محمدرضا گلزار سال آینده هم در هیچ فیلمی ایفای نقش نخواهد کرد.
در حالیکه نوروز سال گذشته سایت «فردا» در خبری اعلام کرد که محمد رضا گلزار ممنوع الفعالیت شده است،گویا این ماجرا در سال ۸۸ هم ادامه خواهد یافت و وی اجازه حضور در هیچ فیلمی را نخواهد داشت.
بنابراین گزارش ظاهرا اختلافی که بین گلزار و یک یک کارگردان وجود دارد وضعیت تعلیق را برای گلزار تمدید خواهد کرد.
گویا او برای این فیلم رقم ۷۰ میلیون درخواست کرده و با این اینکار این مشکلات برای او ادامه یافته است.
روزنامه جام جم با انتشار خبری از قول یک مقام آگاه نوشت: علت ممنوعالتصویر شدن این بازیگر، پرونده شکایتی است که از او مطرح است اما تحت هیچ شرایطی حاضر به ارائه اطلاعات دیگری نشد.
در خبری که نشریه ایران دخت منتشر کرده در توضیح این مطلب آمده است: محمدرضا گلزار در سال ۸۶ از بازی در فیلم این کارگردان سرباز زد و فیلم با تاخیری ۷ ماهه ساخته شد.
گفتنی است آخرین حضور سینمایی محمد رضا گلزار به فیلم اکران نشده «دوخواهر» ساخته محمد بانکی بر میگردد.
دو عکس بسیار جالب و عتیقه از خیابان ولیعصر قدیم قدیما ( خیابان پهلوی) به عکس تاج وسط میدان ولیعصر دقت کنید!
با توجه به اقبالی که این روزها نسبت به جراحی های پلاستیک و زیبایی دروغین وجود دارد اطلاع از نحوه و کیفیت انجام عمل جراحی ستاره های مشهور عالم سینما و سیاست می تواند ببسیار جالب و جذاب باشد. این حساسیت تا آنجایی به چشم می آید که متوجه شویم حتی در بسیاری از سریالها و فیلمهای سینمایی ـ تاریخی دیدن چهره شخصیتهای تاریخی با بینی عمل کرده ملموس نیست و بارها شاهد آن بودیم که کارگردانی در پی بازیگری است که بینی اش عمل کرده نباشد.
به گزارش خبرنگار جهان نیوز؛ نشریه ایران دخت پرونده ای را به همین مناسبت به جراحی های پلاستیک در سینمای ایران وهالیوود و سیاستمداران غربی اختصاص داده است.
این نشریه درباره بازیگران ایرانی چنین نوشته است: یوسف مرادیان با وجود چهرهای کاملاً خوش تیپ، جراحی بینی اش این تناسب را کمی برهم زده و با وجود اینکه بینی ای کوچک و ظریف دارد اما این ظرافت با چهره اش کاملاً ناسازگار است.
امید زندگانی بینی اش بسیار صاف و سربالاست که این همان ظرافت است که با دیگر اجزای صورت تناسبی ندارد. کمتر کسی چهره پیش از عمل او را به خاطر میآورد اما به هر حال امید زندگانی را با همین چهره می شناسیم.
برادران ارجمند، داریوش ارجمند و انوشیروان نیز بینیشان نسبت به صورتشان بزرگ است. البته این بینی در صورت داریوش ارجمند به او کمک می کند چهرهای پر صلابت و قدرتمند به خود گیرد و حس مردی خشن و گاه سنتی و یک دنده را به خوبی بروز دهد.
حمید گودرزی، حامد کمیلی و امین زندگانی، با وجود اینکه بینی شان جراحی شده اما کاملاً مشخص است که نه صرف کوچک کردن و تراشیدن بلکه اصلاحاتی روی آن صورت گرفته و خلاصه تابلو نیست.
کتایون ریاحی در دهه 60 جزو مطرحترین چهره های سینما بود. پس از جراحی بینی هرچند تناسب بین اندامهای صورتش بیشتر شد اما تفاوت آنچنانی با سابق اش نداشت جز اینکه در کلوز آپها جای تیغ جراحی و تفاوت بین بخشهای چپ و راست بینی اش دیده می شود.
آرام جعفری و فلور نظری پیشتر بینی های بزرگی نداشتند، اما با جراحی بینی در مجموع چهره شان تغییر بسیاری کرده.
حدیث فولادوند نیز جزو آن دسته از بازیگرانی بود که با جراحی بینی اش تناسب بین اندام صورت اش را از دست داد.
اگر یوسف صیادی بینی اش را عمل کند، دیگر یوسف صیادی نیست مثل امیر نوری یا رابعه اسکویی که اگر لاغر شوند بهتر است اسمشان را هم عوض کنند.
علی رضا خمسه اگر بینی اش را جراحی کند، قطعاً باید به فکر دیگر جراحیهای روی صورت نیز باشد.
فرهاد آئیش و رضا کیانیان، بینی بزرگی دارند اما بدون آن بینی دیگر خودشان نیست و کارکتر چهره شان تغییر می کند.
مسعود کرامتی و داریوش فرهنگ بینیهای کاملاً بزرگ و گوشتی دارند. اما واقعاً اگر بینیشان کوچک میشد، زیباتر بودند؟
ارژنگ امیر فضلی و جواد رضویان، برای ایفای نقشهای طنز به بینی بزرگشان احتیاج دارند.
سیما تیرانداز و شهره سلطانی بینی عمل کرده معمولی دارند و با صورتشان تناسب کامل دارد.
لادن طباطبایی و بهنوش بختیاری جزو بازیگرانی هستند که عمل کردن بینیشان به چشم می خورد .
اما به هر حال از ابتدا چهره شان با همین فرم در ذهنها جا افتاده است.
عاطفه رضوی نیز در اولین فیلمهایش بینی عمل کرده نداشت. بینی اش بزرگ بود اما کاملاً بر چهره اش نشسته بود. پس از جراحی، بزرگی بینی تغییری نکرده اما سر بالا شد.
هانیه توسلی نیز جزو بازیگرانی است که جراحی بینی در چهره اش محسوس نیست و بزرگ جلوه می کند.
الناز شاکر دوست و بهنوش طباطبایی بینی شان بسیار ظریف عمل شده و کاملاً با چهره شان هماهنگ است.
کمند امیر سلیمانی بینی کوچکی داشت و با ظرافت چهرهاش سازگار اما چرا چنین تغییری داد را باید از خودش پرسید.
نگار فروزنده چشمانی درشت دارد و بینی اصلیاش به غرور چهرهاش کمک میکرد اما پس از جراحی شخصیت چهرهاش به کلی تغییر کرد.
آزیتا حاجیان چهره بینیاش عمل کرده نیست بلکه در نماهایی کاملاً بزرگ هم جلوه میکند اما آزیتا حاجیان همین است.
مریم امیر جلالی زن درشت اندام با بینی کمی بزرگ و بلند است اما همین فرم اوست که به کارکتر بازیهایش کمک میکند.
افسانه بایگان بیشترین حضورش در تصویر با بینی عمل نکرده بود.
این نشریه درباره بازیگران هالیوودی نیز چنین نوشته است: معمولاً موفقیت رینوپلاستی (عمل جراحی زیبایی ساختمان خارجی بینی) را در تأثیر خاصی که تغییر مدل بخشی از بینی به صورت میدهد، میدانند.
چهره نیکول کیدمن به لطف 2 عمل جراحی بینی که روی صورت خود انجام داد، موفقیت زیادی برای این نوع جراحی به همراه داشت.
همین قضیه در مورد آنجلینا جولی صدق میکند. آنجلینا جولی در همان سالهای آغازین دورانی که مانکن و مدل بود، بینی خود را به تیغ جراحی سپرد.
جراحی پلاستیک برای بریتنی اسپیرز مسلماً اتفاق جدیدی نیست. او در همان دوران جوانی که فعالیت خود را در عرصه خوانندگی شروع کرد، عمل جراحی بینی انجام داد. بینی او امروز در همه قسمتها نازکتر به نظر میرسد.
کامرون دیاز سال 2007 عمل رینوپلاستی انجام داد و هرگز این موضوع را انکار نکرد ولی همیشه تاکید داشت که دلایل او برای انجام این امر مشکلات تنفسی که بعد از سانحهای در دریا برای بینی او ایجاد شده بود، بود.
رینوپلاستی کتی هولمز را کسی به طور قطعی تایید نکرده ولی مقایسه تصاویر او جای شکی باقی نمیگذارد، بینی او امروز به مراتب نازکتر شده و نوک آن هم بلندتر شده است.
برای نیکول کیدمن جراحی پلاستیک صرفاً به زیباییهای طبیعی چهره افزود. او در طول سالهای گذشته عمل جراحی بینی داشته و برای همین نوک بینیاش نسبت به گذشته تیزتر و کوتاهتر و پرههای بین او هم کوچکتر شدهاند.
به نظر میرسد وارث معروف هیلتون(پاریس هیلتون) قرار ملاقاتهای ثابتی با جراحان پلاستیک گذاشته است.
بارزترین عمل جراحی پلاستیکی که تام کروز انجام داده، رینوپلاستی است. با توجه به اینکه میگویند او حتی برای داشتن یک خنده زیباتر به یک جراح متخصص دندان هم مراجعه کرده، پس میتوان دلیل قانع کنندهای برای توجیه زیبایی ظاهری ستاره هالیوودی پرطرفدار پیدا کرد. البته خیلیها تام کروز را فقط در قالب تصویر زیبا میدانند، کسانی که به سودای امضا گرفتن از او سراغ برنامههایی چون فرش قرمز رفتهاند هنگامی که مقابل او ایستادهاند قد کوتاهش بدجوری توی ذوق آنها زده است.
در بین همه جراحیهایی که مایکل جکسون انجام داده، رینوپلاستی به دلیل تعدد و تکرار بیش از حد جایگاه ثابتی پیدا میکند. او که اخیراً به خاطر آخرین جراحی بین، با یک مشکل عفونت پوستی مواجه شده، ظاهراً در آلمان پزشکی پیدا کرده که حاضر است بینی او را یک بار برای همیشه سروسامان دهد.
بینی سیاست مداران غربی نیز از این قافیه مستثنی نبوده و پرونده برخی از آنها به این شرح است: هیچکس انجام رینوپلاستی روی صورت هیلاری را تایید نمیکند و شاید هم او هرگز تیغ جراحی را به طرف بینیاش نبرده باشد. این شایعات در زمان مبارزه انتخاباتی آمریکا در مورد سارا پیلین هم به گوش میرسیدند.
میان سیاستمداران دنیا یک نفر وجود دارد که خودش به عمل رینوپلاستی اش اعتراف کرده و آن ولادیمیر پوتین نخست وزیر روسیه و رئیس جمهور سابق این کشور است.
به همان اندازه که برای سلبریتیهای سینما و موسیقی شایعههای زیادی در مورد انجام عمل جراحی زیبایی آنها وجود دارد، سیاستمداران هم به همین اندازه شاید کمی کمتر هدف این قبیل خبرهای بیپایه و اساس قرار میگیرند. در ایالات متحده خیلیها فکر میکنند که باراک اوباما رئیس جمهور این کشور قبل از مبارزه انتخاباتی سال گذشتهاش به رینوپلاستی تن داده است.
در جبهه دموکراتهای آمریکایی جو بایدن معاون باراک اوباما هم از دست این شایعهها در امان نمانده است، نیویورک پست اولین نشریهای بود که به جراحیهای پلاستیک او به منظور جوان ماندن اشاره و عکسهای سال 2005 او را با تصویر امروز بایدن مقایسه کرد. البته او هرگز بینی خود را جراحی نکرده بود.
عمو پورنگ که به یقین محبوب ترین مجری تلویزیونی در میان کودکان به شمار می رود نیز از این آسیب ها در امان نمانده و بنا بر اعلام تهیه کننده برنامه های عمو پورنگ، این برنامه ها دیگر به صورت زنده اجرا نمی شود. هر چند تهیه کننده برنامه های داریوش فرضیائی ( عمو پورنگ) گفته که شایعاتی که در زمینه برخی مسائل پیش آمده این سری از برنامه ها بر سر زبان ها افتاده نادرست بوده و دخالتی در قطع پخش زنده آن ندارد اما شنیده های خبرنگار جهان از منابع موثق حاکی از آنست که گاف های کودکان پشت خط تلفن در کارهای عمو پورنگ محبوب نقشی عمده در قطع پخش زنده آن دارد.
این گزارش می افزاید، در یکی از این برنامه ها یک کودک خردسال در ارتباط تلفنی عروسک خود را به یکی از مسئولان و مدیران مشهور تشبیه می کند و یا اینکه کودکی دیگر از مسائل خصوصی و پشت پرده زندگی خانواده خود حرف می زند و در نهایت، نتیجه این می شود که به دلیل تلفات زیاد مادی و معنوی این گونه برنامه های زنده به خصوص در گروه کودک و نوجوان، عمو پورنگ پس از هفت سال در نوروز 88 برنامه نخواهد داشت و برنامه های آتی وی نیز ضبطی بوده و هفته ای یک بار به صورت غیر زنده بر روی آنتن خواهند رفت.
*** خودروهای مشهورترین چهره های ایران ***
1- محمدرضا گلزار --- BMW
2- محمدرضا شریفی نیا --- زانتیا و سیناد
3- تهمینه میلانی --– پرادو
4- مسعود ده نمکی --– پژو 206
5- پرویز پرستویی –-- پرشیا
6- بهرام رادان --– لندکروزر
7- پوریا پورسرخ --– پاترول
8- علی لهراسبی --– پرادو
9- کامبیز دیرباز –-- کوراندو
10- محمد اصفهانی --– تویوتا کمری و سوناتا و پژو 405
11- سید جواد هاشمی --– آزرا
12- فیروز کریمی –-- آزرا
13- امین حیایی –-- رنج رور
14- نفیسه روشن –-- رنو PK
15- حسین رضازاده –-- ماکسیما
16-رضا رشیدپور --– تویوتا کمری
17- محمدرضا فروتن --– پژو 206
18- نیکی کریمی –-- پاترول
19- شهاب حسینی --– ریو
20- محمود شهریاری --– ماکیسما و ماتیز
21- طناز طباطبایی --– اپل کورسا
22- امین تارخ --– پرادو
23- مهدی سلوکی –-- پرشیا
24- حمید گودرزی --– سانتافه
25- حسن پورشیرازی –-- مگان
26- حامد کمیلی –-- پاترول
27- حمیدرضا پگاه –-- پژو 206
28- حسین رفیعی –-- رونیز
29- رضا صادقی --- پژو 206
30- سعید راد --- کوراندو
31- زیبا بروفه --- پژو 206
32- حسن جوهرچی --- پژو 206
34- علی نصیریان --– ورنا
35- پانته آ بهرام --- پراید
36- مریلا زارعی --- سمند
37- رضا کیانیان --- پاترول
38- کاوه سماک باشی --- پرشیا
39- امیر نوری --- پرشیا
40- ابوالفضل پورعرب --- پرشیا
41- امیر تاجیک --- زانتیا
42- جواد رضویان --- سوزوکی و پژو 206
43- رامتین خداپناهی --- پژو 206
44- امیر جعفری --- پرادو
45- مجتبی کبیری --- پرشیا
46- علیرضا دبیر --- پژو 206
47- علی دایی --- بنز و پرادو
48- نیوشا ضیغمی --- پژو 206
49- باران کوثری --- سمند
50- احسان خواجه امیری --- مزدا 323
51- شاهین آرین --– سوناتا
52- اشکان خطیبی --- پژو 206
53- حمید لولایی --- دوو سی یلو
54- مهران مدیری --- پرادو
55- حمید عسگری --- GEN2
56- بروز ارجمند --- مزدا 323
57- مسعود روشن پژوه --- پرادو
58- حسام الدین سراج --- پژو 206
59- بهروز افخمی --– پژو 405
60- احمدرضادرویش --- پژو 405
61- محمد سلوکی --- پژو 405
62- احسان علیخانی --- پژو 405
63- مسعود کیمیایی --- پاترول
64- مجید اخشابی --- پرشیا
65- قاسم اقشار --- ماکسیما
66- جمشید مشایخی --- پژو 405
67- رضا عطاران --- پژو 206
68- مجید صالحی –-- پرشیا
69- محمد نصرتی --– ماکسیما
70- ایرج نوذری –-- پژو 206
71- مریم کاویانی --- پژو 206
72- علیرضا نیکبخت واحدی --- BMW
73- نگار فروزنده --- دوو سی یلو
74- شیث رضایی --- بنز
75- سپند امیرسلیمانی --- پژو 206
76- عاطفه نوری --- ماتیز
77- مهسا کرامتی --- پراید
78- مهدی مقدم--- دوو سی یلو
79- عبدالرضا اکبری --- پژو 206
80- علیرضا خمسه --- مزدا 323
81- عادل فردوسی پور --- زانتیا
82- گلشیفته فراهانی --- پرادو
83- بهزاد فراهانی --- پژو 405
84- جهانگیر کوثری --- پرشیا
85- رخشان بنی اعتماد --- ماتیز
86- مهتاب کرامتی --- پژو 206
87- اکبر عبدی --- گل
88- سیروس مقدم --- پژو 206
89- حسین یاری --- تویوتا کمری
90- خسرو شکیبایی --- پژو 206
91- آرام جعفری --- پژو 206
92- یکتا ناصر --- پژو 206
93- حسام نواب صفوی --- مگان
94- مهدی امینی خواه --- پژو 206
95- فرزانه کابلی --- پژو 206
96- لیلا اوتادی --- دوو سی یلو
97- حمید ماهی صفت --- اپل کورسا
98- فرزاد حسنی --- ماشین ندارد
99- افشین قطبی --- سوزوکی
100- ناصر حجازی --- سوزوکی
101- علی پروین --- ماکسیما
102- امیر قلعه نوعی --- بنز و پژو 405
در چارخونه فیروز کریمی چه میگذرد؟ |
کلید خانه پشت در است. هر چند دقیقه یک نفر میآید داخل خانه، کاری که دارد انجام میدهد، بعضی مهمانها مینشینند روی مبل، بعضیها هم میروند. باز یکی دیگر میآید. فیروز کریمی بین حرفهایش افرادی را که میآیند و نمیروند معرفی میکند؛ «این رضا مهاجری است؛ مربی خودمان در استقلال اهواز. این دامادم است، مهندس اسماعیلپور. این طلوع است، مثل دختر خودم میماند....» بازار معرفی داغ است. فرزانه خانم کریمی میگوید: «کلید را پشت در خانه میگذاریم، من دارم کارهایم را میکنم که همسایهها خودشان میآیند داخل». فیروز کریمی همیشه از جنجالیترین و موفقترین مربیهای فوتبال ایران است. او بیان خاص خودش را دارد. تیمش همیشه طرفدارهای خودش را دارد؛ طرفدارهای فیروز کریمی! کریمی از موفقترین مربیهای فوتبال ایران است؛ کریمی این روزها سرمربی استقلال اهواز است.هنر او پیروزکردن تیمهایی غیر از استقلال و پرسپولیس است. یکی از کسانی که او در مصاحبههایش از او زیاد یاد میکند، فرزانه خانم است؛ فرزانه خانم هم دخترعموی آقای کریمی است، هم دخترخالهاش و هم همسرش! فیروز کریمی فوقلیسانس روانشناسی است، سرهنگ پلیس بوده و 20 سالی میشود که سرمربی تیمهای مختلف است؛ تیمهایی که با حضور او مطرح شدند. بازیکنهای او بعد از مدتی مثل اعضای خانوادهاش میشوند، خودش میگوید در همه مراحل زندگی راهنماییشان میکنند، یکی از آن بازیکنها را آنقدر راهنمایی کرد که دامادش شد! او 3 دختر و یک پسر دارد و مهدی تاتار- بازیکن فوتبال- همسر دختر اولش است. میگوید: «اسم شناسنامهای پسرم، ابوالفضل است اما ما در خانه عباس صدایش میکنیم. میخواستم همهجوره آقا قمر بنی هاشم، مواظبش باشد». دختر دیگرش طبقه بالای خانهشان زندگی میکند. کوچولوهایی که در عکس میبینید هم نوههایش هستند، علی و امین.
|
نمایی از سنگ قبر همایونی
نشان رسمی خاندان پهلوی
پرچم سه رنگ شیروخورشید نشان ایران
نمایی کلی سنگ قبر
با تاییدات خداوند متعال
عقد نامه شاه فقید ایران و شهبانو فرح پهلوی
صفحه اول
ردیف بالا از راست به چپ:
محمد دستجردی - علی پروین - جهانگیر نصیری - حاج رحیمی پور - حسن روشن - علی جباری
ردیف پایین از راست به چپ:
رضا عادلخانی - منصور پورحیدری - گوگوش - علیرضا چهارمحالی - غلامحسین مظلومی
عکس شماره یک:
ردیف اول از چپ به راست:
منوچهر سخائی - ناصر ملک مطیعی - حسین حسینی - داود رشیدی
ردیف دوم از چپ به راست:
پوری بنائی و گوگوش
عکسی که ملاحظه می کنید تصویر ایام جوانی سرکار خانم آفرین(صغری) عبیسی است. ایشان چند سالی است فعالیت در تلویزیون وسینما را آغاز کردند
این هم چهره کنونی خانم آفرین عبیسی
اینجا ساسی داره ۰۲۱ گرفتنو به دختر عمش یاد میده! خیلی شبیه همن نه؟؟؟
یاد گرفت!!!!
عکس توووووووووووووووووووپ شاهین فلاکت و دافش!!!!!!!! هیچجا نیس برو حالشو ببر!!!!!!!
اوه اوه اوه....! ذخیرش کن که داغه داغه!!!!!!! شلواراشونو ببین! حالا چه تعارفیم میزنن!!!!!!!!!
بدون اغراق باید اشاره داشت که برنامه «عادل فردوسیپور» به نام «نود» یکی از پربینندهترین یا شاید پربینندهترین برنامه زنده تلویزیونی باشد که در زمان برگزاری لیگ برتر فوتبال ایران، هر دوشنبه شب پخش میشود.
برنامه نود سابقهای نه ساله دارد و اگر سری جدید آن از مرداد یا شهریور ماه 8۷ با آغاز لیگ برتر پخش شود، دهمین سال خود را تجربه خواهد کرد.در آخرین برنامه نود که چندی پیش در پایان لیگ هفتم برتر پخش شد، مهمان استودیوی 14 در ساختمان تولید سیما بودیم و گزارشی از پشت صحنه آن تهیه کردیم، بد ندیدیم حالا که برنامه «نود» پخش نمیشود، گزارشی از آن بنویسیم تا شما از چند و چون تهیه این برنامه، آگاهی بیشتری پیدا کنید...
برنامه «نود» قرار است ساعت حدود یازده شب برگزار شود. طبق قرارهای قبلی و هماهنگیهای انجام شده، ساعت نهو نیم شب مقابل درب بلال سازمان هستیم، پس از ورود به سازمان صدا و سیما باید خودمان را به ساختمان پخش برسانیم سر بالایی را طی میکنیم؛ سربالایی نفسگیر که نمیدانیم کی تمام میشود؟ به هر حال به ساختمان پخش و تولید میرسیم. وارد ساختمان که میشویم، از اطلاعات میگذریم، راهرویی باریک و پرپیچ و خم مقابلمان قرار دارد. وارد راهرو که میشویم، به اولین نفری که برخورد میکنیم، به سمت استودیوی «نود» می رویم: « همان استودیویی که درش باز است و روی آن نوشته شده «استودیوی 14»...استودیوی آچار فرانسه شبکه سه!
عادل نیم ساعت قبل از برنامه وارد استودیو میشود، همچنین فیلمهای مونتاژ شدهای را که قرار است پخش کند با خود به همراه میآورد، ابتدا در یک اتاقک کوچک به رییس گروه ورزش شبکه سه زنگ میزند و از او راجع به پخش آیتمی سوال می کند که ممکن است شبهه ناک باشد، اما پاسخ میشنود که مشکلی نیست، پخش کنید...
واقعا که باید حواس شما در یک برنامه زنده تلویزیونی به همهچیز باشد، چرا که سلیقههای مختلفی برنامههای تلویزیون را میبینند از این رو باید دست به عصا راه رفت... داخل استودیو که میشویم... میبینیم که گروه در حال تغییر دکور است. در این استودیو برنامههای دیگری هم پخش میشود... از این رو دکور باید تغییر کند. شاید بسیاری فکر میکنند که میزهای بزرگی در استودیو است و یک استودیوی بسیار بزرگ در انتظار شماست، اما استودیو کوچک وفاصله میز عادل با دیگر مهمانان یک قدم بیشتر نیست، این خاصیت دوربین است که بدین شکل همه چیز را نشان میدهد. روی سقف این استودیو پروژکتورهای زیادی به چشم میخورد، تعدادشان نزدیک به پنجاه عدد می رسد، که از راه دور کنترل میشدند و به هر جهتی میچرخند... تعدادی از بچههای دستاندر کار مشغول تنظیم نور این پروژکتورها، تعدادی هم با عجله در حال مرتب کردن استودیو بودند. برنامه یک ربع دیگر باید شروع شود، در پشت صحنه و به قول معروف اتاق فرمان، چند خانم و آقا نشستهاند که تلویزیونهای کوچک زیادی روبهرویشان است... یکی از آنها وظیفهاش هماهنگی با پخش است تا در زمانهای مشخص پیامهای بازرگانی و... را روی آنتن بفرستد... چند دقیقه دیگر برنامه آغاز خواهد شد. تمام گروه به بهترین شکل در حال انجام وظیفهشان هستند...حالا عادل به داخل استودیو میرود... البته پیش از اینکه وارد استودیو شود، چند دقیقهای با ما به صحبت نشست...
از او پرسیدیم که با انتقادات چه میکنی؟ گفت: به هر حال برنامهای که در این طیف وسیع و علاقهمند به فوتبال از تلویزیون پخش میشود، طبیعی است که انتقادهایی هم بر آن وارد شود، ما هم این سالها به این وضع عادت کردیم و به قول معروف خو گرفته ایم،به عبارتی بهتر طبیعت کار رسانه این است که این چنین باشد، به نظر من اگر به برنامه انتقاد یا پیشنهاد نشود، معنایش این است که آن برنامه نتوانسته جایگاه خود را باز کند، اما همانطور که میبینید، «نود» هر روزه کانون اخبار و توجهات است، برنامه هر هفته ما تا هفته دیگر نقد میشود... عادل در مورد مهمانان برنامه میگوید: روند کاری نود آن است که ببینیم سوژه آن هفته چیست و سپس مهمان دعوت میکنیم.
از عادل میپرسیم تو که با مطبوعات خیلی کم صحبت میکنی، پس آنهایی که میخواهند با تو ارتباط برقرار کنند، چه کاری باید انجام دهند؟
عادل از همان خندههای همیشگیاش میکند و میگوید: بهترین روش این است که به سایت برنامه نود مراجعه کنند و قسمت ارتباط با عادل فردوسیپور را کلیک و پرسشهایشان را مطرح کنند، من تمام مطالب ارسالی را میخوانم و پاسخ میدهم.
البته که همه می دانند این سایت آنچنان که باید قوی عمل نکرده است و هر از گاهی به علت مشکلات فنی تعطیل است!
از سوی دیگر تقریبا همه در دنیای مجازی وب دریافته اند که جدیدترین مطالب به قلم عادل و یا در رابطه با او را می توانند در خبرگزاری پارس فوتبال و در ستون مخصوص او پیدا کنند!
عادل باید به استودیو برود. او داخل میرود ما هم در اتاق فرمان مینشینیم تا از طریق تلویزیونها و دوربینهای مختلف او را ببینیم. این برنامه با چند دوربین به تصویر کشیده میشود و کارگردان تلویزیونی در اتاق فرمان پشت دستگاه مخصوصی قرار میگیرد و نسبت به تجربه خود که طی سالها به دست آورده، مشخص میکند که در حال حاضر تصویر کدامیک از سه دوربینها روی آنتن برود.
درباره عادل بیشتر بدانیم
این پسر عاشق فوتبال در سال 1353 درغرب تهران، خیابان گیشا به دنیا آمد. پدرش مهندس برق و یک خواهر و یک برادر فرزندان پس از عادل هستند. آنها اصلیتی کرمانی دارند.
دوران دبستانش را در مدرسه ذوقی، راهنمایی را در مدرسه طالقانی و در نهایت دبیرستان را در دبیرستان معروف تهران، یعنی البرز گذراند...
بچه بسیار درسخوانی بود، تا جایی که دیپلم خود را با معدل بالای 18 گرفت... از همان زمان کودکی علاقهای وافر به فوتبال داشت. ابتدا والدینش فکر میکردند که او میرود در کوچه و خیابان فوتبال بازی میکند و از درس غافل میماند، اما زمانه طوری دیگری شد. او با یک رتبه خوب در دانشگاه صنعتی شریف دررشته مهندسی صنایع قبول شد و تحصیلاتش را تا پایان دوره فوق لیسانس ادامه داد... از طرفی او عاشق زبان انگلیسی بود، بهطور حتم میپرسید، چهطور؟ برایتان خواهم گفت.
همانطور که از دوران کودکی علاقه عجیبی به فوتبال داشت به زبان انگلیسی هم عشق میورزید. شاید فکر نمیکرد روزی همین زبان، باعث میشود که پلههای ترقی را طی کند. از کلاس اول دبیرستان در کلاسهای زبان نامنویسی کرد،
سال سوم دانشگاه بود که تمامی کلاسهایش به پایان رسید. او کلاسهای استادیاش را هم قبول شد... از همان دوران نوجوانی، مجلات شوت و مچ انگلیس را هر هفته از میدان انقلاب تهیه میکرد و میخواند؛ مطالبی که در رابطه با لیگ فوتبال انگلیس بود. شاید دلایل علاقهمندیاش به فوتبال انگلیس، همان مجلاتی باشد که شب و روزش را گرفته بود. از هر جا که میتوانست اطلاعات کسب میکرد، لیورپول را خیلی دوست داشت، این را همکارانش در ابرار ورزشی که اولین روزنامه ورزشی کشور بود میگویند.
میگوید: از آنجا که به زبانم اطمینان داشتم یک روز به سردبیر وقت ابرار ورزشی که «اردشیر لارودی» بود، گفتم: به فوتبال علاقه دارم، میخواهم همکاری کنم. گفت: در چه زمینهای، گفتم: ترجمه... یک متنی به من داد و خداحافظی کرد، فردا رفتم دفتر روزنامه، کارم را تحویل دادم و همین شد که همکاریام با ابرار آغاز شد. آن زمان سال سوم دانشگاه بودم...
او دوست داشت هر چه زودتر استعدادهایش را در تلویزیون به نمایش بگذارد، مردی که زیاد از فوتبال جهان میدانست چند دفعه تست داد، اما گفتند «صدایت هنوز پخته نیست» و سرانجام قبول شد. مدتی فقط صدایش روی تصاویر فوتبال بود، آن هم برنامههای منتخب ورزشی که فوتبال آرشیوی از شبکه سوم پخش میکرد، فوتبالهای اروپایی...
اما او کمکم استعدادهایش را نمایان کرد تا سرانجام تصویر او هم دیده شد و برای پخش مستقیم فوتبالهای باشگاهی، سر از ورزشگاهها درآورد... و دیگر کار در دنیای مطبوعات را رها کرد.
دوستان سابقش میدانند که او در نوجوانی و کودکی طرفدار چه تیمی بود... تیمی که در فصل گذشته با حضور یک مربی دو ملیتی ایرانی - امریکایی قهرمان لیگ هفتم شد!... اما حالا او به واقع بیطرف است، میگوید: «شاید باورش برای خیلیها مشکل باشد، اما من در حال حاضر... نه پرسپولیسیام و نه استقلالی... من بیطرفم، چرا که شغلم ایجاب میکند
بیطرف باشم» اگر چه خیلیها او را متهم به طرفداری از تیم خاصی میکنند، اما به واقع این گونه نیست...
... داشتیم از زبان انگلیسی او میگفتیم. او درست مانند گزارشگریاش آنقدر پشتکار از خود نشان داد که توانست به درجه استادی در دانشگاه برسد، حال تصور کنید که در ابتدای کلاس، شاگردانش او را چهطور در رابطه با فوتبال سوالپیچ میکنند...
شاگردانش میگویند، عادل استاد مهربانی است، پس از پایان هر کلاس با حوصله و دقت پاسخگوی پرسشهای شاگردانش میشود...
فوتبال تمام زندگیاش است، اما برای خانواده هم اهمیت بسیاری قائل میشود. با همسرش در دانشگاه آشنا میشود و همسرش هم پذیرفته که عشق به فوتبال را از عادل نمیتواند دور کند، او هم بهخاطر چند سال زندگی کردن با عادل، حال برای خودش یک مفسر کامل است، چرا که در خانه آنها، هر روز حرف فوتبال است...
...و اما برنامه نود! عادل، نود را خیلی دوست دارد، چرا که این برنامه زاییده فکر اوست؛ برنامهای چالشی که توانست به خوبی در دل علاقهمندان به فوتبال جا خوش کند. کمتر علاقهمند به فوتبالی پیدا میکنید که دوشنبه شبها، خواب را به برنامه او ترجیح دهد...
سوتیهای عادل
بهتر است کمی هم در مورد اشتباهات عادل فردوسیپور در کار گزارش بدانیم؛ چیزی که به قول خودش «سوتی» نام دارد؛ «سوتی زیاد دارم. بهترینش هم این بود که توی برنامه، حدود 2ساعت تموم با آقای حاجرضایی بودیم و من موقع خداحافظی گفتم خب من از آقای نصیرزاده که 2ساعت با ما همراه بودن تشکر میکنم. اصلا اون شب، هنگ کرده بودم».
با این حال، شاید این مشکل اساسی فردوسیپور نباشد. بیشتر، از تندصحبتکردن عادل شاکی هستند تا اشتباهاتش. او هنوز هم با وجود اینکه بهتر از گذشته صحبت میکند اما گاهی اوقات کنترل از دستش خارج میشود؛ «از بچگی اینطور بودم. خیلی هم تمرین کردم و بازم دارم تمرین میکنم که اینطور نباشم ولی در کل، خیلی تند صحبت میکنم».
البته او هیچگاه هیچ تکنیک خاصی را برای گزارشکردن نیاموخته است؛ «هنوز خیلی چیزهاست که باید یاد بگیرم، چون هیچ دوره خاصی ندیدهایم و همه هنرمون چیزهای ذاتی و بیشتر خلاقانه است. هیچ وقت به طور اصولی بهمون یاد داده نشده که باید چیکار کنیم و هیچ کلاس خاصی زیر نظر مربیهای داخلی و خارجی برامون نذاشتن».
او حتی میتواند آرزو کند که در بازیهای ملی روی سکوی تماشاگران بود؛ «... و مثل او بالا و پایین بپرم».
وقتی کسی جنبه انتقاد ندارد
همیشه حسرت انتقاد کردن گزارشگران خارجی را میخورد: «این قدر که گزارشگران خارجی بهراحتی از بازیکنان انتقاد میکنن که ما نمیتونیم بکنیم. سه سال پیش تو بازی منچستر – رئال وقتی گری نویل دوکارته شد، گزارشگر بازی گفت من مطمئنم خیلی از طرفداران منچستر خوشحال شدن که گری نویل دواخطاره شد. اگر شما چنین چیزی رو در مورد بازیکن x پرسپولیس یا استقلال بگویی، پدرت رو درمییارن؛ حتی اگه بدترین بازیکن زمین باشه».
او بارها چوب همین مساله را خورده است. چند فصل پیش علی پروین حسابی از خجالت عادل فردوسیپور درآمد و مسلما او تا مدتی سوژه داغ شعارهای تماشاگران در ورزشگاه کارگران بود. امیر قلعه نویی هم کم، آهن داغ انتقاد را روی تن او نگذاشته و یک بار هم خداداد عزیزی – مرد همیشه شاکی فوتبال – پس از کسب نتیجه ناخوشایند ابومسلم برابر مس کرمان، چنان از این گزارشگر تلویزیونی انتقاد کرد که گویی او در تمامی بدبختیهای ابومسلم نقش دارد.
با این حال، کمتر دیده میشود که او در برنامه تلویزیونی90 یا حتی گزارشهایش مصحلتاندیشی پیشه کند: «خودم سعی میکنم هر چیزی به ذهنم میرسه بگم و تا جایی که نترسم میگم. بعضیها بهشون برمیخوره. بعضیها چیزهای دیگری می گن و البته خودسانسوری هم هست».
فقط فوتبال
بیطرفی باعث نمیشود که او به فوتبال بیتفاوت باشد. یکی از علاقهمندیهای اصلی او در زندگی، پرداختن به فوتبال است؛ از فوتبالبازیکردن و تماشاکردن، تا مجلههای خارجی فوتبال و اینترنت؛ «میشه گفت از 24ساعت، 12ساعت در حال دیدن فوتبال، خواندن اخبار فوتبال و کارکردن روی فیلمهای فوتبالی هستم.
اصلا فوتبال تمام زندگی منه». همسر عادل فردوسیپور شرایط را پذیرفته: «او کاملا پذیرفته که قراره با کی زندگی کنه. من کار خودم رو میکنم و برایم خیلی جدیه. هر اتفاقی بیفته من باید فوتبالم رو ببینم. همه هم میدونن وقتی فوتبال میبینم، نباید کاری به کار من داشته باشن».
فیلم دیدن من
یکی از علاقهمندیهای سابقش سینما بوده. البته الان تنها علاقهمندیاش«90» و فوتبال است و بس. شاید هم دیگر حوصلهاش را ندارد که به سینما برود؛ «نه دیگر! اصلا حوصلهاش رو ندارم. واقعا نمیتونم بشینم پای تلویزیون و یه فیلم رو تا آخر ببینم».
کلاسهای زبان عادل
زبان انگلیسی! علاقه عجیبی به زبان داشت. از کلاس اول دبیرستان در کلاسهای زبان نامنویسی کرد. سال آخر دبیرستان به خاطر کنکور، زبان را رها کرد اما بعدا وقتی برگشت، تا پایان کار را ادامه داد. سال سوم دانشگاه، زبان تمام شد: «کلاسهای استادیاش رو هم قبول شدم اما کارم تو تلویزیون بیشتر شده بود و تصمیم گرفتم نرم».
اغلب کارهای ترجمهای را خودش انجام میدهد. زبانش آنقدر خوب بود که در دورهای در دانشگاه تدریس میکرد و البته در کلاسهای زبان. باورتان میشود عادل فردوسیپور معلم زبانتان باشد؟ اما اگر دوست داشته باشید بدانید کلاسهای زبان عادل چگونه میگذرد، یک نفر برایتان زحمتش را کشیده: "تا حالا سر کلاسهای عادل فردوسیپور رفتید یا نه؟ خوب اگر نرفتید، هیچ اشکالی نداره و چیز خاصی رو از دست ندادید؛ به جز یک سری اطلاعات فوتبالی."
از اول جلسه که پسرا میپرسن استاد از فوتبال چه خبر و همین سوال کافیه که عادلخان شروع کنه به سخنرانی و یک مدت مدیدی پشت سر این بازیکن و اون تیم و اینا بگه و اطلاعات رو کنه. خلاصه بعد از همه این حوادث، جناب عادلخان شروع میکنن به انگلیسیصحبتکردن و درسدادن که خب صد البته طرز حرف زدنش اصلا به انگلیسی حرف زدن نمیخوره ولی جدا از اینها، آدم ذاتا مهربونیه؛ مثلا بعد از کلاس با دقت میشینه به همه سوالا جواب میده...».
خودش هم در مورد کلاسهای زبانش میگوید: «بالطبع حرفهایی پیش مییاد ولی اصولا از یک ساعت و نیم زمان کلاس فقط ده تا پانزده دقیقه!».
دهمین سال نود و حامیان عادل
اجرای خوب او و همچنین رکگویی در اجرا باعث شده که نود بهترین برنامه ورزشی طی سالهای اخیر نام بگیرد... برنامهای که سری جدید آن دهمین سال حضور این برنامه موفق در تلویزیون است. برای عادل و دیگر دستاندرکاران برنامه نود و شخص آقای «زمانی» مدیر گروه ورزش شبکه سوم سیما آرزوی موفقیت میکنیم.
عادل میگوید: اگر حمایتهای ایشان و آقای «پورمحمدی» مدیر شبکه سوم نبود، شاید نمیتوانستیم، «نود» را به خواستههای خود و مردم نزدیک کنیم، از هر دویشان سپاسگزارم.
درباره عادل فردوسی پور بیشتر بدانیم
بدون اغراق باید اشاره داشت که برنامه «عادل فردوسیپور» به نام «نود» یکی از پربینندهترین یا شاید پربینندهترین برنامه زنده تلویزیونی باشد که در زمان برگزاری لیگ برتر فوتبال ایران، هر دوشنبه شب پخش میشود.
برنامه نود سابقهای هفتساله دارد و اگر سری جدید آن از مرداد یا شهریور ماه 86 با آغاز لیگ برتر پخش شود، هشتمین سال خود را تجربه خواهد کرد.در آخرین برنامه نود که چندی پیش در تیرماه پخش شد، مهمان استودیوی 14 در
ساختمان پخش تلویزیون بودیم و گزارشی از پشت صحنه آن تهیه کردیم، بد ندیدیم حالا که برنامه «نود» پخش نمیشود، گزارشی از آن به چاپ برسانیم تا شما از چند و چون تهیه این برنامه، آگاهی بیشتری پیدا کنید...
آخرین برنامه «نود» قرار است ساعت ده و نیم شب برگزار شود. طبق قرارهای قبلی و هماهنگیهای انجام شده، ساعت نهو نیم شب مقابل درب تلویزیون هستیم، پس از ورود به سازمان صدا و سیما باید خودمان را به ساختمان پخش برسانیم سر بالایی را طی میکنیم؛ سربالایی نفسگیر که نمیدانیم کی تمام میشود؟ به هر حال به ساختمان پخش میرسیم. وارد ساختمان که میشویم، از اطلاعات میگذریم، راهرویی باریک و پرپیچ و خم مقابلمان قرار دارد. وارد راهرو که میشویم، به اولین نفری که برخورد میکنیم، نشان استودیوی «نود» را میگیریم، با دست نشانمان میدهد و میگوید: « همان استودیویی که درش باز است و روی آن نوشته شده «استودیوی 14»...
عادل نیم ساعت قبل از برنامه وارد استودیو میشود، همچنین فیلمهای مونتاژ شدهای را که قرار است پخش کند با خود به همراه میآورد، ابتدا در یک اتاقک کوچک به شخصی زنگ میزند که نمیدانیم آن طرف خط کیست؟ از او میپرسد، در گفتگوی اکبر میثاقیان (مربی راهآهن که در پلیآف، راهآهن را قهرمان کرده است) قسمتی آمده به این مضمون، میخواهم روی بام برج میلاد نماز بخوانم، چون به خدا نزدیکتر است، پخش کنیم یا نه؟
پاسخ میشنود که مشکلی نیست، پخش کنید... واقعا که باید حواس شما در یک برنامه زنده تلویزیونی به همهچیز باشد، چرا که سلیقههای مختلفی برنامههای تلویزیون را میبینند از این رو باید دست به عصا راه رفت... داخل استودیو که میشویم... میبینیم که گروه در حال تغییر دکور است. در این استودیو برنامههای دیگری هم پخش میشود... از این رو دکور باید تغییر کند. فکر میکنیم میزهای بزرگی در استودیو است و یک استودیوی بسیار بزرگ در انتظار ماست، اما استودیو کوچک وفاصله میز عادل با دیگر مهمانان یک قدم بیشتر نیست، این خاصیت دوربین است که بدین شکل همه چیز را نشان میدهد. روی سقف این استودیو پروژکتورهای زیادی به چشم میخورد، فکر کنم تعدادشان نزدیک به پنجاه عدد بود، که از راه دور کنترل میشدند و به هر جهتی میچرخیدند... تعدادی از بچههای دستاندر کار مشغول تنظیم نور این پروژکتورها، تعدادی هم با عجله در حال مرتب کردن استودیو بودند. برنامه یک ربع دیگر باید شروع شود، در پشت صحنه و به قول معروف اتاق فرمان، چند خانم و آقا نشستهاند که تلویزیونهای کوچک زیادی روبهرویشان است... یکی از آنها وظیفهاش هماهنگی با پخش است تا در زمانهای مشخص پیامهای بازرگانی و اخبار 06 ثانیه را روی آنتن بفرستد... چند دقیقه دیگر برنامه آغاز خواهد شد. تمام گروه به بهترین شکل در حال انجام وظیفهشان هستند...حالا عادل به داخل استودیو میرود... البته پیش از اینکه وارد استودیو شود، چند دقیقهای با ما به صحبت نشست... گفت که این آخرین برنامه نود است و با آغاز لیگ، دوباره برنامه را از سر خواهیم گرفت...
از او پرسیدیم که با انتقادات چه میکنی؟ گفت: به هر حال برنامهای که در این طیف وسیع و علاقهمند به فوتبال از تلویزیون پخش میشود، طبیعی است که انتقادهایی هم بر آن وارد شود، ما هم این سالها به این وضع عادت کردیم و به قول معروف خو گرفتیم،
به عبارتی بهتر طبیعت کار رسانه این است که این چنین باشد، به نظر من اگر به برنامه انتقاد یا پیشنهاد نشود، معنایش این است که آن برنامه نتوانسته جایگاه خود را باز کند، اما همانطور که میبینید، «نود» هر روزه کانون اخبار و توجهات است، برنامه هر هفته ما تا هفته دیگر نقد میشود... عادل در مورد مهمانان برنامه میگوید: روند کاری نود آن است که ببینیم سوژه آن هفته چیست و سپس مهمان دعوت میکنیم، برای مثال همانطور که میدانید دیشب (علی فتحا... زاده) پس از چند سال دوری از استقلال دوباره مدیر عامل استقلال شد، به همین خاطر او را امشب دعوت کردهایم یا اینکه تیم در آستانه حضور در جام ملتها است، پس سرمربی تیم ملی را به برنامه دعوت کردیم.
از عادل میپرسیم تو که با مطبوعات خیلی کم صحبت میکنی، پس آنهایی که میخواهند با تو ارتباط برقرار کنند، چه کاری باید انجام دهند؟
عادل از همان خندههای همیشگیاش میکند و میگوید: بهترین روش این است که به سایت برنامه نود مراجعه کنند و قسمت ارتباط با عادل فردوسیپور را کلیک و پرسشهایشان را مطرح کنند، من تمام مطالب ارسالی را میخوانم و پاسخ میدهم.
نشانی سایت برنامه نود: «9o. IRIb. IR» میباشد، عادل باید به استودیو برود. او داخل میرود ما هم در اتاق فرمان مینشینیم تا از طریق تلویزیونها و دوربینهای مختلف او را ببینیم. این برنامه با چند دوربین به تصویر کشیده میشود و کارگردان تلویزیونی در اتاق فرمان پشت دستگاه مخصوصی قرار میگیرد و نسبت به تجربه خود که طی سالها به دست آورده، مشخص میکند که در حال حاضر تصویر کدامیک از سه دوربینها روی آنتن برود.
درباره عادل بیشتر بدانیم
این پسر عاشق فوتبال در سال 1353 درغرب تهران، خیابان گیشا به دنیا آمد. پدرش مهندس برق و یک خواهر و یک برادر فرزندان پس از عادل هستند. آنها اصلیتی کرمانی دارند.
دوران دبستانش را در مدرسه ذوقی، راهنمایی را در مدرسه طالقانی و در نهایت دبیرستان را در دبیرستان معروف تهران، یعنی البرز گذراند...
بچه بسیار درسخوانی بود، تا جایی که دیپلم خود را با معدل بالای 18 گرفت... از همان زمان کودکی علاقهای وافر به فوتبال داشت. ابتدا والدینش فکر میکردند که او میرود در کوچه و خیابان فوتبال بازی میکند و از درس غافل میماند، اما زمانه طوری دیگری شد. او با یک رتبه خوب در دانشگاه صنعتی شریف دررشته مهندسی صنایع قبول شد و تحصیلاتش را تا پایان دوره فوق لیسانس ادامه داد... از طرفی او عاشق زبان انگلیسی بود، بهطور حتم میپرسید، چهطور؟ برایتان خواهم گفت.
همانطور که از دوران کودکی علاقه عجیبی به فوتبال داشت به زبان انگلیسی هم عشق میورزید. شاید فکر نمیکرد روزی همین زبان، باعث میشود که پلههای ترقی را طی کند. از کلاس اول دبیرستان در کلاسهای زبان نامنویسی کرد،
سال سوم دانشگاه بود که تمامی کلاسهایش به پایان رسید. او کلاسهای استادیاش را هم قبول شد... از همان دوران نوجوانی، مجلات شوت و مچ انگلیس را هر هفته از میدان انقلاب تهیه میکرد و میخواند؛ مطالبی که در رابطه با لیگ فوتبال انگلیس بود. شاید دلایل علاقهمندیاش به فوتبال انگلیس، همان مجلاتی باشد که شب و روزش را گرفته بود. از هر جا که میتوانست اطلاعات کسب میکرد، لیورپول را خیلی دوست داشت، این را همکارانش در ابرار ورزشی که اولین روزنامه ورزشی کشور بود میگویند.
میگوید: از آنجا که به زبانم اطمینان داشتم یک روز به سردبیر وقت ابرار ورزشی که «اردشیر لارودی» بود، گفتم: به فوتبال علاقه دارم، میخواهم همکاری کنم. گفت: در چه زمینهای، گفتم: ترجمه... یک متنی به من داد و خداحافظی کرد، فردا رفتم دفتر روزنامه، کارم را تحویل دادم و همین شد که همکاریام با ابرار آغاز شد. آن زمان سال سوم دانشگاه بودم..
. او دوست داشت هر چه زودتر استعدادهایش را در تلویزیون به نمایش بگذارد، مردی که زیاد از فوتبال جهان میدانست چند دفعه تست داد، اما گفتند «صدات هنوز پخته نیست» و سرانجام قبول شد. مدتی فقط صدایش روی تصاویر فوتبال بود، آن هم برنامههای منتخب ورزشی که فوتبال آرشیوی از شبکه سوم پخش میکرد، فوتبالهای اروپایی...
اما او کمکم استعدادهایش را نمایان کرد تا سرانجام تصویر او هم دیده شد و برای پخش مستقیم فوتبالهای باشگاهی، سر از ورزشگاهها درآورد... و دیگر کار در دنیای مطبوعات را رها کرد.
دوستان سابقش میدانند که او در نوجوانی و کودکی طرفدار چه تیمی بود؟ اما حالا او به واقع بیطرف است، میگوید: «شاید باورش برای خیلیها مشکل باشد، اما من در حال حاضر... نه پرسپولیسیام و نه استقلالی... من بیطرفم، چرا که شغلم ایجاب میکند
بیطرف باشم» اگر چه خیلیها او را متهم به طرفداری از تیم خاصی میکنند، اما به واقع این گونه نیست... داشتیم از زبان انگلیسی او میگفتیم. او درست مانند گزارشگریاش آنقدر پشتکار از خود نشان داد که توانست به درجه استادی در دانشگاه برسد، حال تصور کنید که در ابتدای کلاس، شاگردانش او را چهطور در رابطه با فوتبال سوالپیچ میکنند...
شاگردانش میگویند، عادل استاد مهربانی است، پس از پایان هر کلاس با حوصله و دقت پاسخگوی پرسشهای شاگردانش میشود...
فوتبال تمام زندگیاش است، اما برای خانواده هم اهمیت بسیاری قائل میشود. با همسرش در دانشگاه آشنا میشود و همسرش هم پذیرفته که عشق به فوتبال را از عادل نمیتواند دور کند، او هم بهخاطر چند سال زندگی کردن با عادل، حال برای خودش یک مفسر کامل است، چرا که در خانه آنها، هر روز حرف فوتبال است...
و اما برنامه نود! عادل، نود را خیلی دوست دارد، چرا که این برنامه زاییده فکر اوست؛ برنامهای چالشی که توانست به خوبی در دل علاقهمندان به فوتبال جا خوش کند. کمتر علاقهمند به فوتبالی پیدا میکنید که دوشنبه شبها، خواب را به برنامه او ترجیح دهد...
اجرای خوب او و همچنین رکگویی در اجرا باعث شده که نود بهترین برنامه ورزشی طی سالهای اخیر نام بگیرد... برنامهای که سری جدید آن هشتمین سال حضور این برنامه موفق در تلویزیون است. برای عادل و دیگر دستاندرکاران برنامه نود و شخص آقای «زمانی» مدیر گروه ورزش شبکه سوم سیما آرزوی موفقیت میکنیم. عادل میگوید: اگر حمایتهای ایشان و آقای «پورمحمدی» مدیر شبکه سوم نبود، شاید نمیتوانستیم، «نود» را به خواستههای خود و مردم نزدیک کنیم، از هر دویشان سپاسگزارم.
به گزارش خبرنگار هنری پارسینه، کنسرت اخیر شادمهر عقیلی، خواننده موسیقی پاپ ایرانی در اروپا با حاشیه های متفاوتی همراه بوده است. اعتیاد این خواننده پاپ به مواد مخدر به طوری شدت گرفته است که در حین اجرای کنسرت با حالت نیمه بیهوشی مواجه شده و بعد از تزریق آمپول های مخصوص توانسته به سن بازگردد، وخامت حال وی به حدی بوده است که هیچ تلاشی برای مخفی کردن وضعیت نابهنجار خود نکرده است و همه حضار در این کنسرت، متوجه وضعیت وی شدند. گفتنی است این ماجرا در برخی از مطبوعات محلی هلند نیز بازتاب هایی را داشت. شادمهر عقیلی موسیقی پاپ را از ایران شروع کرد ولی در سال 1380 به خارج از کشور مهاجرت کرد.
آیا حقیقت دارد؟؟
دوست دختر وین رونی
دوست دختر اشلی کول
دوست دختر ریو فردیناند
دوست دختر گری نویل
دوست دختر پیتر کروچ
همسر یا دوست دختر میشائیل بالاک
وین رونی و دوست دخترش
دیوید ترزگه با دوست دخترش
نامزد لوئیز فیگو
دل پیرو با دوست دخترش
همسر مایکل اوون
دوست دختر جان لوئیجی بوفون