هوشنگ : سلام غضنفر چطوری ؟
غضنفر : چاکرم حاجی ! تو خوبی ؟
هوشنگ : فدات ! غلامم ! ... آقا این چه وضعیه ؟ هیچ زید و دافی ندارم !
غضنفر : دست رو دلم نذار که خون ِ ! نه اینکه من دارم ؟؟؟!!
هوشنگ : چی کار کنیم حاجی ؟ کسی که سوار پیکان جوانان ما نمی شه که !
غضنفر : من یه فکر بکر دارم !
...
چند روز بعد...
غضنفر : هوشنگ هوشنگ ! حاضر شو می خواهیم بریم یه جایی !
هوشنگ : کجا حاجی؟
غضنفر : مگه نگفتی چرا هیچ دختری پا نمی ده بهمون ؟
هوشنگ : خب ؟ که چی ؟
غضنفر : من یه آهنگ ساختم !! شعرشم با کمک ننه سمیه گفتم ! بیا بریم استدیو بخونیمش , می ترکه و دیگه دافا از سر و کولمون می رن بالا!
هوشنگ : بابا من که بلد نیستم که!
غضنفر : بیخیال بابا ! کاری نداره که ...بلدی نمی خواد که ... اصلا موسیقی کشور به من و تو نیاز داره !
هوشنگ : آره !راست می گیا ! من هی با خودم می گم یه استعداد نهفته دارم که کفش نشده !! نگو موسیقی و این صوبتاس ؟
غضنفر : آره حاجی ! من می شم غضنفر مانکن , تو هم هوشنگ مخته !! دختر عمه عقدس هم میاد اون وسط پاپ می خونه ! بعد می گیم : ما رو هر آهنگی می تونیم رپ بخونیم ! بندری , افغانی , کردی , ... کارمون می گیره ها !
هوشنگ : آره آره ... معروف می شیم ! اگه ما وارد موسیقی نمی شدیم واقعا بشریت دو تا مخ رو از دست می دادا !
غضنفر : صد در صد ! بدو بریم ... سر ساعت باید استدیو باشیم ها ! بگیر این شعر تو ... اینم شعر من ... آهنگ هم از چند تا آهنگ بندری و خارجی و اینا بریدم چسبوندم بهم !!محشر شده ...
هوشنگ : چه جوری پخشش کنیم تو ایران که معروف شیم؟
غضنفر : یکی از بچه ها هست ! کارتون خواب بوده! بعد تو استدیو ها می خوابیده ! الان دو روزه یه سایت رپ زده ! باهاش صحبت کردم آهنگمونو بنویسه : کار جدید و فوق العاده و بمب و تانک و توپ و مسلسل و ویران کننده غضنفر مانکن و هوشنگ مخته و عقدس باربی !! پخش ویژه !
هوشنگ : ایول ! ایول !
و این بود که دو ستاره جوان موسیقی بوجود آمدند