرانیان مقیم آمریکا از مشتریان این چلوکبابی می باشند.


و چلوکبابی دیگر پسودو(psceudo ) چلوکباب می باشد. هنگامیکه از مسئول آنجا سئوال شد چرا نام پسودوچلوکباب را انتخاب کردید و چه معنی می دهد؟ گفت چلوکبابی که در اینجا سرو می شود با برنج ایرانی است و از فیله تازه گوساله تهیه می شود. هنگامیکه با گوشت گوساله کباب درست می شود بهتر است نامش را استیک پلو بگذاریم تا چلوکباب. البته این غذا چیزی شبیه چلوکباب واقعی است ولی صددرصد چلوکباب نیست.


امیدوارم هنگامیکه چلوکباب می خورید این غذای ایرانی را که اکثریت مردم دنیا دوست دارند را با لذت تمام و غرور و افتخار میل کنید.
موفق باشید

زن موتور سوار در تهران!

واقعا خیلی جسارت می خواد یه زن توی تهران موتور سواری کنه !

بعد میگن چرا ایرانی جماعت پیشرفت نمیکنه؟!

بندرعباس---/بلوار ساحلی----/نوروز ۸۷

تبلیغی هوشمندانه از مک دونالد!

اینجوری تبلیغ می کنند

مد جدید: لباس هایی با اشعار فارسی بر تن دختران آمریکایی

اشعار فارسی بر روی تاپ های جدید در نیویرک که از استقبال زیادی در بین نسل جوان قرار گرفته است. این طرحها توسط طراح معروف ایرانی نیویورک "نیما" طراحی و عرضه شده اند
























این همون لنگ خودمونه ها.... ببینین چقد گرون شده قیمتش تو امریکا

یک روز در رستوران احمدرضا عابدزاده!

یک روز در رستوران احمد عابدزاده

ستاره شدن سخت است اما نه به سختی درخشیدن و جاودان ماندن در یادها.
دنیای امروز پر از مردمانی است که بر حسب کار، حرفه و هنر خود ستاره هستند اما بسیاری از این ستارگان دیری نمی‌پاید که افول می‌کنند و تمام می‌شوند و دیگر هیچ. گویی که هرگز درخشان نبوده‌اند اما در این میان هستند کسانی که همواره می‌‌مانند حتی اگر روزگاری چند، گذشته باشد و در جایگاه پیشین خود نباشند. ورزش به طور اعم و فوتبال به طور اخص عرصه‌ای است برای ستاره‌سازی یا قهرمان‌پروری اما عده کمی از این قهرمانان راه ماندگاری را می‌یابند.عده‌ای قهرمانان پوشالی عرصه مستطیل سبز و قهرمانان یکه‌تاز میدان شایعه وحاشیه‌سازی می‌‌شوند که خود را برای بودن در تیتر مطبوعات به آب و آتش می‌زنند تا بودنشان را ثابت کنند اما نمی‌‌دانند در دل مردم جا گرفتن مانند زیبارویی است که وصالش به این راحتی‌ها میسر نمی‌شود. چند صباحی هم خوش بر صفحه اول و تیترهای اصلی می‌نشینند به گمان این‌که معروف هستند و مشهور و محبوب، اما دریغ که شهرت و محبوبیت هیچ‌گاه مترادف یکدیگر نیستند. آنها تا زمانی که بازی می‌کنند و حاشیه می‌سازند و آتش شایعات شکل گرفته پیرامون خود را شعله‌‌ور می‌کنند

 

معروف هستند و به محض این‌که پایشان دیگر یارای دویدن، بازی و هنرنمایی نداشت از صحنه کنار می‌روند، البته در این میان هستند قهرمانانی که سر به تو دارند و اهل هیچ یک از انواعی که برشمردیم نیستند و با این همه با مردم زلفی هم گره نزده‌اند و اما می‌ماند آن نوادری که ذکرشان ابتدای مقال رفت. قهرمانانی پهلوان‌منش که راه را از بیراه تمیز داده‌اند و در هشتی قلب مردم نشسته‌اند. آنهایی که حتی پس از اتمام دوران قهرمانی از قلب مردم جدا نشده‌اند و یادشان به تاریخ و شاید هم فراموشی سپرده نشده.


گویا عده‌ای هستند که برای محبوبیت و شهرتشان تاریخ انقضایی لحاظ نشده و بحث امروز و گپ و گفتگوی این شماره مجله اختصاص دارد به یکی از همین‌ها که خوب می‌شناسیمش. صحبت از احمدرضا عابدزاده است. او که عهد کرده بود از لبخندش پلی بزند به دل مردم و از بازیش حماسه‌ای بسازد برای همیشه ماندن در تاریخچه فوتبال این مرز و بوم. او که حتی در سخت‌ترین و ناامیدانه‌ترین لحظات بازی‌های حساس لبخندش را فراموش نمی‌کرد به ما دلگرمی می‌داد به این‌که در اوج ناامیدی هم امید هست.

حتی اگر بخواهیم هم فراموشمان نمی‌شود لحظاتی را که برایمان ساخت البته به همراه سایر بازیکنان ایران. مگر می‌توان از یاد برد دقایقی را که برای گل نشدن توپ‌هایی که مهاجمان ژاپن بر دروازه‌اش می‌ریختند بارها و بارها بی‌هیچ شائبه بدنش را بر تیرهای دروازه کوبید. استرالیا را چه؟ فراموش می‌شود؟ به یاد داریم که ویرا بعد از بازی با استرالیا گفت: در بازی با استرالیا لطف الهی در دستان چسبناک عابدزاده نمایان شد و به راستی چنین بود. چقدر شنیدم که می‌گفتند عابدزاده به تنهایی یک تیم است. درون دروازه بود و دلگرمی مدافعان، روحیه‌دهنده مهاجمان و همه مردمی که چشمانشان به درخشش او دوخته شده بود و قهرمان مگر می‌توانست جز خواسته آنها کاری کند. او حتی در شرایط سخت هم باید یک قهرمان می‌ماند؛ قهرمانی که مدام از هر سو تشویق می‌شود چاره‌ای جز مبارزه ندارد حتی اگر میدان سنگین باشد و حریف قدر. او قهرمان است قهرمان حتی در روزهای ابری و غبارآلود هم قهرمان است و او همیشه چنان می‌کرد که انتظار می‌رفت.دوران قهرمانی‌اش تمام شد مثل همه دیگرانی که روزی ستاره میدان‌ها بودند و روزهایی دیگر به محاق می‌رفتند. خبر خداحافظی‌اش از میادین فوتبال بازتاب خوبی نداشت ورزشگاه آزادی برای این‌که عقاب از رفتنش پشیمان شود و باز هم بر دروازه بال بگشاید بارها مملو از صدای جمعیتی بود که می‌گفتند عقاب آسیا نرو بمون پیش هوادارات، احمدرضا عابدزاده،اگرچه چند بار تاریخ خداحافظی‌اش تغییر کرد اما سرانجام یک روز او خداحافظی کرد تا مردم باور کنند گاهی واقعیت با آنچه که ما می‌خواهیم تفاوت دارد و تلخی‌اش را به ما می‌چشاند.
او خداحافظی کرد از فوتبال، اما از دل مردم هرگز. پس از او دروازه‌بانان دیگری برای ستاره شدن راه سخت‌تری را باید می‌رفتند چون محک تجربه‌شان بس سنگین بود. مردم دروازه‌بانان را با او مقایسه می‌کنند و با کوچکترین اشتباه یا لغزشی آه از نهادشان بر می‌خیزد که هیچ کس عابدزاده نمی‌شود و البته هنوز هم هیچ کس عابدزاده نشده و این هرگز بدین معنا نخواهد بود که پس از او هیچ دروازه‌بان خوبی نیامده یا نخواهد آمد.او زمانی هم که در بستر بیماری افتاد بیماری‌اش را هیچ کس تاب تحمل نداشت مگر نه این‌که عادت کرده بودیم همواره و همیشه قهرمانمان را با لبخندی دلگرم‌کننده و با صلابت ببینیم و مردمی که بسیار با افتخارآفرینی‌اش و حماسه‌سازی‌اش خندیده بودند. به یکباره همه برای او چشمشان به اشک نشست و آنقدر از ته دل و صادقانه از حضرت باری تعالی سلامتی‌اش را خواستند که او دوباره برخاست و این برای او پاداش تمام زحماتی بود که صادقانه کشید، با تمام توانش به بهای استخوان‌هایی که در پایش خرد شده بود، پهلویی که بارها بر تیر دروازه‌ها بوسه زده بود و دستانی که همواره با به آغوش کشیدن توپ‌ها شادی را مهمان قلب‌ها می‌کرد و اما لبخندش که همیشه پیام‌آور شادی و سرور بود.چندی است که این قهرمان باز هم با مردم است اما در ساحتی دیگر، نه در فوتبال بلکه در رستورانی در خیابان دکتر شریعتی که خود با همان لبخند آشنا و مهربان پذیرای مردم است مردمی که هنوز هم دوستش دارند و اکثر مواقع غذا را بهانه خوبی می‌دانند برای این‌که در کنارش مرور کنند لحظاتی را که او به آنها هدیه کرد. شبی در فست‌فود عابدزاده با او به مصاحبه نشستیم، از فوتبال تا به اینجایی که بود سخن گفتیم. پیشتر در زمان اردوی تیم در هتل یا سر تمرین با او گفتگو کرده بودیم. او همان بود با پختگی بیشتر که البته ارمغان گذر زمان است و فراغت بیشتر برای پاسخگویی که هدیه دوری از اردوهای پی در پی فوتبال است و لبخندش همان که می‌شناختیم. آنچه پیش رویتان قرار گرفته ماحصل گپ و گفت ما با احمدرضا عابدزاده 24 ساله پدر یک دختر وپسراست.

بحث را از شرایط  کنونی آغاز می‌کنیم اقدام  شما به راه‌اندازی یک رستوران از فوتبال تا فست‌فود به غیر از حرف اول هر دو کلمه (ف) اشتراک دیگری ندارند چرا سراغ این کارآمدید؟

عابدزاده: بعد از اتمام فوتبال دنبال انجام یک کار ساده بودم و تصمیم گرفتم که سراغ این کار بیایم. با چندین نفر هم در این مورد صحبت و مشورت کردم که کامل در جریان چند و چون کار قرار بگیرم. نوع غذا درست کردن و مسائل دیگری که لازم است را در نظر گرفتم و این کار را آغاز کردم.

 خیلی از فوتبالیست‌ها در دوران قهرمانی یا بعد از آن به کار دیگری نیز در کنار مشغولیت فوتبال پرداخته یا می‌پردازند اما اکثر آنها بیشتر از این‌که در شغل جدید کار کنند از اسمشان استفاده می‌کنند و

خودشان هرازگاهی حضور دارند اما شما خیلی در اینجا فعال هستید و حساس به کار. چرا؟

عابدزاده: چون وقتی قرار بر این است که کاری انجام شود باید کامل صورت پذیرد. بله هزار جور می‌شود از اسم استفاده کرد اما من این کار را انتخاب کردم و اینجا متعلق به خودم است بنابراین باید به بهترین شکل کارها انجام شود به خاطر همین موضوع روی کارم بسیار حساسم. مردم به خاطر نام من به این رستوران می‌‌آیند، تصور کنید که غذای بد به آنان بدهم، آن وقت چه می‌شود.

 شما در بازی هم خیلی جدی بودید با تمام وجود فوتبال بازی می‌کردید

و الان هم در این کار جدیت دارید این طور جدی بودن در فوتبال امروز که پول مدارشده چه جایگاهی دارد؟

عابدزاده: من اعتقاد دارم که انسان هر کاری را انتخاب می‌کند و انجام می‌دهد باید با تمام توانش برای کارش مایه بگذارد و با جدیت به آن بپردازد حالا نوع کار فرقی نمی‌کند چه فوتبال و چه غیر از آن. من معتقدم که اشکالی ندارد این‌که به یک بازیکن پول خوب بدهیم مهم این است که از او بخواهیم و او خودش هم تلاش کند در ازای آن پول کار انجام دهد. این‌که 300 میلیون تومان با یک بازیکن قرارداد ببندیم بد نیست به شرطی که آن بازیکن وقتی به خانه و ماشین دلخواهش رسید کار کند و اگر نکرد سیستمی حاکم باشد که از مبلغ قرارداد کم شود و در ازای پاسخ نگرفتن مطلوب جریمه شود دیگر این اتفاقات نخواهد افتاد. من اگر یکی از کسانی که اینجا مشغول کارند کارشان را خوب انجام ندهند جریمه می‌‌کنم در فوتبال هم همینطوره من اگر مدیرعامل باشگاهی بودم بهترین بازیکنان را دعوت می‌‌کردم و با آنها قرارداد می‌‌بستم و بهشون می‌‌گفتم پول خوب بهتون می‌‌دم اما اگر بداخلاق باشی و تو فوتبال رفتار مناسب نداشته باشی و اخطارهای بی‌‌جا برای بدرفتاری بگیری درصدی از پولت کم می‌‌شه، قرارداد رو اینطوری می‌‌بستم و کاری می‌‌کردم که فوتبالیست درکنار فوتبال خوب بازی کردن، اخلاق و رفتارش هم خوب باشد و کارش را کامل و به نحواحسن و با جدیت انجام دهد. من در این رستوران هم پول خوب به عنوان حقوق به بچه‌ها می‌‌دم اما در کنارش به بقیه مسائل هم توجه می‌‌کنم. اگر کسی کارش را خوب انجام نده و من ببینم که مثلا با دستکش کارش را انجام نمی‌‌ده یا پیشبند نبسته یا رفتارش مناسب نیست، مبلغی از حقوقش کم می‌‌کنم.

: این توقعات واقعاغیر از این‌که دغدغهشماست در فوتبال ما وجود دارد یا خیر؟

عابدزاده: زیاد نه، فکر می‌‌کنم که از بین رفته. دیگر زیاد به این مسائل توجهی نمی‌‌شود. چون بازیکنان به راحتی با یک قرارداد یک BMW می‌‌گیرند و سریع به همه‌چیز می‌‌رسند و دیگر کاری به این کارها ندارند، متاسفانه باشگاه‌ها هم کاری نمی‌‌کنند.

 شما که مدرک مربیگری A آسیا دارید به خاطر همین مسائل موجود در فوتبال است که به‌طور

جدی دنبال مربیگری نمی‌‌روید؟

عابدزاده: متاسفانه همین مسئله کار کردن را در فوتبال سخت می‌‌کند. من هم می‌‌خواهم و دوست دارم که کاری برای فوتبال انجام دهم و به سهم خودم کمکی کنم اما به تنهایی که نمی‌‌توان راه به جایی برد من دوست دارم که با چند نفر هم صحبت کنم و چند تا همفکر و هم راه هم پیدا نمایم تا با کمک هم به اندازه خودمان کاری در فوتبال انجام دهیم و انشاءا... مفید واقع شویم اما کی و کجا مشخص نیست.

 برخی اعتقاد دارند هر چند سالی یک دروازه‌بان

شاخص در فوتبال ما چهره می‌‌شود و خوب کار می‌‌کند و

بعد از آن دوباره فوتبال ما مشکل دروازه‌بانی پیدا می‌‌کند.

بعد از حجازی، شما شاخص‌ترین چهره دروازه‌بانی

بودید که از ایشان هم جلوتررفتید و بعد از شما هرازگاهی

یک دروازه‌بان، خوب کار کرد اما این خوب بودن استمرار

نیافت.شما فکر می‌‌کنید ما عابدزاده‌ای دیگر در فوتبال ایران خواهیم داشت؟


عابدزاده: من در مورد این موضوع که گفتید هر چند سال یک دروازه‌بان خوب پیدا می‌‌شود، نمی‌‌توانم نظر بدهم چون چیزی قابل پیش‌بینی نیست یعنی نمی‌‌توان قاطع عنوان کرد که چون چند سال باید بگذرد که یک دروازه‌بان خوب پیدا شود، پس ما تا چند سال دیگر دروازه‌بان خوب در تیم نخواهیم داشت. در مورد آقای حجازی هم باید بگویم که کار ایشان بهتر از من بود، ایشان دروازه‌بان بزرگی بودند.

 یک خصوصیت منحصربه‌فرد شما این بود که برای تیم صرفا یک دروازه‌بان نبودید بلکه یک روحیه‌دهنده بسیار خوب وکمک عالی برای مدافعان بودید و ضریب اطمینان مدافعان را بالا می‌‌بردید.


عابدزاده: در مورد روحیه دادن و این مسائل باید بگویم که بعضی چیزها ذاتی است. این به خوب دیدن و تمرکز همچنین عادت به دقت در دیدن برمی‌گردد. من وارد استادیوم که می‌‌شدم، همه‌چیز را کنترل می‌‌کردم و زیرنظر داشتم، حتی حواسم به هوادارانی که در قسمت‌های مختلف ورزشگاه نشسته بودند، به موقعیتی که مهاجمان در آن قرار داشتند، به مدافعان تیم خودمان، به مهاجمان حریف و به شرایطی که پیش می‌‌آمد و تیم نیاز به روحیه داشت، هم بود.

 شما در سیزده دربی حضور داشتید. گاه با لباس استقلال و گاه با لباس پرسپولیس. چراهر تیمی که شما در آن حاضر بودید بازنده نشد؟

عابدزاده: خب قطعا دلیل خاصی وجود ندارد. اتفاقی این‌گونه شده. فقط همین قدر می‌‌دانم هرجا که بودم، نهایت تلاشم را برای این‌که تیم موفق شود و بازنده از میدان خارج نشود، انجام می‌‌دادم و خدا را شکر موفق هم می‌‌شدم. سهم من همین تلاش بود.

 دو رقیب سنتی پرسپولیس و استقلال سال‌هاست که با هم کری دارند و هر از

چندگاهی وقتی بازیکنی از این تیم به تیم مقابل منتقل می‌‌شود و

هواداران تیم قبلی آن بازیکن را مورد غضب قرار می‌‌دهند اما شما از استقلال به

پرسپولیس رفتید و در یک دربی همزمان از سوی هواداران دو تیم تشویق

شدید. چرا این قانون در مورد شما اعمال نشد؟

عابدزاده: سعی می‌‌کردم حتی اگر اعتراض و گلایه‌ای بود، پیشقدم شوم و از دل هواداران درآورم. سریع به سمت هواداران می‌‌رفتم و با دست زدن و پایین آوردن سر، ارادتم را به آنها نشان می‌‌دادم. همین مسئله باعث می‌‌شد که مورد مهر آنان قرار بگیرم. من مردم را واقعا دوست دارم، برای همه هواداران احترام قائلم و همیشه با احترام و تعظیم به سمت هواداران می‌‌رفتم و باعث می‌‌شدم که کدورتی به دل نگیرند.

 فوتبال سختی زیادی دارد؛ دوری از خانواده و هزاران مشکل دیگر. اصولا آدم وقتی تجربه سختی داشته باشد، دوست ندارد

عزیزترین فرد زندگی‌اش هم با همان سختی مواجه شود مگر این‌که در کنار آن سختی، جاذبه‌ای وجود داشته باشد که مشکلات

را تحت‌الشعاع خود قرار دهد. فوتبال برای شما چنین جاذبه‌ای داشت که امیر هم وارد آن شد و الان در منچسترانگلیس دور از شما

روزگار می‌‌گذراند؟

عابدزاده: من همه‌چیز را برای امیر توضیح دادم و می‌‌دهم. همه مسائل را برایش شرح دادم اما در نهایت اوست که باید انتخاب کند و سره را از ناسره تشخیص دهد. من انتخاب را به خودش واگذار کردم، او باید دارای تجربه می‌‌شد. خودش باید می‌‌رفت و دنیا را با تمام امکانات و شرایط ویژه‌اش می‌‌دید تا به این نتیجه برسد که هیچ جا ایران نمی‌‌شود و من این وضعیت را سپری کردم، سفرهای زیادی رفتم، امکانات زیاد کشورهای دیگر را دیدم و به این نتیجه رسیدم که به این کشور تعلق خاطر دارم و هیچ جا ایران نمی‌‌شود و می‌‌خواهم همین جا بمانم. امیر را هم فرستادم تا برود و از امکانات خوب آنجا استفاده کند، دوری را تحمل کند، درس بخواند و فوتبال یاد بگیرد و با تجربه‌ای که به دست می‌‌آورد، برای زندگی آینده‌اش تصمیم بگیرد. من همه‌چیز را به او گفتم و در پایان او خود انتخابگر است.

 امیر عابدزاده، احمدرضای دیگری خواهد شد؟

عابدزاده: نمی‌‌توان با قاطعیت گفت که این‌گونه می‌‌شود. بستگی به خودش دارد، باید بسیار تلاش کند تا موفق شود و من فقط می‌‌توانم به اندازه وسعم به او کمک کنم.

 راجع به جاذبه فوتبال آنجا نگفتید. جاذبه‌اش بیشتر از سختی‌اش بود؟

عابدزاده: نه اصلا، اما امیر خودش دوست داشت و من مخالفت نکردم. او باید می‌‌رفت چون فکر می‌‌کرد اینطوری موفق می‌‌شود. به او یاد دادم برای چیزی که دوست دارد، باید تلاش کند.

 جایی نوشته بود که شما بعداز گذراندن دوره بیماری‌تان،به یک مردم‌دار مطلق بدل

شده‌اید.این را قبول دارید؟


عابدزاده: من همیشه سعی کرده‌ام مردم‌دار باشم، فقط در برهه‌های مختلف شکل و شمایل آن تغییر کرده و مردم این را متوجه می‌‌شوند. مردم می‌‌دانند و می‌‌فهمند ارادت کسی را که زمان بازی با تمام وجودش تلاش می‌‌کند و از جان مایه می‌‌گذارد و برای آنها بازی می‌‌کند به خاطر آنها و تیم‌ملی است. بعد از آن هم به فراخور سعی کرده‌ام که با مردم باشم و در کنار آنها. الان فرصت بیشتری دست می‌‌دهد برای این‌که با آنها صحبت کنم. زمانی که بازی می‌‌کردم، برای این‌که آنها را خوشحال کنم، تلاش می‌‌کردم. وقتی هم که بیمار شدم، آنها با همه وجود برای من دعا کردند و خدا هم به خاطر همین اخلاص و صمیمیت و از ته دل خواستن، جواب دعای آنها را داد. زمانی که مردم به رستوران من می آیند همچنان بامهربانی برخورد می‌کنند

 رفتار شما بهتر از قبل شده؟

عابدزاده: خب هر انسانی با گذر زمان پخته‌تر و افتاده‌تر می‌‌شود. این طبیعی است که انسان‌ها باگذر زمان عوض شوند. سن که بالاتر می‌رود، حرف زدن، رفتار، فکر کردن و... تغییر می‌‌کند.

 از این تجربه‌ها چقدر با امیر حرف می‌‌زنید که می‌‌خواهد جا پای پدربگذارد؟

عابدزاده: او تا به این سن برسد و این تجربه‌ها را بگذراند، سال‌های زیادی را باید سپری کند اما من همه اینها را برای او شرح داده‌ام و همواره به او یادآوری می‌‌کنم که با مردم و برای مردم و در بین آنها باش، در حالی که همواره به مردم احترام می‌‌گذاری.

 اسطوره دست‌نیافتنی شما؟

عابدزاده: هارالدتونی شوماخر دروازه‌بان تیم ملی آلمان در دهه هشتاد میلادی.

 و در ایران؟

عابدزاده: پروین و مرحوم دهداری را خیلی دوست دارم؛ هم از نظر فنی و هم اخلاقی.

 و در پایان بحثی که با رستوران‌تان شروع شد، با همین موضوع هم تمام کنیم.

شعبه دیگری ندارید یا قصد ندارید شعبه دیگری هم داشته باشید؟

عابدزاده:قبلا در اصفهان شعبه دیگری بود که بنا به دلایلی جمع شد اما چرا نمایندگی خواهیم داشت.

زمانی که احمدرضا عابدزاده در بستر بیماری بود، مادری مانند همه مادران دیگر نگران فرزندش بود. او جلوی در بیمارستان کسری با همه مردم برای به دست آوردن سلامتی دوباره جگرگوشه‌اش دعا می‌‌کرد. مادری که در صحبت با ما می‌‌گفت از او راضی است و دعای خیرش همیشه همراه احمدرضا خواهد بود.

حالا مادر احمدرضا عابدزاده به دیار باقی شتافته اما دعای مادر همیشه با پسر خواهد بود؛ چه در زمان حیات و چه در زمان ممات. این عکس یادگاری است از آن مادر فداکار در آن ایام. روحش شاد و یادش گرامی باد.
 
محبوبه نصیری
مجله خانواده سبز.

بریتنی اسپیرز را در بیمارستان به تخت بستند

بریتنی اسپیرز که روز جمعه گذشته بعد از جنجال بر سر قیومیت فرزندانش به بیمارستان منتقل شده بود به حالتی دچار شد که در اثر نداشتن تعادل روانی و رفتارهای خطرناکش مجبور شدند پاهایش را به تخت بیمارستان ببندند
بریتنی اسپرز ۷۲ ساعت است که تحت نظر و مراقب ویژه پزشکی قرار دارد .

دادگاه لس آنجلس دو روز گذشته حق قیمومیت بریتنی بر فرزندانش را بخاطر صرف مشروبات الکلی از وی گرفت و به شوهر سابقش کوین فدرلین داد.

فدرلین شوهر سابق ( دوست پسر ) بریتنی ، برای تحویل گرفتن فرزندان اسپیرز به خانه او آمد و با تحویل ندادن آنها به پدر از سوی بریتنی، دعوایی بین آنها شکل گرفت که باعث بهم خوردن وضعیت روحی و روانی اسپیرز این خواننده معروف آمریکا شد.

دوست پسر سابق بریتنی گفته است که به وی یک تپانچه برای حفاظت از خودش داده بوده و از این می ترسیده که اسپیرز فرزندانش را با آن تپانچه بکشد.

اسپیرز و فدرلین از رابطه اشان دو فرزند پسر ۲ و یک ساله دارند

بریتنی اسپرز در بیمارستان روانی

عکسهای بریتنی اسپرز در بیمارستان

عکس بریتنی اسپرز در بیمارستان
عکس دستگیری بریتنی اسپرز

دختر خاتمی با برادر زاده کمال خرازی ازدواج کرد - عکس

نرگس ، دختر کوچک سید محمد خاتمی هفته گذشته به عقد برادر زاده کمال خرازی ، وزیر امور خارجه دولت پدر درآمد .
در جشنی که جمعه گذشته به این مناسبت در منطقه نیاوران تهران و تحت تدابیر شدید امنیتی برگزار شد ، بیش از هزار مهمان از مقامات بلند پایه دولت سابق حضور داشتند .

عکس دختر خاتمی - نرگس و عماد خاتمی

نرگس و عماد-فرزندان خاتمی

دختر کوچک خاتمی که متولد ۱۳۶۰ می باشد ، به تازگی از اروپا بازگشته است.

گفتنی است سید محمد خاتمی سه فرزند به نامهای لیلا، نرگس و عماد الدین دارد، لیلا خاتمی که فارغ التحصیل رشته ریاضی محض دانشگاه شریف است به همراه همسرش در ایتالیا زندگی می کند.

گزارش از رختکن استیل آذین بعد از باخت اخیر برابر شموشک

علی پروین استیل آذین
شورش را درآوردید. داریم از دل و جون مایه مى گذاریم، ۸ میلیارد تو مگه کم است؟ اون روز جشن تولد کلانى، خود هدایتى بیچاره اومد چک هاتونو پاس کرد که ببازید؟ سرتونو انداختین پایین که چى؟ با توام آقاى کاویانپور، ۱۲۰ میلیون گرفتى فقط عرض زمینو گز کنى؟ نگام کن، ببینم روت مى شه تو چشاى من نیگا کنى؟ رفتین به تیمى باختین که تو این مدت توپ واسه تمرین نداشته، اون وقت شماها همتون رفته بودین کیش. آقاى انصاریان ۲۰۰ میلیونى، تو دیگه چرا؟ حالا مى فهمم چرا استقلال نخواستت. توام که فقط مى تونى بگى مصاحبه نمى کنى. به جاى مصاحبه نکردن، نذار توپ ها ازت رد شه، شما سه تا که صد میلیون گرفتین، سیدعباسى که اصلا تو گل مونده بود، آقاى جبارى هم که ماشاءالله گوشه زمین گیر کرده بود، فرزاد خان هم که فقط بلده دعوا کنه و کارت بگیره.
دلمون خوش بود که میلاد نورى و ممد غلامین رو داریم. زکى! محمد تو دیگه کجا خودتو قایم کردى؟ Bmw هفتاد میلیون تومنى واست خریدم اونجورى بازى کنى؟ الان هدایتى سکته کرده، خوبه حالا واستون اتوبوس ۱۸۰ میلیون تومنى هم خریدیم و نمى ذاریم تو صف بلیت هواپیما بمونین و تا سارى وقتتون تلف شه. آقا فرهاد، تهران که رسیدیم یه سر بیا دفترم کار واجب باهات دارم.» این جمله ها را کلاغ پشت پنجره رختکن استیل آذین بعد از بازى با شموشک برایمان آورد.

حسین رضا زاده در حال تبلیغ املاک رابینسون دبی در ماهواره

این تبلیغ هر روز از شبکه مهاجر و شبکه های دیگر ماهواره پخش می شود
حسین رضازاده تبلیغات در شبکه مهاجر

حسین رضا زاده

عکس حسین رضا زاده

.

دغدغه های معیشتی و دفاع رضازاده از حضورش در تیزرهای تبلیغاتی

حتی با وجود اینکه سازمان تربیت بدنی در روزهای ابتدایی سال جدید با انتشار ابلاغیه تند و تیزی حضور قهرمانان ورزشی در تبلیغات تلویزیونی را ممنوع کرد، هنوز هم تبلیغ تلویزیونی یک مشاور املاک با حضور حسین رضازاده به نوبت از شبکه های ماهواره یی پخش می شود؛ تبلیغی که در آن جهان پهلوان رضازاده پس از حضور در دفتر این مشاور املاک و یک گپ دوستانه و البته کمی قدم زدن برای حلاجی قضیه، بالاخره روبه روی دوربین می نشیند و تمام هموطنان خودش را به سرمایه گذاری در این مشاور املاک ترغیب می کند. به هر حال پس از بازخورد نه چندان جالبی که پس از پخش تصاویر این آگهی تلویزیونی بین مردم به وجود آمد، سازمان تربیت بدنی هم با انتشار آن ابلاغیه غیرمستقیم مخالفت خود را با آن اتفاق بروز داد. ولی با این اتفاقات رضازاده نه تنها از کار خودش عقب نشینی نکرد که حتی در اردوی تیم ملی وزنه برداری در کمپ تیم ملی تی شرت هایی می پوشید که نام مشاوران املاک روی آن حک شده بود. او برای این حرکت توجیه خودش را دارد؛ «من در آخرین سال های ورزش حرفه یی هستم. این حق من است که بتوانم برای زندگی آینده ام درآمدزایی کنم. من تا چند سال پیش یک آپارتمان هم در تهران نداشتم. درآمد من را با فوتبالیست ها مقایسه می کنند. من بیشتر باعث افتخار شدم یا آنها؟ من بیشتر زحمت می کشم یا آنها؟ در روز ده ها تن وزنه را بالای سر می برم.» البته حسین رضازاده در وضعیتی بحث معیشتی خودش را برای این کار پیش می کشد که دیگر همه می دانند او در چند سال گذشته بیشترین میزان پاداش در میان ورزشکاران ایرانی را از سازمان تربیت بدنی گرفته. هرچند که گویا او در قبال این تبلیغ تلویزیونی اصلاً پولی از مشاوران املاک مستقر در دوبی نگرفته و به جای وجه نقد مدیران این بنگاه ملکی یک ویلای مشرف به ساحل خلیج فارس را به او هدیه کرده اند. رضازاده اضافه می کند؛ «من در آخرین سال های ورزش قهرمانی ام هستم. هنوز پاداش قهرمانی در بازی های آسیایی دوحه را نگرفتم. اصلاً مگر من چقدر پاداش گرفتم که نباید از راه تبلیغات درآمدزایی کنم. آنها که ناراحتند من را با نعیم سلیمان اوغلو و جابر سالم مقایسه کنند که هر دو کشورشان را رها کردند و برای کشور دیگری وزنه زدند. الان سلیمان اوغلو در ترکیه هتل و فروشگاه های زنجیره یی دارد. جابر سالم هم پس از مدال نقره بازی های آسیایی دوحه ۲۰۰ میلیون پاداش دریافت کرد. اما من هنوز ۲۵ میلیون پاداشم را نگرفتم. بعضی ها در این وضعیت من را با تختی مقایسه می کنند و با این مقایسه می خواهند من را خراب کنند. این کار اصلاً درست نیست.» هرچند نباید فراموش کرد اعتراض به این کار رضازاده به «ذات» حرکت او نیست و به «انتخاب» او برای درآمدزایی برمی گردد. او برای اولین بار نیست که در تبلیغات شرکت و از این راه درآمدزایی می کند. رضازاده پیش از این در بیلبوردهای تبلیغاتی یک شرکت تولیدی آب معدنی، یک کارخانه سازنده کامیونت سنگین و البته یک کارخانه سازنده روغن موتور شرکت کرده بود و کسی هم اعتراضی به آن نداشت. ولی این مرتبه اتفاقی که باعث شده اعتراض نسبت به قهرمان وزنه برداری ایران بالا بگیرد حرکت تبلیغاتی او به نفع بنگاه املاکی در امارات است. او با جملاتی که در تیزر تلویزیونی این بنگاه بر زبان می آورد، هموطنان خود را به سرمایه گذاری در امارات متحده عربی تشویق می کند؛ کاری که به صورت مستقیم به اقتصاد ایران ضربه می زند و حتی اقتصاددانان هم در چند سال گذشته نسبت به آن هشدار دادند. بخش دیگر داستان برمی گردد به کیفیت نازل تیزر تلویزیونی این تبلیغ که اصلاً در شأن قهرمان دو دوره مسابقات المپیک نیست و البته جایگاه پخش این تیزرها. البته پخش این تصاویر از شبکه های لس آنجلسی ماهواره از سوی خود رضازاده چندان موضوع عجیبی نیست؛ «فکر نمی کنم در دنیای ورزش حرفه یی این مساله خلاف عرف باشد. شما می توانید درآمد سالیانه قهرمانان ورزشی دنیا را حساب کنید. این جزیی از دنیای ورزش حرفه یی است. من توقع ندارم روزنامه نگاران این طور با من رفتار کنند. من در این تبلیغ نه کار غیرقانونی کردم، نه آن شبکه های ماهواره یی غیرقانونی هستند و نه آن شرکتی که من با آن فعالیت کردم. این شرکت تابع قوانین جمهوری اسلامی است. از سوی دیگر موضوعاتی که در مورد خارج شدن سرمایه از کشور هم پیش می کشند اصلاً صحت ندارد.» به هر حال پس از این اتفاق حساسیت مردم ایران نسبت به رضازاده بیش از پیش اثبات شد وگرنه در تیزر دیگری که حتی زودتر از تیزر تبلیغاتی رضازاده از شبکه های ماهواره یی پخش شد، ناصر حجازی، مهرداد میناوند و آتیلا حجازی هم در کاری مشابه یک مشاور املاک دیگر دوبی را تبلیغ کرده بودند. اما از آنجایی که هیچ یک از این سه تن یک چهره ملی به حساب نمی آمدند، آن کار واکنشی را در بین مردم به وجود نیاورد. ولی بحث رضازاده داستان دیگری است. او که در سال های گذشته حتی به پیشنهاد ۱۰ میلیون دلاری فدراسیون وزنه برداری قطر برای قبول کردن تابعیت این کشور جواب منفی داده بود، نمی تواند با توجیه تامین آینده خودش در تیزرهای تبلیغاتی دور از شأن و سطح پایین و البته نه چندان موجه شرکت کند.

سردار احمدی مقدم: هیچ مقامی و مرجعی در کشور مجاز به کشف عورت مرد

سردار احمدی مقدم گفت: نیروی انتظامی در خصوص جرائم غیر مشهود در صورتی که شاکی وجود نداشته باشد، حق دخالت ندارد.

The image “http://www.omidnews.ir/www/photonews/ahmadi-moghadam_04_m.jpg” cannot be displayed, because it contains errors.

سردار اسماعیل احمدی مقدم در گفت‌وگویی در خصوص فیلم‌ها و بلوتوث ‌هایی که در این فیلم‌ها افرادی با لباس ماموران نیروی انتظامی اقدام به فیلمبرداری از جرائم غیر مشهود در حین عملیات‌های خود می‌کنند، تصریح کرد: نیروی انتظامی در خصوص جرائم غیر مشهود در صورتی که شاکی وجود نداشته باشد، حق دخالت ندارد.

وی افزود: اگر هم نیروی انتظامی در حین عملیات‌های خود به سِرّی از مردم پی ببرد حق افشاء آن را نداشته و ندارد.

فرمانده نیروی انتظامی تاکید کرد: حتی قوه قضائیه نیز در جریان رسیدگی به مفاسد اخلاقی و اعمال منافی عفت، مجاز به احضار شهود، انجام تحقیق و تکثیر عدله نیست.

وی در خصوص کشف عورت مجرمین در این فیلم‌ها اظهار داشت: هیچ مقام و مرجعی در هیچ نقطه‌ای از کشور مجاز به کشف عورت نیست و انجام آن جرم محسوب می شود و با مجرم به شدت برخورد می‌شود.

سردار احمدی مقدم انتساب این گونه فیلم‌ها به نیروی انتظامی را به شدت تکذیب کرد و گفت: اگر هم ماموری در حین انجام عملیات خود در خصوص این گونه جرائم و حتی جرائم دیگر، اقدام به فیلمبرداری کند، به شدت با مامور خاطی برخورد و به اشد مجازات محکوم می شود.
.
شایان ذکر است در هفته های اخیر یک بلوتوث از یک زن و مرد لخت که توسط نیروی انتظامی از آنها فیلم برداری می شود در بین مردم پخش شده است و اشاره فرمانده نیروی انتظامی به آن بلوتوث بوده است . در این فیلم کسانی که به نظر مامور می آیند به زن جوان اجازه پوشیدن لباس زیر را می دهند اما به مرد اجازه پوشیدن لباس را نمی دهند و در حالی که او لخت است و به دستهایش دست بند زده اند از آن پسر و دختر فیلم برداری می کنند . در آخر هم به دختر می گویند که شلوار پسر را پای او کند .

نیروی انتظامی با کمک خبرگزاری دولت ناموس مردم را به معرض نمایش گ

نیروی انتظامی به دنبال استقبال مردم از طرح قبلیش مبنی بر برخورد با زنانی که آنها را بد لباس و بد حجاب می دانست و همچنین برخورد با شرکت های خصوصی ، در طرح جدید خود که یک پیشرفت پلیسی بزرگ محسوب می شود و تا به حال نظیر آن در کشوری دیگری اجرا نشده ، به سراغ عکس های شخصی و خانوادگی مردم رفته است و البته معلوم نیست قرار است چه بلایی سر این عکسها یا عکاسهایی که این عکسها را گرفته اند بیاورد . در این طرح خبرگزاری فارس نزدیک ترین خبرگزاری به دولت نیروی انتظامی را همراهی کرد و عکس نوامیس بی حجاب مردم را منتشر نمود تا از این پس کسی جرات نکند در عکسهای خصوصی بی حجاب ظاهر شود و خدای نکرده جوانان به گناه نیافتند . در این طرح ماموران مرد نیروی انتظامی نیز فیلم ها و عکس های خصوصی مردم را به میزان کافی بررسی و زیر و رو کردند . هنوز گزارشی از کشفیات که قرار است در این طرح حاصل شود نرسیده است اما امید می رود با این طرح یکی دیگر از معضلات بزرگ کشور حل شود و بیش از پیش رضایت مردم از نظام اسلامی فراهم شود .
نیروی انتظامی عکاسی ها

عکسهای خصوصی

 

گزارش تصویری از طرح ارتقا امنیت اجتماعی

طرح برخورد با عکاسی ها

در این بخش مشاهده می کنید ماموران به بررسی عکسهای تازه عروس می پردازند . عکاسی ها

عکس

 

پینوشت۱: منبع تمامی عکس ها خبرگزاری دولتیه فارس است.

پینوشت۲: به راستی آیا نیروی انتظامی به ناموس ما محرم است که چنین موشکافانه عکس ها را زیر و رو میکند؟! و اینکه هدف خبرگزاری فارس از انتشار این تصاویر چه بوده؟!

مطلبی جالب در مورد تجمل گرایی در مراسم های عزاداری


 آن قدیم ها اگر یکی از اهالی محل می مرد، ولوله ای به پا می شد. همه کار و زندگی شان را رها می کردند تا گوشه ای از کار تدفین و برگزاری مراسم ختم ، سوم و هفتم را به عهده بگیرند ، اگر هم آن تازه درگذشته ریش سفید محل و دارای ارج و قربی میان اهالی بود یا جوان ناکامی بود که تازه از دنیا رفته بود ، کسبه محل مغازه هایشان را تعطیل می کردند و دسته عزاداری راه می انداختند.
هر کس در حد بضاعت خود گوشه ای از کار را می گرفت بدون این که کوچکترین چشمداشتی داشته باشد اما این روزها…
امروزه گذار از جامعه سنتی به صنعتی ، زندگی ماشینی و گرفتاری های روزمره شهرنشینی رفته رفته ضمن ایجاد شرایطی برای دور شدن و گسستگی خانواده ها از یکدیگر بتدریج زمینه ظهور مشاغل جدیدی را با هدف رفع نیازهای جامعه شهرنشین پدید آورده است.
یکی از این کارآفرینی های جدید ، ایجاد موسسات و مراکز خصوصی در گوشه و کنار این شهر است که مردم را به مرگ آبرومندانه دعوت می کنند. اگر خدای ناخواسته عزیزی را از دست داده اید ، وقتی با این موسسات تماس بگیرید ، ظرف کمتر از یک ساعت سور و سات عزاداری مهیا شده و مراسم عزاداری شما به باشکوه ترین شکل ممکن برپا خواهد شد. فقط کافی است با دست و دلبازی پول خرج کنید. اگر متوفی در بیمارستان فوت کرده باشد همان جا جواز دفن صادر می شود اما اگر متوفی در خانه فوت کند در صورتی که کارها را از همین جا به یکی از این موسسات خصوصی ارائه خدمات کفن و دفن و عزاداری بسپارید ، در مرحله اول آنها از یک پزشک معتمد دعوت می کنند تا برای مرده جواز دفن صادر کند.

مرده از شما ، کفن و دفن از ما!
وقتی شما با یکی از این شرکتها تماس می گیرید ، مدیر شرکت ساعتها برایتان از موفقیت هایش در جلب رضایت مشتریان تعریف و تمجید می کند. برخی از خانواده های پولدار برای این که مرده شان در ترافیک شستشوی مردگان در بهشت زهرا قرار نگیرد از این موسسات می خواهند مرده شور را به خانه بیاورند تا طی مراسم خاصی ضمن غسل دادن همراه با دعا و نیایش مراسم تلقین را بجای آورند.آقای مدیر شرکت توضیح می دهد بسته به این که متوفی زن باشد یا مرد ۲غسال که کاملا به کار خود وارد هستند و تجربه کافی در این زمینه دارند برای شستشو و کفن متوفی به منزل می آیند که هر یک نفری ۳۰هزار تومان نیز دریافت می کنند. پس از اجرای مراسم غسل و کفن ، متوفی برای انتقال به بهشت زهرا (س) آماده می شود آن هم با آمبولانس بنز الگانس که برای خانواده متوفی بالای ۵۰هزار تومان هزینه می برد.

عزاداری تجملی
هماهنگی های لازم برای برگزاری مراسم در یک مسجد معتبر در بالای شهر ، تهیه بهترین نوع میوه ، حلوا و خرما با تزیینات ویژه ، مداح ، اکو ، گریه کن و… شام و ناهار که می تواند به تنهایی به اندازه شام و ناهار یک جشن ازدواج مجلل هزینه بر باشد ، از جمله خدماتی است که این موسسات در قالب خدمات عزاداری به مراجعان خود ارائه می کنند.

مرگ یک بار شیون زیاد
حق الزحمه مداحان ، واعظان و قرآن خوانانی که برای این گونه مراسم دعوت می شوند از ساعتی ۳۰هزار تومان تا ۴۰۰هزار تومان است ! البته مدیر شرکت توضیح می دهد این بسته به نظر خانواده متوفی دارند که چقدر روی مداح و نوحه خوان تاکید دارند ، یعنی نوحه خوان و مداح معمولی که معروف هم نباشد از ساعتی ۳۰ هزار تومان به بالا دستمزد می گیرد اما هستند مداحان و نوحه خوانان معروفی که با توجه به توانایی که در گرداندن اینچنین مراسمی دارند تا ساعاتی ۴۰۰ هزار تومان هم دستمزد دریافت می کنند. به گفته مدیر شرکت ، مداحان و نوحه خوانان زن با توجه به محدودیت بیشتری که دارند دو برابر نوحه خوانان مرد برای حضور در این گونه مراسم ها دستمزد می گیرند که پایه دریافتی آنها از ساعتی ۵۰هزار تومان شروع می شود. در صورتی که خانواده متوفی برای برگزاری مراسم شب سوم و هفتم تقاضای رزرو مسجدی در یکی از بهترین مناطق شهر را داشته باشند باید برای هر دو ساعت بالای ۱۰۰هزار تومان بپردازند.

خرید قبر، اینجا هم قانون بازار حکمفرماست
حالا نوبت گرفتن قبر برای متوفی است. اینجا هم قانون بازار حکمفرماست. از قبرهای ۵۰هزار تومانی که در قطعات جدید حفر می شود و فقط هزینه کفن و دفن را از خانواده متوفی می گیرند تا قبرهایی که در جاهای معروف و مرغوب و قطعات قدیمی متعلق به ۳۰ تا ۳۵ سال پیش است که برای خریداران تا ۱۵ میلیون تومان هم آب می خورد.

سنگ قبرهای میلیونی !
حال اگر خانواده متوفی بخواهد تا پیش از مراسم شب چهلم برای مزار عزیز تازه درگذشته خود سنگ قبر سفارش دهد ، این مراکز قیمتهای متفاوتی از سنگ قبر را پیشنهاد می کنند. مدیر شرکت که میان جملات خود بارها تاکید می کند که در اینجا مشتری حرف اول را می زند با بیان این که قیمت سنگ قبر از ۵۰هزار تومان شروع می شود و به یک میلیون تومان هم می رسد ، می گوید: اگر سنگ قبر گرانیت ایرانی باشد ، با توجه به نرخ امسال بین ۸۰ تا ۹۰ هزار تومان برای خانواده متوفی هزینه برمی دارد اما اگر برای خانواده متوفی قیمت چندان مهم نباشد ، سنگ قبرهایی از جنس گرانیت یونانی یا گرانیت برزیلی پیشنهاد می شود که علاوه بر جنس بسیار مرغوب تری که دارند، از لحاظ ظرافت ، زیبایی کار هنری که روی این سنگ قبرها انجام می شود ، قیمت آنها تا یک میلیون تومان هم برای خانواده متوفی آب می خورد.

کار و کاسبی نان و آبدار اما غیرقانونی
در حالی که فعالیت موسسات ارائه کننده خدمات مربوط به مراسم عزاداری روز به روز ابعاد وسیع تری به خود می گیرد و بتدریج بر مشتریان این مراکز اضافه می شود اما مسوولان سازمان بهشت زهرا (س) همچنان فعالیت این موسسات را در سطح شهر غیررسمی و فاقد مجوز قانونی می دانند. محمود رضاییان ، مدیرعامل سازمان بهشت زهراس با بیان این که ظهور موسسات خصوصی که طی چند دهه اخیر با شعار برگزاری مراسم آبرومندانه عزاداری حتی پا را فراتر نهاده و به ارائه خدمات شستشو و کفن و دفن متوفیان نیز می پردازند ، کاملا غیرقانونی و فاقد مجوز رسمی است ، می گوید: طی چند سال اخیر بارها مکاتباتی از سوی نمایندگان این موسسات با سازمان بهشت زهرا (س) با هدف تلاش برای اخذ مجوز قانونی فعالیت و جلب همکاری سازمان بهشت زهرا با این مراکز و موسسات صورت گرفته است اما سازمان بهشت زهرا همچنان بر غیرقانونی بودن فعالیت این موسسات تاکید می کند. وی در پاسخ به این پرسش که آیا شستشو و غسل دادن متوفی به وسیله این موسسات از لحاظ شرعی صحیح است؟ می گوید: اصولا هر گونه شستشو و کفن و دفن متوفی خارج از غسالخانه بهشت زهرا از لحاظ شرعی مشکل دار است حتی برخی مراجع ، شستشو و غسل دادن متوفی در خانه و با آب شرب شهری را جایز نمی دانند ، ضمن آنکه شستشو در غسالخانه بهشت زهرا با آب شرب شهری نیست.
مدیرعامل سازمان بهشت زهرا (س) در پاسخ به این پرسش که اگر در حال حاضر پیش فروش قبر در بهشت زهرا منتفی است پس چگونه این موسسات از قبل تعدادی قبر خریده و در مواقع لزوم به متقاضیان می فروشند ، می گوید: در حال حاضر پیش فروش قبر به منظور نگهداری برای طولانی مدت نداریم و فروش قبور به متقاضیان فقط برای استفاده و نه نگهداری و ذخیره برای چند سال بعد واگذار می شود البته مدیرعامل سازمان بهشت زهرا همچنان بر عدم خرید و فروش قبر در بهشت زهرا تاکید می کند و می گوید: طی چند سال اخیر سازمان بهشت زهرا فعالیت نامحسوس گسترده ای را برای شناسایی افراد یا گروههایی که با خرید و فروش قبر درآمدزایی می کنند انجام داده و حتی بررسی های نامحسوسی نیز در سازمان در حال انجام است که اگر افرادی از داخل مجموعه نیز در این زمینه با خریداران قبر همکاری می کنند ، شناسایی شوند. رضاییان تاکید می کند: در حال حاضر واگذاری قبر فقط به خود شخص یا بستگان درجه یک وی با ذکر نام دقیق فرد و قیمت قبر خریداری شده ، به نام خریدار سند می خورد.

تجمل گرایی در مراسم سوگواری
یک جامعه شناس از ۲ واقعه ازدواج و مرگ به عنوان ۲اتفاق مهم که موجب تجمع و انسجام اجتماعی گروههای انسانی شده تعبیر می کند و می گوید: پدیده ازدواج ریشه تاریخی دارد و قدمت آن به پیش از تاریخ بازمی گردد ، یعنی زمانی که هنوز انسان ها قادر به نوشتن و ثبت وقایع تاریخ زندگی خود نبودند و با گرفتن مراسم جشنی که در آن از همه افراد جامعه محل سکونت خود دعوت به عمل می آوردند ، به ازدواج خود جنبه قانونی و رسمی می بخشیدند و در واقع جامعه به صورت بصری ، ازدواج ۲ نفر را با یکدیگر تایید می کرد. به گفته دکتر غلامرضا علیزاده ، جامعه خود را در مقابل جوانان مسوول می دید اما در حال حاضر با گذار جامعه از مرحله سنتی به صنعتی که روند بروز خانواده هسته ای را تسریع کرده است با قوت گرفتن تجمل گرایی ، کمک و همکاری جمعی از میان رفته است و خانواده ها باید به تنهایی تمام مراسم عزاداری و سوگواری را برگزار کنند.

عزادارانی که به آرایشگاه می روند!
امروزه در شهرهای بزرگ ، آرایشگاه ها نیز به افرادی که قصد شرکت در مراسم عزاداری را دارند ، خدمات ویژه ای ارائه می کنند ، به طوری که آرایشگاه ها دیگر صرفا برای مراسم ازدواج به مشتریان خود خدمات نمی دهند بلکه طی سالهای اخیر این آرایشگاه ها علاوه بر مراسم ازدواج برای مراسم سوگواری نیز خدمات گریم ارائه می کنند. این آرایشگاه ها با ایجاد خطوط خاصی در چهره و نوع آرایش سعی می کنند حالت چهره فرد را مغموم و اندوهگین نشان دهند. دکتر علیزاده در ادامه با اظهار نگرانی از رشد روزافزون پدیده تجمل گرایی در جامعه که خود زمینه بروز آسیبهای اجتماعی فراوانی را برای خانواده هایی که از توان و تمکن مالی برخوردار نیستند ، پدید خواهد آورد ، می گوید: تغییر شیوه برگزاری مراسم های عزاداری ، ورود تجمل گرایی به وادی مراسم سوگواری و ظهور موسسات خصوصی که از این راه درآمد کسب می کنند طی سالهای اخیر به صورت یک خرده فرهنگ مخرب وارد فرهنگ و باورهای جامعه ما شده است ، در حالی که هم اکنون فاجعه بزرگی کلانشهرها را تهدید می کند و آن این است که بیشتر خانواده ها بسختی قادر به تامین تمام مخارج خود و فرزندان هستند و اگر چنین رقابت ناسالمی نیز ایجاد شود و امکاناتی که باید صرف زنده ها شود برای مرده ها هزینه شود ، باید در آینده انتظار بروز بحران های جبران نشدنی را در جامعه داشته باشیم.
برآورد سرانگشتی نشان می دهد برگزاری یک مراسم عزاداری از سوی این موسسات ، دست کم تا ۴۰ میلیون تومان برای خانواده متوفی هزینه در پی دارد. پس براحتی می توان دریافت با این نرخها فقط گروههای خاصی از جامعه امکان برگزاری چنین مراسم های باشکوهی را دارند اما موضوع نگران کننده این است که مبادا بتدریج در آینده ای نه چندان دور این اتفاق نوظهور به یکی از همان سنتهای نادرست رایج در جامعه تبدیل و تا چند وقت دیگر این مشکل نیز به مشکلات دیگر شهروندان ساکن کلانشهرها اضافه شود که چگونه باید این هزینه ها را تامین کنند.
نکته مهم دیگر این که وقتی برای برگزاری یک مراسم سوگواری چند میلیون تومان هزینه صرف می شود ، در حالی که معلوم نیست آیا ثوابی نیز از این مراسم نصیب متوفی خواهد شد این فکر ممکن است برای لحظه ای به سراغتان بیاید که با این پولها می توان چند جوان را به خانه بخت فرستاد؟ چند خانواده گرفتار را نجات داد؟ دست چند خانواده بی سرپرست و خود سرپرست را گرفت؟ سرمایه کار و فعالیت چند نفر جوان بیکار را فراهم آورد؟ براستی ثواب کدام یک از این کارها بیشتر است؟

گریه کن ۱۵ هزار تومان

اگر خانواده متوفی بستگان و آشنایان زیادی نداشته باشند که در مراسم ترحیم متوفی شان شرکت کنند و در یک کلام اگر خانواده متوفی بستگان و آشنایان زیادی نداشته باشند که در مراسم ترحیم متوفی شان شرکت کنند و در یک کلام مجلس خلوت و سوت و کور باشد ، این موسسات برای این مشکل نیز راه چاره ای پیش پای خانواده متوفی می گذارند.
خانواده های متوفیان در صورتی که بخواهند مراسم پرشورتر برگزار شود باید برای هر ۲ ساعت به ازای هر گریه کن ۱۵ هزار تومان بپردازند. این افراد به بهترین شکل گریه و زاری می کنند و به مراسم شور و حال دیگری می بخشند!

مصاحبه خواندنی با زنی که به صورت داریوش(خواننده) اسید پاشید

زن اسید پاش به صورت داریوش داریوش اسید

مطلب از یک مجله قدیمی قبل از انقلاب: مریم زنی که با اسیدپاشی بصورت داریوش جنجال زیادی آفرید این روزها با آزادی از زندان در خیابانهای تهران گل می فروشد تا با عوایدش از داریوش انتقام بگیرد .اورا با چهره ای خسته در میدان ولیعهد دیدیم .

دلش نمی خواست کسی بشناسدش ،وقتی پای درد دلش نشستیم گفت :تازه از زندان آزاد شده ام .بعد از آن سروصدا و ماجرای دردناک دیگر چیزی برایم نمانده است .نه احساسی …نه عشقی ونه هیجانی ..ازخودم عقم گرفته است …چه بلایی سرم آمده که با آن همه محبت و عاطفه تمام روحم وقلبم سرشار از نفرت و کینه شده ؟

دیگر نه به آینده چشم دوخته ام ونه به بچه هایم که زمانی همه چیز زندگیم بودند .من که زمانی زن ثروتمندی بودم تمام دارائی ام را بپای داریوش و عشق دروغین او ریختم .مراگول زد .

هرچه خواست برایش مهیا کردم ،اما زمانی که از مال دنیا تهی شدم . به نابودی ام کشانید،به همه چیزپشت پا زد و رفت .وقتی می دیدم دلش مثل یک کاروانسراست وهمه کس را براحتی می پذیرد .تمتم وجودم سرشار از نفرت می شد .وبه این خاطر بود که آن نقشه شوم را درباره اش کشیدم . با خود گفتم هیچکس به اندازه من خواهان او نیست .

بگذار چهره اش را طوری بسوزانم که دیگر هیچ زنی به قیافه اش چشم ندوزد .آن زمان ثابت خواهم کرد که فقط من عاشق واقعی او هستم !اماآنطورکه باید نتوانستم نقشه ام را اجرا کنم .وقتی روی سن می خواند ومن با گیلاسی پر از اسید بطرفش رفتم به چهره ام لبخند زد .

ولی من می لرزیدم .مردد بودم که چکنم ؟ چشمانم بخوبی چهره اش را نمی دید .هراس داشت مرا می کشت .باین خاطر نتوانستم نقشه ام را خوب پیاده کنم .دستم تکان خورد میکروفن روی زمین افتاد و خودش هم …جیغ و داد مردم توی گوشم پیچید واین تازه آغاز ماجرا بود .

وقتی توی روزنامه ها می خوندم که صورتش زیاد آسیب ندیده است دلم درد می گرفت و توی گوشه خلوت زندان به حال و روز خودم گریه می کردم .دوران زندان من با وجود طولانی بودنش بلاخره به آخر رسید .من در تمام طول این مدت فقط به یک چیز می اندیشیدم .

-بلاخره باید انتقام بگیرم الان هم که با شما حرف بزنم روی قولم هستم .شنیده ام روابط او و گوگوش نیز به سردی گرائیده و آنها مدتیست که جدا از همند .من برای رسیدن به هدفم به هر کاری دست خواهم زد .این روزها درخیابانها و پارکها گل می فروشم تا شاید از عوایدش بتوانم از او انتقام بگیرم .من پای بند قول و قرار خودم هستم خبرش به گوشتان خواهد رسید .

خودکشی دختر ۱۹ ساله پس از تجاوز از سوی ۴ مرد

 تجاوز خودکشی دختر دوست پسر


متجاوزان پس از تجاوز، دختر و دوست پسر او را لخت کردند و از آنها فیلم برداری کردند

 
دختری که از سوی چهار جوان ربوده شده و مورد تعرض قرار گرفته بود، خودکشی کرد. به گزارش خبرنگار ما ساعت ۳۰ دقیقه بامداد ۲۱ اردیبهشت ماه مردی سراسیمه و هراسان به کلانتری شریف آباد پاکدشت مراجعه کرد و خبر داد دختر ۱۹ ساله اش به نام لعیا اقدام به خودکشی کرده و اکنون در بیمارستان به شدت بدحال است.

پس از طرح این شکایت ماموران به بیمارستان رفتند و متوجه شدند لعیا جان باخته است.

در پی مرگ دختر ۱۹ ساله کارآگاهان به تحقیق درباره علت خودکشی وی پرداختند و دریافتند لعیا روز حادثه پیش از اقدام به خودکشی با پسر مورد علاقه اش به نام فرشید به تفریح رفته بود. به این ترتیب دستگیری فرشید در دستور کار پلیس قرار گرفت و بعد از آنکه این پسر پشت میز بازجویی نشست از واقعه یی تکان دهنده پرده برداشت. وی گفت؛ آن روز سوار بر خودروی من به حاشیه شهر رفتیم و کنار جاده یی متروکه از ماشین پیاده شدیم . در کنار هم بودیم که دقایقی بعد یک دستگاه پیکان با دو سرنشین به ما نزدیک شدند و دو پسر جوانی که سوار آن بودند مرا به شدت مورد ضرب و جرح قرار دادند و سپس دست و پایم را بستند، پس از آن لعیا را به زور سوار خودروشان کردند و گریختند. ساعتی بعد در حالی که من هنوز در همان جاده متروکه بودم آن دو مرد به سراغم آمدند و مرا به خرابه یی در روستای قویینک ورامین بردند.

فرشید ادامه داد؛ در آنجا دو پسر دیگر نیز حضور داشتند و من متوجه شدم آن چهار نفر به دختر مورد علاقه ام تعرض کرده اند. آنها مرا عریان کردند و از من و لعیا با دوربین موبایل عکس گرفتند و سپس پا به فرار گذاشتند.

پس از اظهارات پسر جوان تحقیقات برای شناسایی چهار جوان متجاوز آغاز شد و با مشخصاتی که فرشید از خودروی آنان ارائه داد توانستند به سرعت دو تن از متهمان به نام های عباس و اصغر را شناسایی و بازداشت کنند . این دو در بازجویی ها به جرم شان اعتراف و دو همدست دیگرشان را معرفی کردند.

عباس در اظهاراتش گفت؛ من و اصغر مامور شدیم لعیا را بدزدیم و به مخروبه یی که دو دوست دیگرمان در آنجا حضور داشتند، ببریم. این دختر در طول مسیر با جیغ و فریاد سعی می کرد خودش را از دست ما نجات بدهد اما چون مسیر ما کم تردد بود هیچ کس صدایش را نشنید. پس از آنکه لعیا را به مخروبه کشاندیم وی شروع به گریه و زاری و التماس کرد و خواست رهایش کنیم ولی ما به حرف هایش توجهی نکردیم و او را مورد تعرض قرار دادیم. از آنجا که احتمال داشت این دختر علیه ما شکایت کند تصمیم گرفتیم از او و پسر مورد علاقه اش عکس تهیه و به این طریق آن دو را وادار به سکوت کنیم.

بنا بر این گزارش با روشن شدن علت خودکشی لعیا پلیس اکنون در تلاش برای دستگیری دو متهم دیگر پرونده است.

فرار بزرگ - مصاحبه خواندنی با احمد باطبی در مورد فرارش از ایران

احمد باطبی 18 تیرعکس احمد باطبی آمریکا
مصاحبه نوشابه امیری با احمدی باطبی :
آخرین باری که با هم صحبت کردیم هیچ خبری از خروج تو از ایران نبود ؟ چی شد یکدفعه ؟

درست است. ما با هم کار می کردیم. من در یک بخش روزآنلاین کار می کردم. چند روز قبل از عید ‏هم با هم صحبت کردیم.اما یک روز از دادگاه با من تماس گرفتند که دیگر مرخصی ات تمدید نمی ‏شود. باید برگردی زندان. من تعجب کردم؛ چون به من گفته بودند اگر کار سیاسی نکنی می توانی ‏بیرون باشی. من هم واقعا کار علنی سیاسی نمی کردم. یعنی کارغیر علنی می کردم . خیلی تعجب ‏کردم. برای همین تصمیم گرفتم به بازجویم در وزارت اطلاعات زنگ بزنم. در واقع او مسئول من بود ‏و مرتب در مورد کارهایم با من حرف می زد، اما وقتی چند بار به او زنگ زدم و خبری نشد، فکر ‏کردم وزارت اطلاعاتی ها هم می خواهند من به زندان برگردم، برای همین خودشان را کنار کشیده اند. ‏به دنبال این نتیجه گیری، به همه آدم هایی که می توانستم به آنها اعتماد کنم و با آنها حرف بزنم، تلفن ‏کردم. ولی چون تعطیلی عید بود، هیچکس را پیدا نکردم. هر کسی را می گرفتم جواب نمی داد. هر که ‏را می خواستم ببینم در حال سفر بود؛ مانده بودم چکار کنم. قدرت تصمیم گیری هم نداشتم؛ضمن اینکه ‏تحلیل ام این بود که با توجه به ۹ سالی که گذرانده بودم که بالاخره کم نیست و آسان هم نیست، اگر ‏برگردم برایم یک اتفاق جانی می افتد. تازه برای خودم مهم نبود، ولی این مسئله حتما به خانواده ام ‏خیلی فشار می آورد.مخصوصا مادرم. این یک تحلیل؛ تحلیل دیگرم هم این بود که زندان تا یک حدی ‏ظرفیت دارد؛ اگر بیشتر می شد و هی تکرار می شد ، در واقع لوث می شد. بالاخره در فضای عید و ‏این افکار، با دوستانم در حزب دموکرات کردستان ایران تماس گرفتم….‏با آنها از کجا آشنا بودی؟
در ارتباط بودم دیگر؛ یا از زندان یا با بعضی هایشان هم در بیرون.‏


بعد چی شد؟

به آنها موضوع را گفتم. گفتند آماده باش،ترتیب کار را می دهیم.یعنی نگفتند کی یا چگونه؛ فقط گفتند ‏هماهنگ می کنیم. تا اینکه دقیقا روز اول عید که داشتم از تهران برای دیدن خانواده به کرج می رفتم، ‏زنگ زدند. گفتند می خواهیم تو را در فلان جا ببینیم. من فکر کردم می خواهند در مورد برنامه سفر با ‏من صحبت کنند.با همان کوله دوربینم و مدارکی که همیشه همراهم بود، به محل قرار رفتم. گفتند: ‏عملیات از همین حالا شروع شده. سوار شو!‏


یعنی از همان خیابان؟!

بله.‏


کجا بود؟

نزدیک میدان آرژانتین.به آنها گفتم من هیچی همراه ندارم.گفتند: مهم نیست. عملیات شروع شده.سوار ‏ماشین شدیم و اینطوری راه افتادیم.‏


به کدام سمت؟

نمی دانم . شهر به شهر مرا بردند. یک مسیر غیرمتعارف. زیگزاگی.تا رسیدیم به مرز.اسم آن شهر ‏مرزی را نمی توانم بگویم.‏

خب بله؛ ولی بگو وقتی به تو گفتند که رفتن جدی شده، حالت چطور بود؟

غم دنیا آمد به دلم. خیلی ناگهانی بود. هیچ آمادگی نداشتم. خانواده؛ دوستانم؛ مملکتی که این همه ‏دوستش دارم. همه و همه. تازه مشکل وثیقه هم بود.ندیدن خانواده؛ مشکل مالی.ولی نمی توانستم ‏عملیات سنگینی را که شروع شده بود قطع کنم. رفتم. تا رسیدیم به شهری مرزی. آنجاها مین گذاری ‏شده بود. مجبور شدیم چند بار مرز را عوض کنیم.رفتیم مرزهای دیگر. جاهای دیگر.بالاخره به شهری ‏رسیدیم که فرماندار نظامی داشت. می گفتند او شب ها خودش مردم را با تیر می زند.برای همین چند ‏شب نتوانستیم از مرز عبور کنیم. بالاخره انقدر از این مرز به آن مرز رفتیم تا خارج شدیم.‏

شب ها کجا می خوابیدید؟
در خانه روستاییان و اگر در شهر بودیم در خانه اعضای حزب دموکرات.‏

آنها تو را می شناختند؟
نه؛ با اسم مستعار مرا صدا می کردند. یعنی قبلش در ایمیل ها به من گفته بودند که اسم مستعار چه ‏خواهد بود.‏

یعنی آنها نمی دانستند دارنداحمد باطبی را خارج می کنند؟

نه.فقط عملیاتی را که به آنها دستور داده بودند اجرا می کردند.‏

اسم مستعارت چی بود؟
بهرام. بهرام شجاعی . خلاصه از مرز رد شدیم. رسیدیم به یک جایی که جمهوری اسلامی آنجا را توپ ‏باران می کرد. نزدیک بودبمیریم. ولی بالاخره رد شدیم و عاقبت خودمان را به پیشمرگ های عراقی ‏تسلیم کردیم. آنها ما را به اداره آسایش، یعنی اداره اطلاعات یکی از شهرهای مرزی تحویل ‏دادند.بعد…‏

صبر کن. صبر کن. پایت را گذاشتی آن طرف مرز. ممکن است یک قدم باشد فاصله این طرف مرز با ‏آن طرف مرز؛ ولی این یک قدم چه فرقی داشت؟
خیلی فرق داشت. ‏

چه فرقی؟

یک هراس عجیبی به من حاکم شد. هنوز هم که اینجا هستم این هراس را دارم.فکر کن درخانه خودت ‏باشی، بعد یک مرتبه تورا بگذارند در یک خانه شیشه ای. جایی که همه تورا می بینند. ولی تو نه. ‏هیچکس نیست کمکت کند. هیچکس را نمی شناسی. کسی نیست که به او اعتماد کنی. معلوم نیست کی ‏هستی، چی هستی …می دانید من هیچ تصمیم قبلی برای خروج نداشتم. برنامه ریزی نداشتم.حتی پول ‏نداشتم. فقط یک حساب بانکی داشتم که حقوقم از« روز» به آنجا ریخته می شد. تنها کاری که وقت شد ‏بکنم این بود که در یکی از شهرهای مسیر از یک عابر بانک، بقیه پولم را گرفتم. باقیمانده حقوقم.‏

پس حلال حلال بود
‏[می خندد] بله؛ حلال حلال.فقط ۴۰۰ هزارتومان بود. با همان زدم به بیابان.حالا در یک کشور غریب ‏بودم. به هیچکس نگفته بودم کجا می روم. نه به خانواده، نه به هیچکس دیگر.با کسی هم مشورت ‏نکرده بودم.فقط به بچه های حزب دموکرات گفته بودم و آنها هم مرا خارج کرده بودند.خب؛ این وضع ‏هراس می آورد. یک موقعیت ناجور. در یک کشور جنگی. کشوری که در آن سلاح آزاد است. ‏آدمکشی دیدم. جنگ دیدم.درگیری. البته این را هم بگویم که دیگر برایم مهم نبود. یک کاری را شروع ‏کرده بودم.و من همیشه اینطوری هستم.باید ادامه می دادم.‏

خب بعد؟
در اداره آسایش گفتیم که ما با حزب دموکرات در ارتباطیم. آنها هم ما را به یک اداره امنیتی دیگر ‏فرستادند. بالاخره ماشین های حزب دموکرات رسید و مرا به«کویه» بردند. کویه در واقع مرکز اصلی ‏حزب دموکرات است. آنها در همه شهرها یک مرکزی دارند.چند هزار کرد ایرانی آنجا هستند.بعد به ‏من یک خانه دادند که در آن مخفی شدم. از آنجا بیرون نمی آمدم. بالاخره به خواست خودم و وکیلم در ‏آمریکا از آنها خواستم مرا به دفتر سازمان ملل در اربیل معرفی کنند. اتفاقا مسئول آنجا مرا می ‏شناخت. گفت خیلی ها می آیند اینجا می گویند ما با احمد باطبی بودیم….‏

تنهایی یک حزب شدی. حزب احمد باطبی.

‏[خنده]حزب که نه؛ من یک آدمم. از احزاب یک نفره خوشم نمیآید. در آنجا کار مرا خیلی سریع ‏پیگیری کردند.گفتند کجا می خواهی بروی؟من جای مشخصی در نظر نداشتم. البته در مدتی که آنجا ‏بودم از طریق ایمیل با بعضی از دوستان تماس گرفتم.به آنها گفتم که مجبور شدم از کشور خارج شوم. ‏دوستان سه جا را برای من مد نظر داشتند: فرانسه ، کانادا و آمریکا. تحلیل آن دوستان این بود که این ‏جاها برای فعالیت بهتر است.من هم همین سه جا را به مسئول سازمان ملل در اربیل گفتم. از این طرف ‏هم وکیلم، خانم لیلی مظاهری، پیگیری کرد تا اینکه بعد از دو سه ماه…‏

دو سه ماه رادر یک جا بودی؟اربیل؟
نه. پیش بچه های حزب دموکرات بودم و آنها مرتب جای مرا تغییر می دادند. یعنی به دلایل امنیتی این ‏کار را می کردند. حتی یک تیم چند نفره برای مراقبت از من گذاشته بودند که شب و روز نگهبانی می ‏دادند.‏

در این مدت با خانواده ات هم تماس گرفتی؟
یکی دوبار در حد «مسنجر». تا اینکه چند تا اتفاق بد افتاد…‏

بد؟
بله. اول اینکه در عراق جانم تهدید شد.برای همین حزب دموکرات مجبور شد چند بار جای من را ‏عوض کند.‏

این همان وقتی نیست که فعالین حقوق بشر اعلامیه دادند که جان تو در خطر است؟
بله. البته من عضو فعالین حقوق بشر بودم ولی تا آن موقع علنی نکرده بودیم؛ ولی وقتی تهدید نظامی ‏شدم…‏

تهدید نظامی؟

بله؛یک گروه تروریستی فرستاده بودند که چند نفر را ترور کنند. خبرش را حتی چند تا از روزنامه ‏های محلی هم نوشتند .‏

خب بعد؟
اتفاق بعدی که افتاداین بود که ما سعی کرده بودیم ذهن ها را به این سمت ببریم که من در ترکیه هستم؛ ‏اما وزارت اطلاعات تلفن شخصی من را که فقط یو ان داشت ، پیدا کرد و در عراق به من زنگ ‏زدند. گفتند باید برگردی ایران. برو خودت را به کنسول ایران معرفی کن. بعد ما خودمان به تو ‏پاسپورت می دهیم.بهت کمک مالی می کنیم که هر جا خواستی بروی. از این چیزها.من صدایشان را ‏ضبط کرده ام.‏

وقتی صدای آنها را شنیدی چه حالی پیدا کردی؟
تعجب کردم.چون آن شماره را کسی نداشت. البته می دانستم که آنها به لحاظ تجهیزات جاسوسی خیلی ‏دست شان باز است و می دانستم که آنقدر مجهز هستند که می توانند جای من را پیدا بکنند.ولی به هر ‏حال وقتی تلفن زدندحزب دموکراتی ها یک نامه به سازمان ملل نوشتند و گفتند ما اطلاعاتی داریم که ‏نشان می دهد جان احمد باطبی در خطر است و باید اورا هر چه زودتر از عراق خارج کرد.به دنبال ‏این نامه مسئولین سازمان ملل در عراق تصمیم گرفتند مرا هر چه زودتر از عراق خارج کنند وبه ‏سوئد بفرستند.اما قبل از اینکه این اتفاق بیفتد خانم لیلی مظاهری، وکیل من در آمریکا پذیرش آمریکا را ‏گرفت و من به اتریش رفتم و از آنجا به آمریکا.‏

به وین که رسیدی، چطوری بود؟ خیلی فرق داشت نه؟
بله؛ یک فرق عظیم .ضمن اینکه من در مدتی هم که در عراق بودم اگر چه آزاد شده بود اما در واقع ‏محدود بودم.از اتاقم هم بیرون نمی آمدم. ‏

خب اولین کاری که در فرودگاه وین کردی چه بود؟
لپ تابم را بازکردم.اینترنت پر سرعت حیرت زده ام کرد. برای همین اولین کاری که کردم آپ دیت ‏کردن نرم افزارهایم بود. رفتم روی یوتیوپ. فیلم تماشا کردم. حال کردم. هی فایل هارا دانلود می ‏کردم؛ هی دیلیت می کردم. لذت بردم…‏

آدم های دور و برت را هم نگاه می کردی؟
بله چون همزمان بود با مسابقات جام اروپا. همه جور آدمی در آنجا دیده می شد. همه فوتبال نگاه می ‏کردند و من آدم هارا. به خودم می گفتم: ببین دغدغه ما چیست؛ دغدغه اینها چیست!ما دل مشغولی مان ‏این است که زنده بمانیم؛ اینها از جاهای مختلف می آیند که فوتبال ببینند.هر چقدر بیشتر به آنها نگاه می ‏کردم، بیشتر احساس غربت می کردم. احساس هراس. همان احساسی که موقع رد شدن از مرز داشتم. ‏مثل بچه ای که به دنیا می آید و وارد دنیایی می شود ناشناخته. فکر می کردم در این دنیا چطوری ‏زندگی خواهم کرد.چطوری می توانم فکرکنم.چگونه خودم را بین اینها نگاهدارم و… این افکار انقدر ‏به من دلهره می داد که با وجود ساعت ها بی خوابی نمی توانستم بخوابم. بعد چشم هایم را روی هم ‏گذاشتم. آن وقت خانمی از کارمندان فرودگاه به آهستگی پتویی را روی من انداخت. گرم که شدم، ‏خوابم برد. وقتی بیدار شدم دیگر حالت عادی داشتم. آماده شده بودم برای ادامه راه.‏
بعد؟
وقتی می خواستم سوار هواپیما بشوم چند چهره مشکوک به نیرو های اطلاعاتی ایرانی را دیدم که به ‏من برو برنگاه می کردند. ریش دار با نگاهای طلب کارانه . نمی دانم مرا شناخته بودند یا نه ولی نگاه ‏شان جوری بود که دچار تردید شدم که به سمت هواپیما بروم یانه. پلیسی که آنجا بود متوجه این حالت ‏من شد و علتش را پرسید. گفتم: اینها مرا نگاه می کنند. آن مامور به سمت آنان رفت و از آنها پاسپورت ‏شان را خواست. درهمین فاصله من هم پریدم و سوار هواپیما شدم.‏

هواپیمایی که می رفت آمریکا.
بله ؛ آمریکا. راستی من از همه لحظات خروجم از ایران با موبایلم فیلم گرفته ام.از لحظه راه افتادن از ‏تهران؛ خروج از مرز. سوار قاطر بودن. دفتر سازمان ملل. همه اینها را با موبایلم گرفتم.فایل های ‏صوتی و تصویری. صحبت های کسی که از وزارت اطلاعات در عراق به من زنگ زد. همه و همه. ‏و به زودی فعالان حقوق بشر گزارش ویدئو ، فایل صوتی و کپی مدارک مربوط به یو ان و حضور ‏من را در این کشور به صورت مستند منتشر می کنند.‏

چرا؟
جون بر اساس تجربه دیگران می دانستم به محض اینکه خارج شوم حرف ها شروع می شود. و من ‏می خواستم همه بدانند که چطوری از کشور خارج شدم و به اینجا رسیدم.‏

و حالا حرف ها شروع شده. کیهان هم هر روز می نویسد.
بله. البته کیهان اگر ننویسد باید تعجب کرد. کیهان روزنامه ای معلوم الحال است. این روزنامه زمانی ‏که من زیر حکم اعدام بودم از پدرم مصاحبه ای را چاپ کرد که در آن او من را آدمی معتقد به نظام و ‏ولایت معرفی و از زبان او برای من از مقام «عظمای ولایت» تقاضای بخشش کرده بود. در صورتی ‏که پدرم روحش هم از این موضوع بی خبر بود . پیرمرد از ترس اعدام من حتی حاضر به تکذیب آن ‏هم نشد . کیهان این است. وقتی هم به آدم فحش می دهد یعنی با آدم مشکل دارد. و این یعنی ما کارمان ‏را خوب انجام دادیم . اگر کیهان در قبال کسی سکوت کرد باید به او شک کرد که دارد مسیری اشتباه ‏میرود . اما بقیه هم هستند. کسانی که به خود حق قضاوت در مورد دیگران و همچنین سرکشیدن به ‏حریم خصوصی آدم ها را می دهند. کسانی که خودشان یک روز هم حاضر نیستند در شرایط آدم هایی ‏مثل ما باشند اما مرتب می گویند چرا این کار را کردی؟ وثیقه میثمی چی شد؟ و از این حرف ها. در ‏حالیکه مناسبات من با آقای میثمی به خودمان مربوط است و من تدبیری هم اندیشیده ام که اگر مسئله ‏ای متوجه ایشان شد، آن را حل کنم. و همه اینها در شرایطی است که نه وثیقه ای مصادره شده و نه ‏کسی حتی تهدید به توقیف آن کرده است . همه این دوستان نگران، دارند برای قبر بدون مرده گریه ‏میکنند . ولی واقعا تا این اندازه پاگذاشتن به حریم شخصی دیگران و قضاوت کردن یعنی چه؟ من و ‏امثال من کاری را که میتوانستیم انجام دادیم . ما هم مثل همه آدمها زندگی و معذوریت های یک آدم ‏عادی را داریم . و از همه مهمتر تحلیل و تفکری که بر مبنای تجربه های سخت سالهای گذشته مان ‏بدست آورده ایم . دوستانی که مارا متهم به چیز های جور واجور می کنند از این تجربه و شناخت بی ‏بهره اند . من و امثال من دست کسی چک و سفته ندادیم که تا ابد بخواهیم زندان بمانیم . به کسی هم ‏بدهکار نیستیم تا هرکاری که می خواهیم بکنیم اول از آنها اجازه اخذ کنیم . این راهی است که کاملا به ‏خود آدم مربوط می شود . دوستانی که خیلی نگران هستند بفرمایند بروند در همان شرایط ما و نسخه ‏ای که برای امثال من می پیچند را برای خودشان بپیچند ببینیم آیا بهتر از ما عمل خواهند کرد ؟ جاده ‏باز است و راه هم دراز . من برای خودم برنامه ریزی دارم که با مشورت خیلی از دوستان مبارز آن ‏را تدوین کردم و به آن هم عمل خواهم کرد . با مشورت و راهنمایی های دیگر دوستان هم حتما موفق ‏خواهیم بود . یادتان باشد این تاریخ است که در مورد ما و عملکرد ما قضاوت می کند. به گفته دکتر ‏‏ شریعتی، من از دفاع کردن از خودم نفرت دارم که این کار، کار آدم های سست است . مرد پاک را ‏زندگی و زمان تنها نمیگذارند . زندگی اش از او دفاع و زمان تبرئه اش می کندهرچند سنگ ها را ‏بسته و سگ ها را رهاکرده باشند.