آمار باور نکردنی یکی از تالارهای معروف تهران!! | |||
68 درصد از ازدواجهای صورت گرفته در یکی از تالارهای مشهور تهران، منجر به طلاق شده است.
این آمار، همه حکایت از این دارد که 68 درصد از کسانی که جشن ازدواج خود که را در این تالار برگزار کردهاند، گفتهاند زندگیشان حتی دوام یکساله نداشته و در نهایت از یکدیگر جدا شده اند.
بنابر این گزارش، طی یکسال گذشته بیش از 350 مراسم ازدواج در تالار فوق انجام شده است، که هزینههای هر مراسم از 150 میلیون فراتر بوده است.
شایان ذکر است برخی از چهرههای اقتصادی و حتی ورزشی کشور نیز جشن های عروسی خود را در این تالار برگزار کردهاند.
"علی دایی" که از سرشناسان عرصه ورزش کشور محسوب میشود، مراسم ازدواج خود را در این تالار برگزار کرده است.
در برخی از ازدواجهای این تالار که در منطقه فرمانیه تهران قرار دارد میزان مهریه در نظر گرفته شده، سکه بهار آزادی به ارتفاع قله هایی همچون هیمالیا(8000متر) و دماوند(5610) بوده است.
این اطلاعات در حالی فاش میشود که مدیریت تالار مذکور قصد داشته است از کسانی که طی یکسال اخیر در تالار فوق مراسم خود را برگزار کردهاند، دعوت به عمل آورده و طی یک جشن تحت عنوان یکسالگی زندگی، از آنان تقدیر به عمل آورد که متوجه میشود 68 درصد از ازدواجهای انجام شده در تالار منجر به طلاق شده است.
شایان ذکر است در یکی از این جشنهای عروسی، ارزش تقریبی خودروهای میهمانان حاضر در تالار، 17 میلیارد تومان برآورد شده است
این عکس چیست؟
فکر نمیکنم درست جواب داده باشید! شاید اگر نمای واضحتری ببینید بتوانید جواب بدهید:
باز هم که نتوانستید حدس بزنید. یعنی بازم می خواین از نزدیک تر ببینید؟
عکسهایی که مشاهده کردید هزاران پنگوئن را با نوزادهایشان نشان میدهد. برای جلوگیری از یخ زدن جوجه پنگوئنها، آنها یک گردهمایی بزرگ ترتیب دادهاند تا با حرارت بدنهایشان یکدیگر را از سرما حفظ کنند.
آن لکههای قهوهای بزرگ در عکسهایی که از ارتفاع زیاد گرفته بودند، در واقع جوجه پنگوئنهای قهوهای بودند
.این عکسها از یک هلیکوپتر و از ارتفاع 600 متری از منطقهای به نام جورجیای جنوبی نزدیک جزایر معروف فالکلند در اقیانوس اطلس جنوبی گرفته شدهاند.
درجه حرارت در هنگامی که عکسها گرفته میشدند، منفی 15 درجه سانتیگراد بود.
جوجه پنگوئنها در 3 هفته اول زندگی نمیتوانند درجه حرارات بدن خود را تنظیم کنند، بنابراین والدین مجبور هستند آنها را به صورت گروهی نزدیک هم نگه دارند و هر 3-2 ساعت به آنها غذا بدهند.
بعد از مرگ Manuel Uribe سنگین وزن ترین مرد جهان با ۵۵۸ کیلوگرم در سن ۴۱ سالگی اکنون Emanuel Yabrauh آمریکایی به عنوان سنگین وزنترین انسان جهان در کشتی سومو مشغول به فعالیت است. وزن این قهرمان سومو ۴۸۰ کیلوگرم است!
هرساله در جزیره پوکت تایلند شاهد این تصاویر وحشتناک و دلهره اور هستیم.
در فستیوالی که هرساله از سوی گیاهخواران برای نشان دادن بدیهای خوردن گوشت تشکیل می شود زنان، مردان، پیران و جوانان صورت خود را سوراخ سوراخ می کنند و از آتش رد می شوند.
پاره کردن گونه و لب و گذراندن تفنگ، چاقو و ساطور از قسمتهای مختلف صورت از جمله لپ و لبها هرساله از سوی این گروه در ملأ عام انجام می شود.
این افراد اعتقاد دارند این کارها علاوه بر پاک شدن از گناهانشان باعث پاک شدن گناهان جامعه نیز می شود.
خطای چشمرنگ قهوه ائی در هر دو طرف یکسان است، ولی چشمان شما به رنگ های کم رنگ و پررنگ میبینند، میگید نه؟ توی فتوشاپ قسمت های اضافه را پاک کنید...
آقا شنیدی میگن سن ازدواج تو مملکت رفته بالا ؟ خب تقصر همین پیر مرد هاست دیگه . ( چه ربطی داشت ؟ ) خب ببین وقتی من جوون نمیتونم ازدواج کنم اون وقت میام میبینم یه پیر مرد یه دختر رو اختیار کرده به همسری میخوای چی بگم ؟ بگم الهی خوشبخت بشن ؟ خب الهی خوشبخت بشن . مگه ما بخیلیم ؟ انشا الله خدا بهشون بچه های خوب بده و عروسی بچه هاشون رو ببینند . یکی به فکر من جوون هم باشه . اصلا یکی یه چیزی بگه لطفا
یکی به این خانوم مدل بگه ….. نه هیچی نمیخواد بگید . کسی حق نداره حرفی بهش بزنه .چشم دیدن دو زوج عاشق رو ندارید شما ؟ وقتی عاشق بشی سن دیگه مطرح نیست اختلاف سنی معنی نمیده تو عشق . ولی یکی یه چیزی بگه . بابا داریم دق میکنیم . یکی یه چیزی بگه لطفا
این عکس رو که دیدم یاد مرحوم ظهوری افتادم . خدا رحمتش کنه رفت مکه و بر گشت دیگه فیلم بازی نکرد . گفت توبه کردم . انگار خدا میخواست عاقبت به خیر بهش . شد واقعا . خدا رحمتش کنه .
یکی یه چیزی میگه اخر یا نه ؟ اخه اینها از نظر سن هم بی خیال بشیم اما قدشون چی ؟ اینو میخوای چیکار کنی؟
اخی دلم هو.س کرد عاشق بشم بعد مریض بشم بعد معشوقم بیاد بالای سرم از شب تا صبح بیدار بشینه هی دستمال خیس بزاره روی پیشونیم . بعد صبح دکتر ها بگن خطر رفع شده . بعد یکی یه چیزی بگه اخه شد مثل فیلم هندی
خودم میگم یه چیزی .
خب این اقا رو که میبینید اصلا بخاطرشهو.تش زن نگرفته . این خانوم رو هم که میبینید اصلا بخاطر ثروت این اقا باهاش ازدواج نکرده و اصلا هم منتظر نیست که بمیره تا بره شوهر جوون بکنه . اینها دو زوج عاشقند . دو کبوتر عاشق ، عشق هنوز نمرده .
کاشکی خود منم چیزی نمیگفتم .
چیزی بگو اما نگو قصه ما به سر رسید اره ایرج خان چیز خوبی گفته . قصه ما به سر نرسید .
والا دفعههای قبلی اینطوری نبود. از آزمایش و این حرفها خبری نبود به خدا! ولی اینبار گفتن تا اسم آقا داماد رو صدا کردیم باید بره آزمایش ادرار و خون و غیره بده! روی صندلی نشستم و منتظر موندم برای آزمایش اعتیاد. یه آقای قدبلند و لاغر مردنی که انگار تازه از سر منقل پاشده و اومده که آزمایش اعتیاد بده، یه گالن آب گرفته بود دستش و قٌـلـٌپ قـٌلـٌپ میرفت بالا، از اینور به اونور سالن قدم میزد و زیر لب غر میزد که ای بابا! هرچی آب میخوریم “نمیاد که نمیاد”!
بعد از ده دقیقه صدام کردن و من هم رفتم به سوی “دستشویی برادران”. آقای “مسئول نظارت بر امور جیش(!)” اونجا روی چهارپایه نشسته بود. تا من رو دید لبخندی زد و گفت: ” آقای داماد! مبارک باشه ایشالله!”. بوی تند دستشوئی داشت خفهام میکرد. به زور لبخندی زدم و تشکر کردم. یه لیوان یکبار مصرف (خالی) بهم تعارف کرد تا پر تحویلش بدم! زیر چشمی نگاهی کرد و گفت: “شیرینی ما هم فراموش نشه!”. یه دستم لیوان و سایر مخلفات(!)
بود، با اون یکی دستم 500 تومن از جیبم درآوردم و به طرف دادم.
www.iX.Sub.iR
بعد گفتن صداتون میکنیم برای آزمایش خون. صدام که کردن، رفتم توی یه اتاق دیگه. خانوم دکتر لبخندی زد و
گفت: “بهبه! چه آقا دوماد خوشتیپی! مبارک باشه!”. سوزن آمپول رو تا اونجا که میرفت فرو کرد توی رگ من بدبخت و گفت:” البته شیرینی ما فراموش نشهها!”. یه دستم به پنبه الکل روی بازوم بود، با اون یکی دستم 500 تومن از جیبم درآوردم و به خانوم دکتره دادم.
از اتاق آزمایش خون که اومدم بیرون همون آقا لاغره رو دیدم که داشت با مسئولین اونجا جر و بحث میکرد که: “آقا باور بفرمائید هرچی آب میخورم نمیاد! میشه من برم فردا بیام برای آزمایش”؟؟
گفتن کلاس معارفه و آموزش قبل از ازدواج تشکیل میشه، باید بریم دو تا کتاب تهیه کنیم و بریم سر کلاس تا آموزش ببینیم! یه خانومه بود که کتابهای درسی(!) رو توزیع میکرد، لبخندی زد و گفت: “مبارک باشه آقای دوماد!”
. دو تا کتاب آموزشی رو بهم داد و گفت: “البته شیرینی ما هم فراموش نشه!”. یه دستم به کتابها بود، با دست اون یکی دستم 500 تومن از جیبم درآوردم و به دختره دادم.
همراه با بقیه آقا دومادها سر کلاس توجیهی که رفتیم، آقای دکتر با یه فیلم ویدئویی وارد اتاق شد. گفت آقایون دومادها خسته نباشید! یه سری آموزشهای قبل از ازدواج هست، البه شماها ماشالله همتون خودتون واردین!، یه جعبه
هم اونجا رو اون میزه، شیرینی هاتون فراموش نشه!!” ، فیلم رو گذاشتو و خودش بدو بدو از اتاق خارج شد!
و اما این فیلم خودش ماجرائی داشت! اولش که از همون اولین روز خلقت شروع کرد!:
“..و خداوند زمین را از دو جنس نر و ماده آفرید…”!
www.iX.Sub.iR
دو تا مرغابی نشون داد که احتمالا نر و ماده بودن و توی برکه داشتن با هم شنا میکردن. دو تا میمون نشون داد که توی جنگل از این شاخه به اون شاخه میپریدن و جیغ جیغ میکردن! یه روباه نشون داد با دوتا بچه روباه که
باباشون احتمالا رفته بود اداره(!) یا دنبال شکار یه لقمه نون حلال برای زن و بچهاش. دو تا مرغ عشق نشون داد که داشتن نوکهاشون رو به هم میزدن و درگوش هم شماره تلفن رد و بدل میکردن و انداخته بودشون تو قفس! خلاصه یه 5 دقیقهای رازبقا نشون داد، بعد یهو دوربین یه شات گرفت از میدون امام حسین و صف اتوبوس خط تهرانپارس و برادران و خواهرانی که غیورانه مثل مور و ملخ (همون راز بقاهه!) کنار هم بودن! خلاصه دیگه کاملا بهمون ثابت شد که زمین از دو جنس نر و ماده آفریده شده!
بعد یه آقا دکتر مهربونی رو نشون داد که اومده بود و توصیههای ایمنی میداد! میگفت میخواین زنتون رو بوس کنین سعی کنین قبلش حموم برین که تنتون بوی عرق نده، دندوناتون رو مسواک بزنین، موهاتون رو قشنگ شونه کنید.
گفت خانومها هم باید یاد بگیرن که تا شوهرشون میاد خونه آب دستشونه بزارن زمین و برن یه لیوان آب خنک برای شوهرشون بیارن! لباس آراسته بپوشن و با آغوشی باز از همسرشون پذیرایی کنن. یه آقای هم نشون داد که اومد و اون هم همین رو گفت. گفت که اگر خانوم خانه “با آغوش باز” باشد این از هر عبادتی بهتره. بعد باز دوباره آقای دکتر اومد که بگه مسواک نشه فراموش! بعد گفت: اگه شوهر اومد خونه و دید زنش حال نداره که برن خونه آقا ناصر اینها، بنده خدا رو زور نکنه که پاشو بریم پاشو بریم. بعد گفت که باید به همسر خود احترام بگذاریم و براشون گل بخریم و از زحمات و زرشک پلوهائی که برای ما میپزن تشکر کنیم. بعد دوباره آقای روحانی اومدن و گفتند که: آن روزِی که رفتار شوهر با همسر از روی مهر و محبت نباشد، همانا آنروز بر زن و شوهر حرام است.
به همسران خود احترام بگذازید
www.iX.Sub.iR
بعد بهمون یاد دادن که چگونه سر صحبت را آغاز کنیم! یک نمایش نشون دادن با یک آهنگ زمینه رومانتیک. یه میز گرد بود یه دختره اونطرف نشسته بود، یه پسره از این طرف اومد با یه شاخه گل رز! شاخه گل رو گذاشت روی میز و اینطرف میز نشست. بعد هر دوتاشون خندیدن و عشوه اومدن! لبهاشون تکون میخورد (یعنی داشتن با هم حرف میزدن!) آهنگ رومانتیک هنوز بود! بعد تصویر آروم آروم رفت و دوباره اومد. اینبار میز هنوز بود، گل هنوز بود، آهنگ رومانتیک هنوز بود، ولی اینور و اونور میز کسی نبود!!! بعد دوباره آقاهه اومد و گفت: دیدین بهتون گفتم با همسر خود مهربون باشین بد نمیبینین؟؟!” خلاصه کلی آموزش دیدیم، با چیزهای دیگه!
و ما از اون به بعد در کنار همسرمون به خوبی و خوشی زندگی کردیم!
انشالله خدا نصیب همه کنه که ازدواج کنن! هیچی نداشته باشه، حداقل این حسن رو داره که میرین سر این کلاسها و یه خورده میخندین!
تصاویری از کوچک ترین دختر جهان
*
*
*
*
*
*
*
شاید این موجود را شما در سرستون های تخت جمشید دیده باشید؟؟
به تازگی موجودی شبیه به این در سواحل آمریکا پیدا کردند که دانشمند ها را بسیار متعجب کرده.و آن ها هنوز پی تحقیقاتی در روی این جانور عجیب و قریب اند.اگر کمی به این جانور دقت کنید میبینید که این جانور شباهت زیادی به سر ستون تخت جمشید دارد.پس میفهمیم در آن زمان در خلیج همیشه فارس این موجود زندگی میکرده که پس از مرور زمان نسل وی منقرض شده.از دندان های این موجود عجیب و قریب معلوم است که او هم میتواند یکی از سلطان های بزرگ دریا باشد ولی اندازه ی او بسیار کوچک تر از نهنگ و یا کوسه است.
این موجود به احتمال 99% در آب های خلیج فارس هم زندگی میکرده و حتما هم حیوانی درنده و قوی بوده.زیرا هخامنشیان در سنگ تراشی های خود همیشه نماد قدرت را کشیده اند مثل:شیر،حیوان خیالی ای که از هر موجود قوی ای برداشت کرده اند ،حال هم این موجود…..
ماه مارس گذشته نوزادی با دو صورت در اطراف دهلی نو پایتخت هند متولد شده است. این دختر که تصویری از او را مشاهده می کنید دارای چهار چشم ، دو بینی ، دو دهان ، دو گوش است و در چانه مشترک بین دو صورت یک سوراخ دارد.
برای دیدن ویدئویی از این دختر اینجا کلید کنید
بازوی این سرباز 25 ساله اسراییلی در نتیجۀ حادثه قطع شده بوده که توسط جراحان دوباره به بدنش پیوند می شود اما زخم عفونی می شود و پزشکان به ناچار بازو را دوباره قطع میکنند و تا زمان بهبود عفونت زخم و برای زنده ماندن بافت بازوی قطع شده و حفظ خونرسانی آنرا به عروق کشالۀ ران پیوند می زنند. پس ازبهبود، بازو دوباره به محل اصلیش پیوند شده و بیمار از بیمارستان مرخص می شود!!
در بازار مالابو جزیره ای در غرب آفریقا خریداران تا ۲۰۰ دلار برای یک میمون که بطور درسته به سیخ کشیده شود میپردازند ٫ اونها پول بیشتری میدهند که پشم روی پوست رو قلفتی بکنند٫ این درحالیست که قیمت مرغ و پروتئین های مشابه بسیار ارزانتر است
درختی بسیار شگفت انگیز چندی است که بحث بسیاری از سایتهای دنیا شده است. آیا این تصاویر واقعی است؟ اگر واقعی است باید نگرشی عمیقانه نسبت به این درخت داشت. چرا خدا درختی آفرید که میوه های آن به شکل زن میباشد؟ نام این درخت که در کشور تایلند میروید Nareepol است. nareee به معنی زن یا دختر و Pol به معنی درخت و گیاه میباشد. محل روئیدن این درخت در استانی واقع در 500 کیلومتری بانکوک میباشد. با توجه به اینکه خود ما نیز این درختان را از نزدیک ندیدیم بنابراین به قطع در مورد آن اظهار نظر نمیکنیم. تصاویر زیر نشانگر شکل زن گونه میوه های این درخت است.
یکی از عواملی که صحت وجود این درخت را با شک و تردید همراه کرده است وجود تنها 3 یا 4 عکس از این درخت در دنیای اینترنت است.یکی از اظهار نظرات از طرف یک تایلندی است که عنوان میکند اغلب روزها از کنار این درخت عبور میکند و تضمین میدهد که این درخت واقعی است.
پی نوشت: این مطلب از طریق میل برای من ارسال شده و قضاوت درستی آن با خودتان
تصویر زیر، موجودی عجیب الخلقه است، که چندی پیش در جاده جهرم - شیراز با یک وانت بار تصادف کرده و تلف شده است
آقاى سیاه خان که گاه سیاه خان بوشهرى نامیده مى شود، از انسان هاى عجیب در دنیا است که تا به حال در جهان همانند و مشابهى با شرایط جسمى او پیدا نشده است.
در استان فارس - ۵۰ کیلومترى جنوب شیراز به نام زرقان در روستایى به نام لپوئى خانواده اى کشاورز زندگى مى کرد. فرزند سوم آنها ۱۲۹۱ شمسى (۱۹۱۲ میلادى) با زایمان طبیعى به دنیا آمد. دو فرزند قبلى خانواده مشکلى نداشتند و رشد طفل سوم نیز تا ۶ سالگى به نظر خانواده طبیعى بود. اما این بچه از ۶ سالگى به بعد به طور ناگهانى و سریع دچار رشد بدنى شد به طورى که در ۹ سالگى ۲۰ ساله به نظر مى رسید. در این زمان خانواده کودک عجیب به دلیل فقر شدید خانوادگى و غیر عادى بودن وضع طفل و مشکل بودن نگهدارى و تغذیه او به ناچار از روستاى لپوئى به شیراز تغییر مکان دادند. آنها در شیراز چند سال در محلى در نزدیکى دروازه اصفهان به طرف فلکه ولیعصر کنونى در محله اى به نام درشکه خانه که روزها و شبها محل توقف درشکه ها بود، زندگى مى کردند. روزها در کنار خیابان و پیاده رو، کنار جوى آب و زیر سایه درختان و ساختمان ها او را روى تکه پارچه اى مى نشاندند و مردم و رهگذران به صورت سیرک یا نمایش به دیدن هیکل و قیافه وحشتناک او مى آمدند و گاه بعضى تماشاچیان به او کمک هاى مادى مختصرى به صورت صدقه مى کردند. بعضى از بچه ها به او سنگ مى زدند و فریاد او بلند مى شد ولى امکان و توان برخاستن و دفاع یا تلافى نداشت. گاه بچه هاى کوچک و زن ها از مشاهده چهره و هیکل عجیب و ترسناک او از وحشت جیغ زده و گریه مى کردند. شهرت این غول عجیب الخلقه و کریه به تدریج به شهرستان هاى دیگر فارس رسید و از نقاط دوردست به دیدن این به قول بعضى در آن زمان «انسان جن زده» مى آمدند. خانواده وى براى درمان او از داروهاى گیاهى مختلف، بخورها، ادعیه، جادو، اوراد رفع جن و شربت هاى طلسم شکن استفاده مى کردند. به تدریج عده اى افراد زرنگ و فرصت طلب با موافقت خانواده وى به صورت اکیپ دور او را گرفته و ابتدا از هر تماشاچى پول مى گرفتند و بعد اجازه نزدیک شدن و مشاهده این فرد غول مانند را مى دادند و بدینوسیله ممر معاشى براى خانواده و دیگران بود. در سال ۱۳۰۱ شمسى آقاى دکتر قربان، بنیانگذار و اولین رئیس دانشکده پزشکى شیراز سیاه خان را مى بیند و از آن پس مرتب به دیدن او مى رود و علاوه بر کمکهاى مالى مکرر برایش دارو و غذا مى برد. گاه با درشکه و با زحمت او را به دانشگاه پزشکى مى آوردند و دکتر قربان به علت مشکلات پیاده و سوار کردن سیاه خان، خود در داخل درشکه او را معاینه و درمان هاى لازم را تجویز مى کرد. به دستور دکتر قربان به علت مشکل بودن زندگى در کوچه و منزل وى را در بیمارستان سعدى شیراز متعلق به دانشکده پزشکى بسترى مى کنند. سیاه خان تا پایان زندگى اش در بیمارستان به سر مى برد. این هیولاى خوفناک با قدى به طول ۲۵۹ سانتى متر و هیکلى با وزن ۲۵۰ کیلوگرم به زندگى پررنج خود ادامه داد. دکتر قربان به علت نادر بودن این فرد در جهان و شرایط بسیار عجیب او خیلى به او علاقه مند شده بود و در آن زمان به پزشکان و دانشجویان مى گفت «سیاه خان در عالم پزشکى گوهر شب چراغى است» وزن جمجمه او که ۷/۵ کیلوگرم بود، تحمل این سر بزرگ و ترسناک را روى گردن سیاه خان مشکل مى کرد. به علت وزن فوق سنگین بدن و طول زیاد قد و ناهنجارى شدید مهره ها و گردن و کمر قادر به سرپا ایستادن نبود و براى این کار احتیاج به کمک حداقل ۴-۳ نفر قوى هیکل داشت. همه مهره ها به همدیگر جوش خورده و یک ستون یک پارچه شده بودند لذا ستون مهره ها قادر به حرکت و چرخش به اطراف و یا خم شدن به هیچ سویى نبود. رشد عضلانى و اندام نرم به نسبت اسکلت استخوانى عجیب الخلقه ضعیف تر بود، لذا کلاً به نسبت لاغر به نظر مى رسید و اگر وزن اندام نرم او به تناسب قد او بود، مسلماً وزن کلى بدنش به مراتب زیادتر از ۲۵۰ کیلوگرم مى بود. چهره او با برجستگى هاى عجیب استخوانى و فیگور خارق العاده خود حتى براى افراد بزرگسال نیز ترسناک و دلهره آور بود. پیشانى او با رشد شدید و ضخیم استخوانى به طرف جلو به صورت دیواره متراکم افقى پیش آمده و سپس رشد خود را با همان ضخامت به طرف پایین و جلو ادامه داده و یک دیواره سخت ستبر استخوانى جلو چشمهاى او را از جلو و اطراف تا روى لب بالا پوشانده بود. طورى که از طرف جلو قادر به دیدن فضا و منظره جلو خود نبود و فقط قادر به دیدن جلو انگشتان پاى خود روى زمین بود. میدان دید او به علت وجود این دیواره کلفت استخوانى در جلو و پایین و دو طرف پیشانى در دو طرف چپ و راست نیز از بین رفته و قادر به دیدن محیط اطراف و پهلوهاى چپ و راست نبود. فک پایین به صورت تیغه کلفت استخوانى به طرف پایین و جلو پیشرفت کرده و چندین سانتى متر رو به جلو آمده است. استخوان پشت سر او نیز به طرف عقب و اطراف رشد و پیشروى کرده و با جوش خوردن به مهره هاى بالاى گردن دیواره سخت سایه بان مانند استخوانى به روى گردن و کمى در اطراف روى شانه ها به وجود آورده بود. کتف ها و شانه ها مشابه دو تا باله پهن استخوانى ضخیم ماهى از چپ و راست و کمى هم به جلو پیشرفتگى پیدا کرده بود. کف پاها کاملاً صاف و به علت کف بسیار پهن و دراز پاها موقع راه رفتن تلپ تلپ کف پا به زمین کوفته مى شد. حالات و اخلاق و روحیات او شبیه بچه ها بود. فردى عقب مانده و کم هوش بود. گاه حالات شدید امیال جنسى بدون کنترل و خجالت داشت. اشتهاى او به غذا در حد ۴-۳ نفر انسان سالم پراشتها بود. قواره هیکل او خیلى عجیب و وحشتناک بود. به علت عمل استخوان سازى شدید در ستون مهره ها کلیه مهره ها از بالا تا پایین به صورت یک چوب خشک و یک تکه استخوان سخت در آمده بود و به هیچ وجه امکان حرکت ستون مهره ها به اطراف و چرخش یا خمیده شدن مهره به جهت هاى مختلف وجود نداشت این ستون یک پارچه مهره ها از بالا به طور کامل به گردن و جمجمه به طور فیکس جوش خورده بود و موجب شده بود گردن و سر و چهره هیچگونه حرکت و تکان و خمیدگى و چرخش را به هیچ طرفى نداشته باشد و در واقع تمام بدن به جز دستها و پاها به صورت یک قطعه استخوانى یک پارچه جوش خورده درآید درست شبیه رباط آهنى. دیواره جمجمه از تمام اطراف رو به داخل محفظه جمجمه و نیز رو به فضاى بیرون شدیداً رشد کرده و ضخیم شده بود و به علت این رشد جمجمه به طرف محفظه داخلى خود و کم شدن پیشرونده فضاى داخلى جمجمه نتیجتاً مغز و محتویات داخل جمجمه از همه طرف تحت فشار شدید و دائمى دیواره فولادین قرار گرفته و موجب بروز مشکلاتى مثل عقب ماندگى، بیمارى هاى روانى و عصبى، تحریکات شدید طغیان دار جنسى، بى حوصلگى، عصبانیت، گریه و اشتهاى سیرى ناپذیر به غذا شده بود. سیاه خان سالها از بیمارى مقاربتى و جلدى و ریوى رنج مى برد. در موارد عصبانیت مثل بچه هاى کوچک گریه مى کرد، فریاد مى کشید، ناسزا مى گفت و گاه صداى گریه او نازک و بچه گانه مى شد. حجم جمجمه وى ۱۴۷۰ سانتى متر مکعب بود. طول دست او ۱۱۷ سانتى متر و طول پاى او ۱۲۵ سانتى متر بود. به علت حجیم و سنگین بودن جمجمه و گردن و سنگین بودن هیکل او و فشار دائم این وزن زیاد روى ستون فقرات ستون مهره ها در ناحیه سینه و پشت به طرف عقب و کمى به سمت راست قوز برداشته بود. اگر این قوز وجود نداشت، قد کامل او بیش از ۲۵۹ سانتى متر فعلى مى بود.
این غول عجیب الخلقه و هیولاى روى زمین به علت ذات الریه و سپسیس فوت مى کند. دکتر قربان نه تنها به این غول که در دنیا مشابه نداشت در دوره حیاتش علاقه شدیدى داشت بلکه بعد از مرگ او نیز او را دوست داشت و تأکید مى کرد اسکلت کامل استخوانى او را به صورت سالم و یکپارچه براى مشاهده، مطالعه و پژوهش پزشکان و دانشجویان درمحلى در اختیار آنان قرار دهد ولى جو فرهنگ مردم در آن زمان به ویژه جامعه روستایى و اعتقادات و باورهاى آنان مانعى بزرگ براى دخالت و تغییرات و یا تصاحب جسد سیاه خان مى شد. لذا دکتر قربان با ترفند مدبرانه و تحت عنوان تقبل مراسم دفن او و تعهد کلیه هزینه وتشریفات حمل و نقل و غسل و کفن او از طرف دانشکده پزشکى و حتى براى آرامش فامیل او تا حدى بزرگداشت و احترام مرحوم ، جسد او را براى چندسال در محلى مخفى و ناشناخته که حتى خیلى از پرسنل در دانشکده و اطرافیان دکتر قربان و هیچیک از خانواده مرحوم سیاه خان اطلاع نداشتند، نگهدارى کرده و بعد از عودت فامیل او به روستاى خود و پس از اینکه آبها از آسیاب ریخته شد و تا حدودى خاطره او به فراموشى سپرده شد، و دیگر پیگیرى و ادعایى وجود نداشت، بعداز چندسال جسد او را بیرون آورده و به بخش آناتومى دانشکده پزشکى (در محلى محفوظ و محرمانه) برد و طى عملیات پزشکى و بهداشتى و ضدعفونى کلیه نسوج نرم بیرون و اندرون بدن را حذف و پاک و خارج کرده و اسکلت استخوانى یک پارچه وسالم و کامل او را پس از پروسس هاى علمى آماده کرده و در یک اتاقک شیشه اى محفوظ و محکم و بدون دسترس لمس به آن در معرض مشاهده همگانى در سالن ورودى دانشکده پزشکى شیراز در بالاى پله هاى ورودى قرار داد. هم اکنون هیولاى غول آساى وحشتناک دراین محل در جلو چشم همه بازدیدکنندگان و پژوهشگران با احترام سرپا ایستاده است و همه افراد مى توانند با او ملاقات کنند و از عجایب خلقت خدا بازدید کنند. او دیگر درد و رنجى ندارد و راحت و محکم با چهره کریه و ترسناک خود با قامت راست ایستاده است.
به کمک سایت زیر می تونید مکان هر کسی رو که دوست دارید از طریق موبایلش پیدا کنید!!
مکان یاب موبایل
1. اول کشورتون رو انتخاب کنید.
2. در باکس اول کد کشور رو بدون + یا 00 وارد کنید.مثلا ایران 98 .
3. در باکس دوم هم شماره موبایل رو بدون صفر اول وارد کنید.مثلا 9351234567 یا 9121234567 .
4. حالا دکمه ی Start searching رو بزنید و منتظر باشید!!
این عکس های بطور تقریبا شانسی توسط یک عکاس چینی گرفته شده است
و صحت آن توسط خبرگزاری های مختلف تایید شده است
غلام سخی فردی که در افغانستان زندگی میکند ادعا میکند تا کنون بیش از ۲۰۰۰ عقرب را خورده است.او در این کلیپ در حضور مردم و دوربین شبکه ی جهانی آریانا اقدام به خوردن ۳ عقرب میکند که توضیحات کامل رو میتونید پس از دانلود در خود کلیپ بشنوید.
حجم:1.18 MB
پسورد: www.minos.blogfa.com ((به کوچک بودن تمام حروف توجه کنید))
اینم کلیپ زیبایی از عجایب خلقت(بلعیدن تخم مرغ بزرگ توسط مار) با فرمت 3gp برای موبایل
حجم:2.45 MB
پسوورد: www.minos.blogfa.com ((به کوچک بودن تمام حروف توجه کنید))
به امید شفای همه بیماران