اینروزا هر گوشه شهر رو که میبینی صندوق هایی گذاشتن برای جمع اوری کمکهای مردمی و دونفر هم متصدی داره که مگس میپرونن! یه ظرف شیشه ای گذاشتن و چند تا اسکناس مچاله هم توی اون اما دریغ از کمک مردم! اسمش رو هم گذاشتن جشن عاطفه ها اما بیشتر به مرگ عاطفه ها شبیهه تا جشن عاطفه ها…اقا جان ما خیلی هامون مستحقیم از کی کمک میخواین شما؟
چند روز دیگه هم باز خیابونها پر میشه از صندوق های فطریه و کفاره…اقا این مردم وضعشون خوب نیست! دارن با سیلی صورتشون رو سرخ نگه میدارن… اگه این مسئولین شهامت داشته باشن و خط فقر رو اعلام کنن اونوخ فطریه و کفاره به خودمون حلال میشه که!
اهای همه اونایی که برای یک شیر ۲۵۰ تومنی التماس میکنید… همه اونایی که برای اجاره خونه لنگ میزنید… همه اونایی که نمیتونید در سال یه هفته زن و بچه رو ببرید مسافرت بگردونید شماها همتون فقیر هستید …منم فقیر هستم! ببخشید اینجوری گفتم اما دلم پره … نفسمون بند اومد از اینکه صب تا شب میدویم تا خرجمون به برجمون برسه! اونوخ اون اقا میگه ما فقیر نداریم…این اسمش قناعته! لعنت به اون قناعتی که باید از دهن زن و بچه ات بزنی! شماهایی که اون بالا هستین از فقر هیچی نمیفهمین! باید سر ماه سیصد هزار تومن بهتون بدن بگن تا اخر ماه زندگیتو راه ببر … اونوخ ببینم چه غلطی میکنین! هر روز میگیم دریغ از دیروز …دریغ از دیروز! اونوخ به همین راحتی اعلام میکنن ۳۵ میلیارد دلار گم شده ای وای برما ….وای!
نویسنده: مسعود مشهدی