شعری اندر حکایت «نشان ندادن آلات موسیقی در تلویزیون»
شعری بی نهایت جالب و تامل برانگیز از دوست خوبمون خلیل جوادی در باب نشان ندادن آلات موسیقی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی. پیشنهاد می کنم حتما این فایل صوتی را دریافت کنید.
جاتون خالی یه جایی مهمون بودیم
پـــــای بســـــاط تلـویـزیـون بـودیـم
برنــــامــه شــون سازی و آوازی بـود
امــا سازش قـــــایم باشک بــازی بود
بچّه ی صــابخونه کـــه فیلمو می دید
رو به بـــابــاش کرد و بــا خنده پرسید
اون دو نفــــــرکـــه پشت اون گلدونن
شونه شونــو هِی چـــرا می جنبونن؟
بـــــــابـــاش بهش گف پسرم گیر نده
خنده زیـــــادیــش پیـش مهـمـون بده
اون دو تــــــــــا اونجا گِل لگد می کنن
اونـــــــــا دارن کــــــارای بـد می کـنـن
آلت مــــوسیــــقی میگن حــــــرومــــه
اگه نـیـگـــا کـنـی کــــــارت تـمـــــــومـه
هر کی چشش ساز ببینه لـو چ میشه
مخش یهو سوت میکشه پوچ می شه
اونـــایی کــــــــه صـــاحب تلـــــویزیـونن
خیـــــــــــر و صلاحِ همــه رو می دونـن
میـگن نــــــوازنــــدگی عـلاّفیـه
آقـای خوانـنـده خـودش کـافـیـه
این صدای ســـــازه کـــه خیلی خـوبه
خودش یه تیکه پوست و سیم و چوبه
همین نــــاقاره کــه صداش عــالیه
نـیگـاش کنـی یـه طـبـل تـو خالـیـه
اینم بگـــم اصــل قضـیه چـوب نیست
آلت موسیقی یه خورده خوب نیست
میگن زن و بچـــه میــــاد رد میشه
اگه نشون بدیم یه وخ بـد می شه
اینـــــــارو کــه میگم یک از هـــــزاره
کـلّـی پی آمـدای دیـگــــــــــه داره
بچه هه گف بابـا یه خورده صب کن
کنـتــرلـــو بـگــیـر جـــلـو عـقب کــن
این تلویزیون شده پشم و شیشه
ما بچه ها تکلیفمون چی می شه ؟
شبـــانه روز دارن کانـــال می زنن
می شینن اونجا ضد حال می زنن
برنـــــامه هـــــــا تکـرارین همیشه
آخـه بابــــا اینجوری کـه نـمـیـشـه
بودجه که تصویب میشه میلیاردیه
فیلما چیه ؟ فـقـط لـورل هــــاردیه
سازو که گفتین بده ، وافور چطور ؟
دیدنِ صحنه هـــای نــــــاجور چطور ؟
هر کی می خواد آینه ی عبرت بشه
میــاد تو این فیلمــــا مواد می کشـه
اینجا یه کم حرفا تو هم _تو هم شد
بـــــا یـه کشـیـده روی بـچـه کم شد
وقتی که یــــــــارو فارغ از کتک شد
گفت : آخیش ،چقد دلم خنک شد
اینـــــــا همـش تقصـیر روزگـــــــــاره
بچه و این حرفـــا؟ ، چه معنی داره
ما آم که این حرفارو می شنفتیم
پیرو فـرمــــایـش یـــــــارو گـفـتـیـم
از تلویزیــــــــون نبـــــــــاید بد بگی
تــــو دهنت هر چی که اومد بگی
بودجه ی میلیـــاردی داره که داره
فقط لورل هــــــاردی داره که داره
فیلمای تکــــــراری چه عیبی داره
چشت درآد بشین ببین دوبــــــاره
ماها اینیم یهو سگ هار میشیم
رو بهمون بدن طلبکــار می شیم
دوره ی مشروطه کــه یـــادتـــونه
بـــــازم اگـه شُـل بـگـیـرن همونه
شــــاخ اتـــــــابکــو زدن شکـوندن
فــــاتحه ی ممدلی شاهو خوندن
عهدو شکسته کـه شکسته باشه
مجلسو توپ بسته که بسته باشه
بُلنگو دس گــرفتن و جــار زدن
شیخ به اون گندگی رو دار زدن
تورو خدا نگین این حرفــا زشته
من نـمـی گـم تـو کـتـابا نوشته
یِپـــرمِ بدبختـــــــو زدن کشتنش
بچه ها موندن روی دست زنش
اون از امیــــر کبــیر، این از مصـدق
به اون عذاب دادن به این یکی دق
خلاصه اینکه ، این سیــاست بده
عـقلـتـو دسـت ایـن جـماعـت نده
ما که سیاست سرمون نمی شه
جون شمـا ایـنـو مـیـگـم هـمـیشه
حالا با این توضیحایی که دادم
دل نـگـران احــمــدی نــــــژادم
بسّه دیگه زیـــــاد بگم بد میشه
یـهـو صـلاحـیـّتـمـون رد می شه!