بهنوش بختیاری از بازیگران مجموعه های طنز تلویزیونی، از ساخت برخی برنامه های تلویزیونی انتقاد کرد. به گزارش سرو او در گفت وگویی با خانواده سبز گفت :با وجود اینکه من خیلی تلویزیونی هستم وعلاقه بسیاری به برنامه های تلویزیونی دارم امااین روزها ساختار برنامه های تلویزیونی به حدی ضعیف است که هیچ تمایلی به تماشای آن ندارم. وی ادامه داد:امیدوارم مسئولان به فکر بالابردن سطح کیفی برنامه ها بیافتند وآن را ارتقا دهند.
پگاه آهنگرانی: حاضر به دیدن هر چیزی نیستم
انتقادات این بازیگر سینما از کیفیت برنامه های تلویزیونی در حالی مطرح می شود که پیش از این پگاه آهنگرانی در گفت وگویی با هفته نامه چلچراغ از این وضعیت انتقاد کرده بود . پگاه آهنگرانی گفته بود :فیلمهای عامه پسند هالیوود اکثر خوش ساخت هستند و توهین به مخاطب نیستند.اما اتفاقی که در اینجا می افتد به نظرم توهین مستقیم به تماشاچی است .وی در ادامه گفته است: به نظرم بزرگترین ضربه را به سینما در هر ژانری ،تلویزیون زده است .برای اینکه آنقدر سطح سلیقه مخاطب را پایین آورده که او حاضر به دیدن هرچیزی است .من بعضی وقتها که مثلا سریالهای وسط ظهررا می بینم از فرط حماقت کاراکترها تعجب می کنم واز اینکه چطور رویشان شده اینها را پخش کنند.
انتقاد ترانه علیدوستی
ترانه علیدوستی ازبازیگران سینما نیز پیش از این در گفت وگویی از تلویزیون انتقاد کرده بود .او گفت وگویی با با سینمای پویا گفته بود :من از عملکرد تلویزیون بسیار ناراحت هستم.متأسفانه مسئولین این رسانه به اهمیت کاری که میکنند آگاه نیستند. من در خانه عادت دارم تلویزیونم دائم روشن است. نمیدانید به طور مثال ساعت 11صبح که همه زنهای خانهدار کشور در منزل هستند سطح برنامهها چقدر پایین است.
وی ادامه داده بود :فرهنگسازی که بماند و یا پشتکار صدا و سیما در نشان دادن ساز ستودنیست. در مؤدب حرف زدن همهی شخصیتها همهی سریالها. اما دکورسازی برنامهها را ببینید. مگر آموزش سلیقه اهمیت دارد؟ پنج شبکه سر ظهر سالاد اولویه و کوکو یاد میدهند.
برنامههای کودک که بدترین وضع را دارند. به گزارش سرو وی تاکید کرده کرده بود:دلم برای جهان محدودی که برای بچه در نظر گرفته میشود میسوزد. اما در کنار اینها در تیزرسازی داریم پیشرفت میکنیم. چون بحث رقابت و خلاقیت مطرح است و شرکتها خودشان این کار را میکنند. کارگردانهای تیزر دکوپاژ میشناسند. رنگ و بازی بهتری را در کارها میبینیم. این تأثیر همان به روز بودنی است که گفتم.
او در پاسخ به سوالی که شما از تلویزیون پیشنهاد داشتهاید؟گفته بود :بله. اما نمیتوانم در تلویزیون کار کنم. علیدوستی در پاسخ به سوالی که اگر کارگردان خوبی پیشنهاد بدهد ؟گفته بود نه. قوانین سیما سختتر از آن است که من بتوانم با وجود آنها خلاق باشم.
از علیدوستی سوال می شود ولی یک امکان بزرگ دیده شدن را از دست میدهید؟او جواب می دهد :هر تصمیمی بهایی دارد. مشکلی نیست
(هزینه واقعی سریال 14 میلیارد تومان بوده که 6 و نیم میلیارد آن توسط تلویزیون و مابقی آن از محل کمک هایی از نهاد ریاست جمهوری، یکی از ارگان ها و چند چهره شاخص در مجلس تامین شده است.)
با نزدیک شدن به قسمت های پایانی سریال حضرت یوسف(ع) هر روز ابعاد جدیدی از این پروژه مشخص می شود.
به گزارش خبرنگار «آینده»، کتایون ریاحی در این سریال گران ترین هنرپیشه بوده که ماهانه حدود 7 تا 10 میلیون تومان برای حضور در نقش زلیخا دریافت کرده که بیش از 20 برابر دستمزد بازیگر یوسف بوده است. به گونه ای که ارزان ترین بازیگر از میان نقش های اصلی سریال مصطفی زمانی، بازیگر مازندرانی نقش یوسف بوده که 200 تا 500 هزار تومان در ماه دریافت می کرده است.
گفته می شود بیشترین هزینه ها صرف نظر از بازیگر، هزینه های گزاف ساخت دکور ها و اجاره وسائل و ادوات فیلمبرداری بوده اند. پیش از این مسئولین ساخت این سریال، بیشترین رقم هزینه تولید آن را 7 میلیارد تومان اعلام کرده بودند که برخی از منابع آگاه معتقدند با توجه به هزینه هایی که در این سریال شده است، این رقم غیر واقعی به نظر می رسد.
در حالی که گمانه زنی های زیادی در مورد هزینه های ساخت این سریال انجام شده، یک منبع آگاه در این مورد به «آینده» گفت: هزینه واقعی سریال 14 میلیارد تومان بوده که 6 و نیم میلیارد آن توسط تلویزیون و مابقی آن از محل کمک هایی از نهاد ریاست جمهوری، یکی از ارگان ها و چند چهره شاخص در مجلس تامین شده است.
وی گفت: هنوز 13-14 قسمت از سریال باقی مانده که در آن برادران یوسف به تپس می آیند و پس از ملاقات با او به کنعان می روند. در بخشی از سریال نیز بر اساس یک روایت غیر معتبر که در منابع دینی تشیع چندان روی آن تاکید نشده، یوسف به امر خدا زلیخا را جوان کرده و با او ازدواج می کند.
در طرح اولیه این سریال، همسر اول و فعلی یوسف به خواستگاری زلیخا می رود، اما این منبع آگاه یادآور شد که به خاطر حساسیت ها ممکن است این اتفاق به نحوی دیگر بیفتد، اما یقینا یوسف زلیخا را به عقد خود در خواهد آورد.
در این حال ناهماهنگی در روند گذشت زمان در این مجموعه تلویزیونی به رغم هزینه های فوق العاده آن موجب اعتراض منتقدین هنری شده است. به گفته آنان، گذشت حدود سی سال در حالی در چهره زلیخا به شدت محسوس است که کمترین اثری در سیمای کنیزان زلیخا یا مادر فرمانروای مصر نداشته است. همچنین در حالی بخشی از موهای یوزارسیف 40 ساله در طول 12سال پس ار آزادی از زندان سفید شده است که چهره مالک مشاور وی یا بنیامین بردار او، تغییر خاصی ننموده است.
مهری مهر نیا، بازیگر با سابقه تلویزیون، تئاتر و سینمای ایران، صبح چهارشنبه 30 بهمن ماه در سن 82 سالگی در بیمارستان باهر تهران، درگذشت.
خانم مهر نیا، سال های آخر عمر خود را در حالیکه بیمار بود در خانه سالمندان گذراند...
او سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم زن را برای بازی در فیلم "تنوره دیو" از چهارمین جشنواره فیلم فجر دریافت کرده بود.
فیلم تنوره دیو به کارگردانی کیانوش عیاری در سال 1364 ساخته شد.
آخرین کار سینمایی مهری مهرنیا، ایفای نقشی کوتاه در فیلم"همیشه پای یک زن در میان است" ساخته کمال تبریزی بود.
حاصل کار 50 سال بازیگری وی، بازی در بیش از 40 فیلم سینمایی بود که برخی از آنها عبارتند از "روسری آبی"، "کلاه قرمزی و پسرخاله"، "شازده احتجاب"، "ازدواج به سبک ایرانی"،"اتوبوس"، "علی کنکوری"، "هیولای درون"، "مادر"،"مسافران مهتاب" و "دزد و نویسنده".
خانم مهرنیا سال ۱۳۰۶ در آلاشت سوادکوه به دنیا آمد و در ۱۳۲۶ در جامعه باربد، زیر نظر اسماعیل مهرتاش مشغول به یادگیری آواز شد.
وی فعالیت در تئاتر را از سال ۱۳۲۷ آغاز کرد و در ۱۳۳۹ با فیلم "بچه ننه" به کارگردانی امین امینی ،وارد دنیای سینما شد.
مهری مهرنیا، در جریان بزرگداشت خود در مراسم هشتمین جشن سینمای ایران در سال 83 در تالار میلاد، از ناصر تقوایی، کارگردان سرشناس سینمای ایران به شدت انتقاد کرد و گفت، ناصر تقوایی حالی از او نمیپرسد و سراغی از او نمیگیرد در حالیکه او "به خاطر بازی در یکی از فیلم های آقای تقوایی دچار حادثه شده است
اعتراض به حذف س ک س ومشروبات الکلی در سینمای ایران!
خبر ویژه کیهان:
یکی از بازیگران زن سینمای ایران در مصاحبه با رادیو فردا (وابسته به سازمان اطلاعاتی آمریکا) گفت: در سال های پس از انقلاب، پیدایش سبک جدیدی در فیلمسازی که با حذف سه عامل سکس، خشونت و الکل همراه بود عملاً سینمای ایران را از مهم ترین وجوه جاذبه در سینما محروم کرد!
خانم ف. م که حضور فعالی در سینمای پس از انقلاب اسلامی داشته و دارد و در بسیاری از جشنواره های سینمایی کشورمان جایزه دریافت کرده است در این مصاحبه مدعی شد: عدم پرداخت به سکس، خشونت و مشروبات الکلی باعث حذف زنان از سینمای ایران شد!
این بازیگر سینما توضیح نداد که چرا از نگاه وی زنان تنها در عرصه های سکس و خشونت و مشروبات الکلی قابل طرح در سینما هستند؟! و عجیب آن که افرادی از همین قماش بی آن که منظور اصلی خود از حقوق زنان را بیان کنند، از نادیده گرفتن حقوق خانم ها در ایران اسلامی سخن می گویند!
پینوشت: من از ف.م فاطمه معتمد آریا به ذهنم رسید. شما نظرتون چیه؟ فکر میکنید ف.م چه کسی باشه؟
رضا ارحام صدر بازیگر پیشکسوت تئاتر و سینما اردیبهشت ماه 1302 در محله پاقلعه بخش 4 اصفهان متولد شد و فعالیت هنری خود را از سال 1326 و بازی در تئاتر آغاز کرده و در واقع از پایهگذاران تئاتر در اصفهان محسوب میشود.او همچنین در سال 1336 با فیلم «شب نشینی در جهنم» وارد سینما شد و سپس در فیلمهایی چون «علی واکسی»، «ستارهای چشمک زد»، «مردان خشن»، «جعفرخان از فرنگ برگشته»، «نصف جهان» و «افسانه شهر لاجوردی» بازی کرد.رضا ارحام صدر عصر روز یکشنبه 24 آذر ماه در منزل مسکونی خود در شهر اصفهان در 85 سالگی از دنیا رفت.
نصرت اله وحدت در مراسم تشییع پیکر رضا ارحام صدر
من با پاسپورتم از ایران آمده ام و با همین پاسپورت به ایران بر می گردم.
شبی با داریوش مهرجویی» نام برنامه ای بود که به همت بخش مطالعات خاورنزدیک دانشگاه لس آنجلس و به افتخار این فیلمساز سرشناس ایرانی برگزار شد. پس از نمایش فیلم «درخت گلابی» ازساخته های سال ۱۹۹۸ این فیلمساز، او و بازیگر نقش اول فیلم، گلشیفته فراهانی به پرسش های حاضران در مورد این فیلم و مسائل مربوط به سینمای ایران، مشکلات تهیه فیلم در ایران و مشکل سانسور پاسخ دادند.
داریوش مهرجویی که خود فارغ التحصیل رشته فیلم و فلسفه از دانشگاه لس آنجلس است، پس از پایان تحصیلات در آمریکا در سال ۱۹۶۴ به ایران بازگشت و با فیلم «الماس ۳۳» که بازسازی طنزآمیزی ازفیلم های جیمزباندی آن دوران بود وارد عالم سینما شد.
به گزارش سایت دانشگاه لس آنجلس ،داریوش مهرجویی در برنامه ای که به افتخار او در دانشگاه لس آنجلس برگزار شد ، ضمن به یادآوری خاطرات زمان تحصیل خود در این دانشگاه به حاضران گفت:«من با عشق تحصیل سینما به دانشگاه لس آنجلس آمدم و درهمان روزهای اول در رشته مخصوصی که «رنوار» فیلمساز نئوریالیستی فرانسه، یکی از معروف ترین و مطرح ترین کارگردان های آن دوران، استاد آن بود اسم نویسی کردم. رنوار به من چگونگی کار با بازیگر را آموخت. آن زمان ها فرانسیس فوردکاپولا سه سال پیش از ورود من ازهمین دانشگاه فارغ التحصیل شده بود و کسانی مثل رابرت ردفورد جزوهمکلاسی های من بودند. بعضی وقت ها ما در کلاس تلفنی با استانلی کوبریک در نیویورک تماس می گرفتیم و سئوالات خودمان درباره فیلم و فیلمسازی را با او مطرح می کردیم. این دوران هم زمان با هجوم ناوهای روسی به کوبا و تشنج و بحران بود و کسی نمی دانست چه پیش خواهد آمد و آیا جنگ خواهد شد یا نه؟»
داریوش مهرجویی که درطول سال ها بیش از۴۹ جایزه سینمایی در جشنواره های مختلف ایرانی و جهانی به دست آورده است، از سردمداران سینمای روشنفکرانه و موج نو ایران به شمار می رود و بیشتر فیلم های او، اندیشمندانه، فلسفی و تفکربرانگیز است و موضوعات آن از میان برگزیده ای ازآثار ادبی، داستانی و نمایشنامه های نویسندگان ایرانی و غیر ایرانی انتخاب شده است.اهدای یک جایزه سینمایی به فیلم «گاو» ساخته داریوش مهرجویی در فستیوال ونیز در سال ۱۹۶۹، درحقیقت آغازی بود برای تولد سینمای نوین و هنری ایران از دیگر آثار مهرجوئی، که در طول سال ها بیش از ۶۸ فیلم سینمایی ساخته است ، فیلم «آقای هالو» یکی ازپرفروش ترین فیلم های آن دوران ، فیلم «پستچی » با بازپردازی سیاسی و کنایه آمیز از کتاب «ووی زک» کارل بوکنر، «دایره مینا» یکی از مورد توجه ترین آثار این فیلمساز در خارج از ایران و کمدی «اجازه نشین ها» است.
پس از انقلاب فیلم «گاو» داریوش مهرجوئی به علت توجه خاصی که از سوی آیت الله خمینی به آن شد مورد استقبال عمومی قرار گرفت، اما این فیلمساز درسال ۱۹۹۰ میلادی با فیلم پرسروصدای «هامون» از نظر شیوه کار تغییر جهت داد و فیلم های او به جای طرح مسائل اجتماعی به سینمایی با جنبه هایی بیشتر فردی و درونی تبدیل شد. « درخت گلابی»، فیلمی که در مراسم «شبی با داریوش مهرجویی» در دانشگاه لس آنجلس به نمایش درآمد، داستان یک نویسنده میان سال است که در تنهایی یک خانه ییلاقی در باغی در دامنه دماوند به دوران نوجوانی و زمان سیاسی بعد از جنگ دوم جهانی ایران بازمی گردد.
تازه ترین فیلم این فیلمساز، «سنتوری» با توقیف جنجال برانگیز همراه بود که به دنبال آن ،گلشیفته فراهانی بازیگر نقش اول این فیلم پس از بازی درفیلم هالیوودی «مجموعه دروغ ها» به کارگردانی ریدلی اسکات ظاهرا تصمیم به مهاجرت از ایران گرفت. این نخستین بار است که گلشیفته فراهانی، پس از حضور بدون روسری بر روی فرش قرمز فیلم «مجموعه دروغ ها» در یک مکان عمومی حضور پیدا می کند.
گلشیفته دربخش پرسش و پاسخ پس از اتمام نمایش فیلم «درخت گلابی» به دعوت داریوش مهرجوئی به روی صحنه آمد و مورد تشویق شدید حاضران قرار گرفت، سپس حاضران با استفاده از حضور او درسالن به گرفتن عکس و طرح سئوالات مختلف از او پرداختند.
گلشیفته فراهانی در مقابل این سئوال که آیا او درغرب خواهد ماند و یا اینکه به ایران باز خواهد گشت به حاضران گفت:« آدم از فردا هیچ خبری ندارد. شاید این حرف کمی فلسفی باشد ولی من کلا در زندگی سعی می کنم به فردا فکر نکنم. در واقع مسئله ای که برای من پیش آمد به خاطر رفتن روی فرش قرمز بدون روسری بود که شاید اولین باری بود که بعد از انقلاب یک هنرپیشه زن ایرانی این کار را می کرد. مسئله این است که من کارغیرقانونی نکردم و قوانین هر کشوری تا آنجایی که مرزهای آن کشور هستند معنی دارند ولی بعد از آن دیگر معنی و مفهومی ندارد و همانطور که مهمان هایی که به ایران می آیند روسری سر می کنند ما هم می توانیم از ایران که بیرون آمدیم روسری سرمان نکنیم.»
این کلمات گلشیفته با تشویق شدید حاضران روبرو شد و او در ادامه این سخنان گفت:«به هر حال من همیشه یکی ازافتخاراتم این است که بتوانم یک سفیر خیلی خوبی برای ایران باشم برای اینکه به شدت عاشق ایران هستم و مطمئنم هیچکس به اندازه من برای ایران تبلیغ نکرده و نخواهد کرد. من همیشه گفته ام که ایران بهترین جایی است که یک فرد می تواند در آن زندگی کند و جایی است که یک نفر می تواند خوش بگذراند. در هر شرایطی و فردا هم همه چیز را مشخص می کند که چه خواهد شد. به هرحال من با پاسپورتم از ایران آمده ام و انشاءالله با همین پاسپورت هم به ایران بازخواهم گشت.»
با این وجود بنا بر گفته منابع مطلع، گلشیفته فراهانی نگران وضعیت پدر هنرپیشه و فیلمساز خود بهزاد فراهانی است که درحال حاضر وضعیت پخش سریال سی قسمتی که او برای صدا و سیمای جمهوری اسلامی تهیه کرده نامعلوم است
خسرو نقیبی گفت وگوی جنجالی با گلشیفته فراهانی در ماهنامه نسیم کرده است .او دربخشهایی ازاین گفت وگو گفته:معتقدم درایران هزاران نفرغیر از فوتبالیستها وبازیگران نیاز مند شنیده شدن حرفهایشان هستند .هیچ کس در خانه شان را زد؟
خبرنگاران ما فقط برای جذب مخاطب به دنبال بازیگران و فو تبالیستها می روند که اکثرا هم آدمهای بی سوادی هستند و صحبتهای آنان هیچ چیزی به داشته های مردم اضافه نمی کند من هم یکی از آنها.
- برای من تنها معیارسنجش خوب و یا بد بودن کار ،ماندگاری آن در ذهن مردم است.
- سینما یک رسالت بزرگ است که در شرایط کنونی جامعه ما می تواند موج ایجاد کند.اگر حتی فیلمهای بدی هم بازی کرده ام حاوی پیامی اجتماعی بوده و تاثیر خودرا در جامعه گذاشته است .حداقل به خودم بدهکار نیستم .در بعضی فیلمنامه ها ،همه چیز خوب بود ولی نقش آنقدر جای کار برایم نداشت.یا تکرار گذشته ها بود یا برعکس نقشهای فئق العاده ای بود وسط یک فیلمنامه بد. هرگز در یک فیلم صرفا تجازی بازی نمی کنم و نکرده ام.
-من فکر می کنم جای خودرا در میان مردم پیدا کرده ام و به این زودی فراموش نمی شوم .برای رسیدن به این جایگاه جان کنده ام واز خیلی چیزها گذشتم.من بازیگر سینمای تجاری نیستم ولی الان در ده ها و روستاهای کشور نیز من را می شناسند
-بهترین فیلم برای من معنی ندارد بهترین شدن یعنی آخر خط یعنی مردن.
-فکر می کنم پر مخاطب ترین روزنامه ها ونشریات ،زرد باشند واین جای تاسف است.نشریات و روزنامه هایی که می توانند کمکی به فرهنگ جامعه باشند یک پس از دیگری عمرشان به سر می آید و توقیف می شوند!
-تعدادی از روزنامه های جامعه وسلام را نگه داشته ام و وقتی به آنها نگاه می کنم دقیقا به آن سالها برمی گردم. آرشیوی از کیهان سالهای اول انقلاب هم دارم.
-علی رغم لطفی که مطبوعات به من داشته اند تا به حال یک نقد حسابی درباره کارنامه کاری ام نخوانده ام.
او دراین مصاحبه نظر خودرا درباره آدمهای مختلف گفته است :
-صدای فوق العاده پرستویی همیشه اشکم را در می آورد.عاشقانه هنرش را دوست دارم . اوشاهد به دنیا آمدن من و بزرگ شدن من بود.ای کاش از آدمها وکارهایی که اورا از ذات حقیقی اش دور می کند ،دوری کند.
- اصغر فرهادی :فرهادی بازیگری درجه یک است که کار گردان شدنش بازیگری نایاب رااز سینمای ایران گرفت .فرهادی مرد خانواده دوستی است وبه شدت احساساتی وشکننده.
-ترانه علیدوستی :دختر زیبای سینما که کسی نمی تواند عاشقش باشد.اگر جلوی من را نگیری تا فرداشب ازترانه می گویم!
-لوریس چکناواریان :آدم شوخ طبعی که شاید به منافع شخصی اش هم فکر می کند.
محمدرضا گلزار :ستاره ای که سینمای ما به شدت به اواحتیاج دارد.دوستی بامعرفت.
-بازی مهران مدیری در قسمت آخر مرد هزار چهره ،مورا برتن من صاف کرد. من در فیلم همیشه پای یک زن در میان است متاسفانه فقط دوسکاننس با ایشان بازی داشتم ولی نهایت لذت را از بازی مقابل او برده ام.همیشه والبته حالا پیش از پیش مهران مدیری را تحسین می کنم.
-من همیشه پای یک زن درمیان است را ندیدم ولی آن چیزی که دیدم خوب بود وآبرومند.نقطه قوت فیلم کار گردانی تبریزی است بازیها با وجود رئال نبودن یک دست ودر فضای فیلم جاافتاده بودند.بازی رئال من وحبیب رضایی در مقابل تیپها دودسته نشده بود.این یعنی قدرت.
-نقطه ضعف همیشه پای یک زن در میان است ،فیلمنامه آن بود که کمی پیچیده وآشفته بود و مخاطب را گیج می کرد.
-در فیلم دیوار تمام تلاشمان را کردیم که فیلم آبرومندو شریفی شودو تاحدی هم موفق شدیم .جنس بازی ام در فیلم دیوار چیز متفاوتی با گذشته دارد چون برای اولین بار به بازی با بدنم فکر کردم .کاراکتر ،بیان متفاوت و نوعی تیپ خاص داشت.تیپ سازی در سینما سخت است ولی من سعی کردم تیپی بسازم که عین زندگی باشد وباور پذیر.
-من در جشنواره فجر سیمرغ نگرفتم وانگار نخواهم گرفت .به تنها چیزی که در حال حاضر به آن فکر می کنم این است که گویا سیمرغ نگرفتن بهتر از سیمرغ گرفتن است.
چندی پیش خبری درباره حضور میترا حجار در مجموعه تلویزیونی «سرزمین کهن» به کارگردانی کمال تبریزی منتشر شد. این بازیگر سینما پس از سه سال به ایران بازگشت و تصمیم گرفت دوباره در حرفه اصلی خود مشغول به کار شود اما گویا موانعی سر راه او قرار دارد.
به گزارش خبرآنلاین، حجار ژوئن 2007 درزمان اکران «زمستان است» در جشنواره فیلم لسآنجلس با ظاهری مغایر با مقررات جمهوری اسلامی ایران شرکت کرد و همین کار یکی از دلایل مخالفت با حضور او در سریال «سرزمین کهن» است. شنیدهها حاکی از این است با اینکه این بازیگر با پروژه قرارداد بسته است و رقمی بالا در این مجموعه به او پرداخت خواهد شد اما به دلیل حضور مغایر با شئون اسلامی در جشنوارهها و فیلمهای سینمایی در خارج از کشور، از بازی حجار در این مجموعه تلویزیونی ممانعت به عمل خواهد آمد و قراداد او بزودی فسخ خواهد شد. تا کنون از سوی تهیهکننده این پروژه هیچ واکنشی دراینباره صورت نگرفته است.
حجار سال 1384 هنگام اکران «زمستان است» در جشنواره بیست وچهارم فجر از ایران رفت. «این ترانه عاشقانه نیست» و «زمستان است» که دو فیلم آخر او تا قبل از خروجش از ایران به حساب میآیند در غیاب این بازیگر روی پرده سینماها رفت. حجار در زمان سکونتش در آمریکا در یکی از اپیزودهای مجموعه تلویزیونی «اسمیت» به کارگردانی کریستوفر چالاک در نقش دختری به نام «سوری» بازی کرد که اطلاعات کامل این فیلم در یکی از سایتهای معتبر سینمایی به طور کامل منتشر شده است. او همچنین در فیلم داستانی با عنوان stellina blue به کارگردانی گابریل اسکات نقش آفرینی کرد که این فیلم مراحل تولید خود را پشت سرمیگذارد و تا کنون به پایان نرسیده است.
در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را بزنید |
عکس فیلم قرنطینه
نیوشا ضیغمی
حمید گودرزی
نیوشا ضیغمی
حمید گودرزی
حمید گودرزی
نیوشا ضیغمی
رضا عطاران
افسانه بایگان
فیلم قرنطینه,عکس بازیگران, رضا عطاران, افسانه بایگان, حمید گودرزی, نیوشا ضیغمی
عکس ها سایزشون بزرگ هست اما زیبا هستن. برای دیدن سایز اصلیشون اونارو توی کامپیوترتون ذخیره کنید
عکس ها در حال لود شدن میباشند... شکیبا باشید! |
عکسهای فیلم «حرکت اول» با بازی الناز شاکردوست ، علی صادقی ، پوریا پورسرخ، لیلا اوتادی، تیرداد کیانی و مجید مشیری...
تیرداد کیانی، پوریا پورسرخ الناز شاکردوست و لیلا اوتادی
الناز شاکردوست ، علی صادقی
لیلا اوتادی، الناز شاکردوست ، علی صادقی
تیرداد کیانی
لیلا اوتادی
تیرداد کیانی، پوریا پورسرخ الناز شاکردوست و لیلا اوتادی
پوریا پورسرخ
لیلا اوتادی،
الناز شاکردوست
الناز شاکردوست ، علی صادقی ، پوریا پورسرخ، لیلا اوتادی، تیرداد کیانی
الناز شاکردوست
الناز شاکردوست
فیلمبردار «حرکت اول» نخستین ساخته بلند فرهاد نجفی می باشد.این فیلم به تهیهکنندگی مرتضی شایسته و با بازی الناز شاکردوست، پوریا پورسرخ، تیرداد کیانی، لیلا اوتادی، علی صادقی و مجید مشیری از 4 اسفندماه مقابل دوربین رفته است. «حرکت اول» یک پروژه اکشن با جلوههای خاص است که از تروکاژهای ویژه کامپیوتری در آن بهره گرفته شده است.
سایر عوامل این فیلم عبارتند از: نویسنده: فرهاد نجفی، پیمان عباسی، مدیر تصویربرداری: علیرضا رجایی مقدم، مدیرتولید: هادی انباردار، طراح گریم: مسعود ولدبیگی، طراح صحنه و لباس: آیدین ظریف، صدابردار: امیرحسین رسولی، موسیقی: امیر توسلی، برنامهریز و دستیار اول کارگردان: محترم ملکی، جلوههای ویژه کامپیوتری: فرهاد نجفی، منشی صحنه: نرجس ابراهیمی، عکاس: محسن بیگلری
دیگر بازیگران: بهمن دان، مهدی صفایی،مهراج محمدی، پرویز شفیعزاده، مهرداد نقیبی، سید ابراهیم بحرالعلومی، مهرداد نیکنام، آرزو پوروصال، لیلا جهاندیده، پریا عطایی و ... بازیگر خردسال: پرهام فلاح و محصول: موسسه هدایت فیلم
هما روستا
دانیال حکیمی
متولد 1342 در شاهرود، پس از دریافت دیپلم اقتصاد از سال 1360 با اداره فعالیتهای فرهنگی و هنری تهران شروع به همکاری کرد. سه سال بعد با گذراندن دوره کامل کلاسهای حمید سمندریان و نیز دوره مدرسه بازیگری رادیو، به عنوان بازیگر در رادیو مشغول به کار شد. اولین ایفای نقش او مربوط میشود به نمایش «فیزیکدانها» به کارگردانی سمندریان. پس از آن علاوه بر بازیگری به نوشتن و کارگردانی آثار مختلفی پرداخت. او در سال 1384 موفق به کسب دیپلم افتخار بهترین بازیگر مرد از جشن خانه تئاتر شد. حکیمی به عنوان یک چهره مثبت فیلمها شناخته شده، هر چند، چندی پیش با ایفای نقش در سریالهایی نظیر «خانه پدری» و «لبه تاریکی» سعی در شکستن این کلیشه داشت و البته در ورای تمام این تفاسیر او به زیبایی تمام نقشهای محوله را باورپذیر ارائه میکند.
وی در سریال ترانه مادری هم یک نقش خاکستری ارائه میدهد؛ مانند همیشه زیبا و بدون نقص. از ویژگیهای بارز او این است که از گفتگو فراری است... اگر گفتگوی او را جایی خواندید از ما جایزه بگیرید.
لوکیشن، باغ برره
مینا لاکانی
فاطمه گودرزی
متولد نوزدهم تیرماه سال 1342 در تهران است.
او نیز دیپلم اقتصاد را در سال 61 کسب کرد و پس از آن دوره دو ساله تئاتر گذراند. همسرش عبدالرضا گنجی است.
فعالیت در سیما را از سال 1367 و در سینما از دو سال بعد آغاز کرد. ایفای نقش در فیلم «خانه خلوت» به کارگردانی مهدی صباغزاده در سال 1370 او را کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن و همین طور در سال 1377 کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن به خاطر حضور در فیلم «جنگجوی پیروز» کرد.
افشانی، بچه درسخوان
«محسن افشانی» کم سن و سال و پرانرژی همان بازیگر نقش پویاست که تا مجلهها را در دست من و همکارم دید، خوشحال و خندان مجله را از دست ما گرفت و به جایی پناهنده شد و خودکاری طلب کرد و مشغول حل جدول شد. به قول خودش خوره جدول است و برعکس پویا نظری مجموعه بسیار دقیق و ریزبین است و خودکفا و البته به مانند پویا بااستعداد. اگر بیننده برنامه سلام بهار و اجرای زنده محسن افشانی بوده باشید بر مدعای ما صحه خواهید گذاشت. به طور حتم دیالوگهایی که در برنامه کودک و نوجوان به زبانهای آلمانی، ایتالیایی، فرانسوی و اسپانیایی را اجرا میکرد، دیدهاید. خیلیها او را یک استعداد قلمبه میدانند که با این سن میتوان آینده درخشانی برایش متصور شد، اما خودش میگوید تا پنج سال دیگر برای همیشه از این وادی کنار خواهد رفت.
از چه زمانی وارد این عرصه شدی؟
افشانی: چهار سال پیش با تئاتر شروع کردم، علی مختارزاده که دو تا از کارهای مرا دیده بود از برنامه آستانه تماس گرفت و برای بازی در یکی از آیتمها، پس از یک ماه به من پیشنهاد اجرا داد، دیگه از همان جا پلهپله رفتم جلو تا شدم مجری اول برنامه، پس از آن برنامه «مادوتا» و «سلام بهار» که قرار بود نود تا برنامه روی آنتن برود که تنها شصت قسمت پخش شد. در جامجم هم برنامه زنده «بوم سفید» را اجرا میکنم.
چطور برای این کار معرفی شدی؟
افشانی: از دو سال پیش با محمد حمزهای (دستیار کارگردان) آشنایی داشتم (قرار بود در کار دیگری همکاری کنیم اما از آنجا که کنکور داشتم، منتفی شد) فروردینماه امسال تماس گرفتند برای این کار، البته پیش از این هم یک نقش کوچک در قسمت سوم سریال «کارآگاهان» به کارگردانی آقای لبخنده ایفا کردم.
متولد چه سالی هستی؟
افشانی: یازدهم فروردینماه سال 68.
پس امسال کنکور شرکت کردی، در چه رشتهای؟
افشانی: در رشته مهندسی مکانیک گرایش حرارت سیالات که حتما قبول میشوم.
چرا در رشته هنری شرکت نکردی؟
افشانی: همه گفتند که بازیگری را به شکل آکادمیک و دانشگاهی پیگیری کن، اما خودم دوست ندارم. من عاشق مهندسی شیمی و مکانیک هستم.
پیش از شروع کار چه بیوگرافی از پویا ارائه داده بودند؟
افشانی: در روزهای پیش تولید، زمانی که برای تمرین دور هم جمع میشدیم آقای حاتمی که به عنوان بازیگردان حضور دارند (و البته بازیگر هم...) کمی در مورد نقش برایم توضیح داده بودند، با راهنماییهای ایشان و نیز آقایان محمدی و سهیلیزاده و همچنین تجربه کمی که از تئاتر داشتم یک شناسنامه برای پویا نظری درست کردم.
به اندازه پویا درسخوان هستی؟
افشانی: تا قبل از اینکه درگیر برنامه زنده شوم خیلی درسخوان بودم، اما بعد از آن کمتر پرداختم به درس ولی همیشه معدلم بالای هجده است.
با چه معدلی دیپلم گرفتی؟
افشانی: با معدل کل 14/18 دیپلم گرفتم.
قصد داری تا کجا بازیگری را دنبال کنی؟
افشانی: حداکثر تا چهار یا پنج سال دیگر.
یعنی آنقدر این حرفه را برای خودت محدود کردی؟
افشانی: نه! محدود نکردم، چون بازیگری جزء اهداف من در زندگی نبوده، همیشه دوست داشتم، مهندس شوم بازیگری از سرگرمیهای جدی من به حساب میآید.
اجرا هم...؟
افشانی: اجرا که همیشه حکم بازی برایم داشته یک نوع شوخی و خاله بازی. شاید به این خاطر که ویژگیهای یک مجری مثل بیان و شیوه اجرا را هیچوقت نداشته ام. همیشه جلوی دوربین بازی کردم چه در مقام مجری چه بازیگر.
پیشتر، کار با این گروه حرفهای را تصور میکردی؟
افشانی: مثل خیلیها این سوال برای خودم هم وجود دارد که چرا من انتخاب شدم؟ این انتخاب خیلی برایم عجیب بود، من از هیچ یک از استعدادهایم ناآگاه نبودم و میدانستم که میتوانم خوب باشم، اما مدام فکر میکنم که چقدر زود و چقدر خوب در این جایگاه قرار گرفتم.
به هر حال انتخاب یک مجری برای چنین نقشی تا حدی سخت است، من بسیار از این اتفاق خوشحالم و تشکر میکنم که چنین فرصتی به من دادند.
چند تا خواهر و برادر داری؟
افشانی: تنها یک خواهر بزرگتر دارم.
خانواده چقدر در این زمینه مشوقت هستند؟
افشانی: من همیشه سپاسگزارشان هستم، در این مدت خیلی اذیت شدند نقش خانواده واقعا قابلانکار نیست. شاید آن روزها که برای تئاتر میرفتم کارم را جدی نمیگرفتند، ولی از زمانی که اولین تصویر از من پخش شد جدی گرفتند و البته مطمئن.
بهترین بازیگر و بهترین مجری از نظر تو...؟
افشانی: حامد بهداد و رضا رشیدپور.
خیرابی: دوربین همیشه خانه ما بود
تشابه بازی او به حامد بهداد خیلی زود او را مورد توجه رسانهها و مخاطبین قرار داد اما حتی اگر به بدبینانهترین شکل ادعا کنیم او تنها از بهداد تقلید میکند، بدون اغراق میتوان از حالا آیندهای خوب را برایش متصور شد.وی تجربه طولانی در راستای حضور حرفهای جلوی دوربین ندارد و کارهایش تنها به فیلم «تلخون» و نیز فیلم سینمایی «حس پنهان» محدود میشود. هر چند او از سالها پیش و در سنین پایین وارد دنیای هنر شده است. در حس پنهان تنها یک پلان جلوی دوربین مصطفی رزاق کریمی رفت و همان یک صحنه برای این بازیگر جوان کافی بود تا در پرونده کاریاش ثبت شود. در زندگی واقعیاش تقریبا میتوان گفت شباهتی با بهرام کیا ندارد، او برعکس بهرام بسیار متین، صبور و کم سر و صداست.
متولد چه سالی هستی و از چه سالی بازیگر شدی؟
خیرابی: آذرماه سال 1363 به دنیا آمدم. در خصوص بازیگری هم سال سوم راهنمایی در یک کار ایفای نقش کردم که بعد از آن به خاطر درس و مدرسه، به دنبالش نرفتم تا اینکه در دوره دانشگاه توسط یکی از دوستانم برای یک کار مستند داستانی به آقای رزاق کریمی معرفی شدم اینجا بود که تصمیم گرفتم جدیتر به این حرفه بپردازم از این رو رفتم به کانون سینماگران جوان و یک دوره کامل آموزش بازیگری را سپری کردم و دوباره برای کار «حس پنهان» آقای رزاق کریمی انتخاب شدم؛ بعد از آن در تله فیلم «تلخون» به کارگردانی آقای امینی ایفای نقش کردم.
برای ترانه مادری چگونه انتخاب شدی؟
خیرابی: آقای حمزهای تلخون را دیده بودند برای همین با من برای این کار تماس گرفتند.
اما با ایفای نقش در این سریال این ذهنیت پیش میآید که سابقه طولانی در این حرفه داری. به نظر خودت دلیل این موفقیت چه چیزی است؟
خیرابی: من از بچگی عاشق فیلم بودم، فکر میکنم تمام این فیلم دیدنها در ایفای نقش به کمکم میآیند، ضمن اینکه به دلیل شغل پدرم با دوربین آشنا بودم چرا که پدرم آتلیه عکاسی و فیلمبرداری دارد. همیشه جدیدترین دوربینی که وارد بازار میشد به خانه ما هم میآمد، از این رو با دوربین غریبه نبودم، برای همین هیچ هراسی از لنز و دوربین نداشتم. فکر میکنم دلیل اصلی راحت بودنم جلوی دوربین همین ویژگی شغل پدرم بوده و هست. در مورد این سریال خاص هم اگر بازی من خوب به نظر آمده به خاطر لطف و زحمات آقای حاتمی به عنوان بازیگردان و آقای سهیلیزاده و همچنین آقای حکیمی است که بسیار کمکم میکنند.
پیشتر که کارهای این بازیگران مثل دانیال حکیمی، هما روستا، مینا لاکانی و... را میدیدی، فکر میکردی روزی در کنارشان ایفای نقش کنی؟
خیرابی: به هیچوجه، چنین احتمالی نمیدادم.
کدام یک از کارهای دانیال حکیمی را بیشتر دوست داری؟
خیرابی: من همیشه یکی از طرفداران ایشان بودم، هم من و هم خانوادهام عاشق صدای آقای حکیمی هستیم، اکثر کارهایشان را دیدهام، اما سریال «مسافر» بیشتر در ذهنم باقی مانده بازی در کنار آقای حکیمی و همچنین خانم روستا شانس بزرگی است برای من که هیچگاه فراموشش نمیکنم.
سقف آرزوهای سیاوش خیرابی کجاست؟
خیرابی: آرزوهای من هیچ وقت سقف نداشته، هر چه میروم بالاتر باز بالاترش را طلب میکنم.
خانوادهات چطور؟ آنها هیچ کدام وارد این حرفه نشدهاند؟
خیرابی: دو تا برادر دارم که از من بزرگترند و کار پدر را دنبال میکنند.
در این مدت که ترانه مادری روی آنتن میرود، در بیرون چهره شناخته شدهای هستی؟
خیرابی: کم و بیش. یک بار به رستوران رفته بودم همه مرا شناختند و آمدند برای امضا، همین طور که سرم پایین بود آقایی را دیدم، یک دفعه ناخودآگاه ایستادم شروع کردم به سلام و احوالپرسی، او گفت: «پسرم از تو خوشش میاد، میخواد باهات عکس بگیره». من از همون لحظه زبانم بند آمد، بعد که رفت به یاد آوردم که ایشان آقای هاشمی معلم اول دبیرستان من بوده تازه فهمیدم چرا زبانم بند آمده بود، چون همیشه از او میترسیدم.
او فهمیده بود شاگردش بودی؟
خیرابی: نمیدانم، وقتی فهمیدم دنبالش رفتم اما چون همه جمع شده بودند برای عکس و امضا، نتواستم پیدایش کنم.
برداشت شخصی تو از سریال ترانه مادری چیست؟
خیرابی: یکی از محورهای اصلی این سریال نشان دادن تربیت نادرست است بیتوجهی زیاد به بهرام و از آن طرف توجه زیادی به پویا، همان بحث افراط و تفریط.
رشته تحصیلی شما؟
خیرابی: فوقدیپلم نرمافزار کامپیوتر هستم که انشاا... میخواهم برای لیسانس بخوانم.
تصویر گلشیفته فراهانی و همبازی او لئوناردو دی کاپریو بازیگر فیلم تایتانیک در یک فیلم جدید هالیوودی
روز جمعه 10 اکتبر 2008 برابر با 19 مهرماه سال 1387 نمایش فیلمی در سینماهای امریکا و
انگلستان آغاز می شود که به واسطه یک ویژگی مهم برای ایرانیان جذاب و مهم است. «مجموعه دروغ ها»
جدیدترین فیلم کارگردان کهنه کار سینمای امریکا ریدلی اسکات در این روز به پرده سینماها می رود که نام یک بازیگر
شناخته شده سینمای ایران در میان اسامی دست اندرکاران آن به چشم می خورد؛ گلشیفته فراهانی.
پس از آنکه سایت سینمایی معتبر imdb حدود 10 روز پیش نام گلشیفته فراهانی را به جمع بازیگران این فیلم اضافه
کرد، کمپانی برادران وارنر هم چهارشنبه شب در تریلر جدیدی که از فیلم منتشر کرد تصاویری از بازی فراهانی را قرار
داد تا سرانجام شایعه یی که یک سال است در محافل سینمایی و رسانه یی به گوش می رسد، تایید شود. سایت
imdb هنوز توضیحی درباره نقش فراهانی و نام شخصیتی که او آن را ایفا می کند ارائه نداده است اما تا پیش از این
از درج نام این بازیگر در لیست دست اندرکاران فیلم «مجموعه دروغ ها» با نام اصلی Body of lies خودداری می کرد.
لینک مشخصات فیلم و بازیگران در سایت معروف IMDB