راستی آیا تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که اگر خانمها بجای حامله شدن و وضع حمل ، مانند پرندگان تخم میگذاشتند، چه اتفاقاتی در دنیا رخ میداد ، و زندگی روزمره ما دستخوش چه تغییراتی میشد ؟
به نظر من ، بزرگترین و بهترین تغییری که در زندگی خانمها رخ می داد، این بود که دیگر هیچ زنی نگران اضافه وزن و کاهش مجدد آن در دوران حاملگی و بعد از آن نبود و خانمها از بابت مراقبتها و رژیمهای غذایی دوران بارداری، راحت و بی خیال بودند، چون تخم میگذاشتند و با خیال راحت روی آن مینشستند. البته احتمالاً دوران روی تخم نشستن آنها، برای خودش داستانها و رسم و رسومات بسیاری ایجاد میکرد و موضوع غیبت و پرحرفی خیلی از خانمهای پیر و جوان میشد...
مثلاً مراسم « تخم اندازون » ! که طی آن خانمها دور هم جمع میشدند و با شیرینی و کادو به عیادت «مادر آینده» و «تخمهایش» میرفتند و پیرامون تخم وتخمگذاری و خاطرات تخمی خود، با هم به بحث و گفتگو میپرداختند. ( البته فراموش نشود که بعد از اتمام مراسم، تا روزها و هفتهها بحث شیرین غیبت ادامه مییافت ).
مثلاً :
- واه، واه، واه، دختره رو دیدی اقدس جون! همچین با افاده روی تخمهاش نشسته بود که انگار تخم طلا گذاشته !
- آره خواهر، والله ما اون وقتها، شیش تا شیش تا تخم میذاشتیم و اینقدر هم ناز و ادا نداشتیم. امان از دخترهای این دوره زمونه...!
و یا:
- وای ، وای، وای، مهین جون، تخمهاشو دیدی؟؟ ! ... عین گردو بود ! هم کوچیک بود، هم سیاه !
- آره دیدم ، شهین جون. چقدر هم مادر شوهره ازش تعریف میکرد ، خدا شانس بده. من تازه که عروسی کرده بودم، یک تخم گذاشتم عین هلو ! هر کی میاومد دیدنم ، دلش میخواست گازش بگیره ! ولی خدا شاهده که مادر شوهرم یک بار هم جلوی مردم از تخم من تعریف نکرد ...
و اما دومین تغییر خوش آیند برای خانمها این بود که آنها میتوانستند با خیال راحت و بدون تحمل درد و یا بیهوشی شاهد لحظه تولد فرزندشان باشند، چون دیگراز درد زایمان و « اپی دورال » و « سزارین » خبری نبود.
طبیعتاً علم پزشکی هم به صورت امروز نبود و مردم بجای مراجعه به دکتر زنان و زایمان، از وجود تخم شناسان حرفهای، و دکترهای « تخمی » بهرهمند بودند.
دردنیای تجارت و بیزنس نیز احتمالاً تغییرات فراوانی ایجاد میشد. مثلاً شرکتهای تولید کنند? لباس و لوازم حاملگی در دنیا وجود نداشت و بجای آنها کمپانیهای تخمی فراوانی در دنیا تأسیس میشد که کار آنها تهیه و تولید انواع و اقسام لوازم و ادوات تخمی، جهت نگهداری بهینه تخم بود. مثل « تخم گرم کن الکترونیکی هوشمند » و یا « محافظ کامپیوتری تخم، با قابلیت اتصال به اینترنت و کنترل از راه دور » !
تزئینات تخم نیز برای خود ماجراهایی داشت و موضوع رقابت و چشم و همچشمی بسیاری از بانوان محترم میشد. مثلاً روکشهای طلا برای تخم که در صورت سفارش بر روی آن برلیان هم کار گذاشته میشد تا خانم با ناز و افاده بر روی آن بنشیند و به بقیه پز بدهد! و همین کارها باعث پیدایش کمپانیهای جدیدی جهت اخذ « وامهای تخمی » با بهرههای جور وا جور و نهایتاً سرمایهگزاریهای تخمی در این راه میشد.
خلاصه که خیلیها بسوی بیزنسهای تخمی میرفتند و ایدههای تخمی فراوانی، به ثمر مینشست و در نتیجه، خیلیها « مییلونر و میلیاردر تخمی » میشدند.
و چه بسا افرادی هم بودند که بخاطر ایدههای تخمی خود، دست به کارهای تخمی میزدند و پس از چند سال فعالیت بیحاصل تخمی، اعلام ورشکستگی میکردند و در نتیجه همه سرمایه خود را از دست میدادند.
در بخش تبلیغات تجاری نیز مردم شاهد حضور آگهیهای ریز و درشت تخمی در در و دیوار و رادیو و تلویزیون بودند، که مثلاً میگفتند:
« اگر تخم بزرگ میخواهید، با دکتر ... متخصص امور تخم تماس بگیرید.»
« استرس و افسردگیهای تخمی خود را با دکتر ... دارای بورد تخصصی از انجمن دکتران تخمی آمریکا در میان بگذارید.»
« آقای ...، مشاوری مطمئن در امور تخمهای شما ».
« خانم ...، وکیل آگاه و با تجربه برای دعاوی تخمی شما. عضو هیات مدیر? کانون وکلای تخمی کالیفرنیا »
« تخمهای خود را نزد ما بیمه کنید و با خیال راحت به مسافرت بروید. شامل: سرقت، ترکخوردگی و شکستگی! »
« اگر به علت مشغله کاری و یا بیماری، قادر به نشستن روی تخم نیستید، با ما تماس بگیرید. ما از تخم شما مانند چشم خود محافظت میکنیم! »
وب سایتهای تخمی نیز مانند سرطان، در عرض چند هفته تمامی کامپیوترها و شبکهها را تسخیر میکردند.
در تلویزیون، مردم به مشاهده میزگردها و برنامههای پرسش و پاسخ تخمی مینشستند. مثلاً خانمی از اصفهان با تلویزیونی در لوسآنجلس تماس میگرفت و بعد از دهها دفعه که صدا قطع و وصل میشد ، میپرسید : آقای دکتر، من احساس میکنم که جدیداً پوست تخمم نازک شده( ! ) چیکار باید بکنم؟ ...
و طبق معمول همیشه، آقای دکتر یک جواب بی سر و ته به او میداد و گوشی را قطع میکرد و به سراغ بقیه سئوالات تخمی شنوندگان میرفت.
در برنامههای رادیویی نیز، برنامههای روانشناسی تخمی، در بین شنوندگان جایگاه ویژهای داشت و دراین میان خوانندگان و نوازندگان هم از این داستان بینصیب نمیماندند و حتماً ترانههایی در وصف تخم و تخمگذار سروده میشد. بطور مثال:
- یک تخم دارم ، شاه نداره. صورتی داره ، ماه نداره...
و یا :
- هیشکی مثل تخم تونداره . نه داره . نه میتونه بذاره ...
زندگی خانوادگی و روابط انسانها نیز جدا از این تغییرات نبود و حتماً آداب و رسوم و معاشرتهای مردم نیز بر همان اساس تغییر میکرد !!!