˙·▪●ღ جدیدترین ها ღ●▪·˙

گروه اینترنتی منصور قیامت

˙·▪●ღ جدیدترین ها ღ●▪·˙

گروه اینترنتی منصور قیامت

تلاش برای نجات نازنین فاتحی از اعدام

 

 

دانلود   2MB

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 ادامه مطالب راجع به نازنین در پایین صفحه... 

راهنمایی در صورت دانلود نشدن: 

 

روی فایل کلیک راست میکنید و گزینه Save target as رو انتخاب میکنید!! در پایین صفحه ای که میاد اسم فایل رو برای ذخیره نوشته که شما جلوش اینو تایپ یا کپی میکنید:  3gp. 

 

   

 

 

در مستطیل پایینیش هم نوع فایل رو میزارید روی All Files  

 

  

 

و سپس روی دکمه Save کلیک میکنید تا فایل با فرمت مخصوص موبایل ذخیره بشه!! 

 

 

 

مشروح گزارش دادگاه مهاباد( نازنین) فاتحی  

 

 

درحالی که پیش از این مقرر شده بود جلسه دادگاه در ساعت 10:30 صبح در شعبه 74 دادگاه کیفری استان آغاز شود با تاخیری دو ساعته، ساعت 12:30 دادگاه، رسما جلسه خود را به ریاست قاضی کوه کمره ای آغاز نمود.  

 

با ورود مهاباد(نازنین) فاتحی( متهم) به دادگاه، خواهر مقتول در حالی که با نگاه خشم آلود خود مرتب زیر لب دشنام میگفت شروع به گریه کرد. محمود تکیه و سلمان پرچمی (دوستان مقتول)، روزبه مولایی و حمید رحیمی( دوستان سابق مهاباد و سمیه) چهار فردی بودند که به عنوان شهود قتل به دادگاه احضار گشته بودند.

در ابتدا رضوانفر نماینده دادستان با قرائت کیفرخواست دادستان  تقاضای قصاص متهم را به اتهام قتل عمد مطرح نمود.

فضه محمدی مادر مقتول نیز با حضور در جایگاه اعلام کرد" تقاضای  اینجانب قصاص است؛ فرزندم چند دقیقه ای از خانه بیرون رفت و جسدش را تحویلم دادند"

سپس قاضی با احضار انفرادی چهار شهود پرونده از آنان خواست تا به تشریح دقیق حادثه بپردازند.

در حالی که محود تکیه و سلمان پرچمی به عنوان دوستان مقتول( یوسف محمودی) با اظهارات ضد و نقیض خود موجب اعتراض هیئت قضات شدند، محمد مصطفایی یکی از وکلای مهاباد لایحه دفاعیه خود را به 3 بخش تقسیم نمود که به شرح زیر است:

"- شرح واقعه: واقعه قتل در یکی از جاده های فرعی حومه کرج روی داده است و با توجه به اینکه حادثه در فصل زمستان اتفاق افتاده  و زمان وقوع قتل نیز ساعت 2 بعد ازظهر عنوان شده است ، و با توجه به خلوت بودن مسیر و باغهای اطراف آن مکان خوبی برای اعمال منافی عفت محسوب میگشته است.

سمیه فاتحی 14 ساله بوده که به دلیل مشکلات روانی  به مدت چند روز از منزل متواری گشته بود،  بنا بر نظریه پزشکی قانونی نیز وی چندین مورد سابقه خودزنی داشته است و بعد از فرار سمیه ، مهاباد تنها کسی بوده که به عنوان عمه از وی محافظت می نموده، گزارش پزشکی قانونی نیز عدم هر گونه تجاوز نسبت به سمیه را تایید میکند و این نشانگر آن است که مهاباد فاتحی در طی این مدت به شدت از سمیه محافظت می نموده و نسبت به وی احساس مسئولیت میکرده است"

مصطفایی با اشاره به  صورت جلسه  مربوط به مواجه حضوری این 4 نفر( سمیه، نازنین، روزبه و وحید) آن را بهترین ملاک قضاوت دانست و ادامه داد:" نازنین در آن جلسه گفته : یکی از آنها من را از موتور پایین کشید، روسری ام را کشید و دست به سینه من زد، یوسف مرا گرفت، گفتم اگر ولم نکنی، میزنم اما او رهایم نکرد، یکی دیگر سمیه را گرفت... " وی همچنین دلایل خود را برای اثبات دفاع مشروع و بی گناهی نازنین اینگونه اعلام کرد که " 1. با توجه به موقعیت مکانی محل وقوع جرم، به طور طبیعی هر دختری اگر خود را در چنین وضعیتی ببیند، وحشت زده خواهد شد.

2. تعدد مهاجمان

3. حضورهیچ شخص دیگری که بتواند در این رابطه کمک کند مسلم نیست، و با توجه به قریب الوقوع بودن حادثه و نبودن پاسگاه انتظامی در حوالی منطقه، چطور میتوان از نازنین انتظار داشت که سمیه را تنها بگذارد و به سراغ مامورین برود. طبق اظهارات نازنین محمود تکیه، سمیه را از موتور پایین آورده و روسری و کاپشن وی را در آورده بود.

وی در پایان گفت: "مجازات کسی که شجاعانه از خود دفاع نموده است، تنها روح شجاعت را در افراد جامعه تضعیف خواهد نمود "

درانتهای دادگاه شادی صدر دیگر وکیل مهاباد فاتحی، با حضور در جایگاه آخرین دفاعیات را مطرح نمود، شادی صدر که با سخنان خود حضار را تحت تاثیر قرار داد در قسمتی از دفاعیات خودعنوان کرد" در دادگاه اولیه اشاره شده است که نازنین فاقد بکارت بوده و بحث دفاع مشروع در مورد او صادق نیست، وی در 15 سالگی یک بار مورد تجاوز واقع شده که تجربه بسیار سختی را داشته است و به گواه پزشکی قانونی هنوز آثار آن تجاوز بر بدن وی مشهود است و مامورین انتظامی علی رغم اینکه وی علیه متجاوزین شکایت میکند، به صحبتهای وی توجهی نمیکنند اما هنگامی که نازنین برای بار دوم در چنین شرایطی قرار میگیرد، با توجه به تجربه پیشین نمیتواند خود را در اختیار مردان بگذارد و نمیگذارد خواهرزاده اش نیز چنان تجربه سختی برایش تکرار شود"  او ادامه داد:" اگر قضات محترم تشریف میبردند و محل زندگی نازنین را می دیدند که یکی از فقیرنشین ترین محلات در اطراف کرج است و او هر بار که قصد داشته به منزل برود ناچار به عبور از این بیابان بوده است، و هر بارهم امکان تجاوز به وی در آن بیابان وجود داشته است بنابراین حمل چاقو از سوی وی نه تنها تعجب آورقلمداد نمیشد، بلکه اتفاقامعقول است که وی به دلیل شرایط خاص زندگی ناچار باشد، چنین آلتی را برای دفاع با خود حمل کند ."

نماینده دادستان در انتهای دادگاه در سخنانی بحث برانگیز گفت: "در رأیی که از سوی دیوان عالی صادر شده، عمدی بودن قتل تایید گشته و دفاع هم محرز دانسته شده است اما در تناسب آن شک وجود دارد. وی سپس ادامه داد" در بحث دفاع سه چیز مطرح میشود، دفاع از جان، مال و ناموس، در این پرونده دو مورد اول وجود ندارد وبحث دفاع از ناموس عنوان میشود، حال آنکه دختری که با دو پسر در چنان محل خلوتی حضور داشته چطور میتوانسته روی گزینه ناموس تا این حد حساسیت داشته باشد؟!"

پس از سخنان نماینده دادستان و دفاع مجدد وکلای مهاباد فاتحی، قاضی کوه کمره ای، ختم دادگاه را اعلام نمود.

در پایان جلسه دادگاه، خانواده مقتول که در طول برگزاری جلسه نیز اعتراضاتی را مطرح نموده بودند، با یورش به خانواده نازنین قصد ایجاد درگیری را داشتند. خواهران و مادر مقتول در حالی که در سالن دادگاه فریاد میزدند، به سمت نازنین و مادرش حمله کردند. آنان با خطاب قرار دادن پدر نازنین و بکار بردن الفاظی چون " بی غیرت، اگر غیرت داشتی دختر تو جمع میکردی" سعی در تحریک وی داشتند که با دخالت مامورین  از دادگاه خارج شدند. با این حال خانواده مقتول در سالن دادگاه نیز مرتب با فریادهای خود از روند برگزاری دادگاه ابراز ناخرسندی مینمودند.

 

 

============ 

 

 کمک کنید نازنین را از اعدام نجات دهیم! 

 

او اکنون ۱۸ ساله است. ۱۸ سالگی ، برای هر جوانی، با شادی و شور باید آغاز شود و معمولا در جوامع نرمال، هجده ساله شدن جوانان را جشن میگیرند و شروع زندگی در شرایط جدید را به فرد تبریک میگویند. ولی نازنین ما در زندان وحشتناک رجایی شهر است.  او در کنار زنان زیادی در سلول زندان ، ۱۸ ساله شد و هر روز ، از وحشت اعدام و طناب دار همه بدنش میلرزد.

او اولین فرزند یک خانواده پرجمعیت است. بعد از او یک پسر ۱۶ ساله، یک دختر ۱۴ ساله، یک دختر ۱۰ ساله و ۹ ساله و آخرین فرزند خانواده یک پسر ۲ ساله است. نازنین مجبور میشود بعد از کلاس دوم، از مدرسه دست کشیده و به نگهداری از کودکان دیگر در خانه مشغول شود، جرا که مادر خانواده برای کمک به زندگی، مجبور بوده در خانه ها خدمتکاری  کند.

مادر نازنین ، زن رنج دیده ای است که فارسی را به زحمت صحبت میکند. همه این خانواده از سنندج هستند. و به زبان کردی مسلط هستند. از مدتها قبل ساکن کرج و خانواده کارگری مهاجری هستند که با رنج و مرارت و زحمت زندگی میکنند.

مادرش میگوید ، که شوهرم مریض است. بیماری کبد دارد و کبدش در حقیقت خراب شده است. چهار بار عمل جراحی شده و پول عمل او را نیز دیگران داده اند. اکنون او زمین گیر است و نمیتواند کار کند.

من به کار در منازل مردم، فرش شستن و نظافت خانه ها مشغول بودم و اکنون بدلیل اینکه مدتها و بطور مداوم به مواد شیمیایی برای شستن فرش و غیره دست زده ام، حساسیت پیدا کرده ام و دکتر این کار را برای من قدغن کرده است. خوب شکم این بچه ها را کی باید سیر کند؟

نازنین یک روز برای خرید از خانه بیرون میرود. دختر عموی او نیز بهمراه اوست. دختر ۱۷ ساله دیگری ، که باهم برای خرید میروند.

نازنین تعریف کرده است که چهار نفر مزاحم ما شدند. اول شروع کردیم به در رفتن و سپس فریاد زدیم و کمک خواستیم، اما کمکی به ما نشد، شروع به فرار کردن کردیم، در آنسوی خیابان یک دفعه هر چهار نفر به ما رسیدند و دختر عمویم را گرفتند . آنها گفتند او را با خودمان می بریم، بعدش ولش میکنیم، نترس. و نازنین که احساس مسئولیت میکرده دوباره شروع به فریاد زدن و کمک خواستن میکند، و وقتی یک ماشین را در آنجا آماده می بیند که ظاهرا دختر همراهش را میخواسته سوار کند با چاقویی که بهمراه داشته از خودشان دفاع میکند و به این ترتیب، خودش هم نمیداند بعدا چه میشود.

اکنون نازنین در زندان و به انتظار چوبه دار است.

سوال اینست که اگر نازنین مقاومت نمیکرد چه میشد؟ اگر مورد تجاوز واقع میشد چه کسانی و کدام نهادها از او دفاع میکردند. آیا او بعد از این تجاوز قربانی زن ستیزی حکومت و یا قتل ناموسی نمیشد؟ این چه سیستمی است که زن را انسان حساب نمیکند و اگر متاهل بود و به او تجاوز کردند، بجرم رابطه خارج از ازدواج این زن را سنگسار میکند و اگر مقاومت کرد و در جریان دفاع از خود  باعث مرگ فردی شد، او را اعدام میکنند؟