˙·▪●ღ جدیدترین ها ღ●▪·˙

گروه اینترنتی منصور قیامت

˙·▪●ღ جدیدترین ها ღ●▪·˙

گروه اینترنتی منصور قیامت

مصاحبه خواندنی با زنی که به صورت داریوش(خواننده) اسید پاشید

زن اسید پاش به صورت داریوش داریوش اسید

مطلب از یک مجله قدیمی قبل از انقلاب: مریم زنی که با اسیدپاشی بصورت داریوش جنجال زیادی آفرید این روزها با آزادی از زندان در خیابانهای تهران گل می فروشد تا با عوایدش از داریوش انتقام بگیرد .اورا با چهره ای خسته در میدان ولیعهد دیدیم .

دلش نمی خواست کسی بشناسدش ،وقتی پای درد دلش نشستیم گفت :تازه از زندان آزاد شده ام .بعد از آن سروصدا و ماجرای دردناک دیگر چیزی برایم نمانده است .نه احساسی …نه عشقی ونه هیجانی ..ازخودم عقم گرفته است …چه بلایی سرم آمده که با آن همه محبت و عاطفه تمام روحم وقلبم سرشار از نفرت و کینه شده ؟

دیگر نه به آینده چشم دوخته ام ونه به بچه هایم که زمانی همه چیز زندگیم بودند .من که زمانی زن ثروتمندی بودم تمام دارائی ام را بپای داریوش و عشق دروغین او ریختم .مراگول زد .

هرچه خواست برایش مهیا کردم ،اما زمانی که از مال دنیا تهی شدم . به نابودی ام کشانید،به همه چیزپشت پا زد و رفت .وقتی می دیدم دلش مثل یک کاروانسراست وهمه کس را براحتی می پذیرد .تمتم وجودم سرشار از نفرت می شد .وبه این خاطر بود که آن نقشه شوم را درباره اش کشیدم . با خود گفتم هیچکس به اندازه من خواهان او نیست .

بگذار چهره اش را طوری بسوزانم که دیگر هیچ زنی به قیافه اش چشم ندوزد .آن زمان ثابت خواهم کرد که فقط من عاشق واقعی او هستم !اماآنطورکه باید نتوانستم نقشه ام را اجرا کنم .وقتی روی سن می خواند ومن با گیلاسی پر از اسید بطرفش رفتم به چهره ام لبخند زد .

ولی من می لرزیدم .مردد بودم که چکنم ؟ چشمانم بخوبی چهره اش را نمی دید .هراس داشت مرا می کشت .باین خاطر نتوانستم نقشه ام را خوب پیاده کنم .دستم تکان خورد میکروفن روی زمین افتاد و خودش هم …جیغ و داد مردم توی گوشم پیچید واین تازه آغاز ماجرا بود .

وقتی توی روزنامه ها می خوندم که صورتش زیاد آسیب ندیده است دلم درد می گرفت و توی گوشه خلوت زندان به حال و روز خودم گریه می کردم .دوران زندان من با وجود طولانی بودنش بلاخره به آخر رسید .من در تمام طول این مدت فقط به یک چیز می اندیشیدم .

-بلاخره باید انتقام بگیرم الان هم که با شما حرف بزنم روی قولم هستم .شنیده ام روابط او و گوگوش نیز به سردی گرائیده و آنها مدتیست که جدا از همند .من برای رسیدن به هدفم به هر کاری دست خواهم زد .این روزها درخیابانها و پارکها گل می فروشم تا شاید از عوایدش بتوانم از او انتقام بگیرم .من پای بند قول و قرار خودم هستم خبرش به گوشتان خواهد رسید .