یادم میاد کلاس ۴ دبستان بودم ...یه دختر خاله دارم که یه سال از من کوچکتر بود ( الان آلمانه ) هر هفته با خالم و شوهر خالم میومدن خونه ما چون خونمون فاصله چندانی با هم نداشت. ما هم هر بار می نشستیمو خانه بازی می کردیم بدین صورت که من بابا میشدم و اون مامان .ولی چون خیلی ریخت و پاش میکردیم از طرف مامان و خالم این بازی برای ما ممنوع شده بود ولی ما که دست بردار نبودیم و این بازی رو یواشکی بدور از چشم اونا انجام می دادیم.
یه روز که ما داشتیم توی اتاق بازی می کردیم یهو فهمیدیم که خالم داره میاد. تندی اسبابارو ریختیم زیره تخت و هر دو مونم رفتیم توی کمد قایم بشیم ولی چون جا کم بود دختر خالم رفت تو منم اونو از پشت محکم چسبیدم که جامون بشه!!!
خالم وارد اتاق شد نگاهی انداخت و رفت ولی من که دختر خالمو محکم چسبیده بودم یه احساس عجیبی بهم دست داده بود اصلا قابل بیان نیست یه احساس عجیب که الان می فهمم که اون احساس با چسبیدن به دختر خاله بوده که بهم دست داده ولی من نمی دونستم .
خلاصه چون خیلی از اون احساس خوشم اومده بود از اون به بعد بجای خانه بازی دختر خالمو مجبور می کردم با اینکه زیاد خوشش نمیومد ولی همیشه بریم تو کمد و من از پشت محکم فشارش بدم کارمون شده بود همین....... ولی چون دختر خالم بعد از بورسیه شدن رفت آلمان دیگه نشد اون خاطره رو براش تعریف کنم یا زنده بشه یا.......!!! پایان
آقا تو فامیل عیاله ما یه دختر خانومی هست که وجاهت ظاهری نداره و این عم غزی ها و خاله خانباجی ها تا چشمشون بهش میفته یواشکی خودشون رو نیشگون میگیرن به هم میگن خدا زیاد کنه! خدا به داد مادرش برسه کی دیگه بیاد اینو بگیره! این دخترای جوون تر هم یا از طفلکی فاصله میگیرن یا هی نگاه دلسوزانه بهش میندازن اه میکشن و دل میسوزونن براش! این دختر خانوم محترم وقتی میخنده بواسطه ناهماهنگی دندوناش چند برابر زشت تر میشه و برای همین هم اکثرا سعی میکنه تبسم کنه! از نظر تناسب اندام هم ترجیح میدم چیزی نگم چون بنده خدا هیچی نداره که بخوام توصیفش کنم! اما مهربون و خوش برخورده و با اینکه میدونه وقتی میخنده زشت میشه لبخندش رو حتی بصورت تبسم از کسی دریغ نمیکنه!
برعکس این یکی یه دختر دیگه هست ماشالله… صد الله و اکبر! اقا تا دلت بخواد خوشگل و خوش چشم و ابرو ! پوست سفید … لبا قلوه ای …چشا خمار! تناسب اندام و پستی بلندی درجه یک! با اینکه سن و سالی نداره هزار فوت و فن عشوه گری رو با لب و دهن و چشم و باسن و فیها خالدونش بلده! اقا عربی میرقصه همونجور اّ … در جا هیپنوتیزم میشی! باباکرم میرقصه ضعف میکنی باید هی اب قند برات بیارن! راه که میره پشت سرش عشوه و طنازی همونجور میریزه کف اتاق! اینقدرم به زیباییش مینازه و هی پشت چشم نازک میکنه که بیا و ببین…!
خونواده اون اولی از نبودن خواستگار مینالیدن و دلهره داشتن و این دومی با خونواده اش افاده ها طبق طبق! هی میگفتن به راه دورش نمیدیم! به کچل و کورش نمیدیم! شاه بیاد وزیر بیاد و این حرفا! به کمتر از خلبان و جراح مغز و اعصاب تا تاجر کارخونه دار که تیپ و تالم داشته باشه راضی نبودن! هی یکی یکی خواستگارا رو به بهونه اینکه این موهاش کم پشت بود! اون مادرش بهم بد نگاه کرد! اون یکی دیگه ماشینش پراید بود رد کردن تا یه ناجن*سی قاپ دختره رو دزدید و کاری که نباید بشه شد! یه شاگرد جیگر فروشی از ته خواجه ربیع که دستمال یزدی دستش میگیره و نعلین های شیخی میپوشه لخ میکشه تو خیابون اومد یه وردی خوند با موتورش دختره رو سوار کرد و برد خونه مادرش! دختره هم عاشق پسره شد و گفت الا و بلا من همینو میخوام! بابای دختره رفت تحقیق کنه دید پسره مختصری چاقو کشه! یه چند سالی هم زندون بوده! الانم کارش زور گیری و مواد فروشیه بیشتر! چون پدر مادر دختره راضی نبودن به این وصلت نه عقد محضری نه جهازی نه جشنی! همه فامیل هم دختره رو طرد کردن! فعلا این شد سرنوشتش تا بعد!
اما اون دختر اولی یه خواستگار براش اومدخانواده دوست! محجوب و فوق العاده از لحاظ مالی متمکن! قبل از ماه رمضون رفتیم عروسیش! من ندید بدید نیستم اما هر چی بگم از جشن عروسی توی هتل مجلل و ماشین اخرین مدل بی ام و و تراول هایی که روی سر عروس ریخت و گل های مریمی که توی مسیر عروس خانوم فرش کرده بودن تا پاهاش رو روی اونا بذاره بره کم گفتم! داماد از لحاظ ظاهر زیبایی نداشت ولی چه احترامی به عروس و بقیه میذاشت! خلاصه این شد سرنوشت این دوتا!
حالا هر کسی میشینه پا میشه میگه قسمتشون همین بوده هیچکارم نمیشه کرد! میگن رو پیشانی هر کسی قسمت و سرنوشتش رو نوشتن! یه عده هم میگن شانس داشته! میگن ادم کور و کچل باشه اما شانس داشته باشه… نمیدونم والله! فقط اینو میدونم که انگور شیرین نصیب شغال شد…. حیف …خیلی…!
نویسنده: مسعود مشهدی
نظرات خوانندگان:
خدا برای هر کی که آدم خوبی باشه میرسونه. اون خانوم که گفتی وجاهت چندانی نداشته حتماً دلش صاف و بی ریا بوده. خدا هم یکی مثل خودشو براش فرستاده. ایشالا همه آدم خوبا خوشبخت باشن.
================
کتابی که جلدش زیبا باشه اما محتویاتش چرند، مفت نمی ارزه. انسانیت مهم است نه وجاهت
================
چهار یا پنج سال بیشتر نداشتم که با چند همبازی دختر و پسر اوقاتمون رو با بازیهای مختلف می گذروندیم . یه روز ایده دکتر بازی و نقش مریض رو بازی کردن و نهایتن آمپول زدن به ذهن یکی خطور کرد و بازی رو شروع کردیم. پسرها بیشتر نقش دکتر رو بازی می کردند و دخترها پرستار بودند. درحین بازی کشف عجیبی کردیم که برای پسرها خیلی تعچب آور بود و اون اینکه چرا دخترها شومبول ندارند و این شد یه مشکل فکری برای پسرها....
سوال پیش اومد که پس اینها چطور جیش می کنند. بعد به این نتیجه رسیدیم که بیاییم با گل برای دخترها شومبول درست کنیم. اومدیم و دست به کار شدیم و یکی دو نمونه اولیه درست کردیم و جالب بود که دخترها هم همکاری می کردند. وفتی اومدیم اولین شومبول مصنوعی رو کار بذاریم یهمو چشمتون روز بد نبینه از طرف مادر یکی از دخترها غافلگیر شدیم. غائله ای به پا شد و خبر به همه پدر و مادر ها رسید. یه کتک مفصل نوش جان کردیم و از اون به بعد هم دیگه اجازه نمیدادند دخترها با ما همبازی بشند! این هم عاقبت خیر خواهی کودکانه ما!
جشن عروسی به رابطه جن*سی ارتباطی ندارد. مراسم ازدواج در واقع جشنی است برای پایه ریختن خانوادهای که بچه ها در آن بزرگ میشوند. اگر در این میان این دو در انتظار بچهای باشند، ازدواج زودتر صورت میگیرد. در اینجا باید اول رابطه جن*سی را امتحان کرد و اگر از همه نظر دو دلداده تفاهم داشته باشند، بعد با هم ازدواج میکنند. در آلمان گفته میشود، کسانی که بحران را از سر گذرانده باشند، میتوانند بهتر با هم زندگی کنند. در واقع باکرگی زن در موقع ازدواج در اینجا مطرح نیست! در واقع برعکس، باکرگی باعث تعجب است. حتی نگرانی وجود دارد که این فرد هنوز بیتجربه است و نمیداند که در رابطه جن*سی چطور باید برخورد کند.
نظرات خوانندگان:
****************************
***************************
جالب اینجاست که خود پسرهایی که قبل از ازدواج رابطه جن*سی دارند، وقتی باهاشون صحبت میکنی میگن که با دختری ازدواج خواهند کرد که رابطه جن*سی رو تجربه نکرده باشه! و این از اعجب وقایع است!
***************************
**************************
**************************
بطور معمول در آلمان فقط برگ ازدواج صادر شده از سوی اداره ثبت احوال به عنوان سند رسمی پذیرفته میشود. بعد از آشنایی طولانی مدت و حتی زندگی چند ساله مشترک در یک خانه، زن و مردی که در آلمان تصمیم به ازدواج میگیرند باید برای گرفتن زمان امضاء سند ازدواج، به بخش ویژهای از اداره ثبت احوال (Standesamt) مراجعه کنند. در این اداره بدون در نظر گرفتن تعلق مذهبی و یا قومی فرد متقاضی، زمان برگزاری مراسم دفتری ازدواج تعیین میشود. برای آشنایی بیشتر با سنتها و چگونگی مراسم ازدواج در آلمان، خانم لیلو اشمیتLilo Schmitz ، پروفسور مردم شناسیی دانشگاه دوسلدورف به پرسشهای دویچه وله پاسخ داده است:
خانم اشمیتز، به نظر شما برگزاری مراسم عروسی در چند سال اخیر در آلمان تغییر محسوسی داشته است؟ برگزاری جشن عروسی میان جوانان امروزی آلمان چگونه است؟
بعد از گذشت سالهای دهه شصت که بسیاری از جوانان آلمان در تب و تاب جنبشهای بزرگ دانشجویی برگزاری جشهای بزرگ و رسمی را برای ازدواج رد میکردند، چند سالی است که دوباره برگزاری این مراسم به خواست بسیاری از جوانان در زمان ازدواج تبدیل شده است. برای مثال وقتی که من برای اولین بار ازدواج کردم، در دهه شصت، جشن عروسی بزرگ برگزار نمی شد. ما در آن موقع خیلی ساده به اداره ثبت اسناد بخش ازدواج رفتیم و سند ازدواج را امضاء کردیم. بعد با دوستان در یک کافه دور هم نشستیم.
این یک دوره تاریخی بود. دوره ای که به دوره جوانان سال ۶۸ معروف است. در آن زمان، در دوره قیام دانشجویی بزرگ در اروپا، ازدواج بیشتر جنبه کارکردی داشت. امروزه این سنت باز در میان جوانان مدرن شده است. مثلا اینکه داماد در روز عروسی بهدنبال عروس به در خانه والدین او برود. حتی برخی از زنان جوان که سالهاست با نامزد خود در یک خانه زندگی میکنند، برای این روز به خانه والدین میروند تا داماد به دنبالشان برود و آنان را با خود به مراسم ببرد. اگر عروسی در کلیسا جشن گرفته شود، پدر عروس است که وی را به کلیسا میبرد. داماد در جلوی در کلیسا منتظر عروس میماند. در داخل کلیسا پدر عروس دست او را به دست داماد میدهد.
شما گفتید لباس سنتی عروس سفید و داماد سیاه است. انتخاب این دو رنگ به چه دلیل است؟
بله، بهطور معمول عروس لباس سفید و داماد خاکستری تیره و یا سیاه به تن میکند. این رنگهای قدیم تغییر نقش زوج را در جامعه نشان میدهند. مثل بسیاری از کشورهای جهان، این دو، نقش جدیدی را در جامعه می پذیرند. سفید یا سیاه در بسیاری از مراسم سنتی قدیمی هم وجود داشته است. این دو رنگ به معنی سادگی و یک دستی و به عبارتی بیرنگی هستند. به این معنی که عروس و داماد در مرحله بینابینیاند و هنوز نقش اجتماعی آنطور که معنی میشود، برای آنها مشخص نشده است.
آیا مراسم عروسی در کلیسا پیش از امضاء قرارداد ازدواج در اداره ثبت انجام میگیرد؟
بطور معمول مدتی بعد از مراسم اداری یعنی ازدواج دفتری، جشن در کلیسا برگزار میشود. پیشترها جشن کلیسا و مراسم در اداره ثبت به فاصله خیلی نزدیک به هم برگزار میشدند. ولی امروزه حتی تا چند ماه بعد، هر وقت که عروس و داما بتوانند این جشن را برگزار میکنند. مراسم در اداره ثبت، نسبتا سادهاست. کارمند ویژه ازدواج سعی میکند کمی هم به این مراسم اداری جنبه سرور بدهد. مراسم در اتاقی که کمی تزیین شده برگزار میشود و کارمند مسئول، لباس رسمی میپوشد. نوشیدنی و یا خوراکی سبکی خورده میشود و مهمانان همراه با عروس و داماد به کافه و یا رستورانی میروند. عروسیهای قدیمی در روستاها تا سه روز جشن گرفته میشد. روز اول با فامیل، روز دوم به همراه دوستان و فامیل و روز سوم با همکاران و همسایهها. در روستاهای آلمان هنوز هم عروسی در سه روز جشن گرفته میشود.
هزینه این جشن را چه کسی میپردازد؟
قدیمها هزینه عروسی را والدین میپرداختند. در بیشتر مواقع خانواده عروس هزینه اصلی را میپذیرفت. ولی امروزه چون بسیاری از خانوادهها فرزندان زیادی ندارند، خانواده داماد هم کمک میکند و مثلا هزینه لباس عروسی را میپردازند.
آیا عروس و داماد در مراسم عروسی هدیه دریافت میکنند؟
بله، مثلا وسایل خانه ویا آشپزخانه به عنوان هدیه به آنان داده میشود. ولی به شکل سنتی مانند ایران و یا برخی از کشورهای دیگر، عروس به عنوان هدیه از سوی خویشاوندان طلاو و جواهر دریافت نمیکند. حلقه عروسی توسط داماد خریداری میشود. بطور معمول حلقه در انگشت چهارم دست راست قرار میگیرد. در آلمان معمولا عروس و داماد در موقع نامزدی حلقه را در دست چپ و بعد از عروسی در دست راست میکنند.
در برخی از خانواده ها معمول است که زوجی که میخواهند ازدواج کنند خود وسایلی را که احتیاج دارند در یک فروشگاه وسایل خانه و آشپزخانه انتخاب میکنند. بعد خویشاوندان و دوستان ضمن مراجعه به فروشگاه، هدیه ای را که از نظر میزان قیمت برایشان مناسب است، از میان وسایلی که ویژه این عروس و داماد روی میزی به شکل زیبا و تزیین شده چیده شده است، انتخاب میکنند. هدیه معمولا در طی مراسم عروسی به عروس و داماد داده میشود و مراسمی مانند پاگشا و مهمانی بعد از عروسی وجود ندارد.
در برخی از کشورها عروس و داماد قبل از شب ازدواج رابطه جن*سی ندارند. در آلمان وضع به چه گونه است؟
در برخی از کشورها عروسی به معنای رسیدن به پختگی در شخصیت و رابطه جن*سی بعد از ازدواج است. در آلمان وضع بگونه دیگری است. در اینجا گفته میشود، اول باید پخته شد، در رابطه جن*سی هم تجربه کرد و باید با شریک زندگی آشنا شد و با او رابطه جن*سی داشت و مدت طولانی با هم بود تا بعد بتوان تصمیم به ازدواج گرفت. خانواده ها در انتخاب همسر برای فرزندانشان دخالت نمیکنند. والدین هم امروزه در آلمان فکر میکنند بهتر است زوج دلداده دو یا سه سال و یا بیشتر با هم باشند، تا مشخص شود که واقعا بهم میخورند و میخواهند با یکدیگر زندگی مشترکی را پایه ریزی کنند یا نه.
جشن عروسی به رابطه جن*سی ارتباطی ندارد. مراسم ازدواج در واقع جشنی است برای پایه ریختن خانوادهای که بچه ها در آن بزرگ میشوند. اگر در این میان این دو در انتظار بچهای باشند، ازدواج زودتر صورت میگیرد. در اینجا باید اول رابطه جن*سی را امتحان کرد و اگر از همه نظر دو دلداده تفاهم داشته باشند، بعد با هم ازدواج میکنند. در آلمان گفته میشود، کسانی که بحران را از سر گذرانده باشند، میتوانند بهتر با هم زندگی کنند.
در واقع باکرگی زن در موقع ازدواج در اینجا مطرح نیست؟
در واقع به عکس، باکرگی باعث تعجب است. حتی نگرانی وجود دارد که این فرد هنوز بیتجربه است و نمیداند که در رابطه جن*سی چطور باید برخورد کند. در عین حال این ترس وجود دارد که اگر کسی این تجربه را نداشته باشد، شاید بعدها بخواهد تجربه دیگری کسب کند.
با توجه به اینکه در آلمان عروس و داماد قبل از ازدواج با هم رابطه نزدیک دارند و یا با هم زندگی میکنند، ازدواج چه کارکرد و یا نقشی را دیگر در این جامعه دارد؟
غیر از جنبه رومانتیک و روحی که این دو میگویند، حالا ما با هم هستیم و تصمیم گرفتهایم با هم زندگی کنیم و با هم پیر شویم، بنا به قانون آلمان کسانی که ازدواج کنند از امکانات اجتماعی بهتری بهرهمند میشوند، برای نمونه، در مورد حق ارث و در موقع بیماری که به تصمیمگیری در مورد شریک زندگی احتیاج باشد. مهمتر این که کسانی که ازدواج کرده باشند در آلمان مالیات کمتری به دولت پرداخت میکنند.
دهه شصت بود و اوج گرمی روابط خانواده ها. در میهمانی هایی که کل فامیل دور هم جمع میشدند،ما کودکان فامیل – که به تعداد زیاد و اکثرن همسن و سال بودیم- در حیاط یا کوچه بازی میکردیم اما اگر هوا خوب نبود صاحب خانه فضای دیگری مثل یکی از اتاق های خانه، حیاط خلوت مسقف یا پارکینگ و امثالهم را در اختیار کودکان فامیل قرار میداد.
در یک میهمانی در منزل عمه ام، خاطرم نیست چه شد که اتاق خواب عمه و شوهرش محل بازی ما مقرر گردید. چندی نگذشت که پسر عموی فضولم از زیر تشک تخت – به زعم خودش- تعدای شکلات خارجی یافت که در واقع بسته های کاندوم بودند. به زحمت بسته ها را باز کردیم و در آن نه شکلات بلکه بادکنک یافتیم. چرب بودن آنها و شکل عجیبشان رغبت به دهان بردن و باد کردنشان را به ما نداد و بجایش به پیشنهاد یکی از بچه ها به سوی دستشویی ای که کنار اتاق خواب قرار داشت رفتیم و کاندوم ها را یک به یک زیر شیر آب گرفته و پر از آب کردیم.
به یکی از بچه ها بادکنک کاندومی نرسید و داد و دعوا راه انداخت و خلاصه ما یکی یک کاندوم به دست – که بعضی شان سنگین بودند و بزحمت حمل میشدند- وارد پذیرایی شدیم که در آن بزرگترها نشسته و احتمالا مشغول بحث داغ سیاسی بودند.
اینکه چطور قضیه رفع و رجوع شد خیلی مهم نیست، مهم سوالی بود که بعدها که بزرگتر شدم در ذهنم نقش بست و هنوز جوابی برایش نیافته ام:
شوهر عمه ام که- بنظر می آید از قبل از انقلاب کاندوم مصرف میکرده!- دارای شش فرزند شد؛ اگر کاندوم مصرف نمی کرد –بقول پدرم- چند تیم فوتبال راه می انداخت!؟………
چند خاطره دیگر نیز هست که تیتر وار خدمتتان عرض میکنم:
…….
بچه که بودم دو خصوصیت داشتم که مادرم را خیلی نگران میکرد: یکی اینکه با انگشتم در فضا می نوشتم و دیگر اینکه روی نوارهای کاست ترانه، سخنرانی های خودم را ضبط میکردم! یادم نیست چه میگفتم، آن نوارها نیز از بین رفته اما مادرم میگوید بیشترش در مورد جنگ و صدام و لزوم پیروزی اسلام بر کفر و اینها بود!
………
دانش آموز مقطع راهنمایی بودم که اولین دستگاه های ویدیوی قاچاق وارد بازار شد. عموی کوچک ترم نخستین عضوی از فامیل بود که آنرا خرید. یادم نمیرود فامیل جمع میشدیم در منزل عمو و فیلم هندی یا ایرانی قدیمی میدیدیم. عمو نیز آن جلو، کنترل به دست مینشست و دو جور سانسور اعمال میکرد: صحنه های رختخوابی را قطع میکرد و جلو میزد و بوسه ها (French kiss) را با دور تند جلو میزد!
علیرغم همه این سانسورها حتی صحنه های رقص های هندی و دور هم چرخیدن هنرپیشگان زن و مرد تا حد مرگ مرا خجالت میداد! اگر یک صحنه بوسه عادی از دست عمویم در میرفت دلم میخواست زمین دهان باز کند و مرا ببلعد آنقدر که شرمگین می شدم!
نویسنده: یوزپلنگ
نظرات خوانندگان وبلاگ:
توی دبیرستانهای نروژ از زمانی که ایدز گسترش پیدا کرده، مدتی بود کاندوم مجانی به دانش آموزان میدادند. بعضی دانش آموزان که برای کاندوم ها استفاده بهینه نداشتند آنها را در روزهای گرم با آب پر میکن و جنگ آبی/کاندومی راه مینداختند.
داستان ویزا گرفتن ما ایرونیا به لطف ملیتمون از اون داستانهای خوندنیه. امروز اتفاقی یه نگاه به این سفارت رفتنهای خودم انداختم و دیدم واقعا این برخورد با سفارت های مختلف چقدر برام درد سر ساز و شاید تا حدودی هم خاطره ساز شده. فک کردم بد نیست اینجا یه گذری به این خاطرات بزنم.
----
سفارت آمریکا:
- از یه ماه قبل برا سفارت وقت میگیری
-۱۰۰۰تا فرم آماده میکنی که همه همون سوالهای فرم قبلی رو میپرسن. اما جالب ترین هاش اینه که باید به سفارت قول بدی که تروریست نیستی و نمی خوای تو قاچاق آدم و دزدیدن هواپیما شرکت کنی!
-تو فرمها باید از پدربزرگه بابت و مامانت نشونی بدی که چی کاره بودن تا نوه و نتیجهٔ نداشته.
-میری دم در و خیلی شیک وا میستی تو صف. یه هو دربون سفارت میاد و اول از همه به تو گیر میده وخیلی زننده باهات برخورد می کنه. تو هم که حس شهروند بودن داشتی تا چند دقیقه پیش، فکر میکنی خیلی به شخصیتت توهین شده، اما چون میترسی اگه باهاش کل کل کنی بهت ویزا ندن، سرتو میندازی پایین و هرچی می گه گوش می کنی.
-به نامهٔ در بسته ات گیر میدن و بهت میگن برو بیرون، درو پشت سرت ببند و بازش کن و بمالش به خودت و بعد بیا تو. تو هم که مطمئنی نامه ات سیاه زخم نداره با شرمندگی میری بیرون و نامه رو باز میکنی و میکشی به سر و صورتت و بر میگردی
-از ۲۰۰۰تا سکیوریتی چک رد میشی. هی بوق میزنه و تو هی یه لنگه کفش و کمربند و لباس وا میکنی می ذاری زمین تا این بوق لعنتی صداش بیفته
-وارد ساختمون که میشی از چشمت گرفته تا انگشت و گوش و گلاب به روتون ؟؟؟؟ عکس میگیرن ازت.
-بالاخره میرسی به افسراصلی. همهٔ فرمهایی که با ۱۰۰۰ بدبختی پر کردی میدی بهش. یه نگاه میکنه و میندازه یه کنار.
-ازش می پرسی کی ویزات میاد. بهت میگه برو دعا کن که سر وقت باشه ... تو هم که نزدیک ۲۰۰۰۰۰ تومان پول بی زبون دادی برای کارای ویزا و بلیط خریدی و هتل رزرو کردی، دمت رو میذاری رو کولت و میای بیرون و دست به دعا بر میداری
سفارت کانادا از ایران:
- کاشف به عمل میاد که، اصغر آقا دربون سفارت، پدر شاگرد پسر عموی خاله ی بابات تو بازاره و خلاصه آشناست! تو ساعت ۹ صبح شیک میری سفارت و ملت بدبخت رو میبینی که از ۳ صبح تو سرما لرزیدن و وایسادن تو صف.
-یه لبخند غرور آمیز میزنی و اصغر آقا هم تا تو رو میبینه اولین شماره رو میده بهت و بعد هم یه چش غره به نفر بعدی میره که یعنی این بابا از ۲ روز پیش تو صف بوده.
-نوبتت که میشه میری از پشت یه شیشهٔ ۲۰ جداره با یه یارو اون ور شیشه حرف میزنی. اول یه کم انگلیسی حرف می زنی که بگی منم از شماهام. بعد چون کلمه کم میاری تمرکز می کنی و سعی میکنی یه کم فک کنی، که متوجه می شی اون آدم اون طرف شیشه هم ایرانیه. یه ژست میگیری یعنی که می خواستی انگلیسی حرف بزنی اما چون این طرف ممکنه نفهمه ایرانی حرف می زنی. مدارک رو میدی و انشاا... که کامله
-موقع گرفتن پاسپورت هم باز اصغر آقا میاد کمک و نفر اول اگه نشه دوم پاسپورت رو میگیره و میده بهت. بعد هم در گوشی بهت می گه به علی آقا (همون پسر عموی خاله ی بابات) بگو هوای این غلام رضای ما رو داشته باشه.
-بعد سوار ماشین می شی و می پیچی تو تخت طاووس و با اینکه یه طرفه هست، فلاشر می زنی و تا ولیعصر دنده عقب می ری که سریعتر برسی!
سفارت کانادا از کانادا:
-همهٔ مدارک رو میذاری تو یه پاکت، یه قل هولله میخونی که همه چی کامل باشه
-پست فدکس به مقدار خوبی روزگارت رو سیاه میکنه اما میفرستی مدارک رو
-میشینی و دعا میکنی که همه چی کامل باشه
-پاسپورتت با ویزا ۳ هفته بعد بر میگرده. گاهی هم ۴ هفته بعد. گاهی هم ۸ هفته بعد.
سفارت آلمان:
-لیست مدارک روی وب سایت هست
-لیست رو جمع میکنی و یه ضرب میری پیش افسر. افسر هم نه بادی گارد داره و نه هیچی
-حس میکنی که باید یه عملیات تروریستی اینجا انجام بدی چون کسی باهات کاری نداره و همه فکر میکنن آدم محترمی هستی و باید خودتو نشون بدی. اما بیخیال میشی.
-مدارک رو میدی و بهت میگن هفتهٔ دیگه بیا بگیر
-هفتهٔ دیگه میری و همون افسر نشسته. ویزا رو بهت میده و میای بیرون
سفارت ایتالیا:
-بازم خیلی خبری از امنیت و این چیزا نیست
-میری در میزنی و میری تو.
-افسر میاد و مدارک و ازت میگیره و میگه برو هفتهٔ دیگه بیا
-هفتهٔ دیگه میای و همون افسر بهت میگه که وقت نکرده کارت رو انجام بده و باید هفتهٔ بعدش بیای
-هفتهٔ بعد میری و پاسپورت رو میدن بهت.
-نگا میکنی میبینی بهت یه روز ویزا کم دادن
-به افسر نگاه میکنی و میگی که اشتباه شده.
-بهت میگه خودت اشتباه نوشتی و کاریش نمیشه کرد
-اصرار میکنی که تواشتباه نکردی و اون میره مدارکت رو میاره که بهت ثابت کنه اشتباه کردی. اما تو اشتباه نکردی و افسر اشتباه کرده.
-بهت میگه باشه برو هفتهٔ دیگه بیا
-هفتهٔ دیگه باز میری میبینی بهت میگه وقت نکرده کارت رو انجام بده. میخوای افسرو خفه کنی اما چون تروریست نیستی این کارو نمیکنی
-هفتهٔ بعدش دوباره میری و بالاخره ویزا رو میگیری
سفارت پرتغال:
-میری دم سفارت و خبری از امنیت نیست
-میشینی منتظر که درو باز کنن
-دربون میاد و میگه خانوم سفیر حالش بده و الان دلش نمیخواد ریخته هیچ کس رو ببینه
-دربون به تو نگاه میکنه و میگه خانوم سفیر گفته به اون که نشسته بود ویزا نمیدم
-میپرسی چرا؟
-میگه چون خانوم سفیر از قیافت خوشش نمیاد
-۳ روز بعد میری و خانوم سفیر حالش خوبه
-مدارک رو میدی و بهت میگن هفتهٔ بعد بیا ویزا بگیر
-هفته بعد میری و ویزا حاضره
سفارت ژاپن:
-میدی مدارک رو بر و بچ برات ببرن سفارت. حضور خودت خیلی لازم نیست. بروبچ هم می گن که خیلی مشکلی نبوده و همه چی خوب پیش رفته.
-هفته بعد خودت میری که ویزا رو بگیری
-از دم در سفارت تاکیشی بهت چند بار تعظیم میکنه تا بری تو
- خانوم ناکامورا، افسر سفارت، پاسپورت رو میاره و بهت تعظیم می کنه و میده یهت. میگیری و میای بیرون.
-باز هم دم در تاکیشی بهت تعظیم میکنه، تو هم فکر می کنی اومدی رستوران، می خوای یه پنجاه تومنی بذاری کف دست تاکیشی که دوزاریت می افته که اینجا جاش نیست.
-تو با ویزا از سفارت میای بیرون
سفارت عربستان:
-کلا مدارک زیادی نمیخوای
-یه دونه عکس میذاری تو یه پاکت با یه قبض پرداخت پول هزینهٔ سفر پیش پیش، که از همه چی مهم تره
-مدارک رو میدی به حاجی که با مدارک بقیه ی ببره ویزا بگیره. حاجی هم فقط ازت می پرسه که فیش بانکی داری و تو هم می گی بله.
-یه هفته دیگه حاجی زنگ می زنه و بهت نرفته زیارت قبول می گه!
سفارت امارات:
-برا ملت کلی کلاس می ذاری که داری عید می ری دبی کنسرت شماعی زاده! و فردا وقت سفارت داری
-می ری سفارت و بهت می گن می خوای خونه بخری؟ می گی نه!
-می گن می خوای سرمایه گذاری کنی؟ می گی نه!
-می گن پس می ری چه غلطی بکنی؟ می گی می خوام برم کنسرت شماعی زاده و بعد برم ارض الهدایا و دی تو دی ...
-می گن برو بشین تو هواپیما و برو، ما تو سفارت فقط به امور اقتصادی رسیدگی می کنیم
سفارت ایران:
-اصل پایان خدمت یا نامه معافیت از خدمت رو حتما باید داشته باشی
-رضایت همسر، مادر همسر، پدر همسر، مامان خودت، بابای خودت، عمه، عمو، خاله، دائی ضروریه
-فتوکپی همهٔ صفحات شناسنامه، کارت ملی، پاسپورت، قباله ازدواج، نامه کفن و دفن و ....
-فرم الف-۱، الف-۲، الف-۳ باید پر بشن. من موندم چرا همشون با الف شروع میشن. خوب میذاشتن ۱، ۲، ۳.
-عکس باید پشتش سفید باشه. اما حتما گوشات معلوم باشه. گوش کلا برا سفارت ما خیلی مهمه. آخه همهٔ براندازهای نرم و سفت گوش دارن و ازش برا براندازی استفاده می کنن
-خانومها ۲تا گوش بچسبونن رو مقنعه یا دوتا سنجاق بزنن زیر گوشاشون که از زیر مقنعه مشخص باشه.
-امنیت و بازرسی بدنی در حد یه قلقلک انجام میشه
- میری دم اتاق افسر، اما این هفته افسر نیست
-هفته دیگه هم افسر نیست. می فهمی افسر پاره وقت مسافر کشی می کنه!
-هفته بعدش، افسر رو بالاخره پیدا می کنی، غافل از این که خرج خونه اش مونده و اعصاب نداره. به همه مدارکت گیر میده
-هفته بعدش ۵۰۰۰۰ تومان (خوانده شود ارز رایج کشوری که توش هستین) میذاری تو پاکت. میدی به افسر، همه چی ظرف یه بعد از ظهر حل میشه
خلاصه که دوستان، سفارت هر دولتی، خوب به مملکتش میاد!
خوب باشین!
نویسنده: نیما
--------------
نظرات یکی از خوانندگان وبلاگ:
رمیکس جدید و بسیار Enrique Iglesias و Sarah Connor با نام Takin' Back My Love با دوکیفیت
Mp3.128
Ogg.64
آلبوم جدید و فوق العاده زیبای رضا صادقی با نام چقدر سخته
( با کیفیت اورجینال 192 و OGG و به همراه تمام کاورها )
( برای دیدن سایز اصلی کاورها بر روی عکسهای زیر کلیک کنید )
فرمت : Mp3 / کیفیت : 192Kbps
فرمت : OGG / کیفیت : 64Kbps
دانلود کل البوم در یک فایل زیپ دار از لینک غیر مستقیم ( 4Shared )
Beshkan
****************************
Ogg.64 | Mp3.128 |
کلیپ صوتی - عاقد لس آنجلس ( صیغه )
روی لینک راست کلیک و
save target as
را بزنید
حجم : 475Kb
پسورد فایل زیپ :
www.clip3nter.ir
تصادف پژو با شتر
روی لینک راست کلیک و
save target as
را بزنید
حجم : 976Kb
پسورد فایل زیپ :
www.clip3nter.ir
ویدئو کلیپ زیبای " راز عشق " - ( بهزاد فاشیست - سعید کرمانی )
روی لینک راست کلیک و
save target as
را بزنید
حجم : 3.54Mb
پسورد فایل زیپ :
www.clip3nter.ir
رقص مامورین شهرداری
روی لینک راست کلیک و
save target as
را بزنید
حجم : 541Kb
پسورد فایل زیپ :
www.clip3nter.ir
نصف شدن دیوید کاپرفیلد
روی لینک راست کلیک و پسورد فایل زیپ : www.clip3nter.ir حجم : 690Kb
save target as
را بزنید
کلیپ ایرانی موبایل بسیار جدید و زیبا از اجرای زنده محسن یگانه در شبکه سوم سیما که اهنگ نخواستم را بصورت زنده اجرا می کند
دانلود | با حجم : 687 کیلوبایت
/a>کلمات کلیدی : کلیپ موبایل-اهنگ موبایل-اهنگ محسن یگانه-اهنگ زنده-کلیپ محسن یگانه-کلیپ نخواستم محسن یگانه-کلیپ 3gp برای موبایل-سایت تخصصی موبایل
رد قمه روی گردن یه نفر
روی لینک راست کلیک و پسورد فایل زیپ : www.clip3nter.ir حجم : 1.62Mb
save target as
را بزنید
چهار شنبه سوری روز ملی مبارزه با آرامش اعصاب بر شما ترقه بازان گرامی مبارک باد.
.
.
.
ستاد روانی شدگان چهار شنبه اخر سال
-----------
آخرین اخطار ماهواره امید به سیاره بهرام: فاصله خودتو با زهره و ناهید حفظ کن
----------
نصیحت پدرانه یک لر به بچه اش در شب امتحان:
امشب بشین یه گوهی بخور
تا فردا یه انی بشی
تا توی یه طویله ای رات بدن
------------
به دستور یوزارسیف کارت هوشمند گندم صادر شد. سهمیهی عوام: روزی سه دانه. خانواده شهدا: روزی سه کیسه. بسیجیها: روزی سه خروار. مردم غزه: روزی سه کشتی
----------
ورود برادران یوزارسیف به مصر و تحویل گیری عالی صدر اعظم حکومت از ایشان و همچنین آغاز پارتی بازی در دستگاههای حکومتی را گرامی میداریم!!!
--------
ماهواره امید پیام داد: اینجا ماهواره هاتبرد بدون دیش هم می گیره. خیلی با حاله!
---------
ز مرگم هیچ نمی ترسم اگر دنیا سرم ریزد، از این ترسم که بعد از من گلم را دیگری بوسد
----------
آخرین اظهارات یوزارسیف : من راضیم ولی کارگردان نمیزاره
---------
ترکه بعنوان مهندس کامپیوتر استخدام میشه! آخر وقت روز اول رییس رفت ازش پرسید: خُب، امروز چه کردی؟ ترکه گفت: هیچی؛ کلیدهای کیبورد نامرتب بود، بترتیب الفبا چیدمشون!
---------
رفتم گلستان که با عشق برات یه دامن گل بچینم، دیدم شلوار پامه!!!
---------
فرهنگستان زبان فارسی اعلام کرد: زین پس بجای واژه غریب و نامفهوم ملا نصرالدین بگویید ماهواره امید
----------
ماهواره امید: دیگه عمراً برگردم ایران، تازه فهمیدم دنیا دست کیه!
---------آدم ها خیلی نمیتونن از هم دور بشن بالاخره یه چیزی جا میمونه که مجبورن برگردن و برش دارن سعی نکن از من دور بشی… دلت اینجاست..
---------خبرنگار: برای محرم امسال چه برنامه ای دارید ؟
غضنفر: ما امسال 10 تا علم اضافه می کنیم، 15 تا پرچم، 150 تا زنجیر، 12 تا قمه، با 40 نفر زنجیرزن جدید. در مجموع انشاالله امسال دیگه پدر یزید در میاد !
-------
کشف نمک توسط جومونگ و سربلند بیرون آمدن جومونگ از این امتحان الهی را به ملت همیشه در صحنه تبریک عرض مینماییم
---------
درخواست زلیخا از دزدان قصر: هر چی دلت میخواد ببر، گیتارو با خودت نبر
---------
راه برای پولدار شدن: بابات برات پول دربیاره. بابای مردم رو برای پول در بیاری. بابات در بیاد تا پول در بیاری
-------
پخش زنده مراسم خواستگاری ماهواره امید از سیاره ناهید امشب بعد از اخبار سراسری از شبکه یک سیما
-------
اولین درخواست مردم قزوین از ماهواره امید: فیلمبرداری از سوراخ لایه ازون
------
پیام دیگری از ماهواره امید دریافت گردید: چهارشنبه رو به من مرخصی بدید می خوام برم شمال !!
----------
دوازدهمین پیام دریافتی از ماهواره امید: نام سیاره بهرام و ناهید به ترتیب به ابولفضل و رقیه سادات تغیر می یابد
---------
به علت برخورد شهاب سنگ به نقطه حساس ماهواره امید نام آن به آرزو تغییر یافت
------------
پیغام جدید ماهواره امید: ریز میبینمتون
----------
آخرین خبر از ماهواره امید برای دانشمندان ایرانی: شاشیدم تو مدرکتون! من تو فضا گم شدم
-----------
آخرین خبر از فضا: ناهید حامله شد. پلیس فضایی به دنبال امید می گردد
---------
مزایای ماهواره امید برای دولت نهم به شرح ذیل اعلام شد:
تغییر محتوای اس ام اس های مضحکه آمیز از محمود به امید!
---------
دوازدهمین پیام ماهواره امید: امشب فیلم یوزارسیف به وقت سیاره زهره ساعت چند پخش میشه؟
---------
درجات نظامی ترکها: خرباز ، خرجوخه ، خروان ، خرگرد ، خرهنگ ، خردار ، خرتیپ ، خر لشگر ، اسب !!
--------
سازمان فضایی ایران اعلام کرد از این به بعد اگر ماهواره ای پرتاب کنیم گه میخوریم به ملت بی جنبه چیزی بگوییم.
------------
بنابر آخرین اخبار ماهواره امید در حال عبور از آسمان قزوین متوقف و مفقود گردید
----------
بنا بر خبر پرتاب ماهواره ی امید، نیروی انتظامی فضایی اعلام کرد: بزودی برای کنترل روابط میان امید و زهره یک فروند سفینه ی گشت ارشاد به فضا خواهیم فرستاد
------------
ماهواره امید از مدار خارج شده است و فقط به دور سیاره زهره می چرخد و این پیام ها را ارسال میکند: الهی دورت بگردم، جیگر چند سالته؟
----------
یازدهمین پیام دریافتی از ماهواره امید: من از این بالا روی اسرائیل تف کردم
-------
دهمین پیام ماهواره ی امید: من تا کی باید این بالا بگردم؟؟؟
-----------
نهمین پیام دریافتی از ماهواره ی امید: اینجا تاریکه من میترسم!
-------------------
هشتمین پیام ماهواره امید: سریال یوسف چی شد دیشب
-----------
ماهواره امید به علت لایی کشی بین ماهواره ها و بوق زدن بیجا و مسافر کشی بازداشت شد
----------آخرین خبر از ماهواره امید: من عاشق زهره شدم
------
آخرین آخبار از ماهواره امید در فضا:
ناهید از امید حامله شده!
-------
هفتمین پیام از ماهواره امید مخابره شد: یه دونه کارت شارژ 2000 تومنی ایرانسل بفرستید تا باز هم پیام بدم !!!!
--------
اون چیه که سیاهه.. درازه و داره میره تو یه چیز سفید؟؟ . . . . . . . باراک اوباما در کاخ سفید
--------------
آخرین پیام از امید: شارژم تموم شد میس کال میندازم
------------------آخرین اخبار از فضا حاکی از روابط مشکوک بین امید و خورشید خانم است
---------------
حتی وقتی تنها هستی نگوز! چون دیگه هیچ کس تنها نیست!
همراه اول!!!
----------
جوک و اس ام اس ، عکس اس ام اسی ، اس ام اس باحال ،پیامک اس ام اس جوک ، اس ام اس تازه ، اس ام اس توپ ، جوک اس ام اس جدید ، عکسهای اس ام اس ، اس ام اس خنده دار جدید ، جوک و لطیفه ، طنز ، سرگرمی ، اس ام اس و جوک جوک های قشنگ ، شعر و جوک اس ام اس ، sms toop , jok & sms, اس ام اس سرکاری، اس ام اس توپ، اس ام اس طلاق sms tavalod ، اس ام اس عاشقانه. اس ام اس ناب . جوک سرکاری ... اس ام اس ویژه روز ولنتاین. اس ام اس بهمن ماه
روزنامه نیویورک تایمز، روز دوشنبه دوم اوت در مقاله اى، به موضوع تغییر جن*سیت در ایران پرداخته و نوشته است با کم شدن سرکوب، تعداد بیشترى از ایرانى ها تغییر جن*سیت مى دهند.
این مقاله که به قلم نازیلا فتحی نوشته شده، با توصیف فردی آغاز شده که تغییر جن*سیت داده است:
همه چیز امیر به نظر مردانه مى آید؛ سینه پهن، بازوان عضلانى، ریش تیره پرپشت و صداى کلفت. اما در واقع تا چهار سال پیش که یک عمل جراحى در سن بیست و پنج سالگى جن*سیت او را تغییر داد، امیر یک زن بود.
از آن زمان تا به حال بیست عمل جراحى مختلف بر روى امیر انجام شده و چهار عمل دیگر در شرف است.
او که در زندگى زنانه اش دو بار ازدواج کرده و شوهر دومش کمک او در این ماجرا و دوست نزدیکش باقى مانده، امروز نامزد زنى دارد که قرار است با او ازدواج کند.
امیر که خواسته است اسم کاملش منتشر نشود مى گوید: "من زندگی ام را دوست دارم و خوشبخت هستم اما کسى نباید چیزى از هویت گذشته من بداند. هیچکس به اندازه قاضى که یک روحانى بود و اجازه عمل مرا صادر کرد به من کمک نکرده است."
حکومت اسلامى، بعد از ده ها سال سرکوب پذیرفته است که بعضى افراد مى خواهند جن*سیت خود را تغییر دهند و به آنها اجازه عمل جراحى و گرفتن شناسنامه جدید داده است. پیش از انقلاب اسلامى در سال ١٩٧٩ سیاست خاصى در قبال تغییر جن*سیت وجود نداشت.
آن دسته از ایرانیان که خواست شخصى، امکان مالى و ارتباط هاى لازم را داشتند مى توانستند از معالجات پزشکى و شناسنامه جدید بر خوردار شوند. اما حکومت مذهبى جدید خواستاران تغییر جن*سیت و آنها که به ظاهر جنس دیگر درآیند را همردیف همجنس گرایان مى داند که در اسلام محکوم اند و در قانون کیفرى ایران مجازاتشان شلاق خوردن است.
این روزها اما روحانیان مسلمان ایران که بر سیستم قضائى حاکمند از اطلاعات بیشترى درباره تغییر جن*سیت برخوردارند. بعضى از آنان حتی تغییر جن*سیت را به عنوان راه حل به کسانى که در مورد جن*سیت خود دچار مشکل هستند توصیه مى کنند.
این مسئله در کنفرانسى که درباره تغییر جن*سیت در ماه ژوئن در تهران برگزار شد و بعضى مقامات سایر کشور هاى خلیج فارس نیز در آن شرکت داشتند مورد بررسى قرار گرفت.
در حوزه علمیه قم یک روحانى به نام محمد مهدى کریمى نیا در حال نوشتن رساله اى درباره تغییر جن*سیت است.
این روحانى در یک مصاحبه گفته است "همه روحانیان و محققین حوزه مرا تشویق کردند که بر روى این موضوع کار کنم. آنها گفتند تحقیق من مى تواند ننگى را که در جامعه به این افراد نسبت داده شده تغییر دهد و حکم مذهب را در این باب روشن کند."
یکى از مدافعین اولیه حق تغییرجن*سیت، مریم ملک آرا است که در گذشته مردى به نام فریدون بوده است. مریم پیش از انقلاب، در دوران شاه، آرزو داشت زن بشود اما امکان مالى عمل جراحى براى او فراهم نبود. به علاوه او در این مورد به دنبال رهنمود مذهبى نیز مى گشت. در سال ١٩٧٨ فریدون وضعیتش را در نامه اى که به آیت الله خمینى ، بنیانگزار جمهوری اسلامی، که هنوز در تبعید بود نوشت.
آیت الله خمینی در پاسخ نوشت که مورد او با مورد یک هم جنس گرا تفاوت دارد و به همین خاطر از او حمایت کرد.
اما پس از انقلاب مردهائى مثل فریدون یا آنها که تغییر جن*سیت داده بودند مورد آزار قرار گرفتند و حتی به زندان افتادند و شکنجه شدند. خانم ملک آرا مى گوید "اجازه نمى دادند من دیگر لباس زنانه بپوشم که سالها بود پوشیده بودم و عادت داشتم. براى من حکم شکنجه را داشت. حتی مجبورم کردند هورمون بزنم تا شبیه مردها بشوم."
بالاخره در سال ١٩٨٦، هشت سال بعد از انقلاب، فریدون موفق مى شود از دولت اجازه عمل جراحى بگیرد اما او که توان مالى لازم را نداشت، براى این که دولت ایران هزینه این عمل را که در بانکوک انجام می شد بپردازد، تا سال ١٩٩٧ صبر کرد.
چهار سال پیش خانم ملک آرا سازمانى براى کمک به کسانى که مشکل هویت جنسى دارند تاسیس کرد. على رازینى، از مقام های قوه قضائیه و زهرا شجاعى، معاون رئیس جمهور در امور زنان، از بنیان گذاران دیگر این سازمان هستند. بنیاد امداد امام خمینى (یک انجمن خیریه اسلامى) نیز پذیرفته است که وامى برابر با هزار و دویست دلار به عنوان کمک تامین هزینه هر عمل جراحى براى تغییر جن*سیت بدهد.
متقاضیان اجازه قانونى براى عمل تغییر جن*سیت و صدور شناسنامه جدید، باید گواهى پزشکى در تائید پریشانى هویت جنسى خود ارائه دهند. البته صدور این اجازه مى تواند سالها به طول انجامد.
مخارج عمل هم بسیار گران است. در تهران یک عمل جراحى براى تبدیل مرد به زن برابر چهار هزار دلار هزینه دارد. امیر تا به حال دوازده هزار دلار براى تکمیل مراحل پزشکى خرج کرده است.
افراد متفاوتى دست به این عمل مى زنند. دکتر بهرام میرجلالى یکى از معدود جراحان تغییر جن*سیت در تهران گفته است یکى از بیمارانش عضو سپاه پاسداران بوده و پنج سال در جنگ با عراق خدمت کرده. هزینه عمل او را یک روحانى که او به عنوان دستیار برایش کار مى کرده پرداخته است. بعد از عمل، این مرد که زن شده از همسرش طلاق گرفته و با همان روحانى ازدواج کرده است.
دکتر میرجلالى افزوده "چند سال بعد که این فرد به دیدن من آمد چادر به سر داشت. وقتى چادرش را برداشت هیچ نشانى از مرد ریشوئى که من عمل کرده بودم در او نبود."
اما بسیارى افراد که قدرت عبور از موانع قانونى و تامین مالى این کار را ندارند، ناچارند در زندگى روزمره تحقیر را تحمل کنند.
مرد ٢٧ ساله اى مى گوید در چهارده سالگى از خانه فرار کرده زیرا جرات نمى کرده به خانواده اش اعتراف کند که میل دارد زن باشد. او خود را سوسن معرفى مى کند در خانه لباس زنانه مى پوشد اما تنها شب ها مى تواند با این لباس از خانه بیرون برود. او مى گوید این احتیاج دائم به پنهان کارى او را به بیمارى افسردگى شدید دچار کرده و بارها سعى کرده به زندکى خود خاتمه دهد.
او مى گوید: "من تمام عمر رنج کشیده ام."
در حالى که دائم سعى دارد با گیسوان بلند و مجعدش موهاى دو طرف صورتش را بپوشاند اضافه مى کند "مردم با من چنان رفتار مى کنند انگار از کره مریخ مى آیم. زن ها مویم را مى کشند و در خیابان به من مى خندید. بیشتر مردهائى که من به آنها تمایل دارم مرا رد مى کنند."
در جامعه اى که مردان از موقعیت برترى نسبت به زنان برخوردارند، دردسرهای زن شدن براى مردان بسیار زیادتر است.
"عسل" که پدرش او را به خاطر عمل جراحى اى که جن*سیت او را به زن تغییر داده طرد کرده مى گوید "اگر دخترى مثل پسرها رفتار کند و لباس بپوشد او را به خاطر شخصیت قوى تحسین مى کنند، اما از ما بیزارند و تحقیرمان مى کنند."
دکتر میرجلالى می گوید در طى دوازده سالى که از طریق اعمال جراحى، جن*سیت افراد را تغییر مى داده، براى کمک به بیش از دویست بیمار خود مجبور بوده در جبهه هاى متفاوتى بجنگد.
هرچند روحانیان مسلمان ایران امروز از درک بهتری در مورد نیازهاى افراد خواهان تغییر جن*سیت برخوردارند اما دیگران همچنان در این مورد عقب هستند."
او اضافه مى کند "ما حتی براى انتخاب بیمارستان براى انجام عمل دچار مشکل هستیم زیرا جامعه این افراد را منحرف به حساب مى آورد و مسئولین بیمارستان ها برخورد منفى دارند و مى گویند سایر بیماران نمى خواهند بیماران من را ببینند."
او ادامه می دهد: "پدر یکى از بیماران در مطب براى من چاقو کشید و تهدید کرد که اگر دست به پسرش بزنم مرا خواهد کشت."
دکتر میر جلالى مى گوید: "آنچه ما براى کمک به این افراد لازم داریم یک مبارزه فرهنگى جدى است."
منبع: بی بی سی
پرونده یک زن که براى ارتباط با پسر جوانى دختر ۱۳ساله خود را در اختیار او قرار داده و از صحنه تجاوز به دخترش فیلمبردارى کرده بود، به اتهام زناى محصنه و معاونت در تجاوز به عنف به دادگاه کیفرى استان تهران رفت. این زن ۳۲ساله براى اینکه رابطه اش با پسر ۲۵ساله قطع نشود دختر نوجوانش را مجبور به ازدواج با دوست خود کرده بود.
هفته گذشته مردى با مراجعه به شعبه پنجم دادیارى دادسراى جنایى تهران پرده از جنایت همسرش برداشت و در شکایتش گفت: همسرم سه سال است به صورت پنهانى با پسر جوانى ارتباط دارد و براى اینکه رابطه پنهانى اش فاش نشود، دختر ۱۳ساله ام را به زور در اختیار این جوان قرار داده است. این مرد ادامه داد: از مدتى پیش متوجه رفتار مشکوک همسرم شدم. رفتار او تغییر کرده بود و در زندگى سرد شده بود. به دنبال یافتن علت این تغییر رفتار همسرم بودم که از چهار ماه پیش دختر کوچکم نیز دچار تغییر رفتار شد.همسرم روزها در خانه را به روى دختر بزرگم قفل مى کند و همراه سمیرا دختر ۱۳ساله ام به محل نامعلومى مى روند. شاکى افزود: از همسایه ها شنیده بودم که همسرم با مرد جوانى ارتباط دارد ولى به این موضوع اطمینان نداشتم. به همین خاطر همسرم را تعقیب کردم تا علت تغییر رفتار او و محلى که با دخترم به آنجا مى رفتند را شناسایى کنم. اما همسرم چنان حرفه اى رفتار مى کرد که من متوجه ماجرا نشوم. این مرد در ادامه از دختر کوچکش ماجرا را پرسید که او سرانجام لب به اعتراف گشود و از رابطه پنهانى مادرش با جوان ۲۵ساله اى به نام احمد پرده برداشت.
سمیرا درخصوص رابطه مادرش با احمد و جنایت هاى مادرش به قاضى گفت: چهار ماه پیش یک روز مادرم دنبال من به مدرسه آمد و اجازه ام را از مدیر گرفت. در راه متوجه پسر جوانى شدم که هر جا مى رفتیم ما را تعقیب مى کرد. وقتى موضوع را به مادرم گفتم او در جواب گفت که پسر جوان را مى شناسد و شروع به تعریف کردن از او کرد. وقتى ما به خانه آمدیم پسر جوان نیز به آنجا آمد و مادرم من را در اختیار او قرار داد. پسر جوان که مشخص شد اسمش احمد است به من تجاوز کرد. هر چه به او و مادرم التماس کردم هیچ اثرى نداشت. مادرم مى گفت احمد مى خواهد با تو ازدواج کند. دختر ۱۳ساله ادامه داد: پس از این موضوع مادرم مجبورم کرد که در برابر تجاوزهاى احمد مقاومت نکنم. حتى او یک بار در حالى که احمد به من تجاوز مى کرد شروع به فیلمبردارى از صحنه آزار من کرد.
با مطرح شدن این شکایت قاضى احمد قندى زاده دادیار شعبه چهارم دادسراى جنایى دستور بازداشت مادر جنایتکار و احمد را صادر کرد که پس از یک هفته تجسس متهمان دیروز دستگیر شدند. با بازداشت متهمان قاضى دستور بازرسى خانه احمد را صادر کرد که در بازرسى خانه فیلم هایى از صحنه ارتباط پسر جوان با این مادر و دختر کشف شد.
قاضى پس از دستگیرى متهمان بازجویى از آنها را آغاز کرد که احمد اظهار داشت: سه سال پیش یک روز در خیابانى در شرق تهران متوجه مزاحمت پسر جوانى براى این زن شدم به همین خاطر در دفاع از زن جوان با آن پسر درگیر شدم که از آن روز رابطه پنهانى ما شروع شد. پس از سه سال زن جوان براى اینکه بتواند رابطه اش را با من نزدیک تر کند تصمیم گرفت که دختر ۱۳ ساله اش را به عقد من دربیاورد که این آغاز ماجرا بود.
زن جوان نیز با انکار ادعاهاى احمد گفت که در مقابل یک باشگاه با احمد آشنا شده و رابطه آنها در حد تماس تلفنى بوده است. قاضى قندى زاده پس از بازجویى از متهمان گفت: این زن براى اینکه ارتباطش با احمد نزدیک تر باشد دخترش را در اختیار متهم قرار داده بود که پرونده احمد براى محاکمه به اتهام تجاوز به عنف و این زن به اتهامات معاونت در تجاوز به عنف و زناى محصنه به دادگاه کیفرى استان تهران فرستاده شد.
منبع: شرق
روزنامه جمهوری اسلامی امروز در گزارشی مصور به تجمع عدهای پسران و دختران بدحجاب در میدان محسنی (میرداماد) در شام غریبان پرداخته است.متن کامل این گزارش به شرح زیر است:
«در شام غریبان اباعبدالله الحسین (ع) که میلیونها ایرانی سیاهپوش در ماتم سیدالشهدا(ع) و مظلومیت حضرت زینب (س) و اهل بیت امام حسین (ع) و شهدای کربلا به سوگواری و عزاداری پرداختند ، جمعی از دختران و پسران لاابالی در میدان محسنی و خیابان میرداماد تهران تجمع کردند و با روشن کردن شمع ، سوت و کف زده و هلهله سردادند.
در این مراسم مبتذل که شبیه یک پارتی بزرگ خیابانی بود ، دختران و زنان بدحجاب و بی حجاب با لباسهای مستهجن و چسبان و روسری های توری و پسران لاابالی با تیپ های غربی در غروب عاشورا و شام غریبان حسینی به وقیح ترین وضع ، اعتقادات و مقدسات مسلمانان را مورد تمسخر و توهین قرار دادند.
نیروی انتظامی به جای برخورد با این برنامه مختلط دختران و پسران معلوم الحال از ساعت 18 غروب روز عاشورا ، خیابان میرداماد از حدفاصل بزرگراه مدرس تا خیابان شریعتی و چهار خیابان دیگر منتهی به میدان محسنی را بسته بود. این اقدام ، زمینه را برای یکه تازی عده ای از اراذل و اوباش در این منطقه فراهم ساخت .
حدود ساعت 19 قریب به 500 دختر و پسر که در میدان محسنی تجمع کرده بودند ، از طریق تلفن همراه با دوستان خود ارتباط برقرار کرده و به تدریج ، بر شمار تجمع کنندگان افزوده شد.
دختران و پسران جوان بدون توجه به مراسمی که در ضلع شرقی میدان محسنی از طرف گروهی با عنوان « هیات مکتب الشهدا » برگزار شده بود ، در خیابان اطراف میدان محسنی به صورت جمع های سه ، چهار نفری گردهم آمده و مشغول گفتگو کردن و خندیدن بودند.
جوانان لاابالی در سو**پرمارکتهای خیابانهای اطراف میدان محسنی خصوصا خیابان بهروز ، همدیگر را به نوشیدنی ، چیس ، پفک و بستنی دعوت می کردند.
روسری برخی زنان و دختران آرایش کرده که بعضا توری نازکی به صورت آزاد بر سر داشتند به دفعات می افتاد و پس از گذشت دقایقی دوباره آنرا به سر می گذاشتند. اکثر این زنان از جمله زنان خیابانی و مانکن ها بودند که در پارتی و جمع های ناسالم به خودنمایی می پردازند.
برخی پسران بلند گیسو نیز علنا و به صورت آشکار دختران را در آغوش گرفته و صحنه های زشت و غیراخلاقی به وجود آوردند.
موسیقی تند و محرک گروه نمایشی به بهانه اجرای تعزیه در میدان محسنی به حرکت درآمد ، بر تحرک پارتی خیابانی دختران و پسران افزود. خصوصا حرکت این گروه در میان جمعیت فشرده میدان محسنی وضعیت زننده ای از برخورد دختران و پسران به وجود آورد.
پس از اجرای این نمایش چند دختر بی حجاب که روسری های آنها افتاده بود ، به خاطر اختلاف در مورد دوست پسر خود با هم درگیر شدند که با پا در میانی برخی پسران (!) این درگیری خاتمه یافت .
حدود ساعت 21 سردار طلایی فرمانده نیروی انتظامی تهران در این مراسم حاضر شد اما دختران و پسران لاابالی درحالیکه هلهله سر می دادند با سوت و کف و شعار « طلایی دوستت داریم » به دنبال وی راه افتادند و دور میدان محسنی گشتند و او را هو کردند.
حدود ساعت 22 تعدادی از ماشین های نیروی انتظامی با استقرار در میدان محسنی ، از طریق بلندگو خواستار ترک تجمع کنندگان در این منطقه شدند. فرمانده میدان از طریق بلندگو گفت: انشاالله عزاداریهایتان قبول باشد! عزاداری خود را خراب نکنید و متفرق شوید. وی در مورد اینکه به کدام عزاداری اشاره می کند ، توضیحی نداد.
تجمع کنندگان در پاسخ به هشدار نیروی انتظامی ، هو کشیدند و همچنان میدان محسنی و خیابانهای اطراف را مسدود نگه داشتند.
پس از این هشدار حداقل صدای 20 ترقه در این منطقه به گوش رسید که از اولین انفجار دختران و پسران درحالیکه با دستان خود آسمان را نشان می دادند به بالا و پائین می پریدند و هورا می کشیدند.
تجمع کنندگان از صداهای انفجار نارنجکهای صوتی به شوق آمده و هیچ واکنشی نشان نمی دادند. پس از گذشت دقایقی همین افراد شلوغ می کردند تا دوباره نارنجک صوتی منفجر شود.
سرانجام ساعت آخر یکشنبه به دلیل بی تفاوتی نیروی انتظامی در توهین به اعتقادات مردم در شام غریبان حسینی ، جمعی از جوانان متدین و حزب اللهی براساس تکلیف شرعی ، این تجمع آلوده به فساد را جمع کردند و با محرکان آن برخورد نمودند. متاسفانه برخی ماموران نیروی انتظامی به جای برخورد با عناصر مزاحم و فرصت طلب که باورهای مردم را به مسخره گرفته و امنیت و آسایش مردم را سلب کرده بودند ، چند نفر از این جوانان متدین را بازداشت کردند ، اما با وساطت مردم و خانواده ها و شهادت دادن آنها ، آزاد شدند.
سپس از متفرق شدن تجمع کنندگان در میدان محسنی، دختران و پسران جوان در خیابانهای اطراف و مناطق همجوار به عربده کشی پرداختند که درگیریهای پراکنده ای نیز در این خیابانها رخ داد.
پس از این مراسم ، ترافیک سنگینی که از غروب در این منطقه به خاطر بستن طولانی حداقل شش خیابان به وجود آمده بود تا دقایقی از بامداد به طول انجامید. این ترافیک در روزهای تعطیل و این ساعت از شب بی سابقه بود.
در حاشیه ...
میدان محسنی سابقه بسیار بد و آلوده ای از مراسم روشن کردن شمع و تجمع دارد. سال گذشته در همین مکان دسته زنجیرزنی دختران راه افتاد که با اعتراضات گسترده ای مواجه شد . پس از حادثه 20 شهریور 1380 (11 سپتامبر آمریکا) نیز گروهی از همین تیپ دختران و پسران به دعوت حزب ایران پاک در میدان محسنی تجمع کرده و با روشن کردن شمع با آمریکائی ها همدردی نمودند!
در مراسم پریشب نیز دختران و پسران لاابالی درحالیکه قهقهه سر می دادند به بهانه شام غریبان ، شمع روشن کردند. عده ای از دختران به صورت زننده ای روی زمین ولو شده بودند و تعدادی دیگر از دختران و پسران در تاریکی اطراف میدان و خیابانها در نور کم شمع ، خلوت کرده بودند!
تعداد کمی خانواده نیز واقعا برای شرکت در مراسم شام غریبان و روشن کردن شمع به یاد مظلومیت اهل بیت امام حسین (ع) آمده بودند اما فضای آلوده این مکان و سواستفاده این افراد بی بندوبار مانع عزاداری آنها شد.
تعدادی از همین جوانان لاابالی می گفتند عزاداری واقعا باید اینگونه باشد که جوانان بیایند! عزاداری باید شاد باشد!
مجری این مراسم ، متاسفانه یکی از بازیگران صدا و سیما بود و انتظامات آنرا جوانانی با تیپ های غربی که بی سیم و چفیه داشتند ، عهده دار بودند!
در نزدیکی این مراسم ، در حسینیه ارشاد نیز هاشم آغاجری که به اتهام اهانت به پیامبر اسلام (ص ) و مقدسات اسلامی در همدان به اعدام محکوم شده بود به دعوت تندروهای دفتر تحکیم وحدت پیرامون شخصیت حضرت زینب (س) سخنرانی کرد. در شبهای قبل این مراسم ، حسن یوسفی اشکوری و محسن کدیور سخنرانی کردند.
پائین تر از حسینیه ارشاد حدود ساعت 24 تعدادی از دختران و پسران جوان در مقابل فرهنگسرای ارسباران (هنر) مشغول روشن کردن شمع بودند.
این گونه اقدامات ، بدعتهای خطرناکی است که در مراسم معنوی و اصیل عزاداری حسینی وارد شده که متاسفانه متولیان فرهنگ و ارزشهای اسلامی و همچنین امنیت عمومی مردم نسبت به این بدعتها راه بی تفاوتی برگزیده اند.
این حادثه مصیبت بار و نمایش ابتذال که متاسفانه در شام غریبان حسینی در ام القرای اسلامی رخ داد ، نتیجه بی تدبیری نیروی انتظامی در برخورد با عناصر بی بندوبار و فاسد بود. سابقه میدان محسنی برای اینگونه مراسم روشن است چرا باید اجازه داد اعتقادات و مقدسات مردم به استهزا و توهین گرفته شود و بعد برای برخورد با آن متوسل به ابزارهای نظامی شد.
از مراسم مبتذل خیابان میرداماد در شب شام غریبان ، تعدادی عکاس و فیلمبرداری حرفه ای برای رسانه های غربی عکس و فیلم تهیه می کردند. آنها رسما به زبان می آوردند که ما برای « دلار » کار می کنیم .
در عصر عاشورا شبکه تلویزیونی « بی . بی . سی » به جای پخش گزارشی از عزاداری حسینی به عنوان مهم ترین رویداد روزهای اخیر ایران ، اقدام به پخش گزارشی درباره وضعیت همجنس بازان در ایران و تحت فشار قرار داشتن آنها کرد!»
منبع: جمهوری اسلامی
معاون اداره کل تربیت بدنی استان تهران تاکید کرد که پسران خردسال و نوجوان برای شنا در سانسهای آزاد، حتما با والدین خود به استخر بروند.
حسن میرزاآقا بیک، معاون ورزشی اداره کل تربیت بدنی استان تهران در این زمینه گفت: در طول سال مواردی از آزار جن*سی کودکان در استخرهای شنا به سازمان تربیت بدنی گزارش و کاملا پیگیری شده است، اما تعداد این موارد بسیار کم است.
معاون ورزشی اداره کل تربیت بدنی استان تهران با بیان این که هنوز در سال جاری این حوادث گزارش نشده است، به والدین تاکید کرد که همراهی با کودکان در استخرهای شنا کاملا ضروری است و خانوادهها تلاش کنند تا سانسهای اختصاصی را برای کودکان انتخاب کنند.
وی درباره راهکارهای مقابله با بروز چنین حوادثی گفت: سازمان تربیت بدنی اقدام به برگزاری سانسهای آموزشی مخصوص کودکان کرده است که طی آن خردسالان در ساعات صبح در حضور مربیان به ورزش شنا میپردازند، اما این وضعیت در سانسهای آزاد وجود ندارد؛ بطوری که افراد بزرگسال و خردسالان در یک سانس شنا میکنند.
وی با اعلام این که مسؤولان استخرها اقدام به مراقبت نامحسوس افراد در سانسهای استخر میکنند، گفت: مسلما ما در طی سال چندین مورد از این دست حوادث داریم که با آنها برخورد شدید قانونی صورت میگیرد.
منبع: ایسنا
آخه کجای دنیا اینجوریه؟
کجای دنیا آدم می ترسه با یکی ارتباط داشته باشه؟ از اینکه بعد که بخواد باهاش بهم بزنه تن و بدنش بلرزه که نکنه بیاد و آبروریزی راه بندازه !
آخه من یه دختر 23 ساله باید به خاطر این ترس نتونم یه دوست پسر داشته باشم و از بهترین روزای زندگیم استفاده کنم؟
قضیه از اونجا شروع شد که من با یه پسری که 8 سالی از من بزرگتر بود دوست شدم بالاخره به یه جایی رسیدیم که من دیگه دلم نمی خواست ادامه بدم اما جدایی من مساوی با این شد که ایشون 3 ساله که من و خانوادمو آزار میده اونم از طریق اس ام اس هایی که به موبایل پدرم می زنه یا تماسهای مختلفی که با پدرم می گیره از چیزایی که از من می دونه میگه. با شماره هایی هم زنگ میزنه یا اس ام اس می زنه که قابل شکایت و پیگیری نیست پدر منم اصلا اهل شکایت کردن نیست...
شایدم احتمال میده اگه با این آدم در بیوفته عواقب بدتری داشته باشه!!!!!!!
آخه این چه مملکتیه؟ از رابطه ی فعلیم هم می ترسم! می ترسم فردا این پسره هم آبرومو بریزه.
من چرا باید هر لحظه و هر روز بترسم؟
به اندازه ی کافی تو خونوادم بی اعتبار و هرزه شدم؟
من چه قدر بیچارم که دختر متولد شدم؟
چرا جامعه ما و آدم های ما اینقدر عقده دارن؟ چرا؟ چرا مریضن؟
نویسنده: nelly
در یکی از قسمت های این سریال، زمانی که داشتن پوتیفار رو تشیعه جنازه میکردن یک قایق موتوری در سریال دیده شد!!!!!!!
در این عصر زن و مرد زبون همدیگه رو می فهمیدند ولی هنوز ساعت مچی اختراع نشده بود که بشه با گفتن جمله عزیزم ساعت چنده مخ یه دختر خانوم رو بزنی! و اصولاً زن های این دوره دو دسته بودند یکی زن های اشراف زاده و درباری بودند که کافی بود یه تیکه ناقابل بشون بندازی تا حسابت با کرام الکاتبین و شخص داریوش و کورش کبیر باشه و دسته دیگه زن های رعیت بودند که تنها کاری که بلد بودند آشپزی و آوردن آب از چاه بود!برای همین در این دوران برای اینکه یک زن خوب رو برای خودت برداری باید اول کلی زحمت می کشیدی و روش های شمشیر زنی و … رو یاد می گرفتی.بعد میرفتی توی جنگ شرکت می کردی.بعد اگه احیاناً زنده می موندی میتونستی یکی از زن های دشمن رو واسه خودت به غنیمت ببری!پس می بینیم که باز هم علی رغم اینکه انسان بسیار پیشرفت کرده بود(نسبت به عصر حجر) اما بازم مخ زنی یکی از کار های شاق بود!اما برای زدن مخ زنان درباری باید ویژگی های زیر رو مد نظر قرار میدادند:
*حداقل یکی از اجداد پدری و مادری باید یه ربطی به دربار داشته باشه تا مثلاً خون پادشاهان در رگ اون مرد جاری باشه(به اصطلاح امروزی آقازاده باشه!!!)
*داشتن شمشیر از جنس طلا و سپر از جنس نقره و نیزه از جنس برنج
*داشتن ریش بلند
هدف از مخ زنی: بر اساس کتیبه های به جا مانده از تخت جمشید هدف از مخ زنی داشتن نوکران و کنیزان زیاد و خوردن شراب بوده!
دوره قاجار:
در این دوره یه پادشاهی بوده به اسم آقا (آغا) محمد خان قاجار که همه میدونیم چه مرگش بوده! آره دیگه خلاصه به خاطر این بلای خانمان سوزی که این جناب بش دچار شده بودند(و ایشالله خدا نصیب هیچ مردی نکنه) یه کمی زیاد عقده ای شده بودند و به همین دلیل نمی تونستند ببینن که یه مردی برای اینکه زن دلخواهش رو به دست بیاره عملیات مخ زنی انجام بده و هر کسی که این کارو می کرد چشماش رو در می آورد تا عبرت بقیه شه!و کلاً اون عملیات قدغن و غیر قانونی بوده. به همین دلیل در اون زمان به دلیل این محدودیت فوق العاده روش مخ زنی زیاد پیشرفتی نکرد و به دلیل زیر زمینی بودن! اطلاعات دقیقی از چگونگی انجام آن در دست نیست.البته بر اساس یک نوشته تاریخی تأیید نشده در این دوران برای مخ زنی بی بی صغرا و ننه سکینه پس از شناسایی دختر مورد نظر(یا همون طعمه) به حمام می رفتند (در روزی که طعمه هم به حمام می رفت ) و بدن وی را در حمام دید می زدند و در صورت تأیید این عزیزان و زدن مهر استاندارد و ایزو ۹۰۰۲ ادامه عملیات در خانه پدر دختر و تحت عنوان خواستگاری انجام میشد و نه پسر دختر رو می دید و نه دختر!(به نظر من که خیلی باحال بوده.فکرشو بکنید یه روز مامانتون بیاد بتون بگه عرشیا جان عزیزم امروز ساعت ۵ برو کافی شاپ هویج دوست دخترت اونجا منتظرته!)
هدف از مخ زنی: داشتن پسر جهت ادامه شغل پدر!
دوره پهلوی
در این دوره مردم یه کمی زیاد سیاسی فکر می کردند و اصولاً زیاد توجهی به دختر و مخ و این حرفا نداشتند و به غیر از شهرام شب پره و ابی و فردین بقیه مردا تو فکر براندازی نظام بودند! برای همین حکومت هم برای این که بیاد کار مردا رو آسون تر کنه و باعث بشه اونا دیگه به سیاست فکر نکنن یه مکان های تفریحی –بی فرهنگی! رو درست کرد به اسم کاباره که مردا می رفتن توش و یه کار های بدی رو انجام می دادن که من الان عرق شرم بر پیشانیم نشسته و نمی تونم بگم!خلاصه در این دوران هم به دلیل سهولت بیش از حد دسترسی به داف! عملیات مخ زنی چندان پیشرفتی نداشت . اما خوب بر اساس نسخه های به جا مانده از فیلم های فارسی آن دوران چند تا کار سخت برای مخ زدن باید انجام میشده که عبارت بودند از:
*فقیر بودن و بی خانمان بودن پسر!(جهت زدن مخ دختران مرفه و بی درد این امر بسیار لازم بوده است)
*داشتن زور زیاد و توانایی دریبل زدن چند نفر به طور همزمان….نه چیز ببخشید منظورم توانایی کتک زدن چند نفر به طور همزمان بود(امان از دست این عادل فردوسی پور!)
*شباهت ظاهری به محمد علی فردین و بهروز وثوق
*کشیدن سختی های بسیار در دوران کوردکی.
*داشتن شلوار دمپا گشاد و کت چهار خانه و ریش مدل داریوشی
*توانایی خواندن آهنگ سلطان قلب ها به صدای بلند!
*داشتن ویژگی مردانه در حد دعوت شدن به تیم ملی!(به طور مثال اون دوران یکی از نشانه های مردانگی بوی عرق و بوی نئشه آور! توالت بعد از خروج مردان بود! در حالیکه امروز این دو تا بو نشانه آبرو ریزی و بی کلاسیه)
هدف از مخ زنی:رسیدن به پول و پله ی پدر پولدار دختر و داشتن زندگی راحت و مرفه!
دوره انقلاب تا چند سال پیش
در این دوره روش های مخ زنی تغییری کرد اساسی و به نام خواستگاری تغییر نام داد.یک آقا پسر گل باقالی با یک دسته گل و شیرنی همراه مادر و پدر به خانه دختر مورد نظر رفته و بعد از انجام کار های اداری لازم! از قبیل تعیین مهریه و شیر بها و …. دختر و پسر به صورت رسمی دوست دختر و دوست پسر می شدند که بهش زن و شوهر می گفتند!لازم به ذکر است که در انتهای این دوره نقش تکنولوژی در مخ زنی نمایان شد و سوال حیاتی و سرنوشت ساز عزیزم ساعت چنده توسط یکی از پیشگامان عرصه مخ و مخ زنی جناب آقای الف .ی اختراع گشت.و اما ویژگی های لازم برای مخ زدن دختر خانوم ها:
* سر به زیر بودن آقا پسر(که واقعاً خیلی شرط سختی بوده)
*داشتن سابقه زندان(حداقل ۶ ماه) در رژیم شاه
*داشتن سیبیل جهت نمایش مردانگی
هدف از مخ زنی:تشکیل خانواده و داشتن ارتش ۲۰ میلیونی!
پسوورد : www.asandownload.com
در این پست با یک بازی کوچک اما پرطرفدار به روز شده ایم. بازی کوچک امروز بازی منچ است ؛ بازی ای که برای بسیاری یادآور خاطرات خوش کودکی است.
نام اصلی بازی ای که امروزه ما از آن به عنوان منچ یاد می کنیم “Mensch! ärgere dich nicht” بوده است به معنی “عصبانی نشو مرد”. این اسم را از این رو برای این بازی برگزیدند که پس از برخورد دو مهره در یک خانه ، یک بازیکن باید مهره اش را به خانه شروع ببرد.
بازی منچ هم اکنون بیش از 90 سال عمر دارد و امروز شما می توانید منچ را در رایانه خود و به صورت انفرادی یا تیمی بازی کنید.
شما می توانید با استفاده از لینک زیر اقدام به دانلود بازی منچ سه بعدی با فضایی جذاب و حجمی کم کنید.
لازم به ذکر است این بازی منچ با فرمت فلش طراحی شده و نیازی به نصب ندارد.
دانلود بازی منچ با حجم 1.8 مگابایت
پسورد فایل فشرده: downloadpack.wordpress.com
رابین هود رو تو اسلام شهر گرفتنش - به جرم شرارت!- هفته دیگه اعدامش می کنن! ... جیمبو رو از رده خارج کردن(اینو دقیقن نمی دونم, شایدم اجاره دادنش به ایران ایر!!) .... معاون کلانتر ارتقای شغلی پیدا کرده, داره میشه رئیس پلیس! ... هیشکی نفهمید گالیور عاشق فلورتیشیاست! .... پت و مت حالا دیگه دوتا آقای مهندسن! .... بلفی و لی لی بیت رو با همدیگه گرفتن و سنگسار شون کردن! .... دادلی دورایت دو ساله که رئیس جمهور شده.!!! ... تن تن تو یه روزنامه خبرنگار بود, الان تو زندانه! .... بنر رو یادته؟ پوستشو تو خیابون منوچهری 30 تومن می فروختن! .... لوک خوش شانس ساقی محله مونه!
به افراد پشت صحنه گفت یا گاو رو پخش کنید یا جومونگ رو و بعد از اون احسان خواجه امیری به روی صحنه رفت و شروع به خواندن کرد!!!!!!!!!!
منشا جوک های قزوینی چه کسی است؟!(کاظم قاقی. قهرمانان هرگز نمی میرند!)
شبکه اول سیما
شبکه یک سیما نیز با برنامه های متنوعی در نوروز حضور خواهد داشت. از مهمترین برنامه های این شبکه پخش فیلم برنده ی اسکار 2009 با عنوان میلیونر زاغه نشین و همچنین سریال اشک ها و لبخندها به کارگردانی حسن فتحی خواهد بود.
:: میلیونر زاغه نشین
این فیلم به کارگردانی دنی بویل و بازیگرانی نظیر دوپاتل، فریدا پینتو و آنیل کاپور به تازگی موفق شده در جشنواره اسکار 8 جایزه را در بخش های موسیقی متن، بهترین ترانه، بهترین میکس صدا، بهترین فیلمبرداری، بهترین تدوین و بهترین فیلمنامه اقتباسی از آن خود کند. میلیونر زاغه نشین پیش از مراسم اسکار نیز جوایز بسیار دیگری را از آن خود کند.
این سریال داستانی به کارگردانی "حسن فتحی" در 13 قسمت 45 دقیقه ای برای پخش در ایام نوروز در خانهای قدیمی در منطقه درکه تهران در حال آماده شدن است. در این مجموعه تلویزیونی که تهیه کنندگی آن را "اسماعیل عفیفه" برعهده دارد، بازیگرانی چون مهدی هاشمی، گوهر خیراندیش و شهره لرستانی، برزو ارجمند، لیلا اوتادی، هومن برقنورد، کیانوش گرامی، مهشاد مخبری و محسن نقیبیان، سینا رازانی، عباس ظفری و... به ایفای نقش خواهند پرداخت.
فیلمنامه "اشکها و لبخندها" را که علیرضا کاظمیپور به نگارش در آورده درباره زنی به نام شمسی است که برای سرو سامان دادن به زندگی پسر خلافکارش، 15 روز از زندان مرخصی میگیرد. او پس از آزادی، به خواستگاری دختر برادرش میرود و برادرش، حشمت که یک سینمادار قدیمی است، جرات نه گفتن به خواهرش را ندارد؛ بنابراین برای دست به سر کردن او یک دروغ تازه میگوید، غافل از این که این دروغ به ظاهرکوچک همه چیز را به هم میریزد.
سایر عوامل این مجموعه تلویزیونی عبارتند از: کارگردان: حسن فتحی، مدیر نور و تصویر:جواد صفا، صدابردار: صالح حبیبی، طراح صحنه و لباس: پیام فروتن، طراح چهرهپردازی: مهری شیرازی، دستیار اول کارگردان: محمدرضا رستمی، برنامهریز: سعید عباسی، منشی صحنه: زهرا غلامی، تصویربرداران: خسرو دادگر مرام، حسن زارع، تدوین: بابک رضاخانی، موسیقی متن: حمیدرضا صدری، طراح عنوان بندی: ساسان توکلی فارسانی، عکاس: محمدفوقانی، مدیر روابط عمومی: محمد رسول صادقی، جانشین تولید: ناصر هادیانفر، مدیر تدارکات: مهدی پیله وریان، امورمالی و اداری:نعمت گودرزوند چگینی و مدیر تولید: عزیز علیزاده
در خلاصه داستان این مجموعه تلویزیونی آمده است:"شمسی شالفروش" به علت تصادف در زندان است. در زندان به گوشش میرسد که تنها پسرش "خسرو" درگیر کارهای خلاف شده است. شمسی از زندان پانزده روز مرخصی میگیرد تا با پیدا کردن یک دختر مناسب برای ازدواج با پسرش او را به سر و سامان برساند. بعد از آزادی او سراغ برادرش "حشمت" که از سینماداران قدیمی است، رفته و از دخترش "نگار" خواستگاری میکند. حشمت که شهامت مخالفت با خواهر را ندارد به دروغ میگوید که نگار نامزد دارد و این آغاز ماجراست...
این مستند با محوریت شخصیتهای ادبی و فرهنگی و اثر گزاری این شخصیتها در جامعه برای پخش در ایام نوروز در حال تولید است. سیما این مجموعه با نگاهی تازه به شخصیتهای ادبی و فرهنگی همچون حافظ، سعدی، فردوسی، سهراب سپهری، ملک الشعراء و ... تهیه شده و هم اکنون در مرحله تدوین قرار دارد.
هر یک از قسمتهای "آینه فرهنگ" را که به تهیهکنندگی سعید رشتیان در 13 قسمت 25 دقیقهای تولید می شود یکی از کارگردانان از جمله جواد توانا، مجید عاشقی، سحر سلحشور، اعلا محسنی، پژمان مظاهریپور، سعید تارازی، شهروز توکل، لقمان خالدی و خاطره حناچی ساختند و منوچهر مشیری، پیروز کلانتری و مهرداد اسکویی مشاوران پروژه هستند.
*****
شبکه دو سیما در ایام نوروز فیلمهای خود را ساعت 17:30 به روی آنتن میفرستد و تکرار آنها نیز روز بعد ساعت 23 پخش خواهد شد. از فیلمهای خارجی که قرار است در ایام نوروز از شبکه دو پخش شود میتوان به "راه حل نهایی"، "توطئه 1"، "توطئه 2"، "میهمان"، "دنیای بدون دزد"، "کلاه چرمیها"، "شکست"، "گرگ آبی"، "آقای 3000"، "رستگاری"، "لونا روح یک وال" و "ماجرای دسپرو" اشاره کرد.
"حول حالنا"، "اینجا بودن" و "حلقه" نیز از تله فیلمهای ایرانی است که در این مدت از شبکه دو پخش میشوند. همچنین اداره کل تولید پویا نمایی که بزرگترین موسسه تولید انیمیشن در کشور است برای نوروز 88 کارتونهای جذاب و فراوانی را تدارک دیده است.
گروه فیلم و سریال شبکه دو برای لحظه تحویل سال تله فیلمی به کارگردانی ابراهیم شیبانی را پخش می کند. این فیلم نود دقیقه ای در سه اپیزود، زندگی سه خانواده را در لحظات تحویل سال نشان می دهد، زندگی یک مادر بزرگ و نوه اش، زندگی یک شیرینی فروش و لحظات از آغاز سال نو با عروس و دامادی جوان.
این فیلم که به تهیه کنندگی حسن کلامی است با بازی بازیگرانی چون : گوهر خیراندیش، آتیلا پسیانی، بابک حمیدیان، بهنوش طباطبایی، میلاد کی مرام و نیره فراهانی همراه است و نوشته محمود و سیاوش طالبیان است.
سایر عوامل این فیلم عبارتند از:
تصویربردار: سهیل نوروزی
گریم: فرید کشن فلاح
صدابردار: آرش برومند
مدیر تولید: محمد علی محمودی
تدوین: مهدی حسینی وند
صداگذار: محسن روشن
سریال بیست و شش قسمتی آژی دهاک به نویسندگی و کارگردانی کساوندی و "دوستان جنگل" به کارگردانی بادکوبه به همراه "ماجراهای کج و کوله" شاخص ترین کارتون هایی جذاب تدارک دیده شده با حال و هوای نوروزی و شاد است.
کارتون های دیگر نیز مانند: "خاطرات کوچک یک مرد بزرگ"، سریال سیزده قسمتی "حفره"، فیلم تلویزیونی "رستم و برزو" و مجموعه "زبرو زرنگ" ، "شیطنت های کودکانه"، سریال13 قسمتی "قصه های تقی" و مجموعه 13 قسمتی "کوکو قصه امروز کو"، "لی لی حوضک"، مجموعه "شاغل قرآنی" و فیلم "ملکه مورچه ها" تنها بخشی از برنامه های جدیدی است که در قالب برنامه های کودک و نوجوان در نوروز 88 از شبکه دو پخش می شود. 18 فیلم سینمایی نیز برای کودکان و نوجوانان در این ایام پخش خواهد شد.
در ضمن در ایام نوروز در برنامه پر طرفدار فیتیله، 70 آهنگ جدید با مضامین سنن و آیینهای نوروزی، مراسم دید و بازدید و ... با اشعار مصطفی رحمان دوست و اسدا... شعبانی پخش میشود. همچنین برای تیتراژ پایانی برنامه هر روز شعری از امامان خوانده می شود که از حضرت علی (ع) شروع میشود. در هر برنامه پنج نمایش و در مجموع 80 نمایش پخش میشود. زمان هر برنامه 60 دقیقه است. کودکان و نوجوانان از 29 اسفند متنظر برنامه های جذاب و دیدنی فیتیله ویژه عید نوروز باشند.
همچنین شبکه دو بعد از گذشت سالهای متمادی بار دیگر میزبان عروسک محبوب بچه ها "کلاه قرمزی" در تلویزیون است. سریال "کلاه قرمزی 3" در ایام عید هر روز در ساعت 16 پخش می شود.
در این سریال دو عروسک جدید به نام های "گی گی لی" و "پسر عمه زا" ، "کلاه قرمزی" و "پسرخاله" را همراهی می کنند. همچنین بازیگرانی همچون ایرج طهماسب، حمید جبلی، باران کوثری، امین حیایی، علیرضا خمسه، شهرام قائدی، رضا شفیع جم، منوچهر آذری، پانته آ بهرام، آتیلا پسیانی، و ... بازی می کنند. ضمن اینکه ابراهیم حاتمیکیا نیز جزو مهمانان ویژه این سریال است که کلاه قرمزی در قالب محتوایی شاد برای عید دیدنی به همراه باران کوثری به خانه آنها میرود و ...
"خاله شادونه" در برنامه ای ویژه خردسالان با عنوان "شکوفه های بهاری" ظاهر می شود و پخش "خاله سارا همیشه بهار" در سبک و فرمی جدید به صورت زنده و انیمیشن در ایام عید آغاز می شود.
برنامه عروسکی"چهل تکه" و انیمیشن "دانشمندان" که برای اولین بار روایت گر زندگی دانشمندان ایرانی برای کودکان است، نیز از دیگر برنامه های گروه کودک و نوجوان است.
برنامه کودک و نوجوان در ایام عید هر روز از ساعت 8 تا 13و شب ها ساعت 22 برنامه جدید "شب بخیر بچه ها" که برای بچه ها قصه گویی می کند پخش خواهد شد.
"ماه عسل" نام مجموعه نوروزی شبکه دوم است که شاهد احمدلو آن را کارگردانی میکند. این مجموعه در 15 قسمت 45 دقیقهای تهیه شده که هر شب ساعت 21:10 از این شبکه پخش می شود.
داستان "ماه عسل" را "فلورا سام" نوشته است و بازیگرانی نظیر سعید پورصمیمی، محمد مطیع، پروانه معصومی، افسر اسدی، امیرحسین صدیق، یوسف تیموری، سحر ولدبیگی، کمند امیرسلیمانی، فلورا سام، نفیسه روشن، لیلا بلوکات، علیرضا اشکان و شاهرخ استخری در آن ایفای نقش میکنند.
سایر عوامل مجموعه "ماه عسل" عبارتند از: مدیر تولید: عباس دقاقی، مدیر تصویربرداری: احمد احمدی، صدابردار: هادی افشار، طراح صحنه: پیام سوری، ظراح لباس: رویا ذوالفقاری، گریم: رضا رادمنش، عکس: فریال اوجی و ...
در خلاصه ای از داستان این سریال آمده : ماه عسل درباره زندگی "امیر و شیرین" دختر و پسر جوانی است که قصد دارند با هم ازدواج کنند اما برای آنها موانعی به وجود می آید که لحظات تلخ و شیرین را رقم می زند. در حالی که پدر خانواده با ازدواج آنها مخالف است، هر دو خانواده راهی شمال شده اما در شمال با مشکل جدیدی روبهرو میشوند؛ بیماری مهلکی زنبورداری آنها را تهدید به نابودی میکند. امیر تلاش میکند برای حل این مشکل به خانواده کمک کند اما او دست به هر اقدامی میزند که نتیجه معکوس میگیرد، به همین دلیل اختلافات او با پدر روز بروز بیشتر میشود.
در سریال "ماه عسل"، سعید پورصمیمی نقش خانبابا را بازی میکند، محمد مطیع نقش پدر خانواده را به عهده دارد، پروانه معصومی نقش طوبی را بازی میکند، یوسف تیموری هم امیر است و نفیسه روشن بازیگر نقش شیرین است.
از دیگر بازیگران این سریال میتوان به افسر اسدی (فخری)، سحر ولدبیگی (شیرین عمه)، فلورا سام (شیوا)، شاهرخ استخری (فرهاد)، علیرضا اشکان (نیما)، امیرحسین صدیق (خسرو)، کمند امیرسلیمانی (جواهر)، خاطره حاتمی (نسیم) و راضیه برومند (مادر امیر) اشاره کرد. شاهد احمدلو تا پیش از این علاوه بر فیلمهای کوتاهش، دو فیلم بلند"چند میگیری گریه کنی" و "اگه میتونی منو بگیر" را کارگردانی کرده و "ماه عسل" اولین تجربه او در مدیوم تلویزیون محسوب میشود.
شبکه سوم سیما نیز با برنامه های متنوعی در نوروز حاضر خواهد شد. از مهمترین برنامه های این شبکه پخش سری دوم مرد هزار چهره با عنوان "مرد دو هزار چهره" به کارگردانی مهران مدیری است.
گزارشی از این سریال به نقل از خبرگزاری فارس: بیشتر مخاطبان آثار "مهران مدیری" او را کارگردانی صاحب سبک در تولید آثار طنز میدانند و معمولا آثار این کارگردان با توجه به ذوق و سلیقهای که در ساخت از خود بهخرج میدهد، معمولا گوی سبقت را از سایر رقبای خود در حوزه طنز میرباید ...
با توجه به اینکه معمولا ساخت سریهای دوم و سوم از یک کار موفق همیشه جواب نمیدهد و از سوی مخاطبان با استقبال روبرو نمیشود، مهران مدیری این بار در ساخت "مرد دوهزار چهره" دست به ریسک بزرگی زده است. بنابراین گزارش، او این روزها در خانهای وسیع واقع در یکی از کوچههای خلوت ولنجک بیسرو صدا مشغول ساخت "مرد دوهزار چهره" است.
این ساختمان که در حیاطی پر درخت واقع شده، سه طبقه دارد و در هرطبقه گروهی مشغول کارند. در حقیقت طبقه اول و دوم جزو لوکیشنهای تصویربرداری است و یکی از اتاقهای طبقه سوم به تدوین و دیگری نیز به نویسندگان اختصاص دارد. میانه تصویربرداری موقعیت دوم به لوکیشن رسیدهایم. صدرالدین حجازی و بیوک میرزایی به همراه مهران مدیری در یکی از اتاقهای طبقه دوم مشغول ایفای نقش هستند و فضا برای کار به قدری کم است که جایی برای ایستادن و تهیه گزارش نیست. از ویژگیهای این ساختمان این است که طبقات و اتاقها از کاغذ دیواریهای متفاوتی پوشیده شدهاند و طبقه دوم کتابخانه بزرگی دارد که پر از کتاب است. البته هر گوشهای پر از وسایل صحنه است و هرچه که بخواهید در میان آنها دیده میشود.
شبکه چهار سیما نیز فیلم ها برنامه های متنوعی را تدارک دیده که هر کدام در جایگاه خود قابل ملاحظه است. در مطالب زیر گزیده ای از این برنامه ها را مرور خواهید نمود :
این فیلم ترسناک و افسانهای علمی 27 اسفند از این شبکه پخش میشود. غــار به کارگردانی بروس هانت تولید سال 2005 آلمان و آمریکا است و در آن کول هاوزر، ادی سبریان، ماریس چستنات، لینا هدی و پایپر پرابو نقشآفرینی کردهاند.
در خلاصه داستان این فیلم 97 دقیقهای آمده است: عدهای پژوهشگر هنگام حفاری در جنگلی در رومانی به یک دیر بزرگ برمیخورند که قدمتش به قرن سیزدهم میلادی برمیگردد و...
فروش جهانی فیلم "غار" 33 میلیون دلار بوده. این فیلم اولین تجربه کارگردانی بروس هانت است که پیش از این به عنوان دستیار کارگردان در مجموعه سینمایی "ماتریکس" ساخته برادران واچووسکی حضور داشته است .
فیلم حادثهای جنایی"مکس پین" به کارگردانی جان مور بر مبنای یک بازی رایانهای معروف به همین نام ساخته شده که سال 2001 به بازار آمد. مارک والرگ در این فیلم نقش پلیسی به نام مکس پین را بازی میکند که وقتی اعضا خانواده او به شکلی وحشیانه به قتل میرسند، برای انتقام از قاتلان وارد عمل شده و به این شکل به درون دنیای تبهکاران کشیده میشود .
مکس پین سال 2008 با بودجهای 35 میلیون دلاری ساخته شد و فروش جهانی آن 85میلیون دلار بود. بو بریجز، میلا کانیس، کریس اودانل و نلی فورتادو دیگر بازیگران این فیلم 100 دقیقهای آمریکایی هستند که با واکنش عمدتاً منفی منتقدان رو به رو شد. جان مور کارگردان "مکس پین" سازنده فیلمهایی چون "پشت خطوط دشمن"، "پرواز ققنوس" و بازسازی "طالع نحس" است.
مجموعه تلویزیونی عید امسال به کارگردانی سعید آقاخانی نوروز 88 از گروه فیلم وسریال پخش می شود. "عید امسال" در 15 قسمت 35 دقیقهای تهیه شده و از روز 30 اسفند ماه تا 14 فروردین از شبکه تهران به روی آنتن خواهد رفت.
داستانهای این سریال را "سعید فرهادی" نوشته است و بازیگرانی نظیر مجید صالحی، مهران غفوریان، علی صادقی، محسن قاضی مرادی، بهنوش بختیاری، امیر غفارمنش، شهرام قائدی، علی صالحی، بیتا سحرخیز، شایسته ایرانی، فاطمه شکری و نیما جعفری بازیگر نقش کودک در آن ایفای نقش میکنند.
داستان مجموعه تلویزیونی "عید امسال" که از مضمون طنز برخوردار است و درباره اتفاقاتی است که در ایام نوروز برای یک خانواده رخ میدهد، محمود رضوی به همراه محمد مهدی عسگرپور تهیه کنندگی مجموعه تلویزیونی "عید امسال" را بر عهده دارند. سایر عوامل این سریال عبارتند از: دستیار اول و برنامهریز: فرشاد ارج، مدیر تصویربرداری: ناصر کاووسی، صدابردار: کامران کیان ارثی، طراح صحنه و لباس: حسین آری نژاد، چهره پردازی: بابک اسکندری، مدیر تولید" محمد صادق آذین، جانشین تولید: مهدی جهانگیری و مدیر تدارکات: حمید پرهیز.
***
فیلم های سینمایی : مارهای آناکوندا2، الواح زرین، سرزمین ستمدیده عراق، چند روز مهربانی، تحت تعقیب، به نام پادشاه، هالک شگفت انگیز، مادرزن سلام، جنگ سالاران، چاپلین، مامور انتقال3، قیام اژدها، تماس تصادفی، قتل عادلانه، به شمال خوش آمدید، تله فیلم آب و آینه، از بچه ها اجازه بگیرید، کلاهبرداران، ده هزار سال قبل از میلاد، عنکبوتهای یخی، کوسه های خشمگین در ایام نوروز پخش می شوند.
مارهای آناکوندا 2 به کارگردانی دوآیت اچ لیتل محصول 2004 کشور آمریکا است. بازیگران این فیلم جان مسنر، کادی استرایک لند، متیو مارسدن و نیکلاس گنزالس هستند. این فیلم قرار است سه شنبه 27/12/87 ساعت 22:30 از شبکه تهران پخش گردد.
خلاصه داستان : یک گروه علمی تحقیقاتی برای یافتن گیاه نادری به اسم ارکیده خونی عازم کشور آسیایی برونئی می شوند . این گیاه دارای یک ماده شیمیایی است که باعث افزایش طول عمر انسانها می شود . گیاه در جنگلهای دور افتاده و خطرناکی می روید که دستیابی به آنجا به راحتی امکان پذیر نیست . اعضای گروه برای رسیدن به منطقه فردی به اسم بیل جانسن که به آنجا آشنایی دارد را استخدام می کنند . بیل بایستی اعضای گروه را از خطرات موجود بر سر راه دور نگه دارد و بزرگترین خطری که آنها را تهدید می کند مارهای آدمخوار و غول پیکر آناکوندا است که ارکیده ها روی آنها اثر گذاشته و آنها را بزرگتر، سریعتر و باهوش تر کرده است .
الواح زرین عنوان فیلم سینمایی است که چهارشنبه 28 اسفندماه 1387 ساعت 22:30 از شبکه تهران پخش خواهد گردید. این فیلم به کارگردانی کانگ چنگ محصول 1970هنگ کنگ است. بازیگران این فیلم پینگ چین، هووا یوه، چیائو چیائو و میائو چینگ هستند.
خلاصه داستان : 12 لوح زرین نشانه قدرت امپراطوری است. هر کس صاحب این لوح باشد میتواند هر کاری انجام دهد. با ربوده شدن لوح ها توسط مردان بدسرشت، لونگ (چین پینگ) قهرمان ورزشهای رزمی تصمیم به بازگرداندن آنها می گیرد.لونگ مجبور می گردد تا با استادش نیز که با ربایندگان لوح ها همدست شده مبارزه کند. سرانجام با شکست آنها، لونگ موفق به پس گرفتن لوح ها می شود.
سرزمین ستمدیده عراق عنوان فیلم سینمایی ای به کارگردانی سردار آکار است که شبکه تهران پنجشنبه 29 اسفندماه 1387 ساعت 13:30 پخش خواهد کرد. این فیلم محصول 2006 ترکیه است. بازیگران این فیلم نکاتی شاشماز، بیلی زین، غسان مسعود و گورکان اویگون هستند.
خلاصه داستان : در ٤ جولای ٢٠٠٣ قرارگاه نیمه رسمی و مخفی نظامیان ترکیه در شمال عراق توسط نیروهای آمریکایی- متفقین شان- به رهبری سام ویلیام مارشال مورد حمله قرار گرفته و تمامی ١١ نفر نظامی ترک دستگیر و با گونی هایی که بر سرشان کشیده شده اند، از قرارگاه تخلیه و به طرف خاک ترکیه اخراج می شوند. سلیمان یکی از افسران ارشد ترک که این کار را توهین به غرور نظامی خود و سربازان ترک می داند، خودکشی می کند. او قبل از مرگ نامه ای خطاب به دوستش پولات عالمدار نوشته و از او می خواهد تا انتقام این بی حرمتی را از نیروهای آمریکایی و شخص سام ویلیام مارشال بگیرد.
جمعه سی اسفند ماه 1387 شبکه تهران در ساعت 13 فیلمی با عنوان چند روز مهربانی به کارگردانی سعید اسدی پخش خواهد کرد. بازیگران این فیلم محمود عزیزی، زهره حمیدی، رحیم نوروزی، نعیمه نظام دوست، بهاره حسینی، آزاده مهدی زاده و فاطمه شکری است.
خلاصه داستان : داستان مردی است (با بازی محمود عزیری) که عاشق فیلمهای هندی و سفر به هند است. او ضمناً مردی است خسیس که به خاطر ولخرجی کم و کمک نکردن به بچه هایش، مورد شماتت و اختلاف فرزندانش می باشد. روزی وکیلی از هند به او زنگ می زند که او صاحب فرزند پسری است. همین باعث ایجاد اختلاف بیشتر در بین خانواده و خصوصاً همسرش که به او اتهام خیانت می زند. درحالیکه خودش نیز از این ماجرا خیردار نیست. او پیش مادرش می رود و ماجرا را جویا می شود و مادرش به او می گوید که زمانیکه خانواده آنها در سالهای دور در هند زندگی می کرده اند، پدرش در سن جوانی برای او از هند یک همسری اختیار کرده، و زمانیکه در حال سفر با قطار بوده اند برایشان تصادفی پیش می آید و آنها به ایران منتقل می شوند و او حافظه اش را نیز از دست می دهد.
تحت تعقیب به کارگردانی تیموربکمامبتوف محصول 2008 آمریکا- آلمان، روز اول عید نوروز ساعت 13:30 از این شبکه پخش خواهد شد. بازیگران این فیلم جیمز مک اَووی، مورگان فریمن، آنجلینا جولی و ترنس استمپ هستند.
خلاصه داستان : وسلی پسرجوان افسرده ای با اضطراب شدید است که به خاطرآنها قرص می خورد. اوکارمند حسابداری یک شرکت بزرگ با یک رئیس زن چاق و خشن به نام جنیس است و همکاری به نام بری که با شوخی های بی مزه اش، وسلی را عصبی می کند. وسلی آرزو دارد که روزی بتواند از این زندگی کسالت با روبی روح نجات یابد ودرمانی بر درد اضطراب هایش بیابد. تا اینکه یک روز در دارروخانه ای که همیشه ازآن قرص اعصاب تهیه می کند با زنی ملاقات می کند که از او میخواهد به تشکیلات آنها بپیوندد. این زن که نامش فاکس است به وسلی میگوید، پدر وسلی هم که درکودکی وسلی و خانواده اش را ترک کرده عضو این گروه بوده و همان روزکشته شده است.
یکشنبه 2/1/88 به نام پادشاه محصول کشور 2007 آمریکا، کانادا و آلمان است که یکشنبه 2 فروردین ماه 1388 از ساعت 13:30 پخش خواهد شد. این فیلم به کارگردانی اوبول و بازی جیسون استتام، لی لی سوبیسکی، جان رایز دیویس و ران پرلمن است.
خلاصه داستان : داستان فیلم مربوط به مردکشاورزی است که به همراه همسر و فرزندش در مزرعه اش زندگی می کند و زندگی بسیار ساده ای دارد او درکودکی در این دهکده رها شده و توسط مرد دهقانی بزرگ شده است. روزی همسرش به همراه پسرشان برای فروش محصول و دیدن خانواده اش به شهر میرود و درست در همان لحظات اولیه ورودشان، گروهی یاغی به آنجا حمله ور شده و پسرش را می کشند و زن را نیز به اسیری میبرند. این ارتش وحشی موجوداتی فاقد شعورانسانی و درحقیقت افرادی شبیه انسان اند که ماسکهایی به صورت دارند و بی چون و چرا از اربابشان که مردی سنگدل است و قصد تصرف فرمانروایی را دارد پیروی می نمایند
هالک شگفت انگیز دوشنبه سوم فروردین ماه 1388 از ساعت 13:30 در شبکه تهران پخش خواهد گردید. این فیلم به کارگردانی لوییس لتریر و بازی ادوارد نورتون، لیوتیلور، تیم روث و ویلیام هرت، محصول کشور2008 آمریکا است.
خلاصه داستان : بروس بنر (ادوارد نورتن) دانشمندی است که بر روی پروژه استفاده از اشعه گاما برای درمان سربازان کار می کند. بروس که در قسمت قبل فیلم هالک از دست ارتش آمریکا فرارکرده بود به یک کشورآمریکای لاتین پناه آورده است و درآنجا زندگی پنهانی به عنوان یک کارگر کارخانه دارد. اما ارتش آمریکا موفق میشود بروس را از طریق ارتباط اینترنتی که وی بایک دانشمند به نام دکتر ساموئل استرنز دارد، بیابد ویک گروه را برای کشتن او اعزام می کند که سرکردگی آن با مردی جنگجو و خشن به نام بلانسکی است که یک روسی الاصل است که در انگستان آموزش نظامی دیده است. آنها پس از رسیدن به محل اختفای بروس با او درگیرمیشوند، بروس در اثر عصبانیت تبدیل به غول عظیمی میشود که گروه نظامی در مقابل اوکاری از دستشان بر نمی آید.
مادر زن سلام محصول 1385 کشورمان به کارگردانی خسرو ملکان و بازی فتحعلی اویسی، فرزانه کابلی، مریم امیرجلالی، محسن قاضی مرادی، نفیسه روشن، کتایون اویسی و سمیرا گودرزی، سه شنبه چهارم فروردین 1388 پخش خواهد شد.
خلاصه داستان : دختر یک مرد سنتی، پس از ازدواج زندگی زناشویی ناموفقی دارد. پدرش که از این موضوع آگاه است تصمیم می گیرد برای ازدواج دو دختر دیگرش شرایطی قائل شود. به همین منظور شرایط خود را به صورت یک بخش نامه بر روی کاغذ می آورد و از خواستگارها می خواهد طبق مفاد مندرج شده، پا پیش بگذارند!
جنگ سالاران محصول کشور 2007 هنگ کنگ و چین به کارگردانی پیتر چان و بازی جت لی، اندی لاو، تاکشی کانشیرو و جینگلی زائو چهارشنبه ساعت 21 بر روی صفحه تلویزیون و شبکه تهران خواهد آمد.
خلاصه داستان : براساس این فیلم که در دهه هفتادقرن نوزده میلادی یعنی در اواخر دوران حکومت سلسله چینگ می گذرد، مناطق مختلف کشور چین دچار قحطی وجنگ میشوند. یکی از افسران نظامی به نام تانگ چینگ یون که درجنگ شکست میخورد اسیر راهزنهای کوهستان شده و با دونفر از فرماندهان آنها به نام اویانگ و جائوآرخو پیمان برادری می بندد تا به اتفاق هم به مردم خدمت کنند و ضمن تهیه آذوقه برای آنها، با ظلم و جور نیز مقابله نمایند.
چاپلین محصول کشور 1992 انگستان و فرانسه به کارگردانی ریچارد آتنبورو و بازی رابرت دانی جی آر، جرالدین چاپلین، پائول رایس و جان تاو پنجشنبه 6/1/88 از ساعت 13:30پخش خواهد شد.
خلاصه داستان : براساس کتاب زندگی من نوشته چارلزچاپلین و کتاب "چارلی، زندگی وهنرش" نوشته دیوید رابینسون. فیلم درباره دوران های مختلف زندگی و کاری چارلز اسپنسر چاپلین نابغه هنر سینما و سلطان سینمای کمدی جهان از دوران کودکی تا زمان مرگش است. اینکه چگونه در کودکی مادرش که یک بازیگر تئاتر درجه دو است، تئاترهایش مورد توجه مردم قرار نمی گیرد و همین باعث بیکاری وی می شود و سپس دچار بیماری جنون می گردد و کارش به تیمارستان کشیده می شود و چارلی و برادرش را مجبور به زندگی در نوانخانه می کنند.
مأمور انتقال 3 محصول کشور 2008 فرانسه است. این فیلم به کارگردانی الیویه مگاتون و بازی جیسون استتام، ناتالیا راداکووا، فرانسیس برلند و رابرت نپر، جمعه 7/1/88 ساعت 13:30 از شبکه تهران پخش خواهد شد.
خلاصه داستان : گروهی تبهکار قصد دارند هشت کشتی حامل زباله های صنعتی را وارد فرانسه نمایند. جانسون رئیس این گروه با وزیرتماس میگیرد و از او میخواهد که اجازه گذشتن این کشتی ها را از مرز به آنها بدهد، وزیرکه متوجه میشود آنها والنتینا دخترش را گروگان گرفته اند تا وی را مجبور به انجام این کار نمایند به صورت ظاهری با این درخواست موافقت می نماید. از سوی دیگر راننده ماشینی که والنتینا با آن گروگان گرفته شده، مردی به نام مالکوم است که به سراغ دوست صمیمی اش فرانک مارتین می آید تا از وی کمک بگیرد، اما گروه تبهکار وقتی می فهمند که مالکوم قصد داردکه از همکاری با آنها سر باز بزند او را تعقیب و به شدت زخمی می کنند و مالکوم درحالیکه نزدیک به مرگ است میتواند خود را به فرانک برساند.
قیام اژدها محصول 2008 کشور چین، هنگ گنک و کره جنوبی به کارگردانی دانیل لی و بازی اندی لائو، ساموهونگ کم بو، مگی کیو، وانس وو، شنبه 8/1/88 ساعت 13:30 پخش خواهد شد.
خلاصه داستان : سال 228 میلادی، زمانی است که کشور چین بین سه حکمران تقسیم شده است که عبارتند از: " وی"، " شو"، " وو" . کشور به واسطه جنگ های دائمی بین آنها دچارگرفتاری شده است و به واسطه رنج و قحطی درعذاب است . در این وضعیت نابسامان است که یک قهرمان به نام جائوزی لونگ، از قلمرو پادشاهی شو ظهورمی کند. زی لونگ از مرتبه سربازی شروع می کند و به خاطر شجاعت هایی که نشان میدهد به تدریج ارتقای درجه پیدا می کند و به مرتبه ژنرالی می رسد.
تماس تصادفی یکشنبه 9/1/88 از ساعت 13:30 پخش خواهد شد. این فیلم به کارگردانی بنی چان و بازی لوئیس کو، باربی سو، نیک چئونگ و یی لیو، محصول کشور 2008 هنگ کنگ است.
خلاصه داستان : گریس دونگ زنی که متخصص طراحی روبات است و مدتی است که شوهرش فوت کرده و او با دخترخرد سالش فانگ روتینگ زندگی می کند، یک روز در حین رفتن به محل کارش به طور ناگهانی توسط یک گروه تبهکار و قاچاقچی مواد مخدر ربوده می شود و با خشونت دریک خانه متروک زندانی می شود. تبهکاران به اشتباه گریس را به جای فرد دیگری دستگیرکرده وگمان می کنند برادرگریس مقداری از مواد مخدرآنها را دزدیده است و از گریس نشانی برادرش را می خواهند.گریس در زمانی که تبهکاران در زندان نیستند موفق می شود با اتصال سیم های تلفن شکسته داخل اتاق یک تماس تصادفی با مردی به نام ابانگ برقرارکند.
قتل عادلانه عنوان فیلم سینمایی آمریکایی است که در سال 2008 تولید شده. این فیلم قرار است دوشنبه 10/1/88 ساعت 13:30 از شبکه تهران پخش شود. جان اِونت کارگردان این فیلم است و افرادی چون رابرت دنیرو، آل پاچینو، کارلا کاگینو و فیفتی سنت در این فیلم بازی می کنند.
خلاصه داستان : کارآگاه ترک و روستر پس از سی سال همکاری و خدمت در تشکیلات پلیس نیویورک خود را در آستانه بازنشستگی نمی بینند. چون مجموعه ای از قتل ها وجود دارد که هنوز موفق به یافتن عامل آن نشده اند. ظاهراً این قتل ها همه از طرف یک نفر صورت گرفته که اعتقاد دارد با این کار جامعه را از شر تبهکاران راحت می کند. او در تمامی صحنه های جنایت خویش نوشته ای کوتاه به شعر از خود به جا می گذارد که تنها سرنخ موجود به شمار می رود. همزمان کارن کورلی افسر آزمایشگاه پلیس با بررسی محل های جنایت به یافته های مشترکی رسیده و علاقمند به حل معما شده است.
به شمال خوش آمدید عنوان فیلمی فرانسوی است که در سال 2008 تهیه و تولید گردیده. این فیلم به کارگردانی دنی بون و بازی کد مرد، دنی بون، زا فلیکس و لورنزو آسیلیا فورت از شبکه تهران پخش خواهد شد. روز ساعت پخش این فیلم سه شنبه 11/1/88 و 13:30 خواهد بود.
خلاصه داستان : فلیپ آبرامس که در یک اداره پست در شهر پروآنس، سمت مدیریتی دارد به درخواست همسرش ژولی تقاضای انتقال به یک شهرساحلی نظیرکاسی می کند، اما درخواستش رد میشود. زیرایک معلول در اولویت است، او بار دیگر و این بارتقاضای انتقال به شهرساحلی سنری سومر را میدهد و این بار وانمود به معلولیت می کند تا درخواستش حتماً قبول شود، اما درآخرین لحظات جلوی بازرس دستش رو میشود وکمیته انضباطی یک انتقالی تأدیبی به شهری درشمال برگ دراستان نرمادوگاله را برایش در نظرمی گیرد.
چهارشنبه 12/1/88 ساعت 13:30 فیلمی از پوریا آذربایجانی با عنوان آب و آینه، محصول 1387 کشورمان با بازی بابک انصاری، آناهیتا هولت هوفر، نجمه یزدی نژاد، امیر رضا وزیزی و حسین موکاریان پخش خواهد شد.
خلاصه داستان : پیام اصلی این تله فیلم بررسی نقش ساده زیستی و ضرورت توجه به مناطق دور دست و فقیرنشین کشور است. آبتین جوانی امروزی است که برای دوری از شهر به روستایی پناه آورده تا آنجا معلم شود. اهالی روستا و کدخدا از آبتین استقبال می کنند. او با ماه جهان که دختر جوانی است و حشمت آشنا می شود و حشمت از جریان علاقه خود به دختر جناب که از خانواده اعیان است می گوید. آنها در عین حال با هم به تعمیر مدرسه و راه اندازی آن مشغول می شوند. آبتین به کمک دوستانش و مابقی اهالی روستا سعی در راه اندازی قنات روستا را دارند.
از بچه ها اجازه بگیرید پنجشنبه 13/1/88 ساعت 13:30 پخش خواهد شد. این فیلم به کارگردانی اریک سیوانیان و بازی ساندرین بونیر، پاسکال لجیتیمس، آنه پاری لود و پیر کاسیگنارد، محصول کشور 2007 فرانسه است.
خلاصه داستان : سه خانواده باربیه، سوباگ و میشوله دوواران بچه های شیطان و گاه بی ادبی دارند و شیطنت های این بچه ها که مدام بیشتر میشود، والدین آنها را از زندگی بیزار کرده است. این سه خانواده وقتی با هم آشنا می شوند تصمیم می گیرند دنبال راه حلی بگردند تا کودکان خود را از کارهای ناپسندی که انجام می دهند بر حذر دارند. فرانسیس و ماری، والدین لولا و رافائل در خانواده باربیه و آنا و دیوید، والدین راشل وسالوم هم درخانواده سوباگ تصمیم می گیرند به یک روانشناس مراجعه نمایند و در این باره از او مشاوره بگیرند.
ریدلی اسکات با کلاهبرداران به شبکه تهران می آید.این فیلم آمریکایی که در سال 2003 با بازی بازیگرانی چون نیکلاس کیج،سم راک ول،آلیسون لومان و بروس آلتمن ساخته شده جمعه 14/1/88 ساعت 13:30 بنمایش در می آید
خلاصه داستان : روی کلاهبرداری است که با شراکت دوست جوانش فرانک مدت هاست به کارکلاهبرداری های سازمان یافته مشغولند. روی ناراحتی اعصاب دارد و وقتی دچارتیک های عصبی میشود تمام سیستم بدنش به هم می خورد سپس دچار وسواس شدید میگردد. او قرص هایی صورتی رنگ میخورد که پزشکش به او داده است. اما وقتی قرص هاتمام میشود مجبور میشود به خاطر ناپدید شدن ناگهانی پزشک قبلی، به یک روانپزشک جدید مراجعه کند که نامش دکترکلاین است.
15/1/88 ساعت 13:30 فیلمی آمریکایی محصول سال 2008 میلادی با عنوان ده هزارسال قبل از میلاد به کارگردانی رولند امریک و بازی استیون استریت، کامیلا بل، کلیف کرتیس و جوئل ویرجل به نمایش در خواهد آمد
خلاصه داستان : در زمانه ای در دوره ما قبل تاریخ، پیر زنی به نام پیر مادر در میان قبیله ای که به دلیل کاهش جمعیت ماناک ها (ماموت) دچار قحطی شده اند پیشگویی می کند که با آمدن یک دختر چشم آبی، اوضاع قبیله تغییرخواهد کرد. زیرا پیر مادر زبان جانوران را میداند و فرستادن این کودک را علامتی میداند که قراراست آنها را به سوی مکان ماناک ها هدایت کند. این اتفاق می افتد و قبیله از مرگ نجات می یابد و دختر چشم آبی بسیار عزیز میشود و قرار است که قویترین و شجاعترین مردان جوان قبیله شوهر وی گردد.
عنکبوت های یخی محصول 2007 امریکا به کارگردانی تیبورتکاکس و بازی بازیگرانی چون پاتریک مولدون، ونساویلیامز، توماس کالابرو و دیوید میلبرن، شانزدهم فروردین ماه 1388 ساعت 13:30 از شبکه تهران پخش خواهد شد.
خلاصه داستان : یک گروه ورزشی نوجوان برای تمرین اسکی وآماده سازی برای مسابقات به کوههای لاست درمنطقه لوگان ایالت یوتا میروند. دش دشیل که دراین مکان به صورت خصوصی تعلیم اسکی میدهد، قبلاً یک قهرمان اسکی بوده که بر اثرحادثه ای پایش به شدت آسیب دیده و دیگر نتوانسته به صورت حرفه ای به این ورزش ادامه دهد. بین او و یکی از اعضای گروه ورزشی به نام چاد براون که بسیار مغرور است، کشمکشی درمیگیرد و منجر به مسابقه ای میشود که چاد درآن پیروز میگردد و باعث میشود که چاد، دش را به خاطر عدم آمادگی اش تحقیرکند. اما به زودی اتفاقاتی رخ میدهد که چاد را در نظرش نسبت به دش دچار تحول می کند. در نزدیکی پیست اسکی یک آزمایشگاه علمی قرار داردکه روی عنکبوت ها تحقیق می کند.
کوسه های خشمگین محصول کشور 2005 آمریکا و بلغارستان است که هفدهم فروردین ماه از ساعت13:30 با کارگردانی دنی لرنر و بازی کارین نمک، ونسا انجل، کوربین برنسن و تاد ینسن نمایش داده خواهد شد.
خلاصه داستان : موجودات یک سفینه فضایی درسیاره ای دیگر در حال انجام آزمایشاتی هستند که ناگهان در اثر یک حادثه برخورد وتصادف، سفینه متلاشی شده یک سیلندر حاوی اشیای نارنجی رنگ راز آمیزی از آن به بیرون پرتاب شده و به زمین می رسد و پس از برخورد با یک کشتی روی دریا و متلاشی کردن آن به قعردریا فرو می رود. چند سال بعد یک زیردریایی تحقیقاتی که در همین نواحی( اطراف منطقه برمودا ) مشغول به کار است با مشکل بزرگی مواجه می شود. کوسه هایی که در اطراف زیردریایی هستند ناگهان ...
:: سینما خنده عنوان دیگری برای پخش فیلمهای سینمایی است که در نوروز 88 با فیلم هایی همچون به دنبال روباه، جنجال بزرگ، بی نظم منظم، منو اسب آبی، چیچو فرانکو علیه آلکاپن، شوالیه سیاه، پول و بردار و فرار کن، لله بچه ها، نیمکت گرمکن ها، جانی انگلیسی، پلیس بورلی هیلز (3)، تعطیلات مستر بین و ... ارائه می شود.
مدیران و اعضای فعال سایت های معروف س ک س ی ایرانی از جمله آویزون - ایکس پرشیا - بیا۲کلیپ و.. دستگیر شدن و حکم همشون هم اعدام هست.
این سایت ها هم از دیشب تاحالا باز نمیشن و وقتی بخوای بری توشون ریدایرکت میشن به سایت http://gerdab.ir/home.php که سایت بررسی جرایم سازمان یافته ی اینترنی هست.
و این مسئله صحت خبر رو تایید میکنه!
اسامی دستگیر شدگان:
1- س ـ م با نام مستعار سیاوش حسینخانی، ساکن کانادا راهانداز سایت آویزون و...
2- ع ـ ق با اسامی مستعار عرفان و روزبه: ساکن هند، مدیر سایت ایکس پرشیا.
3- ر ـ ل با نام مستعار ساناز مدیر سایت بیا کلیپ.
4- ش ـ و با نام مستعار شهروزخان از مدیران سایت بیا کلیپ، تولید کننده و منتشرکننده کلیپهای مستهجن ایرانی.
5- م ـ ر با نام مستعار لاله (Laleh23) از مدیران اصلی سایت آویزون.
6- الف ـ ر ـ ع با نام مستعار امید (omid_hi) از مدیران اصلی سایت آویزون.
7- م ـ گ با نام مستعار مریم از مدیران اصلی سایت آویزون.
8- م ـ ک با نام مستعار داریوش الون (daryush_alone) از مدیران اصلی سایت آویزون.
9- ه ـ ع با نام مستعار مهدی (hamekareh) از مدیران اصلی سایت آویزون.
10- ر ـ ت با نام مستعار کامران (kamran747) از مدیران اصلی سایت آویزون.
11- الف ـ م ـ الف با نام مستعار اِما (Ema87) از مدیران اصلی سایت آویزون.
12- ه ـ ک با نام مستعار ستاره (setareh) از مدیران اصلی سایت ایکس پرشیا.
13- الف ـ ح با نام مستعار امین (Amin123) از مدیران اصلی سایت ایکس پرشیا.
14- م ـ س ـ ن ـ م با نام مستعار سعید (rolsroys) از مدیران اصلی سایت ایکس پرشیا.
15- ج ـ ع ـ ی ـ م با نام مستعار رویا (RFA) از مدیران اصلی سایت ایکس پرشیا.
16- ش ـ ح با نام مستعار شهاب (shahab) از مدیران اصلی سایت ایکس پرشیا.
17- ت ـ ق با نام مستعار طلا (icy-ice) از اعضاء فعال سایت آویزون.
18- م ـ ش با نام مستعار عسل (Asal tavahooom) از اعضاء فعال سایت آویزون.
19- ن ـ ه ـ د با نام مستعار N1M4 از اعضاء فعال سایت آویزون.
20- ع ـ م با نام مستعار کولمونا (coolmona) از اعضاء فعال سایت آویزون.
21- ح ـ ع با نام مستعار شبرو (shabro) از اعضاء فعال سایت آویزون.
22- الف ـ م با نام مستعار اِرا (Era) از اعضاء فعال سایت آویزون.
23- م ـ ف با نام مستعار نقره (noghre_seranza) از اعضاء فعال سایت آویزون.
24- م ـ ح با نام مستعار beny_wax از اعضاء فعال سایت آویزون.
25- د ـ الف با نام مستعار داریوش آقا (dariushagha) از اعضاء فعال سایت آویزون.
خبر کامل در فارس نیوز:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8712290043
-----------
خدا نیامرزدشون. چقدر اسپرم جوانان ایرانی هدر رفت. لعنت خدا بر آنها باد...
تصادف خاور حامل سمند LX، انتقال پنهانی اتومبیل 950 میلیون تومانی به آن سوی دریای خزر را فاش کرد.
به گزارش «شفاف»، این سمند LX استثنایی که بدنه آن روکش طلا است، قرار بود بدون سر و صدا و جنجال خبری از طریق بندر انزلی به روسیه فرستاده شود، اما انتشار عکسها و تصاویر بلوتوثی، برنامهها و تدابیر امنیتی صاحبانش را بر هم زد.
بنابراین گزارش صبح روز پنجشنبه 16 اسفندماه، به دنبال آسیبدیدگی شدید خاور حامل محموله در تصادف با یک وانت نیسان در جنوب تهران، سمند طلایی قدم بر تهران گذاشت و مجبور شد تا برای چند ساعت در پایتخت گشت بزند.
این سمند طلایی که توسط دو شریک طلاکار و در اصفهان تیونینگ شده، از سوی هیچیک از شرکتهای بیمه کشور تحت پوشش قرار نگرفته و انتقال آن از اصفهان تا تهران و سپس بندر انزلی، با مشکلات و دردسرهای بسیاری همراه بوده است.
با توجه به این که این محموله حدود 1 میلیون دلار (950 میلیون تومان) میبایست پیش از آغاز تعطیلات نوروزی به گمرک تحویل میشد، پس از یک روز اقامت در تهران، اکنون روی آب و در راه بندر آستاراخان روسیه است.
به گزارش «شفاف» و به نقل از نشریه دنیای خودرو، «فرزاد فخرالدین»، یکی از صاحبان سمند طلایی در گفتگو با یک نشریه خودرویی ایران، درباره جزئیات این محموله توضیح داده است:
تصادف خاور، چطور اتفاق افتاد؟
بیاحتیاطی راننده وانت نیسان باعث آن حادثه شد. کاری هم از کسی ساخته نبود. او بدون زدن راهنما، ناگهان تصمیم گرفت داخل خروجی اتوبان بپیچد.
سمند طلایی در این تصاف آسیبی دید؟
خوشبختانه چون اطراف آن را با حجم زیادی از فیبر فشرده پر کرده بودیم، اتفاقی نیفتاد. اما خاور دیگر قادر به حرکت نبود. سمند را از پشت آن خارج کردیم و به دنبال یک خاور جدید و سالم گشتیم.
ایده اتومبیل طلایی از کجا آمد؟
در اخبار تلویزیون و اینترنت، اتومبیلهایی مانند پورشه 911 و مرسدس طلایی را دیده بودیم. چند ماه قبل فکر کردیم که ما هم خودرو داریم و هم طلا. پس چرا خودمان یک اتومبیل طلایی نداشته باشیم.
تمام بدنه این سمند از طلا است؟
خیر. فقط روی قاب کاپوت، صندوق عقب، درها و گلگیرها کار کردیم و به سقف و ستونها و همچنین جز آینهها به اجزای لاستیکی مانند سپرها دست نزدیم.
چرا؟ فرصتتان کم بود؟
ما محدودیت زمانی نداشتیم. اما در هر حال چون از مسایل فنی و اتومبیلساطزی اطلاع نداریم، نمیتوانستیم با تغییر نصب سپرهایی از جن*سی دیگر، ایمنی خودرو را با خطر مواجه کنیم. به همین علت بود که سمند با رنگ نوکمدادی را انتخاب کردیم تا تناسب آن با رنگ طلا، کافی نباشد.
ابتدا سفارش گرفتید، یا بعد از اتمام کار به دنبال مشتری گشتید؟
تقریبا هر دو! به ما گفتند اگر اتومبیل طلایی بسازید، آن را میخریم.
چرا سمند؟
برای این که ایرانی است و همه آن را میشناسند.
مشتری آن هم ایرانی است؟
خیر. سمند از چد سال قبل به روسیه صادر میشود و الان خریدار سمند طلایی هم یک فرد روس است که قرار نیست با اتومبیل طلاییاش در شهر گشت بزند. آن را برای کلکسیون خودش میخواهد. اما با این حال به سپرها دست نزدیم.
همه ایرانیها از پیکان خاطرههای زیادی دارند. میتوانستید این طرح را روی این خودرو پیاده کنید. نظرتان چیست؟
تصمیم گروه، این بود که روی LX کار کنیم و کسی هم مخالفتی نداشت. در هر حال، خودرو ملی است و همه آن را میشناسند.
چه مقدار از مبلغ توافق شده را از مشتری دریافت کردهاید؟
هنوز پرداختی صورت نگرفته. باید صبر کنیم تا محموله ابتدا به آنجا برسد، بعد رابط ما ترتیب باقی امور را میدهد.
سود حاصل از معامله نسبت به هزینهها و وقت صرف شده برای LX طلایی، برایتان به صرفه خواهد بود؟
بخشی از جلو داشبورد این اتومبیل، خاتمکاری شده و هنوز به هنرمندی که این کار را انجام داد، بدهکار هستیم. اما بعد از پایان معامله و رسیدن پول، با او تسویهحساب میکنیم و سود خودمان را هم برمیداریم.
غیر از این موارد، چه کارهای دیگری روی خودرو انجام داده اید؟
من همیشه پیش خودم فکر میکردم، خودرویی مانند سمند که نشانگر ملیت ما در صنعت است، باید دارای بخشی از نمادهای فرهنگیمان باشد. برای همین هم در تزئینات داخلی به خاتمکاری پرداختیم و حتی تنها به این مورد بسنده نکردیم. مثلا در کف خودرو هم از فرش زیبایی استفاده کردیم.
کارهای شما فقط در تزئینات داخلی بوده؟
خیر. موتور خودرو را هم تقویت کردیم. پلتفرم سمند، همان پلتفرم پژو 405 است. یعنی اتاق 4 پژو برای همین موتور پژو 407 و گیربکساش را میتوان روی خودرو سمند نصب کرد. ما همین کار را کردیم.
شما که گفتید از مسایل فنی خودرو، سر رشته ندارید. چطور پلتفرم را عوض کردید؟
خیلی اتفاقی بود. هنگامی که درگیر طلاپوش کردن بدنه خودرو بودیم، با یک توریست فرانسوی آشنا شدیم که برای گردش به اصفهان آمده بود. با او همکلام شدیم و او هم گفت یکی از مهندسان قسمت موتور کمپانی پژو است و میتواند به ما کمک کند تا کارهای بهتری انجام دهیم. البته پول زیادی هم به خاطر این کار از ما گرفت.
چرا با رسانهها صحبت نکردید؟
از ابتدا چنین قراری نداشتیم. حضورمان در تهران، گذری بود. قصد شلوغ کردن قضیه را هم نداشتیم. مسوول تیم اسکورت هم مخالف بود.
فکر نمیکنید که جنجال رسانهای برای چنین خودرویی، میتوانست جالب باشد؟
نه! فقط امنیت محموله را به خطر میانداخت. ما کلی تلاش کردیم تا کسی متوجه چیزی نشود.
پس چطور در خیابانهای تهران، آزادانه گشت زدید؟
ما این کار را نکردیم.
اما عکسهایی که ما در اختیار داریم، نشان میدهد در تهران چرخیدهاید. این را هم تکذیب میکنید؟
ما فقط به خیابان عباسآباد رفتیم تا با چند نفر از نمایشگاهدارهای آنجا صحبت کنیم. خلاف که نکردایم!
ریسک بزرگی نبود؟
تیم حفاظت اطراف ما بودند و نگرانی زیادی نداشتیم.
فکر نمیکنید بهتر بود این اتومبیل را در موزه قرار دهید؟
مطمئن هستیم که کسی پولش را نمیداد و آن را نمیخرید. الان خیلی از اتومبیلهای قدیمی هم در موزه خودرو، خاک میخورند.
در آینده، باز هم روی اتومبیل دیگری کار میکنید؟
اگر مشتری داشته باشیم، کار میکنیم. با توجه به این که سمند هم تجربه نخستمان بود و الان ایدههای دیگری هم داریم. به این نتیجه هم رسیدم که اگر روزی ایرانخودرو سمندLX طلایی رنگ تولید کند، مطمئن باشید که مشتری آن، خودم خواهم بود.
بازی جدید Watchmen از دسته بازی های اکشن و زیبا با گرافیکی عالی به صورت جاوا و ساخته شده ی Glu Mobile میباشد و در 3 سایز متفاوت 176x208, 176x220, 240x320 موجود میباشد.
بازی اکشن و مهیج Medal of honorairborne در نوع خود از جذابیت زیادی برخوردار است که ممکن ساعت ها ذهن شما را درگیر خود کند را تحت جاوا در رزولوشن های 176x220 و 240x320 مهیا می باشد.
2- اون خانوم زیبا لیاقتش همون پسره بوده.. سطح فکریش همون اندازه بوده.. مطمئن باش اگه شوهر اون خانومه که میگی خوشگل نبوده، می رفت خواستگاری اون خانوم زیبا.. بهش جواب منفی میداد.. من توی این قضیه نه شانس رو دخیل می دونم و نه قسمت رو.. اون دو تا خانوم الان دارن نتیجه ی طرز فکرشون رو می بینن.. اتفاقن اگه بحث شانس باشه، من فکر می کنم اون خانومی که قیافه ی معمولی (نمیگم زشت) داشته بد شانس بوده، نه اون خانوم زیبا.. چرا که بد شانسی وقتیه که آدم اختیاری توی وقایع نداشته باشه.. اون دو تا خانوم هم هیچ کدوم نقشی توی شکل ظاهرشون نداشتن.. اما انتخاب همسرشون کاملن ارادی بوده و ربطی به شانس نداشته